آل عمران ٢٥: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(افزودن جزییات آیه) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَکَيْف|فَکَيْفَ]] [[کلمه غیر ربط::فَکَيْف| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::کيف| ]][[ریشه غیر ربط::کيف| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::جَمَعْنَاهُم|جَمَعْنَاهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::جَمَعْنَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::جمع| ]][[ریشه غیر ربط::جمع| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::لِيَوْم|لِيَوْمٍ]] [[کلمه غیر ربط::لِيَوْم| ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::يوم| ]][[ریشه غیر ربط::يوم| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::رَيْب|رَيْبَ]] [[کلمه غیر ربط::رَيْب| ]] [[شامل این ریشه::ريب| ]][[ریشه غیر ربط::ريب| ]][[شامل این کلمه::فِيه|فِيهِ]] [[شامل این ریشه::فى| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::وُفّيَت|وُفِّيَتْ]] [[کلمه غیر ربط::وُفّيَت| ]] [[شامل این ریشه::وفى| ]][[ریشه غیر ربط::وفى| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلُ]] [[شامل این ریشه::کلل| ]][[شامل این کلمه::نَفْس|نَفْسٍ]] [[کلمه غیر ربط::نَفْس| ]] [[شامل این ریشه::نفس| ]][[ریشه غیر ربط::نفس| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَسَبَت|کَسَبَتْ]] [[کلمه غیر ربط::کَسَبَت| ]] [[شامل این ریشه::کسب| ]][[ریشه غیر ربط::کسب| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُظْلَمُون|يُظْلَمُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يُظْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::ظلم| ]][[ریشه غیر ربط::ظلم| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::فَکَيْف|فَکَيْفَ]] [[کلمه غیر ربط::فَکَيْف| ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[ریشه غیر ربط::ف| ]][[شامل این ریشه::کيف| ]][[ریشه غیر ربط::کيف| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::جَمَعْنَاهُم|جَمَعْنَاهُمْ]] [[کلمه غیر ربط::جَمَعْنَاهُم| ]] [[شامل این ریشه::جمع| ]][[ریشه غیر ربط::جمع| ]][[شامل این ریشه::هم| ]][[ریشه غیر ربط::هم| ]][[شامل این کلمه::لِيَوْم|لِيَوْمٍ]] [[کلمه غیر ربط::لِيَوْم| ]] [[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این ریشه::يوم| ]][[ریشه غیر ربط::يوم| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::رَيْب|رَيْبَ]] [[کلمه غیر ربط::رَيْب| ]] [[شامل این ریشه::ريب| ]][[ریشه غیر ربط::ريب| ]][[شامل این کلمه::فِيه|فِيهِ]] [[شامل این ریشه::فى| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::وُفّيَت|وُفِّيَتْ]] [[کلمه غیر ربط::وُفّيَت| ]] [[شامل این ریشه::وفى| ]][[ریشه غیر ربط::وفى| ]][[شامل این کلمه::کُل|کُلُ]] [[شامل این ریشه::کلل| ]][[شامل این کلمه::نَفْس|نَفْسٍ]] [[کلمه غیر ربط::نَفْس| ]] [[شامل این ریشه::نفس| ]][[ریشه غیر ربط::نفس| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَسَبَت|کَسَبَتْ]] [[کلمه غیر ربط::کَسَبَت| ]] [[شامل این ریشه::کسب| ]][[ریشه غیر ربط::کسب| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمْ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يُظْلَمُون|يُظْلَمُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يُظْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::ظلم| ]][[ریشه غیر ربط::ظلم| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|فَکَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ کُلُ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=پس چگونه خواهد بود آن هنگام (و هنگامه) که آنان را - برای روزی که هرگز شکّی مستند در آن نیست - گرد آوریم! به هر کس دستاوردش به تمام (و کمال) داده شود، در حالی که به آنان ستمی نرسد. | |-|صادقی تهرانی=پس چگونه خواهد بود آن هنگام (و هنگامه) که آنان را - برای روزی که هرگز شکّی مستند در آن نیست - گرد آوریم! به هر کس دستاوردش به تمام (و کمال) داده شود، در حالی که به آنان ستمی نرسد. | ||
