الإنفطار ١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::السّمَاء|السَّمَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاء| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::انْفَطَرَت|انْفَطَرَتْ‌]] [[کلمه غیر ربط::انْفَطَرَت| ]] [[شامل این ریشه::فطر| ]][[ریشه غیر ربط::فطر| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::السّمَاء|السَّمَاءُ]] [[کلمه غیر ربط::السّمَاء| ]] [[شامل این ریشه::سمو| ]][[ریشه غیر ربط::سمو| ]][[شامل این کلمه::انْفَطَرَت|انْفَطَرَتْ‌]] [[کلمه غیر ربط::انْفَطَرَت| ]] [[شامل این ریشه::فطر| ]][[ریشه غیر ربط::فطر| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=هنگامی که آسمان از هم بشکافد.
|-|صادقی تهرانی=هنگامی که آسمان از هم بشکافد.
|-|معزی=گاهی که آسمان بشکافد
|-|معزی=گاهی که آسمان بشکافد
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">When the sky breaks apart.</div>
{{آيه | سوره = سوره الإنفطار | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::1|١]] | قبلی = سوره الإنفطار | بعدی = الإنفطار ٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/082001.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/082001.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الإنفطار | نزول = [[نازل شده در سال::1|١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::1|١]] | قبلی = سوره الإنفطار | بعدی = الإنفطار ٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«إِنفَطَرَتْ»: شکافته شد. درز برداشت (نگا: حاقّه / ، انشقاق / .
«إِنفَطَرَتْ»: شکافته شد. درز برداشت (نگا: حاقّه / ، انشقاق / .
خط ۳۱: خط ۳۹:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link242 | آيات ۱ - ۱۹، سوره انفطار]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link243 | بيان تعدادى از علامتهاى روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link242 | آيات ۱ - ۱۹  سوره انفطار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link244 | مراد از اينكه در قيامت هر نفسى به آنچه مقدم و مؤ خر داشته عالم مى شود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link243 | بيان شمارى از نشانه هاى روز قيامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link245 | مفاد استفهام توبيخى ((يا ايها الانسان ما غرك بربك الكريم )) و آنچه وصف ((كريم)) افاده مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link244 | آگاهی تفصیلی انسان ها در قيامت، به همۀ اعمال دنیایی خویش]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link246 | برقرارى عدالت بين اعضاء و قواى انسان يكى از موارد تدبير الهى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link245 | مفاد استفهام توبيخى «يَا أيُّهَا الإنسانُ مَا غَرَّكَ بِرَبّكَ الكَرِيم»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link247 | ثبت و ضبط اعمال انسانها توسط دو فرشته موكل و توصيف آنها به (كراما كاتبين )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link246 | برقرارى عدالت بين اعضاء و قواى انسان، يكى از موارد تدبير الهى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link248 | ملائكه به افعال و نيات ما علم دارند و بر هر كس دو ملك ماءمور ثبت و كتابت اعمال اويند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#li | ثبت و ضبط اعمال انسان ها، توسط فرشتگان نویسنده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link249 | در قيامت رابطه تاءثير و تاءثر اسباب عادى از بين مى رود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۷#link248 | احاطۀ فرشتگان بر همۀ افعال و نيّات آدمیان و ثبت آن ها، با همۀ جزئیات ]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link250 | (رواياتى در ذيل ((علمت نفس ما قدمت و اخرت ))، ((و ان عليكم لحافظين )) و ((الامريومئذ لله ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link249 | رابطه تأثير و تأثّر اسباب عادى، در قیامت از بين مى رود]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link250 | رواياتى در ذيل آیات این سوره]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۰#link83 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۰#link83 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5»
