الصافات ١٤٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::أَنْبَتْنَا|أَنْبَتْنَا]] [[کلمه غیر ربط::أَنْبَتْنَا| ]] [[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این ریشه::نبت| ]][[ریشه غیر ربط::نبت| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْه|عَلَيْهِ]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْه| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::شَجَرَة|شَجَرَةً]] [[کلمه غیر ربط::شَجَرَة| ]] [[شامل این ریشه::شجر| ]][[ریشه غیر ربط::شجر| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::يَقْطِين|يَقْطِينٍ]] [[کلمه غیر ربط::يَقْطِين| ]] [[شامل این ریشه::يقطن| ]][[ریشه غیر ربط::يقطن| ]][[شامل این ریشه::يقطين| ]][[ریشه غیر ربط::يقطين| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::أَنْبَتْنَا|أَنْبَتْنَا]] [[کلمه غیر ربط::أَنْبَتْنَا| ]] [[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این ریشه::نبت| ]][[ریشه غیر ربط::نبت| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْه|عَلَيْهِ]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْه| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::شَجَرَة|شَجَرَةً]] [[کلمه غیر ربط::شَجَرَة| ]] [[شامل این ریشه::شجر| ]][[ریشه غیر ربط::شجر| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنْ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::يَقْطِين|يَقْطِينٍ]] [[کلمه غیر ربط::يَقْطِين| ]] [[شامل این ریشه::يقطن| ]][[ریشه غیر ربط::يقطن| ]][[شامل این ریشه::يقطين| ]][[ریشه غیر ربط::يقطين| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و بر (سر و سامان)ش درختی از کدو بن رویاندیم. | |-|صادقی تهرانی=و بر (سر و سامان)ش درختی از کدو بن رویاندیم. | ||
|-|معزی=و رویانیدیم بر او درختی را از کدو | |-|معزی=و رویانیدیم بر او درختی را از کدو | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">And We made a gourd tree grow over him.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037146.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037146.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::146|١٤٦]] | قبلی = الصافات ١٤٥ | بعدی = الصافات ١٤٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«شَجَرَةً»: گیاه. بوته. «یَقْطِینٍ»: کدو. کدوبُن بدان خاطر انتخاب شده تا برگهایش روی یونس بیفتد و او را از گزند حوادث در امان دارد. | «شَجَرَةً»: گیاه. بوته. «یَقْطِینٍ»: کدو. کدوبُن بدان خاطر انتخاب شده تا برگهایش روی یونس بیفتد و او را از گزند حوادث در امان دارد. | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link158 | آيات ۱۳۳ - ۱۴۸ سوره | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link159 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link158 | آيات ۱۳۳ - ۱۴۸ سوره صافّات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link160 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link159 | مراد از اين كه فرمود: يونس، به سوى كشتى فرار كرد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link161 | گفتارى پيرامون داستان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۹#link160 | «تسبیح خداوند»، تنها ذکری که باعث نجات حضرت یونس شد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link161 | گفتارى در چند فصل، پيرامون داستان يونس«ع»]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link164 | موارد اختلاف داستان يونس«ع» نزد اهل كتاب، با ظواهر آيات قرآن كريم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link164 | موارد اختلاف داستان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link165 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۲۰#link165 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link73 | آيه و ترجمه]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link73 | آيه و ترجمه]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link74 | تفسير:]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link74 | تفسير:]] | ||
