ریشه کلح: تفاوت میان نسخهها
از الکتاب
(Edited by QRobot) |
|||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
__TOC__ | __TOC__ | ||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::کلح]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
=== قاموس قرآن === | |||
در صحاح گويد: كُلوُح آشكار شدن دندآنهادر عبوسى است در اقرب الموارد گفته: به قولى كُلوُح در اصل ظاهر شدن دندانهاست در وقت عبوسى (مانند سرهاى بريان شده گوسفندان). در مجمع فرموده: كلوح برگشتن دو لب است به بالاو پايين تا دندانهاآشكار شودپس كالح اسم فاعل از آن است [مؤمنون:104]. مىزند آتش به چهره هايشان و آنها در آتش زشت منظران باشند(نعوذبالله من النار) ظاهرا مراد از كالح زشت منظرى است در نهج البلاغه دروصف مردگان فرموده: «كَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواظِرُ» خطبه 219 چهرههاى با طراوات بد منظر شدند. در نهايه گويد: در حديث على «عليه السلام» آمده «اِنَّ مِنْ وَرائِكُمْ فِتَناً وَ بَلاءّ مُكْلحاً مُبْلِحاً» يعنى از پس شما فتنهها و بلاهايى است عبوس كننده، ناتوان كننده. اين كلمه تنها يكبار در كلام الله آمده است. | |||
===ریشههای [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud htmlpre='ریشه_'> | |||
هم:100, ا:89, ها:78, لم:78, فى:66, کون:66, اوى:55, نور:44, ائى:44, ايى:33, وجه:33, ى:21, تلو:10, خلد:10, لفح:10 | |||
</qcloud> | |||
== کلمات مشتق شده در قرآن == | == کلمات مشتق شده در قرآن == | ||
{|class="wikitable sortable" | {|class="wikitable sortable" |
نسخهٔ کنونی تا ۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱
تکرار در قرآن: ۱(بار)
در حال بارگیری...
قاموس قرآن
در صحاح گويد: كُلوُح آشكار شدن دندآنهادر عبوسى است در اقرب الموارد گفته: به قولى كُلوُح در اصل ظاهر شدن دندانهاست در وقت عبوسى (مانند سرهاى بريان شده گوسفندان). در مجمع فرموده: كلوح برگشتن دو لب است به بالاو پايين تا دندانهاآشكار شودپس كالح اسم فاعل از آن است [مؤمنون:104]. مىزند آتش به چهره هايشان و آنها در آتش زشت منظران باشند(نعوذبالله من النار) ظاهرا مراد از كالح زشت منظرى است در نهج البلاغه دروصف مردگان فرموده: «كَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواظِرُ» خطبه 219 چهرههاى با طراوات بد منظر شدند. در نهايه گويد: در حديث على «عليه السلام» آمده «اِنَّ مِنْ وَرائِكُمْ فِتَناً وَ بَلاءّ مُكْلحاً مُبْلِحاً» يعنى از پس شما فتنهها و بلاهايى است عبوس كننده، ناتوان كننده. اين كلمه تنها يكبار در كلام الله آمده است.
ریشههای نزدیک مکانی
کلمات مشتق شده در قرآن
کلمه | تعداد تکرار در قرآن |
---|---|
کَالِحُونَ | ۱ |