بِالشّفَق: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/بِالشّفَق | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/بِالشّفَق | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«شَفَق» به گفته «راغب» در «مفردات»، آمیخته شدن روشنایى روز به تاریکى شب است; و لذا واژه «اشفاق» به معناى توجّه و عنایت آمیخته با ترس به کار مى رود. فى المثل، هر گاه انسان نسبت به کسى علاقه داشته باشد و در عین حال از حوادثى درباره او بیمناک گردد، به این حالت «اشفاق» گویند و آن شخص را «مشفق». | |||
اما «فخر رازى» معتقد است که واژه «شفق» در اصل به معناى «رقت» و «نازکى» است; و لذا به لباس بسیار نازک «شفق» مى گویند. و حالت «شفقت» به همان حالت رقت قلب اطلاق مى شود (ولى گفته «راغب» صحیح تر به نظر مى رسد). | |||
به هر حال، منظور از «شفق» در اینجا همان روشنى آمیخته با تاریکى در آغاز شب است، و از آنجا که در آغاز شب، نخست سرخى کمرنگى در افق مغرب پیدا مى شود، و بعد جاى خود را به سفیدى مى دهد، اختلاف نظر است که آیا شفق به آن سرخى اطلاق مى شود، یا سفیدى؟ | |||
مشهور و معروف در میان علما، و دانشمندان و مفسران همان معناى اول است که در اشعار نیز روى آن تکیه شده است، و شفق را به «دماء الشهداء» (خون شهیدان) تشبیه کرده اند. گر چه، بعضى معناى دوم را انتخاب کرده اند که بسیار ضعیف به نظر مى رسد; به خصوص این که: اگر ریشه لغوى این واژه را «رقت» بدانیم، تناسب با همان سرخى کمرنگ که نور رقیق آفتاب است دارد. | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
خط ۵: | خط ۱۴: | ||
*[[ریشه شفق | شفق]] (۱۱ بار) [[کلمه با ریشه:: شفق| ]] | *[[ریشه شفق | شفق]] (۱۱ بار) [[کلمه با ریشه:: شفق| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
(به فتح ش -ف) سرخى مغرب پس از غروب آفتاب [انشقاق:16-17]. از ائمه طاهرين عليهم السلام نقل است كه شفق را سرخى مغرب فرمودهاند مالك، شافعى،اوزاعى، و غيره نيز چنين گفتهاند ولى ثعلب آن را سفيدى معنى كرده است، فرّاء گويد: بعضى از عرب را شنيدم مىگفت: اين لباس سرخ است مثل شفق (مجمع). به قول راغب اشفاق عنايتى است آميخته به خوف چون با «من» متعدى شود معنى خوف در آن ظاهرتر است و چون با «فى» باشد معنى اعتنا در آن آشكارتر مىباشد. طبرسى فرموده: اشفاق خوف از وقوع مكروه است با احتمال عدم وقوع. [انبياء:49]. بنابر قول راغب: آنها از قيامت ترسى آميخته با اعتنا به آن دارند آيه [احزاب:72]. همه آيات اشفاق در قرآن كريم با «من» آمده حتى آيه [مجادله:13]. كه در تقدير «مِنْ اَنْ تُقَدِّموا» است مگر آيه [طور:26]. كه با «فى» آمده است و آن بنابر قول شبرسى خائفان و بنابر قول راغب اعتنا كنندگان است و چندان فرقى ندارند. * [انبياء:28]، [مؤمنون:57]. در «خشية» از راغب نقل كرديم كه آن ترسى آميخته با تعظيم است. سپس گفتيم: اين سخن كلّيت ندارد و تعظيم از مضاف اليه خشيت استفاده مىشود. على هذا به نظر من خشية در دو آيه فوق به معنى عظمت و مهابت به كار رفته يعنى: آنها از عظمت و مهابت پروردگار خويش خائف اند و به آن اعتنا دارند چنانكه درحوم فيض در صافى و بيضاوى در تفسير خود آن را مهابت و بيضاوى در تفسير خود آن را مهابت و عظمت گفتهاند. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, اللّيْل:36, أُقْسِم:36, بَصِيرا:31, فَلا:31, بِه:27, مَا:27, کَان:23, وَسَق:23, رَبّه:19, الْقَمَر:19, إِن:14, بَلَى:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::بِالشّفَق]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۴۹
«شَفَق» به گفته «راغب» در «مفردات»، آمیخته شدن روشنایى روز به تاریکى شب است; و لذا واژه «اشفاق» به معناى توجّه و عنایت آمیخته با ترس به کار مى رود. فى المثل، هر گاه انسان نسبت به کسى علاقه داشته باشد و در عین حال از حوادثى درباره او بیمناک گردد، به این حالت «اشفاق» گویند و آن شخص را «مشفق».
