التين ٥: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ‌]] [[شامل این ریشه::ثم‌| ]][[شامل این کلمه::رَدَدْنَاه|رَدَدْنَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَدَدْنَاه| ]] [[شامل این ریشه::ردد| ]][[ریشه غیر ربط::ردد| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَسْفَل|أَسْفَلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَسْفَل| ]] [[شامل این ریشه::سفل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سفل‌| ]][[شامل این کلمه::سَافِلِين|سَافِلِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَافِلِين| ]] [[شامل این ریشه::سفل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سفل‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::ثُم|ثُمَ‌]] [[شامل این ریشه::ثم‌| ]][[شامل این کلمه::رَدَدْنَاه|رَدَدْنَاهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَدَدْنَاه| ]] [[شامل این ریشه::ردد| ]][[ریشه غیر ربط::ردد| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::أَسْفَل|أَسْفَلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَسْفَل| ]] [[شامل این ریشه::سفل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سفل‌| ]][[شامل این کلمه::سَافِلِين|سَافِلِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَافِلِين| ]] [[شامل این ریشه::سفل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سفل‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|ثُمَ‌ رَدَدْنَاهُ‌ أَسْفَلَ‌ سَافِلِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=سپس او را به پَست‌ترینِ پَست‌ها بازگردانیدیم.
|-|صادقی تهرانی=سپس او را به پَست‌ترینِ پَست‌ها بازگردانیدیم.
|-|معزی=سپس بازگردانیدیمش فرود فرودین‌
|-|معزی=سپس بازگردانیدیمش فرود فرودین‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Then reduced him to the lowest of the low.</div>
{{آيه | سوره = سوره التين | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = التين ٤ | بعدی = التين ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/095005.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/095005.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره التين | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::5|٥]] | قبلی = التين ٤ | بعدی = التين ٦  | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«رَدَدْنَاهُ»: او را برمی‌گردانیم. او را قرار می‌دهیم. واژه (رَدّ) را به معنی اصلی برگرداندن، و معنی ضمنی جعل، یعنی قرار دادن و ساختن دانسته‌اند (نگا: روح‌المعانی، المیزان). «أَسْفَلَ»: پائین‌ترین. مفعولٌ‌به یا منصوب به نزع خافض است. «سَافِلِینَ»: پائین‌تران. پستان. جمع مذکّر سالم است و مراد انسانهائی است که امتیاز انسانیّت خود را نادیده می‌گیرند، و به جای پیمودن قوس صعودی ایمان و دینداری، قوس نزولی کفر و بی‌دینی را طی می‌کنند، و از درجه والای اعلی علّیّین به ژرفای گودالّ اسفل سافلین فرو می‌افتند. «رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»: این بند، بدین واقعیّت اشاره دارد که: کسانی که راه کفر و شرک و ستمگری و زورگوئی و سایر مفاسد را در پیش می‌گیرند، از مقام انسانیّت سقوط می‌کنند و در نظر خدا از پستان پست بشمار می‌آیند، و در دنیا از زمره ناپاکان، و در آخرت از جمله دوزخیانند (نگا: نساء /  صافّات / ، فصّلت / ، بیّنه / .
«رَدَدْنَاهُ»: او را برمی‌گردانیم. او را قرار می‌دهیم. واژه (رَدّ) را به معنی اصلی برگرداندن، و معنی ضمنی جعل، یعنی قرار دادن و ساختن دانسته‌اند (نگا: روح‌المعانی، المیزان). «أَسْفَلَ»: پائین‌ترین. مفعولٌ‌به یا منصوب به نزع خافض است. «سَافِلِینَ»: پائین‌تران. پستان. جمع مذکّر سالم است و مراد انسانهائی است که امتیاز انسانیّت خود را نادیده می‌گیرند، و به جای پیمودن قوس صعودی ایمان و دینداری، قوس نزولی کفر و بی‌دینی را طی می‌کنند، و از درجه والای اعلی علّیّین به ژرفای گودالّ اسفل سافلین فرو می‌افتند. «رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»: این بند، بدین واقعیّت اشاره دارد که: کسانی که راه کفر و شرک و ستمگری و زورگوئی و سایر مفاسد را در پیش می‌گیرند، از مقام انسانیّت سقوط می‌کنند و در نظر خدا از پستان پست بشمار می‌آیند، و در دنیا از زمره ناپاکان، و در آخرت از جمله دوزخیانند (نگا: نساء /  صافّات / ، فصّلت / ، بیّنه / .
