ق ٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::مِتْنَا|مِتْنَا]] [[کلمه غیر ربط::مِتْنَا| ]] [[شامل این ریشه::موت‌| ]][[ریشه غیر ربط::موت‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کُنّا|کُنَّا]] [[کلمه غیر ربط::کُنّا| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::تُرَابا|تُرَاباً]] [[کلمه غیر ربط::تُرَابا| ]] [[شامل این ریشه::ترب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ترب‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::رَجْع|رَجْعٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَجْع| ]] [[شامل این ریشه::رجع‌| ]][[ریشه غیر ربط::رجع‌| ]][[شامل این کلمه::بَعِيد|بَعِيدٌ]] [[کلمه غیر ربط::بَعِيد| ]] [[شامل این ریشه::بعد| ]][[ریشه غیر ربط::بعد| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::أَ|أَ]] [[شامل این ریشه::ا| ]][[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::مِتْنَا|مِتْنَا]] [[کلمه غیر ربط::مِتْنَا| ]] [[شامل این ریشه::موت‌| ]][[ریشه غیر ربط::موت‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کُنّا|کُنَّا]] [[کلمه غیر ربط::کُنّا| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::تُرَابا|تُرَاباً]] [[کلمه غیر ربط::تُرَابا| ]] [[شامل این ریشه::ترب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ترب‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::رَجْع|رَجْعٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::رَجْع| ]] [[شامل این ریشه::رجع‌| ]][[ریشه غیر ربط::رجع‌| ]][[شامل این کلمه::بَعِيد|بَعِيدٌ]] [[کلمه غیر ربط::بَعِيد| ]] [[شامل این ریشه::بعد| ]][[ریشه غیر ربط::بعد| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً ذٰلِکَ‌ رَجْعٌ‌ بَعِيدٌ
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=«آیا چون مُردیم و خاک شدیم (از نو زنده می‌شویم)؟ این بازگشتی بعید (و دور از عقل و منطق) است!»
|-|صادقی تهرانی=«آیا چون مُردیم و خاک شدیم (از نو زنده می‌شویم)؟ این بازگشتی بعید (و دور از عقل و منطق) است!»
|-|معزی=آیا گاهی که مُردیم و شدیم خاکی این است بازگشتی دور
|-|معزی=آیا گاهی که مُردیم و شدیم خاکی این است بازگشتی دور
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">When we have died and become dust? This is a farfetched return.”</div>
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = ق ٢ | بعدی = ق ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/050003.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/050003.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره ق | نزول = [[نازل شده در سال::5|٥ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = ق ٢ | بعدی = ق ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«إِذَا ...»: جواب آن محذوف است، و از جمله بعد فهمیده می‌شود، و در تقدیر چنین است: أَإِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً، نُرْجَعُ وَ نُرَدُّ حَیّاً. «رَجْعٌ»: بازگشت. بازگرداندن (نگا: طارق / .
«إِذَا ...»: جواب آن محذوف است، و از جمله بعد فهمیده می‌شود، و در تقدیر چنین است: أَإِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً، نُرْجَعُ وَ نُرَدُّ حَیّاً. «رَجْعٌ»: بازگشت. بازگرداندن (نگا: طارق / .
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۹#link350 | آيات ۱ - ۱۴، سوره ق]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۹#link351 | محتواى سوره مباركه ق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۹#link350 | آيات ۱ - ۱۴  سوره «ق»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link352 | اقوال مختلف درباره جواب قسم ((و القرآن المجيد))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۳۹#link351 | محتواى سوره مباركه «ق»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link353 | مفاد آيه : ((قد علمنا ما تنقص الارض منهم ...)) كه در مقام ردّ سخن مشركين مبنى بر استبعادمعاد است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link352 | اقوال مختلف درباره جواب قسم «وَ القُرآنِ المَجِيد»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link354 | مراد از كتاب در ((عندنا كتاب حفيظ)) لوح محفوظ است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link354 | مراد از «كتاب» در آیه، «لوح محفوظ» است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link355 | مقصود از اينكه فرمود تكذيب كنندگان قيامت حق را تكذيب كرده در ((امر مريج )) هستند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link355 | مقصود از «أمر مريج»، در باره تکذیب کنندگان قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link356 | اشاره به برهانى كه جمله : ((و احيينا به بلدة ميتا كذلك لك الخروج )) در ردّ استبعادمعاد توسط مشركين متضمن است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link357 | بحث روایتی: (رواياتى درباره كوه قاف)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۸_بخش۴۰#link357 | (رواياتى درباره كوه قاف و بيان اينكه اين روايات غيرقابل اعتماد و مردودند)]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۲#link99 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۲_بخش۱۲#link99 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3»
آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم (دوباره زنده مى‌شويم؟) اين بازگشتى‌
----
«1». نجم، 59.
«2». رعد، 5.
«3». واقعه، 77.
جلد 9 - صفحه 208
دور (از عقل و انتظار) است.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3»
جلد 12 - صفحه 214
بعد نسبت به تعجيب ثانى كه قيامت باشد حكايت از آنها فرمايد:
أَ إِذا مِتْنا: (در كلام مقدّر است) يعنى آيا برگرديم به حيات و بار ديگر زنده شويم، وقتى كه بميريم، وَ كُنَّا تُراباً: و خاك گرديم، ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ:
اين رد روح به جسد بازگشتنى است دور از اوهام، يا از عادت و امكان و مورد استبعاد و انكار. ابى بن خلف به ابو جهل گفت: بيا تعجب نما از پيغمبر، پس استخوان پوسيده را نرم نموده به حضرت گفت: آيا گمان كنى وقتى ما مرديم و خاك شديم برمى‌گرديم و زنده مى‌شويم، حق تعالى به جهت رد استبعاد آنها فرمايد:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ «1» بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هذا شَيْ‌ءٌ عَجِيبٌ «2» أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3» قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ «4»
بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ «5»
ترجمه‌
قسم بقرآن مجيد
بلى تعجب كردند كه آمد آنانرا بيم دهنده‌اى از خودشان پس گفتند كافران اين چيزى است عجيب‌
آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك اين بازگشتنى است دور
بتحقيق دانستيم آنچه را كه كم ميكند زمين از آنها و نزد ما كتابى است نگهدار
بلكه تكذيب كردند حق را وقتى كه آمدشان پس آنها در امرى آشفته و پريشانند.
تفسير
راجع بفواتح السّور عموما بيانى در اوّل سوره بقره گذشت و اينجا مفسرين بعضى ق را اسمى از اسماء الهى دانسته‌اند كه خدا قسم بآن ياد فرموده و بعضى اشاره باسماء الهى كه مصدّر بقاف است مانند قادر و قاهر و قديم گرفته‌اند و بعضى آنرا عبارت از كوه قاف دانسته و گفته‌اند محيط بزمين و سبزى آسمان از آنست و در بعضى از روايات اينمعنى تأييد شده و در هر حال گفته‌اند جواب قسم محذوف است و مراد آنستكه قسم به ق و قرآن عظيم كريم كه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خدا است يا معاد اجسام محقق است و بنظر حقير اگر بتوان از پيش خود سخنى گفت خوب است گفته شود ق اشاره است بآنكه قيامت حق است و اين جمله جواب قسمى است كه آيات بعد دلالت بر آن دارد و مقدّم شده بر قسم يعنى قيامت حق است قسم بقرآن شريف و بنابراين كلام احتياج بتقدير ندارد و مناسباتش محفوظ است و خداوند بر سبيل انكار نقل فرموده تعجّب كفّار قريش را از بعثت خاتم انبياء براى انذار و تخويف آنها از عذاب الهى چنانچه قمّى ره فرموده بگمان آنكه بايد رسول خدا
----
جلد 5 صفحه 50