آنگاه كه آسمان شكافته شود. و آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند. و آنگاه كه درياها گشوده و به هم راه يابند. و آنگاه كه قبرها زيرورو گردد. (در آن زمان) هر كس مى‌داند، آنچه از پيش فرستاده و آنچه براى بعد گذاشته است.
===نکته ها===
«انفطار» به معناى شكافته شدن است، «فطر» و «افطار» نيز به همين معناست، زيرا روزه با غذا خوردن مى‌شكافد. «انفطار» و «انشقاق» به يك معناست، لكن در انفطار بعد از شكافتن به چيزى مى‌رسيم، بر خلاف انشقاق، چنانكه عرب در حفر قنات مى‌گويد:
«فطرتُ» چون بعد از شكافتن زمين، به آب مى‌رسد.
«انتثار» به معناى پراكندگى است و به چيزى كه بر سر عروس مى‌ريزند، نثار گويند.
«فجر» به معناى بروز شكاف و باز شدن راه است و «تفجير»، بيانگر عظمت و شدّت شكافته شدن كوههاست.
در كلمه‌ «بُعْثِرَ» هم معناى «بعث» (به پا خواستن) است و هم معناى «ثور» (دگرگون شدن)، لذا راغب در مفردات گفته است كه بعيد نيست فعل‌ «بُعْثِرَ» مركّب از اين دو فعل باشد، يعنى زير و رو شدن خاك‌ها و برپاخاستن مردگان.
جلد 10 - صفحه 406
پيوند ميان آسمان و زمين و دريا و خشكى به گونه‌اى است كه هرگاه نظام يكى از آنها به هم بخورد، نظام همه چيز به هم مى‌خورد.
===پیام ها===
1- نظام حاكم بر آسمان و زمين به دست خداست و هرگاه او بخواهد تغيير مى‌كند. «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ»
2- معاد جسمانى است و مردگان از قبر برمى‌خيزند. «إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ»
3- به هم ريختن نظام هستى، مقدّمه رستاخيز و رستاخيز، براى حساب و كتاب و جزاى اعمال انسان‌هاست. عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ‌ ...
4- در قيامت ظرفيّت انسان توسعه مى‌يابد و همه كارهاى گذشته را به ياد مى‌آورد. «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ»
5- انسان، هم بايد به فكر گذشته خود باشد، تا اگر خلافى كرده توبه كند و هم به فكر پس از مرگ خود باشد تا يادگار خوبى از خود بجاى گذارد. «ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ»
6- در قيامت، انسان هم به آنچه عمل كرده آگاه مى‌شود و هم به آثار خوب يا بد اعمال خود. «ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ»
7- در قيامت، انسان به كارهايى كه مى‌توانسته بكند و به تأخير انداخته و انجام نداده پى مى‌برد. عَلِمَتْ‌ ... ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ‌ و شايد مراد از «اخّرت» كارهايى است كه بازدهى آن پس از مرگ به ايشان مى‌رسد. مانند تأليف كتاب يا بناى فساد.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1»
----
«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حيدرى، 1391 هج.) ص 149.
جلد 14 - صفحه 82
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ‌: آنگاه كه آسمان شكافته شود.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»
عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»
وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»
يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»
ترجمه‌
هنگاميكه آسمان شكافته شود
و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند
و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد
و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد
خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است‌
اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است‌
آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را
در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را
نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را
و همانا بر شما نگهبانانى هستند
بزرگواران نويسندگان‌
ميدانند آنچه را بجا ميآوريد
همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند
و همانا بدكاران در دوزخند
وارد ميشوند در آن در روز جزا
و نيستند آنها از آن دور شدگان‌
و چه ميدانى تو چيست روز جزا
پس چه ميدانى تو چيست روز جزا
روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.
