المطففين ١٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::تُتْلَى|تُتْلَى]] [[کلمه غیر ربط::تُتْلَى| ]] [[شامل این ریشه::تلو| ]][[ریشه غیر ربط::تلو| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْه|عَلَيْهِ]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْه| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::آيَاتُنَا|آيَاتُنَا]] [[کلمه غیر ربط::آيَاتُنَا| ]] [[شامل این ریشه::اوى| ]][[ریشه غیر ربط::اوى| ]][[شامل این ریشه::ائى| ]][[ریشه غیر ربط::ائى| ]][[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::أَسَاطِير|أَسَاطِيرُ]] [[کلمه غیر ربط::أَسَاطِير| ]] [[شامل این ریشه::سطر| ]][[ریشه غیر ربط::سطر| ]][[شامل این کلمه::الْأَوّلِين|الْأَوَّلِينَ]] [[کلمه غیر ربط::الْأَوّلِين| ]] [[شامل این ریشه::اول| ]][[ریشه غیر ربط::اول| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::إِذَا|إِذَا]] [[شامل این ریشه::اذا| ]][[شامل این کلمه::تُتْلَى|تُتْلَى]] [[کلمه غیر ربط::تُتْلَى| ]] [[شامل این ریشه::تلو| ]][[ریشه غیر ربط::تلو| ]][[شامل این کلمه::عَلَيْه|عَلَيْهِ]] [[کلمه غیر ربط::عَلَيْه| ]] [[شامل این ریشه::على| ]][[ریشه غیر ربط::على| ]][[شامل این ریشه::ه| ]][[ریشه غیر ربط::ه| ]][[شامل این کلمه::آيَاتُنَا|آيَاتُنَا]] [[کلمه غیر ربط::آيَاتُنَا| ]] [[شامل این ریشه::اوى| ]][[ریشه غیر ربط::اوى| ]][[شامل این ریشه::ائى| ]][[ریشه غیر ربط::ائى| ]][[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::أَسَاطِير|أَسَاطِيرُ]] [[کلمه غیر ربط::أَسَاطِير| ]] [[شامل این ریشه::سطر| ]][[ریشه غیر ربط::سطر| ]][[شامل این کلمه::الْأَوّلِين|الْأَوَّلِينَ]] [[کلمه غیر ربط::الْأَوّلِين| ]] [[شامل این ریشه::اول| ]][[ریشه غیر ربط::اول| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=هنگامی که آیاتمان بر او خوانده شود، گوید: « (اینها) بافتهها و افسانههای پیشینانتان است.» | |-|صادقی تهرانی=هنگامی که آیاتمان بر او خوانده شود، گوید: « (اینها) بافتهها و افسانههای پیشینانتان است.» | ||
|-|معزی=که هر گاه خوانده شود بر او آیتهای ما گوید این است افسانههای پیشینیان | |-|معزی=که هر گاه خوانده شود بر او آیتهای ما گوید این است افسانههای پیشینیان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">When Our revelations are recited to him, he says, “Legends of the ancients.”</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/083013.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/083013.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::13|١٣]] | قبلی = المطففين ١٢ | بعدی = المطففين ١٤ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::13|١٣]] | قبلی = المطففين ١٢ | بعدی = المطففين ١٤ | کلمه = [[تعداد کلمات::7|٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۱: | خط ۳۹: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات : | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به | *[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه]] | |||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link103 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link103 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» | |||
چنين نيست (كه آنان مىپندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مىدانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مىكنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمىكند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانههاى پيشينيان است. | |||
===نکته ها=== | |||
«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت. | |||
«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونهاى كه با ديگر نوشتهها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخاند. | |||
مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست. | |||
«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد. | |||
جلد 10 - صفحه 416 | |||
جمله «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مىتوان تفسير كرد: | |||
الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مىانجامد. | |||
ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند. | |||
«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دلنشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانهها را ساختهاند و پيامبر آنها را بازگو مىكند. | |||
در تاريخ عاشورا مىخوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كردهام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود: | |||
«قد ملات بطونكم من الحرام» شكمهاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد. | |||