خط ۳۳: خط ۴۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link372 | آيات ۱ - ۸، سوره تين]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link373 | مراد از ((تين )) و ((زيتون )) و وجه تسميه مكه به ((البلد الامين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۳۹#link372 | آيات ۱ - ۸  سوره تين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link374 | منظور از خلقت انسان در احسن تقويم و اشاره به مقام رفيع او بر حسب طبع اوّلى و استعدادذاتى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link373 | مراد از «تين» و «زيتون» و وجه تسميه مكه به «البلد الأمين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link375 | چند احتمال درباره مراد از ((ردّ)) انسان (جز مؤ منان صالحالعمل ) به ((اسفل سافلين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link374 | منظور از خلقت انسان در «احسن تقويم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link376 | معناى آيه : فما يكذّبك بعد بالدين ...)) و تقرير احتجاجى كه براى اثبات بعث و جزامتضمّن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link375 | چند احتمال درباره مراد از «ردّ» انسان به «اسفل سافلين»، جز مؤمنان صالح]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link377 | (چند روايت راجع به مراد از ((تين ))، ((زيتون )) و ((البلد الامين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link376 | معناى آيه: «فما يُكذّبك بعد بالدّين ...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۰#link377 | چند روايت راجع به مراد از «تين»؛ «زيتون» و «البلد الأمين»]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۷#link59 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۷#link59 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4» ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»
به انجير و زيتون سوگند. و به طور سينا سوگند. و به اين شهر (مكّه) امن سوگند.
همانا ما انسان را در بهترين قوام و نظام آفريديم. سپس او را به پايين‌ترين مرحله بازگردانديم. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند كه براى آنان پاداشى قطع ناشدنى و هميشگى است. پس بعد از اين، چه چيز سبب مى‌شود قيامت را تكذيب كنى؟ آيا خدا بهترين حكم كنندگان نيست؟
جلد 10 - صفحه 529
===نکته ها===
طور سينين، همان وادى سينا ميان مصر و فلسطين امروزى است.
در برخى روايات، به قرينه‌ «طُورِ سِينِينَ» و «الْبَلَدِ الْأَمِينِ» كه اشاره به دو مكان مقدس است، آمده است كه مراد از «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» نيز محلّ رويش اين دو ميوه مى‌باشد و ايه را اشاره به شهرهاى مدينه و بيت المقدس دانسته‌اند. «1»
در ميان خوردنى‌ها، ميوه‌ها و در ميان آنها ميوه‌هاى قنددار و چربى‌دار براى سوخت و ساز بدن بيشتر مورد نياز است. «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»
از امتيازات اسلام داشتن سرزمين امن است حتى براى گياهان و حيوانات. «الْبَلَدِ الْأَمِينِ»
نام انجير يكبار و زيتون، شش بار در قرآن آمده است و هر دو داراى خواص غذايى و درمانى فراوانى هستند. انجير براى هر سن و سالى به خاطر قندى كه دارد مفيد است.
ورزشكاران و كسانى كه دچار ضعف و پيرى هستند به خوردن آن سفارش شده‌اند. بر اساس برخى روايات، انجير ميوه‌اى بهشتى است و در طبّ قديم، معجون انجير و عسل براى زخم معده و انجير خشك براى تقويت فكر سفارش شده است.
امام رضا عليه السلام فرمود: انجير بوى دهان را مى‌برد، لثه‌ها و استخوان‌ها را محكم مى‌كند، مو را مى‌روياند، درد را برطرف مى‌سازد و مثل دارو مؤثر است. زيتون، بلغم را برطرف مى‌سازد، رنگ صورت را صفا داده اعصاب را تقويت نموده، بيمارى و درد و ضعف را از بين مى‌برد و آتش خشم را فرو مى‌نشاند. «2»
مراد از «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» دست برداشتن گروهى از انسانها از فطرت اوليه الهى است كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده كه هر كس چنين كند، خداوند او را در پست‌ترين جايگاه‌ها قرار مى‌دهد و گرفتار شقاوت و عذاب مى‌شود.
----
«1». تفسير نورالثقلين.
«2». بحارالانوار، ج 66، ص 183 به نقل از تفسير نمونه.
جلد 10 - صفحه 530
===پیام ها===
1- نعمت‌هاى دنيوى حتى خوردنى‌ها، قداست دارد و مورد سوگند الهى واقع شده‌اند. «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»
2- سلامتى كه از طريق غذا به دست مى‌آيد و امنيّت، مهم‌ترين نيازهاى مادّى انسان است. التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ‌ ... الْبَلَدِ الْأَمِينِ‌
3- قداست وحى، به زمين‌ها نيز سرايت مى‌كند. «طُورِ سِينِينَ»
4- امنيّت شهر مكّه، دعاى حضرت ابراهيم است كه گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» و اين دعا مورد استجابت واقع شد. «هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ»
5- انسان در آفرينش بر همه موجودات برترى دارد. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»
6- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاكم است. خَلَقْنَا ... رَدَدْناهُ‌
7- انسان در اصل خلقت پستى ندارد و سقوط او در طىّ مراحل زندگى واقع مى‌شود. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ»
