الهمزة ٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَحْسَب|يَحْسَبُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَحْسَب| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::مَالَه|مَالَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَالَه| ]] [[شامل این ریشه::مول‌| ]][[ریشه غیر ربط::مول‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَخْلَدَه|أَخْلَدَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَخْلَدَه| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَحْسَب|يَحْسَبُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَحْسَب| ]] [[شامل این ریشه::حسب‌| ]][[ریشه غیر ربط::حسب‌| ]][[شامل این کلمه::أَن|أَنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::مَالَه|مَالَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::مَالَه| ]] [[شامل این ریشه::مول‌| ]][[ریشه غیر ربط::مول‌| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَخْلَدَه|أَخْلَدَهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَخْلَدَه| ]] [[شامل این ریشه::خلد| ]][[ریشه غیر ربط::خلد| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|يَحْسَبُ‌ أَنَ‌ مَالَهُ‌ أَخْلَدَهُ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=پندارد که مالش او را ماندگار کرده.
|-|صادقی تهرانی=پندارد که مالش او را ماندگار کرده.
|-|معزی=پندارد که مالش جاودان داردش‌
|-|معزی=پندارد که مالش جاودان داردش‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Thinking that his wealth has made him immortal.</div>
{{آيه | سوره = سوره الهمزة | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = الهمزة ٢ | بعدی = الهمزة ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/104003.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/104003.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الهمزة | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = الهمزة ٢ | بعدی = الهمزة ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«أَخْلَدَهُ»: او را جاودانگی داده است. وی را سرمدی کرده است.
«أَخْلَدَهُ»: او را جاودانگی داده است. وی را سرمدی کرده است.
خط ۲۲: خط ۳۰:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
'''شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:'''
«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.<ref> ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link428 | آيات ۱ - ۹، سوره همزه]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link429 | تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه ((همزه ))اند و ((لمزه )) ومال خود را مايه جاودانى مى پندارند و... صفحه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link428 | آيات ۱ - ۹  سوره همزه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link430 | رد پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جلودانگى مى بخشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link429 | تهديد شديد به گردآورندگان مال و ذكر اوصاف آنان كه «هُمَزه» و «لُمَزه» اند، و مال خود را مايه جاودانى مى پندارند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link431 | معناى اينكه در وصف آتش جهنم فرمود: ((التى تطلع على الافئده )) و معناى ((فى عمدممده )) صفحه]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link430 | ردّ پندار غلط انسانى كه خيال مى كند مال دنيا به او جلودانگى مى بخشد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link432 | (رواياتى درباره شاءن نزول سوره همزه ، معناى ((همزه )) و ((لمزه )) و... مراد از((عمد ممده ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link431 | معناى اين كه در وصف آتش جهنم فرمود: «الّتى تطّلع على الأفئدة» و معناى «فى عَمَد مُمَدّة»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۵#link432 | رواياتى درباره شأن نزول سورۀ همزه، و معناى «هُمَزه» و «لُمَزه» و مراد از «عَمَد مُمَدّة»]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link138 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link138 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link139 |  شاءن نزول :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link139 |  شاءن نزول :]]
خط ۳۹: خط ۵۶:
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link142 | ۱ - كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link142 | ۱ - كبر و غرور، سرچشمه گناهان بزرگ است .]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link143 | ۲ - حرص بر جمع مال]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۴#link143 | ۲ - حرص بر جمع مال]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شماره‌اش كرد. «3» او خيال مى‌كند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مى‌پندارد) قطعاً او در (آتش) شكننده‌اى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.
===نکته ها===
«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مى‌خندد.
«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.
منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستون‌هاى بلند و كشيده)، يا ميخ‌هاى بلندى است كه اهل عذاب‌
جلد 10 - صفحه 591
را با آن ميخكوب و زندانى مى‌كنند و يا شعله‌هاى عظيم آتش كه همچون ستون‌هاى بلند، كشيده است.
در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2»
عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.
برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‌آيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مى‌فرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مى‌كند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.