امروزه هيچ يك از دانشكدههاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمهى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمىكنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند. | |||
===پیام ها=== | |||
1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مىدرد. لِلْمُطَفِّفِينَ ... الفُجَّارِ | |||
2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ» | |||
3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ» | |||
4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مىخوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفتهاند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» | |||
5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» | |||
6- لقمهى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مىبرد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» | |||
جلد 10 - صفحه 417 | |||
7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مىگذارد. تجاوز و گناه پىدرپى، انسان را به تكذيب وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ» | |||
8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.) | |||
9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستانهاى زيبا و پر جاذبه گفته مىشود.) | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» | |||
إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا: هرگاه خوانده شود بر او آيتهاى كلام ما از معتقدات و محرمات و فرامين، قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ: گويد از فرط جهل و اعراض از حق كه اين افسانههاى پيشينيان است، و هرگاه در جهل و عناد و انكار به اين مرتبه رسيده باشد، آيات الهى و شواهد نقلى به او نفعى نخواهد داشت. چنانچه دلايل عقلى او را فايده و اثرى مترتّب ننمود و حال آنكه برهان مبدء و معاد، فطرى و عقل سليم انكار آن را ننمايد و حضرت سيّد سجاد عليه السّلام در كلمات خود فرمايد: و العجب كلّ العجب لمن انكر النّشاة الاخرى و هو يرى النّشاة الاولى: تعجّب و تمام تعجّب نسبت به كسى است كه منكر شود نشأه آخرت را و حال آنكه مىبيند نشأه اولى را كه دنيا باشد. «1» زيرا ايجاد و اعاده آثار قدرت خداى يگانه است. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ | |||
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4» | |||
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» | |||
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14» | |||
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17» | |||
ترجمه | |||
واى بر كم فروشان | |||
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند | |||
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند | |||
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند | |||
در روزى بزرگ | |||
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان | |||
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است | |||
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن | |||
نوشتهئى است واضح نوشته شده | |||
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان | |||
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را | |||
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى | |||
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است | |||
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند | |||
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند | |||
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ | |||
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد. | |||
تفسير | |||
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 359 | |||
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين | |||
---- | |||
جلد 5 صفحه 360 | |||
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
إِذا تُتلي عَلَيهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ «13» | |||
يكي از صفات معتد اثيم اينکه است که چون تلاوت شود بر او آيات قرآن مجيد را ميگويد: اينکه قرآن همان نوشتهها و گفتار پيشينيان است که هيچ اصل و مدركي ندارد مثل كتب يهود و نصاري عهد قديم و جديد که تمام بافندگي است که يك اشخاص فاسدي آنها را نوشتهاند و گفتهاند، و مثل الف ليلة و ليلة و قصه رستم و اسفنديار و حسين كرد و كتابهاي قصه و سرگرم كننده جوانهاي امروزه قرآن را هم در عداد آنها شمردهاند چنانچه يزيد گفت: | |||
لعبت هاشم بالملك فلا || خبر جاء و لا وحي نزل | |||
ليت أشياخي ببدر شهدوا || جزع الخزرج من وقع الاثل | |||
لاحلّوا و استحلّوا فرحا || ثم قالوا يا يزيد لا تشل | |||
و اينکه موضوع شامل تمام كفار و مشركين ميشود که رسالت حضرت خاتم را منكرند و قرآن را وحي الهي نميدانند با اينكه قرآن دليل حقانيت خود را با خود دارد الي يوم القيامة که معجزه بزرگ و باقيه است که ببانگ بلند فرياد ميزند: | |||
