ریشه جرح: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Move page script صفحهٔ ریشه جرح‌ را به ریشه جرح منتقل کرد)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::جرح‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}


«جرح» در اصل به معناى جراحت و اثرى است که بر اثر بیمارى و آسیب به بدن انسان مى رسد.
«جرح» در اصل به معناى جراحت و اثرى است که بر اثر بیمارى و آسیب به بدن انسان مى رسد.
خط ۹: خط ۳۱:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
(بر وزن قفل) زخم. جمع آن جروح است [مائده:45] گوش در مقابل گوش، دندان و زخمها قصاص شونده‏اند. در مفردات گويد: قدح شاهد را جرح گويند گوئى قادح زخمى به او مى‏زند حيوان شكارى را جارحه ناميده‏اند زيرا زخمى مى‏كند و يا كسب مى‏كند، اعضاء بدن را كه كار مى‏كنند جوارح گويند زيرا اثر ميگذارند و يا كسب مى‏كنند، اجتراح كسب گناه و اصل آن از جراحة است(باختصار). [مائده:4] طيّبات بر شما حلال شده و آنچه از حيوانات شكارى تعليم كننده سگ‏هاى شكارى و يا صاحبان شكار با كلاب هستيد . در مجمع فرموده: جوارح به معنى كواسب است از طيور و درّنده ها، واحد آن جارحه است و علّت اين تسميه آنست كه براى اربابان خود در اثر شكار كردن طعام كسب مى‏كنند. ناگفته نماند كسب يك نوع اثر گذاردن است. و آنگاه كه جارحة به معنى كاسب به كار وى رود، معناى اوّلى ملحوظ است . [انعام:60] او كسى است كه شما را در وقت شب مى‏گيرد (ميميراند) و انچه در روز كسب مى‏كنيد ميداند سپس در روز شما را زنده مى‏كند تا اجا معيّن به پايان برسد. در اين آيه «جَرَحْتُمْ» به معنى كار با جارحه و اعضاء است . [جاثية:21] از راغب نقل شد كه اجتراح كسب گناه است در اقرب الموارد گويد: اجتراع به معنى اكتساب است و اكثراً در جرائم به كار مى‏رود و از آنست قول قرآن «اَمْ حَسِبَ الَّذينَ اجْتَرَحوا...» مجمع البلان مطلق اكتساب گفته است در نهج البلاغه آمده «فَزالَ عَنْهُمْ اِلّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَ حوها» خطبه 176 قاموس و صحاح نيز مطلق اكتساب گفته‏اند ولى محلّى پيدا نشد كه در غير گناه استعمال شده باشد. در محلّ ديگرى به جاى اجترح اكتسب آمده مثل [نور:11]. احتمال هست علت استعمال اجتراح در سيئات آن باشد كه گناهان در وجود انسان و جهان اثر بد مى‏گذارند و گناهكار به وجود خود و روح خود و به دنيا زخم مى‏زند و شايد گناهان او در حسنات وى زخم توليد كند انشا اللّه در «وزن»خواهد آمد كه سيئات سبب خفّت و پوچى حسنات اند.
(بر وزن قفل) زخم. جمع آن جروح است [مائده:45] گوش در مقابل گوش، دندان و زخمها قصاص شونده‏اند. در مفردات گويد: قدح شاهد را جرح گويند گوئى قادح زخمى به او مى‏زند حيوان شكارى را جارحه ناميده‏اند زيرا زخمى مى‏كند و يا كسب مى‏كند، اعضاء بدن را كه كار مى‏كنند جوارح گويند زيرا اثر ميگذارند و يا كسب مى‏كنند، اجتراح كسب گناه و اصل آن از جراحة است(باختصار). [مائده:4] طيّبات بر شما حلال شده و آنچه از حيوانات شكارى تعليم كننده سگ‏هاى شكارى و يا صاحبان شكار با كلاب هستيد . در مجمع فرموده: جوارح به معنى كواسب است از طيور و درّنده ها، واحد آن جارحه است و علّت اين تسميه آنست كه براى اربابان خود در اثر شكار كردن طعام كسب مى‏كنند. ناگفته نماند كسب يك نوع اثر گذاردن است. و آنگاه كه جارحة به معنى كاسب به كار وى رود، معناى اوّلى ملحوظ است . [انعام:60] او كسى است كه شما را در وقت شب مى‏گيرد (ميميراند) و انچه در روز كسب مى‏كنيد ميداند سپس در روز شما را زنده مى‏كند تا اجا معيّن به پايان برسد. در اين آيه «جَرَحْتُمْ» به معنى كار با جارحه و اعضاء است . [جاثية:21] از راغب نقل شد كه اجتراح كسب گناه است در اقرب الموارد گويد: اجتراع به معنى اكتساب است و اكثراً در جرائم به كار مى‏رود و از آنست قول قرآن «اَمْ حَسِبَ الَّذينَ اجْتَرَحوا...» مجمع البلان مطلق اكتساب گفته است در نهج البلاغه آمده «فَزالَ عَنْهُمْ اِلّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَ حوها» خطبه 176 قاموس و صحاح نيز مطلق اكتساب گفته‏اند ولى محلّى پيدا نشد كه در غير گناه استعمال شده باشد. در محلّ ديگرى به جاى اجترح اكتسب آمده مثل [نور:11]. احتمال هست علت استعمال اجتراح در سيئات آن باشد كه گناهان در وجود انسان و جهان اثر بد مى‏گذارند و گناهكار به وجود خود و روح خود و به دنيا زخم مى‏زند و شايد گناهان او در حسنات وى زخم توليد كند انشا اللّه در «وزن»خواهد آمد كه سيئات سبب خفّت و پوچى حسنات اند.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ب:100, علم:78, ما:63, من:60, سنن:48, کم:48, الذين:43, ل:38, ف:35, قصص:30, سوء:30, اذن:30, کلب:30, ان:28, حسب:28, نهر:28, ه:25, ليل:25, ثم:25, جعل:25, هن:25, هم:25, يقن:25, ام:25, صدق:23, طيب:23, بعث:23, قوم:20, وفى:20, رحم:18, ک:18, هو:18, فى:18, حلل:15, امن:15, انف:15, هدى:15, الذى:15, عمل:13, قول:13, الله:13, قضى:13, صلح:10, کفر:10, اله:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۴:۴۳