|-|معزی=پس چگونه است هنگامی که گرد آوریمشان برای روزی که نیست شکی در آن و داده شود به هر کس هر آنچه دست آورده است و ستم نشوند | |-|معزی=پس چگونه است هنگامی که گرد آوریمشان برای روزی که نیست شکی در آن و داده شود به هر کس هر آنچه دست آورده است و ستم نشوند | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">How about when We gather them for a Day in which there is no doubt, and each soul will be paid in full for what it has earned, and they will not be wronged?</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/003025.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/003025.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره آل عمران | نزول = [[نازل شده در سال::15|٣ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::25|٢٥]] | قبلی = آل عمران ٢٤ | بعدی = آل عمران ٢٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«کَیْفَ»: حال آنان چگونه خواهد بود؟ چه وضعی پیدا میکنند؟. «وُفِّیَتْ»: به تمام و کمال داده شد. | «کَیْفَ»: حال آنان چگونه خواهد بود؟ چه وضعی پیدا میکنند؟. «وُفِّیَتْ»: به تمام و کمال داده شد. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۵#link116 | آيات ۲۵ - ۱۹ آل عمران<br> ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۵#link116 | آيات ۲۵ - ۱۹ آل عمران<br> ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۵#link117 | مراد از ((ان الدين عند اللّه الاسلام ))<br> ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۵#link117 | مراد از ((ان الدين عند اللّه الاسلام ))<br> ]] | ||
خط ۳۵: | خط ۴۴: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۶#link123 | بحث روايتى<br> ]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۳_بخش۱۶#link123 | بحث روايتى<br> ]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۸۲#link391 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲_بخش۸۲#link391 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
«25» فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ | |||
پس (كسانى كه گمان مىكنند از قهر خداوند دورند،) چگونه خواهد بود حالشان، آنگاه كه آنان را در روزى كه شكّى در آن نيست، گرد آوريم و به هر كس در برابر آنچه تحصيل كرده، پاداش يا كيفر داده شود و به آنان ستم نخواهد شد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- ياد قيامت باشيد وخرافات را كنار بگذاريد. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ» | |||
2- كيفر و پاداش بر اساس عمل است، نه آرزو وگمان. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ» | |||
3- هيچ عملى محو ونابود نمىشود، بلكه به صاحبش برگردانده مىشود. | |||
«وفيّت ... ما كسبت» | |||
جلد 1 - صفحه 491 | |||
4- دادگاه الهى بر اساس عدالت تشكيل مىشود وهركس به جزاى خود مىرسد. | |||
«وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ... هُمْ لا يُظْلَمُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «25» | |||
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ: پس چگونه است حال ايشان زمانى كه جمع فرمائيم ايشان را، لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ: براى حساب روزى كه هيچ شكى در وقوع آن نيست حقيقتا و واقعا، اگرچه مردم شك داشته باشند در آن، زيرا برهان عقلى قائم است به اثبات معاد و قيامت براى جزاى اعمال، و شكّ شكاك، واقع را از بين نبرد. وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ: و تمام و وافى بدون نقص جزا داده شود هر نفسى از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى، ما كَسَبَتْ: آنچه كسب نموده و بجا آورده از خير و شر و طاعت و معصيت، وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ: و هيچكس از نفس انسانى ظلم گرديده نشوند به نقصان ثواب و زيادتى عقاب، بلكه جزا و پاداش مطابق افعال و موافق اعمال خواهد بود. | |||
---- | |||
«1» سوره مائده، آيه 18 | |||
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 52 | |||
در «ابواب الجنان» از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه افتخار مردمان در دنيا بر شش چيز است: 1- به جمال، 2- به فصاحت، 3- به اصل و نسب، 4- به مال و فرزند، 5- به قوت، 6- به سلطنت؛ و تمام، روز قيامت منتفى خواهد شد. پس حق تعالى فرموده: بگو به آنكه به جمال مىنازد، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ: كسانى كه ميزان اعمال آنها از حسنات سبك باشد، مىسوزاند رويهاى ايشان را آتش جهنم. و بگو به آنكه به فصاحت كلام مىنازد، الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ: روز قيامت مهر مىزنيم به دهنهاى ايشان. و بگو به آنكه به اصل و نسب مىنازد، فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ: چون در صور دميده شود، پس نيست نسبت ميان ايشان. و بگو به آنكه به مال و فرزند مىنازد، يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ: كه فايده نرساند مال و نه اولاد. و بگو به آنكه به قوت بازو مىنازد، عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ: بر آتش جهنم موكلند ملائكه در نهايت غلظت و شدت. و بگو به آنكه به سلطنت مىنازد، لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ: روز قيامت همه مردمان را جمع و خطاب الهى رسد: براى كيست امروز مالكيت و ملكيت خاصه؟ جواب داده شود: براى خداى يكتاى قهار. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «25» | |||
