الصافات ٢٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(←تفسیر) |
||
(۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::بَل|بَلْ]] [[شامل این ریشه::بل| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمُ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::الْيَوْم|الْيَوْمَ]] [[کلمه غیر ربط::الْيَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم| ]][[ریشه غیر ربط::يوم| ]][[شامل این کلمه::مُسْتَسْلِمُون|مُسْتَسْلِمُونَ]] [[کلمه غیر ربط::مُسْتَسْلِمُون| ]] [[شامل این ریشه::سلم| ]][[ریشه غیر ربط::سلم| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::بَل|بَلْ]] [[شامل این ریشه::بل| ]][[شامل این کلمه::هُم|هُمُ]] [[شامل این ریشه::هم| ]][[شامل این کلمه::الْيَوْم|الْيَوْمَ]] [[کلمه غیر ربط::الْيَوْم| ]] [[شامل این ریشه::يوم| ]][[ریشه غیر ربط::يوم| ]][[شامل این کلمه::مُسْتَسْلِمُون|مُسْتَسْلِمُونَ]] [[کلمه غیر ربط::مُسْتَسْلِمُون| ]] [[شامل این ریشه::سلم| ]][[ریشه غیر ربط::سلم| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=بلکه امروز آنان به ناچار از دَر تسلیم درآمدگانند! | |-|صادقی تهرانی=بلکه امروز آنان به ناچار از دَر تسلیم درآمدگانند! | ||
|-|معزی=بلکه ایشانند در آن روز تسلیمشدگان | |-|معزی=بلکه ایشانند در آن روز تسلیمشدگان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">In fact, on that Day, they will be submissive.</div> | ||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = | |-|</tabber> | ||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/037026.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/037026.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الصافات | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::26|٢٦]] | قبلی = الصافات ٢٥ | بعدی = الصافات ٢٧ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | |||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
«مُسْتَسْلِمُونَ»: افراد منقاد و مطیع. | «مُسْتَسْلِمُونَ»: افراد منقاد و مطیع. | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت استهزاء | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link123 | آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۵#link124 | حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link126 | مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link128 | وجه تعبير به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link129 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link132 | جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶# | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link133 | توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | بحث روايتى]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۶#link134 | گفتگوى اهل | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link135 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۱۷#link136 | | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۴#link15 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۹_بخش۵۴#link15 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25» بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» | |||
(به آنان گفته مىشود:) چه شد كه امروز يكديگر را يارى نمىكنيد؟ (آرى، نمىتوانند يكديگر را يارى كنند،) بلكه آنان امروز كاملًا تسليم (قدرت خداوند) هستند. | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» | |||
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ: بلكه ايشان امروز تسليم شوندگانند و به جهت عجز و ناتوانى از چاره منقاد شدگانند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21» احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ «22» مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ «23» وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ «24» ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25» | |||
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «27» قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ (30) | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 427 | |||
ترجمه | |||
اينست روز جدا شدن حق از باطل كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد | |||
جمع كنيد آنها را كه ستم كردند و امثال آنها را و آنچه را كه بودند ميپرستيدند | |||
از غير خدا پس راهنمائى كنيد آنها را براه دوزخ | |||
و بازداريدشان همانا آنها بازخواست شدگانند | |||