فرشته باشد نه بشرى مانند خودشان و از آنكه وقتى مردم مردند و خاك شدند چگونه ميشود دو مرتبه زنده شوند و برگردند بصورت اوّل با آنكه اجزاء آنها متفرّق و در زمين پهناور گم يا مبدّل باشياء ديگرى گشته‌اند اين رجوع و بازگشتى است دور از تعقّل و تصديق و امكان ندارد و جواب فرموده اين دور از تعقّل و تصديق است براى كسانيكه علم ندارند بأجزاء متفرّق شده و تبديل صورشان بصورت اشياء ديگر ولى ما علم داريم بآنچه زمين از اجساد اموات ميخورد و جزء خود ميكند و ميكاهد از آنها و بصورت ديگرى در ميآورد و در نزد ما لوحى است كه مكتوب و محفوظ است تمام جزئيات و تفاصيل اشياء و احوال خلق در آن و در اينصورت هيچ اشكالى ندارد كه ما آن اجزاء متفرّقه را جمع‌آورى نموده و روح رفته را بقالبش برگردانيم ولى عمده در انكار آنها اين استبعاد نيست بلكه مقصودشان تكذيب حق و حقيقت و نرفتن زير بار فرمان كسى است كه مانند خودشان است در بشريّت و از قبيله خودشان است و او را كمتر از خودشان پنداشته‌اند لذا در امر خودشان متحيّرند كه تصديق كنند او را يا تكذيب ساحر بخوانند يا شاعر يا مجنون و هر روز نسبتى ميدهند و در يك قول ثابت نيستند و كارشان در هم و برهم و مختلط و شوريده و پريشان است و فكرشان مشوّش و آشفته و مضطرب و نگران نميدانند چه بگويند و چه بكنند و چگونه تصديق نمايند و چگونه ننمايند.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً ذلِك‌َ رَجع‌ٌ بَعِيدٌ «3»
آيا زماني‌ ‌که‌ مرديم‌ ‌ما و بوديم‌ خاك‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ برگشتن‌ دوري‌. ‌اينکه‌ كفار
جلد 16 - صفحه 238
تعجب‌ ميكردند چگونه‌ ميشود خاك‌ ‌بر‌ گردد انسان‌ شود مگر آدم‌ يك‌ خاك‌ و طيني‌ بيش‌ نبود چگونه‌ آدم‌ شد و همچنين‌ حواء و مگر بسياري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ حيوانات‌ ‌از‌ خاك‌ توليد نمي‌شوند، مگر اولاد آدم‌ يك‌ نطفه‌ بيشتر بوده‌ علقه‌ ‌شده‌، سپس‌ مضغه‌ سپس‌ لحم‌ و استخوان‌ سپس‌ انسان‌ ‌شده‌ مگر ‌اينکه‌ گياه‌ها يك‌ دانه‌ و يك‌ هسته‌ بيشتر بوده‌ يك‌ شجره عظيمه‌ ‌شده‌، مگر آب‌ بواسطه‌ حرارت‌ جزء هوي‌ نشده‌ مگر بخار ابر و باران‌ نشده‌! آنكه‌ قدرت‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ امور دارد قدرت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ خاك‌ و استخوان‌ پوسيده‌ رميم‌ ‌را‌ ‌هم‌ انسان‌ كند ‌که‌ تعجب‌ ميكنيد و مي‌گوييد:
أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً ذلِك‌َ رَجع‌ٌ بَعِيدٌ
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 3)- بعد از این ایراد به رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و اینکه چگونه از جنس بشر است؟ ایراد دیگری به محتوای دعوت او داشتند و انگشت روی مسأله‌ای می‌گذاردند که برای آنها از هر نظر عجیب و غریب بود.
آنها می‌گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی باز می‌گردیم) این بازگشتی بعید است»! (أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۷۵: خط ۱۸۶:
[[رده:انذار از معاد جسمانى]][[رده:اهمیت انذار از معاد]][[رده:حقیقت انسان]][[رده:تلاشى بدن در قبر]][[رده:بینش کافران]][[رده:انذارهاى محمد]][[رده:بینش مشرکان صدراسلام]][[رده:استبعاد معاد]][[رده:استبعاد معاد جسمانى]]
[[رده:انذار از معاد جسمانى]][[رده:اهمیت انذار از معاد]][[رده:حقیقت انسان]][[رده:تلاشى بدن در قبر]][[رده:بینش کافران]][[رده:انذارهاى محمد]][[رده:بینش مشرکان صدراسلام]][[رده:استبعاد معاد]][[رده:استبعاد معاد جسمانى]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ق ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره ق ]]
{{#seo:
|title=آیه 3 سوره ق
|title_mode=replace
|keywords=آیه 3 سوره ق,ق 3,أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً ذٰلِکَ‌ رَجْعٌ‌ بَعِيدٌ,انذار از معاد جسمانى,اهمیت انذار از معاد,حقیقت انسان,تلاشى بدن در قبر,بینش کافران,انذارهاى محمد,بینش مشرکان صدراسلام,استبعاد معاد,استبعاد معاد جسمانى,آیات قرآن سوره ق
|description=أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً ذٰلِکَ‌ رَجْعٌ‌ بَعِيدٌ
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۹ آبان ۱۴۰۱، ساعت ۰۱:۵۵