قُل لَئِنِ اجتَمَعَتِ الإِنسُ وَ الجِنُّ عَلي أَن يَأتُوا بِمِثلِ هذَا القُرآنِ لا يَأتُونَ بِمِثلِهِ وَ لَو كانَ بَعضُهُم لِبَعضٍ ظَهِيراً بني اسرائيل آيه 88، بلكه تنزل فرموده ميفرمايد: أَم يَقُولُونَ افتَراهُ قُل فَأتُوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِهِ مُفتَرَياتٍ وَ ادعُوا مَنِ استَطَعتُم مِن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُم صادِقِينَ هود آيه 13، بلكه باز تنزل فرموده ميفرمايد: وَ إِن كُنتُم فِي رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلي عَبدِنا فَأتُوا بِسُورَةٍ مِن مِثلِهِ وَ ادعُوا شُهَداءَكُم مِن دُونِ اللّهِ إِن كُنتُم صادِقِينَ بقره آيه 23، فَإِن لَم تَفعَلُوا وَ لَن تَفعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَ الحِجارَةُ أُعِدَّت لِلكافِرِينَ بقره آيه 24. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 13)- در این آیه به سومین وصف منکران قیامت اشاره کرده، میافزاید: | |||
« (همان کس که) وقتی آیات ما بر او خوانده میشود میگوید: این افسانههای پیشینیان است» (اذا تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین). | |||
آنها علاوه بر این که تجاوزگر (معتد) و گنهکار (اثیم) هستند آیات الهی را نیز | |||
ج5، ص438 | |||
به باد سخریه و استهزا گرفته، آن را مجموعهای از اسطورهها و افسانههای موهوم و سخنان بیارزش، نظیر آنچه از دورانهای نخستین (دوران نادانی بشر) به یادگار مانده است معرفی میکنند و به این بهانه میخواهند خود را از مسؤولیت در برابر این آیات برکنار دارند. | |||
در آیات دیگری از قرآن مجید نیز میخوانیم که مجرمان جسور برای فرار از اجابت دعوت الهی به همین بهانه متوسل میشدند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۹: | خط ۲۸۸: | ||
[[رده:زمینه ایمان به قیامت]][[رده:آثار تجاوز]][[رده:موانع طغیان]][[رده:تاریخ عقیده به قیامت]][[رده:عمل پسندیده]][[رده:آثار قرآن]][[رده:تهمت افسانه به قرآن]][[رده:حقانیت قصص قرآن]][[رده:زمینه تکذیب قرآن]][[رده:زمینه تهمت افسانه به قرآن]][[رده:زیبایى قرآن]][[رده:فضیلت تعلیم قرآن]][[رده:فضیلت تلاوت قرآن]][[رده:منشأ قرآن]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:تهمتهاى مکذبان قیامت]][[رده:خرافه بودن قیامت]][[رده:بینش کافران]][[رده:آثار گناه]][[رده:موانع گناه]][[رده:تلاوت قرآن براى گناهکاران]][[رده:تلاوت قرآن براى متجاوزان]] | [[رده:زمینه ایمان به قیامت]][[رده:آثار تجاوز]][[رده:موانع طغیان]][[رده:تاریخ عقیده به قیامت]][[رده:عمل پسندیده]][[رده:آثار قرآن]][[رده:تهمت افسانه به قرآن]][[رده:حقانیت قصص قرآن]][[رده:زمینه تکذیب قرآن]][[رده:زمینه تهمت افسانه به قرآن]][[رده:زیبایى قرآن]][[رده:فضیلت تعلیم قرآن]][[رده:فضیلت تلاوت قرآن]][[رده:منشأ قرآن]][[رده:وحیانیت قرآن]][[رده:تهمتهاى مکذبان قیامت]][[رده:خرافه بودن قیامت]][[رده:بینش کافران]][[رده:آثار گناه]][[رده:موانع گناه]][[رده:تلاوت قرآن براى گناهکاران]][[رده:تلاوت قرآن براى متجاوزان]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 13 سوره مطففين | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 13 سوره مطففين,مطففين 13,إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ,زمینه ایمان به قیامت,آثار تجاوز,موانع طغیان,تاریخ عقیده به قیامت,عمل پسندیده,آثار قرآن,تهمت افسانه به قرآن,حقانیت قصص قرآن,زمینه تکذیب قرآن,زمینه تهمت افسانه به قرآن,زیبایى قرآن,فضیلت تعلیم قرآن,فضیلت تلاوت قرآن,منشأ قرآن,وحیانیت قرآن,تهمتهاى مکذبان قیامت,خرافه بودن قیامت,بینش کافران,آثار گناه,موانع گناه,تلاوت قرآن براى گناهکاران,تلاوت قرآن براى متجاوزان,آیات قرآن سوره المطففين | |||
|description=إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۶
کپی متن آیه |
---|
إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِ آيَاتُنَا قَالَ أَسَاطِيرُ الْأَوَّلِينَ |
ترجمه
المطففين ١٢ | آیه ١٣ | المطففين ١٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَسَاطِیرُ»: جمع أُسْطُورَة، افسانهها (نگا: انعام / ، انفال / ، نحل / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۲۱ سوره مطفّفين
- چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»، خريدن به وزن گفته نشده
- احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است
- توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»
- اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات
- گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند
- تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان
- اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»
- مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»
- رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...
- رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»
چنين نيست (كه آنان مىپندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مىدانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مىكنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمىكند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانههاى پيشينيان است.
نکته ها
«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت.
«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونهاى كه با ديگر نوشتهها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخاند.
مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست.
«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد.
جلد 10 - صفحه 416
جمله «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مىتوان تفسير كرد:
الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مىانجامد.
ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند.
«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دلنشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانهها را ساختهاند و پيامبر آنها را بازگو مىكند.
در تاريخ عاشورا مىخوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كردهام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود:
«قد ملات بطونكم من الحرام» شكمهاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد.
امروزه هيچ يك از دانشكدههاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمهى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمىكنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند.
پیام ها
1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مىدرد. لِلْمُطَفِّفِينَ ... الفُجَّارِ
2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ»
3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مىخوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفتهاند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
6- لقمهى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مىبرد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»
جلد 10 - صفحه 417
7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مىگذارد. تجاوز و گناه پىدرپى، انسان را به تكذيب وامىدارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.)
9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستانهاى زيبا و پر جاذبه گفته مىشود.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»
إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا: هرگاه خوانده شود بر او آيتهاى كلام ما از معتقدات و محرمات و فرامين، قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ: گويد از فرط جهل و اعراض از حق كه اين افسانههاى پيشينيان است، و هرگاه در جهل و عناد و انكار به اين مرتبه رسيده باشد، آيات الهى و شواهد نقلى به او نفعى نخواهد داشت. چنانچه دلايل عقلى او را فايده و اثرى مترتّب ننمود و حال آنكه برهان مبدء و معاد، فطرى و عقل سليم انكار آن را ننمايد و حضرت سيّد سجاد عليه السّلام در كلمات خود فرمايد: و العجب كلّ العجب لمن انكر النّشاة الاخرى و هو يرى النّشاة الاولى: تعجّب و تمام تعجّب نسبت به كسى است كه منكر شود نشأه آخرت را و حال آنكه مىبيند نشأه اولى را كه دنيا باشد. «1» زيرا ايجاد و اعاده آثار قدرت خداى يگانه است.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه
واى بر كم فروشان
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مىستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مىنمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ
روز كه مىايستند مردم نزد پروردگار جهانيان
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن
نوشتهئى است واضح نوشته شده
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانههاى پيشينيان است
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مىايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بىمروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بىاصل پيشينيان است نه چنين
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرمودهاند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
إِذا تُتلي عَلَيهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الأَوَّلِينَ «13»
يكي از صفات معتد اثيم اينکه است که چون تلاوت شود بر او آيات قرآن مجيد را ميگويد: اينکه قرآن همان نوشتهها و گفتار پيشينيان است که هيچ اصل و مدركي ندارد مثل كتب يهود و نصاري عهد قديم و جديد که تمام بافندگي است که يك اشخاص فاسدي آنها را نوشتهاند و گفتهاند، و مثل الف ليلة و ليلة و قصه رستم و اسفنديار و حسين كرد و كتابهاي قصه و سرگرم كننده جوانهاي امروزه قرآن را هم در عداد آنها شمردهاند چنانچه يزيد گفت:
لعبت هاشم بالملك فلابرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 13)- در این آیه به سومین وصف منکران قیامت اشاره کرده، میافزاید:
« (همان کس که) وقتی آیات ما بر او خوانده میشود میگوید: این افسانههای پیشینیان است» (اذا تتلی علیه آیاتنا قال اساطیر الاولین).
آنها علاوه بر این که تجاوزگر (معتد) و گنهکار (اثیم) هستند آیات الهی را نیز
ج5، ص438
به باد سخریه و استهزا گرفته، آن را مجموعهای از اسطورهها و افسانههای موهوم و سخنان بیارزش، نظیر آنچه از دورانهای نخستین (دوران نادانی بشر) به یادگار مانده است معرفی میکنند و به این بهانه میخواهند خود را از مسؤولیت در برابر این آیات برکنار دارند.
در آیات دیگری از قرآن مجید نیز میخوانیم که مجرمان جسور برای فرار از اجابت دعوت الهی به همین بهانه متوسل میشدند.
