النازعات ٣: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::السّابِحَات|السَّابِحَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّابِحَات| ]] [[شامل این ریشه::سبح‌| ]][[ریشه غیر ربط::سبح‌| ]][[شامل این کلمه::سَبْحا|سَبْحاً]] [[کلمه غیر ربط::سَبْحا| ]] [[شامل این ریشه::سبح‌| ]][[ریشه غیر ربط::سبح‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::السّابِحَات|السَّابِحَاتِ‌]] [[کلمه غیر ربط::السّابِحَات| ]] [[شامل این ریشه::سبح‌| ]][[ریشه غیر ربط::سبح‌| ]][[شامل این کلمه::سَبْحا|سَبْحاً]] [[کلمه غیر ربط::سَبْحا| ]] [[شامل این ریشه::سبح‌| ]][[ریشه غیر ربط::سبح‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ السَّابِحَاتِ‌ سَبْحاً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و به نیروهایی شناکنان شناکردنی.
|-|صادقی تهرانی=و به نیروهایی شناکنان شناکردنی.
|-|معزی=و به شناوری‌کنان شناوریی‌
|-|معزی=و به شناوری‌کنان شناوریی‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And those who glide smoothly.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/079003.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/079003.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره النازعات | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = النازعات ٢ | بعدی = النازعات ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النازعات | نزول = [[نازل شده در سال::2|٢ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::3|٣]] | قبلی = النازعات ٢ | بعدی = النازعات ٤  | کلمه = [[تعداد کلمات::3|٣]] | حرف =  }}
__TOC__
__TOC__
خط ۲۳: خط ۳۱:
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link186 | آيات ۱ - ۴۱، سوره نازعات]]
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link187 | اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات : ((و النازعات غرقا والناشطات نشطا...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link186 | آيات ۱ - ۴۱  سوره نازعات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link187 | اقوال مختلف درباره مراد از پنج سوگند آغاز سوره نازعات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link188 | نقد و بررسى اقوال فوق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link188 | نقد و بررسى اقوال فوق]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link189 | بيان اينكه در اين پنج سوگند به ملائكه سوگند ياد شده است]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link190 | تدبیر همه امور عالَم توسط فرشتگان]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link190 | (در ذيل آيه فالمدبرات امرا)]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link191 | عدم منافات بين استناد حوادث به خدای تعالی و ملائکه و به اسباب ظاهرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link191 | عدم منافات بين واسطه بودن ملائكه و استناد حوادث به ايشان ، به استناد آنها به خداىتعالى و به اسباب ظاهرى]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link192 | معناى اين كه درباره قيامت فرمود: «يَومَ تَرجُفُ الرّاجِفَة»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link192 | معناى اينكه درباره قيامت فرمود: ((يوم ترجف الراجفه تتبعها الرادفة ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link193 | حكايت سخن كفار در بعید شمردن معاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۲#link193 | حكايت سخن كفار در استبعاد معاد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link194 | داستان موسى «ع» و فرعون]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link194 | داستان موسى (عليه السلام ) و فرعون و آنچه اشاره به اين داستان در اين مقام افاده مىكند]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link195 | پیامی كه حضرت موسى «ع» مأمور شد به فرعون بگويد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link195 | معناى ((هل لك الى ان تزكى و اهديك الى ربك فتخشى )) كه موسى (عليه السلام )ماءمور شد به فرعون بگويد]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link196 | مراد فرعون از اين كه خطاب به مردم مصر گفت: «أنَا رَبُّكُمُ الأعلى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link196 | مراد فرعون از اينكه خطاب به مردم مصر گفت : ((انا ربكم الاعلى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link197 | چند وجه در معناى «فاخذه الله نكال الآخرة و الاولى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link197 | چند وجه در معناى ((فاخذه الله نكال الاخره و الاولى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link198 | خطاب توبيخى به مشرکان و منکران قیامت]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link198 | رفع استبعاد معاد در خطاب و استفهام توبيخى ((ءاءنتم اشد خلقا ام السماء بنيها...))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link199 | نامگذاری قيامت به «الطّامَةُ الكُبرى»]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link199 | تسميه قيامت به ((الطامه الكبرى ))]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link200 | ویژگی های کلّی انسان های بهشتی و دوزخی]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link200 | تقسيم مردم به دو دسته : طاغى دوزخى ، او خائف از مقام پروردگار كه بهشت ماءواى اواست و بيان ضابطه براى صفات هر يك]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link201 | آثار و نشانه های طغيان و خوف از مقام پروردگار]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link201 | لوازم و آثار طغيان و خوف از مقام رب]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link202 | مقصود از مقام پروردگار و خوف از آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link202 | مقصود از مقام پروردگار و خوف از آن]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link203 | (رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات ، استعباد معاد توسط كفار،خوف از مقامپروردگار،پيروى از هوى )]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۲۰_بخش۲۳#link203 | رواياتى درباره سوگندهاى سوره نازعات و... ]]


}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۴#link27 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۲۶_بخش۴#link27 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4» فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5»
سوگند به فرشتگانى كه جان (كافران) را به سختى مى‌گيرند. سوگند به فرشتگانى كه جان (مؤمنان) را به آسانى و نشاط مى‌گيرند. سوگند به فرشتگانى كه (در انجام فرمان الهى) به سرعت شناورند. و (در انجام مأموريّت) بر يكديگر سبقت گيرند. و امور (بندگان) را تدبير كنند.