کپی متن آیه
أَ إِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً ذٰلِکَ‌ رَجْعٌ‌ بَعِيدٌ

ترجمه

آیا هنگامی که مُردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی بازمی‌گردیم)؟! این بازگشتی بعید است!»

آيا وقتى كه مرديم و خاك شديم [زنده مى‌شويم‌]؟ اين بازگشتى بعيد است
«آيا چون مُرديم و خاك شديم [زنده مى‌شويم‌]؟ اين بازگشتى بعيد است.»
آیا ما پس از آنکه مردیم و یکسره خاک شدیم (باز زنده می‌شویم)؟ این بازگشت بسیار بعید است.
آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم [زنده می شویم و به حیات دوباره باز می گردیم؟] این بازگشتی دور [از عقل] است.
آيا زمانى كه مرديم و خاك شديم ديگر بار زنده مى‌شويم؟ اين بازگشتى محال است.
آیا چون مردیم و خاک شدیم [از نو زنده شویم؟]، این بازگشتی بعید است‌
آيا هنگامى كه مُرديم و خاك شديم [باز زنده مى‌شويم‌]؟ اين بازگشتى است دور [از عقل و عادت‌].
آیا هنگامی که ما مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی برمی‌گردیم؟!) چنین بازگشتی بعید (و دور از عقل) است.
«آیا چون مُردیم و خاک شدیم (از نو زنده می‌شویم)؟ این بازگشتی بعید (و دور از عقل و منطق) است!»
آیا گاهی که مُردیم و شدیم خاکی این است بازگشتی دور

When we have died and become dust? This is a farfetched return.”
ترتیل:
ترجمه:
ق ٢ آیه ٣ ق ٤
سوره : سوره ق
نزول : ٥ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِذَا ...»: جواب آن محذوف است، و از جمله بعد فهمیده می‌شود، و در تقدیر چنین است: أَإِذَا مِتْنَا وَ کُنَّا تُرَاباً، نُرْجَعُ وَ نُرَدُّ حَیّاً. «رَجْعٌ»: بازگشت. بازگرداندن (نگا: طارق / .


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3»

آيا هنگامى كه مرديم و خاك شديم (دوباره زنده مى‌شويم؟) اين بازگشتى‌


«1». نجم، 59.

«2». رعد، 5.

«3». واقعه، 77.

جلد 9 - صفحه 208

دور (از عقل و انتظار) است.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3»

جلد 12 - صفحه 214

بعد نسبت به تعجيب ثانى كه قيامت باشد حكايت از آنها فرمايد:

أَ إِذا مِتْنا: (در كلام مقدّر است) يعنى آيا برگرديم به حيات و بار ديگر زنده شويم، وقتى كه بميريم، وَ كُنَّا تُراباً: و خاك گرديم، ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ:

اين رد روح به جسد بازگشتنى است دور از اوهام، يا از عادت و امكان و مورد استبعاد و انكار. ابى بن خلف به ابو جهل گفت: بيا تعجب نما از پيغمبر، پس استخوان پوسيده را نرم نموده به حضرت گفت: آيا گمان كنى وقتى ما مرديم و خاك شديم برمى‌گرديم و زنده مى‌شويم، حق تعالى به جهت رد استبعاد آنها فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

ق وَ الْقُرْآنِ الْمَجِيدِ «1» بَلْ عَجِبُوا أَنْ جاءَهُمْ مُنْذِرٌ مِنْهُمْ فَقالَ الْكافِرُونَ هذا شَيْ‌ءٌ عَجِيبٌ «2» أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً ذلِكَ رَجْعٌ بَعِيدٌ «3» قَدْ عَلِمْنا ما تَنْقُصُ الْأَرْضُ مِنْهُمْ وَ عِنْدَنا كِتابٌ حَفِيظٌ «4»

بَلْ كَذَّبُوا بِالْحَقِّ لَمَّا جاءَهُمْ فَهُمْ فِي أَمْرٍ مَرِيجٍ «5»

ترجمه‌

قسم بقرآن مجيد

بلى تعجب كردند كه آمد آنانرا بيم دهنده‌اى از خودشان پس گفتند كافران اين چيزى است عجيب‌

آيا وقتى كه مرديم و گشتيم خاك اين بازگشتنى است دور

بتحقيق دانستيم آنچه را كه كم ميكند زمين از آنها و نزد ما كتابى است نگهدار

بلكه تكذيب كردند حق را وقتى كه آمدشان پس آنها در امرى آشفته و پريشانند.