خط ۴۴: | خط ۵۳: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link79 | ۴ - پاسخ به يك سؤ ال]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link79 | ۴ - پاسخ به يك سؤ ال]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link80 | ۵ - قرعه و مشروعيت آن در اسلام]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۶۰#link80 | ۵ - قرعه و مشروعيت آن در اسلام]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ «145» وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ «146» وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ «147» | |||
پس او را در حالى كه بيمار بود به زمين خشكى افكنديم. و بر او بتهاى از كدو رويانديم. و او را (پس از بهبودى) به سوى يكصد هزار نفر بلكه يا بيشتر فرستاديم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (146) | |||
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ: و برويانيديم بر بالاى سر او، شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ: درختى از كدو تا برگهاى خود او را سايه كرد و از حرارت آفتاب او را نگهداشت. خاصيت درخت كدو آنست كه مگس گرد آن نگردد. | |||
از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله پرسيدند كه يا رسول اللّه چرا كدو را بسيار دوست مىدارى؟ فرمود: درخت برادر من يونس است «1». | |||
از ابن عباس و ابن مسعود نقل شده: چون يونس از شكم ماهى بيرون آمد، مانند جوجه مرغ كه پر نداشته باشد مىلرزيد. حق تعالى برّه كوهى را امر فرمود تا پستان در دهن او مىنهاد تا وقتى كه پوست او محكم و گوشت او به حالت اوليه برگشت. «2» خطاب شد برو به جانب قوم كه ايمان آوردند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133) إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (135) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (136) وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ (137) | |||
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (138) وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (139) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (140) فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (141) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ (142) | |||
فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (143) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145) وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (146) وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ (147) | |||
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ (148) | |||
ترجمه | |||
و همانا لوط از پيمبران است | |||
هنگاميكه نجات داديم او و اهلش را همگى | |||
مگر پيرزنى را در بازماندگان | |||
پس هلاك كرديم ديگران را | |||
و همانا شما ميگذريد بر آنها با آنكه هستيد صبحكنندگان | |||
و بشب آيا پس در نمىيابيد بعقل | |||
و همانا يونس از پيمبرانست | |||
هنگاميكه گريخت بسوى كشتى مملوّ | |||
پس قرعه زد پس شد | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 448 | |||
از قرعه بنام افتادگان | |||
پس فرو بردش ماهى و او بود ملامت كننده خود | |||
پس اگر نه اينكه او بود از تسبيح كنندگان | |||
هر آينه ميماند در شكمش تا روزى كه برانگيخته ميشوند | |||
پس انداختيم او را بزمينى بىگياه با آنكه او بيمار بود | |||
و رويانديم بر سر او درختى از كدو | |||
و فرستاديم او را بسوى صد هزار نفر يا زياده مىبودند | |||
پس ايمان آوردند پس بهرهمند نموديم ايشانرا تا زمان مرگ. | |||
