مُتَشَابِهَات: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مُتَشَابِهَات | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/مُتَشَابِهَات | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۱۱: | خط ۱۲: | ||
(بر وزن علم و فرس) مثل و نظير. همچنين است شبيه. شبهه آن است كه دو چيز در اثر مماثلت از همديگر تشخيص داده نشوند [نساء157]. عيسى را نكشتند و به دار نزدند ليكن كار بر آنها مشتبه شد. تشابه بين الاثنين است مثل [بقره:118]. ايضاً متشابه نحو [انعام:141]. مشتبه نيز بنابر معناى اصلى بين الاثنين است چنانكه در اقرب آمده [انعام:99]. * [بقره:25]. معنى آيه در «رزق» گذشت. متشابهات قرآن [آل عمران:7]. آيات متشابه آنهائى است كه مراد خدا از آنها روشن و قطعى نيست و تميز داده نمىشود به عبارت ديگر محكمات آيات يك بعدى اند كه مراد از آنها معلوم است مثل [رعد:16]. ولى متشابهات آيات چند بعدى و داراى محامل بسياراند كه محتمل است هر يك از آنها مراد باشد در «امم» گذشت كه متشابهات با ارجاع در حكم محكم مىشوند. متشابهات در آيه كه وصف مقدارى از آيات است غير از متشابهى است كه در آيه [زمر:23]. واقع شده كه آن وصف عموم است از حيث خوبى نظم و محكمى اسلوب و بيان حقائق و غيره ولى مراد از آنها به مجرد ديدن و شنيدن روشن نمىشود بلكه داراى چند بعد است و به چند معنى احتمال دارد. در اينجا لازم است دو مطلب بررسى شود: 1- چرا محكمات ام الكتابند؟ 2- علت وجود متشابه چيست؟ 1- علت اينكه محكمات ام الكتابند ظاهراً آن است كه محكمات متضمّن بيان اصول مسلّمه دين و پايههاى آنند مثل «اَللّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ - اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ - بَيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍ - كُلٌ اِلِيْنا راجِعُونَ - مالِكِ يَوْمِ الدّينَ - لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلّا اللّهُ لَفَسَدَتا - اِنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها - اِنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فى الْقُبُور - يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ سوءٍ - اِنَّ الْاِنسانَ لَفى خُسْرٍ اِلّا الَّذينَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ». و صدها آيات ديگر. اين آيات چنانكه مىبينيم كاملاً روشن و بيان پايههاى دين اند كه دين آن است بدانيم: معبود جز خدا نيست، زنده و ابدى و مدير عموم جهان است رب العالمين است، آفريدن و تدبير دردست اوست، او آفريننده همه چيز است، حكومت همه در دست او و بازگشت همه به سوى اوست، قيامت حتمى است مردهها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدايى بود آسمانها و زمين تباه مىگشتند، انسان در آخرت هر آنچه كرده خواهد ديد، همه در زيان اند جز اهل ايمان و عمل و... على هذا در «امم» گفته شد كه علت ام الكتاب بودن آن است كه متشابهات به آنهابه صورت محكم در مىآيند ظاهراً از درجه اعتبار ساقط است گرچه بعضى از متشابهات با ارجاع به محكمات به صورت محكم در مىآيند. 2- امّا اينكه علّت وجود متشابهات در قرآن چيست؟ وجوهى گفته شده از جمله: اگر همه قرآن محكم بود مردم به اخبار آن اكتفا كرده و از نظر و تدبّر بى نياز مىشدند و فضل علما نسبت به ديگران روشن نمىشد و به ثواب تدبّر و اتعاب نفس در استنباط معانى نائل نمىشدند. به قول ديگر: معارف قرآنى بر دو قسم است يكى معارف عاليه كه از حكم مادّه و ابهام عادى خارج اند و شخص پس از شنيدن آنها بين حكم مادى و غير مادى مردّد مىشود مثلا در آيه [فجر:14]. و [فجر:22]. به نظر مىآيد كه احكام ماده و جسم در نظر است يعنى خداوند مانند شخص عادى در كمين است يا مىآيد. ديگرى معارف اجتماعى و احكام فرعى اند و چون اين احكام فرعى اند و چون