تکرار در قرآن: ۴(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


«جرح» در اصل به معناى جراحت و اثرى است که بر اثر بیمارى و آسیب به بدن انسان مى رسد.

قاموس قرآن

(بر وزن قفل) زخم. جمع آن جروح است [مائده:45] گوش در مقابل گوش، دندان و زخمها قصاص شونده‏اند. در مفردات گويد: قدح شاهد را جرح گويند گوئى قادح زخمى به او مى‏زند حيوان شكارى را جارحه ناميده‏اند زيرا زخمى مى‏كند و يا كسب مى‏كند، اعضاء بدن را كه كار مى‏كنند جوارح گويند زيرا اثر ميگذارند و يا كسب مى‏كنند، اجتراح كسب گناه و اصل آن از جراحة است(باختصار). [مائده:4] طيّبات بر شما حلال شده و آنچه از حيوانات شكارى تعليم كننده سگ‏هاى شكارى و يا صاحبان شكار با كلاب هستيد . در مجمع فرموده: جوارح به معنى كواسب است از طيور و درّنده ها، واحد آن جارحه است و علّت اين تسميه آنست كه براى اربابان خود در اثر شكار كردن طعام كسب مى‏كنند. ناگفته نماند كسب يك نوع اثر گذاردن است. و آنگاه كه جارحة به معنى كاسب به كار وى رود، معناى اوّلى ملحوظ است . [انعام:60] او كسى است كه شما را در وقت شب مى‏گيرد (ميميراند) و انچه در روز كسب مى‏كنيد ميداند سپس در روز شما را زنده مى‏كند تا اجا معيّن به پايان برسد. در اين آيه «جَرَحْتُمْ» به معنى كار با جارحه و اعضاء است . [جاثية:21] از راغب نقل شد كه اجتراح كسب گناه است در اقرب الموارد گويد: اجتراع به معنى اكتساب است و اكثراً در جرائم به كار مى‏رود و از آنست قول قرآن «اَمْ حَسِبَ الَّذينَ اجْتَرَحوا...» مجمع البلان مطلق اكتساب گفته است در نهج البلاغه آمده «فَزالَ عَنْهُمْ اِلّا بِذُنُوبٍ اجْتَرَ حوها» خطبه 176 قاموس و صحاح نيز مطلق اكتساب گفته‏اند ولى محلّى پيدا نشد كه در غير گناه استعمال شده باشد. در محلّ ديگرى به جاى اجترح اكتسب آمده مثل [نور:11]. احتمال هست علت استعمال اجتراح در سيئات آن باشد كه گناهان در وجود انسان و جهان اثر بد مى‏گذارند و گناهكار به وجود خود و روح خود و به دنيا زخم مى‏زند و شايد گناهان او در حسنات وى زخم توليد كند انشا اللّه در «وزن»خواهد آمد كه سيئات سبب خفّت و پوچى حسنات اند.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْجَوَارِحِ‌ ۱
الْجُرُوحَ‌ ۱
جَرَحْتُمْ‌ ۱
اجْتَرَحُوا ۱

ریشه‌های مرتبط