تفسير
خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد
----
جلد 5 صفحه 355
وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست‌
----
جلد 5 صفحه 356
تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شده‌اند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا
----
جلد 5 صفحه 357
ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.
----
جلد 5 صفحه 358
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت‌ «1»
‌از‌ ‌براي‌ فطر اطلاقاتي‌ ‌است‌:
1‌-‌ بمعني‌ خلق‌ بدون‌ سابقه‌ مثل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: فاطِرُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ شوري‌ آيه 11. ‌يعني‌ مبتدعها و مخترعها ‌که‌ خلقت‌ بدون‌ سابقه‌ ‌باشد‌ و بمعني‌ فطرة ذاتيه‌ چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌است‌:
(‌کل‌ مولود يولد ‌علي‌ الفطرة ‌حتي‌ ‌يکون‌ ابواه‌ يهوّدانه‌ ‌او‌
جلد 18 - صفحه 21
ينصّرانه‌ ‌او‌ يمجّسانه‌)
چون‌ انسان‌ ‌در‌ ابتداء خلقت‌ قلبش‌ آماده‌ ‌است‌ و آلوده‌ بقساوت‌ و سياهي‌ دل‌ و معاصي‌ نشده‌ لكن‌ بمعاشرت‌ ‌با‌ پدر و مادر ‌از‌ ‌اينکه‌ قابليت‌ ميافتد و قساوت‌ ‌او‌ ‌را‌ ميگيرد بعينه‌ مثل‌ ‌آن‌ مثل‌ دانه‌ حبوبات‌ ‌که‌ ‌در‌ ابتداء خلقت‌ قابليت‌ اينكه‌ كشت‌ شود و رشد كند و بثمر برسد دارد لكن‌ ‌اگر‌ گنديده‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ شكسته‌ شد ‌ يا ‌ طبخ‌ شد ‌ يا ‌ بو داده‌ شد ‌ يا ‌ آرد شد ‌از‌ ‌اينکه‌ قابليت‌ ميافتد، و ذكر تهود و تنصر و تمجس‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ اولاد مشرك‌ ‌هم‌ مشرك‌ ميشود، فاسق‌ ‌هم‌. تارك‌ الصلاة مكشوفه‌ هوا پرست‌ و ‌غير‌ اينها ‌هر‌ چه‌ ‌آنها‌ هستند ‌آن‌ ميشود مگر شذ و ندر يك‌ يهودي‌ زاده‌ ‌ يا ‌ نصراني‌ زاده‌ ‌ يا ‌ ‌غير‌ اينها ‌اينکه‌ موانع‌ ‌را‌ برطرف‌ كند و بشرف‌ اسلام‌ و ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ مشرف‌ شود.
و ‌اينکه‌ ‌هم‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ حجت‌ ‌بر‌ ديگران‌ ‌باشد‌ ‌که‌ نگويند: إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُهتَدُون‌َ إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُقتَدُون‌َ زخرف‌ آيه 32 و 23. و نگويند:
إِنَّما أَشرَك‌َ آباؤُنا مِن‌ قَبل‌ُ وَ كُنّا ذُرِّيَّةً مِن‌ بَعدِهِم‌ أَ فَتُهلِكُنا بِما فَعَل‌َ المُبطِلُون‌َ اعراف‌ آيه 173.
و بمعني‌ فطور و سستي‌ ‌در‌ كار و بمعني‌ انشقاق‌ و ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ شدن‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مراد ‌است‌ و قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ انشقاق‌، انفطار بمعني‌ پاشيده‌ شدن‌ انشقاق‌ بمعني‌ پاره‌ شدن‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ آثار قيامت‌ ‌است‌ ‌که‌ آسمانها ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 1)- آن زمان که نظام جهان در هم ریزد! باز در آغاز این سوره به قسمتی از حوادث وحشت انگیزی که در آستانه رستاخیز سرتاسر این جهان را فرا می‌گیرد برخورد می‌کنیم.
نخست می‌فرماید: «در آن زمان که آسمان [- کرات آسمانی] از هم شکافته شود» (اذا السماء انفطرت).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۶: خط ۲۶۱:
[[رده:استحکام آسمان]][[رده:انهدام آسمان]][[رده:پیوستگى آسمان]][[رده:ویژگیهاى آسمان]][[رده:آسمان در قیامت]][[رده:نشانه هاى قیامت]]
[[رده:استحکام آسمان]][[رده:انهدام آسمان]][[رده:پیوستگى آسمان]][[رده:ویژگیهاى آسمان]][[رده:آسمان در قیامت]][[رده:نشانه هاى قیامت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الإنفطار ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الإنفطار ]]
{{#seo:
|title=آیه 1 سوره إنفطار
|title_mode=replace
|keywords=آیه 1 سوره إنفطار,إنفطار 1,إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ‌,استحکام آسمان,انهدام آسمان,پیوستگى آسمان,ویژگیهاى آسمان,آسمان در قیامت,نشانه هاى قیامت,آیات قرآن سوره الإنفطار
|description=إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۹ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۵۲

