فَرَقْنَا: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
(Added word proximity by QBot)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
__TOC__
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَرَقْنَا | آیات شامل این کلمه ]]'''
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/فَرَقْنَا | آیات شامل این کلمه ]]'''


خط ۷: خط ۸:
جدا كردن. راغب گويد فرق قريب به فلق است ليكن فلق به اعتبار شكافته شدن و فرق به اعتبار انفصال و جدائى گفته مى‏شود. [دخان:4]. در آن شب هر كار با حكمت از هم جدا و منفصل مى‏شود [بقره:50]. مراد از فرق در آيه شكافتن دريا و باز شدن راه در آن است چنانكه در آيه ديگر آمده [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمت چون كوه بزرگى گرديد. [مائده:25]. اين كلمه دعاى موسى «عليه‏السلام» است آنگاه كه بنى اسرائيل از دخول بارض مقدسه امتناع كردند و گفتند: تو پروردگارت برويد و بنجگيد ما در اينجا نشسته‏ايم. موسى گفت: خدايا من جز به خود و برادرم قدرت ندارم ميان ما و قوم فاسق جدائى بيفكن به قول طبرسى بر ما جزا ده آنچه مستحقيم و بر آنها جزا ده آنچه مستحق اند. [اسراء:106]. ظاهراً مراد از «فَرَقْناهُ» نزول تدريجى قرآن است يعنى نزول آيات قرآن را از حيث زمان از هم جدا كرديم تا با تأنى آن را بر مردم بخوانى ظاهراً مراد از «نَزَّلْتاهُ» نيز نزول تدريجى قرآن است. فَرَق (بر وزن فرس) به معنى خوف است و فعل آن از باب علم يعلم آيد [توبه:56]. منافقان قسم مى‏خورند كه از شمااند از شما نيستند ليكن مى‏ترسند (كه اگر اظهار ايمان نكنند كشته يا اسير گردند) راغب گويد آن تفرق و تشويش قلب است از خوف. طبرسى فرموده اصل آن از مفارقت اموال است حين الخوف. تفريق: پراكنده كردن. جدائى افكندن در قرآن مجيد در اختلاف دينى و غيره به كار رفته است مثل [انعام:159]. و نحو [بقره:102]. از هاروت و ماروت چيزى را مى‏آموختند كه با آن ميان مرد و زنش اختلاف ايجاد مى‏كردند. *** [نساء:150]. فرق ميان خدا و رسل آن است كه به خدا و به بعضى رسل ايمان آورند و بعض از رسل را تكذيب كنند مثل يهود كه به خدا و موسى ايمان آوردند و به عيسى و محمد كافر شدند و مثل نصارى كه به خدا و موسی و عيسى ايمان آوردند و به محمد صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين كافر شدند جمله «وَيَقُولُونَ...» بيان تفريق بين خدا و رسل است خداوند اين چنين كسان را كافر حقيقى خوانده كه «اُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً» و در آيه بعدى ايمان واقعى را چنين بيان فرموده: «وَالَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ‏يُفَرِّقُوا بَيْنَ اَحَدٍ مِنْهُمْ...». تفرّق: پراكنده شدن. جدا گرديدن [آل عمران:105]. فِرق: (بر وزن جسر) تكّه و قطعه جدا شده [شعراء:63].