الصافات ٥٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَو|لَوْ]] [[شامل این ریشه::لو| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::نِعْمَة|نِعْمَةُ]] [[کلمه غیر ربط::نِعْمَة| ]] [[شامل این ریشه::نعم| ]][[ریشه غیر ربط::نعم| ]][[شامل این کلمه::رَبّي|رَبِّي]] [[کلمه غیر ربط::رَبّي| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ى| ]][[ریشه غیر ربط::ى| ]][[شامل این کلمه::لَکُنْت|لَکُنْتُ]] [[کلمه غیر ربط::لَکُنْت| ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[ریشه غیر ربط::کون| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::الْمُحْضَرِين|الْمُحْضَرِينَ]] [[کلمه غیر ربط::الْمُحْضَرِين| ]] [[شامل این ریشه::حضر| ]][[ریشه غیر ربط::حضر| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لَو|لَوْ]] [[شامل این ریشه::لو| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::نِعْمَة|نِعْمَةُ]] [[کلمه غیر ربط::نِعْمَة| ]] [[شامل این ریشه::نعم| ]][[ریشه غیر ربط::نعم| ]][[شامل این کلمه::رَبّي|رَبِّي]] [[کلمه غیر ربط::رَبّي| ]] [[شامل این ریشه::ربب| ]][[ریشه غیر ربط::ربب| ]][[شامل این ریشه::ى| ]][[ریشه غیر ربط::ى| ]][[شامل این کلمه::لَکُنْت|لَکُنْتُ]] [[کلمه غیر ربط::لَکُنْت| ]] [[شامل این ریشه::کون| ]][[ریشه غیر ربط::کون| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::الْمُحْضَرِين|الْمُحْضَرِينَ]] [[کلمه غیر ربط::الْمُحْضَرِين| ]] [[شامل این ریشه::حضر| ]][[ریشه غیر ربط::حضر| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ لَوْ لاَ نِعْمَةُ رَبِّي لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=«و اگر نعمت پروردگارم نبود، بیگمان من (نیز) از احضارشدگان (برای پرسش و در آن آتش) بودم.» | |-|صادقی تهرانی=«و اگر نعمت پروردگارم نبود، بیگمان من (نیز) از احضارشدگان (برای پرسش و در آن آتش) بودم.» | ||
|-|معزی=و اگر نبود نعمت پروردگار من هر آینه میبودم از احضارشدگان | |-|معزی=و اگر نبود نعمت پروردگار من هر آینه میبودم از احضارشدگان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Were it not for the grace of my Lord, I would have been among the arraigned.”</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037057.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037057.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::57|٥٧]] | قبلی = الصافات ٥٦ | بعدی = الصافات ٥٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::8|٨]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«الْمُحْضَرِینَ»: کسانی که فرشتگان ایشان را در میان دوزخ گرد آوردهاند (نگا: روم / ، سبأ / ، یس / و و ، قصص / ). | «الْمُحْضَرِینَ»: کسانی که فرشتگان ایشان را در میان دوزخ گرد آوردهاند (نگا: روم / ، سبأ / ، یس / و و ، قصص / ). | ||
خط ۳۲: | خط ۴۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۵#link27 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۵#link27 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ «56» وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ «57» | |||
(فرد بهشتى به دوزخى) گويد: به خدا سوگند نزديك بود كه مرا به نابودى كشانى. | |||
و اگر نعمت (و لطف) پروردگارم نبود، قطعاً از احضار شدگان (در دوزخ) بودم. | |||
جلد 8 - صفحه 32 | |||
===نکته ها=== | |||
كلمهى «تردين» از «ارداء» به معناى سقوط از بلندى است كه با نابودى همراه باشد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- بهشتيان از حال دوزخيان اطلاع مىگيرند. «فَاطَّلَعَ» | |||
2- منكران قيامت در وسط دوزخند. «سَواءِ الْجَحِيمِ» | |||
3- بهشتيان مىتوانند با دوستان دوزخى خود گفتگو كنند. قالَ ... | |||
4- مواظب خطر دوستان ناباب باشيم. «كِدْتَ لَتُرْدِينِ» | |||
5- افراد فاسد براى فاسد كردن ديگران تلاشها مىكنند. «كِدْتَ لَتُرْدِينِ» | |||