کپی متن آیه
إِذَا السَّمَاءُ انْفَطَرَتْ‌

ترجمه

آن زمان که آسمان [= کرات آسمانی‌] از هم شکافته شود،

آن‌گاه كه آسمان بشكافد
آنگاه كه آسمان زهم بشكافد،
هنگامی که آسمان شکافته شود.
هنگامی که آسمان بشکافد
آنگاه كه آسمان بشكافد،
چون آسمان گسسته شود
آنگاه كه آسمان بشكافد،
هنگامی که آسمان شکافته می‌گردد.
هنگامی که آسمان از هم بشکافد.
گاهی که آسمان بشکافد

When the sky breaks apart.
ترتیل:
ترجمه:
سوره الإنفطار آیه ١ الإنفطار ٢
سوره : سوره الإنفطار
نزول : ١ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنفَطَرَتْ»: شکافته شد. درز برداشت (نگا: حاقّه / ، انشقاق / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4» عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5»

آنگاه كه آسمان شكافته شود. و آنگاه كه ستارگان پراكنده شوند. و آنگاه كه درياها گشوده و به هم راه يابند. و آنگاه كه قبرها زيرورو گردد. (در آن زمان) هر كس مى‌داند، آنچه از پيش فرستاده و آنچه براى بعد گذاشته است.

نکته ها

«انفطار» به معناى شكافته شدن است، «فطر» و «افطار» نيز به همين معناست، زيرا روزه با غذا خوردن مى‌شكافد. «انفطار» و «انشقاق» به يك معناست، لكن در انفطار بعد از شكافتن به چيزى مى‌رسيم، بر خلاف انشقاق، چنانكه عرب در حفر قنات مى‌گويد:

«فطرتُ» چون بعد از شكافتن زمين، به آب مى‌رسد.

«انتثار» به معناى پراكندگى است و به چيزى كه بر سر عروس مى‌ريزند، نثار گويند.

«فجر» به معناى بروز شكاف و باز شدن راه است و «تفجير»، بيانگر عظمت و شدّت شكافته شدن كوههاست.

در كلمه‌ «بُعْثِرَ» هم معناى «بعث» (به پا خواستن) است و هم معناى «ثور» (دگرگون شدن)، لذا راغب در مفردات گفته است كه بعيد نيست فعل‌ «بُعْثِرَ» مركّب از اين دو فعل باشد، يعنى زير و رو شدن خاك‌ها و برپاخاستن مردگان.

جلد 10 - صفحه 406

پيوند ميان آسمان و زمين و دريا و خشكى به گونه‌اى است كه هرگاه نظام يكى از آنها به هم بخورد، نظام همه چيز به هم مى‌خورد.

پیام ها

1- نظام حاكم بر آسمان و زمين به دست خداست و هرگاه او بخواهد تغيير مى‌كند. «إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ»

2- معاد جسمانى است و مردگان از قبر برمى‌خيزند. «إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ»

3- به هم ريختن نظام هستى، مقدّمه رستاخيز و رستاخيز، براى حساب و كتاب و جزاى اعمال انسان‌هاست. عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ‌ ...

