لقمان ٦: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
(افزودن جزییات آیه)
 
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::النّاس|النَّاسِ‌]] [[کلمه غیر ربط::النّاس| ]] [[شامل این ریشه::انس‌| ]][[ریشه غیر ربط::انس‌| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::يَشْتَرِي|يَشْتَرِي‌]] [[کلمه غیر ربط::يَشْتَرِي| ]] [[شامل این ریشه::شرى‌| ]][[ریشه غیر ربط::شرى‌| ]][[شامل این کلمه::لَهْو|لَهْوَ]] [[کلمه غیر ربط::لَهْو| ]] [[شامل این ریشه::لهو| ]][[ریشه غیر ربط::لهو| ]][[شامل این کلمه::الْحَدِيث|الْحَدِيثِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْحَدِيث| ]] [[شامل این ریشه::حدث‌| ]][[ریشه غیر ربط::حدث‌| ]][[شامل این کلمه::لِيُضِل|لِيُضِلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِيُضِل| ]] [[شامل این ریشه::ضلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ضلل‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::عَن|عَنْ‌]] [[شامل این ریشه::عن‌| ]][[شامل این کلمه::سَبِيل|سَبِيلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَبِيل| ]] [[شامل این ریشه::سبل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سبل‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::بِغَيْر|بِغَيْرِ]] [[کلمه غیر ربط::بِغَيْر| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::غير| ]][[ریشه غیر ربط::غير| ]][[شامل این کلمه::عِلْم|عِلْمٍ‌]] [[کلمه غیر ربط::عِلْم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَتّخِذَهَا|يَتَّخِذَهَا]] [[کلمه غیر ربط::يَتّخِذَهَا| ]] [[شامل این ریشه::اخذ| ]][[ریشه غیر ربط::اخذ| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::هُزُوا|هُزُواً]] [[کلمه غیر ربط::هُزُوا| ]] [[شامل این ریشه::هزء| ]][[ریشه غیر ربط::هزء| ]][[شامل این کلمه::أُولٰئِک|أُولٰئِکَ‌]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::عَذَاب|عَذَابٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::عَذَاب| ]] [[شامل این ریشه::عذب‌| ]][[ریشه غیر ربط::عذب‌| ]][[شامل این کلمه::مُهِين|مُهِينٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُهِين| ]] [[شامل این ریشه::هون‌| ]][[ریشه غیر ربط::هون‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::النّاس|النَّاسِ‌]] [[کلمه غیر ربط::النّاس| ]] [[شامل این ریشه::انس‌| ]][[ریشه غیر ربط::انس‌| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنْ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::يَشْتَرِي|يَشْتَرِي‌]] [[کلمه غیر ربط::يَشْتَرِي| ]] [[شامل این ریشه::شرى‌| ]][[ریشه غیر ربط::شرى‌| ]][[شامل این کلمه::لَهْو|لَهْوَ]] [[کلمه غیر ربط::لَهْو| ]] [[شامل این ریشه::لهو| ]][[ریشه غیر ربط::لهو| ]][[شامل این کلمه::الْحَدِيث|الْحَدِيثِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْحَدِيث| ]] [[شامل این ریشه::حدث‌| ]][[ریشه غیر ربط::حدث‌| ]][[شامل این کلمه::لِيُضِل|لِيُضِلَ‌]] [[کلمه غیر ربط::لِيُضِل| ]] [[شامل این ریشه::ضلل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ضلل‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::عَن|عَنْ‌]] [[شامل این ریشه::عن‌| ]][[شامل این کلمه::سَبِيل|سَبِيلِ‌]] [[کلمه غیر ربط::سَبِيل| ]] [[شامل این ریشه::سبل‌| ]][[ریشه غیر ربط::سبل‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::بِغَيْر|بِغَيْرِ]] [[کلمه غیر ربط::بِغَيْر| ]] [[شامل این ریشه::ب‌| ]][[ریشه غیر ربط::ب‌| ]][[شامل این ریشه::غير| ]][[ریشه غیر ربط::غير| ]][[شامل این کلمه::عِلْم|عِلْمٍ‌]] [[کلمه غیر ربط::عِلْم| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::يَتّخِذَهَا|يَتَّخِذَهَا]] [[کلمه غیر ربط::يَتّخِذَهَا| ]] [[شامل این ریشه::اخذ| ]][[ریشه غیر ربط::اخذ| ]][[شامل این ریشه::ها| ]][[ریشه غیر ربط::ها| ]][[شامل این کلمه::هُزُوا|هُزُواً]] [[کلمه غیر ربط::هُزُوا| ]] [[شامل این ریشه::هزء| ]][[ریشه غیر ربط::هزء| ]][[شامل این کلمه::أُولٰئِک|أُولٰئِکَ‌]] [[شامل این ریشه::اول‌| ]][[شامل این کلمه::لَهُم|لَهُمْ‌]] [[شامل این ریشه::ل‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[شامل این کلمه::عَذَاب|عَذَابٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::عَذَاب| ]] [[شامل این ریشه::عذب‌| ]][[ریشه غیر ربط::عذب‌| ]][[شامل این کلمه::مُهِين|مُهِينٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُهِين| ]] [[شامل این ریشه::هون‌| ]][[ریشه غیر ربط::هون‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ مِنَ‌ النَّاسِ‌ مَنْ‌ يَشْتَرِي‌ لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ لِيُضِلَ‌ عَنْ‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولٰئِکَ‌ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ مُهِينٌ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و برخی از مردمان کسانی‌اند که گفتار منحرف‌کننده را خریداری می‌کنند، تا (مردم را) بی(هیچ) دانایی از راه خدا گمراه کنند و آن را به ریشخند گیرند؛ ایشان، برایشان عذابی خوارکننده (در پیش) است.
|-|صادقی تهرانی=و برخی از مردمان کسانی‌اند که گفتار منحرف‌کننده را خریداری می‌کنند، تا (مردم را) بی(هیچ) دانایی از راه خدا گمراه کنند و آن را به ریشخند گیرند؛ ایشان، برایشان عذابی خوارکننده (در پیش) است.
|-|معزی=و از مردم است آنکه می‌خرد داستانهای بیهوده (سخنهای هوسناک) را تا گمراه کند از راه خدا به نادانی و بگیرد آنها را به استهزاء آنان را است عذابی خوارکننده‌
|-|معزی=و از مردم است آنکه می‌خرد داستانهای بیهوده (سخنهای هوسناک) را تا گمراه کند از راه خدا به نادانی و بگیرد آنها را به استهزاء آنان را است عذابی خوارکننده‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Among the people is he who trades in distracting tales; intending, without knowledge, to lead away from Allah’s way, and to make a mockery of it. These will have a humiliating punishment.</div>
{{آيه | سوره = سوره لقمان | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = لقمان ٥ | بعدی = لقمان ٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/031006.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/031006.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره لقمان | نزول = [[نازل شده در سال::6|٦ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::6|٦]] | قبلی = لقمان ٥ | بعدی = لقمان ٧  | کلمه = [[تعداد کلمات::20|٢٠]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«لَهْوَ الْحَدیثِ»: سخنانی که انسان را غافل از چیزهای سودمند دنیوی و اخروی کند. مانند: خرافات، افسانه‌های بیفایده، حرفهای مضحک، و آوازهای جلف.
«لَهْوَ الْحَدیثِ»: سخنانی که انسان را غافل از چیزهای سودمند دنیوی و اخروی کند. مانند: خرافات، افسانه‌های بیفایده، حرفهای مضحک، و آوازهای جلف.
خط ۲۲: خط ۳۰:
__TOC__
__TOC__