ترجمه | |||
پس چگونه است چون گرد آوريم آنانرا براى روزى كه نيست شكى | |||
---- | |||
جلد 1 صفحه 395 | |||
در آن و برسد بهر نفسى آنچه كسب كرده و آنان ظلم كرده نميشوند.. | |||
تفسير | |||
خطا كردند كه سبك شمردند دين و احكام آن را و بغلط رفتند كه موقت پنداشتند عذاب خدا را پس چگونه است حال آنها در روز قيامت كه خلق اولين و آخرين براى اجتماع در آن روز خلق شدهاند كه هر كس بجزاى عمل خود برسد و بر كسى ظلم نشود اگر ظالمى را بمناسبت نسبت و قرابت با بزرگى عقوبت نكنند و داد مظلوم را نستانند بر مظلوم ستم روا داشتهاند. | |||
ترحم بر پلنگ تيز دندان | |||
ستمكارى بود بر گوسفندان | |||
و اگر مؤمن را ببهشت نبرند پس جزاى اعمال او را كه لااقل ايمانست كجا خواهند داد اول كه نميشود ببهشتش ببرند بعد بجهنم پس لابد اگر معصيت كار هم باشد بايد اول ببرندش بجهنم بعد ببهشت كه آنجا دار خلود است تا بجزاى كار بد و خوبش هر دو رسيده باشد ولى كافر مخلد است در آتش زيرا كه شرط قبول اعمال ايمان است و كسيكه با صورت كفر از دنيا برود قابل ورود در بساط قرب الهى نيست و اگر وقتيهم عمل خيرى از او سر زده باشد بدست خود آن را تباه كرده و صفر الكف وارد محشر شده است خداوند عاقبت همه را بخير فرمايد انشاء اللّه تعالى. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَكَيفَ إِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت وَ هُم لا يُظلَمُونَ «25» | |||
پس چگونه است حال آنهايي که مغرور شدند در دين خود زماني که جمع ميكنيم هر صاحب نفسي را و هر كس را بجزاي خود ميرسانيم هر چه كرده نتيجه آن عائدش ميشود و باحدي ظلم نميشود يعني از مثوباتش كسر نميگذاريم و زائد بر معاصيش عقوبت نميكنيم. | |||
فكيف از ادات استفهام است بمعني چگونگي حال ميگويي كيف اصبحت يعني چگونه بود حال تو در حالي که صبح كردي، و در اينکه مقام تهديد و تنبيه بر سختي حال است مثل اينكه ميگويي چگونه است حال كسي که او را اسير كنند و در حبس بيندازند و در تحت شكنجه و اعمال شاقّه درآورند يعني بسيار سخت است، پس چگونه است حال كسي که فرداي قيامت بگويند خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ سوره حاقه آيه 20- 22، يا بگويند خُذُوهُ | |||
جلد 3 - صفحه 154 | |||
فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ سوره دخان آيه 47- 49، يا امثال اينها از انحاء عذابها يعني بسيار بد حالي است. | |||
إِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ يكي از اسماء روز قيامت يوم الجمع است يَومَ يَجمَعُكُم لِيَومِ الجَمعِ تغابن آيه 9، وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ شوري آيه 5، و ما اسامي روز قيامت را در مجلّد سوم كلم الطيّب ص 93- 102 بالغ بر هفتاد و پنج اسم متذكّر شدهايم. | |||
و ريب عبارت از شك است در جايي که جاي شك نباشد چنانچه در اول سوره بقره در ذيل ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فِيهِ متعرّض شديم يعني امر قيامت بقدري واضح و روشن است که جايي براي شك باقي نميماند تمام ملّيّين عالم هر كس که قائل بمبدء باشد قائل بمعاد هم هست فقط طبيعي و دهري منكر معاد هستند. | |||
وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت ايفاء اداء تمام اجر است بطوري که خردلي از بين نرود يعني هر چه عمل خير كرده اجر او را بالتمام ميدهند و هر چه عمل شرّ كرده جزاء او را خواهد چشيد فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ زلزال آيه 8 و 9 وَ هُم لا يُظلَمُونَ يكي از صفات ربوبي عدل است حتّي اينكه در مقابل توحيد اينکه صفت يكي از اصول دين بشمار ميرود و داراي ابحاث بسياري است و فروع زيادي بر آن متفرّع ميشود و در مجلّد اول كلم الطيّب متعرّض آنها شدهايم صفحه 129- 178. | |||
و از براي عدل سه معني است: يكي آنكه خداوند كار قبيح و زشت و ناپسند و خلاف مصلحت از او محال است صادر شود و تمام افعالش موافق حكمت و مصلحت و حسن و خوب است و اينکه بحث بين عدليّه (اماميّه و معتزله) و بين اشاعره است که | |||
جلد 3 - صفحه 155 | |||
آنها بكلّي منكر حسن و قبح و مصلحت و مفسدهاند. | |||
دوم آنكه خداوند كار لغو و عبث و گزاف و جزاف و بيهوده از او صادر نميشود و صريح آيات قرآني بر اينکه ناطق است أَ فَحَسِبتُم أَنَّما خَلَقناكُم عَبَثاً مؤمنون آيه 117، وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما لاعِبِينَ لَو أَرَدنا أَن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذناهُ مِن لَدُنّا إِن كُنّا فاعِلِينَ انبياء آيه 16 و 17، و غير اينها از آيات. | |||