6- اگر يك لحظه لطف خدا قطع شود، سقوط انسان حتمى است. لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ ... | |||
7- بعضى از بندگان مخلص، ممكن است تا لب پرتگاه بروند، امّا لطف خداوند آنان را نجات مىدهد. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي» | |||
8- تأثير نپذيرفتن از دوستان فاسد، يك نعمت الهى است. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي» | |||
9- اهل بهشت خود را مستحقّ نمىدانند بلكه بهشتى شدن خود را مديون لطف و نعمت الهى مىدانند. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) | |||
جلد 11 - صفحه 122 | |||
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي: و اگر نبود عطا و بخشش پروردگار من كه مرا هدايت فرمود و از اغواى تو نگاهداشت، لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ: هر آينه بودم از حاضر شدگان با تو و امثال تو در اين عذاب و عقاب، پس آن مؤمن بر سبيل توبيخ به همنشين خود گويد: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55) | |||
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60) | |||
ترجمه | |||
گفت گويندهاى از آنان همانا بود براى من همنشينى | |||
ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى | |||
كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 432 | |||
آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم | |||
گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد | |||
پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم | |||
گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا | |||
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان | |||
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان | |||
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان | |||
همانا اينست آن كاميابى بزرگ. | |||
تفسير | |||
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 433 | |||
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ تَاللّهِ إِن كِدتَ لَتُردِينِ (56) وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ (57) | |||
مؤمن اهل بهشت براي قرينش که در ميانه جحيم قسم ياد ميكند که تاللّه نزديك بود که تو باين كفريات که ميگفتي مرا بهلاكت اندازي مثل خودت و اگر نبود نعمت پروردگار من هر آينه من هم بودم از احضار شدگان در جهنم. | |||
تَاللّهِ قسم از روي تعجب. | |||
إِن كِدتَ ان مخففه از مثقله است يعني بدرستي که نزديك بود تو به انكار معاد و تكذيب رسول و شرك بخدا و ساير كفريات خود. | |||
لَتُردِينِ لترديني بوده كسره بجاي يا است و معني متردي كسي را گويند که از جاي بلندي سقوط كند بزبان فارسي پرتاب شود يعني نزديك بود که مرا هم مثل خود پرتاب كني در ميانه آتش. | |||
وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي نعمه پروردگار هدايت و ارشاد و دلالت و توفيق و افاضه نور ايمان در قلب و حفظ از شياطين و ارباب ضلال و كفار و مشركين و هواي نفس است و اسباب هدايت دو قسم است ظاهريه و باطنيه اما اسباب ظاهريه اعطاء عقل و حواس ظاهره و باطنه و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و نصب امام و جعل علماء در هر عصر و زمان و اما باطنيه افاضه نور در قلوب مؤمنين و توفيق و دفع شياطين و تأييد و تسديد و نحوه اينها است و تمام اينها نعمت پروردگار است. | |||
لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ احضار آوردن مجرم است براي مؤاخذه و مطالبه و اما براي مثوبات و عنايات خود حاضر ميشود احضارش نميگويند. | |||
(تنبيه) آنچه بنظر ميرسد اينكه اينکه قرين از منافقين بوده زيرا مؤمنين چندان تماسي با كفار و مشركين نداشتند و اينها دشمنهاي داخلي بودند و بزبان ما زيركي كار ميكردند و آنچه ضرر باسلام و مسلمين از صدر اول الي كنون وارد شده از اينها بوده و شاهد بر اينکه دعوي اينكه كفار و مشركين منكر | |||
