المطففين ٢١: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَشْهَدُه|يَشْهَدُهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَشْهَدُه| ]] [[شامل این ریشه::شهد| ]][[ریشه غیر ربط::شهد| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُقَرّبُون|الْمُقَرَّبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُقَرّبُون| ]] [[شامل این ریشه::قرب‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرب‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::يَشْهَدُه|يَشْهَدُهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَشْهَدُه| ]] [[شامل این ریشه::شهد| ]][[ریشه غیر ربط::شهد| ]][[شامل این ریشه::ه‌| ]][[ریشه غیر ربط::ه‌| ]][[شامل این کلمه::الْمُقَرّبُون|الْمُقَرَّبُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْمُقَرّبُون| ]] [[شامل این ریشه::قرب‌| ]][[ریشه غیر ربط::قرب‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|يَشْهَدُهُ‌ الْمُقَرَّبُونَ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=مقرّبان آن را مشاهده می‌کنند.
|-|صادقی تهرانی=مقرّبان آن را مشاهده می‌کنند.
|-|معزی=که گواهیش دهند نزدیکان‌
|-|معزی=که گواهیش دهند نزدیکان‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">Witnessed by those brought near.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/083021.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/083021.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::21|٢١]] | قبلی = المطففين ٢٠ | بعدی = المطففين ٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::21|٢١]] | قبلی = المطففين ٢٠ | بعدی = المطففين ٢٢  | کلمه = [[تعداد کلمات::2|٢]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اينكه در توصيف ((مطففن )) به ((الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....)) خريدن به وزن گفته نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱  سوره مطفّفين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»،  خريدن به وزن گفته نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات : ((كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسرين در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | معناى ((عليين )) كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از ((مقربون )) و اينكه ايشان عليين را مى بينند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | (رواياتى راجع به : ((نزول سوره مطففن ))، در عليين بودن كتاب ابرار و در سجينبودن كتاب فجار،]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به فساد و ((رين )) قلب بر اثر ارتكاب گناه )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۳#link107 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۳#link107 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26»
----
«1». توحيد صدوق، ص 162.
تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 419
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21»
يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ‌: حاضر شوند بدان كتاب ملائكه كه مقرّب درگاه‌
جلد 14 - صفحه 105
كبريااند و حفظ آن كنند و آن را به درجه بلند و مرتبه ارجمند رسانند. يا گواهى دهند بر آنچه در آن است در روز قيامت. اصحّ و اظهر آنكه كتاب مرقوم، تفسير كتاب الابرار است. يعنى نامه اعمال ابرار در جائى است كه آن را علّيّين گويند و تو چه دانى علّيّين چه چيز است؟ يعنى جائى است بلند قدر و با مكانت و رفعت و نامه‌اى است نوشته يا نشانه كرده شده كه هر كه آنرا بخواند يا ببيند، داند كه اصحاب آن نيكوكارانند.
ابن عبّاس گفته: علّيّون لوحى است از زبرجد سبز معلّق در زير عرش كه اعمال ابرار در آن مكتوب است. «1» و براء بن عازب از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه علّيّون در آسمان هفتم در زير عرش است‌ «2» و نيز از آن حضرت مروى است كه ملائكه حفظه چون عمل بنده را بردارند و به استقلال تمام آن را به آسمان برند، در جائى كه اراده الهى باشد برسانند، وحى آيد: به درستى كه شما نگهبان بوديد بر اعمال بنده من و من نگهبان بودم بر آنچه در دل او و عمل خود را به اخلاص به جا آورده، در علّيّين جاى دهيد كه من او را آمرزيدم. و چون عمل بنده ديگر بردارند و تزكيه آن كنند و آن را به عالم بالا برند، وحى رسد كه شما حافظان اعمال بوديد و من نگهبان سراير دل او بودم و عمل را به اخلاص به جاى نياورده، آن را به ريا و سمعه و غير آميخته، آن را به سجين بريد. «3» بعد از آن در وصف ابرار فرمايد:
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»
عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»
عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)
وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)
ترجمه‌
نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است‌
و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه‌
آن نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌
مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌
همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند
نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند
مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را
نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر
مهر
----
جلد 5 صفحه 361
آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان‌
و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه‌
آن چشمه‌اى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌
همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند
و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند
و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند
و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند
با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند
پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند
با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند
آيا جزا داده شده‌اند كافران بر آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.
تفسير
خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نموده‌اند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شده‌اند از آنچه آنها از آن خلق شده‌اند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس‌
----
جلد 5 صفحه 362
بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفته‌اند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نموده‌اند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بى‌زوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمه‌ئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مى‌آشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان‌
----
جلد 5 صفحه 363
را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمه‌اى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.
----
جلد 5 صفحه 364
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
يَشهَدُه‌ُ المُقَرَّبُون‌َ «21»
مقربون‌ انبياء و ائمه‌ اطهار و معصومين‌ هستند ‌که‌ خداوند افراد بشر ‌را‌ ‌در‌ قيامت‌ سه‌ دسته‌ كرده‌ مقربون‌ و اصحاب‌ شمال‌ ‌در‌ سوره مباركه‌ واقعه‌ و شرح‌ حال‌ ‌هر‌ سه‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌از‌ آيه شريفه‌: وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً ‌آيه‌ 7 ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: هذا نُزُلُهُم‌ يَوم‌َ الدِّين‌ِ ‌آيه‌ 56. 40 ‌آيه‌ و شرحش‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ بيان‌ ‌شده‌.
تنبيه‌: ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ عليين‌ مقام‌ اعلاي‌ بهشت‌ ‌است‌ زيرا مقربين‌ ‌در‌ اعلي‌ درجه بهشت‌ هستند زيرا جايگاه‌ مقربون‌ ‌را‌ ميفرمايد: فِي‌ جَنّات‌ِ النَّعِيم‌ِ و ‌اينکه‌ كتاب‌ ‌را‌ ‌هم‌ ميبرند ‌که‌ ‌آنها‌ مشاهده‌ كنند.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 21)- سپس می‌افزاید: این کتاب کتابی است که «مقرّبان شاهد آنند»! یا بر آن گواهی می‌دهند (یشهده المقربون).
«مقربون» گروهی از خاصان و برگزیدگان مؤمنانند که مقامی بس والا دارند، و شاهد و ناظر نامه اعمال ابرار و نیکان دیگرند.
البته همه مقربان از ابرارند ولی همه ابرار در سلک مقربان نیستند.
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۶: خط ۲۱۵:
[[رده:علم به عمل محسنان]][[رده:گواهان محسنان]][[رده:مقامات محسنان]][[رده:ناظران عمل محسنان]][[رده:نامه عمل محسنان]][[رده:نظارت بر نامه عمل محسنان]][[رده:برترى مقامات مقربان]][[رده:گواهى مقربان]][[رده:مقامات مقربان]]
[[رده:علم به عمل محسنان]][[رده:گواهان محسنان]][[رده:مقامات محسنان]][[رده:ناظران عمل محسنان]][[رده:نامه عمل محسنان]][[رده:نظارت بر نامه عمل محسنان]][[رده:برترى مقامات مقربان]][[رده:گواهى مقربان]][[رده:مقامات مقربان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]]
{{#seo:
|title=آیه 21 سوره مطففين
|title_mode=replace
|keywords=آیه 21 سوره مطففين,مطففين 21,يَشْهَدُهُ‌ الْمُقَرَّبُونَ‌,علم به عمل محسنان,گواهان محسنان,مقامات محسنان,ناظران عمل محسنان,نامه عمل محسنان,نظارت بر نامه عمل محسنان,برترى مقامات مقربان,گواهى مقربان,مقامات مقربان,آیات قرآن سوره المطففين
|description=يَشْهَدُهُ‌ الْمُقَرَّبُونَ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۵۲

