المطففين ٨: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::أَدْرَاک|أَدْرَاکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَدْرَاک| ]] [[شامل این ریشه::درى‌| ]][[ریشه غیر ربط::درى‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::سِجّين|سِجِّينٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::سِجّين| ]] [[شامل این ریشه::سجن‌| ]][[ریشه غیر ربط::سجن‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::أَدْرَاک|أَدْرَاکَ‌]] [[کلمه غیر ربط::أَدْرَاک| ]] [[شامل این ریشه::درى‌| ]][[ریشه غیر ربط::درى‌| ]][[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::سِجّين|سِجِّينٌ‌]] [[کلمه غیر ربط::سِجّين| ]] [[شامل این ریشه::سجن‌| ]][[ریشه غیر ربط::سجن‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ مَا أَدْرَاکَ‌ مَا سِجِّينٌ‌
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و تو را چه آگاه کرد که سجّین چیست‌؟
|-|صادقی تهرانی=و تو را چه آگاه کرد که سجّین چیست‌؟
|-|معزی=و چه دانستت چیست سِجّین‌
|-|معزی=و چه دانستت چیست سِجّین‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">But how can you know what Sijjeen is?</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/083008.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/083008.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = المطففين ٧ | بعدی = المطففين ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره المطففين | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::8|٨]] | قبلی = المطففين ٧ | بعدی = المطففين ٩  | کلمه = [[تعداد کلمات::5|٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۶: خط ۳۴:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱، سوره مطففين]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اينكه در توصيف ((مطففن )) به ((الذين اذا كتالوا على الناسيستوفون ....)) خريدن به وزن گفته نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link251 | آيات ۱ - ۲۱  سوره مطفّفين]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ براى اجتناب از محرمات كافى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link252 | چند وجه درباره اين كه در توصيف «مطفّفین»،  خريدن به وزن گفته نشده]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات : ((كلا ان كتاب الفجار لفى سجين ...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link253 | احتمال برانگيخته شدن بعد از مرگ، براى اجتناب از محرمات كافى است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسرين در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link254 | توضيح مفردات و جملات آيات: «كلّا إنّ كتابَ الفُجّار لَفى سِجّين...»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سر انجام انسان را به تكذيب روز جزا منتهى مى كند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link255 | اقوال مفسّران در بيان مراد از مفردات و جملات اين آيات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | اعمال زشت صفا و جلاى نفس را تيره كرده به آن نقش و صورتى مى دهند كه از درك حق مانع مى گردد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link256 | گناه زياد و مستمر، سرانجام انسان را به تكذيب روز جزا مى كشاند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | معناى ((عليين )) كه فرمود كتاب ابرار در آن است و چندقول در اين باره]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link257 | تیرگی قلب و عدم پذیرش حق، بر اثر ارتکاب گناهان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از ((مقربون )) و اينكه ايشان عليين را مى بينند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۸#link258 | اقوال در معناى «إنّ الأبرار لفی عليّين»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | (رواياتى راجع به : ((نزول سوره مطففن ))، در عليين بودن كتاب ابرار و در سجينبودن كتاب فجار،]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link259 | مراد از مشاهده «علیّین» توسط «مقرّبون»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به فساد و ((رين )) قلب بر اثر ارتكاب گناه )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link260 | رواياتى راجع به: نزول «سوره مطفّفین» و...]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۹#link261 | رواياتى راجع به زنگار قلب، بر اثر ارتكاب گناه]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link100 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۱۲#link100 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»
چنين نيست (كه آنان مى‌پندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مى‌دانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مى‌كنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمى‌كند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانه‌هاى پيشينيان است.
===نکته ها===
«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت.
«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونه‌اى كه با ديگر نوشته‌ها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخ‌اند.
مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه‌ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست.
«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد.
جلد 10 - صفحه 416
جمله‌ «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مى‌توان تفسير كرد:
الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مى‌انجامد.
ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند.
«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دل‌نشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانه‌ها را ساخته‌اند و پيامبر آنها را بازگو مى‌كند.
