يَفْقَهُون: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَفْقَهُون | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَفْقَهُون | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۶: | خط ۷: | ||
*[[ریشه فقه | فقه]] (۲۰ بار) [[کلمه با ریشه:: فقه| ]] | *[[ریشه فقه | فقه]] (۲۰ بار) [[کلمه با ریشه:: فقه| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(به كسر اول) فهميدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّىْء». [هود:91]. گفتند اى شعيب ما بسيارى از آنچه را كه مىگويى نمىفهميم. [اعراف:179]. قلوبى دارند كه با آنها نمىفهمند. [توبه:122]. سياق آيات ماقبل و مابعد كه در باره جهاد است نشان مىدهد كه مراد از «لِيَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلى اللَّه عليه و آله» براى طلب علم و تفّقه در دين است. يعنى نمىشود همه مومنان براى جهاد بكوچند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمىكنند كه در دين فقيه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انداز كنند، كه شايد اندازشدگان طريق احتياط از عذاب درپيش گيرند. بنابر اين حكم فوق به هنگام نزول آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آنها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خداتخلف كنند«ما كانَ لِاهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقه احتياج به كوچ نداشتند زيرا تفقه در مدينه برايشان ميسر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد مىرفتند مجالى براى تفقه نمىماند، در تفسير عياشى و صافى رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقه و استفسار از حال امام «عليه السلام» بعد از فوت امام قبلى، تأييد مىكند. در تفسير المنار و جلالين هردو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: نمىشود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمىروند كه گروهى نيز بمانند و تفقه كنند و جنگجويان را آنگاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند. ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است. در كشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل كوچيدن براى تفقه است يعنى: كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عدهاى بكوچند... اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق آيات قبلى و بعدى كه در باره جهاد است آن را تأييد نمىكند. به هرحال: آيه اهمّيت و لزوم كوچ براى فراگرفتن علم از حوزههاى علميّه را روشن مىكند و در آخر قيد مىكند كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
لا:100, وَ:99, مِن:50, اللّه:33, قَوْم:30, بِأَنّهُم:29, کَانُوا:27, يَکَادُون:25, قَلِيلا:24, لٰکِن:24, إِلاّ:23, فَهُم:23, الْآيَات:23, لَهُم:22, قُلُوبِهِم:21, هُو:21, قُل:21, بَل:20, عَلَى:20, بِهَا:20, مَا:20, الّذِين:20, فَلْيَضْحَکُوا:18, لَقَد:18, الْآن:18, يَقُولُون:18, إِلَى:18, کَفَرُوا:18, حَدِيثا:17, جَاءَکُم:17, لَئِن:17, الرّسُول:17, قَالُوا:17, قَوْلا:17, کَذّب:17, إِن:17, لَعَلّهُم:17, إِذَا:17, فِي:17, يُقَاتِلُونَکُم:17, لِقَوْم:17, خَفّف:17, الْمُنَافِقِين:16, لَو:16, رَجَعْنَا:16, کَثِيرا:16, آمَنُوا:16, رَأَيْتَهُم:16, يَا:16, بِه:16, رَسُول:16, الّذِي:16, قُلُوب:16, أَصَابَک:16, جَمِيعا:16, لِلْمُخَلّفِين:15, ذَا:15, قَوْما:15, تُعْجِبُک:15, حَرّا:15, لْيَبْکُوا:15, فَصّلْنَا:15, الْقَوْم:15, أَنْزَل:15, نُصَرّف:15, عَنْکُم:15, قَوْمُک:15, کَيْف:14, تَحْسُدُونَنَا:14, الْإِنْس:14, أَجْسَامُهُم:14