اين معارف داراى ناسخ و منسوخ است و از طرف ديگر قرآن به تدريج نازل شده اين باعث ظهور متشابه در قرآن است . نگارنده گويد: قول اول راجع است به اينكه خداوند براى ايجاد روحيّه تدبّر مقدارى از آيات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم به اين است كه وجود متشابهات در قرآن طبيعى و لا بدمنه مىباشد. در اينجا وجه ديگرى هست كه از نظر نگارنده بسيار ارزنده است و آن اينكه وجود متشابهات سبب زنده ماندن و هميشه تازه بودن قرآن است. و اگر متشابهات نبود قرآن پيوسته تاز بودن خود را از دست مىداد. مثلا اگر شخصى داستان جنگ چالدران را كه ميان قواء شاه اسمعيل صفوى و سلطان سليم عثمانى اتفاق افتاد بخواند، دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم كمتر از دفعه اول و در دفعه سوم ديگر احتياج به خواندن نخواهد داشت و خواهد كه آن كتاب را بفروشد. زيرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وى روشن شده و جاى ابهامى باقى نخواهد ماند. قرآن كريم نيز اگر همهاش محكم و واضح الدلاله نيز بود موقعيّت خود را از دست مىداد، اينكه قرآن با اين همه تفاسير و مباحث در هر عصر احتياج به تفسير خاص دارد و آيات آن پيوسته معركة الاراء و مورد وجود متشابهات است اين آيات چند بعدى و حتى پنج بعدى و ده بعدى است كه قرآن را زنده نگه داشته و پيوسته مطرح انظار نموده است. على هذا اگر همه قرآن محكمات بود آن وقت اين كلام آسمانى موقعيت كنونى خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود از طرف ديگر اگر همهاش متشابهات بود مورد خردهگيرى واقع مىگرديد كه چرا همهاش چند پهلو و چند بعدى است ولى وجود محكمات در بيان اصول مسلّمه دين و وجود متشابهات در پشتوانه بودن به تازگى ابدى قرآن، هر دو مكمّل همديگراند و اين كتاب مبيت با لين دو بال عظيم به پرواز آمده و روى اين دور كن اساسى قرار گرفته است و هر يك بدون آن ديگرى ناقص خواهدبود. بهتر است آيه را بار ديگر از نظر بگذرانيم: «هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مَتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِى الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ مَا يَذَّكَرُّ اِلَّااوُلوُ الْاَلْبابِ». اين آيه موقعيّت هر دو از محكمات و متشابهات را روشن مىكند و اين دو قسمت دهنده كتابند، آنانكه روى اغراض فاسد و فتنه جوئى به متشابهات مىچسبند مورد ملامت و ذم قرار گرفتهاند ولى را سخون در علم همان اند كه به اهميّت هر دو قسمت اذعان كرده و گويند به قرآن ايمان آورديم همهاش از جانب پروردگار ماست . از آيه كاملاً روشن مىشود كه بايد موقعيّت هر دو قسمت محفوظ باشد و منحرفان و مريض القلبها نبايد متشابهات را دستاويز اغراض خويش قرار دهند حالآن كه خداوند آنها را براى غرض خاصّى متشابه نازل فرموده است. اين وجه كه ذكر شد از نظر نگارنده چنانكه در ابتداء گفتم بسيار گفتم بسيار متين و ارزنده است. * [زمر:23]. اين متشابه بودن بر خلاف آيه قبل شامل تمام قرآن است و مراد از تشابه مشابهت آيات درهدف ئ قصود و ميل بعضى به بعض ديگر است چنانكه در «ثنى» مشروحاً گفته شد. | (بر وزن علم و فرس) مثل و نظير. همچنين است شبيه. شبهه آن است كه دو چيز در اثر مماثلت از همديگر تشخيص داده نشوند [نساء157]. عيسى را نكشتند و به دار نزدند ليكن كار بر آنها مشتبه شد. تشابه بين الاثنين است مثل [بقره:118]. ايضاً متشابه نحو [انعام:141]. مشتبه نيز بنابر معناى اصلى بين الاثنين است چنانكه در اقرب آمده [انعام:99]. * [بقره:25]. معنى آيه در «رزق» گذشت. متشابهات قرآن [آل عمران:7]. آيات متشابه آنهائى است كه مراد خدا از آنها روشن و قطعى نيست و تميز داده نمىشود به عبارت ديگر محكمات آيات يك بعدى اند كه مراد از آنها معلوم است مثل [رعد:16]. ولى متشابهات آيات چند بعدى و داراى محامل بسياراند كه محتمل است هر يك از آنها مراد باشد در «امم» گذشت كه متشابهات با ارجاع در حكم محكم مىشوند. متشابهات در آيه كه وصف مقدارى از آيات است غير از متشابهى است كه در آيه [زمر:23]. واقع شده كه آن وصف عموم است از حيث خوبى نظم و محكمى اسلوب و بيان حقائق و غيره ولى مراد از آنها به مجرد ديدن و شنيدن روشن نمىشود بلكه داراى چند بعد است و به چند معنى احتمال دارد. در اينجا لازم است دو مطلب بررسى شود: 1- چرا محكمات ام الكتابند؟ 