جلد 10 - صفحه 371
===نکته ها===
«نزع» به معناى جدا كردن با كندن و كشيدن است. «غرق» و «اغراق» به معناى شدت است. «نشط» به معناى گشودن گره است و نشاط يعنى آنكه عقده‌هاى روحى باز شوند. بر خلاف بعضى انسان‌ها كه نمازشان با كسالت و انفاقشان با كراهت است، فرشتگان الهى در انجام مأموريّت‌ها با نشاط هستند. «ناشط» به كسى گويند كه كارى را با رغبت انجام مى‌دهد. همچنين اين كلمه، در مورد كسى كه سطل آب را از چاه بيرون مى‌كشد، گفته مى‌شود، گويا فرشتگان جان مؤمنان را به آرامى بيرون مى‌كشند. «1»
«نازعات» و «ناشطات» در واقع دو وصف براى طايفه‌اى از فرشتگان است و چون كلمه «طائفة» مؤنث است اين صفات نيز مؤنث آمده است.
«سابحات» از «سبح» به معناى حركت سريع در آب يا هواست. اشاره به اينكه فرشتگان در انجام مأموريّت‌هاى الهى سريع و چابك هستند.
به فرموده حضرت على عليه السلام، فرشتگان با آرامى و رفاقت جان مؤمنين را مى‌گيرند.
«يقبضون ارواح المومنين يسئلونها سلا رفيقا» «2»
سوگند خداوند به فرشتگان، هم نشانه اهميّت و جايگاه فرشتگان در نظام هستى است و هم اهميّت امرى كه برايش سوگند ياد شده است.
ممكن است پنج صفتى كه در اين آيات آمده، براى پنج گروه فرشته باشد و ممكن است براى يك گروه باشد، به اين معنا كه به محض صدور فرمان از جا كنده و با نشاط پيگيرى و با سرعت حركت مى‌كنند و از يكديگر سبقت مى‌گيرند تا فرمان را مدبّرانه انجام دهند. «3»
===پیام ها===
1- هر كس دل بسته‌تر به ماديات باشد، دل كندنش از آن سخت‌تر خواهد بود.
«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً»
2- لحظه مرگ، آغاز پاداش و كيفر است. «غَرْقاً، نَشْطاً»
3- هردسته از فرشتگان مأمور كارى مخصوص‌اند. «النَّازِعاتِ‌، النَّاشِطاتِ‌، السَّابِحاتِ»
----
«1». تفسير راهنما.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير الميزان.