سوم آنكه خداوند ظالم نيست نه در دنيا و نه در آخرت و اينکه هم صريح آيات قرآن است إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ نساء آيه 44، وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ نحل آيه 19، وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُم هود آيه 103 و غير اينها از آيات بعلاوه برهان عقل که ظلم از اقبح قبائح است و محال است از خدا صادر شود. | |||
و امّا اشكالاتي که توهّم شده است: يكي بلاهايي که در دنيا بانسان متوجّه ميشود خصوص باطفال و مجانين بي تقصير، يكي بلاهايي که به بندهگان صالح متوجه ميشود، يكي عذابهاي سخت آخرت بالاخره خلود در عذاب تمام آنها جوابهاي كافي وافي دارد که ما در محلّ خود متعرّض شدهايم. | |||
امّا راجع ببلاهاي دنيوي در كلم الطيّب مجلّد اول در بحث عدل ص 165- 170 که تمام آنها از روي حكمت است يا عقوبت معصيت يا كفّاره گناه يا امتحان يا ارتفاع درجه يا تخيّل بلاء و الا في الحقيقة نعمت است يا تكميل نفس يا آثار طبيعت که خداوند بحكمت بالغه در طبايع موجودات قرار داده يا صد حكمت ديگر که از عقول ما خارج است. | |||
و امّا راجع بعقوبات اخروي در مجلّد سوم كلم الطيّب ص 182- 196 در شبهات در اصل عذاب و جواب آنها مراجعه كنيد که تماما از روي استحقاق است و خردلي فوق استحقاق نيست. | |||
156 | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 25)- در این آیه، خط بطلان بر تمام این ادعاهای واهی و خیالات باطل میکشد و میگوید: «پس چگونه خواهد بود هنگامی که آنها را در روزی که در آن شکی نیست جمع کنیم، و به هر کس آنچه را به دست آورده، داده شود و به آنها ستم نخواهد شد» (فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ). | |||
آری! در آن روز همه در دادگاه عدل الهی حاضر خواهند شد، و هر کس نتیجه کشته خود را درو میکند، و آن روز است که میفهمند هیچ امتیازی بر دیگران ندارند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۱۰۱: | خط ۲۳۸: | ||
[[رده:آثار ایمان به آخرت]][[رده:کفر به آیات خدا]][[رده:قتل انبیا]][[رده:عوامل انگیزش]][[رده:تهدید اهل کتاب]][[رده:عقاید اهل کتاب]][[رده:کفر اهل کتاب]][[رده:تحریفگرى اهل کتاب]][[رده:آثار ایمان]][[رده:تهدیدهاى خدا سنتهاى خدا]][[رده:افترا به دین]][[رده:قتل عدالتخواهان]][[رده:عقیده باطل]][[رده:بقاى عمل]][[رده:پاداش عمل]][[رده:تجسم عمل]][[رده:پاداش در قیامت]][[رده:حتمیت قیامت]][[رده:حساب در قیامت]][[رده:عدالت در قیامت]][[رده:نامهاى قیامت]][[رده:ظهور حقایق در]][[رده:ویژگیهاى قیامت]][[رده:یوم الجمع]] | [[رده:آثار ایمان به آخرت]][[رده:کفر به آیات خدا]][[رده:قتل انبیا]][[رده:عوامل انگیزش]][[رده:تهدید اهل کتاب]][[رده:عقاید اهل کتاب]][[رده:کفر اهل کتاب]][[رده:تحریفگرى اهل کتاب]][[رده:آثار ایمان]][[رده:تهدیدهاى خدا سنتهاى خدا]][[رده:افترا به دین]][[رده:قتل عدالتخواهان]][[رده:عقیده باطل]][[رده:بقاى عمل]][[رده:پاداش عمل]][[رده:تجسم عمل]][[رده:پاداش در قیامت]][[رده:حتمیت قیامت]][[رده:حساب در قیامت]][[رده:عدالت در قیامت]][[رده:نامهاى قیامت]][[رده:ظهور حقایق در]][[رده:ویژگیهاى قیامت]][[رده:یوم الجمع]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره آل عمران ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره آل عمران ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 25 سوره آل عمران | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 25 سوره آل عمران,آل عمران 25,فَکَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ کُلُ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ,آثار ایمان به آخرت,کفر به آیات خدا,قتل انبیا,عوامل انگیزش,تهدید اهل کتاب,عقاید اهل کتاب,کفر اهل کتاب,تحریفگرى اهل کتاب,آثار ایمان,تهدیدهاى خدا سنتهاى خدا,افترا به دین,قتل عدالتخواهان,عقیده باطل,بقاى عمل,پاداش عمل,تجسم عمل,پاداش در قیامت,حتمیت قیامت,حساب در قیامت,عدالت در قیامت,نامهاى قیامت,ظهور حقایق در,ویژگیهاى قیامت,یوم الجمع,آیات قرآن سوره آل عمران | |||
|description=فَکَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ کُلُ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۴۶
کپی متن آیه |
---|
فَکَيْفَ إِذَا جَمَعْنَاهُمْ لِيَوْمٍ لاَ رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ کُلُ نَفْسٍ مَا کَسَبَتْ وَ هُمْ لاَ يُظْلَمُونَ |
ترجمه
آل عمران ٢٤ | آیه ٢٥ | آل عمران ٢٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَیْفَ»: حال آنان چگونه خواهد بود؟ چه وضعی پیدا میکنند؟. «وُفِّیَتْ»: به تمام و کمال داده شد.