کپی متن آیه
يَشْهَدُهُ‌ الْمُقَرَّبُونَ‌

ترجمه

که مقربان شاهد آنند!

|كه مقربان آن را مى‌بينند [و بدان گواهى مى‌دهند]
مقرّبان آن را مشاهده خواهند كرد.
که مقربان درگاه حق به مشاهده آن مقام نائل شوند.
مقربان آن را مشاهده می کنند.
كه مقربان خدا در آن مى‌نگرند.
که مقربان شاهد آنند
آن نامه را مقرّبان- فرشتگان مقرّب- حاضر و گواهند- آن را نگاه مى‌دارند و در رستاخيز بدان گواهى خواهند داد-.
فرشتگان مقرّب (برای نوشتن مطالب) در آنجا حضور بهم می‌رسانند.
مقرّبان آن را مشاهده می‌کنند.
که گواهیش دهند نزدیکان‌

Witnessed by those brought near.
ترتیل:
ترجمه:
المطففين ٢٠ آیه ٢١ المطففين ٢٢
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«یَشْهَدُهُ»: در آنجا حضور بهم می‌رسانند. حضور فرشتگان بزرگوار، برای ثبت و نگارش خیرات و حسنات نیکان (نگا: المصحف المیسّر) یا برای مراقبت و نگهبانی از آن است (نگا: المنتخب، تفهیم القرآن). برخی هم (یَشْهَدُهُ) را به معنی مشاهده‌اش می‌کنند، یا بر آن گواهی می‌دهند، دانسته‌اند (نگا: نمونه، جزء عم محمّد عبده). «الْمُقَرَّبُونَ»: فرشتگانی که در پیشگاه خدا دارای منزلت و مکانت خاصّ هستند. مؤمنان برگزیده‌ای که دارای مقامی بس والا هستند (نگا: واقعه / ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22» عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26»


«1». توحيد صدوق، ص 162.

تفسير نور(10جلدى)، ج‌10، ص: 419

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21»

يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ‌: حاضر شوند بدان كتاب ملائكه كه مقرّب درگاه‌

جلد 14 - صفحه 105

كبريااند و حفظ آن كنند و آن را به درجه بلند و مرتبه ارجمند رسانند. يا گواهى دهند بر آنچه در آن است در روز قيامت. اصحّ و اظهر آنكه كتاب مرقوم، تفسير كتاب الابرار است. يعنى نامه اعمال ابرار در جائى است كه آن را علّيّين گويند و تو چه دانى علّيّين چه چيز است؟ يعنى جائى است بلند قدر و با مكانت و رفعت و نامه‌اى است نوشته يا نشانه كرده شده كه هر كه آنرا بخواند يا ببيند، داند كه اصحاب آن نيكوكارانند.

ابن عبّاس گفته: علّيّون لوحى است از زبرجد سبز معلّق در زير عرش كه اعمال ابرار در آن مكتوب است. «1» و براء بن عازب از حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه علّيّون در آسمان هفتم در زير عرش است‌ «2» و نيز از آن حضرت مروى است كه ملائكه حفظه چون عمل بنده را بردارند و به استقلال تمام آن را به آسمان برند، در جائى كه اراده الهى باشد برسانند، وحى آيد: به درستى كه شما نگهبان بوديد بر اعمال بنده من و من نگهبان بودم بر آنچه در دل او و عمل خود را به اخلاص به جا آورده، در علّيّين جاى دهيد كه من او را آمرزيدم. و چون عمل بنده ديگر بردارند و تزكيه آن كنند و آن را به عالم بالا برند، وحى رسد كه شما حافظان اعمال بوديد و من نگهبان سراير دل او بودم و عمل را به اخلاص به جاى نياورده، آن را به ريا و سمعه و غير آميخته، آن را به سجين بريد. «3» بعد از آن در وصف ابرار فرمايد:


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الْأَبْرارِ لَفِي عِلِّيِّينَ «18» وَ ما أَدْراكَ ما عِلِّيُّونَ «19» كِتابٌ مَرْقُومٌ «20» يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ «21» إِنَّ الْأَبْرارَ لَفِي نَعِيمٍ «22»

عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ «23» تَعْرِفُ فِي وُجُوهِهِمْ نَضْرَةَ النَّعِيمِ «24» يُسْقَوْنَ مِنْ رَحِيقٍ مَخْتُومٍ «25» خِتامُهُ مِسْكٌ وَ فِي ذلِكَ فَلْيَتَنافَسِ الْمُتَنافِسُونَ «26» وَ مِزاجُهُ مِنْ تَسْنِيمٍ «27»

عَيْناً يَشْرَبُ بِهَا الْمُقَرَّبُونَ «28» إِنَّ الَّذِينَ أَجْرَمُوا كانُوا مِنَ الَّذِينَ آمَنُوا يَضْحَكُونَ «29» وَ إِذا مَرُّوا بِهِمْ يَتَغامَزُونَ (30) وَ إِذَا انْقَلَبُوا إِلى‌ أَهْلِهِمُ انْقَلَبُوا فَكِهِينَ (31) وَ إِذا رَأَوْهُمْ قالُوا إِنَّ هؤُلاءِ لَضالُّونَ (32)

وَ ما أُرْسِلُوا عَلَيْهِمْ حافِظِينَ (33) فَالْيَوْمَ الَّذِينَ آمَنُوا مِنَ الْكُفَّارِ يَضْحَكُونَ (34) عَلَى الْأَرائِكِ يَنْظُرُونَ (35) هَلْ ثُوِّبَ الْكُفَّارُ ما كانُوا يَفْعَلُونَ (36)

