الشعراء ١٢١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(Edited by QRobot)
 
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::لَآيَة|لَآيَةً]] [[کلمه غیر ربط::لَآيَة| ]] [[شامل این ریشه::اوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اوى‌| ]][[شامل این ریشه::ائى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ائى‌| ]][[شامل این ریشه::ايى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ايى‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::أَکْثَرُهُم|أَکْثَرُهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَکْثَرُهُم| ]] [[شامل این ریشه::کثر| ]][[ریشه غیر ربط::کثر| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::مُؤْمِنِين|مُؤْمِنِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُؤْمِنِين| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِن|إِنَ‌]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::ذٰلِک|ذٰلِکَ‌]] [[شامل این ریشه::ذلک‌| ]][[شامل این کلمه::لَآيَة|لَآيَةً]] [[کلمه غیر ربط::لَآيَة| ]] [[شامل این ریشه::اوى‌| ]][[ریشه غیر ربط::اوى‌| ]][[شامل این ریشه::ائى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ائى‌| ]][[شامل این ریشه::ايى‌| ]][[ریشه غیر ربط::ايى‌| ]][[شامل این ریشه::ل‌| ]][[ریشه غیر ربط::ل‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::أَکْثَرُهُم|أَکْثَرُهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَکْثَرُهُم| ]] [[شامل این ریشه::کثر| ]][[ریشه غیر ربط::کثر| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::مُؤْمِنِين|مُؤْمِنِينَ‌]] [[کلمه غیر ربط::مُؤْمِنِين| ]] [[شامل این ریشه::امن‌| ]][[ریشه غیر ربط::امن‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|إِنَ‌ فِي‌ ذٰلِکَ‌ لَآيَةً وَ مَا کَانَ‌ أَکْثَرُهُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=همانا در این (ماجرا) همواره نشانه‌ی بزرگی است، و بیشترشان ایمان‌آورندگان نبوده‌اند.
|-|صادقی تهرانی=همانا در این (ماجرا) همواره نشانه‌ی بزرگی است، و بیشترشان ایمان‌آورندگان نبوده‌اند.
|-|معزی=همانا در این است آیتی و نیستند بیشترشان مؤمنان‌
|-|معزی=همانا در این است آیتی و نیستند بیشترشان مؤمنان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">In that is a sign, but most of them are not believers.</div>
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = | نام = [[شماره آیه در سوره::121|١٢١]] | قبلی = الشعراء ١٢٠ | بعدی = الشعراء ١٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/026121.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/026121.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره الشعراء | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::121|١٢١]] | قبلی = الشعراء ١٢٠ | بعدی = الشعراء ١٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::9|٩]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
«آیَةً»: عبرت (نگا: فرقان / ). دلیل. «مَا کَانَ أَکْثَرُهُم بِمُؤْمِنِینَ»: اغلب مردمان آن روزی به نوح ایمان نیاوردند و غرق شدند. بیشتر کسانی که قرآن را می‌شنوند و از این سرنوشت اطّلاع حاصل می‌کنند، ایمان نمی‌آورند (نگا: هود / ، غافر / ، روم / ، شعراء / و .
«آیَةً»: عبرت (نگا: فرقان / ). دلیل. «مَا کَانَ أَکْثَرُهُم بِمُؤْمِنِینَ»: اغلب مردمان آن روزی به نوح ایمان نیاوردند و غرق شدند. بیشتر کسانی که قرآن را می‌شنوند و از این سرنوشت اطّلاع حاصل می‌کنند، ایمان نمی‌آورند (نگا: هود / ، غافر / ، روم / ، شعراء / و .
