التغابن ١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۳: | خط ۴۳: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link331 | آيات ۱ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link331 | آيات ۱ - ۱۰ سوره تغابن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link332 | ذكر پاره اى از اسماء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link332 | ذكر پاره اى از اسماء حُسناى خداوند كه بر بعث و جزا دلالت دارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link333 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link333 | معناى جملۀ «وَ صَوَّرَكُم فَأحسَنَ صُوَرَكُم»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link334 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link334 | ای مشركان! از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگيرید]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link335 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link335 | بهانۀ مشترك كفار در همه عصرها بر عدم پذيرش رسالت الهی]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link336 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link336 | معناى جملۀ «وَ استَغنَى اللهُ» و مراد از بی نیازى خداى سبحان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link337 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link337 | بيان ركن ديگری از اركان كفر بت پرستان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link338 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link338 | آياتى كه در آن ها، براى وقوع قيامت، سوگند ياد شده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link340 | چه كسانى در روز قیامت، مغبون مى شوند؟]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۸#link340 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link341 | بحث روایتی: (چند روايت درباره نام هاى روز قيامت)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۹_بخش۳۹#link341 | (چند روايت درباره نام هاى روز قيامت | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۲
کپی متن آیه |
---|
يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْکُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلَى کُلِ شَيْءٍ قَدِيرٌ |
ترجمه
سوره التغابن | آیه ١ | التغابن ٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یُسَبِّحُ» (نگا: رعد / ، اِسراء / ، نور / ).
نزول
زید بن ارقم گوید: از عبدالله بن ابى شنیدم که به یاران خود مى گفت: به کسانى که نزد پیامبر مى باشند به هیچ وجه انفاق و بخشش نکنید تا پراکنده شوند و ما اگر به مدینه برگردیم، عزیزترین افراد باید ذلیل ترین کسان را از آن شهر بیرون کنند و منظورش از عزیزترین، یهودیان و ذلیل ترین مسلمین بوده اند.
زید بن ارقم چنین افزاید که این موضوع را که شنیدم به عموى خود گفتم: عموى من نیز به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر مرا طلب فرمود؛ من هم آنچه شنیده بودم به رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتم. پیامبر کس فرستاد و عبدالله بن ابى رئیس منافقین را احضار فرمود. آنان سوگند یاد کردند که چنین چیزى که زید بن ارقم گفته است به زبان نیاورده اند و سخنان من تکذیب شد. از آن وقت به بعد روزگار بر من تیره گشت و از آن پس از منزل بیرون نمى آمدم. عموى من گفت: اى زید من فکر نمى کردم که آنها تو را تکذیب نمایند و دروغ زن پندارند تا این که این آیة نازل گردید پس از نزول آیه پیامبر مرا طلب فرمود و آیه را براى من قرائت کرد و فرمود: اى زید خداوند گفتار تو را تصدیق کرد.
برخى گویند: این واقعه در جنگ تبوک بوده و این آیه هم در شب به پیامبر نازل گردیده است.[۱]
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰ سوره تغابن
- ذكر پاره اى از اسماء حُسناى خداوند كه بر بعث و جزا دلالت دارند
- معناى جملۀ «وَ صَوَّرَكُم فَأحسَنَ صُوَرَكُم»
- ای مشركان! از سرنوشت اقوام گذشته عبرت بگيرید
- بهانۀ مشترك كفار در همه عصرها بر عدم پذيرش رسالت الهی
- معناى جملۀ «وَ استَغنَى اللهُ» و مراد از بی نیازى خداى سبحان
- بيان ركن ديگری از اركان كفر بت پرستان
- آياتى كه در آن ها، براى وقوع قيامت، سوگند ياد شده است
- چه كسانى در روز قیامت، مغبون مى شوند؟
- بحث روایتی: (چند روايت درباره نام هاى روز قيامت)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1»
آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است، براى خدا تسبيح مىگويند. فرمانروايى، مخصوص او و ستايش نيز مخصوص اوست و او بر همه چيز تواناست.
جلد 10 - صفحه 67
نکته ها
حاكمان دنيوى براى كسب و حفظ قدرت خود، مرتكب خلافكارىهايى مىشوند، ولى خداوند فرمانروايى است كه همه هستى او را تقديس و تنزيه مىكنند و هيچ ظلمى از او صادر نمىشود.
حمد و ستايش، حقّ كسى است كه از عيب و نقص به دور باشد، لذا اوّل تسبيح خداوند مطرح شده است و سپس ستايش او در نماز نيز تسبيح و حمد، در ركوع و سجود در كنار هم آمده است.