دريا بشكافت و هر قطعه‏اش همچون كوه بزرگى گرديد . فريق: گروه جدا شده از ديگران. همچنين است فرقه مثل [شورى:7]. [توبه:122]. چرا از هر گروه دسته‏اى براى تفقه در دين كوچ نمى‏كنند رجوع شود به «فقه». فَراق: (به فتح اول) جدائى [كهف:78]. مجمع هذا را اشاره به آخرين كلام موسى با آن عالم دانسته و «فَراق» را به معنى مفرق فرموده است يعنى اين سخن ميان من و تو جدائى انداز است. شايد «هذا» اشاره به وقت باشد يعنى اين وقت مفارقت ميان من و تو است، راغب گفته فراق و مفارقت اكثر با ابدان است. *** فُرْقان: در اصل مصدر است به معنى فرق گذاشتن سپس در معنى فارق به كار رفته طبرسى فرموده: هر فرق گذارنده فرقان ناميده شود و قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است. ولى در قاموس و اقرب قيد حق و باطل را اضافه كرده و گفته‏اند: فرقان هر آن چيزى است كه با آن ميان حق و باطل فرق گذاشته شود. در مفردات گفته: فرقان از فرق ابلغ است كه فرقان در فرق بين حق و باطل به كار رود...و آن بنابر قولى اسم است نه مصدر ولى فرق در آن و غير آن استعمال مى‏شود. [فرقان:1]. على هذا قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است در مجمع ذيل آيه 185 بقره فرموده: از ابى عبداللَّه «عليه‏السلام» مروى است كه فرمود: قرآن همه كتاب است و فرقان قسمت محكم و واجب العمل از آن «اَلْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتابِ وَ الْفُرْقانُ الْمُحْكَمُ الْواجِبُ الْعَمَلِ بِهِ» اين روايت در الميزان از كافى نقل شده و نيز از اختصاص مفيد نقل كرده كه...رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» در جواب عبدالله بن سلام كه گفت:چرا پروردگارت آن را فرقان ناميده؟فرمود:چون آيات و سوره هايش متفرق و در غيرالواح نازل شده و غير آن كه صحف،تورات،انجيل و زبور باشد همه يكدفعه در الواح و اوراق نازل گرديده‏اند گفت: صدقت يا محمد.بايد در سند اين روايت و تطبيق آن با آيه دقت كرد. [بقره:53]. ظاهراً «وَالْفُرْقانَ» عطف تفسير از كتاب است و در اين آيه به تورات فرقان اطلاق شده است. [بقره:185]. بنابر آيه «تَبارَكَ الَّذى نَزَّلَ الْفُرْقانَ» كه فرقان وصف همه قرآن است و بنابر آيه [انبیاء:48]. كه فرقان وصف همه تورات آمده، در اين آيه نيز «وَالْفُرْقان» وصف همه قرآن است چنانكه «مِنَ الْهُدى» وصف همه آن مى‏باشد و بنابر روايت منقوله از امام صادق «عليه السلام»مى‏شود گفت كه «مِنَ الْهُدى» وصف همه آن ولى فرقان وصف محكمات واجب العمل است واللَّه‏العالم. [آل عمران:3]. مراد از نزول فرقان پس از ذكر انزال قرآن، تورات و انجيل چيست؟ بقولى مراد از آن قرآن است ولى چون فرقان مطلق فارق بين حق و باطل است و وصف توراة نيز آمده بهتر است آن را عام بعد از خاص بگيريم يعنى خدا قرآن و تورات و انجيل را نازل كرد و فارق بين الحق و الباطل نازل فرمود و وصف فرقان جامع همه كتابهاست . در آيه ديگر به جاى فرقان، ميزان آمده است [حديد:25]. المنار آن را در آيه به معنى عقل گرفته و گويد:انزال آن مثل انزال حديد است در «وَ اَنْزَلْناَ الْحَديدَ...» [انفال:41]. مراد از«يَوْمَ الْفُرْقْانِ» روز جنگ «بدر»است كه ميان مسلمين و مشركين با پيروزى اهل اسلام و غلبه اهل شرك فرق گذاشت. [انفال:29]. فرقان را درآيه فتح، نصر،هداية، نور، آرامش دل و غيره گفته‏اند فرقان هرچه باشد نتيجه تقوى و حاصل از تقوى است مى‏شود گفت:مراد از فرقان اعتقاد جازم و ايمان واقعى است كه مى‏شود با آن ميان هر حق را از ناحق فرق گذاشت و امور را از هم تميز داد در اين صورت آيه در صدد بيان آن است كه ايمان از نتايج عمل است و از عمل توليد مى‏شود. [مرسلات:1-4]. رجوع شود به «رسل»و «جرى».