ترجمه‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال نيكوكاران در مراتب عاليه است‌

و چه ميدانى تو كه چيست مراتب عاليه‌

آن نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

مشاهده مينمايند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌

همانا نيكوكاران هر آينه در نعمت ابدى ميباشند

نشسته بر تختهاى مزيّنى نگاه ميكنند

مشاهده ميكنى در رويهاى ايشان خرّمى و طراوت نعمت را

نوشانده ميشوند از شراب ناب سر بمهر

مهر


جلد 5 صفحه 361

آن مشك است و در مانند آن پس بايد رغبت كنند رغبت كنندگان‌

و ممزوج آن از چشمه تسنيم است كه‌

آن چشمه‌اى است كه ميآشامند آنرا مقرّبان درگاه الهى‌

همانا آنانكه مرتكب گناه شدند بودند بآنانكه ايمان آوردند ميخنديدند

و وقتى كه عبور مينمودند بر آنها بچشم اشارت ميكردند

و وقتى كه برميگشتند بسوى كسانشان برميگشتند با آنكه بكار خود شادمان بودند

و وقتى كه ديدند آنها را گفتند همانا اين جماعت هر آينه گمراهانند

با آنكه فرستاده نشده بودند بر آنها كه نگهبانان باشند

پس امروز آنانكه ايمان آوردند بكافران ميخندند

با آنكه بر تختهاى مزيّن نشسته مينگرند

آيا جزا داده شده‌اند كافران بر آنچه بودند كه بجا مى‌آوردند.

تفسير

خداوند متعال بعد از بيان احوال فجّار در آيات سابقه بيان احوال ابرار را فرموده باين تقريب كه نه چنين است كه مشركين تصوّر نموده‌اند كه آخرتى نيست يا اگر باشد همه يكسانند همانا نامه اعمال و آنچه نوشته شده از ثواب براى نيكوكاران چنانچه قمّى ره فرموده در مراتب عاليه علّيّين است و براى تعظيم شأن آن فرموده و چه ميدانى تو كه علّيون چه مقام رفيع منيعى است كه بوصف در نيايد و ظاهرا آن اسم است براى مراتب عاليه فوق يكديگر در آسمان هفتم چنانچه در حديث مذكور در آيات سابقه اشاره بآن شد و آن نوشته كتاب مرقوم و نوشته شده واضح و آشكارى است كه فرشتگان مقرّب درگاه الهى از آن آگاهند و آنرا مشاهده مينمايند در كافى از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود خداوند خلق فرمود ما را از اعلا علّيّين و خلق فرمود دلهاى شيعيان ما را از آنچه خلق فرمود ما را از آن و آفريد بدنهاى ايشان را از غير آن و دلهاى آنان مشتاق بما است چون آفريده شده از آنچه ما آفريده شديم و خلق فرمود دشمنان ما را از سجّين و دلهاى شيعيانشان را از آنچه آنها را از آن خلق فرمود و بدنهاشان را از غير آن پس دلهاى آنها مايل بدشمنان ما است چون خلق شده‌اند از آنچه آنها از آن خلق شده‌اند پس اين آيات و آيات سابقه را تلاوت فرمود فيض ره در اين مقام فرموده افعال مكرّره كه از انسان صادر ميشود و اعتقادات راسخه در نفس‌