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link283 | آيات ۱۰۵ - ۱۲۲، سوره شعرا]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link284 | وجه اينكه قوم نوح را مكذب همه مرسيلن خوانده و فرموده است : ((كذبت قوم نوح المرسلين ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link283 | آيات ۱۰۵ - ۱۲۲  سوره شعراء]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link285 | در گفتگوى نوح عليه السّلام با قوم خود، آنان ايمان آوردن افراد بىمال و مكنت به او را بر او خرده مى گيرند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link284 | وجه اين كه قوم نوح را، تكذیب کنندۀ همه پیامبران خوانده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link286 | نوح عليه السّلام از خداوند مى خواهد بين او و قومش قضاى خود را براند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link285 | بهانه جویی قوم نوح «ع»، از ايمان نیاوردن به آن حضرت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link287 | بحث روايتى (چند روايت درباره نوح عليه السّلام و قوم او)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link286 | تقاضای نوح «ع» از خداوند، که بین او و قومش، حکم کند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۵_بخش۳۳#link287 | بحث روايتى ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۱#link136 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۵_بخش۶۱#link136 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ «119» ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ «120» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «121»
پس ما نوح و هر كس از مؤمنان را كه در آن كشتىِ گران‌بار، با او بود نجات داديم. سپس باقيماندگان را غرق كرديم. البتّه در اين (ماجرا) نشانه‌ى بزرگى است، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121)
إِنَّ فِي ذلِكَ‌: بدرستى كه در صبر نوح و اذيت قوم و عناد و انكار ايشان و غرق گشتن ايشان و نجات اهل ايمان در كشتى، لَآيَةً: هر آينه علامتى است شايع و متواتر مر كسانى را كه پند يابند و متعظ شوند و از وادى ضلالت محترز شده اقتدا و پيروى انبياء كنند و در صراط مستقيم سلوك و تابع حق شوند. وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ‌: و نبودند بيشتر قوم نوح گرويدگان به خدا و پيغمبر او، بلكه از قوم او فقط هفتاد و نه نفر ايمان آورده و با او در كشتى بودند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (108) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (109)
فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (110) قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)
إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (115) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)
ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)
ترجمه‌
تكذيب كردند قوم نوح پيمبران را
هنگاميكه گفت بآنها برادرشان نوح آيا نمى‌پرهيزيد
همانا من براى شما پيمبرى امينم‌
پس بترسيد
----
جلد 4 صفحه 116
از خدا و فرمان بريد مرا
و نميخواهم از شما بر آن مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌
پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا
گفتند آيا ايمان بياوريم بتو با آنكه پيروى كردند از تو فرومايگان‌
گفت و نيست مرا علم بآنچه كه ميكنند
نيست حسابشان مگر بر پروردگارم اگر ادراك ميكنيد
و نيستم من دور كننده از خود گروندگان را
نيستم من مگر بيم دهنده‌ئى آشكار
گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى نوح البته خواهى بود از سنگسار شدگان‌
گفت پروردگارا بدرستيكه قوم من تكذيب كردند
مرا پس حكم كن ميان من و ميان آنها حكم كردنى و نجات ده مرا و هر كه با من است از گروندگان‌
پس نجات داديم او را و هر كه با او بود در كشتى مجهّز
پس غرق كرديم بعد از آن بازماندگانرا
همانا در اين هر آينه آيتى است و نبودند بيشترشان گروند گان‌
و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.
تفسير
خداوند متعال بعد از ذكر شمّه‌ئى از احوال حضرت ابراهيم مختصرى از قصّه حضرت نوح را براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم و تذكّر اهل عالم ذكر فرموده با آنكه شرح آن در سور سابقه گوشزد شده و آن از اين قرار است كه قبيله حضرت نوح جماعتى بودند كه پيغمبران خدا را تكذيب نمودند چون آنحضرت را تكذيب كردند و تكذيب يك پيغمبر تكذيب تمام انبياء است چون همه از طرف يك خدا و براى يك مقصد آمده‌اند و همه مصدّق يكديگرند علاوه بر آنكه در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت مبعوث بر قومى شد كه آنها تكذيب نموده بودند پيغمبرانى را كه بين او و حضرت آدم بودند و باين سبب خدا فرموده كذّبت قوم نوح المرسلين يعنى كسانيكه بين او و آدم عليه السّلام بودند و اين تكذيب وقتى بود كه يكنفر از اهل قبيله آنها كه حضرت نوح بود و معمولا در عرب كسيرا كه از قبيله‌ئى باشد برادر آنها ميخوانند بآنها فرمود آيا از خدا نميترسيد و دست از پرستش غير او برنميداريد من از طرف خدا مبعوث برسالت براى شما شدم و همه ميدانيد سابقه امانت و درستكارى مرا پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا در پرستش خدا و امتثال احكامش و من از شما مزدى بر اداء رسالت و ابلاغ احكام او كه بر وفق مصلحت شما است نميخواهم‌
