لِلشّوَى: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/لِلشّوَى | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/لِلشّوَى | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
«شَوى» از مادّه «شَىّ» به معناى دست و پا و اطراف بدن است، و گاه به معناى بریان کردن نیز آمده. ولى در اینجا منظور همان معناى اول است; زیرا هنگامى که آتش سوزان و شعلهورى به چیزى مى رسد، اول اطراف و جوانب و شاخ و برگ آن را مى سوزاند و جدا مى کند. بعضى از مفسران «شَوى» را در اینجا به معناى پوست تن، بعضى به معناى پوست سر، و بعضى به معناى گوشت ساق پا، تفسیر کرده اند; و همه اینها در آن مفهوم وسیعى که گفتیم جمع است، و عجب این که با این همه مصیبت، مرگ و میرى در کار نیست! | |||
=== ریشه کلمه === | === ریشه کلمه === | ||
خط ۵: | خط ۸: | ||
*[[ریشه ل | ل]] (۳۸۴۲ بار) [[کلمه با ریشه:: ل| ]] | *[[ریشه ل | ل]] (۳۸۴۲ بار) [[کلمه با ریشه:: ل| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
بريان كردن. واو آن بياء قلب مىشود در اقرب گويد «شوى اللحم شيّاً: جعله شواء» ايضاً به معنى گرم كردن آب آمده است [كهف:29]. يعنى اگر فرياد رسى بخحواهند به آبى چون مس گداخته كمكشان دهند كه چهرهها را مىسوزاند و بريان مىكند. [معارج:15و16]. شوى را از اطراف بدن گفتهاند مثل دست و پا و سر و نيز پوست سر گفتهاند واحد آن شواة است يعنى نه جهنّم زبانه خالص است كه پوست سر يا اطراف بدن را مىكند. شوى كه بر وزن فتى است به معنى مال رذيل نيز آمده است (مجمع اقرب). | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
وَ:100, تَدْعُو:66, نَزّاعَة:55, لَظَى:55, مَن:55, أَدْبَر:44, إِنّهَا:44, يُنْجِيه:33, کَلاّ:33, تَوَلّى:21, ثُم:21, جَمَع:10, جَمِيعا:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::لِلشّوَى]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۶:۳۸
«شَوى» از مادّه «شَىّ» به معناى دست و پا و اطراف بدن است، و گاه به معناى بریان کردن نیز آمده. ولى در اینجا منظور همان معناى اول است; زیرا هنگامى که آتش سوزان و شعلهورى به چیزى مى رسد، اول اطراف و جوانب و شاخ و برگ آن را مى سوزاند و جدا مى کند. بعضى از مفسران «شَوى» را در اینجا به معناى پوست تن، بعضى به معناى پوست سر، و بعضى به معناى گوشت ساق پا، تفسیر کرده اند; و همه اینها در آن مفهوم وسیعى که گفتیم جمع است، و عجب این که با این همه مصیبت، مرگ و میرى در کار نیست!
ریشه کلمه
قاموس قرآن
بريان كردن. واو آن بياء قلب مىشود در اقرب گويد «شوى اللحم شيّاً: جعله شواء» ايضاً به معنى گرم كردن آب آمده است [كهف:29]. يعنى اگر فرياد رسى بخحواهند به آبى چون مس گداخته كمكشان دهند كه چهرهها را مىسوزاند و بريان مىكند. [معارج:15و16]. شوى را از اطراف بدن گفتهاند مثل دست و پا و سر و نيز پوست سر گفتهاند واحد آن شواة است يعنى نه جهنّم زبانه خالص است كه پوست سر يا اطراف بدن را مىكند. شوى كه بر وزن فتى است به معنى مال رذيل نيز آمده است (مجمع اقرب).