تفسیر
- آيات ۲۵ - ۱۹ آل عمران
- مراد از ((ان الدين عند اللّه الاسلام ))
- اختلاف اهل كتاب ناشى از غرور و ستمگرى آنها بود
- دين واحد است و بعد از آن هيچ حجتى نيست
- چند نكته كه از جمله : ((فان تولوا فانما اليك البلاغ ...)) استفاده مى شود
- چگونه اهل كتاب فريب خدعه هاى نفس خويش را خوردند؟
- ملكات نفسانى عمل را در نظر انسان زينت مى دهند
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«25» فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ
پس (كسانى كه گمان مىكنند از قهر خداوند دورند،) چگونه خواهد بود حالشان، آنگاه كه آنان را در روزى كه شكّى در آن نيست، گرد آوريم و به هر كس در برابر آنچه تحصيل كرده، پاداش يا كيفر داده شود و به آنان ستم نخواهد شد.
پیام ها
1- ياد قيامت باشيد وخرافات را كنار بگذاريد. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ»
2- كيفر و پاداش بر اساس عمل است، نه آرزو وگمان. «لَنْ تَمَسَّنَا النَّارُ ... وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ»
3- هيچ عملى محو ونابود نمىشود، بلكه به صاحبش برگردانده مىشود.
«وفيّت ... ما كسبت»
جلد 1 - صفحه 491
4- دادگاه الهى بر اساس عدالت تشكيل مىشود وهركس به جزاى خود مىرسد.
«وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ... هُمْ لا يُظْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «25»
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ: پس چگونه است حال ايشان زمانى كه جمع فرمائيم ايشان را، لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ: براى حساب روزى كه هيچ شكى در وقوع آن نيست حقيقتا و واقعا، اگرچه مردم شك داشته باشند در آن، زيرا برهان عقلى قائم است به اثبات معاد و قيامت براى جزاى اعمال، و شكّ شكاك، واقع را از بين نبرد. وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ: و تمام و وافى بدون نقص جزا داده شود هر نفسى از مؤمن و كافر و مطيع و عاصى، ما كَسَبَتْ: آنچه كسب نموده و بجا آورده از خير و شر و طاعت و معصيت، وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ: و هيچكس از نفس انسانى ظلم گرديده نشوند به نقصان ثواب و زيادتى عقاب، بلكه جزا و پاداش مطابق افعال و موافق اعمال خواهد بود.
