۱۶٬۹۳۶
ویرایش
خط ۵: | خط ۵: | ||
<span id='link46'><span> | <span id='link46'><span> | ||
فرقى كه بين اين دو قسم از علوم | فرقى كه بين اين دو قسم از علوم است، اين است كه: قسم اول از خارج انتزاع شده و به اعتبار اين كه حقيقتا مطابق با خارج است، صدق و به اعتبار اين كه خارج مطابق آن است، حق ناميده مى شود. و در نتيجه، معناى صدق و حق بودن آن، اين مى شود كه اين حقيقت ذهنى، عينا همان حقيقتى است كه در خارج است، و آن حقيقت كه در خارج است، عينا همين حقيقتى است كه در ذهن است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۶۴ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۸ صفحه : ۶۴ </center> | ||
و اما قسم دوم، جز در ذهن ظرف تحققى نداشته و با خارج انطباق ندارد، جز اين كه مصلحتى از مصالح زندگى، ما را وادار ساخته كه آن را معتبر شمرده و خارجى فرضش كنيم، و به طور ادعا منطبق بر خارجش بدانيم و لو اين كه حقيقتا منطبق نباشد. | و اما قسم دوم، جز در ذهن ظرف تحققى نداشته و با خارج انطباق ندارد، جز اين كه مصلحتى از مصالح زندگى، ما را وادار ساخته كه آن را معتبر شمرده و خارجى فرضش كنيم، و به طور ادعا منطبق بر خارجش بدانيم و لو اين كه حقيقتا منطبق نباشد. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
پس خلاصه اين شد كه قسم دوم از علوم و تصديقات ما نيز اعتماد بر خارج دارد، اگرچه مانند قسم اول، مستقيما منطبق بر خارج نباشد. | پس خلاصه اين شد كه قسم دوم از علوم و تصديقات ما نيز اعتماد بر خارج دارد، اگرچه مانند قسم اول، مستقيما منطبق بر خارج نباشد. | ||
<span id='link47'><span> | <span id='link47'><span> | ||
==جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است == | ==جميع احكام عقلى، از فعل خداوند گرفته شده است == | ||
اين معنا كه معلوم شد، اينك مى گوييم تمامى علوم و احكامى كه ما داريم، چه از قبيل قسم اول باشد و چه از قبيل قسم دوم، اعتمادش بر فعل خداى تعالى است. زيرا خارجى كه تاكنون مى گفتيم، تكيه گاه علوم ما است، همان عالم صنع و ايجادى است كه خود فعل خداى تعالى است. | اين معنا كه معلوم شد، اينك مى گوييم تمامى علوم و احكامى كه ما داريم، چه از قبيل قسم اول باشد و چه از قبيل قسم دوم، اعتمادش بر فعل خداى تعالى است. زيرا خارجى كه تاكنون مى گفتيم، تكيه گاه علوم ما است، همان عالم صنع و ايجادى است كه خود فعل خداى تعالى است. |
ویرایش