الصافات ٣٧: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::بَل|بَلْ]] [[شامل این ریشه::بل| ]][[شامل این کلمه::جَاء|جَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::جَاء| ]] [[شامل این ریشه::جىء| ]][[ریشه غیر ربط::جىء| ]][[شامل این کلمه::بِالْحَق|بِالْحَقِ]] [[کلمه غیر ربط::بِالْحَق| ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::حقق| ]][[ریشه غیر ربط::حقق| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::صَدّق|صَدَّقَ]] [[کلمه غیر ربط::صَدّق| ]] [[شامل این ریشه::صدق| ]][[ریشه غیر ربط::صدق| ]][[شامل این کلمه::الْمُرْسَلِين|الْمُرْسَلِينَ]] [[کلمه غیر ربط::الْمُرْسَلِين| ]] [[شامل این ریشه::رسل| ]][[ریشه غیر ربط::رسل| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::بَل|بَلْ]] [[شامل این ریشه::بل| ]][[شامل این کلمه::جَاء|جَاءَ]] [[کلمه غیر ربط::جَاء| ]] [[شامل این ریشه::جىء| ]][[ریشه غیر ربط::جىء| ]][[شامل این کلمه::بِالْحَق|بِالْحَقِ]] [[کلمه غیر ربط::بِالْحَق| ]] [[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::حقق| ]][[ریشه غیر ربط::حقق| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::صَدّق|صَدَّقَ]] [[کلمه غیر ربط::صَدّق| ]] [[شامل این ریشه::صدق| ]][[ریشه غیر ربط::صدق| ]][[شامل این کلمه::الْمُرْسَلِين|الْمُرْسَلِينَ]] [[کلمه غیر ربط::الْمُرْسَلِين| ]] [[شامل این ریشه::رسل| ]][[ریشه غیر ربط::رسل| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|بَلْ جَاءَ بِالْحَقِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=بلکه تمامی حق (حقیقت) را آورده و فرستادگان (خدا) را تصدیق نموده است. | |-|صادقی تهرانی=بلکه تمامی حق (حقیقت) را آورده و فرستادگان (خدا) را تصدیق نموده است. | ||
|-|معزی=بلکه آمد به راستی و تصدیق کرد به فرستادگان | |-|معزی=بلکه آمد به راستی و تصدیق کرد به فرستادگان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">In fact, he came with the truth, and he confirmed the messengers.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037037.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037037.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::37|٣٧]] | قبلی = الصافات ٣٦ | بعدی = الصافات ٣٨ | کلمه = [[تعداد کلمات::6|٦]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«الْحَقِّ»: مراد آئین اسلام است که عین حقیقت است. | «الْحَقِّ»: مراد آئین اسلام است که عین حقیقت است. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۵#link19 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۵#link19 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ «36» بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ «37» | |||
و مىگفتند: آيا ما به خاطر شاعرى ديوانه خدايانمان را رها كنيم؟ (هرگز چنين نيست) بلكه او حقّ آورده و انبيا (پيشين) را تصديق نموده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) | |||
بَلْ جاءَ بِالْحَقِ: بلكه آمد بسوى ايشان حق و حقانيت، يا آورد به ايشان دين حق و كتاب حق را، وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ: و تصديق كرد پيغمبرانى كه | |||
جلد 11 - صفحه 117 | |||
پيش از او بودند به اين معنى كه به ايشان آورد آنچه انبياء به آن مبعوث شدند از كلمه توحيد، يا آنچه بشارت داده بودند از ظهور دين اسلام. | |||
آنگاه خطاب به كفار فرمايد كه: | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35) | |||
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40) | |||
ترجمه | |||
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم | |||
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان | |||