در تاريخ عاشورا مى‌خوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كرده‌ام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود:
«قد ملات بطونكم من الحرام» شكم‌هاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد.
امروزه هيچ يك از دانشكده‌هاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمه‌ى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمى‌كنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند.
===پیام ها===
1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مى‌درد. لِلْمُطَفِّفِينَ‌ ... الفُجَّارِ
2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ»
3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامى‌دارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مى‌خوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفته‌اند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»
6- لقمه‌ى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مى‌برد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»
جلد 10 - صفحه 417
7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مى‌گذارد. تجاوز و گناه پى‌درپى، انسان را به تكذيب وامى‌دارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»
8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.)
9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستان‌هاى زيبا و پر جاذبه گفته مى‌شود.)
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8»
وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ‌: و چه دانا ساخت تو را كه چيست سجين؟
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»
لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»
وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»
كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»
ترجمه‌
واى بر كم فروشان‌
آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مى‌ستانند
و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مى‌نمايند زيان ميرسانند
آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند
در روزى بزرگ‌
روز كه مى‌ايستند مردم نزد پروردگار جهانيان‌
نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است‌
و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن‌
نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌
واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان‌
آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را
و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى‌
چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانه‌هاى پيشينيان است‌
نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند
نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند
پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ‌
پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در
----
جلد 5 صفحه 359
وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مى‌ايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بى‌مروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بى‌اصل پيشينيان است نه چنين‌
----
جلد 5 صفحه 360
است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرموده‌اند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ ما أَدراك‌َ ما سِجِّين‌ٌ «8» كِتاب‌ٌ مَرقُوم‌ٌ «9»
‌که‌ نفس‌ كتاب‌ مرقوم‌ ‌را‌ سجين‌ ميفرمايد، و ‌اگر‌ گفتيم‌ كتاب‌ فجار همان‌ نامه‌ عمل‌
جلد 18 - صفحه 37
‌است‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ نفس‌ نامه‌ عمل‌ ‌خود‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ سجين‌ زيرا همان‌ آمدن‌ بدست‌ چپ‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ پشت‌ سر دليل‌ ‌بر‌ سجين‌ ‌است‌ بلكه‌ همين‌ باز كردن‌ نامه‌ ‌که‌ غرق‌ معاصي‌ ‌است‌ و هيچ‌ عمل‌ خيري‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ ‌خود‌ صاحب‌ نامه‌ ميفهمد ‌که‌ حكم‌ ‌آن‌ سجين‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد: اقرَأ كِتابَك‌َ كَفي‌ بِنَفسِك‌َ اليَوم‌َ عَلَيك‌َ حَسِيباً اسراء ‌آيه‌ 14 بلكه‌ خودش‌ اعتراف‌ ميكند ‌که‌ ميفرمايد: وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مُشفِقِين‌َ مِمّا فِيه‌ِ وَ يَقُولُون‌َ يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتاب‌ِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظلِم‌ُ رَبُّك‌َ أَحَداً كهف‌ ‌آيه‌ 49.
تنبيه‌: قبلا گفتيم‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ نامه‌ عمل‌ ثبت‌ ‌شده‌ افعال‌ و اعمال‌ ظاهريه‌ ‌است‌ امور قلبيه‌ جز خداي‌ متعال‌ نميداند، و ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ بعض‌ عصات‌ مؤمنين‌ چون‌ نامه‌ عملش‌ ‌را‌ ميبيند و ‌خود‌ ‌را‌ مستحق‌ جهنم‌ ميداند ‌خود‌ رو بجهنم‌ ميرود خطاب‌ ميرسد ‌که‌: نزد ‌من‌ يك‌ ذخيره‌اي‌ داري‌ و بواسطه‌ ‌آن‌ گناهانت‌ ‌را‌ عفو كردم‌ و آمرزيدم‌ مأيوس‌ مباش‌ تو ‌را‌ نجات‌ ميدهم‌ و بهشت‌ ميبرم‌. اللهم‌ عفوك‌ عفوك‌ مغفرتك‌ مغفرتك‌.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 8)- «تو چه می‌دانی سجّین چیست»؟ (و ما ادراک ما سجین).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۶۳: خط ۲۳۸:
[[رده:ویژگیهاى مکان نامه عمل فاسقان]][[رده:تشخیص نامه عمل ناپسند]]
[[رده:ویژگیهاى مکان نامه عمل فاسقان]][[رده:تشخیص نامه عمل ناپسند]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره المطففين ]]
{{#seo:
|title=آیه 8 سوره مطففين
|title_mode=replace
|keywords=آیه 8 سوره مطففين,مطففين 8,وَ مَا أَدْرَاکَ‌ مَا سِجِّينٌ‌,ویژگیهاى مکان نامه عمل فاسقان,تشخیص نامه عمل ناپسند,آیات قرآن سوره المطففين
|description=وَ مَا أَدْرَاکَ‌ مَا سِجِّينٌ‌
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۴:۴۳