پیام ها
1- تمام موجودات هستى نوعى شعور دارند و طبق همان شعور، به تسبيح الهى مشغولند. (دريغ كه بعضى انسانها به خاطر ترك عبادت و تسبيح، وصله ناهمرنگ هستى هستند). «يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ»
2- حكومت خداوند مطلق است و هيچ محدوديتى ندارد. «لَهُ الْمُلْكُ» (حكومت الهى حقيقى است نه مجازى، نه عاريهاى، نه اعتبارى و نه موقّت)
3- در دنيا بسيارى از افرادى كه حكومت و قدرت دارند، مورد انتقادند، ولى خداوند هم قدرت و حكومت دارد و هم مورد ستايش است. «لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ»
4- سرچشمه تمام كمالات اوست و لذا تمام ستايشها براى اوست. «لَهُ الْحَمْدُ»
5- در دنيا بسيارى از فرمانروايان از حل مشكلات و انجام اصلاحات عاجزند، ولى خداوند، فرمانروايى است كه بر هركارى قادر است. لَهُ الْمُلْكُ ... وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ
6- قدرت خداوند نسبت به همه هستى يكسان است. (آفريدن يك قطعه سنگ با آفريدن يك سلسله كوه براى او يكسان است، همانگونه كه براى چشم ما، ديدن يك ميخ و ديدن يك كوه يكسان است). «وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ»
تفسير نور(10جلدى)، ج10، ص: 68
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1»
«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 300.
جلد 13 - صفحه 188
يُسَبِّحُ لِلَّهِ: به پاكى و پاكيزگى ستايش مىكنند مر خداى را، ما فِي السَّماواتِ: آنچه در آسمانها است از روحانيات، وَ ما فِي الْأَرْضِ: و آنچه در زمين است از جسمانيات.
بيان: تسبيح مكلفان به قول است، و تسبيح غير ايشان را دو قول است: يكى به دلالت، چه آنها دالند بر كمال قدرت و علم و استغناى ذاتى سبحانى، و ديگر تسبيح قولى كه هر يك تسبيحى دارند، چنانچه در سورههاى سابقه بيان شد.
لَهُ الْمُلْكُ: مر او راست پادشاهى مطلق، زيرا خالق آسمان و زمين و آنچه ميان آنهاست او باشد، وَ لَهُ الْحَمْدُ: و مر او راست خاصه ثنا و ستايش، زيرا نعمت آفرينش و پرورش و ساير نعم نامتناهى كه افاضه شده، از او است، زيرا ذات يگانه سبحانى، مبدع جميع اشياء و مربى همه ممكنات، و اصول جميع نعم و فروع آن، از فيض عميم او است. وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ: و او بر همه چيزها تواناست از ايجاد معدوم و افناى موجود و تغيير و تبديل آنها بر وفق حكمت و مقتضاى مصلحت، چه نسبت ذات او بر تمام اشياء على السويه است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ لَهُ الْمُلْكُ وَ لَهُ الْحَمْدُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ «1» هُوَ الَّذِي خَلَقَكُمْ فَمِنْكُمْ كافِرٌ وَ مِنْكُمْ مُؤْمِنٌ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ «2» خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَ صَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَ إِلَيْهِ الْمَصِيرُ «3» يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ يَعْلَمُ ما تُسِرُّونَ وَ ما تُعْلِنُونَ وَ اللَّهُ عَلِيمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ «4»
أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِنْ قَبْلُ فَذاقُوا وَبالَ أَمْرِهِمْ وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ «5»
ترجمه
64/ 5- 1
تسبيح ميكند خدا را آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است براى او است پادشاهى و مر او را است ستايش و او است بر همه چيز توانا
او است آنكه آفريد شما را پس بعضى از شما كافر و بعضى از شما مؤمنند و خدا بآنچه ميكنيد بينا است
آفريد آسمانها و زمين را براستى و مصوّر فرمود شما را پس نيكو گردانيد صورتهاى شما را و بسوى او است بازگشت
ميداند آنچه را كه در آسمانها و زمين است و ميداند آنچه را پنهان ميكنيد و آنچه را آشكار ميسازيد و خدا دانا است بآنچه در سينهها است
آيا نيامد شما را خبر آنانكه كافر شدند پيش از اين پس چشيدند عقوبت كار خود را و براى آنها عذابى است دردناك.