جلد 15 - صفحه 156 | |||
معاد نبودند ولي منافقين بهيچ ديني معتقد نبودند نه دين يهود و نصاري و نه مشركين. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 57)- چیزی نمانده بود که وسوسههای تو در قلب صاف من اثر بگذارد، و مرا به همان خط انحرافی که در آن بودی وارد کنی «و اگر (لطف الهی یار من نشده بود و) نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم»! (وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ). | |||
این توفیق الهی بود که رفیق راه من شد، و این دست لطف هدایتش بود که مرا نوازش داد و رهبری کرد. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۷: | خط ۲۳۲: | ||
[[رده:لغزشگاه انسان]][[رده:آثار ایمان به خدا]][[رده:آثار همنشینى با بدان]][[رده:منشأ نجات بهشتیان]][[رده:آثار جامعه فاسد]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:آثار لطف خدا]][[رده:نعمتهاى خدا]][[رده:آثار همنشینى با کافران]][[رده:آثار همنشینى با گمراهان]][[رده:منشأ نجات از گمراهى]][[رده:آثار محیط اجتماعى]][[رده:نجات از جبر محیط اجتماعى]][[رده:زمینه توفیق مخلصین]][[رده:زمینه نعمتهاى مخلصین]][[رده:زمینه هلاکت]] | [[رده:لغزشگاه انسان]][[رده:آثار ایمان به خدا]][[رده:آثار همنشینى با بدان]][[رده:منشأ نجات بهشتیان]][[رده:آثار جامعه فاسد]][[رده:آثار ربوبیت خدا]][[رده:آثار لطف خدا]][[رده:نعمتهاى خدا]][[رده:آثار همنشینى با کافران]][[رده:آثار همنشینى با گمراهان]][[رده:منشأ نجات از گمراهى]][[رده:آثار محیط اجتماعى]][[رده:نجات از جبر محیط اجتماعى]][[رده:زمینه توفیق مخلصین]][[رده:زمینه نعمتهاى مخلصین]][[رده:زمینه هلاکت]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 57 سوره صافات | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 57 سوره صافات,صافات 57,وَ لَوْ لاَ نِعْمَةُ رَبِّي لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ,لغزشگاه انسان,آثار ایمان به خدا,آثار همنشینى با بدان,منشأ نجات بهشتیان,آثار جامعه فاسد,آثار ربوبیت خدا,آثار لطف خدا,نعمتهاى خدا,آثار همنشینى با کافران,آثار همنشینى با گمراهان,منشأ نجات از گمراهى,آثار محیط اجتماعى,نجات از جبر محیط اجتماعى,زمینه توفیق مخلصین,زمینه نعمتهاى مخلصین,زمینه هلاکت,آیات قرآن سوره الصافات | |||
|description=وَ لَوْ لاَ نِعْمَةُ رَبِّي لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۲۲
کپی متن آیه |
---|
وَ لَوْ لاَ نِعْمَةُ رَبِّي لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ |
ترجمه
الصافات ٥٦ | آیه ٥٧ | الصافات ٥٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْمُحْضَرِینَ»: کسانی که فرشتگان ایشان را در میان دوزخ گرد آوردهاند (نگا: روم / ، سبأ / ، یس / و و ، قصص / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ فَمَنْ وَعَدْنَاهُ وَعْداً حَسَناً... (۱)
وَ نَادَى أَصْحَابُ الْجَنَّةِ... (۲) وَ نَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِمْ مِنْ... (۲)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ «56» وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ «57»
(فرد بهشتى به دوزخى) گويد: به خدا سوگند نزديك بود كه مرا به نابودى كشانى.
و اگر نعمت (و لطف) پروردگارم نبود، قطعاً از احضار شدگان (در دوزخ) بودم.
جلد 8 - صفحه 32
نکته ها
كلمهى «تردين» از «ارداء» به معناى سقوط از بلندى است كه با نابودى همراه باشد.
پیام ها
1- بهشتيان از حال دوزخيان اطلاع مىگيرند. «فَاطَّلَعَ»
2- منكران قيامت در وسط دوزخند. «سَواءِ الْجَحِيمِ»
3- بهشتيان مىتوانند با دوستان دوزخى خود گفتگو كنند. قالَ ...
4- مواظب خطر دوستان ناباب باشيم. «كِدْتَ لَتُرْدِينِ»
5- افراد فاسد براى فاسد كردن ديگران تلاشها مىكنند. «كِدْتَ لَتُرْدِينِ»
6- اگر يك لحظه لطف خدا قطع شود، سقوط انسان حتمى است. لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ ...