کپی متن آیه
وَ مَا أَدْرَاکَ‌ مَا سِجِّينٌ‌

ترجمه

تو چه می‌دانی «سجّین» چیست؟

و تو چه مى‌دانى «سجّين» چيست
و تو چه دانى كه «سجّين» چيست؟
و چگونه به حقیقت سجّین آگاه توانی شد؟
و تو چه می دانی که سجّین چیست؟
تو چه مى‌دانى كه سجين چيست؟
و تو چه دانی سجین چیست؟
و چه دانى تو كه سجين چيست؟
(ای انسان!) تو چه می‌دانی که «سِجّین» چه و چگونه است؟
و تو را چه آگاه کرد که سجّین چیست‌؟
و چه دانستت چیست سِجّین‌

But how can you know what Sijjeen is?
ترتیل:
ترجمه:
المطففين ٧ آیه ٨ المطففين ٩
سوره : سوره المطففين
نزول : ٣ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَآ أَدْرَاکَ!»: (نگا: حاقّه / مدّثّر / ، انفطار / و ).


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


كَلَّا إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9» وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13»

چنين نيست (كه آنان مى‌پندارند)، همانا پرونده بدكاران در سجّين است. و تو چه مى‌دانى كه سجّين چيست؟ اين، سرنوشتى است رقم خورده (و حتمى). واى بر تكذيب كنندگان در آن روز. كسانى كه روز جزا را انكار مى‌كنند. و جز تجاوزگر گناهكار، كسى آن را تكذيب نمى‌كند. هرگاه آيات ما بر او تلاوت شود، گويد: افسانه‌هاى پيشينيان است.

نکته ها

«سِجِّينٍ» از «سجن» به معناى زندان و وزنِ فِعّيل براى مبالغه است: زندان ابد و سخت.

«مَرْقُومٌ» از «رقم»، به معناى خط درست و مشخص است، به گونه‌اى كه با ديگر نوشته‌ها اشتباه نشود. بنابراين، «كِتابٌ مَرْقُومٌ» يعنى سرنوشت فاجران، كاملًا مشخص و معيّن است و آنان گرفتار زندانِ هميشگى در دوزخ‌اند.

مراد از «دين» در آيات مربوط به قيامت، جزاست. «يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ» همان گونه كه در سوره حمد، آيه‌ «مالِكِ يَوْمِ الدِّينِ» به معناى مالك روز جزاست.

«أَثِيمٍ» از «اثم» به كسى گويند كه در گناه فرو رفته باشد.

جلد 10 - صفحه 416

جمله‌ «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ» را دو گونه مى‌توان تفسير كرد:

الف: واى به كم فروشى كه سرنوشتش به تكذيب قيامت مى‌انجامد.

ب: واى به كسانى كه كيفر كم فروشان در قيامت را باور ندارند.

«أَساطِيرُ» جمع «اسطورة» به معناى افسانه است كه مطالب زيبا و دل‌نشين دارد ولى واقعيّت ندارد و بافته ذهن و خيال داستان سرايان است. «أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» يعنى آنكه پيشينيان افسانه‌ها را ساخته‌اند و پيامبر آنها را بازگو مى‌كند.

در تاريخ عاشورا مى‌خوانيم كه امام حسين عليه السلام چندين مرتبه لشگر يزيد را موعظه كرد و از آنان اقرار گرفت كه مگر من فرزند فاطمه دختر پيامبر شما نيستم، مگر حلالى را حرام يا حرامى را حلال كرده‌ام؟ مگر شما با هزاران نامه از من دعوت نكرديد؟ و ... در پايان فرمود:

«قد ملات بطونكم من الحرام» شكم‌هاى شما از حرام پر شده و ديگر سخن حق در روح شما اثرى ندارد.

امروزه هيچ يك از دانشكده‌هاى علوم تربيتى و روانشناسى دنيا، سخنى از تأثير لقمه‌ى حلال و حرام در تربيت و روح انسان مطرح نمى‌كنند و دانشمندان شرق و غرب عالم از تأثير تغذيه بر تربيت غافلند.

