القارعة ١٠: تفاوت میان نسخهها
جزبدون خلاصۀ ویرایش |
(←تفسیر) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::أَدْرَاک|أَدْرَاکَ]] [[کلمه غیر ربط::أَدْرَاک| ]] [[شامل این ریشه::درى| ]][[ریشه غیر ربط::درى| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::هِيَه|هِيَهْ]] [[کلمه غیر ربط::هِيَه| ]] [[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این ریشه::هى| ]][[ریشه غیر ربط::هى| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::أَدْرَاک|أَدْرَاکَ]] [[کلمه غیر ربط::أَدْرَاک| ]] [[شامل این ریشه::درى| ]][[ریشه غیر ربط::درى| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::هِيَه|هِيَهْ]] [[کلمه غیر ربط::هِيَه| ]] [[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این ریشه::هى| ]][[ریشه غیر ربط::هى| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|وَ مَا أَدْرَاکَ مَا هِيَهْ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=و چه فهمانیدت (آن) پرتگاه چیست؟ | |-|صادقی تهرانی=و چه فهمانیدت (آن) پرتگاه چیست؟ | ||
|-|معزی=و ندانستت چیست آن | |-|معزی=و ندانستت چیست آن | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Do you know what it is?</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/101010.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/101010.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره القارعة | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::10|١٠]] | قبلی = القارعة ٩ | بعدی = القارعة ١١ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره القارعة | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::10|١٠]] | قبلی = القارعة ٩ | بعدی = القارعة ١١ | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۰: | خط ۳۸: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۳#link411 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۳#link412 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۳#link411 | آيات ۱ - ۱۱ سوره قارعه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۴#link413 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۳#link412 | وجه نامگذاری قيامت به «قارعه» و تشبيه مردم پس از بر انگيخته شدن، به تودۀ ملخ]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۴۴#link413 | معناى اين كه درباره كسى كه اعمالش سبك است، فرمود: «فأمّه هاوية»]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۲#link117 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۷_بخش۱۲#link117 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3» يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ «4» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ «5» فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ «6» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «7» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ «8» فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ «9» وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» نارٌ حامِيَةٌ «11» | |||
«1» حادثه كوبنده. «2» آن حادثه كوبنده چيست؟ «3» و تو چه دانى آن حادثه كوبنده چيست؟ «4» روزى كه مردم مانند پروانهها پراكنده باشند. «5» و كوهها مانند پشمِ رنگارنگِ زده شده. «6» پس هر كس كفّههاى (عمل خيرش در) ترازويش سنگين باشد، «7» پس او در زندگى رضايت بخشى است. «8» ولى هر كس كفّههاى (كار خيرش در) ترازويش سبك باشد، «9» پس در آغوش آتش است. «10» و تو چه دانى آن چيست؟ «11» آتشى سوزان. | |||
===نکته ها=== | |||
«قارعة» از «قرع» به معناى كوبيدن چيزى بر چيزى است. يكى از نامهاى قيامت، «قارعة» است، زيرا با صيحهى كوبنده آغاز مىشود و عذاب آن كوبنده است. | |||
در روايات مىخوانيم: حضرت على عليه السلام و فرزندان معصومش، ميزان و معيار سنجش | |||
جلد 10 - صفحه 575 | |||
اعمال انسانها در قيامت هستند. «1» | |||
شايد دليل آنكه كلمه «موازين» به صورت جمع آمده، اين باشد كه كارهاى گوناگون انسان با ابزارهاى گوناگون سنجيده مىشود و هر كار، ميزان مخصوص به خود را دارد. | |||
«موازين» جمع «ميزان» به معناى وسيله سنجش است و روشن است كه اعمال انسان، امرى مادى و داراى وزن و جرم نيست كه با ترازوهاى معمولى سنجيده شود، بلكه هر دسته از اعمال انسان، معيار سنجش مخصوص به خود دارد. | |||
مادر براى همه فرزندان، مأوى و پناهگاه است، اما در آنجا مادر و پناهگاه گروهى از انسانها دوزخ است. | |||