چون آخر اين سوره كيفر اهل‌نيش و زخم‌زبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مى‌رسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مى‌كنند.
===پیام ها===
1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌
2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»
3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»
4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب‌
----
«1». جمعه، 10.
«2». جمعه، 11.
جلد 10 - صفحه 592
خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
5- نيش‌زبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ
6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مى‌كند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»
7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»
8- ستون‌هاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مى‌بندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
جلد 10 - صفحه 594
سوره فيل‌
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
به نام خداوند بخشنده مهربان‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3»
يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ‌: گمان مى‌كند مال جمع كرده او و تقدير نموده او، أَخْلَدَهُ‌: جاويد خواهد ساخت او را در دنيا. يا پندارد كه او مخلد است و به جهت اين عملى كند مانند عمل كسى كه مظنه خلود نمايد و گمان موت نداشته باشد.
تنبيه- آيه شريفه اشاره است به آنكه آنچه باعث خلود است، سعى به اعمال صالحه كه موجب خلود صاحبش باشد در بهشت، امّا مال براى هيچ كس موجب خلود در دنيا نشود. مروى است اخنس را ده هزار دينار سرخ بود با وجود بر اين يك ساعت از جمع آن غافل نمى‌شد و به شآمت آن عناد و انكارش نسبت به حضرت زياده شد، عاقبت به جهنم واصل و به عذاب ابدى گرفتار شد «2».
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»
وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»
ترجمه‌
واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار
آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را
گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را
نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه‌
و چه ميدانى تو كه چيست حطمه‌
آتش خدا است كه افروخته شده‌
آن آتشى كه مستولى شود بر دلها
همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده‌
و مسدود شده به استوانه‌هاى كشيده شده.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت داده‌اند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه‌
----
جلد 5 صفحه 433
جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفته‌اند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد
----
جلد 5 صفحه 434
ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بوده‌اند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.
----
جلد 5 صفحه 435
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَحسَب‌ُ أَن‌َّ مالَه‌ُ أَخلَدَه‌ُ «3»
گمان‌ ميكند ‌که‌ مال‌ نگهبان‌ ‌او‌ ‌است‌ و هميشه‌ ‌در‌ دنيا باقي‌ ‌است‌ و مرگ‌ ‌بر‌ فقراء و تهيدستان‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 3)- در این آیه می‌افزاید: این انسان زر اندوز و مال پرست «گمان می‌کند اموالش او را جاودانه می‌سازد» (یحسب ان ماله اخلده).
چه پندار غلط و خیال خامی؟ اموالی که آنقدر در اختیار قارون بود که کلید گنجهایش را چندین مرد زورمند به زحمت بر می‌داشت، ولی به هنگام حمله عذاب الهی نتوانستند مرگ او را ساعتی به تأخیر اندازند، و خداوند او و گنجهایش را در یک لحظه با یک زمین لرزه مختصر در زمین فرو برد (قصص/ 81).
اموالی که نمونه کاملش در دست فراعنه مصر بود، همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «چه بسیار باغها و چشمه‌ها از خود به جای گذاشتند و زراعتها و قصرهای جالب و گران قیمت و نعمتهای فراوان دیگر که در آن متنعم بودند» (دخان/ 25 تا 27) ولی همه اینها به آسانی در عرض ساعتی به دیگران رسید (دخان/ 28).
و لذا در قیامت که پرده‌ها کنار می‌رود آنها به اشتباه بزرگشان پی می‌برند و فریادشان بلند می‌شود: «مال و ثروتم هرگز مرا بی‌نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت». (حاقه/ 28 و 29) از این بیان روشن شد که پندار جاودانگی به وسیله مال دلیلی برای جمع مال، و جمع مال نیز عاملی برای استهزاء و سخریه دیگران در نظر این کوردلان محسوب می‌شود.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۹: خط ۲۵۶:
[[رده:زمینه فراموشى آخرت]][[رده:زمینه تحقیر انسان ها]][[رده:علایق انسان]][[رده:بینش ثروت اندوزان]][[رده:آثار ثروت اندوزى]][[رده:محدویت عمر دنیا]][[رده:عقیده به جاودانگى با ثروت]][[رده:علاقه به جاودانگى]][[رده:غفلت از محدودیت عمر دنیا]][[رده:زمینه فراموشى مرگ]]
[[رده:زمینه فراموشى آخرت]][[رده:زمینه تحقیر انسان ها]][[رده:علایق انسان]][[رده:بینش ثروت اندوزان]][[رده:آثار ثروت اندوزى]][[رده:محدویت عمر دنیا]][[رده:عقیده به جاودانگى با ثروت]][[رده:علاقه به جاودانگى]][[رده:غفلت از محدودیت عمر دنیا]][[رده:زمینه فراموشى مرگ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الهمزة ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الهمزة ]]
{{#seo:
|title=آیه 3 سوره همزه
|title_mode=replace
|keywords=آیه 3 سوره همزه,همزه 3,يَحْسَبُ‌ أَنَ‌ مَالَهُ‌ أَخْلَدَهُ‌,زمینه فراموشى آخرت,زمینه تحقیر انسان ها,علایق انسان,بینش ثروت اندوزان,آثار ثروت اندوزى,محدویت عمر دنیا,عقیده به جاودانگى با ثروت,علاقه به جاودانگى,غفلت از محدودیت عمر دنیا,زمینه فراموشى مرگ,آیات قرآن سوره الهمزة
|description=يَحْسَبُ‌ أَنَ‌ مَالَهُ‌ أَخْلَدَهُ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۷ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۰۳