جلد 10 - صفحه 372
4- نشاط داشتن در انجام مأموريّت يك ارزش است. «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً»
5- تمام هستى ميدان كار فرشتگان است. «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً»
6- فرشتگان در انجام مأموريّت الهى بر يكديگر سبقت مى‌گيرند. «فَالسَّابِقاتِ»
7- فرشتگان، كار خود را به نحو احسن انجام مى‌دهند. «غَرْقاً، نَشْطاً، سَبْحاً، سَبْقاً»
8- با اينكه تدبير هستى با خداست: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» «1»* ولى خداوند به فرشتگان نيز اجازه تدبير داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»
9- فرشتگان در اداره و تدبير مهارت لازم را دارند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»
10- تدبير و مديريّت امور، نيازمند نشاط و سبقت و چابكى است. «النَّاشِطاتِ‌، السَّابِحاتِ‌، فَالسَّابِقاتِ‌، فَالْمُدَبِّراتِ»
11- نظام هستى تصادف نيست، بر اساس تدبير است. فَالْمُدَبِّراتِ‌ ...
12- تدبير ارزشى است كه به خاطر آن مى‌توان سوگند ياد كرد. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3»
وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً: و سوگند به ملائكه شنا كننده، شنا كردنى. يعنى آمد و شد نمايندگان از هوا به زمين، از زمين به هوا و شتاب كنندگان براى تدبير مصالح اهل زمين، چنانچه غوّاصان در دريا غوص كنند.
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌
وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4»
فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5» يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6» تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ «7» قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»
يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ «10» أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً «11» قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»
ترجمه‌
سوگند بفرشتگانى كه كشندگانند كشيدنى بشدّت‌
و بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌
و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌
پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌
پس ترتيب دهندگانند امور بندگانرا از سالى تا سالى‌
روزى كه بلرزه در آورد بلرزه در آورنده‌
از پى در آيد آنرا از پى در آينده‌
دلهائى در چنين روز لرزان و بى‌آرام است‌
چشمهاى آنها فرو هشته است‌
ميگويند آيا همانا ما بر گردانده شدگانيم در راهى كه گود نموديم بقدمهاى خودمان‌
آيا وقتى كه گشتيم استخوانهائى پوسيده‌
گفتند آن در اينهنگام باز گشتنى است با زيان و ضرر
پس جز اين نيست كه آن يك صيحه كشيدن است‌
پس ناگهان آنها در زمين هموار محشرند.
تفسير
خداوند متعال در اينسوره شريفه ذكر فرموده صفات ملائكه موكّله بقبض ارواح را و قسم ياد فرموده بآنها چون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه از براى خدا است آنكه قسم ياد نمايد بهر چه بخواهد از مخلوقاتش و نيست براى مخلوق آنكه قسم ياد نمايد جز بخدا و عظمت شأن و مقام ملائكه محتاج به بيان نيست و متعلق قسم كه محقق الوقوع بودن قيامت است براى دلالت آيات آتيه بر آن ذكر نشده و آن صفات در آن ملائكه از اين قرار است‌
----
جلد 5 صفحه 338
كه آنها نزع و قلع كنندگانند ارواح كفّار را از ابدانشان با فشار و شدّت تمام مانند شجاعى كه زه كمان را بتمام قوّت بكشد كه آنرا غرق گويند و منتقل نمايند جانهاى آنها را از جوف و جلدشان بعالم ديگرى با مشقّت و همّ و غمّ و قبض نمايند ارواح اهل ايمانرا بآرامى و سهولت و رفق و مدارا و وا گذارند آنها را كه استراحت نمايند مانند شناورانى كه در آب بسهولت و آرامى شنا مينمايند كه مبادا خسته شوند پس سبقت گيرندگان باشند به ارواح اهل ايمان بسوى بهشت پس تدبير و تنظيم نمايندگانند امور آنان و ساير بندگان خدا را از سالى تا سال