== نزول ==
«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره نضر بن حرث بن کلدة نازل شده که کتاب‌هائى می‌خرید که در آن داستان مربوط به ایرانیان از قبیل رستم و اسفندیار بوده و مردم را به آن مشغول می‌کرد تا از شنیدن قرآن منصرف شوند.<ref> صاحب مجمع البیان از کلبى نقل نماید که این آیه درباره نضر بن حرث بن علقمة بن کلدة بن عبدالدار بن قصى بن کلاب نازل شده که مردى بود بازرگان و به طرف ایران می‌آمد و اخبار و داستان‌هاى مشهور ایران را براى اعراب مى آورد و براى قریش نقل می‌نمود و می‌گفت: محمد شما را به داستان‌هاى عاد و ثمود سرگرم می‌کند. من شما را به داستان رستم و اسفندیار و اخبار پادشاهان ایران سرگرم مى کنم و مردم داستان‌هاى او را مى شنیدند و از خواندن و گوش کردن قرآن بازمی‌ماندند و نیز گویند: درباره مردى نازل شده که کنیزى می‌خرید که شب و روز مشغول خواندن آواز می‌بود چنان که ابن عباس روایت کرده است.</ref><ref> طبرى صاحب جامع البیان از طریق عوفى از ابن عباس نقل نماید که درباره مردى نازل شده که کنیز آوازه خوانى خریده بود، جویبر از ابن عباس روایت کند که نضر بن حرث کنیزان آوازه خوان می‌خرید و به کسانى که اراده مسلمان شدن داشتند براى بدر بردن از دائره اسلام به طرف این کنیزان مى برد و به کنیزان مى گفت: به اینان بخورانید و براى ایشان آواز بخوانید و شراب بدهید زیرا این کار بهتر از نماز و روزه محمد و جهاد در راه خدائى است که او مى گوید.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link196 | آيات ۱ - ۱۱، سوره لقمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link196 | آيات ۱ - ۱۱، سوره لقمان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link197 | مضامين سوره مباركه لقمان و غرض از نزول آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link197 | مضامين سوره مباركه لقمان و غرض از نزول آن]]
خط ۳۴: خط ۴۷:
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link202 | حديثى از امام سجاد(ع ) در بيان شدت حرمت موسيقى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۲۵#link202 | حديثى از امام سجاد(ع ) در بيان شدت حرمت موسيقى]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link6 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link6 | آيه و ترجمه]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link7 |  شاءن نزول :]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link7 |  شاءن نزول :]]
خط ۴۲: خط ۵۷:
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link11 | ۲ - غناء چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link11 | ۲ - غناء چيست ؟]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link12 | ۳ - فلسفه تحريم غنا]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۷_بخش۴۹#link12 | ۳ - فلسفه تحريم غنا]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6»
و برخى از مردم، خريدار سخنان بيهوده و سرگرم كننده‌اند، تا بى هيچ علمى، (ديگران را) از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره گيرند؛ آنان برايشان عذابى خوار كننده است.
===نکته ها===
كلمه‌ى‌ «لَهْوَ»، به معناى چيزى است كه انسان را از هدف مهم بازدارد. «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، به سخن بيهوده‌اى گويند كه انسان را از حقّ باز دارد، نظير حكايات خرافى و داستان‌هايى كه انسان را به فساد و گناه مى‌كشاند. اين انحراف گاهى به خاطر محتواى سخن است و گاهى به خاطر اسباب و ملازمات آن از قبيل آهنگ و امور همراه آن. «1»
شخصى به نام نضربن حارث كه از حجاز به ايران سفر مى‌كرد، افسانه‌هاى ايرانى- مانند افسانه‌ى رستم و اسفنديار و سرگذشت پادشاهان- را آموخته و براى مردم عرب بازگو مى‌كرد و مى‌گفت: اگر محمّد براى شما داستان عاد و ثمود مى‌گويد، من نيز قصّه‌ها و اخبار عجم را بازگو مى‌كنم. اين آيه نازل شد و كار او را شيوه‌اى انحرافى دانست.
برخى مفسّران در شأن نزول اين آيه گفته‌اند: افرادى كنيزهاى خواننده را مى‌خريدند تا برايشان بخوانند و از اين طريق مردم را از شنيدن قرآن توسط پيامبر باز مى‌داشتند، كه آيه‌ى فوق، در مذّمت چنين افرادى نازل شد. «2»
اين آيه به يكى از مهم‌ترين عوامل گمراه كننده كه سخن باطل است اشاره نموده است. در آيات ديگر قرآن، به برخى ديگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده كه عبارتند از:
الف: طاغوت، كه گاهى با تحقير «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» «3» و گاهى با تهديد مردم را منحرف مى‌كند. «لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ» «4»
----
«1». تفسير الميزان.
«2». تفسير نمونه.
«3». زخرف، 54.
«4». شعراء، 29.
جلد 7 - صفحه 230
ب: شيطان، كه با وسوسه‌هايش انسان را گمراه مى‌كند. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ» «1»
ج: عالم و هنرمند منحرف كه با استفاده از دانش و هنرش ديگران را منحرف مى‌سازد. «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» «2»
د: صاحبان قدرت و ثروت، كه با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمى دارند. «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا» «3»
ه: گويندگان و خوانندگانى كه مردم را سرگرم كرده و آنان را از حقّ و حقيقت باز مى‌دارند.
«يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
===پیام ها===
1- سرمايه‌گذارى براى مبارزه و تهاجم فرهنگى عليه حقّ، سابقه‌اى طولانى دارد.
«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ»
2- هر آنچه در مقابل حكمت قرار گيرد، لهو و مانع رسيدن به كمال است.
«الْكِتابِ الْحَكِيمِ‌- لَهْوَ الْحَدِيثِ» (تعجّب از افرادى است كه حكمت رايگان پيامبر معصوم را رها كرده و بدنبال خريد لهو از افراد لاابالى مى‌باشند.)
3- ابزار مخالفان راه خدا، منطق و حكمت نيست، سخنان لهو و بى پايه است.
«مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»
4- خريد وسايل لهو و امورى كه انسان را از كمال باز مى‌دارد، نشانه‌ى جهالت و نادانى است. يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ ... بِغَيْرِ عِلْمٍ‌
5- تناسب كيفر با عمل، نشانه‌ى عدالت است. آنها كه حقّ را با تمسخر اهانت مى‌كنند، عذابشان اهانت آور و ذلّت‌بار است. يَتَّخِذَها هُزُواً ... لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‌
----
«1». نساء، 60.
«2». طه، 85.
«3». احزاب، 67.
جلد 7 - صفحه 231
دورى از سخن و مجلس باطل‌
از ديدگاه اسلام، آهنگ‌هايى كه متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواى شهوانى را تحريك نمايد، حرام است، ولى اگر آهنگى مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها مى‌گويند: شنيدن آن مجاز است.
امام باقر عليه السلام فرمود: غنا، از جمله گناهانى است كه خداوند براى آن وعده‌ى آتش داده است، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ .... «1» بنابراين غنا، از گناهان كبيره است، زيرا گناه كبيره به گناهى گفته مى‌شود كه در قرآن به آن وعده‌ى عذاب داده شده است.
در سوره‌ى حج مى‌خوانيم: «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» «2» از سخن باطل دورى كنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «قول زور» آوازه خوانى و غناست». «3»
از امام صادق و امام رضا عليهم السلام نيز نقل شده كه يكى از مصاديق «لهو الحديث» در سوره‌ى لقمان، غنا مى‌باشد.
در روايات مى‌خوانيم: «4»
* غنا، روح نفاق را پرورش مى‌دهد و فقر و بدبختى مى‌آورد.
* زنان آوازه‌خوان و كسى كه به آنها مزد مى‌دهد و كسى كه آن پول را مصرف مى‌كند، مورد لعنت قرار گرفته‌اند، همان گونه كه آموزش زنان خواننده حرام است.
* خانه‌اى كه در آن غنا باشد، از مرگ و مصيبت دردناك در امان نيست، دعا در آن به اجابت نمى‌رسد و فرشتگان وارد آن نمى‌شوند. «5»
----
«1». كافى، ج 6، ص 431.
«2». حج، 30.
«3». «زور» به معناى باطل، دروغ و انحراف از حقّ است و غنا، يكى از مصاديق باطل است.
«4». اين روايات در ابواب حرمت غنا در مكاسب محرّمه و كتب روايى آمده است.
«5». ميزان الحكمه.
جلد 7 - صفحه 232
آثار مخرّب غنا
1. ترويج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا كه يكى از سران بنى‌اميّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مى‌كند: غنا، حيا را كم و شهوت را زياد مى‌كند، شخصيّت را درهم مى‌شكند و همان كارى را مى‌كند كه شراب مى‌كند.
برخى انسان‌ها از راه نوشيدن شراب و يا مصرف مواد مخدر خود را وارد دنياى بى‌خيالى وبى‌تفاوتى كنند، برخى هم از طريق شنيدن سخنان باطل و شهوت‌انگيزِ يك آوازه خوان، غيرت خود را ناديده مى‌گيرند و در دنياى بى‌تفاوتى به سر مى‌برند.
2. غفلت از خدا، غفلت از وظيفه، غفلت از محرومان، غفلت از آينده، غفلت از امكانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شيطان. انسانِ امروز با آن همه پيشرفت در علم و تكنولوژى، در آتشى كه از غفلت او سرچشمه مى‌گيرد، مى‌سوزد.
آرى، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حيوانيّت، بلكه پائين‌تر از آن پيش مى‌برد. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» «1»
امروزه استعمارگران براى سرگرم كردن و تخدير نسل جوان، از همه‌ى امكانات از جمله ترويج آهنگ‌هاى مبتذل، از طريق انواع وسائل و امواج، براى اهداف استعمارى خود سود مى‌جويند.
3. آثار زيانبار آهنگ‌هاى تحريك‌آميز و مبتذل بر اعصاب، بر كسى پوشيده نيست. در كتاب تأثير موسيقى بر روان و اعصاب، نكات مهمّى از پايان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسيقى و گرفتارى آنها به انواع بيمارى‌هاى روانى و سكته‌هاى ناگهانى و بيمارى‌هاى قلبى و عروقى و تحريكات نامطلوب ذكر شده كه براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است. «2»
خواننده‌ى عزيز!
خداوند، جهان را براى بشر و بشر را براى تكامل و رشد و قرب معنوى آفريد. او جهان آفرينش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبير امور ما وادار كرد. انبيا و اوليا را براى هدايت‌
----
«1». اعراف، 179.
«2». تفسير نمونه، ج 17، ص 19- 27.
جلد 7 - صفحه 233
ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پيش رفتند. فرشتگان را براى آدم به سجده وا داشت، روح الهى را در انسان دميد و بهترين صورت و سيرت را به انسان عطا كرد، قابليّت رشد تا بى‌نهايت را در او به وديعه گذاشت، او را با عقل، فطرت، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرينش او، به خود آفرين گفت. «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» «1»
آيا اين گل سرسبد هستى، با آن همه امتيازات مادّى و معنوى، بايد خود را در اختيار هر كسى قرار دهد؟ امام كاظم عليه السلام فرمود: به هر صدايى گوش فرا دهى، برده‌ى او هستى. آيا حيف نيست ما برده يك خواننده‌ى كذائى باشيم؟!
آيا شما حاضريد هر صدايى را روى نوار كاست ضبط كنيد؟ پس چگونه ما هر صدايى را روى نوار مغزمان ضبط مى‌كنيم؟ عمر، فكر و مغز، امانت‌هايى است كه خداوند به ما داده تا در راهى كه خودش مشخّص كرده صرف كنيم و اگر هر يك از اين امانت‌ها را در غير راه خدا صرف كنيم به آن امانت خيانت كرده‌ايم و در قيامت بايد پاسخگو باشيم.
قرآن با صراحت در سوره‌ى اسراء مى‌فرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «2» گوش و چشم و دل همگى مورد سؤال قرار مى‌گيرند. آرى انسان بايد نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندايى وارد آن شود. در حديث مى‌خوانيم: دل، حَرَم خداست، نگذاريد غير خدا وارد آن شود. «3»
اسلام، براى برطرف كردن خستگى و ايجاد نشاط، راه‌هاى مناسب و سالمى را به ما ارائه كرده است؛ ما را به سير و سفر، ورزش و شنا، كارهاى متنوّع و مفيد، ديد و بازديد، گفتگوهاى علمى و انتقال تجربه، رابطه با فرهيختگان و مهم‌تر از همه ارتباط با آفريدگار هستى و ياد او كه تنها آرام‌بخش دل‌هاست، سفارش كرده است. چرا خود را سرگرم لذّت‌هايى كنيم كه پايانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «لا خير فى لذة من بعدها النار» «4»، در لذّت‌هايى كه پايانش دوزخ است خيرى نيست. «من تلذذ لمعاصى الله اورثه الله ذلا» «5» هر كس با گناه و از طريق آن لذّت‌جويى كند، خداوند او را خوار و ذليل مى‌نمايد.
----
«1». مؤمنون، 14.
«2». اسراء، 36.
«3». بحار، ج 67، ص 25.
«4». ديوان امام‌على عليه السلام، ص 204.
«5». غررالحكم، 3565.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 234
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6»
شأن نزول: از مقاتل و كلبى نقل شده كه نضر بن حارث براى تجارت به فارس رفته و قصه رستم و اسفنديار آورده، و بعضى ديگر زنان مغنيه را خريدارى نموده مى‌آوردند و مجالس فراهم نموده مردم را به استماع اصوات و الحان آنها از شنيدن حق و قرآن باز مى‌داشتند و بر وجه عناد و انكار لاف مى‌زدند؛ آيه شريفه در باره آنها نازل شد:
وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي‌: و بعضى از مردم كسانى هستند كه مى‌خرند، لَهْوَ الْحَدِيثِ‌: سخنان باطل و هزل و لهو را، لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌: براى اينكه گمراه سازند مردمان را از راه خدا، بِغَيْرِ عِلْمٍ‌: بدون علم، يعنى در حالتى كه علم ندارند به حال آن چيزى كه مى‌خرند از سوء عاقبت آن در دنيا و آخرت، وَ يَتَّخِذَها هُزُواً: و فرا مى‌گيرند راه خدا، و قرآن و دين را سخريه و استهزاء، أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‌: آن گروه مر ايشان راست عذاب خوار و ذليل كننده كه قتل باشد در دنيا و خزى در عقبى به جهت اهانت آنان حق و قرآن و اسلام را.
جلد 10 - صفحه 331
على بن ابراهيم قمى، (رحمه اللّه) فرمايد: مراد حديث لهو، غنا و شرب خمر و جميع ملاهى است‌ «1».
از حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت رضا عليهم السّلام مروى است كه مراد، غنا مى‌باشد «2».
طبرسى (رحمه اللّه) در مجمع فرمايد: مراد «لهو» هر چيزى است كه باز دارد از ياد خدا و طاعت الهى، بنابراين شامل شود اباطيل و مزامير و معارف و ملاهى و استهزاء و سخريه به آيات سبحانى. بنابراين علم موسيقى هم داخل مى‌باشد «3».
بيان: لفظ موسيقى اصلش يونانى است «موسيكى» معرب شده به موسيقى، و آن چهار جزء مى‌باشد: 1- نغمات و احوال آن. 2- ايقاع يعنى اعتبار زمان صوت. 3- تأليف الحان. 4- ايجاد آلات موسيقى. و برخلاف عموم صنايع كه هيولاء آن اجسام طبيعى و مصنوعى آن جسمانى است، هيولاء در موسيقى نفوس شنوندگان، مصنوعش تطورات نفس ناطقه و تأثيرش روحانى‌ست. چنانكه صنعتكاران مواد را به هر شكل كه خواهند در آورند موسيقى نيز قلب و روح بشر را با سر پنجه قادر خود تحولاتى مى‌دهد، طپش قلب را به آهنگهاى مطرب خود هم‌آهنگ مى‌كند و از اين جهت تأثيرى بزرگ در قلب و بدن مى‌نمايد به طورى كه كأنه نوازنده، روح شنونده را مجذوب كند، لذا بدن از حالت طبيعى خارج شده حركات جلفى و سبكى نمايد، كم‌كم بى‌اعتنائى به امور معاش و معاد و شايد عاقبت جنون طارى گردد؛ بدين جهت شريعت حقه از باب لطف به جامعه، اين مسكر روحى را منع و حرام فرمود و احاديث بسيار وارد شده. از جمله:
1- زمخشرى در ربيع الابرار از ابى امامه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: لا يحلّ تعليم المغنّيات و لا بيعهنّ و لا شرائهنّ و لا التّجارة فيهنّ و ثمنهنّ حرام حلال نيست ياد دادن غنا كنندگان، و نه فروختن آنان و خريد آنان‌
----
«1» تفسير قمى، ج 2، ص 161. (چ نجف 1387 هجرى)
«2» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 313 (طبع 1403 هجرى)
«3» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 313 (طبع 1403 هجرى)
جلد 10 - صفحه 332
و نه تجارت در آنان، و پول آنها حرام است‌ «1».
2- در تفسير برهان- فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله: و الّذى نفسى بيده ما رفع رجل عقيرته يتغنّى الّا ارتدفه شيطانان يضربان ارجلهما على ظهره و صدره حتّى يسكت: قسم به خدائى كه جان من در تحت فرمان او است، هيچكس صوت خود را برندارد به غنا مگر آنكه بر او سوار شوند دو شيطان و پاهاى خود را به پشت و سينه او زنند تا ساكت شود «2».
3- محدث خبير نورى در جلد دوم مستدرك الوسائل در حديث حجة الوداع از فضل بن شاذان به اسناد خود روايت نموده در ضمن بيان علامات ساعت فرمايد: و تظهر الكوتة و القينات و المعارف و الميل الى اصحاب الطّنابير و الدّفوف و المزامير و ساير الات اللّهو، الا من اعان احدا منهم بشى‌ء من الدّينار و الالبسة و الاطعمة و غيرها فكأنّما زنى مع امّه سبعين مرّة فى جوف الكعبة.
و ظاهر مى‌شود دنبك، و زنان مغنيه، و آلات لهو، كه زده مى‌شود (موسيقى) و ميل به اصحاب طنبور و چنگ و مزامير و ساير آلات لهو. آگاه باشيد هر كه اعانت كند يكى از ايشان را به چيزى از دينار و درهم و لباس و غذا و غير آن، پس مثل كسى است كه زنا نموده با مادرش هفتاد مرتبه در جوف كعبه‌ «3».
4- عياشى- از ابى جعفر روايت نموده كه خدمت حضرت صادق عليه السّلام مردى عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما من داخل كنيف خود شوم و همسايه‌ها زنان مغنيه دارند، غنا كنند و عود زنند، چه بسا به سبب طول جلوس استماع كنم صداى آنها را. حضرت فرمود: نكن. آن شخص گفت: نيست آن شنيدن به رفتن بپاى خودم بلكه سماعى است برخورد به گوش من. فرمود: آيا نشنيدى خدا فرمايد بدرستى كه گوش و چشم و قلب هر يك از اين اعضا باشد
----
«1» تفسير برهان (چاپ علميه قم 1393 هجرى)، ج 3، ص 270 بنقل از ربيع الابرار.
«2» برهان، ج 3، ص 270 بنقل از ربيع الابرار زمخشرى.
«3» مراجعه كنيد به مستدرك الوسائل، ج 2، كتاب التجارة، ص 431 باب 14 و ص 457 تا ص 459 باب 78 و 79 و 80.
جلد 10 - صفحه 333
از او پرسيده شود. عرض كرد: بلى قسم به خدا گوئيا نشنيدم هرگز اين آيه را از عجمى و نه از عربى، به تحقيق عود نكنم إن شاء اللّه و استغفار نمايم. حضرت فرمود: برخيز و غسل كن و نماز بجاى آر به تدارك آن، بدرستى كه تو مقيم بودى بر امر عظيمى، نيست بدتر از حال تو كسى اگر بميرى بر آن حمد نما خدا را و سؤال كن او را توبه از هر چه نخواهد خدا و نخواهد مگر قبيح را و واگذار آن را به اهلش زيرا هر كارى را اهلى است‌ «1».
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
الم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ «2» هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ «3» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ «4»
أُولئِكَ عَلى‌ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «5» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6» وَ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ «8» خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «9»
خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «10»
ترجمه‌
اين آيتهاى كتاب محكم است‌
با آنكه هدايت و رحمت باشد براى نيكوكاران‌
آنانكه بر پاى ميدارند نماز را و ميدهند زكوة را و ايشان بآخرت يقين ميدارند
ايشانند بر هدايتى از پروردگارشان و آنگروه آنانند رستگاران‌
و از مردمان كسى است كه ميخرد مشغول كننده‌اى از كلام را تا گمراه كند از راه خدا بدون دانشى و بگيرد آنرا به سخريّه آنگروه براى آنها است عذابى خوار كننده‌
و چون خوانده شود بر او آيتهاى ما روى ميگرداند تكبّر كنان گويا نشنيده آنرا گويا در دو گوشش سنگينى است پس مژده ده او را بعذابى دردناك‌
همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى نيك براى ايشانست بهشت‌هاى با نعمت جاودانيانند
در آن وعده‌ايست از خدا براستى و او است غالب درست كردار
آفريد آسمانها را بدون ستون‌هائى كه ببينيد آنرا و افكند در زمين كوههاى ثابت را مبادا كه حركت دهد و مضطرب كند شما را و پراكنده نمود در آن از هر جنبنده‌اى‌
----
جلد 4 صفحه 269
و فرو فرستاديم از آسمان آبرا پس رويانيديم در آن از هر صنفى نيكو و پر فائده.
تفسير
راجع به الم بياناتى مكرّر شده و آيات قرآن مشتمل بر علم و حكمت و داراى مبانى محكم و اساس مستحكم مأمون از هر خلل و فتورى است و نيز موجب هدايت و رحمت است براى نيكوكاران كه با اقرار بوحدانيّت خدا و رسالت خاتم انبيا و ولايت ائمّه هدى اقامه نماز و اداء زكوة مينمايند و معتقد بمعاد روز قيامتند و تخصيص نماز و زكوة بذكر از ساير اعمال حسنه براى مزيد اهتمام بشأن آن دو است و ذكر معاد از بين عقائد حقّه براى داعى بودن اعتقاد بآن بر خيرات است و تكرار كلمه هم براى تأكيد نسبت و انحصار آن عقيده به نيكوكاران است و بعضى هدى و رحمة برفع قرائت نموده‌اند و بنابر اين خبر مبتداء محذوف است كه هو باشد و بنابر قرائت مشهوره حال است از آيات كتاب حكيم و هدايت بودن قرآن براى اهل احسان باعتبار اختصاص استفاده از آن بايشان است و البتّه چنين كسانى كه داراى عقائد حقّه و اعمال حسنه‌اند بهدايت الهى مهتدى و بفلاح و رستگارى دارين فائز خواهند بود و در مقابل اين اشخاص بعضى از مردم حكايات و افسانه‌هاى بى‌اصلى را كه موجب لهو و لعب و سرگرمى و طرب است خريدارى نموده و دست آويز خود ميكنند تا مردم را بخود مشغول نمايند و از راه علم و معرفت خدا باز دارند با آنكه علم ندارند بمفسده متاعى كه خريدارى نموده‌اند يا از روى بى‌دانشى باين امر اقدام مينمايند و بعضى ليضلّ بفتح ياء قرائت نموده‌اند و بنابر اين مراد آنستكه نتيجه اين متاع گمراهى از طريق حق است اگرچه قاصد آن نباشند و نيز آن بعض خريدارى ميكنند لهو را تا آنرا وسيله استهزاء بسبيل خدا و آيات او قرار دهند و بعضى يتّخذها برفع قرائت نموده‌اند و بنابر اين مراد آنستكه بعضى از مردم خريدارى مينمايند لهو را و استهزا ميكنند راه حق و آيات او را و ارجاع ضمير مؤنّث بسبيل رائج است و چون آنها دين خدا را خوار نمودند خداوند هم بعذاب خوار كننده گرفتارشان خواهد فرمود و وقتى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم يا اصحاب آيات قرآن را براى آن بعض تلاوت نمايند از روى تكبّر بآن پشت كند مانند آنكه گوشش سنگين است و نميشنود پس بايد مژده عذاب دردناك دنيا يا آخرت باو
----
جلد 4 صفحه 270
داده شود و در بعضى از روايات ائمّه اطهار ابو جهل و نضر بن حارث از قريش مصداق آن بعض معرّفى شده‌اند و لهو الحديث را بغنا و ساير ملاهى تعميم داده‌اند و اضافه لهو بحديث ظاهرا بيانيّه است يعنى چيزيكه موجب سرگرمى و انصراف از ياد خدا شود از اخبار و سخنان بى‌اساس مانند قصّه رستم و اسفنديار و حسين كرد و امثال اينها از اقوال باطله و گفتار ناهنجار و اشعار بى‌اعتبار كه بآن تغنّى و طرب نمايند و كسانيكه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه ميباشند نعمت بهشتها از آن ايشان است و در آنها هميشه متنعّم بانواع نعمتها خواهند بود بر حسب وعده حتميّه الهيّه كه حق است و تخلّف پذير نيست و خداوند توانا و غالب و قادر است كسى نمى‌تواند دست انتقام او را كوتاه كند يا مانع از انجاز وعده او شود و تمام كارهايش از روى حكمت و مصلحت و راستى و درستى است مى‌بينيد كه آسمانها را بدون ستونى خلق فرموده يا بدون ستونى كه به بينيد آنرا خلق فرموده چنانچه از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه ستونهائى دارند ولى شما نمى‌بينيد آنرا و ظاهرا آن قواء نگهدار آنها است از تفرّق و سقوط چون عمود چيزى است كه نگهدار سقف باشد و عمد جمع آنست و خداوند براى استحكام زمين و حفظ آن از تمايل و تفرّق كوههاى ريشه‌دارى در آن افكنده بطوريكه در اعماق زمين جاى گرفته و نميگذارد زمين مردم را از جاى خودشان متمايل و متزلزل نمايد مگر وقتى كه اراده فرمايد گوشمالى بآنها دهد كه بزلزله مختصرى عالم را متزلزل خواهد فرمود و يكى از موجبات آن ربا خوارى است كه نقل نموده‌اند در بلاديكه اخيرا مبتلا بآن شدند رواج داشته و نيز خداوند پراكنده فرمود در زمين از هر نوع حيوان جنبنده‌ئى كه قابل خلعت هستى و وجود بود چون بخل در مبدء فيّاض نبوده و نيست و براى تهيّه معاش آنها باران رحمت خود را از آسمان نازل فرمود و رويانيد در زمين از هر صنف خوراكى و پوشاكى و ميوه و گل و گياه خوش و خوب و گوارا را
----
جلد 4 صفحه 271
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ مِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَشتَرِي‌ لَهوَ الحَدِيث‌ِ لِيُضِل‌َّ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ بِغَيرِ عِلم‌ٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِك‌َ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ «6»
و بعض‌ ناس‌ هستند كساني‌ ‌که‌ ميخرند احاديث‌ لهو و لغو ‌را‌ ‌براي‌ اينكه‌ سايرين‌ ‌را‌ گمراه‌ كنند ‌از‌ راه‌ حق‌ و طريق‌ ‌الي‌ اللّه‌ بدون‌ علم‌ و ميگيرند ‌آنها‌ ‌را‌ چرند اينها ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ عذاب‌ خوار كننده‌.
‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌که‌ ميرفتند كنيزهاي‌ مغنيه‌ خريداري‌ ميكردند ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ آوازه‌ و نغمه‌ سرايي‌ كنند و مردم‌ ‌را‌ سوق‌ دهند بطرف‌ ‌آنها‌ و باز دارند ‌از‌ استماع‌ آيات‌ قرآني‌ و فرمايشات‌ انبياء و فرا گرفتن‌ احكام‌ دين‌ و ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌که‌ ميرفتند ‌در‌ بلاد عجم‌ و كتابهاي‌ راجعه‌ بقصص‌ سلاطين‌ و رجال‌ نامي‌ ‌آنها‌ مثل‌ رستم‌ و اسفنديار ‌را‌ ميخريدند و ميآوردند ‌در‌ مقابل‌ قرآن‌ ‌که‌ قصص‌ انبياء سلف‌ ‌را‌ بيان‌ ميكند ‌که‌ اينها ‌هم‌ افسانه‌ها ‌است‌ ولي‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند منافات‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ ندارد.
وَ مِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَشتَرِي‌ لَهوَ الحَدِيث‌ِ ‌هر‌ چيزي‌ ‌که‌ مانع‌ شود ‌از‌ توجه‌ باحكام‌ دين‌ لهو الحديث‌ ‌است‌ ‌که‌ امروز بسيار رواج‌ پيدا كرده‌ ‌که‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ روزنامه‌ و كتابهاي‌ قصه‌ مثل‌ كتاب‌ ليلي‌ و مجنون‌ و شيرين‌ و فرهاد و رستم‌ و اسفنديار و كتب‌ اشعار و تصنيفات‌ و تعليم‌ رقص‌ و آواز و جعبه‌ ساز و آواز و امثال‌ اينها مثل‌ تلويزيون‌ ‌که‌ مردم‌ مشغول‌ باينها باشند اما كتب‌ عقايد، اخلاق‌، رسائل‌ عمليه‌، كتب‌ ادعيه‌ اينها ‌را‌ هيچ‌ رغبت‌ ندارند ‌حتي‌ قرآن‌ و كتب‌ اخبار ‌در‌ خانه‌ هاي‌ ‌آنها‌ يافت‌ نميشود و ‌در‌ ‌هر‌ خانه‌ و مغازه‌ و مجالس‌ فساد ‌حتي‌ ‌در‌ ماشينها و قهوه‌خانه‌ها و اتومبيل‌ ها ‌حتي‌ ‌در‌ جيب‌ و بغل‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ انواع‌ بسيار ‌است‌.
لِيُضِل‌َّ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ ‌که‌ مردم‌ ‌را‌ ‌از‌ دين‌ و وظايف‌ ديني‌ غافل‌ كنند و سوق‌ بفساد‌-‌ دهند.
بِغَيرِ عِلم‌ٍ تمام‌ ‌از‌ روي‌ جهل‌ و بي‌ مدركي‌ و بدون‌ منطق‌ و دليل‌ ‌است‌.
وَ يَتَّخِذَها هُزُواً و ميگيرد آيات‌ ‌ما ‌را‌ بسخريه‌ و استخفاف‌ و اعراض‌ و تهاون‌ چنانچه‌ ميفرمايد قُل‌ أَ بِاللّه‌ِ وَ آياتِه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ كُنتُم‌ تَستَهزِؤُن‌َ (توبه‌ ‌آيه‌ 65).
جلد 14 - صفحه 415
أُولئِك‌َ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ خداوند ‌هم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فرداي‌ قيامت‌ اهانت‌ و استهزاء مي‌ فرمايد اللّه‌ُ يَستَهزِئ‌ُ بِهِم‌ وَ يَمُدُّهُم‌ فِي‌ طُغيانِهِم‌ يَعمَهُون‌َ (بقره‌ ‌آيه‌ 15) ‌حتي‌ نقل‌ كردند ‌که‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌را‌ بروي‌ ‌او‌ باز ميكنند و ميگويند «هلم‌» چون‌ ميآيد بسته‌ ميشود درب‌ ديگري‌ باز ميشود و هكذا ‌تا‌ باب‌ هشتم‌ و ‌در‌ عذاب‌ ‌هم‌ ‌او‌ ‌را‌ خوار و اهانت‌ ميكنند و منظره‌اي‌ پيدا ميكند ‌که‌ اهل‌ محشر ‌او‌ ‌را‌ مضحكه‌ ميكنند ‌با‌ اينكه‌ تمام‌ عذابها مهين‌ ‌است‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
اشاره
(آیه 6-)
شأن نزول:
این آیه در باره «نضر بن حارث» نازل شده است.
او مرد تاجری بود و به ایران سفر می‌کرد، و در ضمن، داستانهای ایرانیان را برای قریش بازگو می‌نمود، و می‌گفت: اگر محمّد برای شما سر گذشت عاد و ثمود را نقل می‌کند، من داستانهای رستم و اسفندیار، و اخبار کسری و سلاطین عجم را باز می‌گویم! آنها دور او را گرفته، استماع قرآن را ترک می‌گفتند.
بعضی دیگر گفته‌اند که این قسمت از آیات در باره مردی نازل شده که کنیز
ج3، ص552
خواننده‌ای را خریداری کرده بود و شب و روز برای او خوانندگی می‌کرد و او را از یاد خدا غافل می‌ساخت.
تفسیر:
اشاره
غنا یکی از دامهای بزرگ شیاطین! در اینجا سخن از گروهی است که درست در مقابل گروه «محسنین» و «مؤمنین» قرار دارند که در آیات گذشته مطرح بودند.
سخن از جمعیتی است که سرمایه‌های خود را برای بیهودگی و گمراه ساختن مردم به کار می‌گیرد، و بدبختی دنیا و آخرت را برای خود می‌خرد! نخست می‌فرماید: «و بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده را خریداری می‌کنند تا (خلق خدا را) از روی جهل و نادانی، از راه خدا گمراه سازند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ).
«و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند» (وَ یَتَّخِذَها هُزُواً).
و در پایان آیه اضافه می‌کند: «عذاب خوار کننده از آن این گروه است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).
«لهو الحدیث» مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهای سر گرم کننده و غفلت‌زا که انسان را به بیهودگی یا گمراهی می‌کشاند در بر می‌گیرد، خواه از قبیل «غنا» و الحان و آهنگهای شهوت‌انگیز و هوس آلود باشد، و خواه سخنانی که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوا انسان را به بیهودگی و فساد، سوق می‌دهد.
تحریم غنا:
بدون شک غنا بطور اجمال از نظر مشهور علما حرام است و شهرتی در حدّ اجماع و اتفاق دارد.
از مجموع کلمات فقهای اسلام استفاده می‌شود که: «غنا» آهنگهایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد می‌باشد، و قوای شهوانی را در انسان تحریک می‌نماید.
این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن، به این ترتیب که اشعار عشقی و فسادانگیز را با آهنگهای
ج3، ص553
مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غناست به این ترتیب که اشعار پر محتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگی بخوانند که مناسب مجالس عیّاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام می‌باشد.
نکته دیگر اینکه آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگی است، و اما استفاده از آلات موسیقی و حرمت آن بحث دیگری دارد که از موضوع این سخن خارج است.
}}