تفسير | |||
خداوند متعال متذكر شده قصّه حضرت لوط و نجات او و خانوادهاش جز زن پيرش را كه باقى ماند در عذاب و هلاك شد با ساير اهل سدوم بنحو اجمال چون تفصيل آن در سور سابقه ذكر شده و گوشزد فرموده اهل مكّه را كه در مسافرت بشام همه ساله بر آنديار عبور مينمايند صبح و شام و مىبينند آثار باقيه آنشهر ويران را و تعقّل نميكنند تا متنبّه شوند كه در اثر معصيت خدا باين بلا گرفتار شدند و از روايتى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود كه مراد مرور بر احوال آنها است در قرآن چون قرائت نمايند آنرا صبح و شام و در هر حال تعجّب از عدم تعقل و عبرت آنها است از آنچه مىبينند و مىشنوند و فرموده كه حضرت يونس بن متّى كه شرح حال او در سوره خودش گذشت از پيغمبران مرسل بود و از قوم خودش مانند غلامى كه از مولاى خود بگريزد بدون اذن خدا گريخت و رفت بجانب كشتى مملوّ از متاع و مسافر و نشست در آن تا وسط دريا كه كشتى از رفتار بازماند و كشتيبانان گفتند هر وقت بندهاى از مولاى خود گريخته باشد اين پيشآمد براى كشتى ما روى ميدهد و بنا شد قرعه بكشند بنام هر كس بيايد او را در دريا بيندازند تا سايرين از خطر مرگ ايمن شوند و حضرت يونس داخل شد در كسانيكه قرعه بنام آنها كشيده ميشد و بنام او درآمد و چون آثار صلاح و تقوى از سيماى او ظاهر بود قرعه را تكرار نمودند تا سه مرتبه و در هر سه بار نام او بيرون آمد و حضرت متوجه بلب كشتى شد ديد ماهى بزرگى سر از آب بيرون آورده و دهانش را گشوده خود را بدهان او انداخت چنانچه در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده پس آن ماهى او را مانند لقمهاى فرو برد و بلع كرد و او مورد ملامت مردم گرديد يا خود را ملامت نمود بر ترك اولائى كه از او صادر شد كه بىدستور الهى از ميان قوم خود بيرون رفته بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون كشتى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 449 | |||
بوسط دريا رسيد خدا ماهى بزرگيرا فرستاد جلو كشتى را گرفت يونس باو نظر نمود از آن ترسيد خود را بآخر كشتى برد ماهى هم متوجه بجانب او گرديد و دور زد و دهانش را بروى او باز كرد و اهل كشتى گفتند در ميان ما گنهكارى است پس قرعه كشيدند و بنام يونس درآمد و او را در دريا انداختند و ماهى او را بلع نمود و در آب روان گرديد و نقل نمودهاند كه خداوند بماهى وحى فرمود كه من شكم تو را زندان او قرار دادم نه او را خوراك تو بايد او را محفوظ بدارى يعنى قوّه هضم را از اندرون او سلب فرمود بقدرى كه آنحضرت در شكم ماهى سالم ماند تا سه روز كه در آن مدت مشغول بذكر خدا بود بنحويكه در سوره انبياء گذشت و اگر نبود اشتغال او بذكر و تسبيح خدا درنگ مينمود در شكم ماهى تا روز قيامت و بعد از سه روز خداوند بآنماهى امر فرمود كه او را بزمين بيگياهى بيندازد و انداخت و خداوند بر سر او سايبانى از درخت كدوئى رويانيد براى آنكه پوستش رقيق و بدنش ضعيف و مريض شده بود و چون قوى و سالم گرديد آندرخت خشك شد و او بزحمت افتاد و متأثر و ملول گرديد و بخدا از خشك شدن آندرخت شكايت نمود و خداوند جواب فرمود تو از خشك شدن درختى كه نكاشتى و آب ندادى و ديگر احتياج بآن ندارى چون خوب شدى غمگين ميشوى و محزون نميشوى براى اهل نينوا كه بيش از يكصد هزار نفرند و ميخواهى عذاب بر آنها نازل شود آنها ايمان آوردند و پرهيزكار شدند پس بر گرد بسوى ايشان و آنحضرت مراجعت فرمود و اهل نينوا بعد از معرفت بحال او مقدمش را گرامى داشتند و ايمان آوردند بخوبى و بخوشى زيستند تا باجل خود از دنيا رفتند چنانچه اين معانى از روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود و يقطين در لغت اشجار بىساق كم دوام را گويند مانند كدو كه اينجا اراده شده است و كلمه او در او يزيدون محتمل است بمعناى واو باشد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و يزيدون قرائت فرموده است و در بعضى از روايات تصريح بزياده سى هزار شده و محتمل است بمعناى بل باشد و محتمل است براى ابهام باشد يعنى لازم نيست دانسته شود عدد آنها تحقيقا همينقدر كه بدانند زياد بودند كافى است و محتمل است براى تخيير باشد يعنى كسيكه آنها را از دور ميديد ميتوانست بصد هزار يا بيشتر تخمين بزند يا | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 450 | |||