تفسير

راجع بفواتح السّور عموما بيانى در اوّل سوره بقره گذشت و اينجا مفسرين بعضى ق را اسمى از اسماء الهى دانسته‌اند كه خدا قسم بآن ياد فرموده و بعضى اشاره باسماء الهى كه مصدّر بقاف است مانند قادر و قاهر و قديم گرفته‌اند و بعضى آنرا عبارت از كوه قاف دانسته و گفته‌اند محيط بزمين و سبزى آسمان از آنست و در بعضى از روايات اينمعنى تأييد شده و در هر حال گفته‌اند جواب قسم محذوف است و مراد آنستكه قسم به ق و قرآن عظيم كريم كه محمّد صلى اللّه عليه و آله و سلّم پيغمبر خدا است يا معاد اجسام محقق است و بنظر حقير اگر بتوان از پيش خود سخنى گفت خوب است گفته شود ق اشاره است بآنكه قيامت حق است و اين جمله جواب قسمى است كه آيات بعد دلالت بر آن دارد و مقدّم شده بر قسم يعنى قيامت حق است قسم بقرآن شريف و بنابراين كلام احتياج بتقدير ندارد و مناسباتش محفوظ است و خداوند بر سبيل انكار نقل فرموده تعجّب كفّار قريش را از بعثت خاتم انبياء براى انذار و تخويف آنها از عذاب الهى چنانچه قمّى ره فرموده بگمان آنكه بايد رسول خدا


جلد 5 صفحه 50

فرشته باشد نه بشرى مانند خودشان و از آنكه وقتى مردم مردند و خاك شدند چگونه ميشود دو مرتبه زنده شوند و برگردند بصورت اوّل با آنكه اجزاء آنها متفرّق و در زمين پهناور گم يا مبدّل باشياء ديگرى گشته‌اند اين رجوع و بازگشتى است دور از تعقّل و تصديق و امكان ندارد و جواب فرموده اين دور از تعقّل و تصديق است براى كسانيكه علم ندارند بأجزاء متفرّق شده و تبديل صورشان بصورت اشياء ديگر ولى ما علم داريم بآنچه زمين از اجساد اموات ميخورد و جزء خود ميكند و ميكاهد از آنها و بصورت ديگرى در ميآورد و در نزد ما لوحى است كه مكتوب و محفوظ است تمام جزئيات و تفاصيل اشياء و احوال خلق در آن و در اينصورت هيچ اشكالى ندارد كه ما آن اجزاء متفرّقه را جمع‌آورى نموده و روح رفته را بقالبش برگردانيم ولى عمده در انكار آنها اين استبعاد نيست بلكه مقصودشان تكذيب حق و حقيقت و نرفتن زير بار فرمان كسى است كه مانند خودشان است در بشريّت و از قبيله خودشان است و او را كمتر از خودشان پنداشته‌اند لذا در امر خودشان متحيّرند كه تصديق كنند او را يا تكذيب ساحر بخوانند يا شاعر يا مجنون و هر روز نسبتى ميدهند و در يك قول ثابت نيستند و كارشان در هم و برهم و مختلط و شوريده و پريشان است و فكرشان مشوّش و آشفته و مضطرب و نگران نميدانند چه بگويند و چه بكنند و چگونه تصديق نمايند و چگونه ننمايند.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً ذلِك‌َ رَجع‌ٌ بَعِيدٌ «3»

آيا زماني‌ ‌که‌ مرديم‌ ‌ما و بوديم‌ خاك‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ برگشتن‌ دوري‌. ‌اينکه‌ كفار