|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۳۰: خط ۴۸۷:
[[رده:جهل اضلالگران]][[رده:کیفر اضلالگران]][[رده:عوامل پوچ گرایى]][[رده:آثار تبلیغ]][[رده:آثار جهل]][[رده:استهزاى حق]][[رده:طعنه به حق]][[رده:آثار ترویج خرافات]][[رده:آسیب شناسى دینى]][[رده:روش مبارزه با دین]][[رده:استهزاى سبیل الله]][[رده:کیفر استهزاگران سبیل الله]][[رده:سخنان گمراهگر]][[رده:سخنان لهو]][[رده:آسیب شناسى شخصیت]][[رده:تنوع عذاب اخروى]][[رده:عذاب ذلت بار]][[رده:آثار ترویج غنا]][[رده:آثار غنا]][[رده:کیفر غنا]][[رده:مؤمنان به قرآن]][[رده:معرضان از قرآن]][[رده:ترویج قصه هاى خرافى]][[رده:کافران و ترویج غنا]][[رده:کافران و ترویج لهو]][[رده:جهل کافران مکه]][[رده:عوامل گمراهى]][[رده:آثار ترویج لهو]][[رده:زمینه لهو]][[رده:طالبان لهو]][[رده:کیفر مروجان لهو]][[رده:موارد لهو]][[رده:عوامل آسیب پذیرى مردم]][[رده:ترویج قصه هاى خرافى در مکه]][[رده:کنیزان مغنى در مکه]][[رده:نضربن حارث و ترویج لهو]][[رده:موانع هدایت]]
[[رده:جهل اضلالگران]][[رده:کیفر اضلالگران]][[رده:عوامل پوچ گرایى]][[رده:آثار تبلیغ]][[رده:آثار جهل]][[رده:استهزاى حق]][[رده:طعنه به حق]][[رده:آثار ترویج خرافات]][[رده:آسیب شناسى دینى]][[رده:روش مبارزه با دین]][[رده:استهزاى سبیل الله]][[رده:کیفر استهزاگران سبیل الله]][[رده:سخنان گمراهگر]][[رده:سخنان لهو]][[رده:آسیب شناسى شخصیت]][[رده:تنوع عذاب اخروى]][[رده:عذاب ذلت بار]][[رده:آثار ترویج غنا]][[رده:آثار غنا]][[رده:کیفر غنا]][[رده:مؤمنان به قرآن]][[رده:معرضان از قرآن]][[رده:ترویج قصه هاى خرافى]][[رده:کافران و ترویج غنا]][[رده:کافران و ترویج لهو]][[رده:جهل کافران مکه]][[رده:عوامل گمراهى]][[رده:آثار ترویج لهو]][[رده:زمینه لهو]][[رده:طالبان لهو]][[رده:کیفر مروجان لهو]][[رده:موارد لهو]][[رده:عوامل آسیب پذیرى مردم]][[رده:ترویج قصه هاى خرافى در مکه]][[رده:کنیزان مغنى در مکه]][[رده:نضربن حارث و ترویج لهو]][[رده:موانع هدایت]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره لقمان ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره لقمان ]]
{{#seo:
|title=آیه 6 سوره لقمان
|title_mode=replace
|keywords=آیه 6 سوره لقمان,لقمان 6,وَ مِنَ‌ النَّاسِ‌ مَنْ‌ يَشْتَرِي‌ لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ لِيُضِلَ‌ عَنْ‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولٰئِکَ‌ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ مُهِينٌ‌,جهل اضلالگران,کیفر اضلالگران,عوامل پوچ گرایى,آثار تبلیغ,آثار جهل,استهزاى حق,طعنه به حق,آثار ترویج خرافات,آسیب شناسى دینى,روش مبارزه با دین,استهزاى سبیل الله,کیفر استهزاگران سبیل الله,سخنان گمراهگر,سخنان لهو,آسیب شناسى شخصیت,تنوع عذاب اخروى,عذاب ذلت بار,آثار ترویج غنا,آثار غنا,کیفر غنا,مؤمنان به قرآن,معرضان از قرآن,ترویج قصه هاى خرافى,کافران و ترویج غنا,کافران و ترویج لهو,جهل کافران مکه,عوامل گمراهى,آثار ترویج لهو,زمینه لهو,طالبان لهو,کیفر مروجان لهو,موارد لهو,عوامل آسیب پذیرى مردم,ترویج قصه هاى خرافى در مکه,کنیزان مغنى در مکه,نضربن حارث و ترویج لهو,موانع هدایت,آیات قرآن سوره لقمان
|description=وَ مِنَ‌ النَّاسِ‌ مَنْ‌ يَشْتَرِي‌ لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ لِيُضِلَ‌ عَنْ‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولٰئِکَ‌ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ مُهِينٌ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۸