جدا كردن. راغب گويد فرق قريب به فلق است ليكن فلق به اعتبار شكافته شدن و فرق به اعتبار انفصال و جدائى گفته مى‏شود. [دخان:4]. در آن شب هر كار با حكمت از هم جدا و منفصل مى‏شود [بقره:50]. مراد از فرق در آيه شكافتن دريا و باز شدن راه در آن است چنانكه در آيه ديگر آمده [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمت چون كوه بزرگى گرديد. [مائده:25]. اين كلمه دعاى موسى «عليه‏السلام» است آنگاه كه بنى اسرائيل از دخول بارض مقدسه امتناع كردند و گفتند: تو پروردگارت برويد و بنجگيد ما در اينجا نشسته‏ايم. موسى گفت: خدايا من جز به خود و برادرم قدرت ندارم ميان ما و قوم فاسق جدائى بيفكن به قول طبرسى بر ما جزا ده آنچه مستحقيم و بر آنها جزا ده آنچه مستحق اند. [اسراء:106]. ظاهراً مراد از «فَرَقْناهُ» نزول تدريجى قرآن است يعنى نزول آيات قرآن را از حيث زمان از هم جدا كرديم تا با تأنى آن را بر مردم بخوانى ظاهراً مراد از «نَزَّلْتاهُ» نيز نزول تدريجى قرآن است. فَرَق (بر وزن فرس) به معنى خوف است و فعل آن از باب علم يعلم آيد [توبه:56]. منافقان قسم مى‏خورند كه از شمااند از شما نيستند ليكن مى‏ترسند (كه اگر اظهار ايمان نكنند كشته يا اسير گردند) راغب گويد آن تفرق و تشويش قلب است از خوف. طبرسى فرموده اصل آن از مفارقت اموال است حين الخوف. تفريق: پراكنده كردن. جدائى افكندن در قرآن مجيد در اختلاف دينى و غيره به كار رفته است مثل [انعام:159]. و نحو [بقره:102]. از هاروت و ماروت چيزى را مى‏آموختند كه با آن ميان مرد و زنش اختلاف ايجاد مى‏كردند. *** [نساء:150]. فرق ميان خدا و رسل آن است كه به خدا و به بعضى رسل ايمان آورند و بعض از رسل را تكذيب كنند مثل يهود كه به خدا و موسى ايمان آوردند و به عيسى و محمد كافر شدند و مثل نصارى كه به خدا و موسی و عيسى ايمان آوردند و به محمد صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين كافر شدند جمله «وَيَقُولُونَ...» بيان تفريق بين خدا و رسل است خداوند اين چنين كسان را كافر حقيقى خوانده كه «اُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً» و در آيه بعدى ايمان واقعى را چنين بيان فرموده: «وَالَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ‏يُفَرِّقُوا بَيْنَ اَحَدٍ مِنْهُمْ...». تفرّق: پراكنده شدن. جدا گرديدن [آل عمران:105]. فِرق: (بر وزن جسر) تكّه و قطعه جدا شده [شعراء:63].دريا بشكافت و هر قطعه‏اش همچون كوه بزرگى گرديد . فريق: گروه جدا شده از ديگران. همچنين است فرقه مثل [شورى:7]. [توبه:122]. چرا از هر گروه دسته‏اى براى تفقه در دين كوچ نمى‏كنند رجوع شود به «فقه». فَراق: (به فتح اول) جدائى [كهف:78]. مجمع هذا را اشاره به آخرين كلام موسى با آن عالم دانسته و «فَراق» را به معنى مفرق فرموده است يعنى اين سخن ميان من و تو جدائى انداز است. شايد «هذا» اشاره به وقت باشد يعنى اين وقت مفارقت ميان من و تو است، راغب گفته فراق و مفارقت اكثر با ابدان است. *** فُرْقان: در اصل مصدر است به معنى فرق گذاشتن سپس در معنى فارق به كار رفته طبرسى فرموده: هر فرق گذارنده فرقان ناميده شود و قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است. ولى در قاموس و اقرب قيد حق و باطل را اضافه كرده و گفته‏اند: فرقان هر آن چيزى است كه با آن ميان حق و باطل فرق گذاشته شود. در مفردات گفته: فرقان از فرق ابلغ است كه فرقان در فرق بين حق و باطل به كار رود...