----
جلد 4 صفحه 117
مزد من با خدا است و آنرا در آخرت يا در دنيا و آخرت خواهد داد پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا و تكرار اين جمله براى افاده اينمعنى است كه امانت و درستكارى من كافى است براى ترسيدن از خدا و اطاعت من و اينكه مزد هم نميخواهم موجب زائدى است براى آن كه معلوم ميشود طمعى بمال شما ندارم و براى رضاى خدا كار ميكنم و به بيان ديگر مقتضى براى وجوب اطاعت موجود بود حال معلوم شد كه مانع هم مفقود است كه چيزى از شما نميخواهند و عذرى براى ترك اطاعت نداريد پس اطاعت كنيد و آنها در جواب گفتند آيا ما بتو ايمان بياوريم با آنكه يك عدّه مردم پست و رذل و فرومايه براى طمع بجاه و مال از روى جهالت و نادانى پيروى از تو نمودند ما هم اگر ايمان بتو آوريم در رديف آنها قرار خواهيم گرفت حضرت در جواب فرمود من از باطن آنها خبر ندارم كه بدانم بچه غرض و قصد بمن ايمان آورده‌اند من مأمور بظاهرم حساب باطن آنها فقط بر عهده خدا است كه عالم السرّو الخفيّات است و هر كس را بر طبق نيّت و قصدش پاداش ميدهد شما هم اگر ادراك و شعور داشته باشيد ميدانيد من راست ميگويم و اگر شما از شركت در مسلك و مرام با آنها عار داريد من از پيغمبرى آنها عار ندارم و موظّف نيستم آنها را از خود طرد نمايم و ايمانشانرا نپذيرم بلكه بايد همه را بيك منوال از خدا بترسانم و ارشاد بمعارف و احكام او نمايم قوم چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از جواب عاجز شوند بشتم و رجم ميپردازند گفتند اى نوح اگر دست از كارت بر ندارى تو را سنگسار ميكنيم يا بتو ناسزا و بد ميگوئيم و حضرت نوح آنها را نفرين كرد و از خدا خواست كه حكم فرمايد ميان او و آنها بنزول عذاب و نجات دهد او و پيروانش را از آن بليّه و شرّ قوم براى آنكه از تكذيب آنها ملول و از ايمانشان مأيوس شده بود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود بنزول طوفان و نجات داد او و پيروانش را بوسيله كشتى كه قبلا ساخته و پرداخته شده بود چنانچه قمّى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در معناى مشحون و تفسير آن بمجهّز ولى مفسّرين بپر و مملوّ از انسان و حيوانات و ترجمه نموده‌اند و خداوند بعد از نجات ايشان بقيه قوم را كه بيرون از كشتى بودند غرق فرمود و تفصيل اين وقايع در سور سابقه ذكر شده است و در
----
جلد 4 صفحه 118
اينجا براى آنكه اين مقدار از قصّه آنحضرت متواتر و مشهور بوده و اين خود آيت و دليل مستقلّى است بر قدرت و قهر و غلبه خداوند و اولياء او بر اعداء و سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ باشند و تكرار اين جملات اخيره بعد از ذكر قصص سابقه و لاحقه براى قوّت قلب و تسليت خاطر پيغمبر اكرم است از ايمان نياوردن اقوامش با تصريح بعزيز بودن خداوند براى اشاره بغلبه دادن اولياء خود را بر اعداء و رحيم بودنش كه تعجيل در عقوبت و انتقام نميفرمايد چنانچه گذشت.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ (121)
محققا ‌در‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ نمايي‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌آيه‌ بزرگي‌ و دليل‌ واضحي‌ و برهان‌ قاطعي‌ هست‌.
‌که‌ هيچگونه‌ سابقه‌ نداشته‌ و ‌تا‌ امروز تحقق‌ پيدا نكرده‌ ‌که‌ تمام‌ كره‌ زمين‌ زير آب‌ رود و تمام‌ اهلش‌ هلاك‌ شوند ‌که‌ ‌از‌ زمين‌ آب‌ بجوشد و ‌از‌ آسمان‌ ببارد و اعجب‌ ‌از‌ همه‌ اينكه‌ يك‌ مرتبه‌
جلد 14 - صفحه 65
آب‌ فرو رود و زمين‌ بارز شود. لذا ‌به‌ لفظ تأكيد «‌ان‌» و لام‌ تأكيد مي‌فرمايد:
(إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً) ولي‌ انسان‌ خيره‌سر نه‌ باور مي‌كند و ‌بر‌ فرض‌ قبول‌ متنبه‌ نميشود.
(وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ) اما كساني‌ ‌که‌ قرآن‌ ‌را‌ منكرند و اسلام‌ ‌را‌ قبول‌ ندارند چندان‌ تعجبي‌ ندارد. عجب‌ ‌از‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ توجه‌ نمي‌كنند و متنبه‌ نمي‌شوند و ‌از‌ غضب‌ الهي‌ خائف‌ نيستند و تصور مي‌كنند ‌که‌ هميشه‌ ‌در‌ ناز و نعمت‌ هستند و ‌هر‌ غلطي‌ مي‌خواهند مي‌كنند و چه‌ اندازه‌ بي‌حيايي‌ و بي‌ عصمتي‌ و بي‌ عفتي‌ و بي‌ غيرتي‌ و هزار بي‌ .... ديگر رواج‌ پيدا كرده‌.
لطف‌ حق‌ ‌با‌ تو مداراها كند ||  چون‌ ‌که‌ ‌از‌ حد بگذرد رسوا كند
و اعجب‌ ‌از‌ همه‌ اينكه‌ ‌در‌ بلاء هستيم‌ و مي‌سوزيم‌ و باز دست‌ برنمي‌داريم‌. ‌اينکه‌ همه‌ تصادفات‌ ‌که‌ همه‌ روز بالغ‌ ‌بر‌ چه‌ اندازه‌ مي‌شود ‌اينکه‌ همه‌ امراض‌ ‌که‌ ‌در‌ ‌هر‌ محكمه‌ و مريضخانه‌ها چه‌ اندازه‌ ‌اينکه‌ همه‌ موت‌ ناگهانيها ‌با‌ گرفتاريهاي‌ شخصي‌ و نوعي‌، باز همانيم‌ ‌که‌ هستيم‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 121)- و در پایان این سخن، همان می‌گوید که در پایان ماجرای موسی (ع) و ابراهیم (ع) بیان کرد.
می‌فرماید: «در ماجرای نوح (و دعوت پیگیر و مستمر او، صبر و شکیبائیش، و سر انجام غرق و نابودی مخالفانش) آیت و نشانه‌ای است» برای همگان (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).
«هر چند اکثر آنها ایمان نیاوردند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).
بنا بر این تو ای پیامبر! از اعراض و سر سختی مشرکان قومت نگران مباش، ایستادگی به خرج ده! که سر نوشت تو و یارانت سر نوشت نوح و یاران اوست، و سر انجام گمراهان همان سر انجام شوم غرق شدگان است.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۴: خط ۲۳۱:
[[رده:موارد آیات خدا]][[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:آثار حق ناپذیرى اکثریت]][[رده:آثار کفر اکثریت]][[رده:نابودى باطل]][[رده:عبرت از تاریخ]][[رده:فواید تاریخ]][[رده:امداد به حق]][[رده:هشدار به حق ستیزان]][[رده:زمینه غضب خدا]][[رده:سنتهاى خدا]][[رده:سنت امداد]][[رده:منابع شناخت]][[رده:عوامل عبرت]][[رده:زمینه عذاب]][[رده:اصرار بر کفر قوم نوح]][[رده:اقلیت قوم نوح]][[رده:اهمیت هلاکت قوم نوح]][[رده:تاریخ قوم نوح]][[رده:حق ناپذیرى اکثریت قوم نوح]][[رده:کفر اکثریت قوم نوح]][[رده:کمى مؤمنان قوم نوح]][[رده:هلاکت قوم نوح]][[رده:اکثریت مشرکان صدراسلام]][[رده:حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام]][[رده:کفر مشرکان صدراسلام]][[رده:عبرت از قصه نوح]][[رده:قصه نوح]][[رده:نجات مؤمنان به نوح]][[رده:نجات نوح]]
[[رده:موارد آیات خدا]][[رده:تاریخ صدر اسلام]][[رده:آثار حق ناپذیرى اکثریت]][[رده:آثار کفر اکثریت]][[رده:نابودى باطل]][[رده:عبرت از تاریخ]][[رده:فواید تاریخ]][[رده:امداد به حق]][[رده:هشدار به حق ستیزان]][[رده:زمینه غضب خدا]][[رده:سنتهاى خدا]][[رده:سنت امداد]][[رده:منابع شناخت]][[رده:عوامل عبرت]][[رده:زمینه عذاب]][[رده:اصرار بر کفر قوم نوح]][[رده:اقلیت قوم نوح]][[رده:اهمیت هلاکت قوم نوح]][[رده:تاریخ قوم نوح]][[رده:حق ناپذیرى اکثریت قوم نوح]][[رده:کفر اکثریت قوم نوح]][[رده:کمى مؤمنان قوم نوح]][[رده:هلاکت قوم نوح]][[رده:اکثریت مشرکان صدراسلام]][[رده:حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام]][[رده:کفر مشرکان صدراسلام]][[رده:عبرت از قصه نوح]][[رده:قصه نوح]][[رده:نجات مؤمنان به نوح]][[رده:نجات نوح]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الشعراء ]]
{{#seo:
|title=آیه 121 سوره شعراء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 121 سوره شعراء,شعراء 121,إِنَ‌ فِي‌ ذٰلِکَ‌ لَآيَةً وَ مَا کَانَ‌ أَکْثَرُهُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌,موارد آیات خدا,تاریخ صدر اسلام,آثار حق ناپذیرى اکثریت,آثار کفر اکثریت,نابودى باطل,عبرت از تاریخ,فواید تاریخ,امداد به حق,هشدار به حق ستیزان,زمینه غضب خدا,سنتهاى خدا,سنت امداد,منابع شناخت,عوامل عبرت,زمینه عذاب,اصرار بر کفر قوم نوح,اقلیت قوم نوح,اهمیت هلاکت قوم نوح,تاریخ قوم نوح,حق ناپذیرى اکثریت قوم نوح,کفر اکثریت قوم نوح,کمى مؤمنان قوم نوح,هلاکت قوم نوح,اکثریت مشرکان صدراسلام,حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام,کفر مشرکان صدراسلام,عبرت از قصه نوح,قصه نوح,نجات مؤمنان به نوح,نجات نوح,آیات قرآن سوره الشعراء
|description=إِنَ‌ فِي‌ ذٰلِکَ‌ لَآيَةً وَ مَا کَانَ‌ أَکْثَرُهُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۰۲:۴۵