8- انسان كه برترين مخلوق است، سقوطش نيز از همه موجودات پست‌تر است. أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ‌ ... أَسْفَلَ سافِلِينَ‌ (چنانكه در آيات ديگر نيز مى‌فرمايد:
«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «2»)
9- دورى از ايمان و عمل صالح سبب سقوط است و ايمان، عامل دورى از هر گونه پستى و نزول است. «رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»
10- با آنكه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار كند، امّا او بر اساس عدل، حكم مى‌كند و بهترين داوران است. «بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ»
«والحمدللّه ربّ العالمين»
----
«1». بقره، 126.
«2». اعراف، 179.
جلد 10 - صفحه 532
سوره عَلق‌
اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.
نام سوره برگرفته از آيه دوم است كه اشاره به خلقت انسان از علق (خون بسته) دارد.
اين سوره، اولين سوره‌اى است كه بر پيامبر نازل شده و سياق آياتش چنان به هم ارتباط دارد كه مى‌توان گفت تمام سوره يكباره نازل شده است. «1»
اين سوره نظير سوره‌هاى سجده، فصلت، نجم داراى سجده واجب است كه به عقيده شيعه در نماز نبايد خوانده شود و خواندن آنها در حال حيض يا جنابت ممنوع است.
----
«1». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 533
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
به نام خداوند بخشنده مهربان‌
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5»
ثُمَّ رَدَدْناهُ‌: پس به سبب عدم شكر نعمت بر اين خلقت قويمه و صورت حسنه بازگردانيديم او را به سبب سوء اختيار او در عاقبت امر، أَسْفَلَ سافِلِينَ‌:
بر پست‌ترين و فروترين در خلق و تركيب، به وجهى كه صورت حسنه او را به‌
----
«1». تفسير كشاف (چ اول- مصر) ج 4 ص 222
جلد 14 - صفحه 273
قبيح‌ترين صورت گردانيديم كه اهل جهنّم باشند. يا بازگردانيديم او را بعد از اين تقويم و تحسين به سوء اختيار، كفر و معاصى را به آخرين دركه جحيم. يا برگردانيديم انسانى را بعد از استقامت و اعتدال و كمال قوا به سبب زيادتى سن و پيرى به پست‌ترين مرتبه كه قد خميده و موى سياه سفيد شده و بدن كاهيده و حواس خمسه ضعف پيدا شده و شكل و صورت شكسته كه عاقبت از كار افتاده شود، كه منتهاى شيخوخيّت باشد.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4»
ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»
ترجمه‌
سوگند به انجير و زيتون‌
كوه طور سينا
و باين شهر امن‌
بتحقيق آفريديم آدمى را در بهترين صورت مناسب‌
پس برگردانديم او را بنازل‌ترين منازل مردم پست‌
مگر آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته پس از براى ايشان مزدى است كه قطع نميشود
پس چه موجب تكذيب تو ميشود بعد از اين بيان بروز جزا
آيا نيست خداوند درست حكم كننده‌ترين حكم كنندگان.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بانجير كه ميوه‌اى است در نهايت شيرينى و لطافت كه تمام آن خورده ميشود و بسيار لذيذ و مفيد است كه گفته‌اند مليّن طبع و محلّل بلغم و مطهّر كليتين و مزيل سنگ مثانه است و داراى خواص بسيارى است و در حديث نبوى است كه قاطع بو اسير و نافع براى نقرس است و گويا لقمه‌اى است كه خداوند آنرا براى دهان مؤمن گرفته است تا فربه و قوى براى عبادت گردد ملك الشعراء در مجلس ناصر الدينشاه قاجار كه انجير حاضر بوده بالبداهه در وصف آن گفته «انجير اگر لطيف و شيرين نبدى- شايسته بزم ناصر الدين نبدى» «ور به نبدى ز سيب و انگور و انار- هرگز قسم خداى و التين نبدى» و قبلا ذكر شد كه خداوند بهر چيز بخواهد قسم ميخورد ولى بندگان بايد بخدا قسم بخورند و نيز قسم ياد فرموده بزيتون كه هم ميوه است و هم خورشت و هم دوا و روغن لطيف آن منافع بسيارى دارد از فربه نمودن بدن و تقويت هضم و تسهيل‌
----
جلد 5 صفحه 407
دفع و غيرها كه ذكرش موجب تطويل است و بطور سينين و آن كوهى است كه موسى عليه السّلام در آنجا با خداوند مناجات مينمود و بسينين كه گفته‌اند بمعناى مبارك است و سينا معروف شده و باين بلد امين كه مراد شهر مكّه است و از قديم محل امن و امان بوده و در اسلام تثبيت و تقرير شده و اين سوره آنجا نازل شده است و بعد از اين چهار قسم ميفرمايد كه بتحقيق ما انسان را خلق نموديم در بهترين صورت با تناسب اعضاء و اجزاء و استقامت قامت چون تقويم بمعناى تعديل و تناسب و استقامت است و در وجود آن نمونه‌اى است از هر يك از اجزاء عالم و مركّب است از عقل و شهوت و براى آن قابل شده كه از ملائكه برتر شود و بالاتر رود تا آنكه بواسطه معرفت و طاعت به اعلى عليّين رسد يا از حيوان پست‌تر گردد و در نتيجه كفر و معصيت مردود باسفل السافلين يعنى نازل‌ترين دركات جهنم شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پست‌ترين جايها كه جاى مردم پست است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دركات جهنّم بعضى پائين‌تر از