اما «فخر رازى» معتقد است که واژه «شفق» در اصل به معناى «رقت» و «نازکى» است; و لذا به لباس بسیار نازک «شفق» مى گویند. و حالت «شفقت» به همان حالت رقت قلب اطلاق مى شود (ولى گفته «راغب» صحیح تر به نظر مى رسد).
به هر حال، منظور از «شفق» در اینجا همان روشنى آمیخته با تاریکى در آغاز شب است، و از آنجا که در آغاز شب، نخست سرخى کمرنگى در افق مغرب پیدا مى شود، و بعد جاى خود را به سفیدى مى دهد، اختلاف نظر است که آیا شفق به آن سرخى اطلاق مى شود، یا سفیدى؟
مشهور و معروف در میان علما، و دانشمندان و مفسران همان معناى اول است که در اشعار نیز روى آن تکیه شده است، و شفق را به «دماء الشهداء» (خون شهیدان) تشبیه کرده اند. گر چه، بعضى معناى دوم را انتخاب کرده اند که بسیار ضعیف به نظر مى رسد; به خصوص این که: اگر ریشه لغوى این واژه را «رقت» بدانیم، تناسب با همان سرخى کمرنگ که نور رقیق آفتاب است دارد.
ریشه کلمه
قاموس قرآن
(به فتح ش -ف) سرخى مغرب پس از غروب آفتاب [انشقاق:16-17]. از ائمه طاهرين عليهم السلام نقل است كه شفق را سرخى مغرب فرمودهاند مالك، شافعى،اوزاعى، و غيره نيز چنين گفتهاند ولى ثعلب آن را سفيدى معنى كرده است، فرّاء گويد: بعضى از عرب را شنيدم مىگفت: اين لباس سرخ است مثل شفق (مجمع). به قول راغب اشفاق عنايتى است آميخته به خوف چون با «من» متعدى شود معنى خوف در آن ظاهرتر است و چون با «فى» باشد معنى اعتنا در آن آشكارتر مىباشد. طبرسى فرموده: اشفاق خوف از وقوع مكروه است با احتمال عدم وقوع. [انبياء:49]. بنابر قول راغب: آنها از قيامت ترسى آميخته با اعتنا به آن دارند آيه [احزاب:72]. همه آيات اشفاق در قرآن كريم با «من» آمده حتى آيه [مجادله:13]. كه در تقدير «مِنْ اَنْ تُقَدِّموا» است مگر آيه [طور:26]. كه با «فى» آمده است و آن بنابر قول شبرسى خائفان و بنابر قول راغب اعتنا كنندگان است و چندان فرقى ندارند. * [انبياء:28]، [مؤمنون:57]. در «خشية» از راغب نقل كرديم كه آن ترسى آميخته با تعظيم است. سپس گفتيم: اين سخن كلّيت ندارد و تعظيم از مضاف اليه خشيت استفاده مىشود. على هذا به نظر من خشية در دو آيه فوق به معنى عظمت و مهابت به كار رفته يعنى: آنها از عظمت و مهابت پروردگار خويش خائف اند و به آن اعتنا دارند چنانكه درحوم فيض در صافى و بيضاوى در تفسير خود آن را مهابت و بيضاوى در تفسير خود آن را مهابت و عظمت گفتهاند.