کپی متن آیه
إِنَ‌ فِي‌ ذٰلِکَ‌ لَآيَةً وَ مَا کَانَ‌ أَکْثَرُهُمْ‌ مُؤْمِنِينَ‌

ترجمه

در این ماجرا نشانه روشنی است؛ امّا بیشتر آنان مؤمن نبودند.

قطعا در اين [ماجرا] درس عبرتى بود ولى اكثرشان مؤمن نبودند
قطعاً در اين [ماجرا درس‌] عبرتى بود، و[لى‌] بيشترشان ايمان‌آورنده نبودند.
همانا در این (نجات مؤمنان و هلاک کافران قوم نوح) آیت عبرتی است، و اکثرشان ایمان نیاوردند.
بی تردید در این سرگذشت، عبرتی بزرگ وجود دارد، و [قوم نوح] بیشترشان مؤمن نبودند،
هرآينه در اين عبرتى است، و بيشترينشان ايمان نياوردند.
بی‌گمان در این مایه عبرتی هست، و بیشترینه آنان مؤمن نبودند
هر آينه در اين نشانه و عبرتى است، و بيشترشان مؤمن نبودند.
بی‌گمان در این (سرگذشت نوح و سرنوشت مؤمنان و کافران) عبرت سترگ و دلیل بزرگی (بر قدرت خدا و صدق پیغمبران) است، و بیشتر مردمان (با وجود شنیدن داستان عبرت‌انگیزِ راه یافتگان و گمراهان و سرانجام کار ایشان) ایمان نمی‌آورند.
همانا در این (ماجرا) همواره نشانه‌ی بزرگی است، و بیشترشان ایمان‌آورندگان نبوده‌اند.
همانا در این است آیتی و نیستند بیشترشان مؤمنان‌

In that is a sign, but most of them are not believers.
ترتیل:
ترجمه:
الشعراء ١٢٠ آیه ١٢١ الشعراء ١٢٢
سوره : سوره الشعراء
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«آیَةً»: عبرت (نگا: فرقان / ). دلیل. «مَا کَانَ أَکْثَرُهُم بِمُؤْمِنِینَ»: اغلب مردمان آن روزی به نوح ایمان نیاوردند و غرق شدند. بیشتر کسانی که قرآن را می‌شنوند و از این سرنوشت اطّلاع حاصل می‌کنند، ایمان نمی‌آورند (نگا: هود / ، غافر / ، روم / ، شعراء / و .


تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ «119» ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ «120» إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ «121»

پس ما نوح و هر كس از مؤمنان را كه در آن كشتىِ گران‌بار، با او بود نجات داديم. سپس باقيماندگان را غرق كرديم. البتّه در اين (ماجرا) نشانه‌ى بزرگى است، ولى اكثر مردم ايمان آورنده نيستند.

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121)

إِنَّ فِي ذلِكَ‌: بدرستى كه در صبر نوح و اذيت قوم و عناد و انكار ايشان و غرق گشتن ايشان و نجات اهل ايمان در كشتى، لَآيَةً: هر آينه علامتى است شايع و متواتر مر كسانى را كه پند يابند و متعظ شوند و از وادى ضلالت محترز شده اقتدا و پيروى انبياء كنند و در صراط مستقيم سلوك و تابع حق شوند. وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ‌: و نبودند بيشتر قوم نوح گرويدگان به خدا و پيغمبر او، بلكه از قوم او فقط هفتاد و نه نفر ايمان آورده و با او در كشتى بودند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ (105) إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَ لا تَتَّقُونَ (106) إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ (107) فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (108) وَ ما أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّ الْعالَمِينَ (109)

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُونِ (110) قالُوا أَ نُؤْمِنُ لَكَ وَ اتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ (111) قالَ وَ ما عِلْمِي بِما كانُوا يَعْمَلُونَ (112) إِنْ حِسابُهُمْ إِلاَّ عَلى‌ رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ (113) وَ ما أَنَا بِطارِدِ الْمُؤْمِنِينَ (114)

إِنْ أَنَا إِلاَّ نَذِيرٌ مُبِينٌ (115) قالُوا لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ يا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ (116) قالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ (117) فَافْتَحْ بَيْنِي وَ بَيْنَهُمْ فَتْحاً وَ نَجِّنِي وَ مَنْ مَعِيَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ (118) فَأَنْجَيْناهُ وَ مَنْ مَعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ (119)