ديگر چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و بنابر اين دو آيه راجع بكفّار و دو آيه راجع باهل ايمان و آيه پنجم اعمّ از آن دو دسته است ولى مفسّرين و النّاشطات را هم راجع باهل ايمان دانسته‌اند كه ملائكه با نشاط و رفق ارواح ايشانرا از بدن بيرون آورند و سابقات و مدبرات را بملائكه‌اى كه سبقت ميگيرند بداخل نمودن ارواح كفّار در عذاب و ارواح اهل ايمان در آسايش و نعمت ابدى و تدبير امور هر دو دسته در آنعالم از عقاب و ثواب تفسير نموده‌اند و انصاف آنستكه اينمعنى اقرب بلغت و انسب در اعتبار و نظر است ولى چون اين آيات و امثال آن كه در سوره و المرسلات گذشت از متشابهات است و اخبار و اقوال در معانى آنها مختلف ميباشد نميشود بهيچ يك اعتماد نمود و العلم عند اللّه تعالى و محتمل است آيه دوم در هر دو معنى استعمال شده باشد چون استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى جائز بلكه از محسّنات كلام است و اينمعنى مكرّر ذكر و در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه بر يكديگر بواو عطف شده‌اند و آيه چهارم و پنجم كه بفاء عطف شده از متفرّعات بر آيات سابقه ميباشند چنانچه اخيرا ذكر شد و بنابر اين نكته عطف بواو وفاء معلوم و تعادل آيات در افاده مراد محفوظ خواهد بود و آن جمعى است بين روايت علوى و بيان مفسّرين و اللّه اعلم و آن روز قيامتى كه خداوند قسم ياد فرموده كه خواهد آمد روزى است كه متزلزل و منشقّ نمايد زمين را متزلزل كننده كه‌
----
جلد 5 صفحه 339
نفخه اول اسرافيل است و از پى در آيد آنرا رديف و در دنبال آينده آن كه نفخه دوم باشد دلهائى در آنروز ترسان و لرزان و هراسان باشند و ديده‌هاى صاحبان آن دلها از ترسيكه در دلهاى آنان جاى گرفته فرو هشته و بپائين افتاده است و كفّار منكر معاد بر سبيل تعجب و انكار ميگويند آيا ما آن راهى را كه پيموديم بآن برگردانده خواهيم شد يعنى دو مرتبه زنده ميشويم چون حافره بزمين حفر شده از اثر قدم عابر گفته ميشود و محتمل است مراد انكار برگشت بحيات در محفوره قبر باشد آيا چنين برگشتى ممكن است وقتى كه ما استخوانهاى پوسيده باشيم و گويند اگر چنين باشد اين مرتبه برگشت بزندگى براى ما زيان و خسارت است چون ما آنرا تكذيب نموده مستحقّ عذاب شديم و قمّى ره نقل فرموده كه اين جمله را بطريق استهزاء ميگفتند و چون اين امر كه برپا نمودن قيامت و زنده كردن مردگان باشد براى خداوند خيلى آسان است اگر چه در نظر مردم بسيار مشكل بلكه محال ميآيد ميفرمايد جز آن نيست كه آن نفخه دوم اسرافيل يك بانگ زدن و صيحه كشيدن است پس ناگاه مردم زنده و در زمين صاف هموارى كه عرصه محشر است حاضر و ناظر خواهند بود و قمّى ره نقل فرموده كه زجره نفخه دوم در صور است و ساهره موضعى است در شام نزد بيت المقدّس و شايد عرصات حشر از آن مبسوط شود و اللّه تعالى اعلم.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ
وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً «1» وَ النّاشِطات‌ِ نَشطاً «2» وَ السّابِحات‌ِ سَبحاً «3» فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً «4»
فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً «5»
واو ‌در‌ و النازعات‌ واو قسم‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند قسم‌ ياد ميكند و همچنين‌ ‌در‌ بقيه‌ و مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ مذكورات‌ بسياري‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفتند: ملائكه‌ هستند، بعضي‌ گفتند:
موت‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: نجوم‌ ستارگان‌ هستند، بعضي‌ گفتند: مجاهدين‌ هستند.
فاضل‌ معاصر ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ بمقدمات‌ زيادي‌ اقوال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رد ميكند ‌خود‌ تطبيق‌ ميكند بقواي‌ طبيعت‌ و حواس‌ ظاهريه‌ و صنايع‌ متحركه‌ مثل‌ ماشين‌ و طياره‌ و اشباه‌ اينها ‌از‌ امور حسيه‌.