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند | |||
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران | |||
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند | |||
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه | |||
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را | |||
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد | |||
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد | |||
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند. | |||
تفسير | |||
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 430 | |||
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَل جاءَ بِالحَقِّ وَ صَدَّقَ المُرسَلِينَ (37) | |||
بلكه اينکه پيغمبر اكرم از جانب خداوند عالم آمده بحق و واقعيت و تصديق فرموده پيغمبران را که قبل از آن آمده بودند. | |||
(توضيح كلام) اينكه اگر اينکه قرآن مجيد و تصديق اينکه پيغمبر اكرم نبود هيچ دليلي بر نبوت احدي از انبياء سلف نداشتيم و ما اينکه مطلب را در مجلد اول كلم الطيب از صفحه 260 الي صفحه 300 در چهل صفحه مفصلا بيان كردهايم البته لطفا مراجعه فرمائيد و خلاصه آن اينست که اما انبياء قبل موسي نه امتي از آنها هست و نه كتابي در دست هست و نه سندي بر دعوي نبوت آنها داريم و اما موسي و تورية او و دعاوي يهود از جهاتي باطل است که از كتب عهد قديم که يهود تمام آنها را معتقد هستند ثابت كردهايم يكي از جهت قطع تواتر آنها سه مرتبه و سر آنها در شرك و خرابي بيت المقدس و اورشليم و غارت سلاطين مشركين تمام آنچه در آنها بود که ديگر اسمي از تورية و موسي باقي نماند که در مرتبه اول سند تورية منتهي ميشود بالقياء كاهن که گفت من تورية را در كثافات بيت المقدس يافتم سپس باب شرك رواج پيدا كرد و در دفعه دوم سند منتهي ميشود بعزراي كاهن و در دفعه سوم باز از بين رفت يك نفر قسي القلبي گفت تورية نزد من است بعلاوه تناقضاتي که در اينکه تورية دست يهود هست و اموري که بر خلاف عقل دارد که نميتواند انكار كنند و اما انجيل اولا چهار انجيل دارند که بين آنها تناقضات و كفريات بسياري هست و هر يك آنها مستند بيك نفر از حواريون عيسي ميشود آنهم در عهد جديد | |||
جلد 15 - صفحه 146 | |||
خود نصاري آن قدر مذمت از اينها شده که اينکه صاحبان اناجيل از قابليت تصديق افتاده فقط قرآن مجيد و تصديق اينکه پيغمبر است بر انبياء سلف که ميفرمايد بَل جاءَ بِالحَقِّ وَ صَدَّقَ المُرسَلِينَ و مشركين و يهود و نصاري که اينکه قرآن را قبول ندارند و اينکه پيغمبر را معتقد نيستند هيچگونه مدركي براي انبياء سلف ندارند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 37)- سپس قرآن برای نفی این سخنان بیاساس و دفاع از مقام وحی و رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میافزاید: «چنین نیست، او حق آورده و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است» (بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ). | |||
محتوای سخنان او از یک سو، و هماهنگی آن با دعوت انبیا از سوی دیگر دلیل صدق گفتار اوست. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۲: | خط ۱۹۷: | ||