اگر اطفال را حساب نكنند چون پيغمبر بر آنها مبعوث نميشود صد هزار بودند و الّا بيشتر چون آنها هم به تبع بزرگترهاشان از اهل ايمان حساب ميشوند و در هر حال عدد آنها در علم الهى معيّن بود و ترديدى در آن مقام نبوده و نيست و اللّه تعالى اعلم بمراده. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَنَبَذناهُ بِالعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145) وَ أَنبَتنا عَلَيهِ شَجَرَةً مِن يَقطِينٍ (146) | |||
پس انداختيم ما او را بزمين ساده و او مريض بود پس رويانيديم بر او درختي از كدو | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 146)- باز در اینجا لطف الهی به سراغ او آمد، چرا که بدنش بیمار و آزرده، و اندامش خسته و ناتوان بود، آفتاب ساحل او را آزار میداد، پوششی لطیف لازم بود تا بدنش در زیر آن بیارامد. | |||
قرآن در اینجا میگوید: «ما بوته کدوئی بر او رویاندیم» تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش آرامش بیابد (وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۲: | خط ۲۰۹: | ||
[[رده:فضایل حق طلبان]][[رده:آثار اراده خدا]][[رده:امدادهاى خدا]][[رده:رویش درختان پهن برگ]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:آثار تسبیح یونس]][[رده:آثار دعاى یونس]][[رده:امداد به یونس]][[رده:زمینه امداد به یونس]][[رده:سایبان یونس]][[رده:فضایل یونس]][[رده:قصه یونس]][[رده:نجات یونس]] | [[رده:فضایل حق طلبان]][[رده:آثار اراده خدا]][[رده:امدادهاى خدا]][[رده:رویش درختان پهن برگ]][[رده:مشمولان لطف خدا]][[رده:آثار تسبیح یونس]][[رده:آثار دعاى یونس]][[رده:امداد به یونس]][[رده:زمینه امداد به یونس]][[رده:سایبان یونس]][[رده:فضایل یونس]][[رده:قصه یونس]][[رده:نجات یونس]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 146 سوره صافات | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 146 سوره صافات,صافات 146,وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ,فضایل حق طلبان,آثار اراده خدا,امدادهاى خدا,رویش درختان پهن برگ,مشمولان لطف خدا,آثار تسبیح یونس,آثار دعاى یونس,امداد به یونس,زمینه امداد به یونس,سایبان یونس,فضایل یونس,قصه یونس,نجات یونس,آیات قرآن سوره الصافات | |||
|description=وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۰۴
کپی متن آیه |
---|
وَ أَنْبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ |
ترجمه
الصافات ١٤٥ | آیه ١٤٦ | الصافات ١٤٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«شَجَرَةً»: گیاه. بوته. «یَقْطِینٍ»: کدو. کدوبُن بدان خاطر انتخاب شده تا برگهایش روی یونس بیفتد و او را از گزند حوادث در امان دارد.
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ «145» وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ «146» وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ «147»
پس او را در حالى كه بيمار بود به زمين خشكى افكنديم. و بر او بتهاى از كدو رويانديم. و او را (پس از بهبودى) به سوى يكصد هزار نفر بلكه يا بيشتر فرستاديم.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (146)
وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ: و برويانيديم بر بالاى سر او، شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ: درختى از كدو تا برگهاى خود او را سايه كرد و از حرارت آفتاب او را نگهداشت. خاصيت درخت كدو آنست كه مگس گرد آن نگردد.
از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله پرسيدند كه يا رسول اللّه چرا كدو را بسيار دوست مىدارى؟ فرمود: درخت برادر من يونس است «1».