بعضى است و آنكه از همه پائين‌تر است اسفل السافلين است و بعضى ردّ باسفل را بعود ضعف قواء و انكسار اعضاء در حال پيرى و زوال مشاعر و ادراكات تفسير نموده‌اند و در استثناء اهل ايمان و عمل صالح باين اشكال برخوردند كه آنها هم باين حال گرفتار ميشوند و جواب گفته‌اند كه عقل و ايمان ايشان ضعيف نميشود با آنكه خداوند مترتب بر استثناء ايشان فرموده كه براى آنها اجر دائم است كه قطع نميشود و ظاهر آنست كه فارق بين اهل ايمان و كفر همانستكه خدا ذكر فرموده نه امتيازى كه مشهود نيست و خدا هم ذكر نفرموده علاوه بر آنكه آنچه مورد انكار مشركين مكّه بوده كه خداوند آنرا به بيان قدرت خود در خلق احسن انسان اثبات و مؤكّد بقسم فرمود معاد است نه استقامت و كمال انسان در جوانى و انكسار اعضاء و ضعف قواء او در پيرى كه محسوس و مشاهد و مسلّم است و حاجت بقسم ندارد و لذا بعد از اين ميفرمايد پس چه موجب تكذيب تو است اى پيغمبر مكرّم از ادلّه بعد از اين بيان و سوگند در اخبار تو از روز جزاء و ثواب و عقاب آن خلاصه آنكه موجبى براى تكذيب‌
----
جلد 5 صفحه 408
بروز جزاء بعد از اين باقى نمانده آيا خدا احكم الحاكمين و بهترين قضاوت كنندگان نيست كه بايد داد مظلوم را در روزى از ظالم بستاند پس بايد حتما روز جزائى باشد و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه چه وادار نموده تو را اى انسان مشرك بر تكذيب بروز جزا بعد از اثبات آن آيا نيست خداوندى كه چنين صنع و تدبيرى در وجود تو از او آشكار شده عادل‌ترين حكم كنندگان و قادر بر اعاده مردگان براى حكومت در ميان آنان و در اين سوره هم تأويلاتى از ائمه اطهار نقل شده كه حقير براى تعارض آنها با يكديگر و جهات ديگرى از ذكر آن خوددارى نمودم آنچه مسلّم است آنست كه بعد از تلاوت اين سوره مستحب است گفته شود و انا على ذلك من الشاهدين در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و التّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود قرائت كند خداوند از بهشت بقدرى باو عطا فرمايد كه راضى و خوشنود شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.
----
جلد 5 صفحه 409
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
ثُم‌َّ رَدَدناه‌ُ أَسفَل‌َ سافِلِين‌َ «5»
‌پس‌ برگردانيديم‌ ‌او‌ ‌را‌ بپائين‌ترين‌ پائين‌ها. آنكه‌ پشت‌ پا زد و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ قابليت‌ سعادت‌ انداخت‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و طغيان‌ و عصيان‌ و فسق‌ و فجور و صفات‌ خبيثه‌
جلد 18 - صفحه 160
و اعمال‌ سيئة سير داد قعر جهنم‌ پست‌ترين‌ عقبات‌ ‌آن‌ جايگير ميشود ‌که‌ اسفل‌ سافلين‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 5)- ولی همین انسان با تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط می‌کند که به «اسفل سافلین» کشیده می‌شود، لذا در آیه مورد بحث، می‌فرماید: «سپس او را به پایین‌ترین مرحله باز گرداندیم» (ثم رددناه اسفل سافلین).
چرا چنین نباشد در حالی که موجودی است مملوّ از استعدادهای سرشار که اگر در طریق صلاح از آن استفاده کند بر بالاترین قله افتخار قرار می‌گیرد، و اگر این همه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد بزرگترین مفسده را می‌آفریند و طبیعی است که به «اسفل سافلین» کشیده شود.
----
(1) سوره اسراء (17) آیه 70.
ج5، ص536
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۴: خط ۲۹۳:
[[رده:انحطاط اکثریت]][[رده:اکثریت انسان ها]][[رده:تنزیه انسان]][[رده:حاکم انسان ها]][[رده:خلقت انسان ها]][[رده:فرجام انسان ها]][[رده:ذلت اخروى بى ایمانان]][[رده:زمینه انحطاط پلیدان]][[رده:منشأ انحطاط پلیدان]][[رده:مراتب پلیدى]][[رده:افعال خدا]][[رده:حاکمیت خدا]][[رده:زمینه ذلت]][[رده:ذلت اخروى فاقدان عمل صالح]]
[[رده:انحطاط اکثریت]][[رده:اکثریت انسان ها]][[رده:تنزیه انسان]][[رده:حاکم انسان ها]][[رده:خلقت انسان ها]][[رده:فرجام انسان ها]][[رده:ذلت اخروى بى ایمانان]][[رده:زمینه انحطاط پلیدان]][[رده:منشأ انحطاط پلیدان]][[رده:مراتب پلیدى]][[رده:افعال خدا]][[رده:حاکمیت خدا]][[رده:زمینه ذلت]][[رده:ذلت اخروى فاقدان عمل صالح]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التين ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره التين ]]
{{#seo:
|title=آیه 5 سوره تين
|title_mode=replace
|keywords=آیه 5 سوره تين,تين 5,ثُمَ‌ رَدَدْنَاهُ‌ أَسْفَلَ‌ سَافِلِينَ‌,انحطاط اکثریت,اکثریت انسان ها,تنزیه انسان,حاکم انسان ها,خلقت انسان ها,فرجام انسان ها,ذلت اخروى بى ایمانان,زمینه انحطاط پلیدان,منشأ انحطاط پلیدان,مراتب پلیدى,افعال خدا,حاکمیت خدا,زمینه ذلت,ذلت اخروى فاقدان عمل صالح,آیات قرآن سوره التين
|description=ثُمَ‌ رَدَدْنَاهُ‌ أَسْفَلَ‌ سَافِلِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۵ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۲۳