کپی متن آیه
وَ مِنَ‌ النَّاسِ‌ مَنْ‌ يَشْتَرِي‌ لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ لِيُضِلَ‌ عَنْ‌ سَبِيلِ‌ اللَّهِ‌ بِغَيْرِ عِلْمٍ‌ وَ يَتَّخِذَهَا هُزُواً أُولٰئِکَ‌ لَهُمْ‌ عَذَابٌ‌ مُهِينٌ‌

ترجمه

و بعضی از مردم سخنان بیهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آیات الهی را به استهزا گیرند؛ برای آنان عذابی خوارکننده است!

و برخى از مردم كسانى‌اند كه سخن بيهوده را مى‌خرند تا [مردم را] بى‌هيچ دانشى از راه خدا گمراه كنند و آيات الهى را به ريشخند گيرند براى آنان عذابى خوار كننده خواهد بود
و برخى از مردم كسانى‌اند كه سخن بيهوده را خريدارند تا [مردم را] بى‌[هيچ‌] دانشى از راه خدا گمراه كنند، و [راه خدا] را به ريشخند گيرند؛ براى آنان عذابى خواركننده خواهد بود.
و برخی از مردمان (فاسد فتنه انگیز مانند نضر حارث) کسی است که گفتار و سخنان لغو و باطل را (مانند قصّه‌های دروغ و افسانه‌های شهوت‌انگیز مفسد اخلاق و سرود مطرب) به هر وسیله تهیّه می‌کند تا (خلق را) به جهالت از راه خدا (و آموختن علوم و معارف قرآن) گمراه سازد و آیات قرآن را به تمسخر و استهزا گیرد، این مردمان (فاسد کافر) به عذاب، با خواری و ذلّت گرفتار شوند.
و برخی از مردم اند که افسانه های بیهوده و سخنان یاوه و سرگرم کننده را می خرند تا از روی نادانی و بی دانشی [مردم را] از راه خدا گمراه کنند و آن را به مسخره بگیرند؛ اینانند که برای آنان عذابی خوارکننده خواهد بود.
بعضى از مردم خريدار سخنان بيهوده‌اند، تا به نادانى مردم را از راه خدا گمراه كنند و قرآن را به مسخره مى‌گيرند. نصيب اينان عذابى است خوار كننده.
و از مردمان کسی هست که خریدار سخنان سرگرم‌کننده است تا بی‌هیچ علمی [مردمان را] از راه خدا گمراه گرداند، و آن را به ریشخند گیرد، اینانند که عذابی خفت‌بار [در پیش‌] دارند
و از مردمان كس هست كه سخن بيهوده را مى‌خرد تا بى‌هيچ دانشى [مردم را] از راه خدا- شنيدن آيات قرآن- گمراه سازد و آن را به مسخره مى‌گيرد اينان را عذابى است خواركننده.
در میان مردم کسانی هستند که خریدار سخنان پوچ و یاوه‌اند تا با چنین سخنانی (بندگان خدا را) جاهلانه از راه خدا منحرف و سرگشته سازند و آن را مسخره کنند. آنان عذاب خوار و رسوا کننده‌ای دارند.
و برخی از مردمان کسانی‌اند که گفتار منحرف‌کننده را خریداری می‌کنند، تا (مردم را) بی(هیچ) دانایی از راه خدا گمراه کنند و آن را به ریشخند گیرند؛ ایشان، برایشان عذابی خوارکننده (در پیش) است.
و از مردم است آنکه می‌خرد داستانهای بیهوده (سخنهای هوسناک) را تا گمراه کند از راه خدا به نادانی و بگیرد آنها را به استهزاء آنان را است عذابی خوارکننده‌

Among the people is he who trades in distracting tales; intending, without knowledge, to lead away from Allah’s way, and to make a mockery of it. These will have a humiliating punishment.
ترتیل:
ترجمه:
لقمان ٥ آیه ٦ لقمان ٧
سوره : سوره لقمان
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَهْوَ الْحَدیثِ»: سخنانی که انسان را غافل از چیزهای سودمند دنیوی و اخروی کند. مانند: خرافات، افسانه‌های بیفایده، حرفهای مضحک، و آوازهای جلف.


نزول

«شیخ طوسى» گویند: این آیه درباره نضر بن حرث بن کلدة نازل شده که کتاب‌هائى می‌خرید که در آن داستان مربوط به ایرانیان از قبیل رستم و اسفندیار بوده و مردم را به آن مشغول می‌کرد تا از شنیدن قرآن منصرف شوند.[۱][۲]

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6»

و برخى از مردم، خريدار سخنان بيهوده و سرگرم كننده‌اند، تا بى هيچ علمى، (ديگران را) از راه خدا گمراه كنند و آن را به مسخره گيرند؛ آنان برايشان عذابى خوار كننده است.

نکته ها

كلمه‌ى‌ «لَهْوَ»، به معناى چيزى است كه انسان را از هدف مهم بازدارد. «لَهْوَ الْحَدِيثِ»، به سخن بيهوده‌اى گويند كه انسان را از حقّ باز دارد، نظير حكايات خرافى و داستان‌هايى كه انسان را به فساد و گناه مى‌كشاند. اين انحراف گاهى به خاطر محتواى سخن است و گاهى به خاطر اسباب و ملازمات آن از قبيل آهنگ و امور همراه آن. «1»

شخصى به نام نضربن حارث كه از حجاز به ايران سفر مى‌كرد، افسانه‌هاى ايرانى- مانند افسانه‌ى رستم و اسفنديار و سرگذشت پادشاهان- را آموخته و براى مردم عرب بازگو مى‌كرد و مى‌گفت: اگر محمّد براى شما داستان عاد و ثمود مى‌گويد، من نيز قصّه‌ها و اخبار عجم را بازگو مى‌كنم. اين آيه نازل شد و كار او را شيوه‌اى انحرافى دانست.

برخى مفسّران در شأن نزول اين آيه گفته‌اند: افرادى كنيزهاى خواننده را مى‌خريدند تا برايشان بخوانند و از اين طريق مردم را از شنيدن قرآن توسط پيامبر باز مى‌داشتند، كه آيه‌ى فوق، در مذّمت چنين افرادى نازل شد. «2»

اين آيه به يكى از مهم‌ترين عوامل گمراه كننده كه سخن باطل است اشاره نموده است. در آيات ديگر قرآن، به برخى ديگر از عوامل گمراهى مردم اشاره شده كه عبارتند از:

الف: طاغوت، كه گاهى با تحقير «فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ» «3» و گاهى با تهديد مردم را منحرف مى‌كند. «لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ» «4»


«1». تفسير الميزان.

«2». تفسير نمونه.

«3». زخرف، 54.

«4». شعراء، 29.

جلد 7 - صفحه 230

ب: شيطان، كه با وسوسه‌هايش انسان را گمراه مى‌كند. «يُرِيدُ الشَّيْطانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ» «1»

ج: عالم و هنرمند منحرف كه با استفاده از دانش و هنرش ديگران را منحرف مى‌سازد. «وَ أَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ» «2»

د: صاحبان قدرت و ثروت، كه با استفاده از قدرت و ثروت، مردم را از حقّ بازمى دارند. «إِنَّا أَطَعْنا سادَتَنا وَ كُبَراءَنا فَأَضَلُّونَا السَّبِيلَا» «3»

ه: گويندگان و خوانندگانى كه مردم را سرگرم كرده و آنان را از حقّ و حقيقت باز مى‌دارند.

«يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»

پیام ها

1- سرمايه‌گذارى براى مبارزه و تهاجم فرهنگى عليه حقّ، سابقه‌اى طولانى دارد.

«وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ»

2- هر آنچه در مقابل حكمت قرار گيرد، لهو و مانع رسيدن به كمال است.

«الْكِتابِ الْحَكِيمِ‌- لَهْوَ الْحَدِيثِ» (تعجّب از افرادى است كه حكمت رايگان پيامبر معصوم را رها كرده و بدنبال خريد لهو از افراد لاابالى مى‌باشند.)

3- ابزار مخالفان راه خدا، منطق و حكمت نيست، سخنان لهو و بى پايه است.

«مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»

4- خريد وسايل لهو و امورى كه انسان را از كمال باز مى‌دارد، نشانه‌ى جهالت و نادانى است. يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ ... بِغَيْرِ عِلْمٍ‌

5- تناسب كيفر با عمل، نشانه‌ى عدالت است. آنها كه حقّ را با تمسخر اهانت مى‌كنند، عذابشان اهانت آور و ذلّت‌بار است. يَتَّخِذَها هُزُواً ... لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‌


«1». نساء، 60.

«2». طه، 85.

«3». احزاب، 67.

جلد 7 - صفحه 231

دورى از سخن و مجلس باطل‌

از ديدگاه اسلام، آهنگ‌هايى كه متناسب با مجالس فسق و فجور و گناه باشد و قواى شهوانى را تحريك نمايد، حرام است، ولى اگر آهنگى مفاسد فوق را نداشت، مشهور فقها مى‌گويند: شنيدن آن مجاز است.

امام باقر عليه السلام فرمود: غنا، از جمله گناهانى است كه خداوند براى آن وعده‌ى آتش داده است، سپس اين آيه را تلاوت فرمود: وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ‌ .... «1» بنابراين غنا، از گناهان كبيره است، زيرا گناه كبيره به گناهى گفته مى‌شود كه در قرآن به آن وعده‌ى عذاب داده شده است.

در سوره‌ى حج مى‌خوانيم: «وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ» «2» از سخن باطل دورى كنيد. امام صادق عليه السلام فرمود: «مراد از «قول زور» آوازه خوانى و غناست». «3»

از امام صادق و امام رضا عليهم السلام نيز نقل شده كه يكى از مصاديق «لهو الحديث» در سوره‌ى لقمان، غنا مى‌باشد.

در روايات مى‌خوانيم: «4»

  • غنا، روح نفاق را پرورش مى‌دهد و فقر و بدبختى مى‌آورد.
  • زنان آوازه‌خوان و كسى كه به آنها مزد مى‌دهد و كسى كه آن پول را مصرف مى‌كند، مورد لعنت قرار گرفته‌اند، همان گونه كه آموزش زنان خواننده حرام است.
  • خانه‌اى كه در آن غنا باشد، از مرگ و مصيبت دردناك در امان نيست، دعا در آن به اجابت نمى‌رسد و فرشتگان وارد آن نمى‌شوند. «5»

«1». كافى، ج 6، ص 431.

«2». حج، 30.

«3». «زور» به معناى باطل، دروغ و انحراف از حقّ است و غنا، يكى از مصاديق باطل است.

«4». اين روايات در ابواب حرمت غنا در مكاسب محرّمه و كتب روايى آمده است.

«5». ميزان الحكمه.

جلد 7 - صفحه 232

آثار مخرّب غنا

1. ترويج فساد اخلاق و دور شدن از روح تقوا و روى آوردن به شهوات و گناهان، تا آنجا كه يكى از سران بنى‌اميّه (با آن همه آلودگى) اعتراف مى‌كند: غنا، حيا را كم و شهوت را زياد مى‌كند، شخصيّت را درهم مى‌شكند و همان كارى را مى‌كند كه شراب مى‌كند.

برخى انسان‌ها از راه نوشيدن شراب و يا مصرف مواد مخدر خود را وارد دنياى بى‌خيالى وبى‌تفاوتى كنند، برخى هم از طريق شنيدن سخنان باطل و شهوت‌انگيزِ يك آوازه خوان، غيرت خود را ناديده مى‌گيرند و در دنياى بى‌تفاوتى به سر مى‌برند.

2. غفلت از خدا، غفلت از وظيفه، غفلت از محرومان، غفلت از آينده، غفلت از امكانات و استعدادها، غفلت از دشمنان، غفلت از نفس و شيطان. انسانِ امروز با آن همه پيشرفت در علم و تكنولوژى، در آتشى كه از غفلت او سرچشمه مى‌گيرد، مى‌سوزد.

آرى، غفلت از خدا، انسان را تا مرز حيوانيّت، بلكه پائين‌تر از آن پيش مى‌برد. «أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُونَ» «1»

امروزه استعمارگران براى سرگرم كردن و تخدير نسل جوان، از همه‌ى امكانات از جمله ترويج آهنگ‌هاى مبتذل، از طريق انواع وسائل و امواج، براى اهداف استعمارى خود سود مى‌جويند.

3. آثار زيانبار آهنگ‌هاى تحريك‌آميز و مبتذل بر اعصاب، بر كسى پوشيده نيست. در كتاب تأثير موسيقى بر روان و اعصاب، نكات مهمّى از پايان زندگى و فرجام بدِ نوازندگان آلات موسيقى و گرفتارى آنها به انواع بيمارى‌هاى روانى و سكته‌هاى ناگهانى و بيمارى‌هاى قلبى و عروقى و تحريكات نامطلوب ذكر شده كه براى اهل نظر قابل توجّه و تأمّل است. «2»

خواننده‌ى عزيز!

خداوند، جهان را براى بشر و بشر را براى تكامل و رشد و قرب معنوى آفريد. او جهان آفرينش را مسخّر ما نمود و فرشتگان را به تدبير امور ما وادار كرد. انبيا و اوليا را براى هدايت‌


«1». اعراف، 179.