[[رده:هماهنگى ادیان آسمانى]][[رده:حقانیت اسلام]][[رده:تصدیق انبیاى پیشین]][[رده:گواهان حقانیت انبیا]][[رده:هماهنگى انبیا]][[رده:اهمیت توحید عبادى]][[رده:حقانیت توحید عبادى]][[رده:تنزیه قرآن]][[رده:حقانیت قرآن]][[رده:دلایل حقانیت قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:تنزیه محمد]][[رده:حقانیت تعالیم محمد]][[رده:دلایل حقانیت محمد]][[رده:گواهى محمد]][[رده:محمد و جنون]][[رده:محمد و شعر]][[رده:مشرکان صدراسلام و انبیا]][[رده:مشرکان صدراسلام و توحید عبادى]] | [[رده:هماهنگى ادیان آسمانى]][[رده:حقانیت اسلام]][[رده:تصدیق انبیاى پیشین]][[رده:گواهان حقانیت انبیا]][[رده:هماهنگى انبیا]][[رده:اهمیت توحید عبادى]][[رده:حقانیت توحید عبادى]][[رده:تنزیه قرآن]][[رده:حقانیت قرآن]][[رده:دلایل حقانیت قرآن]][[رده:ویژگیهاى قرآن]][[رده:تنزیه محمد]][[رده:حقانیت تعالیم محمد]][[رده:دلایل حقانیت محمد]][[رده:گواهى محمد]][[رده:محمد و جنون]][[رده:محمد و شعر]][[رده:مشرکان صدراسلام و انبیا]][[رده:مشرکان صدراسلام و توحید عبادى]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 37 سوره صافات | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 37 سوره صافات,صافات 37,بَلْ جَاءَ بِالْحَقِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ,هماهنگى ادیان آسمانى,حقانیت اسلام,تصدیق انبیاى پیشین,گواهان حقانیت انبیا,هماهنگى انبیا,اهمیت توحید عبادى,حقانیت توحید عبادى,تنزیه قرآن,حقانیت قرآن,دلایل حقانیت قرآن,ویژگیهاى قرآن,تنزیه محمد,حقانیت تعالیم محمد,دلایل حقانیت محمد,گواهى محمد,محمد و جنون,محمد و شعر,مشرکان صدراسلام و انبیا,مشرکان صدراسلام و توحید عبادى,آیات قرآن سوره الصافات | |||
|description=بَلْ جَاءَ بِالْحَقِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۹
کپی متن آیه |
---|
بَلْ جَاءَ بِالْحَقِ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ |
ترجمه
الصافات ٣٦ | آیه ٣٧ | الصافات ٣٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«الْحَقِّ»: مراد آئین اسلام است که عین حقیقت است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ «36» بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ «37»
و مىگفتند: آيا ما به خاطر شاعرى ديوانه خدايانمان را رها كنيم؟ (هرگز چنين نيست) بلكه او حقّ آورده و انبيا (پيشين) را تصديق نموده است.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37)
بَلْ جاءَ بِالْحَقِ: بلكه آمد بسوى ايشان حق و حقانيت، يا آورد به ايشان دين حق و كتاب حق را، وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ: و تصديق كرد پيغمبرانى كه
جلد 11 - صفحه 117
پيش از او بودند به اين معنى كه به ايشان آورد آنچه انبياء به آن مبعوث شدند از كلمه توحيد، يا آنچه بشارت داده بودند از ظهور دين اسلام.
آنگاه خطاب به كفار فرمايد كه:
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
فَحَقَّ عَلَيْنا قَوْلُ رَبِّنا إِنَّا لَذائِقُونَ (31) فَأَغْوَيْناكُمْ إِنَّا كُنَّا غاوِينَ (32) فَإِنَّهُمْ يَوْمَئِذٍ فِي الْعَذابِ مُشْتَرِكُونَ (33) إِنَّا كَذلِكَ نَفْعَلُ بِالْمُجْرِمِينَ (34) إِنَّهُمْ كانُوا إِذا قِيلَ لَهُمْ لا إِلهَ إِلاَّ اللَّهُ يَسْتَكْبِرُونَ (35)
وَ يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَتارِكُوا آلِهَتِنا لِشاعِرٍ مَجْنُونٍ (36) بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ (37) إِنَّكُمْ لَذائِقُوا الْعَذابِ الْأَلِيمِ (38) وَ ما تُجْزَوْنَ إِلاَّ ما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (39) إِلاَّ عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ (40)
ترجمه
پس لازم شد بر ما وعده پروردگار ما همانا ما چشندگانيم
پس گمراه كرديم شما را همانا ما بوديم گمراهان
پس بدرستيكه آنها در چنين روز در عذاب شريكانند
همانا ما اين چنين رفتار ميكنيم با گناهكاران
بدرستيكه آنها بودند كه وقتى گفته ميشد بآنها نيست معبودى جز خداوند تكبّر و سركشى مينمودند
و ميگفتند آيا همانا ما ترككنندگان باشيم خدايان خود را براى شاعرى ديوانه
نه چنين است بلكه آورد دين حقّ را و تصديق نمود پيمبران را
همانا شما هر آينه چشندگان عذاب دردناكيد
و جزا داده نميشويد جز آنچه بوديد كه ميكرديد
مگر بندگان خدا كه خالص شدگانند.