جلد 5 صفحه 362

بمنزله نقوش كتابيّه است در الواح پس كسيكه معلومات قدسيّه و اخلاق زكيّه و اعمال صالحه داشته باشد ميآيد كتابش بدست راستش كه جانب اقواى روحانى است و آن جهت علّيّين است چون كتابش از جنس الواح عاليه و صحف مكرّمه مرفوعه مطهّره است و كسيكه معلوماتش منحصر بجزئيّات و اخلاقش زشت و اعمالش بد باشد ميآيد كتابش بدست چپش كه جانب اضعف جسمانى است و آن جهت سجين است چون كتابش از جنس اوراق سفليّه و صحائف خبيثه قابل احتراق است و چون اعاده داده شود ارواح بچيزيكه خلق شده از آن چنانچه خداوند فرموده كما بدأكم تعودون پس آنچه خلق شده از علّيّين كتابش در آن و آنچه خلق شده از سجين كتابش در اين است و معذب بآتش خواهد بود و همانا نيكوكاران مستغرق در نعيم ابدى بهشتند و بر تختهاى مزيّن و مجلّلى مانند حجله عروس نشسته و نظر مينمايند بمناظر دلكش بهشت و نعم بهجت آور آن و از رويهاى آنان خرّمى و خوشحالى و مسرت و انبساط و ابتهاج شخص متنعّم ظاهر است ساقيان مهوش از شراب ناب در تنگهاى سر بمهر كه مهر آن از مشك بهشتى است ايشان را مشروب نمايند و قمّى ره نقل فرموده آن آبى است كه چون مؤمن بياشامد آنرا بوى مشك در آن بيابد و بعضى گفته‌اند آخرش بوى مشك ميدهد و بجاى ختام خاتم قرائت نموده‌اند و بقدرى آن شراب خوب است كه شايسته است در باره آن گفته شود كسانيكه در سر چيز نفيسى نزاع ميكنند بايد در سر آن نزاع نمايند يا مراد آنكه در اين قبيل نعم بى‌زوال بايد رغبت كنند رغبت كنندگان و مبادرت نمايند بطاعات براى تحصيل آنها نه در امتعه فانيه دنيوى و چيزيكه ممزوج با آن شراب شده از تسنيم است كه نام چشمه‌ئى است و براى رفعت مكان و علوّ شأنش باين اسم خوانده شده چون تسنيم بمعناى ترفيع است و آب آن از منازل اعلاى بهشت جارى است و مشروبى اشرف از آن در بهشت نيست و آن مخصوص بمقرّبان درگاه خدا است كه سبقت گرفتند بر ساير بندگان در علم و عمل و ايشان پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و حضرت خديجه و امير المؤمنين و اولاد طاهرين آنانند كه ملحق بايشان ميباشند و خالص آنرا مى‌آشامند و ساير اهل بهشت از اصحاب يمين ممزوج بآنرا چون ايشان خودشان‌


جلد 5 صفحه 363

را خالص براى خدا نمودند و اين معانى مستفاد از نقل قمّى ره و غيره است و در مجمع نقل نموده كه امير المؤمنين عليه السّلام با چند نفر از مسلمانان ميآمدند خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم پس منافقين ايشان را مسخره نمودند و خنديدند و بچشم اشاره كردند پس رفتند نزد رفقاى خودشان و گفتند ما امروز اصلع را ديديم يعنى مردى را كه پيش سر او مو ندارد و به او خنديديم پس پيش از آنكه آن حضرت و اصحابش خدمت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم برسند اين آيات نازل شد و از ابن عبّاس روايت نموده كه مراد از آنانكه مرتكب جرم شدند منافقين قريشند و مراد از آنانكه ايمان آوردند على بن أبي طالب عليه السّلام است و قمّى ره الذين أجرموا را باوّلى و دوّمى و اتباع آن دو تفسير فرموده و بنابر اين خداوند بعد از ذكر شمه‌اى از نعم بهشت و احوال اهل آن متعرّض اين جرئت و جسارت از كفّار قريش شده ميفرمايد همانا آنانكه مرتكب معاصى شدند باهل ايمان ميخنديدند و وقتى بر ايشان مرور مينمودند با چشم بيكديگر اشارت ميكردند و وقتى كه رجوع و بازگشت بكسان خود كردند از نقل رفتار خودشان لذت ميبردند و قمّى ره نقل فرموده سخريّه ميكردند و وقتى اهل ايمان را ديدند ايشانرا بگمراهى نسبت دادند با آنكه آنها فرستاده نشده بودند براى حفظ اعمال اهل ايمان و شهادت بصلاح و فساد ايشان پس در روز قيامت اهل ايمان وقتى كفار را ميبينند با غلهاى گردن و كمال خوارى در جهنم ميسوزند بآنها ميخندند و روايت شده كه درى بروى آنها از بهشت باز و گفته ميشود برويد از جهنّم بيرون و چون آنها نزديك بدر ميشوند مسدود ميگردد و اهل بهشت بآنها ميخندند در حالتى كه بر تختهائى مزيّن مانند حجله نشسته و منتظرند و نظر ميكنند ببينند خداوند آيا كفار را بمجازات اعمالشان ميرساند و بنابر اين جمله اخيره متعلّق به ينظرون ميباشد و محتمل است جمله مستأنفه باشد از قول خدا بعد از نقل اين عمل كه ميفرمايد آيا اين خنده اهل ايمان بكفّار در آخرت سزاى خنده كفّار بايشان در دنيا نميباشد و در هر حال ثواب بمعناى جزا ميباشد كه معناى اصلى آنست و سؤال از خداوند براى تقرير و تثبيت است يعنى مسلّما جزاى آن عمل اين عمل است در ثواب الاعمال و مجمع از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه قرائت نمايد در نماز واجب سوره ويل للمطفّفين را خداوند او را از آتش جهنّم ايمن فرمايد و الحمد للّه رب العالمين و صلّى اللّه على محمد و آله الطاهرين.