«1» سوره مائده، آيه 18
تفسير اثنا عشرى، ج2، ص: 52
در «ابواب الجنان» از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه افتخار مردمان در دنيا بر شش چيز است: 1- به جمال، 2- به فصاحت، 3- به اصل و نسب، 4- به مال و فرزند، 5- به قوت، 6- به سلطنت؛ و تمام، روز قيامت منتفى خواهد شد. پس حق تعالى فرموده: بگو به آنكه به جمال مىنازد، تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ: كسانى كه ميزان اعمال آنها از حسنات سبك باشد، مىسوزاند رويهاى ايشان را آتش جهنم. و بگو به آنكه به فصاحت كلام مىنازد، الْيَوْمَ نَخْتِمُ عَلى أَفْواهِهِمْ: روز قيامت مهر مىزنيم به دهنهاى ايشان. و بگو به آنكه به اصل و نسب مىنازد، فَإِذا نُفِخَ فِي الصُّورِ فَلا أَنْسابَ بَيْنَهُمْ: چون در صور دميده شود، پس نيست نسبت ميان ايشان. و بگو به آنكه به مال و فرزند مىنازد، يَوْمَ لا يَنْفَعُ مالٌ وَ لا بَنُونَ: كه فايده نرساند مال و نه اولاد. و بگو به آنكه به قوت بازو مىنازد، عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ: بر آتش جهنم موكلند ملائكه در نهايت غلظت و شدت. و بگو به آنكه به سلطنت مىنازد، لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ: روز قيامت همه مردمان را جمع و خطاب الهى رسد: براى كيست امروز مالكيت و ملكيت خاصه؟ جواب داده شود: براى خداى يكتاى قهار.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَكَيْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِيَوْمٍ لا رَيْبَ فِيهِ وَ وُفِّيَتْ كُلُّ نَفْسٍ ما كَسَبَتْ وَ هُمْ لا يُظْلَمُونَ «25»
ترجمه
پس چگونه است چون گرد آوريم آنانرا براى روزى كه نيست شكى
جلد 1 صفحه 395
در آن و برسد بهر نفسى آنچه كسب كرده و آنان ظلم كرده نميشوند..
تفسير
خطا كردند كه سبك شمردند دين و احكام آن را و بغلط رفتند كه موقت پنداشتند عذاب خدا را پس چگونه است حال آنها در روز قيامت كه خلق اولين و آخرين براى اجتماع در آن روز خلق شدهاند كه هر كس بجزاى عمل خود برسد و بر كسى ظلم نشود اگر ظالمى را بمناسبت نسبت و قرابت با بزرگى عقوبت نكنند و داد مظلوم را نستانند بر مظلوم ستم روا داشتهاند.
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستمكارى بود بر گوسفندان
و اگر مؤمن را ببهشت نبرند پس جزاى اعمال او را كه لااقل ايمانست كجا خواهند داد اول كه نميشود ببهشتش ببرند بعد بجهنم پس لابد اگر معصيت كار هم باشد بايد اول ببرندش بجهنم بعد ببهشت كه آنجا دار خلود است تا بجزاى كار بد و خوبش هر دو رسيده باشد ولى كافر مخلد است در آتش زيرا كه شرط قبول اعمال ايمان است و كسيكه با صورت كفر از دنيا برود قابل ورود در بساط قرب الهى نيست و اگر وقتيهم عمل خيرى از او سر زده باشد بدست خود آن را تباه كرده و صفر الكف وارد محشر شده است خداوند عاقبت همه را بخير فرمايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَكَيفَ إِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت وَ هُم لا يُظلَمُونَ «25»
پس چگونه است حال آنهايي که مغرور شدند در دين خود زماني که جمع ميكنيم هر صاحب نفسي را و هر كس را بجزاي خود ميرسانيم هر چه كرده نتيجه آن عائدش ميشود و باحدي ظلم نميشود يعني از مثوباتش كسر نميگذاريم و زائد بر معاصيش عقوبت نميكنيم.
فكيف از ادات استفهام است بمعني چگونگي حال ميگويي كيف اصبحت يعني چگونه بود حال تو در حالي که صبح كردي، و در اينکه مقام تهديد و تنبيه بر سختي حال است مثل اينكه ميگويي چگونه است حال كسي که او را اسير كنند و در حبس بيندازند و در تحت شكنجه و اعمال شاقّه درآورند يعني بسيار سخت است، پس چگونه است حال كسي که فرداي قيامت بگويند خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الجَحِيمَ صَلُّوهُ ثُمَّ فِي سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُونَ ذِراعاً فَاسلُكُوهُ سوره حاقه آيه 20- 22، يا بگويند خُذُوهُ
جلد 3 - صفحه 154
فَاعتِلُوهُ إِلي سَواءِ الجَحِيمِ ثُمَّ صُبُّوا فَوقَ رَأسِهِ مِن عَذابِ الحَمِيمِ ذُق إِنَّكَ أَنتَ العَزِيزُ الكَرِيمُ سوره دخان آيه 47- 49، يا امثال اينها از انحاء عذابها يعني بسيار بد حالي است.
إِذا جَمَعناهُم لِيَومٍ لا رَيبَ فِيهِ يكي از اسماء روز قيامت يوم الجمع است يَومَ يَجمَعُكُم لِيَومِ الجَمعِ تغابن آيه 9، وَ تُنذِرَ يَومَ الجَمعِ لا رَيبَ فِيهِ فَرِيقٌ فِي الجَنَّةِ وَ فَرِيقٌ فِي السَّعِيرِ شوري آيه 5، و ما اسامي روز قيامت را در مجلّد سوم كلم الطيّب ص 93- 102 بالغ بر هفتاد و پنج اسم متذكّر شدهايم.