ثُمَّ أَغْرَقْنا بَعْدُ الْباقِينَ (120) إِنَّ فِي ذلِكَ لَآيَةً وَ ما كانَ أَكْثَرُهُمْ مُؤْمِنِينَ (121) وَ إِنَّ رَبَّكَ لَهُوَ الْعَزِيزُ الرَّحِيمُ (122)

ترجمه‌

تكذيب كردند قوم نوح پيمبران را

هنگاميكه گفت بآنها برادرشان نوح آيا نمى‌پرهيزيد

همانا من براى شما پيمبرى امينم‌

پس بترسيد


جلد 4 صفحه 116

از خدا و فرمان بريد مرا

و نميخواهم از شما بر آن مزدى نيست مزدم مگر بر پروردگار جهانيان‌

پس بترسيد از خدا و اطاعت كنيد مرا

گفتند آيا ايمان بياوريم بتو با آنكه پيروى كردند از تو فرومايگان‌

گفت و نيست مرا علم بآنچه كه ميكنند

نيست حسابشان مگر بر پروردگارم اگر ادراك ميكنيد

و نيستم من دور كننده از خود گروندگان را

نيستم من مگر بيم دهنده‌ئى آشكار

گفتند هر آينه اگر باز نه ايستادى اى نوح البته خواهى بود از سنگسار شدگان‌

گفت پروردگارا بدرستيكه قوم من تكذيب كردند

مرا پس حكم كن ميان من و ميان آنها حكم كردنى و نجات ده مرا و هر كه با من است از گروندگان‌

پس نجات داديم او را و هر كه با او بود در كشتى مجهّز

پس غرق كرديم بعد از آن بازماندگانرا

همانا در اين هر آينه آيتى است و نبودند بيشترشان گروند گان‌

و همانا پروردگار تو هر آينه او است تواناى مهربان.

تفسير

خداوند متعال بعد از ذكر شمّه‌ئى از احوال حضرت ابراهيم مختصرى از قصّه حضرت نوح را براى تسليت خاطر پيغمبر اكرم و تذكّر اهل عالم ذكر فرموده با آنكه شرح آن در سور سابقه گوشزد شده و آن از اين قرار است كه قبيله حضرت نوح جماعتى بودند كه پيغمبران خدا را تكذيب نمودند چون آنحضرت را تكذيب كردند و تكذيب يك پيغمبر تكذيب تمام انبياء است چون همه از طرف يك خدا و براى يك مقصد آمده‌اند و همه مصدّق يكديگرند علاوه بر آنكه در اكمال از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه آنحضرت مبعوث بر قومى شد كه آنها تكذيب نموده بودند پيغمبرانى را كه بين او و حضرت آدم بودند و باين سبب خدا فرموده كذّبت قوم نوح المرسلين يعنى كسانيكه بين او و آدم عليه السّلام بودند و اين تكذيب وقتى بود كه يكنفر از اهل قبيله آنها كه حضرت نوح بود و معمولا در عرب كسيرا كه از قبيله‌ئى باشد برادر آنها ميخوانند بآنها فرمود آيا از خدا نميترسيد و دست از پرستش غير او برنميداريد من از طرف خدا مبعوث برسالت براى شما شدم و همه ميدانيد سابقه امانت و درستكارى مرا پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا در پرستش خدا و امتثال احكامش و من از شما مزدى بر اداء رسالت و ابلاغ احكام او كه بر وفق مصلحت شما است نميخواهم‌