جلد 5 صفحه 364

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يَشهَدُه‌ُ المُقَرَّبُون‌َ «21»

مقربون‌ انبياء و ائمه‌ اطهار و معصومين‌ هستند ‌که‌ خداوند افراد بشر ‌را‌ ‌در‌ قيامت‌ سه‌ دسته‌ كرده‌ مقربون‌ و اصحاب‌ شمال‌ ‌در‌ سوره مباركه‌ واقعه‌ و شرح‌ حال‌ ‌هر‌ سه‌ ‌را‌ بيان‌ فرموده‌ ‌از‌ آيه شريفه‌: وَ كُنتُم‌ أَزواجاً ثَلاثَةً ‌آيه‌ 7 ‌الي‌ ‌قوله‌ ‌تعالي‌: هذا نُزُلُهُم‌ يَوم‌َ الدِّين‌ِ ‌آيه‌ 56. 40 ‌آيه‌ و شرحش‌ ‌در‌ محل‌ ‌خود‌ بيان‌ ‌شده‌.

تنبيه‌: ‌از‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ استفاده‌ ميشود ‌که‌ عليين‌ مقام‌ اعلاي‌ بهشت‌ ‌است‌ زيرا مقربين‌ ‌در‌ اعلي‌ درجه بهشت‌ هستند زيرا جايگاه‌ مقربون‌ ‌را‌ ميفرمايد: فِي‌ جَنّات‌ِ النَّعِيم‌ِ و ‌اينکه‌ كتاب‌ ‌را‌ ‌هم‌ ميبرند ‌که‌ ‌آنها‌ مشاهده‌ كنند.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 21)- سپس می‌افزاید: این کتاب کتابی است که «مقرّبان شاهد آنند»! یا بر آن گواهی می‌دهند (یشهده المقربون).

«مقربون» گروهی از خاصان و برگزیدگان مؤمنانند که مقامی بس والا دارند، و شاهد و ناظر نامه اعمال ابرار و نیکان دیگرند.

البته همه مقربان از ابرارند ولی همه ابرار در سلک مقربان نیستند.

نکات آیه

۱ - مقرّبان درگاه خداوند، شاهد و ناظر دیوان اعمال نیکوکاران اند. (یشهده المقرّبون) ظاهر آن است که مراد از «مقرّبون»، افرادى غیر از «أبرار» است. این گروه - با توجّه به «عیناً یشرب بها المقرّبون» در آیات بعد - ممکن است کسانى باشند که گوى سبقت را از ابرار ربوده و به مقام قرب الهى رسیده اند. نظارت و مشاهده اعمال ابرار - که از کارهاى مقرّبان شمرده شده - بیانگر برترى مقام آنان از مقام ابرار است.

۲ - مقام قرب خداوند، والاتر از مقام نیکوکاران، و مایه شایستگى انسان براى آگاهى از کردار نیکوکاران و مشاهده نامه اعمال آنان است. (یشهده المقرّبون)

۳ - مقرّبان درگاه خداوند گواهان نامه اعمال نیکوکاران اند. (یشهده المقرّبون) فعل «یشهد»، یا از «شهود» به معناى حضور است و یا از «شهادة» که ابن اثیر در نهایه آن را «خبر دادن از مشاهدات خویش» معنا کرده است; در هر صورت گواه بودن «مقرّبون» استفاده مى شود; زیرا در معناى اول حضور و نظارت آنان به منظور گواهى دادن است و معناى دوم - که در آن صورت «یشهده» به معناى «یشهد به» خواهد بود - صریح در نکته یاد شده است.

موضوعات مرتبط

  • محسنان: علم به عمل محسنان ۲; گواهان محسنان ۳; مقامات محسنان ۲; ناظران عمل محسنان ۱; نامه عمل محسنان ۳; نظارت بر نامه عمل محسنان ۲
  • مقربان: برترى مقامات مقربان ۲; گواهى مقربان ۳; مقامات مقربان ۱

منابع