کپی متن آیه
ثُمَ‌ رَدَدْنَاهُ‌ أَسْفَلَ‌ سَافِلِينَ‌

ترجمه

سپس او را به پایین‌ترین مرحله بازگرداندیم،

سپس او را [به سبب كفرش‌] به پست‌ترين دركات بازگردانديم
سپس او را به پست‌ترين [مراتب‌] پستى بازگردانيديم؛
سپس (به کیفر کفر و گناهش) به اسفل سافلین (جهنم و پست‌ترین رتبه امکان) برگردانیدیم.
آن گاه او را [به سبب گناهکاری] به [مرحله] پست ترینِ پَستان بازگرداندیم.
آنگاه او را فروتر از همه فروتران گردانيديم.
سپس او را به فرودین فرود باز گرداندیم‌
سپس- آنگاه كه ناسپاسى كرده و كفر ورزيد و براى آنچه آفريديمش قيام نكرد- او را فروتر از همه فروتران گردانيديم.
سپس ما او را به میان پست‌ترینِ پستان برمی‌گردانیم (و از زمره‌ی بدترینِ مردمان می‌گردانیم).
سپس او را به پَست‌ترینِ پَست‌ها بازگردانیدیم.
سپس بازگردانیدیمش فرود فرودین‌

Then reduced him to the lowest of the low.
ترتیل:
ترجمه:
التين ٤ آیه ٥ التين ٦
سوره : سوره التين
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«رَدَدْنَاهُ»: او را برمی‌گردانیم. او را قرار می‌دهیم. واژه (رَدّ) را به معنی اصلی برگرداندن، و معنی ضمنی جعل، یعنی قرار دادن و ساختن دانسته‌اند (نگا: روح‌المعانی، المیزان). «أَسْفَلَ»: پائین‌ترین. مفعولٌ‌به یا منصوب به نزع خافض است. «سَافِلِینَ»: پائین‌تران. پستان. جمع مذکّر سالم است و مراد انسانهائی است که امتیاز انسانیّت خود را نادیده می‌گیرند، و به جای پیمودن قوس صعودی ایمان و دینداری، قوس نزولی کفر و بی‌دینی را طی می‌کنند، و از درجه والای اعلی علّیّین به ژرفای گودالّ اسفل سافلین فرو می‌افتند. «رَدَدْنَاهُ أَسْفَلَ سَافِلِینَ»: این بند، بدین واقعیّت اشاره دارد که: کسانی که راه کفر و شرک و ستمگری و زورگوئی و سایر مفاسد را در پیش می‌گیرند، از مقام انسانیّت سقوط می‌کنند و در نظر خدا از پستان پست بشمار می‌آیند، و در دنیا از زمره ناپاکان، و در آخرت از جمله دوزخیانند (نگا: نساء / صافّات / ، فصّلت / ، بیّنه / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4» ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»

به انجير و زيتون سوگند. و به طور سينا سوگند. و به اين شهر (مكّه) امن سوگند.

همانا ما انسان را در بهترين قوام و نظام آفريديم. سپس او را به پايين‌ترين مرحله بازگردانديم. مگر كسانى كه ايمان آوردند و كارهاى نيك انجام دادند كه براى آنان پاداشى قطع ناشدنى و هميشگى است. پس بعد از اين، چه چيز سبب مى‌شود قيامت را تكذيب كنى؟ آيا خدا بهترين حكم كنندگان نيست؟

جلد 10 - صفحه 529

نکته ها

طور سينين، همان وادى سينا ميان مصر و فلسطين امروزى است.

در برخى روايات، به قرينه‌ «طُورِ سِينِينَ» و «الْبَلَدِ الْأَمِينِ» كه اشاره به دو مكان مقدس است، آمده است كه مراد از «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ» نيز محلّ رويش اين دو ميوه مى‌باشد و ايه را اشاره به شهرهاى مدينه و بيت المقدس دانسته‌اند. «1»

در ميان خوردنى‌ها، ميوه‌ها و در ميان آنها ميوه‌هاى قنددار و چربى‌دار براى سوخت و ساز بدن بيشتر مورد نياز است. «التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»

از امتيازات اسلام داشتن سرزمين امن است حتى براى گياهان و حيوانات. «الْبَلَدِ الْأَمِينِ»

نام انجير يكبار و زيتون، شش بار در قرآن آمده است و هر دو داراى خواص غذايى و درمانى فراوانى هستند. انجير براى هر سن و سالى به خاطر قندى كه دارد مفيد است.

ورزشكاران و كسانى كه دچار ضعف و پيرى هستند به خوردن آن سفارش شده‌اند. بر اساس برخى روايات، انجير ميوه‌اى بهشتى است و در طبّ قديم، معجون انجير و عسل براى زخم معده و انجير خشك براى تقويت فكر سفارش شده است.

