ریشه کرس: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
جز (Move page script صفحهٔ ریشه کرس‌ را به ریشه کرس منتقل کرد)
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:


__TOC__
__TOC__
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[ریشه غیر ربط::کرس‌]]
|?نازل شده در سال
|mainlabel=-
|headers=show
|limit=2000
|format=jqplotchart
|charttype=line
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول
|labelaxislabel=سال نزول
|smoothlines=yes
|numbersaxislabel=دفعات تکرار
|distribution=yes
|min=0
|datalabels=value
|distributionsort=none
|ticklabels=yes
|colorscheme=rdbu
|chartlegend=none
}}
=== قاموس قرآن ===
سرير. تخت. راغب گفته: كرسى در تعارف عامه اسم چيزيست كه بر آن مى‏نشينند. در قاموس و اقرب گويد: كرسى به ضم و كسر كاف به معنى سرير است [ص:34]. سليمان را امتحان كرديم و بر سرير او جسدى انداختيم سپس انابه نمود رجوع شود به «سليمان». * [بقره:255]. كرسى و سرير خدا كه به سموات و ارض محيط است چيست؟ مى‏شود گفت: مراد از كرسى حكومت و قيوميت و سلطه و تدبير خدا است چنانكه در صدر آيه فرموده: «هُوَ الْحَّىُ الْقَيُّومُ...» و اگر صدر آيه را تا «وَسِعَ كُرْسَيُّهُ...» به دقت مطالعه كنيم اين مطلب روشن خواهد شد مخصوصاً با در نظر گرفتن «وَ لايَؤُدُهُ حِفْطُهُما وَ هُوَ الْعَلِّىُ الْعَظيمُ» يعنى نگهدارى و تدبير آسمانها و زمين خدا را خسته نمى‏كند و او والامقام و بزرگ است. به قول بعضى مراد از كرسى علم است و مى‏شود «وَ لايُحيطُونَ بِشَىْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ» را به آن قرينه گرفت، بنابر نظر اول، اين آيه نظير آيات [مائده:18]. است. و آن از مراتب علم خداست الميزان نيز آن را احاطه سلطنت الهى و ربوبيت و از مراتب علم خدا وسعه را به معنى حفظ كل شى‏ء گفته است. محمد عبده آن را علم الهى مى‏داند. نظرى به روايات‏ ظهور بعضى روايات در آن است كه كرسى مانند عرش هر دو موجود خارجى و از عالم غيبند چنانكه در «عرش» مشروحاً نقل و بيان شد، از بعضى روايات ظاهر مى‏شود كه كرسى قائم به عرش است و آنچه در عالم جارى مى‏شود از عرش به كرسى و از كرسى به عالم مى‏رسد (روايت حنّان ابن سدير از امام صادق «عليه السلام» در «عرش»). و از برخى از آنها روشن مى‏شود وسعت كرسى بيشتر از عرش است چنانكه از تفسير عياشى و غيره نقل شده است. 1- عَنِ الصَّادِقِ «عليه السلام»:«قالَ السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ وَ جَميعُ ما خَلَقَ اللهُ فِى الْكُرْسِىّ». 2- عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ «عليه السلام»قالَ:«قالَ اَبُوذَرُ يا رَسُولَ اللهِ ما اَفْضَلُ ما اُنْزِلَ عَلَيْكَ؟ قالَ: آيَةُالْكُرْسِىّ. مَا السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الْاَرَضُونَ السَّبْعُ فِى الْكُرْسِىِ اِلا كَحَلْقَةٍ مُلْقاةٍ بِاَرْضٍ بَلاقِعَ وَ اِنَّ فَضْلَهُ عَلَى الْعَرْشِ كَفَضْلِ الْفَلاتِ عَلىِ الْحَلْقَةِ» به صريح اين حديث فضل و فزونى كرسى بر عرش مانند بزرگى بيابان بر يك حلقه آهن است. 3- «عَنْ زُرارَةقالَ: سَأَلْتُ اَبا عَبْدِالله «عليه السلام»عَنْ قَوْلِ اللهِ «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ» السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ وَسِعَ الْكُرْسسِىَّ اَوِ اَلْكرُْسِىُّ وَسِعَ‏اَلْسَّمواتُ وَ الْاَرْضُ ؟