و آن بنابر قولى اسم است نه مصدر ولى فرق در آن و غير آن استعمال مى‏شود. [فرقان:1]. على هذا قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است در مجمع ذيل آيه 185 بقره فرموده: از ابى عبداللَّه «عليه‏السلام» مروى است كه فرمود: قرآن همه كتاب است و فرقان قسمت محكم و واجب العمل از آن «اَلْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتابِ وَ الْفُرْقانُ الْمُحْكَمُ الْواجِبُ الْعَمَلِ بِهِ» اين روايت در الميزان از كافى نقل شده و نيز از اختصاص مفيد نقل كرده كه...رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» در جواب عبدالله بن سلام كه گفت:چرا پروردگارت آن را فرقان ناميده؟فرمود:چون آيات و سوره هايش متفرق و در غيرالواح نازل شده و غير آن كه صحف،تورات،انجيل و زبور باشد همه يكدفعه در الواح و اوراق نازل گرديده‏اند گفت: صدقت يا محمد.بايد در سند اين روايت و تطبيق آن با آيه دقت كرد. [بقره:53]. ظاهراً «وَالْفُرْقانَ» عطف تفسير از كتاب است و در اين آيه به تورات فرقان اطلاق شده است. [بقره:185]. بنابر آيه «تَبارَكَ الَّذى نَزَّلَ الْفُرْقانَ» كه فرقان وصف همه قرآن است و بنابر آيه [انبیاء:48]. كه فرقان وصف همه تورات آمده، در اين آيه نيز «وَالْفُرْقان» وصف همه قرآن است چنانكه «مِنَ الْهُدى» وصف همه آن مى‏باشد و بنابر روايت منقوله از امام صادق «عليه السلام»مى‏شود گفت كه «مِنَ الْهُدى» وصف همه آن ولى فرقان وصف محكمات واجب العمل است واللَّه‏العالم. [آل عمران:3]. مراد از نزول فرقان پس از ذكر انزال قرآن، تورات و انجيل چيست؟ بقولى مراد از آن قرآن است ولى چون فرقان مطلق فارق بين حق و باطل است و وصف توراة نيز آمده بهتر است آن را عام بعد از خاص بگيريم يعنى خدا قرآن و تورات و انجيل را نازل كرد و فارق بين الحق و الباطل نازل فرمود و وصف فرقان جامع همه كتابهاست . در آيه ديگر به جاى فرقان، ميزان آمده است [حديد:25]. المنار آن را در آيه به معنى عقل گرفته و گويد:انزال آن مثل انزال حديد است در «وَ اَنْزَلْناَ الْحَديدَ...» [انفال:41]. مراد از«يَوْمَ الْفُرْقْانِ» روز جنگ «بدر»است كه ميان مسلمين و مشركين با پيروزى اهل اسلام و غلبه اهل شرك فرق گذاشت. [انفال:29]. فرقان را درآيه فتح، نصر،هداية، نور، آرامش دل و غيره گفته‏اند فرقان هرچه باشد نتيجه تقوى و حاصل از تقوى است مى‏شود گفت:مراد از فرقان اعتقاد جازم و ايمان واقعى است كه مى‏شود با آن ميان هر حق را از ناحق فرق گذاشت و امور را از هم تميز داد در اين صورت آيه در صدد بيان آن است كه ايمان از نتايج عمل است و از عمل توليد مى‏شود. [مرسلات:1-4]. رجوع شود به «رسل»و «جرى».