جلد 4 صفحه 117

مزد من با خدا است و آنرا در آخرت يا در دنيا و آخرت خواهد داد پس از خدا بترسيد و اطاعت كنيد مرا و تكرار اين جمله براى افاده اينمعنى است كه امانت و درستكارى من كافى است براى ترسيدن از خدا و اطاعت من و اينكه مزد هم نميخواهم موجب زائدى است براى آن كه معلوم ميشود طمعى بمال شما ندارم و براى رضاى خدا كار ميكنم و به بيان ديگر مقتضى براى وجوب اطاعت موجود بود حال معلوم شد كه مانع هم مفقود است كه چيزى از شما نميخواهند و عذرى براى ترك اطاعت نداريد پس اطاعت كنيد و آنها در جواب گفتند آيا ما بتو ايمان بياوريم با آنكه يك عدّه مردم پست و رذل و فرومايه براى طمع بجاه و مال از روى جهالت و نادانى پيروى از تو نمودند ما هم اگر ايمان بتو آوريم در رديف آنها قرار خواهيم گرفت حضرت در جواب فرمود من از باطن آنها خبر ندارم كه بدانم بچه غرض و قصد بمن ايمان آورده‌اند من مأمور بظاهرم حساب باطن آنها فقط بر عهده خدا است كه عالم السرّو الخفيّات است و هر كس را بر طبق نيّت و قصدش پاداش ميدهد شما هم اگر ادراك و شعور داشته باشيد ميدانيد من راست ميگويم و اگر شما از شركت در مسلك و مرام با آنها عار داريد من از پيغمبرى آنها عار ندارم و موظّف نيستم آنها را از خود طرد نمايم و ايمانشانرا نپذيرم بلكه بايد همه را بيك منوال از خدا بترسانم و ارشاد بمعارف و احكام او نمايم قوم چنانچه رسم جهّال است كه وقتى از جواب عاجز شوند بشتم و رجم ميپردازند گفتند اى نوح اگر دست از كارت بر ندارى تو را سنگسار ميكنيم يا بتو ناسزا و بد ميگوئيم و حضرت نوح آنها را نفرين كرد و از خدا خواست كه حكم فرمايد ميان او و آنها بنزول عذاب و نجات دهد او و پيروانش را از آن بليّه و شرّ قوم براى آنكه از تكذيب آنها ملول و از ايمانشان مأيوس شده بود و خداوند دعاى او را مستجاب فرمود بنزول طوفان و نجات داد او و پيروانش را بوسيله كشتى كه قبلا ساخته و پرداخته شده بود چنانچه قمّى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده در معناى مشحون و تفسير آن بمجهّز ولى مفسّرين بپر و مملوّ از انسان و حيوانات و ترجمه نموده‌اند و خداوند بعد از نجات ايشان بقيه قوم را كه بيرون از كشتى بودند غرق فرمود و تفصيل اين وقايع در سور سابقه ذكر شده است و در


جلد 4 صفحه 118

اينجا براى آنكه اين مقدار از قصّه آنحضرت متواتر و مشهور بوده و اين خود آيت و دليل مستقلّى است بر قدرت و قهر و غلبه خداوند و اولياء او بر اعداء و سركشان در ضمن قصص انبياء تذكر داده شده تا موجب عبرت شود ولى در هر عصر و زمان اكثريّت با جهّال و كفّار وفّاق بوده و هست و نبايد اولياء خدا از اين باب ملول و دلتنگ باشند و تكرار اين جملات اخيره بعد از ذكر قصص سابقه و لاحقه براى قوّت قلب و تسليت خاطر پيغمبر اكرم است از ايمان نياوردن اقوامش با تصريح بعزيز بودن خداوند براى اشاره بغلبه دادن اولياء خود را بر اعداء و رحيم بودنش كه تعجيل در عقوبت و انتقام نميفرمايد چنانچه گذشت.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ (121)

محققا ‌در‌ ‌اينکه‌ قدرت‌ نمايي‌ ‌هر‌ آينه‌ ‌آيه‌ بزرگي‌ و دليل‌ واضحي‌ و برهان‌ قاطعي‌ هست‌.

‌که‌ هيچگونه‌ سابقه‌ نداشته‌ و ‌تا‌ امروز تحقق‌ پيدا نكرده‌ ‌که‌ تمام‌ كره‌ زمين‌ زير آب‌ رود و تمام‌ اهلش‌ هلاك‌ شوند ‌که‌ ‌از‌ زمين‌ آب‌ بجوشد و ‌از‌ آسمان‌ ببارد و اعجب‌ ‌از‌ همه‌ اينكه‌ يك‌ مرتبه‌

جلد 14 - صفحه 65

آب‌ فرو رود و زمين‌ بارز شود. لذا ‌به‌ لفظ تأكيد «‌ان‌» و لام‌ تأكيد مي‌فرمايد:

(إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيَةً) ولي‌ انسان‌ خيره‌سر نه‌ باور مي‌كند و ‌بر‌ فرض‌ قبول‌ متنبه‌ نميشود.

(وَ ما كان‌َ أَكثَرُهُم‌ مُؤمِنِين‌َ) اما كساني‌ ‌که‌ قرآن‌ ‌را‌ منكرند و اسلام‌ ‌را‌ قبول‌ ندارند چندان‌ تعجبي‌ ندارد. عجب‌ ‌از‌ مسلمين‌ ‌است‌ ‌که‌ هيچ‌ توجه‌ نمي‌كنند و متنبه‌ نمي‌شوند و ‌از‌ غضب‌ الهي‌ خائف‌ نيستند و تصور مي‌كنند ‌که‌ هميشه‌ ‌در‌ ناز و نعمت‌ هستند و ‌هر‌ غلطي‌ مي‌خواهند مي‌كنند و چه‌ اندازه‌ بي‌حيايي‌ و بي‌ عصمتي‌ و بي‌ عفتي‌ و بي‌ غيرتي‌ و هزار بي‌ .... ديگر رواج‌ پيدا كرده‌.