کپی متن آیه
يَحْسَبُ‌ أَنَ‌ مَالَهُ‌ أَخْلَدَهُ‌

ترجمه

او گمان می‌کند که اموالش او را جاودانه می‌سازد!

مى‌پندارد كه مالش او را جاويد كند
پندارد كه مالش او را جاويد كرده،
پندارد که مال و دارایی دنیایش عمر ابدش خواهد بخشید.
گمان می کند که ثروتش او را جاودانه خواهد کرد.
مى‌پندارد كه دارايى‌اش جاويدانش گرداند.
پندارد که مالش او را جاودانه می‌سازد
مى‌پندارد كه مالش وى را جاويد و پاينده مى‌دارد.
آخر گمان می‌برد که دارائیش بدو جاودانگی می‌بخشد! (پس چرا چنین بت مشکل گشائی را نپرستد و شخصیّت همگان را در پای آن قربانی نکند؟).
پندارد که مالش او را ماندگار کرده.
پندارد که مالش جاودان داردش‌

Thinking that his wealth has made him immortal.
ترتیل:
ترجمه:
الهمزة ٢ آیه ٣ الهمزة ٤
سوره : سوره الهمزة
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَخْلَدَهُ»: او را جاودانگی داده است. وی را سرمدی کرده است.


نزول

شأن نزول آیات ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸ و ۹:

«شیخ طوسى» گویند: ابن عباس گوید: این سوره درباره یکى از مشرکین نازل شده که از مردم عیب‌جوئى می‌کرد. عده اى گویند: درباره ولید بن مغیرة نازل گردیده، سدى گوید: درباره اخنس بن شریق نزول یافته که از پیامبر عیب جوئى می‌نمود و نیز گویند: درباره جمیل بن عامر الجهنى آمده و مجاهد و ورقاء و ابن عباس گویند: درباره فرد به خصوصى نازل نشده بلکه سوره مزبور عمومیت داشته و عام مى باشد.[۱]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلَّا لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4» وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

«1» واى بر هر عيب جوى طعنه زن. «2» آنكه مالى جمع كرد و شماره‌اش كرد. «3» او خيال مى‌كند كه اموالش او را جاودان ساخته است. «4» چنين نيست (كه مى‌پندارد) قطعاً او در (آتش) شكننده‌اى افكنده شود. «5» و تو چه دانى كه (آتش) خورد كننده چيست؟ «6» آتش افروخته الهى، «7» كه بر دلها راه يابد. «8» آن آتش بر آنان فرو بسته شده (و راه گريزى از آن نيست.) «9» در ستونهايى بلند و كشيده.

نکته ها

«هُمَزَةٍ» از «همز» به معناى عيب جويى از طريق چشم و ابرو و اشاره است. «لمز» به معناى عيب جويى با زبان است. حرف (ة) در پايان اين دو كلمه براى مبالغه است، نظير «ضحكة» به معناى كسى كه زياد مى‌خندد.

«حطمة» به معناى خورد كردن و شكستن كامل است. «مُؤْصَدَةٌ» به حفره‌اى گفته مى‌شود كه در كوه ايجاد كنند و درب آن را محكم ببندند.

منظور از «عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ» (ستون‌هاى بلند و كشيده)، يا ميخ‌هاى بلندى است كه اهل عذاب‌

جلد 10 - صفحه 591

را با آن ميخكوب و زندانى مى‌كنند و يا شعله‌هاى عظيم آتش كه همچون ستون‌هاى بلند، كشيده است.

در لسان قرآن اگر بعد از توجه به خدا به سراغ مال رفتيد ارزش است، قُضِيَتِ الصَّلاةُ فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ وَ ابْتَغُوا ... «1» ولى اگر به جاى ياد خدا به سراغ مال رفتيد مورد انتقاد است. وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا ... «2»

عيب جويى و طعنه به هر نحو و شكل ممنوع و حرام است. غيابى يا حضورى، با زبان يا اشاره، شوخى يا جدى، كوچك يا بزرگ مربوط به كار و صنعت يا آفرينش طبيعت.