7- بعضى از بندگان مخلص، ممكن است تا لب پرتگاه بروند، امّا لطف خداوند آنان را نجات مىدهد. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي»
8- تأثير نپذيرفتن از دوستان فاسد، يك نعمت الهى است. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي»
9- اهل بهشت خود را مستحقّ نمىدانند بلكه بهشتى شدن خود را مديون لطف و نعمت الهى مىدانند. «لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57)
جلد 11 - صفحه 122
وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي: و اگر نبود عطا و بخشش پروردگار من كه مرا هدايت فرمود و از اغواى تو نگاهداشت، لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ: هر آينه بودم از حاضر شدگان با تو و امثال تو در اين عذاب و عقاب، پس آن مؤمن بر سبيل توبيخ به همنشين خود گويد:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ قائِلٌ مِنْهُمْ إِنِّي كانَ لِي قَرِينٌ (51) يَقُولُ أَ إِنَّكَ لَمِنَ الْمُصَدِّقِينَ (52) أَ إِذا مِتْنا وَ كُنَّا تُراباً وَ عِظاماً أَ إِنَّا لَمَدِينُونَ (53) قالَ هَلْ أَنْتُمْ مُطَّلِعُونَ (54) فَاطَّلَعَ فَرَآهُ فِي سَواءِ الْجَحِيمِ (55)
قالَ تَاللَّهِ إِنْ كِدْتَ لَتُرْدِينِ (56) وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّي لَكُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِينَ (57) أَ فَما نَحْنُ بِمَيِّتِينَ (58) إِلاَّ مَوْتَتَنَا الْأُولى وَ ما نَحْنُ بِمُعَذَّبِينَ (59) إِنَّ هذا لَهُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ (60)
ترجمه
گفت گويندهاى از آنان همانا بود براى من همنشينى
ميگفت آيا همانا تو از تصديق كنندگانى
كه آيا چون مرديم و گشتيم خاكى و استخوانهائى
جلد 4 صفحه 432
آيا هر آينه ما جزا داده شدگانيم
گفت آيا شما از او اطلاع دارندگانيد
پس مطّلع شد پس ديد او را در وسط جهنم
گفت بخدا قسم همانا نزديك بود كه هلاك گردانى مرا
و اگر نبود نعمت پروردگارم هر آينه بودم از احضار شدگان
آيا پس نيستيم ما ديگر مردگان
جز مردن اوّل بارمان و نيستيم ما عذابشدگان
همانا اينست آن كاميابى بزرگ.
تفسير
در ذيل آيات سابقه ذكر شد كه اهل بهشت با يكديگر صحبت ميكنند و خداوند در اين آيات شمهاى از آنرا بيان فرموده باين تقريب كه يكى از ايشان گويد من در دنيا همنشين بدى داشتم كه بر سبيل انكار بمن ميگفت واقعا تو باور كردى كه وقتى ما مرديم و خاك شديم دو مرتبه زنده ميشويم براى پاداش اعمال بد و خوب چنين امرى محال است آيا شما رفقاى من در بهشت جائى را كه مشرف باشد بآن شخص داريد كه بتوانيم از حال او باخبر شويم آنها گويند بلى ما هر چه بخواهيم بحكم خدا آماده ميگردد پس بخواست خدا مشرف ميشود آن گوينده بهمنشين خود و ميبيند او را در وسط جهنّم و بعضى گفتهاند بعد از آنكه گوينده گفت من يك همنشينى در دنيا داشتم كه چنين ميگفت خدايا ملكى باو و رفقايش در بهشت ميفرمايد شما مطّلع بر او هستيد و آنها ميگويند خير و خدا مشرف ميفرمايد آنها را باو در جهنّم چون اصل اطّلاع مشرف شدن بچيزى است براى ديدن آن و در هر حال پس از ديدن او رفيقش را در وسط جهنّم باو ميگويد قسم بخدا نزديك بود مرا مانند خودت بقعر جهنّم افكنى و هلاك كنى و اگر حفظ الهى نبود هر آينه مرا هم مانند تو در اينجا ملك دوزخ احضار مينمود و بعدا رفقاى بهشتى از نهايت فرح و خوشحالى با يكديگر ميگويند از روى تعجّب از موفقيّت خودشان بنعيم ابدى كه آيا ما ديگر نميميريم همان مردن اوّلى فقط براى ما بود در دنيا و ديگر هرگز معذّب نخواهيم شد بعذابى با آنكه يقين دارند چنين خواهند بود و اخيرا تصديق مينمايند و ميگويند كه حقّا كاميابى بزرگ اين بود كه بتوفيق الهى نصيب ما شد و براى چنين نتيجهاى بايد كار كنند كاركنان قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه چون اهل بهشت داخل بهشت شوند و اهل آتش داخل آتش مرگ را بصورت قوچى بياورند و ذبح نمايند بين بهشت و دوزخ پس
جلد 4 صفحه 433
منادى ندا كند كه ديگر خلود است و مرگ هرگز نخواهد بود و اهل بهشت باين آيات فلمثل هذا فليعمل العاملون مترنّم شوند و كلمه ان در ان كدت مخفّفه از مثقّله است بدلالت مصاحبت لام ابتدا با آن و گفتهاند احضار بطور اطلاق استعمال نميشود مگر در شرّ و اينجا مراد احضار در جهنّم است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ تَاللّهِ إِن كِدتَ لَتُردِينِ (56) وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ (57)
مؤمن اهل بهشت براي قرينش که در ميانه جحيم قسم ياد ميكند که تاللّه نزديك بود که تو باين كفريات که ميگفتي مرا بهلاكت اندازي مثل خودت و اگر نبود نعمت پروردگار من هر آينه من هم بودم از احضار شدگان در جهنم.