تفسير
تسبيح و تنزيه تمام موجودات بحال و مقال از ذات ذو الجلال مكرّر ذكر و بيان شده و اختصاص سلطنت تامّه و ستايش كامل باو و عموم قدرتش واضح است او خداوندى است كه خلق فرموده بشر را پس بعضى از آنها نشناختند او را و منكر صفاتش شدند و شكر نعمتش را بجا نياوردند چون مراجعه بعقل خود ننمودند و بعضى شناختند او را بحسب استعدادشان و شكر نعمتش را بجا آوردند بقدر
جلد 5 صفحه 213
امكانشان و خداوند بتمام اعمال و افعال بندگان خود بينا و بصير است و جزاى آنرا خواهد داد خلق فرموده آسمانها و زمين را براستى و درستى و بر طبق حكمت و مصلحت و بنى آدم را آراسته بصورت زيبا و قد رعنا و زبان گويا و دل دانا و امتياز داده آنها را بر تمام حيوانات بصورت و سيرت و قرار داده آن موجود صغير را نمونهئى از عالم كبير و تمام موجودات و قابل فرموده او را از براى بازگشت به پيشگاه الهى و نيل بنعم نامتناهى ميداند آنچه را در آسمانها و زمين است از جزئى و كلّى و درونى و بيرونى و ميداند آنچه را بنى آدم پنهان نمايند در ضمائر خودشان و آشكار كنند در خارج و دانا است بحقيقت و ذات دلها كه در سينهها جاى دارد و خوبى و بدى و روشنى و تاريكى آنها و تذكّر ميدهد بندگانرا در آيه اخيره بأحوال امم ماضيه از قبيل قوم نوح و هود و صالح (ع) كه كافر شدند و با انبياء خودشان مخالفت نمودند و نتيجه گران كردار بد آنها در دنيا و اصل بآنها شد چون اصل وبال سنگينى است و عذاب آخرت آنها بجاى خود باقى و برقرار است و اين تذكّرات از خداوند هر قدر تكرار شود براى بندگان مفيد است چون موعظه و ارشاد و تهديد و انذار بتأكيد و تكرار در نفوس جاىگير و برقرار ميشود و چنانچه در اوائل كتاب ذكر شد بنظر حقير از لوازم وعظ و خطابه است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحِيمِ
يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ لَهُ المُلكُ وَ لَهُ الحَمدُ وَ هُوَ عَلي كُلِّ شَيءٍ قَدِيرٌ «1»
اما الكلام في فضلها- از إبن بابويه باسناده از أبي بصير از حضرت صادق (ع) فرمود:
من قرأ سورة التغابن في فريضته كانت شفيعة له يوم القيامة و شاهد عدل عند من يجيز شهادتها ثم لا تفارقه حتي يدخل الجنة
و نيز روايت ميكند باسناده از جابر از حضرت باقر (ع) فرمود:
«من قرأ المسبحات قبل أن ينام لم يمت حتي يدرك القائم (عج) و ان مات کان في جوار النبي (ص)».
و در مرسلات براي حفظ از شر سلطان و كساني که خائف هستند از آنها مفيد است.
يُسَبِّحُ لِلّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ نوع مفسرين گفتند تسبيح ذوي العقول ملك جن انس قولي است و تسبيح غير آنها تكويني است يعني وجود آنها دلالت بر سبوحيت ذات مقدس پروردگار دارد، و ما مكرر گفتهايم که تمام موجودات شعور و ادراك دارند و بزبان خود تسبيح ميكنند چنانچه ميفرمايد: تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبعُ وَ الأَرضُ وَ مَن فِيهِنَّ وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسراء آيه 44. و اگر مراد تكويني بود لا تفقهون معني نداشت زيرا هر مخلوقي دلالت بر وجود خالق دارد، بعلاوه در اخبار اذكاري از براي حيوانات ذكر كردهاند، بعلاوه قضيه نمل و هدهد در باره سليمان و قضيه نحل در سوره نحل شاهد قوي هست بر اينکه دعوي و مكرر بيان شده يُسَبِّحُ لِلّهِ اختصاص بذات مقدس واجب الوجود دارد زيرا سر تا سر ممكنات از
جلد 17 - صفحه 31
عقل کل تا مادة المواد محتاج صرف هستند هم در وجود و هم در بقاء و هم در جلب نعم و دفع بليات و غني بالذات خداي متعال است:أنبه يا أَيُّهَا النّاسُ أَنتُمُ الفُقَراءُ إِلَي اللّهِ وَ اللّهُ هُوَ الغَنِيُّ الحَمِيدُ فاطر آيه 15.
ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الأَرضِ ما في السموات شامل جميع ملائكه و كرات جويه و طبقات سماوية و كرسي و عرش و عالم عقول و مجردات و جنت و حور و غلمان و لوح و قلم و سدرة المنتهي و بيت المعمور و آنچه خدا در عالم بالا خلق فرموده، و ما في الارض شامل جميع ما في الارض ميشود از جمادات و نباتات و حيوانات بري و بحري و درياها و معادن و جواهرات و غير اينها، و گفتيم که تسبيح بمعني عام شامل تمام اذكار تهليل و تكبير و تحميد و ساير اذكار و صلوات و غير اينها ميشود.