نکات آیه
۱ - تلاوت آیات قرآن و آموختن معارف آن به مردم، حرکتى مطلوب و شایسته پى گیرى است. (إذا تتلى علیه ءایتنا) تداوم، از فعل مضارع «تتلى» استفاده مى شود; زیرا در مواردى که سخن درباره کارهاى گذشته افراد و یا بیان حالت آنان است، فعل مضارع بر استمرار دلالت دارد.
۲ - متجاوزان و گنه پیشگان، نباید از شنیدن آیات قرآن محروم بمانند. (کلّ معتد أثیم . إذا تتلى علیه ءایتنا)
۳ - تکذیب کنندگان قیامت، معارف قرآن را نوشته هایى بى اساس و ساخته و پرداخته پیشینیان مى دانند. (قال أسطیر الأوّلین) («أساطیر» جمع «اُسطوره») به سخن هاى زیبا و نوشته شده اى گفته مى شود که در محتوا، شبیه یاوه سرایى باشد (لسان العرب). مراد از استناد «أساطیر» به «أوّلین» یا این است که این اساطیر، تراوش افکار آنان است و یا این که زندگانى آنان، در این افسانه ها ترسیم شده است. برداشت یاد شده، ناظر به احتمال نخست است.
۴ - قرآن، حتى در دیدگاه کافران، ظاهرى زیبا و آراسته دارد. (أسطیر الأوّلین) در صورتى نوشته افسانه اى را «اسطوره» مى گویند که زیبا باشد.
۵ - منکران قیامت، قرآن را مجموعه اى افسانه اى، درباره نسل هاى انقراض یافته بشر مى دانند. (إذا تتلى علیه ءایتنا قال أسطیر الأوّلین) ر.ک. توضیح ۳
۶ - تجاوزگرى و آلودگى به گناه، زمینه ساز انکار معارف قرآن و ارتجاعى خواندن آیات آن است. (کلّ معتد أثیم . إذا تتلى علیه ءایتنا قال أسطیر الأوّلین)
۷ - قرآن، کتابى الهى و آیات آن، وابسته به خداوند است. (ءایتنا)
۸ - آیات قرآن، بازدارنده انسان از طغیان گرى و گناه و راهنماى او براى ایمان به قیامت است. (و ما یکذّب به إلاّ... إذا تتلى علیه ءایتنا قال أسطیر الأوّلین)
۹ - نقل هاى تاریخى قرآن، سراسر حقیقت است و افسانه سرایى در آن راه ندارد. (إذا تتلى علیه ءایتنا قال أسطیر الأوّلین)
۱۰ - عقیده به روز قیامت در تاریخ بشر، سابقه اى دیرینه دارد. (و ما یکذّب به ... قال أسطیر الأوّلین) سخن منکران قیامت - که معارف قرآن از جمله معاد را محصول اندیشه پیشینیان مى دانستند - بیانگر آن است که اندیشه معاد، گذشته اى طولانى دارد و مردم عصر بعثت، به سابقه دیرینه این اعتقاد آگاه بودند.
۱۱ - منکران قیامت، آن را خرافه اى ساخته و پرداخته افسانه پردازان پیشین مى دانند. (و ما یکذّب به إلاّ... قال أسطیر الأوّلین)
موضوعات مرتبط
- ایمان: زمینه ایمان به قیامت ۸
- تجاوز: آثار تجاوز ۶
- طغیان: موانع طغیان ۸
- عقیده: تاریخ عقیده به قیامت ۱۰
- عمل: عمل پسندیده ۱
- قرآن: آثار قرآن ۸; تهمت افسانه به قرآن ۳، ۵; حقانیت قصص قرآن ۹; زمینه تکذیب قرآن ۶; زمینه تهمت افسانه به قرآن ۶; زیبایى قرآن ۴; فضیلت تعلیم قرآن ۱; فضیلت تلاوت قرآن ۱; منشأ قرآن ۷; وحیانیت قرآن ۷
- قیامت: تهمتهاى مکذبان قیامت ۳، ۵، ۱۱; خرافه بودن قیامت۱۱
- کافران: بینش کافران ۴
- گناه: آثار گناه ۶; موانع گناه ۸
- گناهکاران: تلاوت قرآن براى گناهکاران ۲
- متجاوزان: تلاوت قرآن براى متجاوزان ۲
منابع