و ريب عبارت از شك است در جايي که جاي شك نباشد چنانچه در اول سوره بقره در ذيل ذلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ فِيهِ متعرّض شديم يعني امر قيامت بقدري واضح و روشن است که جايي براي شك باقي نميماند تمام ملّيّين عالم هر كس که قائل بمبدء باشد قائل بمعاد هم هست فقط طبيعي و دهري منكر معاد هستند.
وَ وُفِّيَت كُلُّ نَفسٍ ما كَسَبَت ايفاء اداء تمام اجر است بطوري که خردلي از بين نرود يعني هر چه عمل خير كرده اجر او را بالتمام ميدهند و هر چه عمل شرّ كرده جزاء او را خواهد چشيد فَمَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ خَيراً يَرَهُ وَ مَن يَعمَل مِثقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ زلزال آيه 8 و 9 وَ هُم لا يُظلَمُونَ يكي از صفات ربوبي عدل است حتّي اينكه در مقابل توحيد اينکه صفت يكي از اصول دين بشمار ميرود و داراي ابحاث بسياري است و فروع زيادي بر آن متفرّع ميشود و در مجلّد اول كلم الطيّب متعرّض آنها شدهايم صفحه 129- 178.
و از براي عدل سه معني است: يكي آنكه خداوند كار قبيح و زشت و ناپسند و خلاف مصلحت از او محال است صادر شود و تمام افعالش موافق حكمت و مصلحت و حسن و خوب است و اينکه بحث بين عدليّه (اماميّه و معتزله) و بين اشاعره است که
جلد 3 - صفحه 155
آنها بكلّي منكر حسن و قبح و مصلحت و مفسدهاند.
دوم آنكه خداوند كار لغو و عبث و گزاف و جزاف و بيهوده از او صادر نميشود و صريح آيات قرآني بر اينکه ناطق است أَ فَحَسِبتُم أَنَّما خَلَقناكُم عَبَثاً مؤمنون آيه 117، وَ ما خَلَقنَا السَّماءَ وَ الأَرضَ وَ ما بَينَهُما لاعِبِينَ لَو أَرَدنا أَن نَتَّخِذَ لَهواً لَاتَّخَذناهُ مِن لَدُنّا إِن كُنّا فاعِلِينَ انبياء آيه 16 و 17، و غير اينها از آيات.
سوم آنكه خداوند ظالم نيست نه در دنيا و نه در آخرت و اينکه هم صريح آيات قرآن است إِنَّ اللّهَ لا يَظلِمُ مِثقالَ ذَرَّةٍ نساء آيه 44، وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ نحل آيه 19، وَ ما ظَلَمناهُم وَ لكِن ظَلَمُوا أَنفُسَهُم هود آيه 103 و غير اينها از آيات بعلاوه برهان عقل که ظلم از اقبح قبائح است و محال است از خدا صادر شود.
و امّا اشكالاتي که توهّم شده است: يكي بلاهايي که در دنيا بانسان متوجّه ميشود خصوص باطفال و مجانين بي تقصير، يكي بلاهايي که به بندهگان صالح متوجه ميشود، يكي عذابهاي سخت آخرت بالاخره خلود در عذاب تمام آنها جوابهاي كافي وافي دارد که ما در محلّ خود متعرّض شدهايم.
امّا راجع ببلاهاي دنيوي در كلم الطيّب مجلّد اول در بحث عدل ص 165- 170 که تمام آنها از روي حكمت است يا عقوبت معصيت يا كفّاره گناه يا امتحان يا ارتفاع درجه يا تخيّل بلاء و الا في الحقيقة نعمت است يا تكميل نفس يا آثار طبيعت که خداوند بحكمت بالغه در طبايع موجودات قرار داده يا صد حكمت ديگر که از عقول ما خارج است.
و امّا راجع بعقوبات اخروي در مجلّد سوم كلم الطيّب ص 182- 196 در شبهات در اصل عذاب و جواب آنها مراجعه كنيد که تماما از روي استحقاق است و خردلي فوق استحقاق نيست.
156
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 25)- در این آیه، خط بطلان بر تمام این ادعاهای واهی و خیالات باطل میکشد و میگوید: «پس چگونه خواهد بود هنگامی که آنها را در روزی که در آن شکی نیست جمع کنیم، و به هر کس آنچه را به دست آورده، داده شود و به آنها ستم نخواهد شد» (فَکَیْفَ إِذا جَمَعْناهُمْ لِیَوْمٍ لا رَیْبَ فِیهِ وَ وُفِّیَتْ کُلُّ نَفْسٍ ما کَسَبَتْ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ).