امام رضا عليه السلام فرمود: انجير بوى دهان را مى‌برد، لثه‌ها و استخوان‌ها را محكم مى‌كند، مو را مى‌روياند، درد را برطرف مى‌سازد و مثل دارو مؤثر است. زيتون، بلغم را برطرف مى‌سازد، رنگ صورت را صفا داده اعصاب را تقويت نموده، بيمارى و درد و ضعف را از بين مى‌برد و آتش خشم را فرو مى‌نشاند. «2»

مراد از «ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ» دست برداشتن گروهى از انسانها از فطرت اوليه الهى است كه خداوند در نهاد هر بشرى قرار داده كه هر كس چنين كند، خداوند او را در پست‌ترين جايگاه‌ها قرار مى‌دهد و گرفتار شقاوت و عذاب مى‌شود.


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». بحارالانوار، ج 66، ص 183 به نقل از تفسير نمونه.

جلد 10 - صفحه 530

پیام ها

1- نعمت‌هاى دنيوى حتى خوردنى‌ها، قداست دارد و مورد سوگند الهى واقع شده‌اند. «وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ»

2- سلامتى كه از طريق غذا به دست مى‌آيد و امنيّت، مهم‌ترين نيازهاى مادّى انسان است. التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ‌ ... الْبَلَدِ الْأَمِينِ‌

3- قداست وحى، به زمين‌ها نيز سرايت مى‌كند. «طُورِ سِينِينَ»

4- امنيّت شهر مكّه، دعاى حضرت ابراهيم است كه گفت: «رَبِّ اجْعَلْ هذا بَلَداً آمِناً» «1» و اين دعا مورد استجابت واقع شد. «هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ»

5- انسان در آفرينش بر همه موجودات برترى دارد. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ»

6- خداوند بر آغاز و فرجام انسان حاكم است. خَلَقْنَا ... رَدَدْناهُ‌

7- انسان در اصل خلقت پستى ندارد و سقوط او در طىّ مراحل زندگى واقع مى‌شود. «خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ»

8- انسان كه برترين مخلوق است، سقوطش نيز از همه موجودات پست‌تر است. أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ‌ ... أَسْفَلَ سافِلِينَ‌ (چنانكه در آيات ديگر نيز مى‌فرمايد:

«أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» «2»)

9- دورى از ايمان و عمل صالح سبب سقوط است و ايمان، عامل دورى از هر گونه پستى و نزول است. «رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ»

10- با آنكه خداوند خالق انسان است و هرگونه بخواهد حق دارد با مخلوقش رفتار كند، امّا او بر اساس عدل، حكم مى‌كند و بهترين داوران است. «بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ»

«والحمدللّه ربّ العالمين»


«1». بقره، 126.

«2». اعراف، 179.

جلد 10 - صفحه 532

سوره عَلق‌

اين سوره نوزده آيه دارد و در مكّه نازل شده است.

نام سوره برگرفته از آيه دوم است كه اشاره به خلقت انسان از علق (خون بسته) دارد.

اين سوره، اولين سوره‌اى است كه بر پيامبر نازل شده و سياق آياتش چنان به هم ارتباط دارد كه مى‌توان گفت تمام سوره يكباره نازل شده است. «1»

اين سوره نظير سوره‌هاى سجده، فصلت، نجم داراى سجده واجب است كه به عقيده شيعه در نماز نبايد خوانده شود و خواندن آنها در حال حيض يا جنابت ممنوع است.


«1». تفسير الميزان.

جلد 10 - صفحه 533

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

به نام خداوند بخشنده مهربان‌

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5»

ثُمَّ رَدَدْناهُ‌: پس به سبب عدم شكر نعمت بر اين خلقت قويمه و صورت حسنه بازگردانيديم او را به سبب سوء اختيار او در عاقبت امر، أَسْفَلَ سافِلِينَ‌:

بر پست‌ترين و فروترين در خلق و تركيب، به وجهى كه صورت حسنه او را به‌


«1». تفسير كشاف (چ اول- مصر) ج 4 ص 222

جلد 14 - صفحه 273

قبيح‌ترين صورت گردانيديم كه اهل جهنّم باشند. يا بازگردانيديم او را بعد از اين تقويم و تحسين به سوء اختيار، كفر و معاصى را به آخرين دركه جحيم. يا برگردانيديم انسانى را بعد از استقامت و اعتدال و كمال قوا به سبب زيادتى سن و پيرى به پست‌ترين مرتبه كه قد خميده و موى سياه سفيد شده و بدن كاهيده و حواس خمسه ضعف پيدا شده و شكل و صورت شكسته كه عاقبت از كار افتاده شود، كه منتهاى شيخوخيّت باشد.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ التِّينِ وَ الزَّيْتُونِ «1» وَ طُورِ سِينِينَ «2» وَ هذَا الْبَلَدِ الْأَمِينِ «3» لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ «4»

ثُمَّ رَدَدْناهُ أَسْفَلَ سافِلِينَ «5» إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فَلَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ «6» فَما يُكَذِّبُكَ بَعْدُ بِالدِّينِ «7» أَ لَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحاكِمِينَ «8»

ترجمه‌

سوگند به انجير و زيتون‌

كوه طور سينا

و باين شهر امن‌

بتحقيق آفريديم آدمى را در بهترين صورت مناسب‌

پس برگردانديم او را بنازل‌ترين منازل مردم پست‌

مگر آنانكه ايمان آوردند و كردند كارهاى شايسته پس از براى ايشان مزدى است كه قطع نميشود

پس چه موجب تكذيب تو ميشود بعد از اين بيان بروز جزا

آيا نيست خداوند درست حكم كننده‌ترين حكم كنندگان.