جلد 16 - صفحه 238

تعجب‌ ميكردند چگونه‌ ميشود خاك‌ ‌بر‌ گردد انسان‌ شود مگر آدم‌ يك‌ خاك‌ و طيني‌ بيش‌ نبود چگونه‌ آدم‌ شد و همچنين‌ حواء و مگر بسياري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ حيوانات‌ ‌از‌ خاك‌ توليد نمي‌شوند، مگر اولاد آدم‌ يك‌ نطفه‌ بيشتر بوده‌ علقه‌ ‌شده‌، سپس‌ مضغه‌ سپس‌ لحم‌ و استخوان‌ سپس‌ انسان‌ ‌شده‌ مگر ‌اينکه‌ گياه‌ها يك‌ دانه‌ و يك‌ هسته‌ بيشتر بوده‌ يك‌ شجره عظيمه‌ ‌شده‌، مگر آب‌ بواسطه‌ حرارت‌ جزء هوي‌ نشده‌ مگر بخار ابر و باران‌ نشده‌! آنكه‌ قدرت‌ ‌بر‌ ‌اينکه‌ امور دارد قدرت‌ دارد ‌بر‌ اينكه‌ خاك‌ و استخوان‌ پوسيده‌ رميم‌ ‌را‌ ‌هم‌ انسان‌ كند ‌که‌ تعجب‌ ميكنيد و مي‌گوييد:

أَ إِذا مِتنا وَ كُنّا تُراباً ذلِك‌َ رَجع‌ٌ بَعِيدٌ

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- بعد از این ایراد به رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله و اینکه چگونه از جنس بشر است؟ ایراد دیگری به محتوای دعوت او داشتند و انگشت روی مسأله‌ای می‌گذاردند که برای آنها از هر نظر عجیب و غریب بود.

آنها می‌گفتند: «آیا هنگامی که مردیم و خاک شدیم (دوباره به زندگی باز می‌گردیم) این بازگشتی بعید است»! (أَ إِذا مِتْنا وَ کُنَّا تُراباً ذلِکَ رَجْعٌ بَعِیدٌ).

نکات آیه

۱- زنده شدن دوباره انسان، پس از مردن و خاک شدن، امرى بعید از نظر کافران (أءذا متنا و کنّا ترابًا ذلک رجع بعید)

۲- انکار معاد از سوى کافران، متکى بر استبعاد و نه دلیل قطعى (أءذا متنا و کنّا ترابًا ذلک رجع بعید)

۳- معاد، از مهم ترین انذارهاى پیامبر(ص) براى آدمیان (جاءهم منذر ... أءذا متنا ... ذلک رجع بعید) از ارتباط «أءذا متنا» - که در مورد قیامت است - با تعبیر «منذر» در آیه قبل، استفاده مى شود که یکى از محورهاى عمده انذارهاى پیامبر(ص) مسأله معاد بوده است.

۴- انسان در نگاه مشرکانِ عصر بعثت، موجودى صرفاً مادى و جسمانى است. (أءذا متنا و کنّا ترابًا ذلک رجع بعید) تعبیر «کنّا تراباً» مى رساند که توجه کافران، بیشتر به متلاشى شدن اجزاى بدن در خاک بوده است.

۵- متلاشى شدن اجزاى بدن در خاک، محور اشکال کافران در مسأله معاد (و کنّا ترابًا ذلک رجع بعید)

۶- معاد مورد انذار پیامبر(ص)، معادى جسمانى و نه صرفاً روحانى (جاءهم منذر ... أءذا متنا و کنّا ترابًا ذلک رجع بعید) گفتنى است که اشکال کافران در زمینه معاد جسمانى بوده و پذیرش گرد آمدن دوباره اجزاى بدن بر ایشان دشوار بوده است. این نشان مى دهد که آنان، از انذار پیامبر(ص)، معاد جسمانى را فهمیده اند. آیه شریفه هم اصل فهم ایشان را رد نکرده است.

موضوعات مرتبط

  • انذار: انذار از معاد جسمانى ۶; اهمیت انذار از معاد ۳
  • انسان: حقیقت انسان ۴
  • بدن: تلاشى بدن در قبر ۵
  • کافران: بینش کافران ۱، ۲، ۵
  • محمد(ص): انذارهاى محمد(ص) ۳، ۶
  • مشرکان: بینش مشرکان صدراسلام ۴
  • معاد: استبعاد معاد ۲; استبعاد معاد جسمانى ۱، ۵

منابع