2- علت وجود متشابه چيست؟ 1- علت اينكه محكمات ام الكتابند ظاهراً آن است كه محكمات متضمّن بيان اصول مسلّمه دين و پايههاى آنند مثل «اَللّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ - اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ - بَيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍ - كُلٌ اِلِيْنا راجِعُونَ - مالِكِ يَوْمِ الدّينَ - لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلّا اللّهُ لَفَسَدَتا - اِنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها - اِنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فى الْقُبُور - يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ سوءٍ - اِنَّ الْاِنسانَ لَفى خُسْرٍ اِلّا الَّذينَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ». و صدها آيات ديگر. اين آيات چنانكه مىبينيم كاملاً روشن و بيان پايههاى دين اند كه دين آن است بدانيم: معبود جز خدا نيست، زنده و ابدى و مدير عموم جهان است رب العالمين است، آفريدن و تدبير دردست اوست، او آفريننده همه چيز است، حكومت همه در دست او و بازگشت همه به سوى اوست، قيامت حتمى است مردهها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدايى بود آسمانها و زمين تباه مىگشتند، انسان در آخرت هر آنچه كرده خواهد ديد، همه در زيان اند جز اهل ايمان و عمل و... على هذا در «امم» گفته شد كه علت ام الكتاب بودن آن است كه متشابهات به آنهابه صورت محكم در مىآيند ظاهراً از درجه اعتبار ساقط است گرچه بعضى از متشابهات با ارجاع به محكمات به صورت محكم در مىآيند. 2- امّا اينكه علّت وجود متشابهات در قرآن چيست؟ وجوهى گفته شده از جمله: اگر همه قرآن محكم بود مردم به اخبار آن اكتفا كرده و از نظر و تدبّر بى نياز مىشدند و فضل علما نسبت به ديگران روشن نمىشد و به ثواب تدبّر و اتعاب نفس در استنباط معانى نائل نمىشدند. به قول ديگر: معارف قرآنى بر دو قسم است يكى معارف عاليه كه از حكم مادّه و ابهام عادى خارج اند و شخص پس از شنيدن آنها بين حكم مادى و غير مادى مردّد مىشود مثلا در آيه [فجر:14]. و [فجر:22]. به نظر مىآيد كه احكام ماده و جسم در نظر است يعنى خداوند مانند شخص عادى در كمين است يا مىآيد. ديگرى معارف اجتماعى و احكام فرعى اند و چون اين احكام فرعى اند و چون اين معارف داراى ناسخ و منسوخ است و از طرف ديگر قرآن به تدريج نازل شده اين باعث ظهور متشابه در قرآن است . نگارنده گويد: قول اول راجع است به اينكه خداوند براى ايجاد روحيّه تدبّر مقدارى از آيات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم به اين است كه وجود متشابهات در قرآن طبيعى و لا بدمنه مىباشد. در اينجا وجه ديگرى هست كه از نظر نگارنده بسيار ارزنده است و آن اينكه وجود متشابهات سبب زنده ماندن و هميشه تازه بودن قرآن است. و اگر متشابهات نبود قرآن پيوسته تاز بودن خود را از دست مىداد. مثلا اگر شخصى داستان جنگ چالدران را كه ميان قواء شاه اسمعيل صفوى و سلطان سليم عثمانى اتفاق افتاد بخواند، دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم كمتر از دفعه اول و در دفعه سوم ديگر احتياج به خواندن نخواهد داشت و خواهد كه آن كتاب را بفروشد. زيرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وى