قالَ لا بَلِ اَلْكرُْسِىُّ وَسِعَ‏اَلْسَّمواتُ وَ الْاَرْضُ ، وَالْعَرْشُ وَ كُلَّ شَىْ‏ء خَلَقَ اللهُ فِى الْكُرْسِىِّ».اين روايت نيز نظير سابق است. در كافى باب العرش و الكرسى نيز اين روايات و نظائر شان يافته است ايضاً توحيد صدوق باب 52. گفته شد كه: ظهور روايات در موجود خارجى بودن كرسى است مگر آنكه كسى آنها را به عنايتى تأويل كند واللَّه العالم در توحيد صدوق باب 52 از حفض بن غياث نقل شده: «سَأَلْتُ اَبا عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَسِعَ كُرْسَيُّهُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ» قالَ: عِلْمُهُ». فضيلت آية الكرسى‏ [بقره:255]. اين آيه مشهور به آية الكرسى است از صدر اول اسلام حتى در زمان حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» - چنانكه از روايات شيعه و اهل سنت به دست مى‏آيد - به اين نام معروف شده است. اين آيه توحيد خالص و قدرت و قيوميت خداوند را در جهان به بهترين وجهى روشن و بيان مى‏كند توجه به الفاظ و معانى آن از توضيح درباره آن بى نياز مى‏كند و چون داراى اين مقام و عظمت است لذا درباره حفظ و خواندن و توجه به معانى آن بيشتر توجه شده و فضائلى درباره آن نقل گرديده است. در تفسير برهان از امام صادق «عليه السلام» منقول است: 1- «قالَ اِنَّ لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ ذُرْوَة وَ ذُرْوَةُ الْقُرْآنِ آيَةُ الْكُرْسِىّ مَنْ قَرَءَها مَرَّ ةً صَرَفَ اللهُ عَنْهُ اَلْفَ مَكْروُهٍ مِنْ مَكارِهِ الدُّنْيا وَ اَلْفَ مَكْروُهٍ مِنْ مَكارِهِ الْآخِرَةِ، اَيْسَرُ مَكْروُهِ الدُّنْيا اَلْفَقْرُ و اَيْسَرُ مَكْرُوهِ الْآخِرَةِ عَذابُ الْقَبْرِ وَ اِنّى‏ لَاَسْتَعينُ بِها عَلى‏ صُعُودِ الدّرَجَةِ» اين حديث در برهان از تفسير عياشى نقل شده و در نسخه ما از عياشى زيادتى در حديث هست كه وجه آن را ندانستيم لذا آن را بدون زيادت از برهان نقل كرديم. يعنى براى هر چيز نخبه‏اى هست و نخبه قرآن و قله قرآن آيةالكرسى است، هر كه يكبار آن را بخواند خداوند هزار ناگوارى از ناگواريهاى دنيا و هزار ناگوارى از ناگواريهاى آخرت را از او بگرداند، آسانترين ناگوارى دنيا فقر و سهلترين ناگوارى آخرت عذاب قبر است و من به اميد ارتقاء درجه و مقامم آن را مى‏خوانم. 2- «قالَ اَبُو عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» اَلا اُخْبِرُكُمْ بِما كانَ رَسُولُ اللهِ«صلى الله عليه و آله» يَقُولُ اِذا آوى اِلى فِراشِهِ؟ قُلْتُ: بَلى قالَ: كانَ يَقْرَءُ آيَةَالْكُرْسِىِ وَ يَقُولُ بِسْمِ اللهِ آمَنْتُ بِاللهِ وَ كَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اَللهُمَّ احْفِظْنى فى مَنامى وَ فى يَقْظَتى» (برهان). از اميرالمؤمنين «عليه السلام» در امالى شيخ نقل شده: از روزى كه كلام رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» را درباره آيةالكرسى شنيدم نخوابيدم هيچ شب نخوابيدم مگر اينكه آن را خواندم.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