===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud>
وَ:100, إِذ:58, بِکُم:58, عَظِيم:52, الْبَحْر:52, رَبّکُم:46, فَأَنْجَيْنَاکُم:46, مِن:40, بَلاَء:34, أَغْرَقْنَا:34, آل:28, ذٰلِکُم:28, فِرْعَوْن:22, فِي:22, أَنْتُم:10
</qcloud>
===تکرار در هر سال نزول===
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::فَرَقْنَا]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
[[رده:كلمات قرآن]]
[[رده:كلمات قرآن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۷

آیات شامل این کلمه

ریشه کلمه

قاموس قرآن

جدا كردن. راغب گويد فرق قريب به فلق است ليكن فلق به اعتبار شكافته شدن و فرق به اعتبار انفصال و جدائى گفته مى‏شود. [دخان:4]. در آن شب هر كار با حكمت از هم جدا و منفصل مى‏شود [بقره:50]. مراد از فرق در آيه شكافتن دريا و باز شدن راه در آن است چنانكه در آيه ديگر آمده [شعراء:63]. دريا بشكافت و هر قسمت چون كوه بزرگى گرديد. [مائده:25]. اين كلمه دعاى موسى «عليه‏السلام» است آنگاه كه بنى اسرائيل از دخول بارض مقدسه امتناع كردند و گفتند: تو پروردگارت برويد و بنجگيد ما در اينجا نشسته‏ايم. موسى گفت: خدايا من جز به خود و برادرم قدرت ندارم ميان ما و قوم فاسق جدائى بيفكن به قول طبرسى بر ما جزا ده آنچه مستحقيم و بر آنها جزا ده آنچه مستحق اند. [اسراء:106]. ظاهراً مراد از «فَرَقْناهُ» نزول تدريجى قرآن است يعنى نزول آيات قرآن را از حيث زمان از هم جدا كرديم تا با تأنى آن را بر مردم بخوانى ظاهراً مراد از «نَزَّلْتاهُ» نيز نزول تدريجى قرآن است. فَرَق (بر وزن فرس) به معنى خوف است و فعل آن از باب علم يعلم آيد [توبه:56]. منافقان قسم مى‏خورند كه از شمااند از شما نيستند ليكن مى‏ترسند (كه اگر اظهار ايمان نكنند كشته يا اسير گردند) راغب گويد آن تفرق و تشويش قلب است از خوف. طبرسى فرموده اصل آن از مفارقت اموال است حين الخوف. تفريق: پراكنده كردن. جدائى افكندن در قرآن مجيد در اختلاف دينى و غيره به كار رفته است مثل [انعام:159]. و نحو [بقره:102]. از هاروت و ماروت چيزى را مى‏آموختند كه با آن ميان مرد و زنش اختلاف ايجاد مى‏كردند. *** [نساء:150]. فرق ميان خدا و رسل آن است كه به خدا و به بعضى رسل ايمان آورند و بعض از رسل را تكذيب كنند مثل يهود كه به خدا و موسى ايمان آوردند و به عيسى و محمد كافر شدند و مثل نصارى كه به خدا و موسی و عيسى ايمان آوردند و به محمد صلوات اللَّه و سلامه عليهم اجمعين كافر شدند جمله «وَيَقُولُونَ...» بيان تفريق بين خدا و رسل است خداوند اين چنين كسان را كافر حقيقى خوانده كه «اُولئِكَ هُمُ الْكافِرُونَ حَقّاً» و در آيه بعدى ايمان واقعى را چنين بيان فرموده: «وَالَّذينَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رُسُلِهِ وَ لَمْ‏يُفَرِّقُوا بَيْنَ اَحَدٍ مِنْهُمْ...». تفرّق: پراكنده شدن. جدا گرديدن [آل عمران:105]. فِرق: (بر وزن جسر) تكّه و قطعه جدا شده [شعراء:63].