, الْقَرْنَيْن:14, قُلُوبَهُم:14, حَسَنَة:14, أَنْفُسِکُم:14, لِهٰؤُلاَء:14, أَشَدّ:14, دُونِهِمَا:14, ذٰلِک:14, قَد:14, أَعْيُن:14, الْمَدِينَة:14, قُرًى:14, عَلِم:14, انْظُر:14, مُسْتَوْدَع:14, فَمِن:14, عَزِيز:14, فَطُبِع:14, ثُم:14, الْأَرْض:14, جَزَاء:14, جَهَنّم:14, لَيُخْرِجَن:14, الْأَعْرَاب:14, طُبِع:14, فَمَا:14, مَعَه:14, السّمَاء:14, بَعْض:13, سَتُدْعَوْن:13, مُحَصّنَة:13, يَأْجُوج:13, فَسَيَقُولُون:13, الْحَق:13, صَرَف:13, وَجَد:13, الْجِن:13, بِمَا:13, يُبْصِرُون:13, الْأَعَزّ:13, مَاء:13, أَن:13, نَار:13, جَاهَدُوا:13, عَلَيْه:13, مِنْهَا:12, السّمَاوَات:12, أَو:12, يَقُولُوا:12, عِنْد:12, صُدُورِهِم:12, السّدّيْن:12, بِأَمْوَالِهِم:12, بَأْس:12, الْخَوَالِف:12, فَأَخْرَجْنَا:12, فِيکُم:12, أَلْفا:12, فَمُسْتَقَرّ:12, انْصَرَفُوا:12, قَبْل:12, مَع:11, وَاحِدَة:11, خَزَائِن:11, بَعْضَکُم:11, الْحَرّ:11, بَيْن:11, يَغْلِبُوا:11, لِجَهَنّم:10, مِائَة:10, رَهْبَة:10, يُذِيق:10, أَحَد:10, نَفْس:10, کُل:10, بَلَغ:10, يَکُونُوا:10, لِلّه:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يَفْقَهُون]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۵۳
«فقه»، هر گونه علم و فهمى نیست، بلکه از معلومات حاضر، پى به معلومات غائب بردن است.
ریشه کلمه
- فقه (۲۰ بار)
قاموس قرآن
(به كسر اول) فهميدن. در مصباح گفته: «اَلْفِقْهُ:فَهْمُ الشَّىْء». [هود:91]. گفتند اى شعيب ما بسيارى از آنچه را كه مىگويى نمىفهميم. [اعراف:179]. قلوبى دارند كه با آنها نمىفهمند. [توبه:122]. سياق آيات ماقبل و مابعد كه در باره جهاد است نشان مىدهد كه مراد از «لِيَنْفِرُوا» رفتن به جهاد و مراد از «فَلَوْلانَفَرَ» رفتن به محضر رسول خدا«صلى اللَّه عليه و آله» براى طلب علم و تفّقه در دين است. يعنى نمىشود همه مومنان براى جهاد بكوچند، چرا از هر قوم گروهى به مدينه كوچ نمىكنند كه در دين فقيه و دانا شوند و وقت برگشتن قوم خويش را انداز كنند، كه شايد اندازشدگان طريق احتياط از عذاب درپيش گيرند. بنابر اين حكم فوق به هنگام نزول آيه شامل اهل مدينه نبوده كه درباره آنها در آيه قبلى آمده كه نبايد از رسول خداتخلف كنند«ما كانَ لِاهْلِ الْمَدينَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْاَعْرابِ اَنْ يَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسوُل ِ اللَّهِ...» به عبارت ديگر: اهل مدينه براى تفقه احتياج به كوچ نداشتند زيرا تفقه در مدينه برايشان ميسر بود، ولى اگر از بلاد ديگر همه به جهاد مىرفتند مجالى براى تفقه نمىماند، در تفسير عياشى و صافى رواياتى هست كه مضمون فوق را در خصوص كوچ براى تفقه و استفسار از حال امام «عليه السلام» بعد از فوت امام قبلى، تأييد مىكند. در تفسير المنار و جلالين هردو فعل را راجع به جهاد گرفته يعنى: نمىشود همه مومنان به جهاد بروند چرا از هر قوم گروهى به جهاد نمىروند كه گروهى نيز بمانند و تفقه كنند و جنگجويان را آنگاه كه از جهاد بازگشتند انذار كنند. ولى: اين احتياج به تقدير دارد و بر خلاف ظهور آيه است. در كشاف و جوامع الجامع مراد از هر دو فعل كوچيدن براى تفقه است يعنى: كوچ همه درست و عملى نيست بلكه بايد عدهاى بكوچند... اين معنى بسيار مناسب است ولى سياق آيات قبلى و بعدى كه در باره جهاد است آن را تأييد نمىكند. به هرحال: آيه اهمّيت و لزوم كوچ براى فراگرفتن علم از حوزههاى علميّه را روشن مىكند و در آخر قيد مىكند كه اين تفقّه و فراگرفتن علم براى آن است كه پس از برگشتن مردم را انذار كنند و از مخالفت امر خدا بر حذر دارند.