پیام ها

1- كم فروش، فاجر است و پرده ديانت را مى‌درد. لِلْمُطَفِّفِينَ‌ ... الفُجَّارِ

2- سرنوشت فاجران، قطعى و مشخص است. «كِتابٌ مَرْقُومٌ»

3- گناه، انسان را به كفر و انكار حقايق وامى‌دارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»

4- كسانى آيات قرآن را افسانه و اسطوره مى‌خوانند كه در گرداب گناه و طغيان فرو رفته‌اند. «كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»

5- توجيه وحى به افسانه، راهى است براى كافر ماندن. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ»

6- لقمه‌ى حرام، انسان را تا مرز كفر پيش مى‌برد. (در آغاز سوره سخن از كم فروشى بود كه عامل كسب لقمه حرام است، در آيات بعد سخن از فجور شد و در ادامه سخن از تكذيب است.) «وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ»

جلد 10 - صفحه 417

7- رفتار انسان، در عقائد و باورهاى او اثر مى‌گذارد. تجاوز و گناه پى‌درپى، انسان را به تكذيب وامى‌دارد. «وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلَّا كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ»

8- به يك تذكّر و انذار نبايد قناعت كرد، تذكّر و تلاوت بايد دائمى باشد. «تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا» (فعل مضارع، نشان استمرار است.)

9- قرآن، حتّى نزد مخالفان پرجاذبه است. «قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ» (اسطوره به داستان‌هاى زيبا و پر جاذبه گفته مى‌شود.)

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8»

وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ‌: و چه دانا ساخت تو را كه چيست سجين؟


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَيْلٌ لِلْمُطَفِّفِينَ «1» الَّذِينَ إِذَا اكْتالُوا عَلَى النَّاسِ يَسْتَوْفُونَ «2» وَ إِذا كالُوهُمْ أَوْ وَزَنُوهُمْ يُخْسِرُونَ «3» أَ لا يَظُنُّ أُولئِكَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ «4»

لِيَوْمٍ عَظِيمٍ «5» يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ «6» كَلاَّ إِنَّ كِتابَ الفُجَّارِ لَفِي سِجِّينٍ «7» وَ ما أَدْراكَ ما سِجِّينٌ «8» كِتابٌ مَرْقُومٌ «9»

وَيْلٌ يَوْمَئِذٍ لِلْمُكَذِّبِينَ «10» الَّذِينَ يُكَذِّبُونَ بِيَوْمِ الدِّينِ «11» وَ ما يُكَذِّبُ بِهِ إِلاَّ كُلُّ مُعْتَدٍ أَثِيمٍ «12» إِذا تُتْلى‌ عَلَيْهِ آياتُنا قالَ أَساطِيرُ الْأَوَّلِينَ «13» كَلاَّ بَلْ رانَ عَلى‌ قُلُوبِهِمْ ما كانُوا يَكْسِبُونَ «14»

كَلاَّ إِنَّهُمْ عَنْ رَبِّهِمْ يَوْمَئِذٍ لَمَحْجُوبُونَ «15» ثُمَّ إِنَّهُمْ لَصالُوا الْجَحِيمِ «16» ثُمَّ يُقالُ هذَا الَّذِي كُنْتُمْ بِهِ تُكَذِّبُونَ «17»

ترجمه‌

واى بر كم فروشان‌

آنانكه چون ميستانند به پيمانه از مردم تمام مى‌ستانند

و چون پيمانه ميكنند براى دادن مال آنان يا وزن مى‌نمايند زيان ميرسانند

آيا گمان ندارند آن گروه كه آنها بر انگيخته ميشوند

در روزى بزرگ‌

روز كه مى‌ايستند مردم نزد پروردگار جهانيان‌

نه چنين است همانا نوشته اعمال گناهكاران در مكان پست و زندان سخت است‌

و چه ميدانى تو چيست زندان سخت آن‌

نوشته‌ئى است واضح نوشته شده‌

واى در چنين روز بر تكذيب كنندگان‌

آنانكه تكذيب ميكنند روز جزا را

و تكذيب نميكند آنرا مگر هر متجاوز گناهكارى‌

چون خوانده ميشود بر او آيات ما گويد افسانه‌هاى پيشينيان است‌

نه چنين است بلكه احاطه كرده بر دلهاشان آنچه بودند كه عمل ميكردند

نه چنين است همانا آنها از پروردگارشان در چنين روز محروم شدگانند

پس همانا آنها در افتادگانند بدوزخ‌

پس گفته ميشود اين است آنچه كه بوديد آنرا تكذيب مينموديد.