چيست شما را كه يكديگر را يارى نميكنيد | |||
بلكه آنها امروز تسليم شدگانند | |||
و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند | |||
گويند همانا شما بوديد كه مىآمديد ما را از راه قوّت | |||
گويند بلكه نبوديد گروندگان | |||
و نبود ما را بر شما تسلّطى بلكه بوديد گروهى سركشان. | |||
تفسير | |||
پس از آنكه كفّار در ذيل آيه سابقه گفتند اين روز مجازات است خودشان با يكديگر يا ملائكه بآنها گويند اين روز فصل خصومت است بين اهل حق و باطل كه بحكم الهى از يكديگر ممتاز شوند و خطاب از مصدر جلال صادر شود بملائكه كه كسانيرا كه ظلم نمودند بخلق خصوصا بانبياء و اولياء و امثال آنها را كه ظلم نمودند بخودشان در عبادت و اطاعت بتها و شياطين جمعآورى نمائيد و با آنچه عبادت و اطاعت مينمودند آنها را در دنيا بغير حق از قبيل بتها و كسانيكه دعوى خدائى نمودند يا دعوى نبوّت و امامت كردند بباطل دست جمع هدايت نمائيد آنانرا براه جهنّم و تعبير بهدايت از قبيل بشارت بعذاب براى طعنه و توبيخ است يعنى شما بايد هدايت براه بهشت شويد كارى كرديد كه هدايت براه دوزخ شديد و بردن بتها بدوزخ مكرّر ذكر شده كه براى توهين آنها در نظر بتپرستها و فروزينه آتش است و فرمان توقيف آنها در موقف حشر صادر گردد براى پرسش از عقائد و اعمال و ولايت ائمه اطهار چنانچه در چندين روايت معتبر تصريح شده و در بيشتر آنها ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ذكر شده و آنكه كسى تا جواز ولايت آنحضرت را در دست نداشته باشد از صراط عبورش ندهند و در بعضى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه تجاوز نميكند قدم بندهاى از جاى خود تا پرسش شود از چهار چيز از جوانى او كه در چه صرف نموده و از عمرش كه در چه تمام كرده و از مالش | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 428 | |||
كه از كجا جمع نموده و در چه خرج كرده و از دوستى ما اهلبيت و از طرق عامّه هم اين معنى و آنكه سؤال از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ميشود بثبوت رسيده است و بعدا براى سركوبى و توبيخ و تعيير بآنها گفته ميشود چرا امروز با يكديگر كمك نميكنيد ولى آنروز ديگر آنها كاملا تسليم و منقاد و حاضر براى عذابند چون بكلّى عاجز و از همه جا رانده و ماندهاند يا آنكه حاضرند يكديگر را تسليم نمايند بجاى آنكه نصرت و يارى كنند با هم چون بعضى مستسلمون را بمتسالمون و آنرا به اين معنى تفسير نمودهاند و بنظر حقير وجهى ندارد چون تسالم بمعناى صلح و سازش است و استسلام بمعناى گردن نهادن و تسليم شدن و آنها با يكديگر مخاصمه دارند چنانچه خداوند فرموده پس بعضى از آنها اقبال ببعضى نموده براى ملامت و استيضاح از آنها گويند شما بسر ما آمديد و بزور و قوّت بازوى جانب راست ما را وادار بدين باطل كرديد آنها جواب گويند چنين نبود شما خودتان باطنا ايمان نداشتيد و ما شما را مجبور نميتوانستيم بكنيم بلكه شما خودتان بد ذات و مايل بطغيان و سركشى بوديد لذا زير فرمان انبياء و اوليا نرفتيد و گوش بسخنان ما داديد و الّا ما بر شما سلطنتى نداشتيم و بعضى گفتهاند مراد آنستكه گمراه شدگان بگمراه كنندگان گويند شما از راه نصيحت و خيرخواهى و حقگوئى بر ما وارد شديد و ما را فريب داديد چون عرب بچيزيكه از جانب راست بيايد تيمّن ميجويند و آنها در جواب گويند شما نرفتيد تحصيل عقائد حقه نمائيد لذا قلبا شاك و متزلزل بوديد و طبعا مايل بطغيان و سركشى و تا ما سخنى گفتيم پذيرفتيد و گر نه تسلّطى از ما بر شما وجود نداشت و اجبارى بعمل نيامد كه موجب عذرى براى شما در پيشگاه احديّت باشد. | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 429 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بَل هُمُ اليَومَ مُستَسلِمُونَ «26» | |||
بلكه آنها در يوم القيمة تسليم ميشوند. | |||
مستسلم كسي را گويند که خود بخود تسليم نميشود او را بجبر و عنف تسليم ميكنند و مراد تسليم در عذاب است. | |||
(تنبيه) در ذيل تفسير اينکه آيات از قوله تعالي وَ قِفُوهُم إِنَّهُم مَسؤُلُونَ ما لَكُم لا تَناصَرُونَ بَل هُمُ اليَومَ مُستَسلِمُونَ چهارده حديث از طريق شيعه از ائمه طاهرين و از طريق عامه از پيغمبر اكرم بمضامين مختلف که تفسير شده به سؤال از ولايت امير المؤمنين و چون مفصل است از نقلش خودداري ميكنيم لكن مضمون بعض آنها اينست که در صراط هفت قنطره است و بر هر قنطره هفتاد هزار ملك موكل هستند و سؤال ميكنند قنطره اولي از ولايت امير المؤمنين و حب اهل بيت ثانيه از نماز ثالثه از زكاة رابعه از روزه خامسه از حج سادسه از جهاد سابعه از عدل و در بعض اخبار تفسير شده سمع بابي بكر بصر بعمر فؤاد بعثمان و آيه شريفه إِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسؤُلًا سؤال از ولايت امير المؤمنين است در بعض آنها دارد که در جسر جهنم تا كسي برائت از امير المؤمنين نداشته باشد نميگذارند وارد صراط شود و ما مكرر در مكرر اشاره كردهايم که اخبار وارده در تفسير آيات نوعا بيان مصداق يا مصداق اتم ميكند منافي با عموم آيات نيست و البته ولايت امير المؤمنين و ائمه طاهرين مدخليت تامي دارد در ايمان که شرط صحت كليه عبادات است حتي در همين احاديث که اشاره شد دارد که اگر كسي باشد که با او باشد از اعمال برّ عمل هفتاد صديق | |||
