الْقَرْيَة: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْقَرْيَة | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/الْقَرْيَة | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
*[[ریشه قرى | قرى]] (۵۷ بار) [[کلمه با ریشه:: قرى| ]] | *[[ریشه قرى | قرى]] (۵۷ بار) [[کلمه با ریشه:: قرى| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
راغب گويد: قريه نام موضعى است كه مردم در آن جمع شوند، به مردم نيز قريه گويند و در هر دو معنى استعمال مىشود، در باره [يوسف:82]. بسيارى از مفسران گفتهاند مراد «اَهْلَ الْقَرْيَةَ» است و بعضى گفتهاند مراد از قريه خود قوم اند آنگاه چند آيه نقل كرده كه ظاهرا مراد از قريه و قرى مردمان اند و از على بن حسين «عليهالسلام»نقل كرده كه فرموده از «اَلْقُرى» رجال قصد شده است المنار قول راغب را نقل كرده و رد نمىكند. ولى مثال راغب «وَ اسْئَلِ الْقَرْيَةَ» درست نيست زيرا مراد از آن مسلما شهر است زير آيه اين طور است «وَاسْئَلِ الْقَرْيَةَالَّتى كُنَّا فيها». ولى ظاهرا اين قول مقبول طبرسى نيست زيرا در بيشتر جاها كه مراجعه شد كلمه «اَهْل» مقدر مىكند. همچنين زمخشرى، در مجمع فرمايد: قريه زمينى است داراى خانههاى بسيار، اصل آن از قرى به معنى جمع است «قَرَيْتُ الْماءَ فِى الْحَوْضِ» آب را در حوض جمع كردم و نيز گفته: قريه، بلده، مدينه نظير هم اند در اينجا چند مطلب را بررسى مىكنيم: 1- در بسيارى از آيات نسبت افعال به قريه داده شده مثل [اعراف:4]. [يونس:98]. [نحل:112]. در اينگونه آيات اگر قول راغب را پذيرفتيم هيچ و گرنه بايد لفظ «اهل» مقدر شود ولى در آياتى نظير [بقره:58]. و غيره مسلما شهر وآبادى مراد است. 2- قريه از قرى به معنى جمع كردن است پس قريه موضعى است كه خانههارا جمع كرده يا مردم را اعم از آنكه ده باشد يا شهر. و نمىشود گفت: معناى قريه فقط ده است . در قاموس آمده:«اَلْقَرْيَةُ: اَلْمِصْرُ الْجامِعُ» در اقرب الموارد گويد «اَلْقَرْيَةُ: اَلْمِصْرُالْجْامِعُ... وَ تَفَعُ عَلَى الْمَدينَةِ وَ غَيْرِها» حتى بلانه مورچگان قرية النمل گويند على هذا بايد با قرينه فهميد كه آيا مراد شهر است يا ده. در المنار ذيل آيه 58 بقره گويد مراد از قريه شهر است... مادهاش دلالت بر اجتماع دارد، بر امت نيز اطلاق شده.سپس به طور غلبه در بلاد صغيره بكار رفته ولى در اين آيه بلاد صغيره درست نيست زيرا عيش رغد در بلاد بزرگ ميسر است. 3- لفظ قريه و جمع آن قرى در قرآن اغلب درموارد ذم بكار رفته در آباديهایی كه اهل ايمان نبوده و در جهالت زندگى مىكردهاند مثل [انبیاء:11]. [حج:45]. و غيره از اين مىشود بدست آورد كه مراد از قريه فقط محل اجتماع مردم یا خانههاست و غیر از اجتماع معناى ديگرى در نظر نيست ايضاً و در شهرهایی كه به صورت اجتماع و تعاون و همكارى زندگى مىكردهاند بكار رفته مثل [اعراف:161]. و مثل [يوسف:82]. كه مراد پايتخت مصر قديم است. لفظ مدينه نيز مثل قريه در جاهاييكه كفر وجهالت حكومت مىكرده به كار رفته است مثل [نمل:48]. كه مراد شهر شعيب است و مثل [حجر:67]. كه مراد شهر لوط است و در آيه ديگر به آن قريه گفته [انبیاء:74]. وانگهى «مَدَنَ بِالْمَكانِ مُدُوناً» به معنى اقامت در مكان است به شهر از آن مدينه گويند كه محل اقامت مردم است. خلاصه: ميان قريه و مدينه فرقى كه قابل اعتماد باشد بدست نيامد و حتى به قريه اصحاب سبت كه امر به معروف كنندگان در آن بودند قريه گفته شده [اعراف:163]. بلى مىشود از استعمال قرآن به دست آورد كه مدينه به معنى آبادى بزرگ و شهر است و قريه اعم مىباشد. والله العالم. | |||
*[[ال]] | *[[ال]] | ||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, هٰذِه:53, الّتِي:48, مِن:44, إِذ:41, کَانُوا:33, کَانَت:27, عَلَى:25, أَهْل:25, يَظْلِمُون:25, مِنْهَا:24, لَهُم:23, إِن:23, کُنّا:23, حَيْث:22, فِيهَا:22, بِمَا:20, السّمَاء:20, شِئْتُم:20, إِنّا:20, ادْخُلُوا:20, لَقَد:19, رِجْزا:18, اسْأَل:18, عَن:18, أَصْحَاب:18, الظّالِم:18, فَکُلُوا:18, نَجّيْنَاه:17, أُمْطِرَت:17, أَتَوْا:17, حَافِظِين:17, اسْأَلْهُم:17, أَهْلَهَا:17, جَاءَهَا:17, أَهْلُهَا:17, اسْکُنُوا:17, مَثَلا:17, کُلُوا:17, مَطَر:16, لِلْغَيْب:16, أَنْفُسَهُم:16, قُلْنَا:16, مُهْلِکُو:16, تَعْمَل:16, حَاضِرَة:16, أَخْرِجْنَا:16, الْمُرْسَلُون:16, عِلْما:15, السّوْء:15, الْخَبَائِث:15, قَال:15, اجْعَل:15, اضْرِب:15, رَبّنَا:15, أَرْسَلْنَا:15, مُنْزِلُون:15, قِيل:15, ظَالِمِين:15, فِي:15, تَتْبِيرا:15, الْبَحْر:15, قَالُوا:14, إِلَيْهِم:14, الْغَابِرِين:14, تَبّرْنَا:14, مُبِين:14, أَ:14, الْعِير:14, لَنَا:14, يَقُولُون:14, رَغَدا:14, لُوطا:14, مَا:14, إِنّهُم:14, يَفْسُقُون:13, الّذِين:13, إِمَام:13, اثْنَيْن:13, کُلاّ:13, بِالْبُشْرَى:13, يَعْدُون:13, حُکْما:13, فَلَم:13, آتَيْنَاه:12, عَلِمْنَا:12, قَوْم:12, الْوِلْدَان:12, فَکَذّبُوهُمَا:12, يَکُونُوا:12, قُولُوا:12, لَدُنْک:12, أَقْبَلْنَا:12, إِبْرَاهِيم:12, يَرَوْنَهَا:11, سَوْء:11, وَلِيّا:11, رُسُلُنَا:11, حِطّة:11, الْبَاب:11, السّبْت:11, بَل:10, فَاسِقِين:10, النّسَاء:10, جَاءَت:10, سُجّدا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::الْقَرْيَة]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۸
ریشه کلمه
- قرى (۵۷ بار)
قاموس قرآن