4- در قيامت ظرفيّت انسان توسعه مى‌يابد و همه كارهاى گذشته را به ياد مى‌آورد. «عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ»

5- انسان، هم بايد به فكر گذشته خود باشد، تا اگر خلافى كرده توبه كند و هم به فكر پس از مرگ خود باشد تا يادگار خوبى از خود بجاى گذارد. «ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ»

6- در قيامت، انسان هم به آنچه عمل كرده آگاه مى‌شود و هم به آثار خوب يا بد اعمال خود. «ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ»

7- در قيامت، انسان به كارهايى كه مى‌توانسته بكند و به تأخير انداخته و انجام نداده پى مى‌برد. عَلِمَتْ‌ ... ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ‌ و شايد مراد از «اخّرت» كارهايى است كه بازدهى آن پس از مرگ به ايشان مى‌رسد. مانند تأليف كتاب يا بناى فساد.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1»


«1» ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، (چ حيدرى، 1391 هج.) ص 149.

جلد 14 - صفحه 82

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ‌: آنگاه كه آسمان شكافته شود.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

إِذَا السَّماءُ انْفَطَرَتْ «1» وَ إِذَا الْكَواكِبُ انْتَثَرَتْ «2» وَ إِذَا الْبِحارُ فُجِّرَتْ «3» وَ إِذَا الْقُبُورُ بُعْثِرَتْ «4»

عَلِمَتْ نَفْسٌ ما قَدَّمَتْ وَ أَخَّرَتْ «5» يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَ الْكَرِيمِ «6» الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ فَعَدَلَكَ «7» فِي أَيِّ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَّبَكَ «8» كَلاَّ بَلْ تُكَذِّبُونَ بِالدِّينِ «9»

وَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ «10» كِراماً كاتِبِينَ «11» يَعْلَمُونَ ما تَفْعَلُونَ «12» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «13» وَ إِنَّ الْفُجَّارَ لَفِي جَحِيمٍ «14»

يَصْلَوْنَها يَوْمَ الدِّينِ «15» وَ ما هُمْ عَنْها بِغائِبِينَ «16» وَ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «17» ثُمَّ ما أَدْراكَ ما يَوْمُ الدِّينِ «18» يَوْمَ لا تَمْلِكُ نَفْسٌ لِنَفْسٍ شَيْئاً وَ الْأَمْرُ يَوْمَئِذٍ لِلَّهِ «19»

ترجمه‌

هنگاميكه آسمان شكافته شود

و هنگاميكه ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند

و هنگاميكه درياها بهم راه يافته يكى گردد

و هنگاميكه قبرها زير و زبر گردد

خواهد دانست هر كس از اعمال خود و آثار آنها آنچه پيش فرستاده و آنچه مؤخر داشته است‌

اى انسان چه چيز فريب داد تو را بنا فرمانى پروردگار خود كه داراى جود و بخشش است‌

آنكه آفريد تو را پس راست و درست نمود تو را پس معتدل و متناسب نمود تو را

در هر صورتى كه خواست تركيب نمود تو را

نبايد مغرور بكرم خدا شد بلكه تكذيب ميكنيد جزاء را

و همانا بر شما نگهبانانى هستند

بزرگواران نويسندگان‌

ميدانند آنچه را بجا ميآوريد

همانا نيكوكاران در نعمتهاى بهشتند

و همانا بدكاران در دوزخند

وارد ميشوند در آن در روز جزا

و نيستند آنها از آن دور شدگان‌

و چه ميدانى تو چيست روز جزا

پس چه ميدانى تو چيست روز جزا

روز كه اختيار ندارد كسى براى كسى چيزى را و كارها در آن روز با خدا است.