روشن شده و جاى ابهامى باقى نخواهد ماند. قرآن كريم نيز اگر همهاش محكم و واضح الدلاله نيز بود موقعيّت خود را از دست مىداد، اينكه قرآن با اين همه تفاسير و مباحث در هر عصر احتياج به تفسير خاص دارد و آيات آن پيوسته معركة الاراء و مورد وجود متشابهات است اين آيات چند بعدى و حتى پنج بعدى و ده بعدى است كه قرآن را زنده نگه داشته و پيوسته مطرح انظار نموده است. على هذا اگر همه قرآن محكمات بود آن وقت اين كلام آسمانى موقعيت كنونى خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود از طرف ديگر اگر همهاش متشابهات بود مورد خردهگيرى واقع مىگرديد كه چرا همهاش چند پهلو و چند بعدى است ولى وجود محكمات در بيان اصول مسلّمه دين و وجود متشابهات در پشتوانه بودن به تازگى ابدى قرآن، هر دو مكمّل همديگراند و اين كتاب مبيت با لين دو بال عظيم به پرواز آمده و روى اين دور كن اساسى قرار گرفته است و هر يك بدون آن ديگرى ناقص خواهدبود. بهتر است آيه را بار ديگر از نظر بگذرانيم: «هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مَتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِى الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ مَا يَذَّكَرُّ اِلَّااوُلوُ الْاَلْبابِ». اين آيه موقعيّت هر دو از محكمات و متشابهات را روشن مىكند و اين دو قسمت دهنده كتابند، آنانكه روى اغراض فاسد و فتنه جوئى به متشابهات مىچسبند مورد ملامت و ذم قرار گرفتهاند ولى را سخون در علم همان اند كه به اهميّت هر دو قسمت اذعان كرده و گويند به قرآن ايمان آورديم همهاش از جانب پروردگار ماست . از آيه كاملاً روشن مىشود كه بايد موقعيّت هر دو قسمت محفوظ باشد و منحرفان و مريض القلبها نبايد متشابهات را دستاويز اغراض خويش قرار دهند حالآن كه خداوند آنها را براى غرض خاصّى متشابه نازل فرموده است. اين وجه كه ذكر شد از نظر نگارنده چنانكه در ابتداء گفتم بسيار گفتم بسيار متين و ارزنده است. * [زمر:23]. اين متشابه بودن بر خلاف آيه قبل شامل تمام قرآن است و مراد از تشابه مشابهت آيات درهدف ئ قصود و ميل بعضى به بعض ديگر است چنانكه در «ثنى» مشروحاً گفته شد. | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
فَأَمّا:100, أُخَر:100, الّذِين:87, الْکِتَاب:87, وَ:87, فِي:74, أُم:61, قُلُوبِهِم:61, هُن:49, زَيْغ:49, مُحْکَمَات:36, فَيَتّبِعُون:36, مَا:23, مِنْه:23, آيَات:23, تَشَابَه:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::مُتَشَابِهَات]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۳۷
«متشابه» از مادّه «تشابُه» در اصل، به معناى چیزى است که قسمت هاى مختلف آن، شبیه یکدیگر باشد، به همین جهت به جمله ها و کلماتى که معناى آنها پیچیده است و گاهى احتمالات مختلف درباره آن داده مى شود، «متشابه» مى گویند. و منظور از «متشابهات» قرآن همین است، یعنى آیاتى که معانى آن در بدو نظر پیچیده است، و در آغاز، احتمالات متعددى در آن مى رود، اگر چه با توجّه به آیات محکم، تفسیر آنها روشن است.
منظور از «مُتِشابِه» در سوره «زمر» کلامى است که قسمت هاى مختلف آن با یکدیگر همرنگ و هماهنگ مى باشد، هیچ گونه تضاد و اختلافى در میان آنها نیست، خوب و بد ندارد، بلکه، یکى از یکى بهتر است. این درست بر خلاف کلمات انسان ها است که هر قدر در آن دقت شود، هنگامى که گسترده و وسیع گردد،خواه ناخواه،اختلافات و تناقض ها و تضادهایى در آن پیدا مى شود، بعضى در اوج زیبایى است، و بعضى کاملاً عادى و معمولى; بررسى آثار نویسندگان معروف و بزرگ، اعم از نثر و نظم، نیز گواه زنده این مطلب است. اما کلام خدا، قرآن مجید، این چنین نیست، انسجام فوق العاده و همبستگى مفاهیم، فصاحت و بلاغت بى نظیرى که در همه آیاتش حاکم است، گواهى مى دهد که از کلام انسان ها نیست.