برخى افراد از شمارش اموال خود، به رخ كشيدن آن و سرگرم شدن به آن لذت مى‌بردند و گمان مى‌كنند اين ثروت هميشگى است و آنها را براى هميشه در دنيا نگه مى‌دارد و ديگر بيمارى و مرگ به سراغ آنها نمى‌آيد. قرآن اين ديدگاه را مذمّت كرده و مى‌فرمايد: اين نگاه به دنيا، انسان را دوزخى مى‌كند. وگرنه داشتن مال دنيا و بهره بردن از آن مذمّتى ندارد.

چون آخر اين سوره كيفر اهل‌نيش و زخم‌زبان را دوزخ سرپوشيده و در بسته دانسته و اين نوع عذاب براى كافران است، پس به نظر مى‌رسد كه سوره مربوط به كسانى است كه پيامبران الهى را مسخره مى‌كنند.

پیام ها

1- يكى از آفات و خطرات ثروت اندوزى، تحقير ديگران است. هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌

2- مسائل اخلاقى جزء دين است و انسان مؤمن، بايد زبان و نگاه خود را كنترل كند. «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»

3- مراقب باشيم فريب دنيا را نخوريم و به مال دنيا مغرور نشويم. «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»

4- آنان كه به جاى انفاق مال، در فكر جمع و احتكار اموال هستند، منتظر عذاب‌


«1». جمعه، 10.

«2». جمعه، 11.

جلد 10 - صفحه 592

خورد كننده قيامت باشند. جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ‌ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

5- نيش‌زبان و طعنه زدن، از گناهان كبيره است، زيرا درباره آن وعده عذاب آمده است. وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ ... لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ

6- آتشى كه خدا بيفروزد، نه فقط بر جسم، بلكه بر جان و دل مجرمان نفوذ مى‌كند. «نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ»

7- فكر بشر از درك حقايق دوزخ و بهشت عاجز است. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ»

8- ستون‌هاى بلند آتش، راه فرار را بر دوزخيان مى‌بندد. «مُؤْصَدَةٌ فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»

جلد 10 - صفحه 594

سوره فيل‌

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3»

يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ‌: گمان مى‌كند مال جمع كرده او و تقدير نموده او، أَخْلَدَهُ‌: جاويد خواهد ساخت او را در دنيا. يا پندارد كه او مخلد است و به جهت اين عملى كند مانند عمل كسى كه مظنه خلود نمايد و گمان موت نداشته باشد.

تنبيه- آيه شريفه اشاره است به آنكه آنچه باعث خلود است، سعى به اعمال صالحه كه موجب خلود صاحبش باشد در بهشت، امّا مال براى هيچ كس موجب خلود در دنيا نشود. مروى است اخنس را ده هزار دينار سرخ بود با وجود بر اين يك ساعت از جمع آن غافل نمى‌شد و به شآمت آن عناد و انكارش نسبت به حضرت زياده شد، عاقبت به جهنم واصل و به عذاب ابدى گرفتار شد «2».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ «1» الَّذِي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ «2» يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ «3» كَلاَّ لَيُنْبَذَنَّ فِي الْحُطَمَةِ «4»

وَ ما أَدْراكَ مَا الْحُطَمَةُ «5» نارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ «6» الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الْأَفْئِدَةِ «7» إِنَّها عَلَيْهِمْ مُؤْصَدَةٌ «8» فِي عَمَدٍ مُمَدَّدَةٍ «9»