و لم يحب اهل بيت نبيه سقط علي ام رأسه في قعر جهنم | |||
و در بعض آنها دارد پيغمبر فرمود من و علي بر صراط هستيم و كسي که داراي ولايت علي نباشد القيناه في النار. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 26)- در این آیه میافزاید: «بلکه آنها در آن روز در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند» و قدرت هیچ گونه اظهار وجود تا چه رسد به مخالفت ندارند (بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۷۳: | خط ۱۸۰: | ||
[[رده:آثار عجز اخروى مشرکان]][[رده:انقیاد اخروى مشرکان]][[رده:ترک امداد به مشرکان]][[رده:تسلیم اخروى مشرکان]][[رده:عوامل انقیاد اخروى مشرکان]][[رده:مشرکان در قیامت]] | [[رده:آثار عجز اخروى مشرکان]][[رده:انقیاد اخروى مشرکان]][[رده:ترک امداد به مشرکان]][[رده:تسلیم اخروى مشرکان]][[رده:عوامل انقیاد اخروى مشرکان]][[رده:مشرکان در قیامت]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الصافات ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 26 سوره صافات | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 26 سوره صافات,صافات 26,بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ,آثار عجز اخروى مشرکان,انقیاد اخروى مشرکان,ترک امداد به مشرکان,تسلیم اخروى مشرکان,عوامل انقیاد اخروى مشرکان,مشرکان در قیامت,آیات قرآن سوره الصافات | |||
|description=بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۵ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۰۴
کپی متن آیه |
---|
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ |
ترجمه
الصافات ٢٥ | آیه ٢٦ | الصافات ٢٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مُسْتَسْلِمُونَ»: افراد منقاد و مطیع.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۲ - ۷۰ سوره صافّات
- حكايت انکار و استهزاء معاد، توسط مشرکان
- مراد از محشور شدن کافران با ازواج خود، در دوزخ چیست؟
- وجه تعبير به «هدايت»، در راندن کافران به سوی جحیم
- کافران در قیامت، از چه چیز بازخواست می شوند؟
- جایگاه ویژه و مقام والای «مُخلَصین»، در بهشت برین
- توصيف شراب بهشتى و حوريانى كه براى «مُخلَصين» آماده مى شود
- گفتگوى اهل بهشت، با يكديگر
- توصیف شجرۀ «زقّوم»، و عذاب های دوزخ
- بحث روايتى
تفسیر نور (محسن قرائتی)
ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25» بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26»
(به آنان گفته مىشود:) چه شد كه امروز يكديگر را يارى نمىكنيد؟ (آرى، نمىتوانند يكديگر را يارى كنند،) بلكه آنان امروز كاملًا تسليم (قدرت خداوند) هستند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26»
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ: بلكه ايشان امروز تسليم شوندگانند و به جهت عجز و ناتوانى از چاره منقاد شدگانند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
هذا يَوْمُ الْفَصْلِ الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «21» احْشُرُوا الَّذِينَ ظَلَمُوا وَ أَزْواجَهُمْ وَ ما كانُوا يَعْبُدُونَ «22» مِنْ دُونِ اللَّهِ فَاهْدُوهُمْ إِلى صِراطِ الْجَحِيمِ «23» وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَ «24» ما لَكُمْ لا تَناصَرُونَ «25»
بَلْ هُمُ الْيَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ «26» وَ أَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَساءَلُونَ «27» قالُوا إِنَّكُمْ كُنْتُمْ تَأْتُونَنا عَنِ الْيَمِينِ «28» قالُوا بَلْ لَمْ تَكُونُوا مُؤْمِنِينَ «29» وَ ما كانَ لَنا عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ بَلْ كُنْتُمْ قَوْماً طاغِينَ (30)
جلد 4 صفحه 427
ترجمه
اينست روز جدا شدن حق از باطل كه بوديد آنرا تكذيب ميكرديد
جمع كنيد آنها را كه ستم كردند و امثال آنها را و آنچه را كه بودند ميپرستيدند
از غير خدا پس راهنمائى كنيد آنها را براه دوزخ
و بازداريدشان همانا آنها بازخواست شدگانند
چيست شما را كه يكديگر را يارى نميكنيد
بلكه آنها امروز تسليم شدگانند
و روى آورند بعضيشان بر بعضى از يكديگر ميپرسند
گويند همانا شما بوديد كه مىآمديد ما را از راه قوّت
گويند بلكه نبوديد گروندگان
و نبود ما را بر شما تسلّطى بلكه بوديد گروهى سركشان.