ریشه کلمه
- شبه (۱۲ بار)
قاموس قرآن
(بر وزن علم و فرس) مثل و نظير. همچنين است شبيه. شبهه آن است كه دو چيز در اثر مماثلت از همديگر تشخيص داده نشوند [نساء157]. عيسى را نكشتند و به دار نزدند ليكن كار بر آنها مشتبه شد. تشابه بين الاثنين است مثل [بقره:118]. ايضاً متشابه نحو [انعام:141]. مشتبه نيز بنابر معناى اصلى بين الاثنين است چنانكه در اقرب آمده [انعام:99]. * [بقره:25]. معنى آيه در «رزق» گذشت. متشابهات قرآن [آل عمران:7]. آيات متشابه آنهائى است كه مراد خدا از آنها روشن و قطعى نيست و تميز داده نمىشود به عبارت ديگر محكمات آيات يك بعدى اند كه مراد از آنها معلوم است مثل [رعد:16]. ولى متشابهات آيات چند بعدى و داراى محامل بسياراند كه محتمل است هر يك از آنها مراد باشد در «امم» گذشت كه متشابهات با ارجاع در حكم محكم مىشوند. متشابهات در آيه كه وصف مقدارى از آيات است غير از متشابهى است كه در آيه [زمر:23]. واقع شده كه آن وصف عموم است از حيث خوبى نظم و محكمى اسلوب و بيان حقائق و غيره ولى مراد از آنها به مجرد ديدن و شنيدن روشن نمىشود بلكه داراى چند بعد است و به چند معنى احتمال دارد. در اينجا لازم است دو مطلب بررسى شود: 1- چرا محكمات ام الكتابند؟ 2- علت وجود متشابه چيست؟ 1- علت اينكه محكمات ام الكتابند ظاهراً آن است كه محكمات متضمّن بيان اصول مسلّمه دين و پايههاى آنند مثل «اَللّهُ لا اِلهَ اِلّا هُوَ الْحَىُّ الْقَيُّومُ اللّهُ خالِقُ كُلِّ شَىْءٍ - اَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْاَمْرُ - بَيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَىْءٍ - كُلٌ اِلِيْنا راجِعُونَ - مالِكِ يَوْمِ الدّينَ - لَوْ كانَ فيهِما الِهَةٌ اِلّا اللّهُ لَفَسَدَتا - اِنَّ السّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فيها - اِنَّ اللّهَ يَبْعَثُ مَنْ فى الْقُبُور - يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ سوءٍ - اِنَّ الْاِنسانَ لَفى خُسْرٍ اِلّا الَّذينَ آمَنُوا و عَمِلُوا الصّالِحاتِ». و صدها آيات ديگر. اين آيات چنانكه مىبينيم كاملاً روشن و بيان پايههاى دين اند كه دين آن است بدانيم: معبود جز خدا نيست، زنده و ابدى و مدير عموم جهان است رب العالمين است، آفريدن و تدبير دردست اوست، او آفريننده همه چيز است، حكومت همه در دست او و بازگشت همه به سوى اوست، قيامت حتمى است مردهها همه زنده خواهند گشت. اگر جز خدا خدايى بود آسمانها و زمين تباه مىگشتند، انسان در آخرت هر آنچه كرده خواهد ديد، همه در زيان اند جز اهل ايمان و عمل و... على هذا در «امم» گفته شد كه علت ام الكتاب بودن آن است كه متشابهات به آنهابه صورت محكم در مىآيند ظاهراً از درجه اعتبار ساقط است گرچه بعضى از متشابهات با ارجاع به محكمات به صورت محكم در مىآيند. 2- امّا اينكه علّت وجود متشابهات در قرآن چيست؟ وجوهى گفته شده از جمله: اگر همه قرآن محكم بود مردم به اخبار آن اكتفا كرده و از نظر و تدبّر بى نياز مىشدند و فضل علما نسبت به ديگران روشن نمىشد و به ثواب تدبّر و اتعاب نفس در استنباط معانى نائل نمىشدند. به قول ديگر: معارف قرآنى بر دو قسم است يكى معارف عاليه كه از حكم مادّه و ابهام عادى خارج اند و شخص پس از شنيدن آنها بين حكم مادى و غير مادى مردّد مىشود مثلا در آيه [فجر:14]. و [فجر:22]. به نظر مىآيد كه احكام ماده و جسم در نظر است يعنى خداوند مانند شخص