يَمُدّهُم: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(Added word proximity by QBot) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
__TOC__ | |||
''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَمُدّهُم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ''' [[ویژه:پیوند_به_این_صفحه/يَمُدّهُم | آیات شامل این کلمه ]]''' | ||
خط ۵: | خط ۶: | ||
*[[ریشه هم | هم]] (۳۸۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: هم| ]] | *[[ریشه هم | هم]] (۳۸۹۶ بار) [[کلمه با ریشه:: هم| ]] | ||
=== قاموس قرآن === | |||
زيادت. طبرسى ذيل آيه [بقره:15]. فرموده: مدّ در اصل به معنى زيادت است، جذب و كشيدن را مدّ گويند كه كشيدن چيزى سبب زيادت طول آن است. ولى راغب معناى آن را كشيدن مىداند و گويد:«اَصْلُ الْمَدِّ: اَلْجَرُّ» و مدّت را از آن مدّت گويند كه وقت ممتد است. در اقرب الموارد آمده: سيل را از آن مدّ گويند كه زيادت آب است. به نظر مىآيد كه قول مجمعالبيان اصح باشد و اينكه گسترش دادن زمين را مدّالارض گوييم كه گسترش يك نوع زيادت است همچنين مهلت دادن، مال دادن و غيره. [رعد:3]. مراد از مدّالارض ظاهراً گسترش و وسعت خشكى آن است اگر در نظر بگيريم كه زمين در اصل مذاب بوده سپس در اثر سرد شدن قسمتى از آن منجمد شده و به تدريج بر وسعت آن افزوده تا تمام سطح آن را فرا گرفته است، در اينصورت معنى مدّالارض را بهتر درك خواهيم كرد يعنى: او كسى است كه زمين را گسترش داد و در آن كوههاى پابرجا و نهرها قرارداد. نظير:[حجر:19]. *[حجر:88]. مدّعين به معنى نگاه شديد و خيره شدن است يعنى چشمانت را به چيزهایی كه به دستههاى كفّار دادهايم نگران مكن. * [مريم:79]. آنچه مىگويد مى نويسيم و عذاب را بر او افزون مىكنيم. * [مريم:75]. «فَلْيَمْدُد» امر غائب است مراد از آن مهلت مىباشد. گويند براى حتمى بودن مهلت به صورت امر آمده است يعنى هر كه در ضلالت باشد خدا حتماً به او مهلت خواهد داد ولى وقت آمدن عذاب يا قيامت خواهد دانست كه موقعيّت بدى داشته و بىيار و ياور است. * [لقمان:27]. منظور از «يَمُدُّ» امداد و يارى است . * [بقره:15]. مراد ظاهراً از «يَمُدُّهُم» مهلت است. * [شعراء:133]. [اسراء:6]. شما را با چهارپايان - اموال و پسران فزونى داديم مدّ و امداد هر دو يكى است ولى راغب در مفردات گفته: امداد اكثراً در محبوب و مدّ در مكروه آيد. *** * [كهف:109]. مداد به معنى مركب است از كشّاف و جوامع الجامع فهميده مىشود كه علّت تسميه، زياد شدن وزن دوات بواسطه آن است. «مدد» مصدر است به معنى زيادت و آمدن چيزى بعد از چيزى، مراد از آن در آيه ظاهراً اسم است يعنى بگو اگر دريا مركب شده و كلمات خدا با آن نوشته مىشد حتماً پيش از تمام شدن كلمات خدا، دريا تمام مىشد و اگر چه درياى ديگرى را بر آن كمك مىآورديم. معنى آيه در «كلم» گذشت. | |||
===کلمات [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]=== | |||
<qcloud> | |||
فِي:100, وَ:100, طُغْيَانِهِم:85, بِهِم:85, يَسْتَهْزِئ:70, يَعْمَهُون:70, أُولٰئِک:70, الّذِين:55, مُسْتَهْزِءُون:55, اللّه:55, اشْتَرَوُا:40, نَحْن:40, الضّلاَلَة:25, إِنّمَا:25, بِالْهُدَى:10, مَعَکُم:10 | |||