«2». تفسير نمونه، ج 17، ص 19- 27.

جلد 7 - صفحه 233

ما فرستاد و آنان تا سرحدّ مرگ و شهادت پيش رفتند. فرشتگان را براى آدم به سجده وا داشت، روح الهى را در انسان دميد و بهترين صورت و سيرت را به انسان عطا كرد، قابليّت رشد تا بى‌نهايت را در او به وديعه گذاشت، او را با عقل، فطرت، و انواع استعدادها مجهّز نمود و تنها در آفرينش او، به خود آفرين گفت. «فَتَبارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخالِقِينَ» «1»

آيا اين گل سرسبد هستى، با آن همه امتيازات مادّى و معنوى، بايد خود را در اختيار هر كسى قرار دهد؟ امام كاظم عليه السلام فرمود: به هر صدايى گوش فرا دهى، برده‌ى او هستى. آيا حيف نيست ما برده يك خواننده‌ى كذائى باشيم؟!

آيا شما حاضريد هر صدايى را روى نوار كاست ضبط كنيد؟ پس چگونه ما هر صدايى را روى نوار مغزمان ضبط مى‌كنيم؟ عمر، فكر و مغز، امانت‌هايى است كه خداوند به ما داده تا در راهى كه خودش مشخّص كرده صرف كنيم و اگر هر يك از اين امانت‌ها را در غير راه خدا صرف كنيم به آن امانت خيانت كرده‌ايم و در قيامت بايد پاسخگو باشيم.

قرآن با صراحت در سوره‌ى اسراء مى‌فرمايد: «إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلًا» «2» گوش و چشم و دل همگى مورد سؤال قرار مى‌گيرند. آرى انسان بايد نگهبان چشم و گوش و دل خود باشد و اجازه ندهد هر ندايى وارد آن شود. در حديث مى‌خوانيم: دل، حَرَم خداست، نگذاريد غير خدا وارد آن شود. «3»

اسلام، براى برطرف كردن خستگى و ايجاد نشاط، راه‌هاى مناسب و سالمى را به ما ارائه كرده است؛ ما را به سير و سفر، ورزش و شنا، كارهاى متنوّع و مفيد، ديد و بازديد، گفتگوهاى علمى و انتقال تجربه، رابطه با فرهيختگان و مهم‌تر از همه ارتباط با آفريدگار هستى و ياد او كه تنها آرام‌بخش دل‌هاست، سفارش كرده است. چرا خود را سرگرم لذّت‌هايى كنيم كه پايانش، ذلّت و آتش باشد. حضرت على عليه السلام مى‌فرمايد: «لا خير فى لذة من بعدها النار» «4»، در لذّت‌هايى كه پايانش دوزخ است خيرى نيست. «من تلذذ لمعاصى الله اورثه الله ذلا» «5» هر كس با گناه و از طريق آن لذّت‌جويى كند، خداوند او را خوار و ذليل مى‌نمايد.


«1». مؤمنون، 14.

«2». اسراء، 36.

«3». بحار، ج 67، ص 25.

«4». ديوان امام‌على عليه السلام، ص 204.

«5». غررالحكم، 3565.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌7، ص: 234

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6»

شأن نزول: از مقاتل و كلبى نقل شده كه نضر بن حارث براى تجارت به فارس رفته و قصه رستم و اسفنديار آورده، و بعضى ديگر زنان مغنيه را خريدارى نموده مى‌آوردند و مجالس فراهم نموده مردم را به استماع اصوات و الحان آنها از شنيدن حق و قرآن باز مى‌داشتند و بر وجه عناد و انكار لاف مى‌زدند؛ آيه شريفه در باره آنها نازل شد:

وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي‌: و بعضى از مردم كسانى هستند كه مى‌خرند، لَهْوَ الْحَدِيثِ‌: سخنان باطل و هزل و لهو را، لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ‌: براى اينكه گمراه سازند مردمان را از راه خدا، بِغَيْرِ عِلْمٍ‌: بدون علم، يعنى در حالتى كه علم ندارند به حال آن چيزى كه مى‌خرند از سوء عاقبت آن در دنيا و آخرت، وَ يَتَّخِذَها هُزُواً: و فرا مى‌گيرند راه خدا، و قرآن و دين را سخريه و استهزاء، أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ‌: آن گروه مر ايشان راست عذاب خوار و ذليل كننده كه قتل باشد در دنيا و خزى در عقبى به جهت اهانت آنان حق و قرآن و اسلام را.

جلد 10 - صفحه 331

على بن ابراهيم قمى، (رحمه اللّه) فرمايد: مراد حديث لهو، غنا و شرب خمر و جميع ملاهى است‌ «1».

از حضرت باقر و حضرت صادق و حضرت رضا عليهم السّلام مروى است كه مراد، غنا مى‌باشد «2».

طبرسى (رحمه اللّه) در مجمع فرمايد: مراد «لهو» هر چيزى است كه باز دارد از ياد خدا و طاعت الهى، بنابراين شامل شود اباطيل و مزامير و معارف و ملاهى و استهزاء و سخريه به آيات سبحانى. بنابراين علم موسيقى هم داخل مى‌باشد «3».

بيان: لفظ موسيقى اصلش يونانى است «موسيكى» معرب شده به موسيقى، و آن چهار جزء مى‌باشد: 1- نغمات و احوال آن. 2- ايقاع يعنى اعتبار زمان صوت. 3- تأليف الحان. 4- ايجاد آلات موسيقى. و برخلاف عموم صنايع كه هيولاء آن اجسام طبيعى و مصنوعى آن جسمانى است، هيولاء در موسيقى نفوس شنوندگان، مصنوعش تطورات نفس ناطقه و تأثيرش روحانى‌ست. چنانكه صنعتكاران مواد را به هر شكل كه خواهند در آورند موسيقى نيز قلب و روح بشر را با سر پنجه قادر خود تحولاتى مى‌دهد، طپش قلب را به آهنگهاى مطرب خود هم‌آهنگ مى‌كند و از اين جهت تأثيرى بزرگ در قلب و بدن مى‌نمايد به طورى كه كأنه نوازنده، روح شنونده را مجذوب كند، لذا بدن از حالت طبيعى خارج شده حركات جلفى و سبكى نمايد، كم‌كم بى‌اعتنائى به امور معاش و معاد و شايد عاقبت جنون طارى گردد؛ بدين جهت شريعت حقه از باب لطف به جامعه، اين مسكر روحى را منع و حرام فرمود و احاديث بسيار وارد شده. از جمله:

1- زمخشرى در ربيع الابرار از ابى امامه از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود: لا يحلّ تعليم المغنّيات و لا بيعهنّ و لا شرائهنّ و لا التّجارة فيهنّ و ثمنهنّ حرام حلال نيست ياد دادن غنا كنندگان، و نه فروختن آنان و خريد آنان‌


«1» تفسير قمى، ج 2، ص 161. (چ نجف 1387 هجرى)

«2» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 313 (طبع 1403 هجرى)

«3» تفسير مجمع البيان، ج 4، ص 313 (طبع 1403 هجرى)

جلد 10 - صفحه 332

و نه تجارت در آنان، و پول آنها حرام است‌ «1».

2- در تفسير برهان- فرمود رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله: و الّذى نفسى بيده ما رفع رجل عقيرته يتغنّى الّا ارتدفه شيطانان يضربان ارجلهما على ظهره و صدره حتّى يسكت: قسم به خدائى كه جان من در تحت فرمان او است، هيچكس صوت خود را برندارد به غنا مگر آنكه بر او سوار شوند دو شيطان و پاهاى خود را به پشت و سينه او زنند تا ساكت شود «2».

3- محدث خبير نورى در جلد دوم مستدرك الوسائل در حديث حجة الوداع از فضل بن شاذان به اسناد خود روايت نموده در ضمن بيان علامات ساعت فرمايد: و تظهر الكوتة و القينات و المعارف و الميل الى اصحاب الطّنابير و الدّفوف و المزامير و ساير الات اللّهو، الا من اعان احدا منهم بشى‌ء من الدّينار و الالبسة و الاطعمة و غيرها فكأنّما زنى مع امّه سبعين مرّة فى جوف الكعبة.

و ظاهر مى‌شود دنبك، و زنان مغنيه، و آلات لهو، كه زده مى‌شود (موسيقى) و ميل به اصحاب طنبور و چنگ و مزامير و ساير آلات لهو. آگاه باشيد هر كه اعانت كند يكى از ايشان را به چيزى از دينار و درهم و لباس و غذا و غير آن، پس مثل كسى است كه زنا نموده با مادرش هفتاد مرتبه در جوف كعبه‌ «3».

4- عياشى- از ابى جعفر روايت نموده كه خدمت حضرت صادق عليه السّلام مردى عرض كرد: پدر و مادرم فداى شما من داخل كنيف خود شوم و همسايه‌ها زنان مغنيه دارند، غنا كنند و عود زنند، چه بسا به سبب طول جلوس استماع كنم صداى آنها را. حضرت فرمود: نكن. آن شخص گفت: نيست آن شنيدن به رفتن بپاى خودم بلكه سماعى است برخورد به گوش من. فرمود: آيا نشنيدى خدا فرمايد بدرستى كه گوش و چشم و قلب هر يك از اين اعضا باشد


«1» تفسير برهان (چاپ علميه قم 1393 هجرى)، ج 3، ص 270 بنقل از ربيع الابرار.

«2» برهان، ج 3، ص 270 بنقل از ربيع الابرار زمخشرى.

«3» مراجعه كنيد به مستدرك الوسائل، ج 2، كتاب التجارة، ص 431 باب 14 و ص 457 تا ص 459 باب 78 و 79 و 80.

جلد 10 - صفحه 333

از او پرسيده شود. عرض كرد: بلى قسم به خدا گوئيا نشنيدم هرگز اين آيه را از عجمى و نه از عربى، به تحقيق عود نكنم إن شاء اللّه و استغفار نمايم. حضرت فرمود: برخيز و غسل كن و نماز بجاى آر به تدارك آن، بدرستى كه تو مقيم بودى بر امر عظيمى، نيست بدتر از حال تو كسى اگر بميرى بر آن حمد نما خدا را و سؤال كن او را توبه از هر چه نخواهد خدا و نخواهد مگر قبيح را و واگذار آن را به اهلش زيرا هر كارى را اهلى است‌ «1».


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

الم «1» تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ الْحَكِيمِ «2» هُدىً وَ رَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ «3» الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ «4»

أُولئِكَ عَلى‌ هُدىً مِنْ رَبِّهِمْ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ «5» وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ «6» وَ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا وَلَّى مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها كَأَنَّ فِي أُذُنَيْهِ وَقْراً فَبَشِّرْهُ بِعَذابٍ أَلِيمٍ «7» إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَهُمْ جَنَّاتُ النَّعِيمِ «8» خالِدِينَ فِيها وَعْدَ اللَّهِ حَقًّا وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ «9»

خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ أَنْ تَمِيدَ بِكُمْ وَ بَثَّ فِيها مِنْ كُلِّ دابَّةٍ وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِيمٍ «10»

ترجمه‌

اين آيتهاى كتاب محكم است‌

با آنكه هدايت و رحمت باشد براى نيكوكاران‌

آنانكه بر پاى ميدارند نماز را و ميدهند زكوة را و ايشان بآخرت يقين ميدارند

ايشانند بر هدايتى از پروردگارشان و آنگروه آنانند رستگاران‌

و از مردمان كسى است كه ميخرد مشغول كننده‌اى از كلام را تا گمراه كند از راه خدا بدون دانشى و بگيرد آنرا به سخريّه آنگروه براى آنها است عذابى خوار كننده‌

و چون خوانده شود بر او آيتهاى ما روى ميگرداند تكبّر كنان گويا نشنيده آنرا گويا در دو گوشش سنگينى است پس مژده ده او را بعذابى دردناك‌

همانا آنانكه گرويدند و كردند كارهاى نيك براى ايشانست بهشت‌هاى با نعمت جاودانيانند

در آن وعده‌ايست از خدا براستى و او است غالب درست كردار

آفريد آسمانها را بدون ستون‌هائى كه ببينيد آنرا و افكند در زمين كوههاى ثابت را مبادا كه حركت دهد و مضطرب كند شما را و پراكنده نمود در آن از هر جنبنده‌اى‌


جلد 4 صفحه 269

و فرو فرستاديم از آسمان آبرا پس رويانيديم در آن از هر صنفى نيكو و پر فائده.