تفسير
بعد از معارضه گمراهشدگان با گمراه كنندگان كه در آيات سابقه ذكر شد گمراه كنندگان اوّلا اقرار نمودهاند كه ما مستحق عذاب شديم و لازم شد كه بچشيم طعم آتش جهنّم را كه خداوند قول داده بود بكفار بچشاند و ثانيا اعتراف كردهاند كه ما گمراهشدگان را گمراه نموديم چون خودمان گمراه بوديم خواستيم آنها را هم مثل خودمان كنيم تا امثال ما در دنيا كم نباشند ولى خدا بآنها عقل داده بود نبايد گوش بحرف ما بدهند بايد بعقل خودشان رجوع نمايند و دريابند بطلان قول ما را و خدا فرموده هر دو دسته امروز با يكديگر در عذاب شريكند نهايت آنكه گمراه كنندگان بيشتر براى گناه گمراه شدن و گمراه كردن و بعدا خدا ميفرمايد ما كلّيّه گناهكاران را باين نحو مجازات ميكنيم كه عذر غير موجّه آنها را نمىپذيريم چه رسد بمشركين مكّه چون آنها اشخاصى بودند كه وقتى پيغمبر صلى اللّه عليه و اله بآنها فرمود بگوئيد لا اله الا اللّه رستگار شويد تكبّر و سركشى و تعصّب بيجا و عناد و لجاج وادار نمود آنها را كه بگويند آيا ما دست از بتها و معبودهاى خود و پدرانمان برداريم بقول يكنفر شاعر ديوانه با آنكه ديده بودند معجزات او را و او دين حق ثابت محقّق بادلّه و براهين عقليّه آورده بود و تصديق نموده بود انبياء سابق را بقول و بوجود خود و كتابش چون منطبق بودند با معرّفى ايشان از آندو در كتب خودشان و بطريقهاش كه دعوت بتوحيد نمود چنانچه انبياء عليهم السلام مينمودند و از اعاظم ايشان حضرت ابراهيم و اسمعيل عليهما السلام جدّ اعلاى اينها بودند كه مؤسّس توحيد در عالم شدند و اين ناخلفان
جلد 4 صفحه 430
مشرك شدند پس ميگوئيم بايد بچشيد عذاب اليم آتش دائم جهنّم را و دم نزنيد اين جزاى اعمال شما است كه مرتكب شديد نه زيادتر از آن چون خداوند زياده از ميزان استحقاق جزا نميدهد مگر به بندگان خالص شده از لوث معاصى كه بفضل خود بآنها زيادتر از ميزان استحقاق هم جزاء ميدهد و بنابراين استثناء متّصل و مستثنا مفهوم از كلام است يا خطاب بعموم بندگان ميباشد و محتمل است منقطع باشد يعنى شما معذّب خواهيد بود ليكن بندگانيكه خالص نمودند وجود خود و نيّات خودشان را براى عبادت و اطاعت خدايا خدا ايشانرا موفّق بخلوص نيّت فرموده براى خود مثاب و مأجورند بتفصيلى كه بيايد انشاء اللّه تعالى.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَل جاءَ بِالحَقِّ وَ صَدَّقَ المُرسَلِينَ (37)
بلكه اينکه پيغمبر اكرم از جانب خداوند عالم آمده بحق و واقعيت و تصديق فرموده پيغمبران را که قبل از آن آمده بودند.
(توضيح كلام) اينكه اگر اينکه قرآن مجيد و تصديق اينکه پيغمبر اكرم نبود هيچ دليلي بر نبوت احدي از انبياء سلف نداشتيم و ما اينکه مطلب را در مجلد اول كلم الطيب از صفحه 260 الي صفحه 300 در چهل صفحه مفصلا بيان كردهايم البته لطفا مراجعه فرمائيد و خلاصه آن اينست که اما انبياء قبل موسي نه امتي از آنها هست و نه كتابي در دست هست و نه سندي بر دعوي نبوت آنها داريم و اما موسي و تورية او و دعاوي يهود از جهاتي باطل است که از كتب عهد قديم که يهود تمام آنها را معتقد هستند ثابت كردهايم يكي از جهت قطع تواتر آنها سه مرتبه و سر آنها در شرك و خرابي بيت المقدس و اورشليم و غارت سلاطين مشركين تمام آنچه در آنها بود که ديگر اسمي از تورية و موسي باقي نماند که در مرتبه اول سند تورية منتهي ميشود بالقياء كاهن که گفت من تورية را در كثافات بيت المقدس يافتم سپس باب شرك رواج پيدا كرد و در دفعه دوم سند منتهي ميشود بعزراي كاهن و در دفعه سوم باز از بين رفت يك نفر قسي القلبي گفت تورية نزد من است بعلاوه تناقضاتي که در اينکه تورية دست يهود هست و اموري که بر خلاف عقل دارد که نميتواند انكار كنند و اما انجيل اولا چهار انجيل دارند که بين آنها تناقضات و كفريات بسياري هست و هر يك آنها مستند بيك نفر از حواريون عيسي ميشود آنهم در عهد جديد
جلد 15 - صفحه 146
خود نصاري آن قدر مذمت از اينها شده که اينکه صاحبان اناجيل از قابليت تصديق افتاده فقط قرآن مجيد و تصديق اينکه پيغمبر است بر انبياء سلف که ميفرمايد بَل جاءَ بِالحَقِّ وَ صَدَّقَ المُرسَلِينَ و مشركين و يهود و نصاري که اينکه قرآن را قبول ندارند و اينکه پيغمبر را معتقد نيستند هيچگونه مدركي براي انبياء سلف ندارند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 37)- سپس قرآن برای نفی این سخنان بیاساس و دفاع از مقام وحی و رسالت پیامبر صلّی اللّه علیه و اله میافزاید: «چنین نیست، او حق آورده و پیامبران پیشین را تصدیق کرده است» (بَلْ جاءَ بِالْحَقِّ وَ صَدَّقَ الْمُرْسَلِینَ).