</qcloud> | |||
===تکرار در هر سال نزول=== | |||
{{#ask:[[رده:آیات قرآن]] [[نازل شده در سال::+]] [[کلمه غیر ربط::يَمُدّهُم]] | |||
|?نازل شده در سال | |||
|mainlabel=- | |||
|headers=show | |||
|limit=2000 | |||
|format=jqplotchart | |||
|charttype=line | |||
|charttitle=نمودار تکرار در هر سال نزول | |||
|labelaxislabel=سال نزول | |||
|smoothlines=yes | |||
|numbersaxislabel=دفعات تکرار | |||
|distribution=yes | |||
|min=0 | |||
|datalabels=value | |||
|distributionsort=none | |||
|ticklabels=yes | |||
|colorscheme=rdbu | |||
|chartlegend=none | |||
}} | |||
[[رده:كلمات قرآن]] | [[رده:كلمات قرآن]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۱ دی ۱۳۹۵، ساعت ۱۳:۱۴
ریشه کلمه
قاموس قرآن
زيادت. طبرسى ذيل آيه [بقره:15]. فرموده: مدّ در اصل به معنى زيادت است، جذب و كشيدن را مدّ گويند كه كشيدن چيزى سبب زيادت طول آن است. ولى راغب معناى آن را كشيدن مىداند و گويد:«اَصْلُ الْمَدِّ: اَلْجَرُّ» و مدّت را از آن مدّت گويند كه وقت ممتد است. در اقرب الموارد آمده: سيل را از آن مدّ گويند كه زيادت آب است. به نظر مىآيد كه قول مجمعالبيان اصح باشد و اينكه گسترش دادن زمين را مدّالارض گوييم كه گسترش يك نوع زيادت است همچنين مهلت دادن، مال دادن و غيره. [رعد:3]. مراد از مدّالارض ظاهراً گسترش و وسعت خشكى آن است اگر در نظر بگيريم كه زمين در اصل مذاب بوده سپس در اثر سرد شدن قسمتى از آن منجمد شده و به تدريج بر وسعت آن افزوده تا تمام سطح آن را فرا گرفته است، در اينصورت معنى مدّالارض را بهتر درك خواهيم كرد يعنى: او كسى است كه زمين را گسترش داد و در آن كوههاى پابرجا و نهرها قرارداد. نظير:[حجر:19]. *[حجر:88]. مدّعين به معنى نگاه شديد و خيره شدن است يعنى چشمانت را به چيزهایی كه به دستههاى كفّار دادهايم نگران مكن. * [مريم:79]. آنچه مىگويد مى نويسيم و عذاب را بر او افزون مىكنيم. * [مريم:75]. «فَلْيَمْدُد» امر غائب است مراد از آن مهلت مىباشد. گويند براى حتمى بودن مهلت به صورت امر آمده است يعنى هر كه در ضلالت باشد خدا حتماً به او مهلت خواهد داد ولى وقت آمدن عذاب يا قيامت خواهد دانست كه موقعيّت بدى داشته و بىيار و ياور است. * [لقمان:27]. منظور از «يَمُدُّ» امداد و يارى است . * [بقره:15]. مراد ظاهراً از «يَمُدُّهُم» مهلت است. * [شعراء:133]. [اسراء:6]. شما را با چهارپايان - اموال و پسران فزونى داديم مدّ و امداد هر دو يكى است ولى راغب در مفردات گفته: امداد اكثراً در محبوب و مدّ در مكروه آيد. *** * [كهف:109]. مداد به معنى مركب است از كشّاف و جوامع الجامع فهميده مىشود كه علّت تسميه، زياد شدن وزن دوات بواسطه آن است. «مدد» مصدر است به معنى زيادت و آمدن چيزى بعد از چيزى، مراد از آن در آيه ظاهراً اسم است يعنى بگو اگر دريا مركب شده و كلمات خدا با آن نوشته مىشد حتماً پيش از تمام شدن كلمات خدا، دريا تمام مىشد و اگر چه درياى ديگرى را بر آن كمك مىآورديم. معنى آيه در «كلم» گذشت.