تفسير

راجع به الم بياناتى مكرّر شده و آيات قرآن مشتمل بر علم و حكمت و داراى مبانى محكم و اساس مستحكم مأمون از هر خلل و فتورى است و نيز موجب هدايت و رحمت است براى نيكوكاران كه با اقرار بوحدانيّت خدا و رسالت خاتم انبيا و ولايت ائمّه هدى اقامه نماز و اداء زكوة مينمايند و معتقد بمعاد روز قيامتند و تخصيص نماز و زكوة بذكر از ساير اعمال حسنه براى مزيد اهتمام بشأن آن دو است و ذكر معاد از بين عقائد حقّه براى داعى بودن اعتقاد بآن بر خيرات است و تكرار كلمه هم براى تأكيد نسبت و انحصار آن عقيده به نيكوكاران است و بعضى هدى و رحمة برفع قرائت نموده‌اند و بنابر اين خبر مبتداء محذوف است كه هو باشد و بنابر قرائت مشهوره حال است از آيات كتاب حكيم و هدايت بودن قرآن براى اهل احسان باعتبار اختصاص استفاده از آن بايشان است و البتّه چنين كسانى كه داراى عقائد حقّه و اعمال حسنه‌اند بهدايت الهى مهتدى و بفلاح و رستگارى دارين فائز خواهند بود و در مقابل اين اشخاص بعضى از مردم حكايات و افسانه‌هاى بى‌اصلى را كه موجب لهو و لعب و سرگرمى و طرب است خريدارى نموده و دست آويز خود ميكنند تا مردم را بخود مشغول نمايند و از راه علم و معرفت خدا باز دارند با آنكه علم ندارند بمفسده متاعى كه خريدارى نموده‌اند يا از روى بى‌دانشى باين امر اقدام مينمايند و بعضى ليضلّ بفتح ياء قرائت نموده‌اند و بنابر اين مراد آنستكه نتيجه اين متاع گمراهى از طريق حق است اگرچه قاصد آن نباشند و نيز آن بعض خريدارى ميكنند لهو را تا آنرا وسيله استهزاء بسبيل خدا و آيات او قرار دهند و بعضى يتّخذها برفع قرائت نموده‌اند و بنابر اين مراد آنستكه بعضى از مردم خريدارى مينمايند لهو را و استهزا ميكنند راه حق و آيات او را و ارجاع ضمير مؤنّث بسبيل رائج است و چون آنها دين خدا را خوار نمودند خداوند هم بعذاب خوار كننده گرفتارشان خواهد فرمود و وقتى كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلم يا اصحاب آيات قرآن را براى آن بعض تلاوت نمايند از روى تكبّر بآن پشت كند مانند آنكه گوشش سنگين است و نميشنود پس بايد مژده عذاب دردناك دنيا يا آخرت باو


جلد 4 صفحه 270

داده شود و در بعضى از روايات ائمّه اطهار ابو جهل و نضر بن حارث از قريش مصداق آن بعض معرّفى شده‌اند و لهو الحديث را بغنا و ساير ملاهى تعميم داده‌اند و اضافه لهو بحديث ظاهرا بيانيّه است يعنى چيزيكه موجب سرگرمى و انصراف از ياد خدا شود از اخبار و سخنان بى‌اساس مانند قصّه رستم و اسفنديار و حسين كرد و امثال اينها از اقوال باطله و گفتار ناهنجار و اشعار بى‌اعتبار كه بآن تغنّى و طرب نمايند و كسانيكه داراى عقائد حقّه و اعمال صالحه ميباشند نعمت بهشتها از آن ايشان است و در آنها هميشه متنعّم بانواع نعمتها خواهند بود بر حسب وعده حتميّه الهيّه كه حق است و تخلّف پذير نيست و خداوند توانا و غالب و قادر است كسى نمى‌تواند دست انتقام او را كوتاه كند يا مانع از انجاز وعده او شود و تمام كارهايش از روى حكمت و مصلحت و راستى و درستى است مى‌بينيد كه آسمانها را بدون ستونى خلق فرموده يا بدون ستونى كه به بينيد آنرا خلق فرموده چنانچه از حضرت رضا عليه السّلام روايت شده كه ستونهائى دارند ولى شما نمى‌بينيد آنرا و ظاهرا آن قواء نگهدار آنها است از تفرّق و سقوط چون عمود چيزى است كه نگهدار سقف باشد و عمد جمع آنست و خداوند براى استحكام زمين و حفظ آن از تمايل و تفرّق كوههاى ريشه‌دارى در آن افكنده بطوريكه در اعماق زمين جاى گرفته و نميگذارد زمين مردم را از جاى خودشان متمايل و متزلزل نمايد مگر وقتى كه اراده فرمايد گوشمالى بآنها دهد كه بزلزله مختصرى عالم را متزلزل خواهد فرمود و يكى از موجبات آن ربا خوارى است كه نقل نموده‌اند در بلاديكه اخيرا مبتلا بآن شدند رواج داشته و نيز خداوند پراكنده فرمود در زمين از هر نوع حيوان جنبنده‌ئى كه قابل خلعت هستى و وجود بود چون بخل در مبدء فيّاض نبوده و نيست و براى تهيّه معاش آنها باران رحمت خود را از آسمان نازل فرمود و رويانيد در زمين از هر صنف خوراكى و پوشاكى و ميوه و گل و گياه خوش و خوب و گوارا را


جلد 4 صفحه 271

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ مِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَشتَرِي‌ لَهوَ الحَدِيث‌ِ لِيُضِل‌َّ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ بِغَيرِ عِلم‌ٍ وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِك‌َ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ «6»

و بعض‌ ناس‌ هستند كساني‌ ‌که‌ ميخرند احاديث‌ لهو و لغو ‌را‌ ‌براي‌ اينكه‌ سايرين‌ ‌را‌ گمراه‌ كنند ‌از‌ راه‌ حق‌ و طريق‌ ‌الي‌ اللّه‌ بدون‌ علم‌ و ميگيرند ‌آنها‌ ‌را‌ چرند اينها ‌از‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ ‌است‌ عذاب‌ خوار كننده‌.

‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌که‌ ميرفتند كنيزهاي‌ مغنيه‌ خريداري‌ ميكردند ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ آوازه‌ و نغمه‌ سرايي‌ كنند و مردم‌ ‌را‌ سوق‌ دهند بطرف‌ ‌آنها‌ و باز دارند ‌از‌ استماع‌ آيات‌ قرآني‌ و فرمايشات‌ انبياء و فرا گرفتن‌ احكام‌ دين‌ و ‌در‌ بعض‌ اخبار دارد ‌که‌ ميرفتند ‌در‌ بلاد عجم‌ و كتابهاي‌ راجعه‌ بقصص‌ سلاطين‌ و رجال‌ نامي‌ ‌آنها‌ مثل‌ رستم‌ و اسفنديار ‌را‌ ميخريدند و ميآوردند ‌در‌ مقابل‌ قرآن‌ ‌که‌ قصص‌ انبياء سلف‌ ‌را‌ بيان‌ ميكند ‌که‌ اينها ‌هم‌ افسانه‌ها ‌است‌ ولي‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ اخبار بيان‌ مصداق‌ ميكند منافات‌ ‌با‌ عموم‌ ‌آيه‌ ندارد.

وَ مِن‌َ النّاس‌ِ مَن‌ يَشتَرِي‌ لَهوَ الحَدِيث‌ِ ‌هر‌ چيزي‌ ‌که‌ مانع‌ شود ‌از‌ توجه‌ باحكام‌ دين‌ لهو الحديث‌ ‌است‌ ‌که‌ امروز بسيار رواج‌ پيدا كرده‌ ‌که‌ بسياري‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ روزنامه‌ و كتابهاي‌ قصه‌ مثل‌ كتاب‌ ليلي‌ و مجنون‌ و شيرين‌ و فرهاد و رستم‌ و اسفنديار و كتب‌ اشعار و تصنيفات‌ و تعليم‌ رقص‌ و آواز و جعبه‌ ساز و آواز و امثال‌ اينها مثل‌ تلويزيون‌ ‌که‌ مردم‌ مشغول‌ باينها باشند اما كتب‌ عقايد، اخلاق‌، رسائل‌ عمليه‌، كتب‌ ادعيه‌ اينها ‌را‌ هيچ‌ رغبت‌ ندارند ‌حتي‌ قرآن‌ و كتب‌ اخبار ‌در‌ خانه‌ هاي‌ ‌آنها‌ يافت‌ نميشود و ‌در‌ ‌هر‌ خانه‌ و مغازه‌ و مجالس‌ فساد ‌حتي‌ ‌در‌ ماشينها و قهوه‌خانه‌ها و اتومبيل‌ ها ‌حتي‌ ‌در‌ جيب‌ و بغل‌ ‌از‌ ‌اينکه‌ انواع‌ بسيار ‌است‌.

لِيُضِل‌َّ عَن‌ سَبِيل‌ِ اللّه‌ِ ‌که‌ مردم‌ ‌را‌ ‌از‌ دين‌ و وظايف‌ ديني‌ غافل‌ كنند و سوق‌ بفساد‌-‌ دهند.

بِغَيرِ عِلم‌ٍ تمام‌ ‌از‌ روي‌ جهل‌ و بي‌ مدركي‌ و بدون‌ منطق‌ و دليل‌ ‌است‌.

وَ يَتَّخِذَها هُزُواً و ميگيرد آيات‌ ‌ما ‌را‌ بسخريه‌ و استخفاف‌ و اعراض‌ و تهاون‌ چنانچه‌ ميفرمايد قُل‌ أَ بِاللّه‌ِ وَ آياتِه‌ِ وَ رَسُولِه‌ِ كُنتُم‌ تَستَهزِؤُن‌َ (توبه‌ ‌آيه‌ 65).

جلد 14 - صفحه 415

أُولئِك‌َ لَهُم‌ عَذاب‌ٌ مُهِين‌ٌ خداوند ‌هم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ فرداي‌ قيامت‌ اهانت‌ و استهزاء مي‌ فرمايد اللّه‌ُ يَستَهزِئ‌ُ بِهِم‌ وَ يَمُدُّهُم‌ فِي‌ طُغيانِهِم‌ يَعمَهُون‌َ (بقره‌ ‌آيه‌ 15) ‌حتي‌ نقل‌ كردند ‌که‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌را‌ بروي‌ ‌او‌ باز ميكنند و ميگويند «هلم‌» چون‌ ميآيد بسته‌ ميشود درب‌ ديگري‌ باز ميشود و هكذا ‌تا‌ باب‌ هشتم‌ و ‌در‌ عذاب‌ ‌هم‌ ‌او‌ ‌را‌ خوار و اهانت‌ ميكنند و منظره‌اي‌ پيدا ميكند ‌که‌ اهل‌ محشر ‌او‌ ‌را‌ مضحكه‌ ميكنند ‌با‌ اينكه‌ تمام‌ عذابها مهين‌ ‌است‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

اشاره

(آیه 6-)

شأن نزول:

این آیه در باره «نضر بن حارث» نازل شده است.

او مرد تاجری بود و به ایران سفر می‌کرد، و در ضمن، داستانهای ایرانیان را برای قریش بازگو می‌نمود، و می‌گفت: اگر محمّد برای شما سر گذشت عاد و ثمود را نقل می‌کند، من داستانهای رستم و اسفندیار، و اخبار کسری و سلاطین عجم را باز می‌گویم! آنها دور او را گرفته، استماع قرآن را ترک می‌گفتند.

بعضی دیگر گفته‌اند که این قسمت از آیات در باره مردی نازل شده که کنیز

ج3، ص552

خواننده‌ای را خریداری کرده بود و شب و روز برای او خوانندگی می‌کرد و او را از یاد خدا غافل می‌ساخت.