محتوای سخنان او از یک سو، و هماهنگی آن با دعوت انبیا از سوی دیگر دلیل صدق گفتار اوست.
نکات آیه
۱ - قرآن، کتابى سراسر حق و پیراسته از هرگونه باطل (بل جاء بالحقّ) مقصود از «حق» قرآن است و «ال» در آن، مى تواند براى استغراق صفات افراد باشد (مانند «ال» در «زید الرجل»); یعنى، قرآن در حق بودن کامل است و کاستى ندارد.
۲ - آنچه پیامبر اسلام(ص) به عنوان دین به مردم ارائه فرموده، صددرصد حق است. (بل جاء بالحقّ)
۳ - پیامبر(ص)، تأیید کننده رسولان الهى پیشین و گواه بر درستى تعالیم آنان (و صدّق المرسلین)
۴ - تصدیق و تأیید رسولان پیشین از سوى پیامبراکرم(ص)، نشانه درستى رسالت آن حضرت و حقانیت قرآن (بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلین) خداوند در این آیه به دو مطلب اشاره فرموده است: ۱- تأیید حقانیت آنچه پیامبر(ص) آورده است (قرآن); ۲- توصیف آن حضرت به تصدیق کننده رسولان پیشین. بیان هم زمان این دو مطلب، مى تواند دلیلى بر راستى رسالت پیامبراکرم(ص) و لزوم تصدیق آن حضرت باشد.
۵ - ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص)، منزه از جنون و سخنان ایشان پیراسته از شعرسرایى (و یقولون ... لشاعر مجنون . بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلین) برداشت یاد شده از آن جا است که «بل» براى اضراب ابطالى است.
۶ - توحید و یکتاپرستى، عقیده اى کاملاً حق (إذا قیل لهم لا إله إلاّ اللّه یستکبرون ... بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلین)
۷ - توحید و یکتاپرستى، دعوت مشترک همه رسولان الهى (إذا قیل لهم لا إله إلاّ اللّه یستکبرون ... بل جاء بالحقّ و صدّق المرسلین)
۸ - هماهنگى تعالیم ادیان توحیدى و آموزه هاى رسولان الهى (و صدّق المرسلین)
۹ - آشنایى مشرکان صدر اسلام با رسولان پیشین و دعوت آنان به توحید و یکتاپرستى* (و إذا قیل لهم لا إله إلاّ اللّه یستکبرون ... و صدّق المرسلین) خداوند، براى درستى رسالت پیامبراسلام(ص)، به تصدیق کردن پیامبران گذشته از سوى آن حضرت استدلال فرمود. این مطلب بیانگر آشنایى مردم صدر اسلام به رسالت پیامبران پیشین است.
موضوعات مرتبط
- ادیان آسمانى: هماهنگى ادیان آسمانى ۸
- اسلام: حقانیت اسلام ۲
- انبیا: تصدیق انبیاى پیشین ۳، ۴; گواهان حقانیت انبیا ۳; هماهنگى انبیا ۷، ۸
- توحید: اهمیت توحید عبادى ۷; حقانیت توحید عبادى ۶
- قرآن: تنزیه قرآن ۱; حقانیت قرآن ۱; دلایل حقانیت قرآن ۴; ویژگیهاى قرآن ۱
- محمد(ص): تنزیه محمد(ص) ۵; حقانیت تعالیم محمد(ص) ۲; دلایل حقانیت محمد(ص) ۴; گواهى محمد(ص) ۳; محمد(ص) و جنون ۵; محمد(ص) و شعر ۵
- مشرکان: مشرکان صدراسلام و انبیا ۹; مشرکان صدراسلام و توحید عبادى ۹
منابع