تفسير

خداوند سبحان در اين سوره مباركه قسم ياد فرموده بانجير كه ميوه‌اى است در نهايت شيرينى و لطافت كه تمام آن خورده ميشود و بسيار لذيذ و مفيد است كه گفته‌اند مليّن طبع و محلّل بلغم و مطهّر كليتين و مزيل سنگ مثانه است و داراى خواص بسيارى است و در حديث نبوى است كه قاطع بو اسير و نافع براى نقرس است و گويا لقمه‌اى است كه خداوند آنرا براى دهان مؤمن گرفته است تا فربه و قوى براى عبادت گردد ملك الشعراء در مجلس ناصر الدينشاه قاجار كه انجير حاضر بوده بالبداهه در وصف آن گفته «انجير اگر لطيف و شيرين نبدى- شايسته بزم ناصر الدين نبدى» «ور به نبدى ز سيب و انگور و انار- هرگز قسم خداى و التين نبدى» و قبلا ذكر شد كه خداوند بهر چيز بخواهد قسم ميخورد ولى بندگان بايد بخدا قسم بخورند و نيز قسم ياد فرموده بزيتون كه هم ميوه است و هم خورشت و هم دوا و روغن لطيف آن منافع بسيارى دارد از فربه نمودن بدن و تقويت هضم و تسهيل‌


جلد 5 صفحه 407

دفع و غيرها كه ذكرش موجب تطويل است و بطور سينين و آن كوهى است كه موسى عليه السّلام در آنجا با خداوند مناجات مينمود و بسينين كه گفته‌اند بمعناى مبارك است و سينا معروف شده و باين بلد امين كه مراد شهر مكّه است و از قديم محل امن و امان بوده و در اسلام تثبيت و تقرير شده و اين سوره آنجا نازل شده است و بعد از اين چهار قسم ميفرمايد كه بتحقيق ما انسان را خلق نموديم در بهترين صورت با تناسب اعضاء و اجزاء و استقامت قامت چون تقويم بمعناى تعديل و تناسب و استقامت است و در وجود آن نمونه‌اى است از هر يك از اجزاء عالم و مركّب است از عقل و شهوت و براى آن قابل شده كه از ملائكه برتر شود و بالاتر رود تا آنكه بواسطه معرفت و طاعت به اعلى عليّين رسد يا از حيوان پست‌تر گردد و در نتيجه كفر و معصيت مردود باسفل السافلين يعنى نازل‌ترين دركات جهنم شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پست‌ترين جايها كه جاى مردم پست است و از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده كه دركات جهنّم بعضى پائين‌تر از بعضى است و آنكه از همه پائين‌تر است اسفل السافلين است و بعضى ردّ باسفل را بعود ضعف قواء و انكسار اعضاء در حال پيرى و زوال مشاعر و ادراكات تفسير نموده‌اند و در استثناء اهل ايمان و عمل صالح باين اشكال برخوردند كه آنها هم باين حال گرفتار ميشوند و جواب گفته‌اند كه عقل و ايمان ايشان ضعيف نميشود با آنكه خداوند مترتب بر استثناء ايشان فرموده كه براى آنها اجر دائم است كه قطع نميشود و ظاهر آنست كه فارق بين اهل ايمان و كفر همانستكه خدا ذكر فرموده نه امتيازى كه مشهود نيست و خدا هم ذكر نفرموده علاوه بر آنكه آنچه مورد انكار مشركين مكّه بوده كه خداوند آنرا به بيان قدرت خود در خلق احسن انسان اثبات و مؤكّد بقسم فرمود معاد است نه استقامت و كمال انسان در جوانى و انكسار اعضاء و ضعف قواء او در پيرى كه محسوس و مشاهد و مسلّم است و حاجت بقسم ندارد و لذا بعد از اين ميفرمايد پس چه موجب تكذيب تو است اى پيغمبر مكرّم از ادلّه بعد از اين بيان و سوگند در اخبار تو از روز جزاء و ثواب و عقاب آن خلاصه آنكه موجبى براى تكذيب‌


جلد 5 صفحه 408

بروز جزاء بعد از اين باقى نمانده آيا خدا احكم الحاكمين و بهترين قضاوت كنندگان نيست كه بايد داد مظلوم را در روزى از ظالم بستاند پس بايد حتما روز جزائى باشد و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه چه وادار نموده تو را اى انسان مشرك بر تكذيب بروز جزا بعد از اثبات آن آيا نيست خداوندى كه چنين صنع و تدبيرى در وجود تو از او آشكار شده عادل‌ترين حكم كنندگان و قادر بر اعاده مردگان براى حكومت در ميان آنان و در اين سوره هم تأويلاتى از ائمه اطهار نقل شده كه حقير براى تعارض آنها با يكديگر و جهات ديگرى از ذكر آن خوددارى نمودم آنچه مسلّم است آنست كه بعد از تلاوت اين سوره مستحب است گفته شود و انا على ذلك من الشاهدين در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره و التّين را در نمازهاى واجب و مستحب خود قرائت كند خداوند از بهشت بقدرى باو عطا فرمايد كه راضى و خوشنود شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 409