«هاوِيَةٌ» از «هوى» به معناى سقوط است و دوزخ، محلّ سقوط گروهى است. | |||
«حامِيَةٌ» از «حمى» به معناى شدّت حرارت است. | |||
كوههاى رنگارنگ در اثر قطعه قطعه شدن و خورد و خاك شدن، مثل پشم زده رنگارنگ مىشوند. «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» «منفوش» از «نفش» به معناى باز كردن و كشيدن پشم است تا آنجا كه اجزاى آن از هم بگسلد. «2» | |||
سبك و سنگينى مخصوص ماديات نيست. لذا به سخنان بىمحتوى مىگويند: سخن سبك. شايد مراد از «ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ» و «خَفَّتْ مَوازِينُهُ» ارزش و كيفيّت عمل باشد و شايد هم مراد، قلّت و كثرت آن باشد. | |||
حضرت على عليه السلام فرمودند: مراد از سبكى عمل، كم بودن عمل و مراد از سنگينى عمل، زيادى آن است. «قلة الحساب و كثرته» «3» | |||
شخصى سلمان را تحقير كرد كه تو كيستى و چيستى؟ پاسخ داد: اول من و تو نطفه و آخر | |||
---- | |||
«1». بحارالانوار، ج 7، ص: 252. | |||
«2». تفسير راهنما. | |||
«3». احتجاج طبرسى، ج 1، ص 363. به نقل راهنما. | |||
جلد 10 - صفحه 576 | |||
من و تو مردار است. اين دنياست، اما در قيامت، «من ثقلت موازينه فهو الكريم و من خفت موازينه فهو لئيم» «1» هر كس ميزان او سنگين باشد، تكريم مىشود و هر كس سبك باشد، تحقير و ملامت خواهد شد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- قيامت، كوبنده مستكبران و روحيههاى متكبّرانه است. «الْقارِعَةُ مَا الْقارِعَةُ» | |||
2- قيامت فراتر از فكر بشر است. حتى پيامبر بدون بيان الهى از آن خبر ندارد. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ» | |||
3- قيامت روز تحيّر و سرگردانى بشر است. «كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ» | |||
4- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» | |||
5- زندگىِ سراسر شاد، مخصوص قيامت است. زيرا در دنيا در كنار كاميابىها، دغدغه بيمارى، سرقت، حسادت، از دست دادن و گذرا بودن هست. «عِيشَةٍ راضِيَةٍ» | |||
6- رضايت از زندگى، از نشانههاى جامعه بهشتى است. «فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ» | |||
7- مبناى كيفر و پاداش، عمل است كه با ترازوى عدل سنجيده مىشود. ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ ... خَفَّتْ مَوازِينُهُ | |||
«والحمدللّه ربّ العالمين» | |||
---- | |||
«1». تفسير نور الثقلين. | |||
جلد 10 - صفحه 578 | |||
سوره تكاثر | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
به نام خداوند بخشنده مهربان | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» | |||
وَ ما أَدْراكَ: و چه چيز دانا كرد تو را كه، ما هِيَهْ: چيست هاويه؟ يعنى از شدت و حدّت، هر آينه عقل، و كنه حقيقت آن را در نيابد. | |||
جلد 14 - صفحه 323 | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3» يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ «4» | |||
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ «5» فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ «6» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «7» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ «8» فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ «9» | |||
وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» نارٌ حامِيَةٌ «11» | |||
ترجمه | |||
آن كوبنده، | |||
چيست آن كوبنده | |||
و چه ميدانى تو كه چيست آن كوبنده | |||
روز كه ميباشند مردم مانند پرندگان كوچكى كه گرد چراغ ميگردند و پراكنده ميشوند | |||
و ميباشند كوهها مانند پشم رنگارنگ زده شده | |||
پس اما كسيكه سنگين باشد مقدار كارهاى خوب او | |||
پس او در زندگانى رضايت بخش خواهد بود | |||
و اما كسيكه سبك باشد مقدار كارهاى خوب او | |||
پس جايگاه اصلى او هاويه است | |||
و چه ميدانى تو كه چيست آن | |||
آتشى است كه گرمى آن بسيار است. | |||
تفسير | |||
خداوند سبحان در اين سوره شريفه باز بعضى از اوضاع و اهوال قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه آن روز و وقتى كه كوبنده است دلهاى مردم را بفزع و هول و افلاك و كواكب را بانشقاق و انحطاط كه باين مناسبت بقارعه ناميده شده چيست آن و براى اهميّت و عظمت امر آن پرسش از حقيقت آن شده و بجاى ضمير براى مزيد تهويل و تجليل اسم ظاهر تكرار شده است و باز بهمين غرض فرموده و چه ميدانى تو اى پيغمبر حقيقت و كنه آنرا بتفصيل چون امر آن بالاتر و برتر از آنست كه دانش كسى بكنه آن برسد بلى اجمالا آنچه را خداوند بآن خبر داده از اوضاع آن عالم ميدانى و چه قدر فرق است بين عيان و بيان آن روزى است كه تمام مردم مانند پرندگان كوچكى كه گرد چراغ در شب تابستان جمع ميشوند و پريشان و سر گردان گشته بال و پر سوخته و ريخته منتشر و پراكنده ميگردند ميباشند و وجه شبه معلوم است كه زيادى و سر گردانى | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 426 | |||