تفسیر:

اشاره

غنا یکی از دامهای بزرگ شیاطین! در اینجا سخن از گروهی است که درست در مقابل گروه «محسنین» و «مؤمنین» قرار دارند که در آیات گذشته مطرح بودند.

سخن از جمعیتی است که سرمایه‌های خود را برای بیهودگی و گمراه ساختن مردم به کار می‌گیرد، و بدبختی دنیا و آخرت را برای خود می‌خرد! نخست می‌فرماید: «و بعضی از مردم، سخنان باطل و بیهوده را خریداری می‌کنند تا (خلق خدا را) از روی جهل و نادانی، از راه خدا گمراه سازند» (وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ).

«و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند» (وَ یَتَّخِذَها هُزُواً).

و در پایان آیه اضافه می‌کند: «عذاب خوار کننده از آن این گروه است» (أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِینٌ).

«لهو الحدیث» مفهوم وسیع و گسترده‌ای دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهای سر گرم کننده و غفلت‌زا که انسان را به بیهودگی یا گمراهی می‌کشاند در بر می‌گیرد، خواه از قبیل «غنا» و الحان و آهنگهای شهوت‌انگیز و هوس آلود باشد، و خواه سخنانی که نه از طریق آهنگ، بلکه از طریق محتوا انسان را به بیهودگی و فساد، سوق می‌دهد.

تحریم غنا:

بدون شک غنا بطور اجمال از نظر مشهور علما حرام است و شهرتی در حدّ اجماع و اتفاق دارد.

از مجموع کلمات فقهای اسلام استفاده می‌شود که: «غنا» آهنگهایی است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد می‌باشد، و قوای شهوانی را در انسان تحریک می‌نماید.

این نکته نیز قابل توجه است که گاه یک «آهنگ» هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم محتوای آن، به این ترتیب که اشعار عشقی و فسادانگیز را با آهنگهای

ج3، ص553

مطرب بخوانند، و گاه تنها آهنگ، غناست به این ترتیب که اشعار پر محتوا یا آیات قرآن و دعا و مناجات را به آهنگی بخوانند که مناسب مجالس عیّاشان و فاسدان است، و در هر دو صورت حرام می‌باشد.

نکته دیگر اینکه آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگی است، و اما استفاده از آلات موسیقی و حرمت آن بحث دیگری دارد که از موضوع این سخن خارج است.

نکات آیه

۱ - برخى از مردم، به دنبال فراگیرى سخنان بیهوده و داستان هاى بى اساس اند. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث) «لهو» در لغت، به معناى هر چیزى است که انسان را از مقصدش باز دارد. عبارت «لهوالحدیث» اضافه صفت به موصوف خودش است و به معناى «سخن و کلام و یا افسانه هاى بیهوده» است.

۲ - برخى از کافران عصر پیامبر، به منظور دور ساختن مردم از هدایت قرآنى، داستان هاى بیهوده را فرامى گرفتند و ترویج مى دادند. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه) درباره این که «مراد از «من الناس» در این آیه و نیز «خرید حدیث لهو» چیست؟»، مفسران گفته اند، بعضى از کافرانِ مکه، به کشورهایى مانند ایران مسافرت مى کردند و کتاب هاى افسانه مى خریدند و یا مى آموختند و آنها را به مکه منتقل مى کردند و به منظور مبارزه با قرآن، رواج مى دادند. لازم به ذکر است که مراد از «سبیل اللّه» در این آیه، به قرینه آیات آغاز سوره، مى تواند قرآن باشد.

۳ - کافران، به منظور منحرف ساختن جامعه از راه خدا و ترویج باطل، سرمایه گذارى مى کردند. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه) آورده شدن فعل مضارع «یشترى» و «یضلّ» دلالت بر تلاش هاى مستمر مى کند.

۴ - داستان هاى خرافى و سرگرمى هاى واهى، ابزار کافران براى مبارزه با دین بود. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه)

۵ - کافران مکه براى بازداشتن مردم از گوش فرا دادن به آیات قرآن و سخنان پیامبر(ص) کنیزان آوازه خوان را مى خریدند و مردم را به آواز مشغول مى کردند. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه) منظور از «لهوالحدیث» طبق برخى از شأن نزول ها، غنا است که به وسیله کنیزانى خوانده مى شد. لازم به گفتن است که طبق این معنا «اشتراء» حقیقى است.

۶ - جهل، عامل رویکرد کافران مکه به خرید داستان هاى بى اساس بود. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث ... بغیر علم) «بغیر علم» متعلق به فعل «یشترى» است.

۷ - جهل و نادانى، عامل کشیده شدن انسان به ورطه لهو و بیهودگى است. (یشترى لهو الحدیث ... بغیر علم)

۸ - غنا و نغمه هاى مفسده انگیز، ابزار کافران براى گمراه کردن مردم از راه خدا است. (و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه)

۹ - سخنان گمراه کننده و بازدارنده انسان از راه خدا مصداق «لهو» است. (یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه)

۱۰ - گروهى از مردم، در برخورد با آیات قرآن کریم، آن را مى پذیرند و گروهى دیگر، از آن روى گردانده و به سخنان بیهوده روى مى آورند. (تلک ءایت الکتب ... هدًى ... للمحسنین ... و من الناس من یشترى لهو الحدیث) آیه، عطف معنوى به آیات پیش و یا عطف قصه به قصه است و گویا، در صدد بیان این نکته است که مردم، در برخورد با قرآن، دو دسته اند: گروهى از آنان محسنان اند که هدایت پذیرند و گروهى دیگر، از آن گریزانند.

۱۱ - توده هاى ناآگاه مردم، از تبلیغات دشمنان، آسیب پذیرند. (یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه بغیر علم) احتمال دارد که «بغیر علم» حال براى مفعول محذوف فعل «یضلّ»، مانند «الناس» یا چیزى همانند آن باشد.

۱۲ - از اهداف رواج دهندگان افسانه هاى باطل و خرافى در میان مردم، به تمسخر گرفتن راه خدا است. (یشترى لهو الحدیث لیضلّ ... و یتّخذها هزوًا)

۱۳ - رواج دهندگان باطل، مستحق عذابى خوارکننده اند. (من یشترى لهو الحدیث ... أُولئک لهم عذاب مهین)

۱۴ - کیفر مسخره کنندگان راه خدا، عذابى ذلت بار است. (یتّخذها هزوًا أُولئک لهم عذاب مهین)

۱۵ - عذاب هاى اخروى، گوناگون است. (أُولئک لهم عذاب مهین)

۱۶ - جهل و ناآگاهى گمراه سازان مردم، مانع عذاب آنان نیست. (لیضلّ عن سبیل اللّه بغیر علم ... لهم عذاب مهین)

روایات و احادیث

۱۷ - «عن محمدبن مسلم، عن أبى جعفر(ع) قال: سمعته یقول: الغناء ممّا وعد اللّه عزّوجلّ علیه النار و تلى هذه الأیة: «و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضلّ عن سبیل اللّه بغیر علم و یتّخذها هزواً أُولئک لهم عذاب مهین»;[۳] محمدبن مسلم مى گوید: از امام باقر(ع) شنیدم که مى گفت: غنا از جمله گناهانى است که خداوند عزّوجلّ براى آن، وعده آتش داده است. و این آیه را تلاوت کرد: و من الناس من یشترى لهو الحدیث...».

۱۸ - «عن أبى جعفر(ع) فى قوله «و من الناس من یشترى لهو الحدیث ...» فهو النضر بن الحارث ... و کان النضر راویاً لأحادیث الناس و أشعارهم...;[۴] از امام باقر(ع) درباره این سخن خداوند «و من الناس من یشترى لهو الحدیث» روایت شده است که: او، نضربن حارث بود... او، گفتارهاى بیهوده دیگران و اشعار آنان را روایت مى کرده است...».

۱۹ - «فى مجمع البیان: و روى ... عن أبى عبداللّه(ع) قال: هو الطعن بالحقّ و الإستهزاء به...;[۵] در مجمع البیان [ذیل آیه] «و من الناس من یشترى لهو الحدیث» آمده است: از امام صادق(ع) روایت شده که گفت: لهوالحدیث، طعنه زدن به حق و مسخره کردن آن است...».

موضوعات مرتبط

  • اضلالگران: جهل اضلالگران ۱۶; کیفر اضلالگران ۱۳، ۱۶
  • پوچ گرایى: عوامل پوچ گرایى ۷
  • تبلیغ: آثار تبلیغ ۱۱
  • جهل: آثار جهل ۶، ۷
  • حق: استهزاى حق ۱۹; طعنه به حق ۱۹
  • خرافات: آثار ترویج خرافات ۴
  • دین: آسیب شناسى دینى ۲، ۳، ۴، ۵، ۸، ۱۲; روش مبارزه با دین ۴
  • سبیل الله: استهزاى سبیل الله ۱۲; کیفر استهزاگران سبیل الله ۱۴
  • سخنان: سخنان گمراهگر ۹; سخنان لهو ۹
  • شخصیت: آسیب شناسى شخصیت ۷
  • عذاب: تنوع عذاب اخروى ۱۵; عذاب ذلت بار ۱۳، ۱۴
  • غنا: آثار ترویج غنا ۵; آثار غنا ۸; کیفر غنا ۱۷
  • قرآن: مؤمنان به قرآن ۱۰; معرضان از قرآن ۱۰
  • قصه: ترویج قصه هاى خرافى ۲، ۶، ۱۲
  • کافران: کافران و ترویج غنا ۵، ۸; کافران و ترویج لهو ۲
  • کافران مکه: جهل کافران مکه ۶
  • گروههاى اجتماعى :۱، ۱۰
  • گمراهى: عوامل گمراهى ۸
  • گناهان کبیره :۱۷
  • لهو: آثار ترویج لهو ۳; زمینه لهو ۷; طالبان لهو ۱، ۱۰; کیفر مروجان لهو ۱۳; موارد لهو ۹، ۱۹
  • مردم: عوامل آسیب پذیرى مردم ۱۱
  • مکه: ترویج قصه هاى خرافى در مکه ۲; کنیزان مغنى در مکه ۵
  • نضربن حارث: نضربن حارث و ترویج لهو ۱۸
  • هدایت: موانع هدایت ۲

منابع

  1. صاحب مجمع البیان از کلبى نقل نماید که این آیه درباره نضر بن حرث بن علقمة بن کلدة بن عبدالدار بن قصى بن کلاب نازل شده که مردى بود بازرگان و به طرف ایران می‌آمد و اخبار و داستان‌هاى مشهور ایران را براى اعراب مى آورد و براى قریش نقل می‌نمود و می‌گفت: محمد شما را به داستان‌هاى عاد و ثمود سرگرم می‌کند. من شما را به داستان رستم و اسفندیار و اخبار پادشاهان ایران سرگرم مى کنم و مردم داستان‌هاى او را مى شنیدند و از خواندن و گوش کردن قرآن بازمی‌ماندند و نیز گویند: درباره مردى نازل شده که کنیزى می‌خرید که شب و روز مشغول خواندن آواز می‌بود چنان که ابن عباس روایت کرده است.
  2. طبرى صاحب جامع البیان از طریق عوفى از ابن عباس نقل نماید که درباره مردى نازل شده که کنیز آوازه خوانى خریده بود، جویبر از ابن عباس روایت کند که نضر بن حرث کنیزان آوازه خوان می‌خرید و به کسانى که اراده مسلمان شدن داشتند براى بدر بردن از دائره اسلام به طرف این کنیزان مى برد و به کنیزان مى گفت: به اینان بخورانید و براى ایشان آواز بخوانید و شراب بدهید زیرا این کار بهتر از نماز و روزه محمد و جهاد در راه خدائى است که او مى گوید.
  3. کافى، ج ۶، ص ۴۳۱، ح ۴; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۹۴، ح ۵.
  4. تفسیر قمى، ج ۲، ص ۱۶۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۹۴، ح ۹.
  5. مجمع البیان، ج ۸، ص ۴۹۰; نورالثقلین، ج ۴، ص ۱۹۴، ح ۱۱.