ه:100, يى:66, على:40, وسع:40, شىء:40, لقى:36, جسد:33, سليمان:33, سمو:33, ما:33, ثم:29, فتن:29, ب:29, ارض:29, ل:25, نوب:25, قول:25, الا:25, لا:25, عنق:21, اود:21, ربب:21, قد:21, علم:18, غفر:18, سوق:18, حفظ:14, من:14, هما:10
</qcloud>
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==
{|class="wikitable sortable"
{|class="wikitable sortable"
خط ۹: خط ۴۰:
!style="background-color:#cfcfcf;"  align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن
!style="background-color:#cfcfcf;"  align="center" |کلمه!!تعداد تکرار در قرآن
|-
|-
|کُرْسِيُّهُ‌ || ۱  
|کُرْسِيُّهُ‌ || ۱  
|-
|-
|کُرْسِيِّهِ‌ || ۱  
|کُرْسِيِّهِ‌ || ۱  
|}
|}



نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۳۸

تکرار در قرآن: ۲(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

سرير. تخت. راغب گفته: كرسى در تعارف عامه اسم چيزيست كه بر آن مى‏نشينند. در قاموس و اقرب گويد: كرسى به ضم و كسر كاف به معنى سرير است [ص:34]. سليمان را امتحان كرديم و بر سرير او جسدى انداختيم سپس انابه نمود رجوع شود به «سليمان». * [بقره:255]. كرسى و سرير خدا كه به سموات و ارض محيط است چيست؟ مى‏شود گفت: مراد از كرسى حكومت و قيوميت و سلطه و تدبير خدا است چنانكه در صدر آيه فرموده: «هُوَ الْحَّىُ الْقَيُّومُ...» و اگر صدر آيه را تا «وَسِعَ كُرْسَيُّهُ...» به دقت مطالعه كنيم اين مطلب روشن خواهد شد مخصوصاً با در نظر گرفتن «وَ لايَؤُدُهُ حِفْطُهُما وَ هُوَ الْعَلِّىُ الْعَظيمُ» يعنى نگهدارى و تدبير آسمانها و زمين خدا را خسته نمى‏كند و او والامقام و بزرگ است. به قول بعضى مراد از كرسى علم است و مى‏شود «وَ لايُحيطُونَ بِشَىْ‏ءٍ مِنْ عِلْمِهِ» را به آن قرينه گرفت، بنابر نظر اول، اين آيه نظير آيات [مائده:18]. است. و آن از مراتب علم خداست الميزان نيز آن را احاطه سلطنت الهى و ربوبيت و از مراتب علم خدا وسعه را به معنى حفظ كل شى‏ء گفته است. محمد عبده آن را علم الهى مى‏داند. نظرى به روايات‏ ظهور بعضى روايات در آن است كه كرسى مانند عرش هر دو موجود خارجى و از عالم غيبند چنانكه در «عرش» مشروحاً نقل و بيان شد، از بعضى روايات ظاهر مى‏شود كه كرسى قائم به عرش است و آنچه در عالم جارى مى‏شود از عرش به كرسى و از كرسى به عالم مى‏رسد (روايت حنّان ابن سدير از امام صادق «عليه السلام» در «عرش»). و از برخى از آنها روشن مى‏شود وسعت كرسى بيشتر از عرش است چنانكه از تفسير عياشى و غيره نقل شده است. 1- عَنِ الصَّادِقِ «عليه السلام»:«قالَ السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ وَ جَميعُ ما خَلَقَ اللهُ فِى الْكُرْسِىّ». 2- عَنْ اَبى عَبْدِاللهِ «عليه السلام»قالَ:«قالَ اَبُوذَرُ يا رَسُولَ اللهِ ما اَفْضَلُ ما اُنْزِلَ عَلَيْكَ؟ قالَ: آيَةُالْكُرْسِىّ. مَا السَّمواتُ السَّبْعُ وَ الْاَرَضُونَ السَّبْعُ فِى الْكُرْسِىِ اِلا كَحَلْقَةٍ مُلْقاةٍ بِاَرْضٍ بَلاقِعَ وَ اِنَّ فَضْلَهُ عَلَى الْعَرْشِ كَفَضْلِ الْفَلاتِ عَلىِ الْحَلْقَةِ» به صريح اين حديث فضل و فزونى كرسى بر عرش مانند بزرگى بيابان بر يك حلقه آهن است. 3- «عَنْ زُرارَةقالَ: سَأَلْتُ اَبا عَبْدِالله «عليه السلام»عَنْ قَوْلِ اللهِ «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ» السَّمواتُ وَ الْاَرْضُ وَسِعَ الْكُرْسسِىَّ اَوِ اَلْكرُْسِىُّ وَسِعَ‏اَلْسَّمواتُ وَ الْاَرْضُ ؟