لطف‌ حق‌ ‌با‌ تو مداراها كند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 121)- و در پایان این سخن، همان می‌گوید که در پایان ماجرای موسی (ع) و ابراهیم (ع) بیان کرد.

می‌فرماید: «در ماجرای نوح (و دعوت پیگیر و مستمر او، صبر و شکیبائیش، و سر انجام غرق و نابودی مخالفانش) آیت و نشانه‌ای است» برای همگان (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً).

«هر چند اکثر آنها ایمان نیاوردند» (وَ ما کانَ أَکْثَرُهُمْ مُؤْمِنِینَ).

بنا بر این تو ای پیامبر! از اعراض و سر سختی مشرکان قومت نگران مباش، ایستادگی به خرج ده! که سر نوشت تو و یارانت سر نوشت نوح و یاران اوست، و سر انجام گمراهان همان سر انجام شوم غرق شدگان است.

نکات آیه

۱ - نجات نوح(ع) و پیروانش و هلاکت کفرپیشگان قوم وى، آیتى بزرگ و عبرت آموز براى دیگران (إنّ فى ذلک لأیة و ما کان أکثرهم مؤمنین) «ذلک» به جریان نجات نوح(ع) و پیروان وى و نیز هلاکت قوم کفرپیشه وى اشاره دارد. «آیة» در این جا مرادف «عبرة» مى باشد و نکره آمدن آن بیانگر عظمت آن است.

۲ - ماجراى میان نوح(ع) و قومش، نمودى از سنت مستمر الهى در یارى حق و سرکوبى باطل (إنّ فى ذلک لأیة) آیه و عبرت آموز بودن، مستلزم امکان تحقق دوباره و استمرار یافتن چیزى است که باید از آن درس عبرت گرفت.

۳ - تاریخ، منبعى براى درس آموختن و عبرت گرفتن (إنّ فى ذلک لأیة)

۴ - بیشتر افراد قوم نوح، حق ناپذیر و مصمم بر کفر (و ما کان أکثرهم مؤمنین)

۵ - وجود اقلیتى مؤمن در میان قوم نوح (و ما کان أکثرهم مؤمنین)

۶ - فرجام هلاکت بار قوم نوح، هشدارى جدى به همه حق ستیزان (إنّ فى ذلک لأیة) با توجه به لحن تهدیدآمیز این آیه و بیان این که علت انتقام گرفتن خداوند از قوم نوح، این بوده که بیشتر آنان پذیراى ایمان نبودند، برداشت یاد شده به دست مى آید.

۷ - اصرار اکثریت افراد جامعه بر کفرورزى و حق ناپذیرى، زمینه ساز نزول عذاب و گرفتار شدن آنان به خشم و قهر الهى (إنّ فى ذلک لأیة و ما کان أکثرهم مؤمنین)

۸ - رسوخ روحیه کفرورزى و حق ناپذیرى، در بیشتر مشرکان صدراسلام (إنّ فى ذلک لأیة و ما کان أکثرهم مؤمنین) گرچه ضمیر «هم» در «أکثرهم» به قوم نوح بازمى گردد; اما در عین حال تعریض به مشرکان صدر اسلام نیز دارد.

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: موارد آیات خدا ۱
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۸
  • اکثریت: آثار حق ناپذیرى اکثریت ۷; آثار کفر اکثریت ۷
  • باطل: نابودى باطل ۲
  • تاریخ: عبرت از تاریخ ۳; فواید تاریخ ۳
  • حق: امداد به حق ۲; هشدار به حق ستیزان ۶
  • خدا: زمینه غضب خدا ۷; سنتهاى خدا ۲
  • سنتهاى خدا: سنت امداد ۲
  • شناخت: منابع شناخت ۳
  • عبرت: عوامل عبرت ۱، ۳
  • عذاب: زمینه عذاب ۷
  • قوم نوح: اصرار بر کفر قوم نوح ۴; اقلیت قوم نوح ۵; اهمیت هلاکت قوم نوح ۶; تاریخ قوم نوح ۴، ۵; حق ناپذیرى اکثریت قوم نوح ۴; کفر اکثریت قوم نوح ۴; کمى مؤمنان قوم نوح ۵; هلاکت قوم نوح ۱
  • مشرکان: اکثریت مشرکان صدراسلام ۸; حق ناپذیرى مشرکان صدراسلام ۸; کفر مشرکان صدراسلام ۸
  • نوح(ع): عبرت از قصه نوح(ع) ۱; قصه نوح(ع) ۲; نجات مؤمنان به نوح(ع) ۱; نجات نوح(ع) ۱

منابع