تفسير
پس از آنكه كفّار در ذيل آيه سابقه گفتند اين روز مجازات است خودشان با يكديگر يا ملائكه بآنها گويند اين روز فصل خصومت است بين اهل حق و باطل كه بحكم الهى از يكديگر ممتاز شوند و خطاب از مصدر جلال صادر شود بملائكه كه كسانيرا كه ظلم نمودند بخلق خصوصا بانبياء و اولياء و امثال آنها را كه ظلم نمودند بخودشان در عبادت و اطاعت بتها و شياطين جمعآورى نمائيد و با آنچه عبادت و اطاعت مينمودند آنها را در دنيا بغير حق از قبيل بتها و كسانيكه دعوى خدائى نمودند يا دعوى نبوّت و امامت كردند بباطل دست جمع هدايت نمائيد آنانرا براه جهنّم و تعبير بهدايت از قبيل بشارت بعذاب براى طعنه و توبيخ است يعنى شما بايد هدايت براه بهشت شويد كارى كرديد كه هدايت براه دوزخ شديد و بردن بتها بدوزخ مكرّر ذكر شده كه براى توهين آنها در نظر بتپرستها و فروزينه آتش است و فرمان توقيف آنها در موقف حشر صادر گردد براى پرسش از عقائد و اعمال و ولايت ائمه اطهار چنانچه در چندين روايت معتبر تصريح شده و در بيشتر آنها ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ذكر شده و آنكه كسى تا جواز ولايت آنحضرت را در دست نداشته باشد از صراط عبورش ندهند و در بعضى از پيغمبر صلى اللّه عليه و اله نقل شده كه تجاوز نميكند قدم بندهاى از جاى خود تا پرسش شود از چهار چيز از جوانى او كه در چه صرف نموده و از عمرش كه در چه تمام كرده و از مالش
جلد 4 صفحه 428
كه از كجا جمع نموده و در چه خرج كرده و از دوستى ما اهلبيت و از طرق عامّه هم اين معنى و آنكه سؤال از ولايت امير المؤمنين عليه السّلام ميشود بثبوت رسيده است و بعدا براى سركوبى و توبيخ و تعيير بآنها گفته ميشود چرا امروز با يكديگر كمك نميكنيد ولى آنروز ديگر آنها كاملا تسليم و منقاد و حاضر براى عذابند چون بكلّى عاجز و از همه جا رانده و ماندهاند يا آنكه حاضرند يكديگر را تسليم نمايند بجاى آنكه نصرت و يارى كنند با هم چون بعضى مستسلمون را بمتسالمون و آنرا به اين معنى تفسير نمودهاند و بنظر حقير وجهى ندارد چون تسالم بمعناى صلح و سازش است و استسلام بمعناى گردن نهادن و تسليم شدن و آنها با يكديگر مخاصمه دارند چنانچه خداوند فرموده پس بعضى از آنها اقبال ببعضى نموده براى ملامت و استيضاح از آنها گويند شما بسر ما آمديد و بزور و قوّت بازوى جانب راست ما را وادار بدين باطل كرديد آنها جواب گويند چنين نبود شما خودتان باطنا ايمان نداشتيد و ما شما را مجبور نميتوانستيم بكنيم بلكه شما خودتان بد ذات و مايل بطغيان و سركشى بوديد لذا زير فرمان انبياء و اوليا نرفتيد و گوش بسخنان ما داديد و الّا ما بر شما سلطنتى نداشتيم و بعضى گفتهاند مراد آنستكه گمراه شدگان بگمراه كنندگان گويند شما از راه نصيحت و خيرخواهى و حقگوئى بر ما وارد شديد و ما را فريب داديد چون عرب بچيزيكه از جانب راست بيايد تيمّن ميجويند و آنها در جواب گويند شما نرفتيد تحصيل عقائد حقه نمائيد لذا قلبا شاك و متزلزل بوديد و طبعا مايل بطغيان و سركشى و تا ما سخنى گفتيم پذيرفتيد و گر نه تسلّطى از ما بر شما وجود نداشت و اجبارى بعمل نيامد كه موجب عذرى براى شما در پيشگاه احديّت باشد.