و تشويش و انتشار و التهاب و ذلّت و انكسار است و كوهها مانند پشم الوان زده شده ميباشند در تفرّق اجزاء و انتشار آن در فضا و در آن روز ميزانهاى اعمال وضع و وزن آنها معلوم ميشود و تحقيق اين معنى در اوائل سوره اعراف گذشت پس كسيكه سنگين شود مقادير حسنات او برجحان بر سيّئاتش پس او در زندگانى رضايت بخش بهشت خواهد بود و كسيكه سبك باشد مقدارهاى كارهاى خوبش بالنّسبه بكارهاى بدش پس مانند كودكى كه در آغوش مادر جاى گيرد در آتش جهنّم مأوى خواهد گرفت چون موازين بمعناى مقادير است و هاويه از اسماء آتش جهنّم ميباشد و خداوند آنرا تفسير فرموده كه ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر كه چيست هاويه و چه قدر جاى بدى است آن آتش بسيار گرم ميباشد و هاء در ما هيه براى وقف است و با اين بيان الهى باز بعضى فامّه هاويه را بفرود آمدن در جهنم با مغز سر تفسير نمودهاند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زياد سوره القارعه را قرائت نمايد خداوند او را از فتنه دجال و ايمان باو و از عذاب جهنّم مأمون فرمايد و الحمد للّه رب العالمين | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 427 | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
وَ ما أَدراكَ ما هِيَه «10» | |||
و درك نفرمودي چيست هاويه و لو بطريق اجمال ميداني و معتقد هستي بجهنم و عقوبات آن لكن بخصوصيات و شدت و عظمت او چون غير متناهي است و آخر ندارد و شدت او زياد ميشود هر چه بمانند در عذاب عذاب آنها سختتر و شديدتر ميشود. | |||
سپس ميفرمايد: | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 10)- «و تو چه میدانی هاویه چیست»؟! (و ما ادراک ما هیة). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۶۳: | خط ۲۴۱: | ||
[[رده:ابزار درک جهنم]][[رده:ترسناکى جهنم]][[رده:صفات جهنم]][[رده:عظمت جهنم]][[رده:معلم محمد]][[رده:هاویه]] | [[رده:ابزار درک جهنم]][[رده:ترسناکى جهنم]][[رده:صفات جهنم]][[رده:عظمت جهنم]][[رده:معلم محمد]][[رده:هاویه]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القارعة ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القارعة ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 10 سوره قارعه | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 10 سوره قارعه,قارعه 10,وَ مَا أَدْرَاکَ مَا هِيَهْ,ابزار درک جهنم,ترسناکى جهنم,صفات جهنم,عظمت جهنم,معلم محمد,هاویه,آیات قرآن سوره القارعة | |||
|description=وَ مَا أَدْرَاکَ مَا هِيَهْ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ اسفند ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۲۶
کپی متن آیه |
---|
وَ مَا أَدْرَاکَ مَا هِيَهْ |
ترجمه
القارعة ٩ | آیه ١٠ | القارعة ١١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«مَاهِیَهْ»: مرکب است از (مَا) استفهام و (هِیَ) ضمیر و (هْ) سکته (نگا: حاقّه / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3» يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ «4» وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ «5» فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ «6» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «7» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ «8» فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ «9» وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» نارٌ حامِيَةٌ «11»
«1» حادثه كوبنده. «2» آن حادثه كوبنده چيست؟ «3» و تو چه دانى آن حادثه كوبنده چيست؟ «4» روزى كه مردم مانند پروانهها پراكنده باشند. «5» و كوهها مانند پشمِ رنگارنگِ زده شده. «6» پس هر كس كفّههاى (عمل خيرش در) ترازويش سنگين باشد، «7» پس او در زندگى رضايت بخشى است. «8» ولى هر كس كفّههاى (كار خيرش در) ترازويش سبك باشد، «9» پس در آغوش آتش است. «10» و تو چه دانى آن چيست؟ «11» آتشى سوزان.
نکته ها
«قارعة» از «قرع» به معناى كوبيدن چيزى بر چيزى است. يكى از نامهاى قيامت، «قارعة» است، زيرا با صيحهى كوبنده آغاز مىشود و عذاب آن كوبنده است.
در روايات مىخوانيم: حضرت على عليه السلام و فرزندان معصومش، ميزان و معيار سنجش
جلد 10 - صفحه 575
اعمال انسانها در قيامت هستند. «1»
شايد دليل آنكه كلمه «موازين» به صورت جمع آمده، اين باشد كه كارهاى گوناگون انسان با ابزارهاى گوناگون سنجيده مىشود و هر كار، ميزان مخصوص به خود را دارد.
