روایت:الکافی جلد ۲ ش ۹۷۴: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
جز (Move page script صفحهٔ الکافی جلد ۲ ش ۹۷۴ را بدون برجایگذاشتن تغییرمسیر به روایت:الکافی جلد ۲ ش ۹۷۴ منتقل کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ شهریور ۱۳۹۶، ساعت ۰۱:۴۰
آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر
ابو علي الاشعري عن عيسي بن ايوب عن علي بن مهزيار عن القاسم بن عروه عن ابن بكير عن زراره عن ابي جعفر ع قال قال :
الکافی جلد ۲ ش ۹۷۳ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۹۷۵ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۱۲۷
از زراره، از امام باقر (ع)، فرمود: هيچ بندهاى نيست جز آنكه در دلش نقطه سفيدى است و هر گاه گناهى كند، در آن نقطه سياهى برآيد، اگر توبه كند، آن سياهى برود و اگر دنبال گناه رود، سياهى بيفزايد تا آنجا كه همه سفيدى دل را فرو گيرد و چون آن سفيدى از سياهى گناهان پوشيده شد، ديگر صاحب آن دل سياه هرگز به خوبى و صلاح برنگردد و اين است فرموده خدا عز و جل (۱۴ سوره مطفّفين) «نه هرگز بلكه رنگ سياه بر دل آنها نقش كرده و آن كردارى كه به دست خود كردهاند».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۷۵
امام باقر عليه السّلام فرمود: هر بندهئى در دلش نقطه سفيديست كه چون گناهى كند، خال سياهى در آن پيدا شود، سپس اگر توبه كند آن سياهى برود، و اگر از گناه دنبالگيرى كند، آن سياهى بيفزايد تا روى سفيدى را بپوشاند، و چون سفيدى پوشيده شد، ديگر صاحب آن دل هرگز بخير نگرايد و همين است، گفتار خداى عز و جل: «نه چنين است، بلكه آنچه مرتكب شدند بر دلشان زنگارى بست، ۱۴ سوره ۸۳».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۶۵۷
ابوعلى اشعرى، از عيسى بن ايّوب، از على بن مهزيار، از قاسم بن عروه، از ابنبكير، از زراره، از امام محمد باقر عليه السلام روايت كرده است كه فرمود: «هيچ بندهاى نيست، مگر آنكه در دلش نكته و نشانه سفيدى هست؛ پس چون گناهى را مرتكب شود، در آن نشانه سفيد، سياهى بيرون آيد و به هم رسد، و چون توبه كند، آن سياهى برود، و اگر در گناهان مدّتى مديد بماند، آن سياهى بيفزايد تا به مرتبهاى كه آن سفيدى را بپوشاند، و چون سفيدى را بپوشد، صاحب آن دل هرگز به سوى خير و خوبى برنگردد، و اين است معنى قول خداى عز و جل: «كَلَّا بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ» «۲»؛ يعنى: چنان نيست كه مكذّبان مىگويند؛ بلكه غلبه كرده و زنگ داده بر دلهاى ايشان، آنچه پيوسته مىكردند» (يعنى دلهاى ايشان به سبب خبث اعتقاد و معاصى، زنگ گرفته و تاريك شده، و به اين سبب معرفت حق و باطل از ايشان پوشيده گرديده است). __________________________________________________
(۲). مطففين، ۱۴.