جُنُوبُهُم: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/جُنُوبُهُم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/جُنُوبُهُم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«جنوب» جمع «جنب» به معناى پهلو است. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
خط ۵: | خط ۸: | ||
*[[ریشه هم | هم]] (۳۸۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: هم| ]] | *[[ریشه هم | هم]] (۳۸۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: هم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(بر وزن عقل) پهلو. طرف. در اقرب الموارد هست: [توبه:35] با آنها پهلوهایشان و پیشانیهایشان داغ کرده مىشود [آل عمران:191] خدا را ذکر مىکنند در حال ایستادن و نشستن و بر پهلوهایشان یعنی در حال خوابیدن که بر پهلو مىخوابند. به عقیده راغب معانى اجتناب و جانب و تجنّب و جنابت و غیره استعاره از معناى اصلى این کلمه است در اینجا چند آیه را بررسى مىکنیم. 1- [ابراهیم:35] مرا و فرزندانم را از عبادت بتها کنار کن. فعل «اَجنُبنی» از جانب است یعنی مرا از شرک در جانب و در کنار قرار بده که قهراً معناى دورى مىدهد. جنب و اجنب از ماضى و مزید هر دو متعدى آمده است. 2- [نساء:36] اوّلى بر وزن شتر و دوّمى بر وزن عقل است یعنی همسایهاى که قرابت ندارد بدلیل ماقبل که «والجار ذی القربی» است و رفیق نزدیک که در جنب و کنار انسان است. «جُنُب» اوّلى صفت است به معنی مجنوب و دوّمى اسم است به معنى جانب و کنار. 3- [زمر:56] جنب قهراً به معنى امرالله و دستور خداست گوئى دستور خدا در کنار خداست و یا مربوط به خداست. 4- [حج:36] آیه درباره شترهاى قربانى است وجوب را وقوع معنى کردهاند یعنى آنگاه که پهلوهایشان به زمین افتاد از آنها بخورید. اشاره به خروج روح از بدن قربانى است. 5- [قصص:11] به نظر مىآید چنانکه در مجمع نقل شده «جنب» صفت محذوف باشد مثل مکان جنب یعنی: او را از محلّ دورى دید در حالیکه آنها نمىدانستند. 6- [مائده:6] جنابت در اثر خروج منى و مقاربت عارض انسان مىشود شخص را از آن جهت جنب گویند که در دستور شرع از نماز خواندن در آن حال کنار شده است (راغب) ممکن است علّتش اعمّ و شامل تمام محرّمات در حال جنابت باشد از قبیل نماز، مسّ، اسماء الله و قرآن و غیره و دخول مساجد... پس جنب به معنى مجنوب و کنار شده است. 7- [قصص:29] از طرف کوه و از ناحیه آن آتشى احساس کرد. 8- [اسراء:83] ظاهراً «بجانبه» مفعول «نأی» است یعنی اعراض مىکند و جانب خود را دور مىکند که مرتبه ثانی اعراض و کنایه از نادیده گرفتن حقّ است. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, عَن:35, تَتَجَافَى:35, يَسْتَکْبِرُون:35, الْمَضَاجِع:32, لا:32, ظُهُورُهُم:32, مَا:32, جِبَاهُهُم:32, هُم:29, بِهَا:29, يَدْعُون:29, هٰذَا:29, رَبّهُم:26, فَتُکْوَى:26, خَوْفا:22, رَبّهِم:22, کَنَزْتُم:22, جَهَنّم:22, بِحَمْد:19, نَار:19, لِأَنْفُسِکُم:19, طَمَعا:16, فَذُوقُوا:16, سَبّحُوا:16, فِي:16, عَلَيْهَا:13, مِمّا:10, يُحْمَى:10, کُنْتُم:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::جُنُوبُهُم]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۴:۲۷
«جنوب» جمع «جنب» به معناى پهلو است.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
(بر وزن عقل) پهلو. طرف. در اقرب الموارد هست: [توبه:35] با آنها پهلوهایشان و پیشانیهایشان داغ کرده مىشود [آل عمران:191] خدا را ذکر مىکنند در حال ایستادن و نشستن و بر پهلوهایشان یعنی در حال خوابیدن که بر پهلو مىخوابند. به عقیده راغب معانى اجتناب و جانب و تجنّب و جنابت و غیره استعاره از معناى اصلى این کلمه است در اینجا چند آیه را بررسى مىکنیم. 1- [ابراهیم:35] مرا و فرزندانم را از عبادت بتها کنار کن. فعل «اَجنُبنی» از جانب است یعنی مرا از شرک در جانب و در کنار قرار بده که قهراً معناى دورى مىدهد. جنب و اجنب از ماضى و مزید هر دو متعدى آمده است. 2- [نساء:36] اوّلى بر وزن شتر و دوّمى بر وزن عقل است یعنی همسایهاى که قرابت ندارد بدلیل ماقبل که «والجار ذی القربی» است و رفیق نزدیک که در جنب و کنار انسان است. «جُنُب» اوّلى صفت است به معنی مجنوب و دوّمى اسم است به معنى جانب و کنار. 3- [زمر:56] جنب قهراً به معنى امرالله و دستور خداست گوئى دستور خدا در کنار خداست و یا مربوط به خداست. 4- [حج:36] آیه درباره شترهاى قربانى است وجوب را وقوع معنى کردهاند یعنى آنگاه که پهلوهایشان به زمین افتاد از آنها بخورید. اشاره به خروج روح از بدن قربانى است. 5- [قصص:11] به نظر مىآید چنانکه در مجمع نقل شده «جنب» صفت محذوف باشد مثل مکان جنب یعنی: او را از محلّ دورى دید در حالیکه آنها نمىدانستند. 6- [مائده:6] جنابت در اثر خروج منى و مقاربت عارض انسان مىشود شخص را از آن جهت جنب گویند که در دستور شرع از نماز خواندن در آن حال کنار شده است (راغب) ممکن است علّتش اعمّ و شامل تمام محرّمات در حال جنابت باشد از قبیل نماز، مسّ، اسماء الله و قرآن و غیره و دخول مساجد... پس جنب به معنى مجنوب و کنار شده است. 7- [قصص:29] از طرف کوه و از ناحیه آن آتشى احساس کرد. 8- [اسراء:83] ظاهراً «بجانبه» مفعول «نأی» است یعنی اعراض مىکند و جانب خود را دور مىکند که مرتبه ثانی اعراض و کنایه از نادیده گرفتن حقّ است.