«موازين» جمع «ميزان» به معناى وسيله سنجش است و روشن است كه اعمال انسان، امرى مادى و داراى وزن و جرم نيست كه با ترازوهاى معمولى سنجيده شود، بلكه هر دسته از اعمال انسان، معيار سنجش مخصوص به خود دارد.
مادر براى همه فرزندان، مأوى و پناهگاه است، اما در آنجا مادر و پناهگاه گروهى از انسانها دوزخ است.
«هاوِيَةٌ» از «هوى» به معناى سقوط است و دوزخ، محلّ سقوط گروهى است.
«حامِيَةٌ» از «حمى» به معناى شدّت حرارت است.
كوههاى رنگارنگ در اثر قطعه قطعه شدن و خورد و خاك شدن، مثل پشم زده رنگارنگ مىشوند. «كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ» «منفوش» از «نفش» به معناى باز كردن و كشيدن پشم است تا آنجا كه اجزاى آن از هم بگسلد. «2»
سبك و سنگينى مخصوص ماديات نيست. لذا به سخنان بىمحتوى مىگويند: سخن سبك. شايد مراد از «ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ» و «خَفَّتْ مَوازِينُهُ» ارزش و كيفيّت عمل باشد و شايد هم مراد، قلّت و كثرت آن باشد.
حضرت على عليه السلام فرمودند: مراد از سبكى عمل، كم بودن عمل و مراد از سنگينى عمل، زيادى آن است. «قلة الحساب و كثرته» «3»
شخصى سلمان را تحقير كرد كه تو كيستى و چيستى؟ پاسخ داد: اول من و تو نطفه و آخر
«1». بحارالانوار، ج 7، ص: 252.
«2». تفسير راهنما.
«3». احتجاج طبرسى، ج 1، ص 363. به نقل راهنما.
جلد 10 - صفحه 576
من و تو مردار است. اين دنياست، اما در قيامت، «من ثقلت موازينه فهو الكريم و من خفت موازينه فهو لئيم» «1» هر كس ميزان او سنگين باشد، تكريم مىشود و هر كس سبك باشد، تحقير و ملامت خواهد شد.
پیام ها
1- قيامت، كوبنده مستكبران و روحيههاى متكبّرانه است. «الْقارِعَةُ مَا الْقارِعَةُ»
2- قيامت فراتر از فكر بشر است. حتى پيامبر بدون بيان الهى از آن خبر ندارد. «وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ»
3- قيامت روز تحيّر و سرگردانى بشر است. «كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ»
4- بهشت را به بها دهند نه بهانه. «مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ»
5- زندگىِ سراسر شاد، مخصوص قيامت است. زيرا در دنيا در كنار كاميابىها، دغدغه بيمارى، سرقت، حسادت، از دست دادن و گذرا بودن هست. «عِيشَةٍ راضِيَةٍ»
6- رضايت از زندگى، از نشانههاى جامعه بهشتى است. «فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ»
7- مبناى كيفر و پاداش، عمل است كه با ترازوى عدل سنجيده مىشود. ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ ... خَفَّتْ مَوازِينُهُ
«والحمدللّه ربّ العالمين»
«1». تفسير نور الثقلين.
جلد 10 - صفحه 578
سوره تكاثر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
به نام خداوند بخشنده مهربان
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10»
وَ ما أَدْراكَ: و چه چيز دانا كرد تو را كه، ما هِيَهْ: چيست هاويه؟ يعنى از شدت و حدّت، هر آينه عقل، و كنه حقيقت آن را در نيابد.
جلد 14 - صفحه 323
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
الْقارِعَةُ «1» مَا الْقارِعَةُ «2» وَ ما أَدْراكَ مَا الْقارِعَةُ «3» يَوْمَ يَكُونُ النَّاسُ كَالْفَراشِ الْمَبْثُوثِ «4»
وَ تَكُونُ الْجِبالُ كَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ «5» فَأَمَّا مَنْ ثَقُلَتْ مَوازِينُهُ «6» فَهُوَ فِي عِيشَةٍ راضِيَةٍ «7» وَ أَمَّا مَنْ خَفَّتْ مَوازِينُهُ «8» فَأُمُّهُ هاوِيَةٌ «9»
وَ ما أَدْراكَ ما هِيَهْ «10» نارٌ حامِيَةٌ «11»
ترجمه
آن كوبنده،
چيست آن كوبنده
و چه ميدانى تو كه چيست آن كوبنده
روز كه ميباشند مردم مانند پرندگان كوچكى كه گرد چراغ ميگردند و پراكنده ميشوند
و ميباشند كوهها مانند پشم رنگارنگ زده شده
پس اما كسيكه سنگين باشد مقدار كارهاى خوب او
پس او در زندگانى رضايت بخش خواهد بود
و اما كسيكه سبك باشد مقدار كارهاى خوب او
پس جايگاه اصلى او هاويه است
و چه ميدانى تو كه چيست آن
آتشى است كه گرمى آن بسيار است.