ترجمه‌

واى بحال هر عيب جوى بد زبان سخن چين مردم آزار

آنكه جمع آورى نموده مالى را و مكرّر شمرده آن را

گمان ميكند كه مال او جاويد ميدارد او را

نه چنين است هر آينه انداخته خواهد شد در حطمه‌

و چه ميدانى تو كه چيست حطمه‌

آتش خدا است كه افروخته شده‌

آن آتشى كه مستولى شود بر دلها

همانا آن بر آنها از اطراف احاطه نموده‌

و مسدود شده به استوانه‌هاى كشيده شده.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه تهديد فرموده كسانى را كه مغرور بثروت خود شدند و عادت ببدگوئى و عيبجوئى و هتك حرمت مردم بزبان و اشاره بچشم و ساير اعضاء نمودند چون اصل همز بمعناى كسر و اصل لمز بمعناى طعن است و شايع شده در متعرّض شدن عرض و شرف مردم بزبان و جوارح در غياب و حضور و اين عمل را بعضى بوليد بن مغيره نسبت داده‌اند كه در مكّه با پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مينمود و اين سوره نازل شد و قمّى ره نقل فرموده كه همزه آنست كه برنجاند و ببدى ياد كند مردم را و اهانت نمايد از فقراء و لمزه كسى است كه بر ميگرداند گردن و سر خود را و غضب ميكند وقتى ببيند فقير وسائلى را و ظاهرا اين دو لفظ قريب المعنى و بجاى يكديگر استعمال ميشوند و مراد همان عيّاب و غيّاب و هتّاك و نمّام و مردم آزار در پرده و آشكار بزبان و جوارح و اعضاء است و شايد آنچه قمّى ره نقل فرموده اكثريّت داشته باشد خداوند ميفرمايد واى بحال چنين كسى كه‌


جلد 5 صفحه 433

جمع نموده مالى را از هر محلى كه بدست او آمده و مكرّر شمرده آنرا يا مهيّا و آماده نموده است براى نزول حوادث دهر بر خودش يا آن مال و قمّى ره نقل فرموده كه آماده نموده و كنار گذارده آنرا اين مرد احمق نفهم گمان ميكند كه مال او موجب خلود و بقائش در دنيا خواهد بود و گر نه چرا بايد چنين كارى كند نه چنين است كه او تصور نموده خواهد مرد و انداخته خواهد شد البته در حطمه كه نام جهنّم است و قمّى ره فرموده آتشى است كه خرد ميكند هر چيزى را و خداوند براى اهميّت آن به پيغمبر خود ميفرمايد و چه ميدانى تو كه چيست حطمه و خودش بيان ميفرمايد كه آن آتشى است كه خدا افروخته آنرا يعنى باقى است ببقاء خدا و كسى نميتواند آنرا خاموش نمايد و توصيف ميفرمايد آنرا كه مستولى ميشود بر دلها و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه مشرف ميشود آتش از ظاهر بباطن و ميرسد بدلها اثرش و بنظر حقير چون مالى را بزحمت جمع آورى نموده و گذارده و رفته و از خيرش محروم شده دلش ميسوزد و جهنمش از آنجا شروع ميشود و شعله آن بساير اعضاء ميرسد و قمّى ره نقل فرموده كه مشتعل ميشود بر دلها و آن آتش بر آنها احاطه نموده و راه آن مسدود گردد و چون درهاى جهنم بسته شد براى استحكامش عمودهائى از آهن يا آتش بر روى درها كشيده ميشود كه ديگر كسى از آن بيرون نيايد و نيز نقل نموده كه چون عمودها كشيده شد بر آنها و اللّه ديگر خلود است يعنى اميد نجات براى كسى باقى نميماند و بعضى گفته‌اند سرادق و خيمه آتشين كه بر كفّار احاطه دارد چون خداوند فرموده انّا أعتدنا للظّالمين نارا احاط بهم سرادقها داراى عمودهائى است و چون عمودها از زير آنها كشيده شود خيمه بر سر آنها فرود آيد و راهها مسدود گردد و ديگر مفرّو راه نجاتى براى آنها پيدا نخواهد شد و در مجمع از امام باقر عليه السّلام روايتى نقل نموده كه خلاصه آن آنست كه خداوند اهل توحيد را بشفاعت شفعاء دسته دسته از جهنّم بيرون ميآورد و در آخر ارحم الرّاحمين تمامى را ميبخشد و بيرون ميآيند پس ستونها كشيده ميشود و آتش بر اهلش احاطه ميكند و درها مسدود ميگردد و قسم بخدا ديگر خلود است و بنظر ميآيد اين روايت كه مؤيّد بنقل قمّى و عيّاشى رحمهما اللّه هم ميباشد


جلد 5 صفحه 434

ناظر بقول اين بعض باشد كه ذكر شد و آن قول حسن است كه در مجمع و غيره نقل شده و از اينجا معلوم ميشود كه روى سخن در اين سوره با مشركين مكه است كه علاوه بر شرك داراى اخلاق ذميمه مذكوره در اوّل سوره هم بوده‌اند نه فقط صاحبان آن اخلاق چون صرف آن موجب خلود در آتش نيست در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد ويل لكل همزة لمزه را در يكى از نمازهاى واجب خود خداوند فقر را از او دور و روزى را بسوى او ميكشاند و مردن بد را از او دفع ميفرمايد و الحمد للّه رب العالمين.