عادى در كمين است يا مىآيد. ديگرى معارف اجتماعى و احكام فرعى اند و چون اين احكام فرعى اند و چون اين معارف داراى ناسخ و منسوخ است و از طرف ديگر قرآن به تدريج نازل شده اين باعث ظهور متشابه در قرآن است . نگارنده گويد: قول اول راجع است به اينكه خداوند براى ايجاد روحيّه تدبّر مقدارى از آيات را متشابه فرستاده و مرجع قول دوم به اين است كه وجود متشابهات در قرآن طبيعى و لا بدمنه مىباشد. در اينجا وجه ديگرى هست كه از نظر نگارنده بسيار ارزنده است و آن اينكه وجود متشابهات سبب زنده ماندن و هميشه تازه بودن قرآن است. و اگر متشابهات نبود قرآن پيوسته تاز بودن خود را از دست مىداد. مثلا اگر شخصى داستان جنگ چالدران را كه ميان قواء شاه اسمعيل صفوى و سلطان سليم عثمانى اتفاق افتاد بخواند، دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم كمتر از دفعه اول و در دفعه سوم ديگر احتياج به خواندن نخواهد داشت و خواهد كه آن كتاب را بفروشد. زيرا با دو دفعه مراجعه همه مطالب بر وى روشن شده و جاى ابهامى باقى نخواهد ماند. قرآن كريم نيز اگر همهاش محكم و واضح الدلاله نيز بود موقعيّت خود را از دست مىداد، اينكه قرآن با اين همه تفاسير و مباحث در هر عصر احتياج به تفسير خاص دارد و آيات آن پيوسته معركة الاراء و مورد وجود متشابهات است اين آيات چند بعدى و حتى پنج بعدى و ده بعدى است كه قرآن را زنده نگه داشته و پيوسته مطرح انظار نموده است. على هذا اگر همه قرآن محكمات بود آن وقت اين كلام آسمانى موقعيت كنونى خود را نداشت و مطرح انظار صاحب نظران نبود از طرف ديگر اگر همهاش متشابهات بود مورد خردهگيرى واقع مىگرديد كه چرا همهاش چند پهلو و چند بعدى است ولى وجود محكمات در بيان اصول مسلّمه دين و وجود متشابهات در پشتوانه بودن به تازگى ابدى قرآن، هر دو مكمّل همديگراند و اين كتاب مبيت با لين دو بال عظيم به پرواز آمده و روى اين دور كن اساسى قرار گرفته است و هر يك بدون آن ديگرى ناقص خواهدبود. بهتر است آيه را بار ديگر از نظر بگذرانيم: «هُوَ الَّذى اَنْزَلَ عَلَيْكَ الْكِتابَ مِنْهُ آياتٌ مُحْكَماتٌ هُنَّ اُمُّ الْكِتابِ وَ اُخَرُ مَتَشابِهاتٌ فَاَمَّا الَّذينَ فى قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْويلِهِ وَ ما يَعْلَمُ تَأْويلَهُ اِلَّا اللَّهُ وَ الرَّسِخُونَ فِى الْعِلْمِ يَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ كُلُّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ مَا يَذَّكَرُّ اِلَّااوُلوُ الْاَلْبابِ». اين آيه موقعيّت هر دو از محكمات و متشابهات را روشن مىكند و اين دو قسمت دهنده كتابند، آنانكه روى اغراض فاسد و فتنه جوئى به متشابهات مىچسبند مورد ملامت و ذم قرار گرفتهاند ولى را سخون در علم همان اند كه به اهميّت هر دو قسمت اذعان كرده و گويند به قرآن ايمان آورديم همهاش از جانب پروردگار ماست . از آيه كاملاً روشن مىشود كه بايد موقعيّت هر دو قسمت محفوظ باشد و منحرفان و مريض القلبها نبايد متشابهات را دستاويز اغراض خويش قرار دهند حالآن كه خداوند آنها را براى غرض خاصّى متشابه نازل فرموده است. اين وجه كه ذكر شد از نظر نگارنده چنانكه در ابتداء گفتم بسيار گفتم بسيار متين و ارزنده است. * [زمر:23]. اين متشابه بودن بر خلاف آيه قبل شامل تمام قرآن است و مراد از تشابه مشابهت آيات درهدف ئ قصود و ميل بعضى به بعض ديگر است چنانكه در «ثنى» مشروحاً گفته شد.