آری! در آن روز همه در دادگاه عدل الهی حاضر خواهند شد، و هر کس نتیجه کشته خود را درو میکند، و آن روز است که میفهمند هیچ امتیازی بر دیگران ندارند.
نکات آیه
۱ - تهدید اهل کتاب از سوى خداوند، به لحاظ کفرشان به آیات الهى، قتل پیامبران و عدالتخواهان و افترایشان در دین (قالوا لن تمسّنا النار ... فکیف اذا جمعناهم)
۲ - باورهاى خودساخته انسان در زمینه تخفیف عذاب، کیفر عادلانه خداوند را تغییر نمى دهد. (قالوا لن تمسّنا النار الاّ ایّاماً ... فکیف اذا جمعناهم) گر چه اهل کتاب مى گفتند که: لن تمسّنا النار ... ، ولى خداوند مى فرماید این باور نادرست، مجازات آنان را تغییر نخواهد داد.
۳ - نقش یادآورى قیامت، در واداشتن انسان به تصحیح عقاید و اعمال خویش (فکیف اذا جمعناهم لیوم لا ریب فیه)
۴ - قیامت، یوم الجمع است. (فکیف اذا جمعناهم لیوم لا ریب فیه)
۵ - قیامت، روزى تردیدناپذیر (لیوم لا ریب فیه) بنابراینکه «لا ریب فیه»، به معناى «لا ریب فى وقوعه» باشد.
۶ - قیامت، روز رسیدن همگان به یقین و برچیده شدن هر گونه تردید (لیوم لا ریب فیه) مراد از جمله «لا ریب فیه» مى تواند این معنا باشد که در آن روز شکى وجود ندارد و آن روز، روز یقین است; نه اینکه در وقوع و تحقق روز قیامت شکى نیست، چنانچه در برداشت قبل آمده است.
۷ - همه حقایق در قیامت، مکشوف و یقینى است. (لیوم لا ریب فیه)
۸ - قیامت، روزى که هر کس اندوخته هاى خود را به تمام و کمال دریافت مى کند. (و وفّیت کل نفس ما کسبت)
۹ - دنیا، محل اندوختن و کسب سرمایه; و آخرت روز دریافت اندوخته هاست. (و وفّیت کل نفس ما کسبت)
۱۰ - حضور و نمود اعمال دنیوى انسان در قیامت (و وفّیت کل نفس ما کسبت) زیرا «وفّیت» به «ما کسبت» نسبت داده شده ; نه به نتیجه آن.
۱۱ - محو نشدن کردار آدمى در دنیا و محفوظ ماندن آن (و وفّیت کل نفس ما کسبت) دریافت آنچه را انسان کسب کرده، مستلزم این است که این شىء، یعنى «ما کسبت»، وجود داشته باشد.
۱۲ - پندار غلط برخى از اهل کتاب، نسبت به محو اعمال ناشایست آنان در قیامت (لن تمسّنا النار ... و وفّیت کل نفس ما کسبت) به نظر مى رسد جمله «وفّیت کل ... »، اشاره به علّت پندارى است که اهل کتاب داشتند: لن تمسّنا النار.
۱۳ - قیامت روزى که به انسان ظلم نخواهد شد. (و هم لا یظلمون)
موضوعات مرتبط
- آخرت: آثار ایمان به آخرت ۳
- آیات خدا: کفر به آیات خدا ۱
- انبیا: قتل انبیا ۱
- انگیزش: عوامل انگیزش ۳
- اهل کتاب: تهدید اهل کتاب ۱ ; عقاید اهل کتاب ۱۲ ; کفر اهل کتاب ۱ ; تحریفگرى اهل کتاب ۱
- ایمان: آثار ایمان ۳
- خدا: تهدیدهاى خدا ۱، سنّتهاى خدا ۲
- دنیا و آخرت: ۹
- دین: افترا به دین ۱
- عدالتخواهان: قتل عدالتخواهان ۱
- عقیده: عقیده باطل ۲، ۱۲
- عمل: بقاى عمل ۸، ۱۰، ۱۱ ; پاداش عمل ۹، ۱۲ ; تجسم عمل ۱۰
- قیامت: پاداش در قیامت ۹، ۱۲ ; حتمیّت قیامت ۵ ; حساب در قیامت ۸ ; عدالت در قیامت ۱۳ ; نامهاى قیامت ۴ ; ظهور حقایق در ۶، ۷ ; ویژگیهاى قیامت ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۳
- کیفر و پاداش: ۲، ۸
- نظام جزایى: ۲
- یوم الجمع: ۴
منابع