تفسير

خداوند متعال در اين سوره شريفه هم متعرّض اوضاع قيامت شده ميفرمايد


جلد 5 صفحه 355

وقتى كه آسمان شكافته شود براى نزول ملائكه و ستارگان فرو ريخته و پراكنده شوند و درياها بيكديگر راه پيدا كرده و يكى گردند و قبرها زير و زبر شوند و مردگان از آنها بيرون آيند در چنين وقت كه روز قيامت است هر كس هر عمل خير و شرّى كه در زمان حيات بجا آورده و هر اثر خوب و بدى كه از اعمال او بعد از مرگ باقى مانده ميداند و در نامه اعمال خود ميبيند چون هر كس سنّت خوبى از خود باقى گذارد هر كس بآن عمل نمايد ثوابش باو ميرسد و هر كس سنّت بدى بگذارد هر كس بآن عمل نمايد گناهش بعهده او است و از ثواب و گناه عمل كنندگان چيزى كم نميشود و پس از اين خداوند خطاب به بنى آدم فرموده كه اى انسان چه چيز فريب داد تو را كه مأمون شدى از عذاب الهى و معصيت نمودى خداوند بخشنده بدون غرض و عوض را و اختيار كريم از بين اوصاف الهى ظاهرا براى اشاره بعلّت قبح معصيت است كه كفران نعمت خداوند منعم باشد و اشعار بآنكه شيطان فريب ميدهد آدمى را كه خدا كريم است معصيت كن ميبخشد و نبايد باين مغرور شد و براى تعليم عذر خواهى از گناه و توبه است كه بنده بگويد پروردگارا اينكه من مرتكب گناه شدم براى اهانت بامر تو نبود بلكه براى اميدوارى بكرم تو بود و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم نقل نموده كه چون تلاوت نمود اين آيه را فرمود مغرور نمود او را جهلش و آن خداوند كريم آن چنان قادر حكيمى است كه خلق فرمود تو را راست و درست داراى اعضاء سليم و آماده براى منافع مستقيم پس معتدل و متناسب فرمود اجزاء و اعضاء تو را با يكديگر براى حسن منظر و مزيد انتفاع و قيام باعتدال و عدّلك بتشديد نيز قرائت شده و برحسب معنى تفاوتى ندارد و بهر صورت و شكل و شمائلى كه خواست و پسنديد و مصلحت ديد تو را تركيب و خلق فرمود يعنى بهترين صورتها را براى تو اختيار نمود يا تو را بهر صورتى كه خواست از صور آباء و امّهاتت در آورد چنانچه از حديثى كه در مجمع از امام رضا عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود و در هر حال كلمه ما زائده است و در مجمع از امام صادق (ع) و قمّى ره نقل فرموده كه اگر ميخواست تركيب كرده بود تو را بر غير اين صورت و ظاهرا مراد آنست كه اگر ميخواست ميتوانست‌


جلد 5 صفحه 356

تو را بصورت حيوان در آورد ولى باحسان خود تو را با حسن تقويم در آورد نبايد مغرور بكرم خدا شد و معصيت نمود بلى سبب اصلى معصيت شما آنست كه منكر روز جزا يا دين اسلاميد و همانا بر شما نگهبانانى هستند كه ضبط اعمال شما را مينمايند از جنس ملائكه كه گرامى و مكرّمند نزد خدا و نويسندگانند اعمال بندگان را از خير و شرّ و فيض ره نقل فرموده كه آنها دو ملكى هستند كه موكّلند بر افراد انسان مبادرت مينمايند بنوشتن حسنات و تأنّى ميكنند در نوشتن سيّئات شايد گناهكاران توبه و استغفار نمايند و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه چون بنده قصد كار خوب كند نفس او خوشبو بيرون آيد پس ملك موكّل دست راست بملك موكّل دست چپ ميگويد صبر كن اين بنده قصد كار خوب كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او و مركّب او آب دهانش ميباشد پس مينويسد براى او و چون قصد كار بد نمايد نفس او بد بو بيرون آيد پس ملك موكّل دست چپ بملك موكّل دست راست ميگويد صبر كن اين قصد كار بد كرده و چون آن كار را بجا آورد زبان او قلم او است و مركّبش آب دهنش پس مينويسد براى او حقير عرض ميكنم امر بصبر شايد براى ذهاب سيّئات بحسنات و حسنات بسيّئات باشد و گفته شده اينكه خداوند آنها را كرام خوانده براى آنست كه كار خوب را نوشته و بالا ميبرند و بر خدا عرضه ميدارند ولى كار بد را عرضه نميدارند و ميگويند خدايا تو ستّار العيوبى و بندگانت را بآن امر فرمودى و علام الغيوبى حاجت باظهار ما ندارى و براى اين كرام الكاتبين خوانده شده‌اند و آنها ميدانند آنچه را بندگان بجا ميآورند و فراموش نميكنند و از روى دانش و علم ثبت مينمايند و در احتجاج از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پرسيدند خداوند كه خود عالم السّرّ و الخفيّات است چرا دو ملك را مأمور بنوشتن اعمال بندگان فرموده فرمود خداوند آنها را بعبادت خود وادار فرموده بارجاع اين امر و قرار داده گواهان بر اعمال بندگان تا مردم بيشتر مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد آن دو ميآيند ترك مينمايند و ميگويند خدا