جلد 4 صفحه 429
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
بَل هُمُ اليَومَ مُستَسلِمُونَ «26»
بلكه آنها در يوم القيمة تسليم ميشوند.
مستسلم كسي را گويند که خود بخود تسليم نميشود او را بجبر و عنف تسليم ميكنند و مراد تسليم در عذاب است.
(تنبيه) در ذيل تفسير اينکه آيات از قوله تعالي وَ قِفُوهُم إِنَّهُم مَسؤُلُونَ ما لَكُم لا تَناصَرُونَ بَل هُمُ اليَومَ مُستَسلِمُونَ چهارده حديث از طريق شيعه از ائمه طاهرين و از طريق عامه از پيغمبر اكرم بمضامين مختلف که تفسير شده به سؤال از ولايت امير المؤمنين و چون مفصل است از نقلش خودداري ميكنيم لكن مضمون بعض آنها اينست که در صراط هفت قنطره است و بر هر قنطره هفتاد هزار ملك موكل هستند و سؤال ميكنند قنطره اولي از ولايت امير المؤمنين و حب اهل بيت ثانيه از نماز ثالثه از زكاة رابعه از روزه خامسه از حج سادسه از جهاد سابعه از عدل و در بعض اخبار تفسير شده سمع بابي بكر بصر بعمر فؤاد بعثمان و آيه شريفه إِنَّ السَّمعَ وَ البَصَرَ وَ الفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنهُ مَسؤُلًا سؤال از ولايت امير المؤمنين است در بعض آنها دارد که در جسر جهنم تا كسي برائت از امير المؤمنين نداشته باشد نميگذارند وارد صراط شود و ما مكرر در مكرر اشاره كردهايم که اخبار وارده در تفسير آيات نوعا بيان مصداق يا مصداق اتم ميكند منافي با عموم آيات نيست و البته ولايت امير المؤمنين و ائمه طاهرين مدخليت تامي دارد در ايمان که شرط صحت كليه عبادات است حتي در همين احاديث که اشاره شد دارد که اگر كسي باشد که با او باشد از اعمال برّ عمل هفتاد صديق
و لم يحب اهل بيت نبيه سقط علي ام رأسه في قعر جهنم
و در بعض آنها دارد پيغمبر فرمود من و علي بر صراط هستيم و كسي که داراي ولايت علي نباشد القيناه في النار.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 26)- در این آیه میافزاید: «بلکه آنها در آن روز در برابر فرمان خدا تسلیم و خاضعند» و قدرت هیچ گونه اظهار وجود تا چه رسد به مخالفت ندارند (بَلْ هُمُ الْیَوْمَ مُسْتَسْلِمُونَ).
نکات آیه
۱ - تسلیم و انقیاد کامل مشرکان به پیشگاه عدل الهى در عرصه قیامت (بل هم الیوم مستسلمون) آمدن «مستسلمون» از باب استفعال، بیانگر مبالغه در تسلیم است.
۲ - مشرکان در عرصه قیامت، یکدیگر را تسلیم کیفر الهى کرده و به خذلان هم خواهند پرداخت.* (بل هم الیوم مستسلمون) برداشت یاد شده مبتنى بر این نکته است که «مستسلمون» - به قرینه «لاتناصرون» - به معناى تسلیم کنندگان باشد. گفتنى است کلمه «بل» - که براى اضراب انتقالى است - مؤید همین برداشت است. بر این اساس پیام آیه چنین مى شود: مشرکان نه تنها به یارى هم نمى شتابند; بلکه با تسلیم کردن یکدیگر، به خذلان هم خواهند پرداخت.
۳ - ناتوانى کامل مشرکان در عرصه قیامت، موجب انقیاد و تسلیم شدن آنان در برابر خداوند (ما لکم لاتناصرون . بل هم الیوم مستسلمون) ارتباط میان این آیه و آیه قبل (طرح مسأله تسلیم مشرکان پس از موضوع ناتوانى کامل آنان)، مى تواند گویاى این حقیقت باشد که تسلیم آنان از روى ناتوانى و از موضع ضعف است.
موضوعات مرتبط
- مشرکان: آثار عجز اخروى مشرکان ۳; انقیاد اخروى مشرکان ۱; ترک امداد به مشرکان ۲; تسلیم اخروى مشرکان ۲; عوامل انقیاد اخروى مشرکان ۳; مشرکان در قیامت ۱، ۲
منابع