دريا بشكافت و هر قطعه‏اش همچون كوه بزرگى گرديد . فريق: گروه جدا شده از ديگران. همچنين است فرقه مثل [شورى:7]. [توبه:122]. چرا از هر گروه دسته‏اى براى تفقه در دين كوچ نمى‏كنند رجوع شود به «فقه». فَراق: (به فتح اول) جدائى [كهف:78]. مجمع هذا را اشاره به آخرين كلام موسى با آن عالم دانسته و «فَراق» را به معنى مفرق فرموده است يعنى اين سخن ميان من و تو جدائى انداز است. شايد «هذا» اشاره به وقت باشد يعنى اين وقت مفارقت ميان من و تو است، راغب گفته فراق و مفارقت اكثر با ابدان است. *** فُرْقان: در اصل مصدر است به معنى فرق گذاشتن سپس در معنى فارق به كار رفته طبرسى فرموده: هر فرق گذارنده فرقان ناميده شود و قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است. ولى در قاموس و اقرب قيد حق و باطل را اضافه كرده و گفته‏اند: فرقان هر آن چيزى است كه با آن ميان حق و باطل فرق گذاشته شود. در مفردات گفته: فرقان از فرق ابلغ است كه فرقان در فرق بين حق و باطل به كار رود...و آن بنابر قولى اسم است نه مصدر ولى فرق در آن و غير آن استعمال مى‏شود. [فرقان:1]. على هذا قرآن را از آن فرقان گوئيم كه فارق ميان حق و باطل است در مجمع ذيل آيه 185 بقره فرموده: از ابى عبداللَّه «عليه‏السلام» مروى است كه فرمود: قرآن همه كتاب است و فرقان قسمت محكم و واجب العمل از آن «اَلْقُرْآنُ جُمْلَةُ الْكِتابِ وَ الْفُرْقانُ الْمُحْكَمُ الْواجِبُ الْعَمَلِ بِهِ» اين روايت در الميزان از كافى نقل شده و نيز از اختصاص مفيد نقل كرده كه...رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» در جواب عبدالله بن سلام كه گفت:چرا پروردگارت آن را فرقان ناميده؟فرمود:چون آيات و سوره هايش متفرق و در غيرالواح نازل شده و غير آن كه صحف،تورات،انجيل و زبور باشد همه يكدفعه در الواح و اوراق نازل گرديده‏اند گفت: صدقت يا محمد.بايد در سند اين روايت و تطبيق آن با آيه دقت كرد. [بقره:53]. ظاهراً «وَالْفُرْقانَ» عطف تفسير از كتاب است و در اين آيه به تورات فرقان اطلاق شده است. [بقره:185]. بنابر آيه «تَبارَكَ الَّذى نَزَّلَ الْفُرْقانَ» كه فرقان وصف همه قرآن است و بنابر آيه [انبیاء:48]. كه فرقان وصف همه تورات آمده، در اين آيه نيز «وَالْفُرْقان» وصف همه قرآن است چنانكه «مِنَ الْهُدى» وصف همه آن مى‏باشد و بنابر روايت منقوله از امام صادق «عليه السلام»مى‏شود گفت كه «مِنَ الْهُدى» وصف همه آن ولى فرقان وصف محكمات واجب العمل است واللَّه‏العالم. [آل عمران:3]. مراد از نزول فرقان پس از ذكر انزال قرآن، تورات و انجيل چيست؟ بقولى مراد از آن قرآن است ولى چون فرقان مطلق فارق بين حق و باطل است و وصف توراة نيز آمده بهتر است آن را عام بعد از خاص بگيريم يعنى خدا قرآن و تورات و انجيل را نازل كرد و فارق بين الحق و الباطل نازل فرمود و وصف فرقان جامع همه كتابهاست . در آيه ديگر به جاى فرقان، ميزان آمده است [حديد:25]. المنار آن را در آيه به معنى عقل گرفته و گويد:انزال آن مثل انزال حديد است در «وَ اَنْزَلْناَ الْحَديدَ...» [انفال:41]. مراد از«يَوْمَ الْفُرْقْانِ» روز جنگ «بدر»است كه ميان مسلمين و مشركين با پيروزى اهل اسلام و غلبه اهل شرك فرق گذاشت. [انفال:29]. فرقان را درآيه فتح، نصر،هداية، نور، آرامش دل و غيره گفته‏اند فرقان هرچه باشد نتيجه تقوى و حاصل از تقوى است مى‏شود گفت:مراد از فرقان اعتقاد جازم و ايمان واقعى است كه مى‏شود با آن ميان هر حق را از ناحق فرق گذاشت و امور را از هم تميز داد در اين صورت آيه در صدد بيان آن است كه ايمان از نتايج عمل است و از عمل توليد مى‏شود. [مرسلات:1-4]. رجوع شود به «رسل»و «جرى».


کلمات نزدیک مکانی

تکرار در هر سال نزول

در حال بارگیری...