از ابن عباس و ابن مسعود نقل شده: چون يونس از شكم ماهى بيرون آمد، مانند جوجه مرغ كه پر نداشته باشد مىلرزيد. حق تعالى برّه كوهى را امر فرمود تا پستان در دهن او مىنهاد تا وقتى كه پوست او محكم و گوشت او به حالت اوليه برگشت. «2» خطاب شد برو به جانب قوم كه ايمان آوردند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ إِنَّ لُوطاً لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (133) إِذْ نَجَّيْناهُ وَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَ (134) إِلاَّ عَجُوزاً فِي الْغابِرِينَ (135) ثُمَّ دَمَّرْنَا الْآخَرِينَ (136) وَ إِنَّكُمْ لَتَمُرُّونَ عَلَيْهِمْ مُصْبِحِينَ (137)
وَ بِاللَّيْلِ أَ فَلا تَعْقِلُونَ (138) وَ إِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ (139) إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (140) فَساهَمَ فَكانَ مِنَ الْمُدْحَضِينَ (141) فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَ هُوَ مُلِيمٌ (142)
فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (143) لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ (144) فَنَبَذْناهُ بِالْعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145) وَ أَنْبَتْنا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِنْ يَقْطِينٍ (146) وَ أَرْسَلْناهُ إِلى مِائَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ (147)
فَآمَنُوا فَمَتَّعْناهُمْ إِلى حِينٍ (148)
ترجمه
و همانا لوط از پيمبران است
هنگاميكه نجات داديم او و اهلش را همگى
مگر پيرزنى را در بازماندگان
پس هلاك كرديم ديگران را
و همانا شما ميگذريد بر آنها با آنكه هستيد صبحكنندگان
و بشب آيا پس در نمىيابيد بعقل
و همانا يونس از پيمبرانست
هنگاميكه گريخت بسوى كشتى مملوّ
پس قرعه زد پس شد
جلد 4 صفحه 448
از قرعه بنام افتادگان
پس فرو بردش ماهى و او بود ملامت كننده خود
پس اگر نه اينكه او بود از تسبيح كنندگان
هر آينه ميماند در شكمش تا روزى كه برانگيخته ميشوند
پس انداختيم او را بزمينى بىگياه با آنكه او بيمار بود
و رويانديم بر سر او درختى از كدو
و فرستاديم او را بسوى صد هزار نفر يا زياده مىبودند
پس ايمان آوردند پس بهرهمند نموديم ايشانرا تا زمان مرگ.
تفسير
خداوند متعال متذكر شده قصّه حضرت لوط و نجات او و خانوادهاش جز زن پيرش را كه باقى ماند در عذاب و هلاك شد با ساير اهل سدوم بنحو اجمال چون تفصيل آن در سور سابقه ذكر شده و گوشزد فرموده اهل مكّه را كه در مسافرت بشام همه ساله بر آنديار عبور مينمايند صبح و شام و مىبينند آثار باقيه آنشهر ويران را و تعقّل نميكنند تا متنبّه شوند كه در اثر معصيت خدا باين بلا گرفتار شدند و از روايتى كه در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده استفاده ميشود كه مراد مرور بر احوال آنها است در قرآن چون قرائت نمايند آنرا صبح و شام و در هر حال تعجّب از عدم تعقل و عبرت آنها است از آنچه مىبينند و مىشنوند و فرموده كه حضرت يونس بن متّى كه شرح حال او در سوره خودش گذشت از پيغمبران مرسل بود و از قوم خودش مانند غلامى كه از مولاى خود بگريزد بدون اذن خدا گريخت و رفت بجانب كشتى مملوّ از متاع و مسافر و نشست در آن تا وسط دريا كه كشتى از رفتار بازماند و كشتيبانان گفتند هر وقت بندهاى از مولاى خود گريخته باشد اين پيشآمد براى كشتى ما روى ميدهد و بنا شد قرعه بكشند بنام هر كس بيايد او را در دريا بيندازند تا سايرين از خطر مرگ ايمن شوند و حضرت يونس داخل شد در كسانيكه قرعه بنام آنها كشيده ميشد و بنام او درآمد و چون آثار صلاح و تقوى از سيماى او ظاهر بود قرعه را تكرار نمودند تا سه مرتبه و در هر سه بار نام او بيرون آمد و حضرت متوجه بلب كشتى شد ديد ماهى بزرگى سر از آب بيرون آورده و دهانش را گشوده خود را بدهان او انداخت چنانچه در فقيه از امام باقر عليه السّلام نقل نموده پس آن ماهى او را مانند لقمهاى فرو برد و بلع كرد و او مورد ملامت مردم گرديد يا خود را ملامت نمود بر ترك اولائى كه از او صادر شد كه بىدستور الهى از ميان قوم خود بيرون رفته بود و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه چون كشتى