تفسير
خداوند سبحان در اين سوره شريفه باز بعضى از اوضاع و اهوال قيامت را بيان فرموده باين تقريب كه آن روز و وقتى كه كوبنده است دلهاى مردم را بفزع و هول و افلاك و كواكب را بانشقاق و انحطاط كه باين مناسبت بقارعه ناميده شده چيست آن و براى اهميّت و عظمت امر آن پرسش از حقيقت آن شده و بجاى ضمير براى مزيد تهويل و تجليل اسم ظاهر تكرار شده است و باز بهمين غرض فرموده و چه ميدانى تو اى پيغمبر حقيقت و كنه آنرا بتفصيل چون امر آن بالاتر و برتر از آنست كه دانش كسى بكنه آن برسد بلى اجمالا آنچه را خداوند بآن خبر داده از اوضاع آن عالم ميدانى و چه قدر فرق است بين عيان و بيان آن روزى است كه تمام مردم مانند پرندگان كوچكى كه گرد چراغ در شب تابستان جمع ميشوند و پريشان و سر گردان گشته بال و پر سوخته و ريخته منتشر و پراكنده ميگردند ميباشند و وجه شبه معلوم است كه زيادى و سر گردانى
جلد 5 صفحه 426
و تشويش و انتشار و التهاب و ذلّت و انكسار است و كوهها مانند پشم الوان زده شده ميباشند در تفرّق اجزاء و انتشار آن در فضا و در آن روز ميزانهاى اعمال وضع و وزن آنها معلوم ميشود و تحقيق اين معنى در اوائل سوره اعراف گذشت پس كسيكه سنگين شود مقادير حسنات او برجحان بر سيّئاتش پس او در زندگانى رضايت بخش بهشت خواهد بود و كسيكه سبك باشد مقدارهاى كارهاى خوبش بالنّسبه بكارهاى بدش پس مانند كودكى كه در آغوش مادر جاى گيرد در آتش جهنّم مأوى خواهد گرفت چون موازين بمعناى مقادير است و هاويه از اسماء آتش جهنّم ميباشد و خداوند آنرا تفسير فرموده كه ميفرمايد چه ميدانى تو اى پيغمبر كه چيست هاويه و چه قدر جاى بدى است آن آتش بسيار گرم ميباشد و هاء در ما هيه براى وقف است و با اين بيان الهى باز بعضى فامّه هاويه را بفرود آمدن در جهنم با مغز سر تفسير نمودهاند در ثواب الاعمال و مجمع از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه زياد سوره القارعه را قرائت نمايد خداوند او را از فتنه دجال و ايمان باو و از عذاب جهنّم مأمون فرمايد و الحمد للّه رب العالمين
جلد 5 صفحه 427
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ ما أَدراكَ ما هِيَه «10»
و درك نفرمودي چيست هاويه و لو بطريق اجمال ميداني و معتقد هستي بجهنم و عقوبات آن لكن بخصوصيات و شدت و عظمت او چون غير متناهي است و آخر ندارد و شدت او زياد ميشود هر چه بمانند در عذاب عذاب آنها سختتر و شديدتر ميشود.
سپس ميفرمايد:
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 10)- «و تو چه میدانی هاویه چیست»؟! (و ما ادراک ما هیة).
نکات آیه
۱ - ابزار شناخت زوایاى جهنم و اعماق هولناک آن، در اختیار همگان نیست. (و ما أدریک ماهیه) کلمه «هیه» ترکیبى از ضمیر «هى» و هاء «سَکْت» است.
۲ - عظمت جهنم و توصیف اعماق هولناک آن، فراتر از حد تصوّر و بیان است. (و ما أدریک ماهیه)
۳ - پیامبر(ص)، در شناخت «هاویة»، نیازمند تعلیم الهى است. (و ما أدریک ماهیه)
موضوعات مرتبط
- جهنم: ابزار درک جهنم ۱، ۳; ترسناکى جهنم ۱، ۲; صفات جهنم ۲; عظمت جهنم ۲
- محمد(ص): معلم محمد(ص) ۳
- هاویه :۳
منابع