راغب گويد: قريه نام موضعى است كه مردم در آن جمع شوند، به مردم نيز قريه گويند و در هر دو معنى استعمال مىشود، در باره [يوسف:82]. بسيارى از مفسران گفتهاند مراد «اَهْلَ الْقَرْيَةَ» است و بعضى گفتهاند مراد از قريه خود قوم اند آنگاه چند آيه نقل كرده كه ظاهرا مراد از قريه و قرى مردمان اند و از على بن حسين «عليهالسلام»نقل كرده كه فرموده از «اَلْقُرى» رجال قصد شده است المنار قول راغب را نقل كرده و رد نمىكند. ولى مثال راغب «وَ اسْئَلِ الْقَرْيَةَ» درست نيست زيرا مراد از آن مسلما شهر است زير آيه اين طور است «وَاسْئَلِ الْقَرْيَةَالَّتى كُنَّا فيها». ولى ظاهرا اين قول مقبول طبرسى نيست زيرا در بيشتر جاها كه مراجعه شد كلمه «اَهْل» مقدر مىكند. همچنين زمخشرى، در مجمع فرمايد: قريه زمينى است داراى خانههاى بسيار، اصل آن از قرى به معنى جمع است «قَرَيْتُ الْماءَ فِى الْحَوْضِ» آب را در حوض جمع كردم و نيز گفته: قريه، بلده، مدينه نظير هم اند در اينجا چند مطلب را بررسى مىكنيم: 1- در بسيارى از آيات نسبت افعال به قريه داده شده مثل [اعراف:4]. [يونس:98]. [نحل:112]. در اينگونه آيات اگر قول راغب را پذيرفتيم هيچ و گرنه بايد لفظ «اهل» مقدر شود ولى در آياتى نظير [بقره:58]. و غيره مسلما شهر وآبادى مراد است. 2- قريه از قرى به معنى جمع كردن است پس قريه موضعى است كه خانههارا جمع كرده يا مردم را اعم از آنكه ده باشد يا شهر. و نمىشود گفت: معناى قريه فقط ده است . در قاموس آمده:«اَلْقَرْيَةُ: اَلْمِصْرُ الْجامِعُ» در اقرب الموارد گويد «اَلْقَرْيَةُ: اَلْمِصْرُالْجْامِعُ... وَ تَفَعُ عَلَى الْمَدينَةِ وَ غَيْرِها» حتى بلانه مورچگان قرية النمل گويند على هذا بايد با قرينه فهميد كه آيا مراد شهر است يا ده. در المنار ذيل آيه 58 بقره گويد مراد از قريه شهر است... مادهاش دلالت بر اجتماع دارد، بر امت نيز اطلاق شده.سپس به طور غلبه در بلاد صغيره بكار رفته ولى در اين آيه بلاد صغيره درست نيست زيرا عيش رغد در بلاد بزرگ ميسر است. 3- لفظ قريه و جمع آن قرى در قرآن اغلب درموارد ذم بكار رفته در آباديهایی كه اهل ايمان نبوده و در جهالت زندگى مىكردهاند مثل [انبیاء:11]. [حج:45]. و غيره از اين مىشود بدست آورد كه مراد از قريه فقط محل اجتماع مردم یا خانههاست و غیر از اجتماع معناى ديگرى در نظر نيست ايضاً و در شهرهایی كه به صورت اجتماع و تعاون و همكارى زندگى مىكردهاند بكار رفته مثل [اعراف:161]. و مثل [يوسف:82]. كه مراد پايتخت مصر قديم است. لفظ مدينه نيز مثل قريه در جاهاييكه كفر وجهالت حكومت مىكرده به كار رفته است مثل [نمل:48]. كه مراد شهر شعيب است و مثل [حجر:67]. كه مراد شهر لوط است و در آيه ديگر به آن قريه گفته [انبیاء:74]. وانگهى «مَدَنَ بِالْمَكانِ مُدُوناً» به معنى اقامت در مكان است به شهر از آن مدينه گويند كه محل اقامت مردم است. خلاصه: ميان قريه و مدينه فرقى كه قابل اعتماد باشد بدست نيامد و حتى به قريه اصحاب سبت كه امر به معروف كنندگان در آن بودند قريه گفته شده [اعراف:163]. بلى مىشود از استعمال قرآن به دست آورد كه مدينه به معنى آبادى بزرگ و شهر است و قريه اعم مىباشد. والله العالم.