جلد 4 صفحه 449
بوسط دريا رسيد خدا ماهى بزرگيرا فرستاد جلو كشتى را گرفت يونس باو نظر نمود از آن ترسيد خود را بآخر كشتى برد ماهى هم متوجه بجانب او گرديد و دور زد و دهانش را بروى او باز كرد و اهل كشتى گفتند در ميان ما گنهكارى است پس قرعه كشيدند و بنام يونس درآمد و او را در دريا انداختند و ماهى او را بلع نمود و در آب روان گرديد و نقل نمودهاند كه خداوند بماهى وحى فرمود كه من شكم تو را زندان او قرار دادم نه او را خوراك تو بايد او را محفوظ بدارى يعنى قوّه هضم را از اندرون او سلب فرمود بقدرى كه آنحضرت در شكم ماهى سالم ماند تا سه روز كه در آن مدت مشغول بذكر خدا بود بنحويكه در سوره انبياء گذشت و اگر نبود اشتغال او بذكر و تسبيح خدا درنگ مينمود در شكم ماهى تا روز قيامت و بعد از سه روز خداوند بآنماهى امر فرمود كه او را بزمين بيگياهى بيندازد و انداخت و خداوند بر سر او سايبانى از درخت كدوئى رويانيد براى آنكه پوستش رقيق و بدنش ضعيف و مريض شده بود و چون قوى و سالم گرديد آندرخت خشك شد و او بزحمت افتاد و متأثر و ملول گرديد و بخدا از خشك شدن آندرخت شكايت نمود و خداوند جواب فرمود تو از خشك شدن درختى كه نكاشتى و آب ندادى و ديگر احتياج بآن ندارى چون خوب شدى غمگين ميشوى و محزون نميشوى براى اهل نينوا كه بيش از يكصد هزار نفرند و ميخواهى عذاب بر آنها نازل شود آنها ايمان آوردند و پرهيزكار شدند پس بر گرد بسوى ايشان و آنحضرت مراجعت فرمود و اهل نينوا بعد از معرفت بحال او مقدمش را گرامى داشتند و ايمان آوردند بخوبى و بخوشى زيستند تا باجل خود از دنيا رفتند چنانچه اين معانى از روايت قمّى ره از امام باقر عليه السّلام استفاده ميشود و يقطين در لغت اشجار بىساق كم دوام را گويند مانند كدو كه اينجا اراده شده است و كلمه او در او يزيدون محتمل است بمعناى واو باشد چنانچه در مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه و يزيدون قرائت فرموده است و در بعضى از روايات تصريح بزياده سى هزار شده و محتمل است بمعناى بل باشد و محتمل است براى ابهام باشد يعنى لازم نيست دانسته شود عدد آنها تحقيقا همينقدر كه بدانند زياد بودند كافى است و محتمل است براى تخيير باشد يعنى كسيكه آنها را از دور ميديد ميتوانست بصد هزار يا بيشتر تخمين بزند يا
جلد 4 صفحه 450
اگر اطفال را حساب نكنند چون پيغمبر بر آنها مبعوث نميشود صد هزار بودند و الّا بيشتر چون آنها هم به تبع بزرگترهاشان از اهل ايمان حساب ميشوند و در هر حال عدد آنها در علم الهى معيّن بود و ترديدى در آن مقام نبوده و نيست و اللّه تعالى اعلم بمراده.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
فَنَبَذناهُ بِالعَراءِ وَ هُوَ سَقِيمٌ (145) وَ أَنبَتنا عَلَيهِ شَجَرَةً مِن يَقطِينٍ (146)
پس انداختيم ما او را بزمين ساده و او مريض بود پس رويانيديم بر او درختي از كدو
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 146)- باز در اینجا لطف الهی به سراغ او آمد، چرا که بدنش بیمار و آزرده، و اندامش خسته و ناتوان بود، آفتاب ساحل او را آزار میداد، پوششی لطیف لازم بود تا بدنش در زیر آن بیارامد.