جلد 5 صفحه 357

ميبيند و ملائكه شهادت ميدهند اين خلاصه روايت بود كه ذكر شد اينها همه براى آنست كه روز قيامت تكليف نيكوكاران معلوم باشد كه مستحق نعيم جاودانند و بايد ببهشت بروند و تكليف بدكاران هم معلوم باشد كه مستحق عذابند و بايد بجهنّم بروند و در آن فرود آيند و بسوزند و چون روى سخن با كفّار مكه است كه منكر معاد بودند ميفرمايد كه هيچ وقت از جهنّم غائب نميشوند و بيرون نميآيند و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه قبل از ورود در جهنّم هم از آن غائب نيستند چون باد گرم آن در قبر هم بر آنها ميوزد و براى تشديد اهوال و تعظيم احوال و تكثير احمال و اثقال آن روز خداوند مكرّر فرموده چه ميدانى چه روزى است روز جزا و حقّا هم نميتوان حقيقت آن روز و كيفيّت اوضاع آنرا بدست آورد از قيامت خبرى ميشنوى دستى از دور بر آتش دارى هيچ كس در آن روز نميتواند براى كسى كارى انجام دهد و اختيار امرى را نمايد تمام اختيارات آن روز با خدا است ألان هم همين طور است نهايت آنكه بنظر ميآيد بعضى حاكمند و اختيار بعضى از امور را دارند آن روز اين هم نيست فقط شفاعت است آن هم بايد با اذن خدا باشد چنانچه از روايت مجمع از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود كه زمام امور هميشه بدست خدا بوده و هست و خواهد بود ولى آن روز حكّام ظاهرى هم از بين ميروند و باقى نميماند حاكمى جز خدا در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره اذا السّماء انفطرت و اذا السّماء انشقّت را بخواند و در نماز واجب و مستحبّ نصب العين خود قرار دهد خداوند تمام حوائج او را بر آورد و حاجزى بين او و خدا باقى نماند و هميشه او ناظر بخدا و خدا ناظر باو باشد تا از حساب فارغ شود و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمّد و آله الطّاهرين.


جلد 5 صفحه 358

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

إِذَا السَّماءُ انفَطَرَت‌ «1»

‌از‌ ‌براي‌ فطر اطلاقاتي‌ ‌است‌:

1‌-‌ بمعني‌ خلق‌ بدون‌ سابقه‌ مثل‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: فاطِرُ السَّماوات‌ِ وَ الأَرض‌ِ شوري‌ آيه 11. ‌يعني‌ مبتدعها و مخترعها ‌که‌ خلقت‌ بدون‌ سابقه‌ ‌باشد‌ و بمعني‌ فطرة ذاتيه‌ چنانچه‌ ‌در‌ حديث‌ ‌است‌:

(‌کل‌ مولود يولد ‌علي‌ الفطرة ‌حتي‌ ‌يکون‌ ابواه‌ يهوّدانه‌ ‌او‌

جلد 18 - صفحه 21

ينصّرانه‌ ‌او‌ يمجّسانه‌)