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


ثُم‌َّ رَدَدناه‌ُ أَسفَل‌َ سافِلِين‌َ «5»

‌پس‌ برگردانيديم‌ ‌او‌ ‌را‌ بپائين‌ترين‌ پائين‌ها. آنكه‌ پشت‌ پا زد و ‌خود‌ ‌را‌ ‌از‌ قابليت‌ سعادت‌ انداخت‌ ‌در‌ شرك‌ و كفر و ضلالت‌ و طغيان‌ و عصيان‌ و فسق‌ و فجور و صفات‌ خبيثه‌

جلد 18 - صفحه 160

و اعمال‌ سيئة سير داد قعر جهنم‌ پست‌ترين‌ عقبات‌ ‌آن‌ جايگير ميشود ‌که‌ اسفل‌ سافلين‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 5)- ولی همین انسان با تمام این امتیازات اگر از مسیر حق منحرف گردد چنان سقوط می‌کند که به «اسفل سافلین» کشیده می‌شود، لذا در آیه مورد بحث، می‌فرماید: «سپس او را به پایین‌ترین مرحله باز گرداندیم» (ثم رددناه اسفل سافلین).

چرا چنین نباشد در حالی که موجودی است مملوّ از استعدادهای سرشار که اگر در طریق صلاح از آن استفاده کند بر بالاترین قله افتخار قرار می‌گیرد، و اگر این همه هوش و استعداد را در طریق فساد به کار اندازد بزرگترین مفسده را می‌آفریند و طبیعی است که به «اسفل سافلین» کشیده شود.


(1) سوره اسراء (17) آیه 70.

ج5، ص536

نکات آیه

۱ - بیشتر انسان ها، با وجود برخوردارى از بهترین نوع خلقت، به پست ترین حالت ها سقوط کرده، از هر فرومایه اى حقیرتر مى شوند. (ثمّ رددنه أسفل سفلین) افراد باقى مانده در «مستثنى منه»، همواره بیشتر از افراد «مستثنى» است; و گرنه تخصیص اکثر خواهد بود که ناروا است. به این جهت و نیز با نظر به مؤخر ساختن یاد مؤمنان و نیز اسناد «أسفل سافلین» به ضمیر «رددناه» - که به جنس انسان برمى گردد - مى توان گفت: افرادى که از مقام «بهترین خلقت» سقوط مى کنند، در اکثریت اند.

۲ - افرادِ بى ایمان و فاقد عمل صالح، در آخرت جایگاهى پست تر از تمام انسان هاى فرومایه، خواهند داشت. (ثمّ رددنه أسفل سفلین) به قرینه «فلهم أجر غیر ممنون» (در آیه بعد) مفاد این آیه نیز، مربوط به جهان آخرت و درباره افرادى است که آیه بعد، آنان را استثنا نکرده است.

۳ - سقوط انسان هاىِ فرومایه، در ورطه دنائت و پستى، از جانب خداوند و مستند به او است. (ثمّ رددنه)

۴ - حاکمیت خداوند، بر آغاز و فرجام انسان ها (لقد خلقنا الإنسن ... ثمّ رددنه)

۵ - انسان، در اصل خلقت خویش، از پستى ها پاک و منزّه است. (لقد خلقنا الإنسن أحسن تقویم . ثمّ رددنه أسفل سفلین)

۶ - زمینه سقوط انسان هاى فرومایه، از ارزش ها و افتادن آنان به اعماق پستى ها، پس از گذشت برهه اى از آغاز خلقت آنها فراهم مى شود. (ثمّ رددنه) حرف «ثمّ»، براى تراخى است.

۷ - پستى و سقوط از ارزش هاى انسانى و مقام هاى اخروى، داراى مراتب گوناگون است. (أسفل سفلین) «سافلین» نکره و به معناى گروهى است که مرتبه پستى دارند. چنانچه آن افراد نیز از جنس انسان باشند - که جمع عاقل بودن «سافلین» نشانگر آن است - مفاد آیه شریفه این مى شود که: پستى داراى مراتب گوناگون است و برخى انسان ها در مقامى فرومایه تر از برخى دیگر قرار خواهند گرفت.

موضوعات مرتبط

  • اکثریت: انحطاط اکثریت ۱
  • انسان: اکثریت انسان ها ۱; تنزیه انسان ۵; حاکم انسان ها ۴; خلقت انسان ها ۴; فرجام انسان ها ۴
  • بى ایمانان: ذلت اخروى بى ایمانان ۲
  • پلیدان: زمینه انحطاط پلیدان ۶; منشأ انحطاط پلیدان ۳
  • پلیدى: مراتب پلیدى ۷
  • خدا: افعال خدا ۳; حاکمیت خدا ۴
  • ذلت: زمینه ذلت ۶
  • عمل صالح: ذلت اخروى فاقدان عمل صالح ۲

منابع