قرآن در اینجا میگوید: «ما بوته کدوئی بر او رویاندیم» تا در سایه برگهای پهن و مرطوبش آرامش بیابد (وَ أَنْبَتْنا عَلَیْهِ شَجَرَةً مِنْ یَقْطِینٍ).
نکات آیه
۱ - روییدن درخت پهن برگ و پوشش دهنده به اراده خداوند، بر فراز یونس(ع) پس از بیرون آمدن او از شکم ماهى (و أنبتنا علیه شجرة من یقطین) «یقطین» به درخت و گیاه پهن برگ و پوشش دهنده (مانند کدو) گفته مى شود.
۲ - احتیاج یونس(ع) به سایبان، پس از بیرون آمدن از شکم ماهى (و أنبتنا علیه شجرة من یقطین)
۳ - یونس(ع)، مورد لطف ویژه خداوند و برخوردار از امداد او (و أنبتنا علیه شجرة من یقطین)
۴ - رویاندن درختى پهن برگ در زمینى خالى از درخت و گیاه براى یونس(ع)، از نشانه هاى قدرت خداوند و امداد الهى براى حق طلبان (و أنبتنا علیه شجرة من یقطین) برداشت یاد شده از آن جا است که آیه شریفه، با ارائه نمونه اى از قدرت خداوند و امدادهاى او براى جبهه حق، در مقام امتنان بر یونس(ع) و نیز در صدد دلدارى به پیامبر(ص) و مؤمنان، است.
۵ - دعا و تسبیح یونس(ع)، موجب برخوردار شدن او از لطف و امداد خداوند (إنّه کان من المسبّحین ... و أنبتنا علیه شجرة من یقطین)
روایات و احادیث
۶ - «عن أبى جعفر(ع) قال: لبث یونس فى بطن الحوت ثلاثة أیّام و نادى فى الظلمات ... أن لا إله إلاّ أنت سبحانک إنّى کنت من الظالمین فاستجاب اللّه له فأخرجه الحوت إلى الساحل ... و أنبت اللّه علیه شجرة من یقطین (و هو القرع) فکان یمصّه و یستظلّ به و یورقه و کان تساقط شعره و رقّ جلده;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: یونس سه روز در شکم ماهى محبوس ماند و در تاریکى ها ... ندا در داد [خدایا] جز تو هیچ معبودى نیست. منزهى تو [و] من از ستمکاران بودم. پس خدا او را اجابت کرد و ماهى او را از دریا به ساحل افکند... و خدا براى او درختى از نوع کدو رویانید. پس یونس آن را مى مکید و از سایه برگ هاى آن بهره مى برد و [چون در شکم ماهى زندانى بود] موهاى او ریخته و پوست بدن وى نازک شده بود».
موضوعات مرتبط
- حق طلبان: فضایل حق طلبان ۴
- خدا: آثار اراده خدا ۱; امدادهاى خدا ۳، ۴
- درختان: رویش درختان پهن برگ ۴
- لطف خدا: مشمولان لطف خدا ۳، ۵
- یونس(ع): آثار تسبیح یونس(ع) ۵; آثار دعاى یونس(ع) ۵; امداد به یونس(ع) ۳، ۴; زمینه امداد به یونس(ع) ۵; سایبان یونس(ع) ۱، ۲، ۴; فضایل یونس(ع) ۳، ۴; قصه یونس(ع) ۱، ۲; نجات یونس(ع) ۱
منابع
- ↑ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۳۱۹; نورالثقلین، ج ۴، ص ۴۳۶، ح ۱۱۷.