قالَ لا بَلِ اَلْكرُْسِىُّ وَسِعَ‏اَلْسَّمواتُ وَ الْاَرْضُ ، وَالْعَرْشُ وَ كُلَّ شَىْ‏ء خَلَقَ اللهُ فِى الْكُرْسِىِّ».اين روايت نيز نظير سابق است. در كافى باب العرش و الكرسى نيز اين روايات و نظائر شان يافته است ايضاً توحيد صدوق باب 52. گفته شد كه: ظهور روايات در موجود خارجى بودن كرسى است مگر آنكه كسى آنها را به عنايتى تأويل كند واللَّه العالم در توحيد صدوق باب 52 از حفض بن غياث نقل شده: «سَأَلْتُ اَبا عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» عَنْ قَوْلِ اللَّهِ «وَسِعَ كُرْسَيُّهُ السَّمواتِ وَ الْاَرْضَ» قالَ: عِلْمُهُ». فضيلت آية الكرسى‏ [بقره:255]. اين آيه مشهور به آية الكرسى است از صدر اول اسلام حتى در زمان حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» - چنانكه از روايات شيعه و اهل سنت به دست مى‏آيد - به اين نام معروف شده است. اين آيه توحيد خالص و قدرت و قيوميت خداوند را در جهان به بهترين وجهى روشن و بيان مى‏كند توجه به الفاظ و معانى آن از توضيح درباره آن بى نياز مى‏كند و چون داراى اين مقام و عظمت است لذا درباره حفظ و خواندن و توجه به معانى آن بيشتر توجه شده و فضائلى درباره آن نقل گرديده است. در تفسير برهان از امام صادق «عليه السلام» منقول است: 1- «قالَ اِنَّ لِكُلِّ شَىْ‏ءٍ ذُرْوَة وَ ذُرْوَةُ الْقُرْآنِ آيَةُ الْكُرْسِىّ مَنْ قَرَءَها مَرَّ ةً صَرَفَ اللهُ عَنْهُ اَلْفَ مَكْروُهٍ مِنْ مَكارِهِ الدُّنْيا وَ اَلْفَ مَكْروُهٍ مِنْ مَكارِهِ الْآخِرَةِ، اَيْسَرُ مَكْروُهِ الدُّنْيا اَلْفَقْرُ و اَيْسَرُ مَكْرُوهِ الْآخِرَةِ عَذابُ الْقَبْرِ وَ اِنّى‏ لَاَسْتَعينُ بِها عَلى‏ صُعُودِ الدّرَجَةِ» اين حديث در برهان از تفسير عياشى نقل شده و در نسخه ما از عياشى زيادتى در حديث هست كه وجه آن را ندانستيم لذا آن را بدون زيادت از برهان نقل كرديم. يعنى براى هر چيز نخبه‏اى هست و نخبه قرآن و قله قرآن آيةالكرسى است، هر كه يكبار آن را بخواند خداوند هزار ناگوارى از ناگواريهاى دنيا و هزار ناگوارى از ناگواريهاى آخرت را از او بگرداند، آسانترين ناگوارى دنيا فقر و سهلترين ناگوارى آخرت عذاب قبر است و من به اميد ارتقاء درجه و مقامم آن را مى‏خوانم. 2- «قالَ اَبُو عَبْدِاللَّهِ «عليه السلام» اَلا اُخْبِرُكُمْ بِما كانَ رَسُولُ اللهِ«صلى الله عليه و آله» يَقُولُ اِذا آوى اِلى فِراشِهِ؟ قُلْتُ: بَلى قالَ: كانَ يَقْرَءُ آيَةَالْكُرْسِىِ وَ يَقُولُ بِسْمِ اللهِ آمَنْتُ بِاللهِ وَ كَفَرْتُ بِالطَّاغُوتِ اَللهُمَّ احْفِظْنى فى مَنامى وَ فى يَقْظَتى» (برهان). از اميرالمؤمنين «عليه السلام» در امالى شيخ نقل شده: از روزى كه كلام رسول خدا «صلى اللَّه عليه و آله» را درباره آيةالكرسى شنيدم نخوابيدم هيچ شب نخوابيدم مگر اينكه آن را خواندم.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
کُرْسِيُّهُ‌ ۱
کُرْسِيِّهِ‌ ۱

ریشه‌های مرتبط