چون‌ انسان‌ ‌در‌ ابتداء خلقت‌ قلبش‌ آماده‌ ‌است‌ و آلوده‌ بقساوت‌ و سياهي‌ دل‌ و معاصي‌ نشده‌ لكن‌ بمعاشرت‌ ‌با‌ پدر و مادر ‌از‌ ‌اينکه‌ قابليت‌ ميافتد و قساوت‌ ‌او‌ ‌را‌ ميگيرد بعينه‌ مثل‌ ‌آن‌ مثل‌ دانه‌ حبوبات‌ ‌که‌ ‌در‌ ابتداء خلقت‌ قابليت‌ اينكه‌ كشت‌ شود و رشد كند و بثمر برسد دارد لكن‌ ‌اگر‌ گنديده‌ ‌شده‌ ‌ يا ‌ شكسته‌ شد ‌ يا ‌ طبخ‌ شد ‌ يا ‌ بو داده‌ شد ‌ يا ‌ آرد شد ‌از‌ ‌اينکه‌ قابليت‌ ميافتد، و ذكر تهود و تنصر و تمجس‌ ‌از‌ باب‌ مثال‌ ‌است‌ اولاد مشرك‌ ‌هم‌ مشرك‌ ميشود، فاسق‌ ‌هم‌. تارك‌ الصلاة مكشوفه‌ هوا پرست‌ و ‌غير‌ اينها ‌هر‌ چه‌ ‌آنها‌ هستند ‌آن‌ ميشود مگر شذ و ندر يك‌ يهودي‌ زاده‌ ‌ يا ‌ نصراني‌ زاده‌ ‌ يا ‌ ‌غير‌ اينها ‌اينکه‌ موانع‌ ‌را‌ برطرف‌ كند و بشرف‌ اسلام‌ و ايمان‌ و اعمال‌ صالحه‌ مشرف‌ شود.

و ‌اينکه‌ ‌هم‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ حجت‌ ‌بر‌ ديگران‌ ‌باشد‌ ‌که‌ نگويند: إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُهتَدُون‌َ إِنّا وَجَدنا آباءَنا عَلي‌ أُمَّةٍ وَ إِنّا عَلي‌ آثارِهِم‌ مُقتَدُون‌َ زخرف‌ آيه 32 و 23. و نگويند:

إِنَّما أَشرَك‌َ آباؤُنا مِن‌ قَبل‌ُ وَ كُنّا ذُرِّيَّةً مِن‌ بَعدِهِم‌ أَ فَتُهلِكُنا بِما فَعَل‌َ المُبطِلُون‌َ اعراف‌ آيه 173.

و بمعني‌ فطور و سستي‌ ‌در‌ كار و بمعني‌ انشقاق‌ و ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ شدن‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مراد ‌است‌ و قريب‌ المعني‌ ‌است‌ ‌با‌ انشقاق‌، انفطار بمعني‌ پاشيده‌ شدن‌ انشقاق‌ بمعني‌ پاره‌ شدن‌ ‌که‌ يكي‌ ‌از‌ آثار قيامت‌ ‌است‌ ‌که‌ آسمانها ‌از‌ ‌هم‌ پاشيده‌ ميشود.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 1)- آن زمان که نظام جهان در هم ریزد! باز در آغاز این سوره به قسمتی از حوادث وحشت انگیزی که در آستانه رستاخیز سرتاسر این جهان را فرا می‌گیرد برخورد می‌کنیم.

نخست می‌فرماید: «در آن زمان که آسمان [- کرات آسمانی] از هم شکافته شود» (اذا السماء انفطرت).

نکات آیه

۱ - آسمان در آستانه قیامت، از هم گسیخته خواهد شد. (إذا السماء انفطرت) «انفطار»; یعنى، انشقاق (تاج العروس). به قرینه «و إذا القبور بعثرت» در آیات بعد، انفصال اجزاى آسمان از یکدیگر، پیش از حادثه قیامت و در آستانه آن خواهد بود.

۲ - آسمان، داراى استحکامى ویژه و اجزاى آن، داراى پیوندى خاص و قابل از هم گسستن (إذا السماء انفطرت)

موضوعات مرتبط

  • آسمان: استحکام آسمان ۲; انهدام آسمان ۱، ۲; پیوستگى آسمان ۲; ویژگیهاى آسمان ۲
  • قیامت: آسمان در قیامت ۱; نشانه هاى قیامت ۱

منابع