جلد 5 صفحه 435

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَحسَب‌ُ أَن‌َّ مالَه‌ُ أَخلَدَه‌ُ «3»

گمان‌ ميكند ‌که‌ مال‌ نگهبان‌ ‌او‌ ‌است‌ و هميشه‌ ‌در‌ دنيا باقي‌ ‌است‌ و مرگ‌ ‌بر‌ فقراء و تهيدستان‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- در این آیه می‌افزاید: این انسان زر اندوز و مال پرست «گمان می‌کند اموالش او را جاودانه می‌سازد» (یحسب ان ماله اخلده).

چه پندار غلط و خیال خامی؟ اموالی که آنقدر در اختیار قارون بود که کلید گنجهایش را چندین مرد زورمند به زحمت بر می‌داشت، ولی به هنگام حمله عذاب الهی نتوانستند مرگ او را ساعتی به تأخیر اندازند، و خداوند او و گنجهایش را در یک لحظه با یک زمین لرزه مختصر در زمین فرو برد (قصص/ 81).

اموالی که نمونه کاملش در دست فراعنه مصر بود، همان‌گونه که قرآن می‌فرماید: «چه بسیار باغها و چشمه‌ها از خود به جای گذاشتند و زراعتها و قصرهای جالب و گران قیمت و نعمتهای فراوان دیگر که در آن متنعم بودند» (دخان/ 25 تا 27) ولی همه اینها به آسانی در عرض ساعتی به دیگران رسید (دخان/ 28).

و لذا در قیامت که پرده‌ها کنار می‌رود آنها به اشتباه بزرگشان پی می‌برند و فریادشان بلند می‌شود: «مال و ثروتم هرگز مرا بی‌نیاز نکرد، قدرت من نیز از دست رفت». (حاقه/ 28 و 29) از این بیان روشن شد که پندار جاودانگی به وسیله مال دلیلی برای جمع مال، و جمع مال نیز عاملی برای استهزاء و سخریه دیگران در نظر این کوردلان محسوب می‌شود.

نکات آیه

۱ - شیفتگان ثروت، بقاى خود را در گرو انباشتن آن دانسته و آن را نشانه جاودانگى مى نمایانند. (یحسب أنّ ماله أخلده) جمله «یحسب...» استعاره است; یعنى، زراندوزان مانند کسى عمل مى کنند که خود را جاودان مى دانند.

۲ - انسان، خواهان بقا و پویاى عوامل آن است. (یحسب أنّ ماله أخلده) آیه شریفه کسانى را ملامت مى کند که عامل جاودانه شدن را ثروت مى پندارند; ولى علاقه آنان به جاودانگى را مذموم ندانسته و وجود آن را مفروض گرفته است.

۳ - ثروت، زمینه ساز فراموشى مرگ و آخرت (یحسب أنّ ماله أخلده)

۴ - انباشتن ثروت، نشانه احساس کاذب جاودانگى است. (الذى جمع مالاً و عدّده . یحسب أنّ ماله أخلده)

۵ - دنیا براى هیچ انسانى، حتى در صورت برخوردارى او از ثروت هنگفت، جاودانه نخواهد ماند. (یحسب أنّ ماله أخلده)

۶ - بى توجهى به محدودیت عمر، زمینه ساز بى اعتنایى به شخصیت دیگران و ضربه زدن به اعتبار آنان است. (همزة لمزة ... یحسب أنّ ماله أخلده)

موضوعات مرتبط

  • آخرت: زمینه فراموشى آخرت ۳
  • انسان: زمینه تحقیر انسان ها ۶; علایق انسان ۲
  • ثروت اندوزان: بینش ثروت اندوزان ۱
  • ثروت اندوزى: آثار ثروت اندوزى ۳، ۴
  • دنیا: محدویت عمر دنیا ۵
  • عقیده: عقیده به جاودانگى با ثروت ۱
  • علایق: علاقه به جاودانگى ۲، ۴
  • غفلت: غفلت از محدودیت عمر دنیا ۶
  • مرگ: زمینه فراموشى مرگ ۳

منابع

  1. ابن ابى حاتم در تفسیر خود از عثمان و عبدالله بن عمر روایت کرده که گویند: ما همه مى شنیدیم که این سوره درباره ابى بن خلف نازل شده و طبرى صاحب جامع البیان گوید: درباره جمیل بن عامر الجهنى نازل گردیده و ابن المنذر در تفسیر خود بنا به نقل از ابن اسحق گوید: درباره امیة بن خلف نزول یافته است.