تَاللّهِ قسم از روي تعجب.
إِن كِدتَ ان مخففه از مثقله است يعني بدرستي که نزديك بود تو به انكار معاد و تكذيب رسول و شرك بخدا و ساير كفريات خود.
لَتُردِينِ لترديني بوده كسره بجاي يا است و معني متردي كسي را گويند که از جاي بلندي سقوط كند بزبان فارسي پرتاب شود يعني نزديك بود که مرا هم مثل خود پرتاب كني در ميانه آتش.
وَ لَو لا نِعمَةُ رَبِّي نعمه پروردگار هدايت و ارشاد و دلالت و توفيق و افاضه نور ايمان در قلب و حفظ از شياطين و ارباب ضلال و كفار و مشركين و هواي نفس است و اسباب هدايت دو قسم است ظاهريه و باطنيه اما اسباب ظاهريه اعطاء عقل و حواس ظاهره و باطنه و ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام و نصب امام و جعل علماء در هر عصر و زمان و اما باطنيه افاضه نور در قلوب مؤمنين و توفيق و دفع شياطين و تأييد و تسديد و نحوه اينها است و تمام اينها نعمت پروردگار است.
لَكُنتُ مِنَ المُحضَرِينَ احضار آوردن مجرم است براي مؤاخذه و مطالبه و اما براي مثوبات و عنايات خود حاضر ميشود احضارش نميگويند.
(تنبيه) آنچه بنظر ميرسد اينكه اينکه قرين از منافقين بوده زيرا مؤمنين چندان تماسي با كفار و مشركين نداشتند و اينها دشمنهاي داخلي بودند و بزبان ما زيركي كار ميكردند و آنچه ضرر باسلام و مسلمين از صدر اول الي كنون وارد شده از اينها بوده و شاهد بر اينکه دعوي اينكه كفار و مشركين منكر
جلد 15 - صفحه 156
معاد نبودند ولي منافقين بهيچ ديني معتقد نبودند نه دين يهود و نصاري و نه مشركين.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 57)- چیزی نمانده بود که وسوسههای تو در قلب صاف من اثر بگذارد، و مرا به همان خط انحرافی که در آن بودی وارد کنی «و اگر (لطف الهی یار من نشده بود و) نعمت پروردگارم نبود من نیز از احضار شدگان (در دوزخ) بودم»! (وَ لَوْ لا نِعْمَةُ رَبِّی لَکُنْتُ مِنَ الْمُحْضَرِینَ).
این توفیق الهی بود که رفیق راه من شد، و این دست لطف هدایتش بود که مرا نوازش داد و رهبری کرد.
نکات آیه
۱ - بهشتیان، رهایى خود از پیامدهاى هلاکت بار هم نشینى با کافران دوزخى را، مدیون لطف خدا و به توفیق او مى دانند. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۲ - توفیق نجات از پیامدهاى هلاکت بار معاشرت با افراد فاسد و منحرف، نعمت و لطف الهى است. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۳ - رهایى انسان از جبر محیط اجتماعى و نیز از پیامدهاى سوء معاشرت با افراد فاسد و منحرف جامعه، در سایه ایمان به خدا و لطف و عنایت او، امرى ممکن است. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۴ - انسان ها در جامعه فاسد و محیط منحرف، بدون ایمان به خدا و لطف او، در معرض انحراف و هلاکت اند. (و لولا نعمة ربّى لکنت من المحضرین)
۵ - ربوبیت الهى، مقتضى توفیق دادن و نعمت بخشیدن به بندگان مخلَص خود (عباد اللّه المخلصین ... و لولا نعمة ربّى)
موضوعات مرتبط
- انسان: لغزشگاه انسان ۴
- ایمان: آثار ایمان به خدا ۳، ۴
- بدان: آثار همنشینى با بدان ۲
- بهشتیان: منشأ نجات بهشتیان ۱
- جامعه: آثار جامعه فاسد ۴
- خدا: آثار ربوبیت خدا ۵; آثار لطف خدا ۱، ۲، ۳، ۴; نعمتهاى خدا ۲
- کافران: آثار همنشینى با کافران ۱
- گمراهان: آثار همنشینى با گمراهان ۳
- گمراهى: منشأ نجات از گمراهى ۲
- محیط: آثار محیط اجتماعى ۴; نجات از جبر محیط اجتماعى ۳
- مخلصین: زمینه توفیق مخلصین ۵; زمینه نعمتهاى مخلصین ۵
- هلاکت: زمینه هلاکت ۴
منابع