(له الملك) تمام مخلوقات از ثري تا ثريا مملوك حق هستند بملكيت ذاتيه و آنچه در دست بشر است و خود را مالك ميداند عاريه است باو ميدهند و پس ميگيرند حتي جان خود را که حافظ ميگويد:
اينکه جان عاريت که بحافظ سپرده دوستبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 1)- این سوره نیز با تسبیح خداوند آغاز میشود، خداوندی که مالک و حاکم بر کل جهان هستی، و قادر بر همه چیز است.
میفرماید: «آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است برای خدا تسبیح میگویند» (یسبح لله ما فی السماوات و ما فی الارض).
سپس میافزاید: «مالکیت و حکومت از آن اوست» (له الملک).
«و (به همین دلیل) تمام حمد و ستایش نیز به ذات پاک او بر میگردد» (و له الحمد).
«و او بر همه چیز تواناست» (و هو علی کل شیء قدیر).
نکات آیه
۱ - همه موجودات جهان (آسمان ها، زمین و...)، به تسبیح و تنزیه خداوند مشغول اند. (یسبّح للّه ما فى السموت و ما فى الأرض) «تسبیح»، به معناى تنزیه است.
۲ - تمامى موجودات هستى، شاهدى گویا بر منزّه بودن خداوند از هر عیب و نقص (یسبّح للّه ما فى السموت و ما فى الأرض) برداشت یاد شده، بر این اساس است که تسبیح در آیه شریفه، تسبیح تکوینى باشد.
۳ - تسبیح و تنزیه موجودات عالم براى خداوند، مستمر و دایمى است. (یسبّح للّه ما فى السموت و ما فى الأرض) آمدن فعل مضارع «یسبّح»، دلالت بر استمرار دارد.
۴ - همه موجودات عالم، از نوعى شعور و آگاهى نسبت به خداوند برخوردارند. (یسبّح للّه ما فى السموت و ما فى الأرض)
۵ - جهان طبیعت، داراى آسمان هاى متعدد (السموت)
۶ - فرمان روایى عالم، تنها در انحصار خداوند است. (له الملک)
۷ - فرمان روایى خداوند، حقیقى است و از غیر او، اعتبارى و مجازى و تحت اراده او است. (له الملک) تقدیم مسند (له) بر مسندالیه (الملک) افاده قصر مى کند; یعنى، فرمان روایى تنها از آنِ خداوند است. وجود فرمان روایى هاى دیگر (مانند آنچه در زمین هست)، قرینه است بر این که مراد از «الملک» در آیه شریفه، ملک حقیقى است و آنچه وجود دارد همگى اعتبارى مى باشد.
۸ - همه ستایش ها، از آنِ خداوند است. (له الحمد) «ال» در «الحمد» به اصطلاح جنسیه و مفید استغراق است; یعنى، «له کلّ حمد».
۹ - خداوند، سرچشمه و منشأ همه کمال ها و زیبایى ها است. (له الحمد) «حمد» در برابر زیبایى ها و کمال ها است و به مقتضاى جمله «له الحمد» هر ستایشى، به خداوند اختصاص دارد. بنابراین هر زیبایى و کمالى، از او نشأت گرفته است.
۱۰ - تنها خداوند، سزاوار و باسته ستایش است. (له الحمد)
۱۱ - خداوند داراى قدرت مطلق و توانا بر انجام هر کارى (و هو على کلّ شىء قدیر)
موضوعات مرتبط
- آسمان: تسبیح آسمان ها ۱; تعدد آسمان ها ۵
- تسبیح: تداوم تسبیح خدا ۳
- تسبیح گویان خدا :۱
- جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۶
- حاکمیت: حاکمیت غیرخدا ۷
- حمد: حمد خدا ۸، ۱۰
- خدا: آثار اراده خدا ۷; اختصاصات خدا ۶، ۸، ۱۰; تنزیه خدا۳; حاکمیت خدا ۶; حقانیت حاکمیت خدا ۷; خدا و عیب ۲; خدا و نقص ۲; گواهان تنزیه خدا ۲; نقش خدا۹; وسعت قدرت خدا ۱۱
- زمین: تسبیح زمین ۱
- زیبایى: منشأ زیبایى ۹
- کمال: منشأ کمال ۹
- موجودات: تسبیح موجودات ۱، ۳; شعور موجودات ۴; گواهى موجودات ۲
منابع
- ↑ صحیح بخارى و دیگران از علماء عامه.