تفسير

قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نازل شد بر پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم در


جلد 5 صفحه 359

وقت ورود بمدينه طيّبه و اهل آن در آن روز بدترين مردم بودند در كيل نمودن و بعد خوب شدند و آن عمل را ترك كردند و ويل نقل شده كه نام چاهى است در جهنّم و ظاهرا كلمه عذاب و تهديد است يعنى واى بحال كم فروشان كه وقتى ميخواهند بكيل و پيمانه مال خود را از مردم بگيرند كاملا استيفاء حق خودشان را مينمايند و وقتى بخواهند مال مردم را بكيل و وزن تحويل بدهند كمتر ميدهند و زيان ميرسانند بصاحب مال آيا يقين ندارند كه آنها در روز بزرگى مبعوث ميشوند براى حساب و جزا چنانچه از امير المؤمنين عليه السّلام نقل شده و آن روزى است كه مردم در پيشگاه الهى مى‌ايستند و در عرق خودشان غوطه ورند و از تنگى جا قادر بر حركت نيستند چنانچه مستفاد از روايات وارده در اين مقام است نبايد كم فروشى كنند و از روز جزا غافل باشند همانا كتاب و نامه اعمال گناهكاران در سجّين است كه ظاهرا براى مبالغه در سجن و بمعناى زندان سخت است و خداوند براى اهميّت بسختى آن فرموده و چه ميدانى تو كه سجّين چيست و چه جاى بدى است و قمّى ره نقل فرموده كه آنچه خداوند نوشته براى فجّار از عذاب در سجين است و از امام باقر عليه السّلام نقل فرموده كه سجين طبقه هفتم زمين است و علّيّين آسمان هفتم است و در مجمع از آن حضرت نقل نموده كه امّا اهل ايمان پس بالا برده ميشود اعمال و ارواحشان بسوى آسمان و باز ميشود براى ايشان درهاى آن و امّا كافر پس بالا برده ميشود كار و روحش ولى چون بآسمان رسد منادى حق ندا كند كه فرود آوريد او را بسوى سجين و آن واديى است در حضرموت كه نامش برهوت است و مستفاد از نقل كافى از امام كاظم و قمّى ره از امام صادق عليهما السلام آنست كه سجّين مقام اعداء و ستمكاران بائمه اطهار است و توضيح زيادترى از اين آيات در آيات آتيه بيايد ان شاء اللّه تعالى و آن كتاب كه در سجّين است كتابى است نوشته شده واضح و آشكار كه شياطين از آن آگاه و آنرا ميخوانند واى در روز قيامت بحال كسانيكه منكر روز جزا بودند و منكر آن روز نميشود مگر هر متجاوز از حقّ و حقيقت كه بسيار گناهكار و متجرّى و بى‌مروّت باشد كه چون قرآن بر او خوانده شود گويد مسطورات بى‌اصل پيشينيان است نه چنين‌


جلد 5 صفحه 360

است و نبايد تفوّه بآن شود بلى گناهان آنها غلبه و احاطه بر دلهاشان نموده چنانچه در كافى و عيّاشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه نيست هيچ بنده مؤمنى مگر آنكه در قلبش نقطه سفيدى است پس چون گناه كند در آن نقطه نقطه سياهى ظاهر گردد پس اگر توبه نمود آن نقطه زائل ميگردد و اگر اصرار در گناه پيدا كرد آن نقطه سياه زياد ميشود تا ميپوشاند آن سفيدى را و چون پوشاند آنرا هرگز صاحبش رجوع بهيچ خيرى ننمايد و اين مراد است از قول خداوند كلا بل ران على قلوبهم ما كانوا يكسبون حقّا و قطعا آنها از رحمت و ثواب و كرامت پروردگارشان در آن روز محجور و ممنوع و محجوبند چنانچه از روايات ائمه اطهار استفاده ميشود و فرموده‌اند چون خداوند حالّ در مكان نيست تا كسى از خود او محجوب شود پس آنان فرود آيندگان و گداخته شوندگان در آتش جهنّم خواهند بود پس براى مزيد خفّت و ملامت بآنها گفته شود اين جهنّمى است كه شما در دنيا تكذيب مينموديد آنرا و منكر بوديد و در كافى از امام كاظم عليه السّلام نقل نموده كه مراد امير المؤمنين عليه السّلام است و ظاهرا مشار اليه كلمه هذا را بيان فرموده و اشاره بآنست كه انكار ولايت هم مانند انكار معاد موجب خلود در آتش است و اللّه اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ ما أَدراك‌َ ما سِجِّين‌ٌ «8» كِتاب‌ٌ مَرقُوم‌ٌ «9»

‌که‌ نفس‌ كتاب‌ مرقوم‌ ‌را‌ سجين‌ ميفرمايد، و ‌اگر‌ گفتيم‌ كتاب‌ فجار همان‌ نامه‌ عمل‌

جلد 18 - صفحه 37

‌است‌ ميتوان‌ ‌گفت‌ نفس‌ نامه‌ عمل‌ ‌خود‌ دلالت‌ دارد ‌بر‌ سجين‌ زيرا همان‌ آمدن‌ بدست‌ چپ‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ پشت‌ سر دليل‌ ‌بر‌ سجين‌ ‌است‌ بلكه‌ همين‌ باز كردن‌ نامه‌ ‌که‌ غرق‌ معاصي‌ ‌است‌ و هيچ‌ عمل‌ خيري‌ ‌در‌ ‌او‌ نيست‌ ‌خود‌ صاحب‌ نامه‌ ميفهمد ‌که‌ حكم‌ ‌آن‌ سجين‌ ‌است‌ چنانچه‌ ميفرمايد: اقرَأ كِتابَك‌َ كَفي‌ بِنَفسِك‌َ اليَوم‌َ عَلَيك‌َ حَسِيباً اسراء ‌آيه‌ 14 بلكه‌ خودش‌ اعتراف‌ ميكند ‌که‌ ميفرمايد: وَ وُضِع‌َ الكِتاب‌ُ فَتَرَي‌ المُجرِمِين‌َ مُشفِقِين‌َ مِمّا فِيه‌ِ وَ يَقُولُون‌َ يا وَيلَتَنا ما لِهذَا الكِتاب‌ِ لا يُغادِرُ صَغِيرَةً وَ لا كَبِيرَةً إِلّا أَحصاها وَ وَجَدُوا ما عَمِلُوا حاضِراً وَ لا يَظلِم‌ُ رَبُّك‌َ أَحَداً كهف‌ ‌آيه‌ 49.

تنبيه‌: قبلا گفتيم‌ ‌که‌ آنچه‌ ‌در‌ نامه‌ عمل‌ ثبت‌ ‌شده‌ افعال‌ و اعمال‌ ظاهريه‌ ‌است‌ امور قلبيه‌ جز خداي‌ متعال‌ نميداند، و ‌در‌ بعض‌ اخبار ‌که‌ بعض‌ عصات‌ مؤمنين‌ چون‌ نامه‌ عملش‌ ‌را‌ ميبيند و ‌خود‌ ‌را‌ مستحق‌ جهنم‌ ميداند ‌خود‌ رو بجهنم‌ ميرود خطاب‌ ميرسد ‌که‌: نزد ‌من‌ يك‌ ذخيره‌اي‌ داري‌ و بواسطه‌ ‌آن‌ گناهانت‌ ‌را‌ عفو كردم‌ و آمرزيدم‌ مأيوس‌ مباش‌ تو ‌را‌ نجات‌ ميدهم‌ و بهشت‌ ميبرم‌. اللهم‌ عفوك‌ عفوك‌ مغفرتك‌ مغفرتك‌.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 8)- «تو چه می‌دانی سجّین چیست»؟ (و ما ادراک ما سجین).

نکات آیه

۱ - ابزار شناخت دیوان نامه هاى اعمال بد، در دسترس همگان نیست. (و ما أدریک ما سجّین)

۲ - مخزن نامه هاى عمل بدکاران، داراى ویژگى هایى فراتر از حد بیان است و پستى و گریزناپذیر بودن آن قابل توصیف نیست. (و ما أدریک ما سجّین) ریشه کلمه «سجّین» بر زندان بودن جایگاه نامه عمل بدکاران دلالت دارد و پستىِ آن، از تقابل با «علّیّین» در آیات بعد استفاده مى شود.

موضوعات مرتبط

  • فاسقان: ویژگیهاى مکان نامه عمل فاسقان ۲
  • نامه عمل: تشخیص نامه عمل ناپسند ۱

منابع