جلد 17 - صفحه 370
اقول‌: ‌در‌ قرآن‌ مصاديق‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ نفرموده‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ اقوال‌ تأويلات‌ ‌است‌ و قرآن‌ ميفرمايد: وَ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ آل‌ عمران‌ آيه 7. بلي‌ ‌در‌ اخبار ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ عالم‌ بتأويل‌ هستند و راسخون‌ ‌في‌ العلم‌ ‌به‌ ملائكه‌ و ارواح‌ كفار و مؤمنين‌ و كلاب‌ جهنم‌: و ‌به‌ جبرئيل‌ و ميكائيل‌ و اسرافيل‌ و ملك‌ الموت‌ ‌هر‌ يك‌ جمله‌ ‌آنها‌ ‌را‌ تفسير كرده‌اند ‌که‌ بيانش‌ ‌در‌ تفسير جملات‌ ميآيد. و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ تفاسير وارده‌ ‌از‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ منافات‌ ‌با‌ عموم‌ آيات‌ ندارد ميپردازيم‌ بتفسير جملات‌ آيات‌:
وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً نزع‌ بمعني‌ كندن‌ ‌است‌ دو چيز ‌که‌ بهم‌ پيوسته‌ ‌از‌ ‌هم‌ جدا كنند بشدت‌. ‌از‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌است‌ ‌که‌ ملائكه‌ عذاب‌ روح‌ كفار ‌را‌ بشدت‌ ‌از‌ ابدان‌ ‌آنها‌ نزع‌ ميكنند، و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌است‌ تفسير بموت‌ فرموده‌ ‌که‌ روح‌ ‌را‌ ‌از‌ بدن‌ جدا ميكنند، غرق‌ جدا شدن‌ بسرعت‌ ‌است‌ و فاصله‌ ندارد مثل‌ تير ‌که‌ ‌از‌ تركش‌ رد ميشود بسرعت‌ بهدف‌ ميخورد روح‌ ‌هم‌ ‌از‌ بدن‌ جدا ميشود و بقالب‌ مثالي‌ تعلق‌ ميگيرد ‌که‌ بدن‌ برزخي‌ گويند، ‌ يا ‌ ‌در‌ وادي‌ ‌السلام‌ حشر ‌با‌ انبياء و ائمه‌ و صلحاء ‌ يا ‌ ‌در‌ برهوت‌ حشر ‌با‌ كفار و اهل‌ ضلال‌.
وَ النّاشِطات‌ِ نَشطاً نشط باز كردن‌ گره‌ ‌است‌ بملايمت‌ و رفق‌ مثل‌ باز كردن‌ طناب‌ ‌از‌ پاي‌ شتر ‌که‌ نشط ميگويند، و ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ ملك‌ الموت‌ روح‌ مؤمن‌ ‌را‌ قبض‌ ميكند بملايمت‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌تا‌ مؤمن‌ اذن‌ ندهد قبض‌ روح‌ ‌او‌ ‌را‌ نميكند و ‌اگر‌ خودداري‌ كرد ‌در‌ اذن‌ پرده‌ برداشته‌ ميشود جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ مشاهده‌ ميكند انوار مقدسه‌ ‌را‌ نزد ‌خود‌ ميبيند ميگويند: بيا ‌با‌ ‌ما محشور ميشوي‌ اذن‌ ميدهد و ‌پس‌ ‌از‌ اذن‌ قبض‌ روح‌ ‌او‌ مثل‌ گلي‌ ‌است‌ ‌که‌ بدست‌ ‌او‌ دهند بو كند و لذت‌ برد روح‌ ‌او‌ قبض‌ ميشود و ‌اينکه‌ گره‌ روح‌ باين‌ بدن‌ باز ميشود مثل‌ مرغي‌ ‌که‌ ‌از‌ قفس‌ بدن‌ بيرون‌ آيد و پرواز كند و آزاد شود.
وَ السّابِحات‌ِ سَبحاً ‌از‌ ‌براي‌ سبح‌ معاني‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ اينجا سير بسرعت‌ ‌است‌ مثل‌ كشتي‌ روي‌ دريا و مثل‌ اسب‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ تاخت‌ ميكنند، و ارواح‌ مؤمنين‌ ‌پس‌ ‌از‌ جدايي‌
جلد 17 - صفحه 371
‌از‌ بدن‌ بقدري‌ سير ‌آنها‌ سريع‌ ‌است‌ ‌که‌ بآسمان‌ ميروند ‌بر‌ سر بام‌ خانه‌هاي‌ ‌خود‌ ميآيند، باماكن‌ مشرفه‌ مشرف‌ ميشوند و بخواب‌ دوستان‌ و خويشاوندان‌ ميآيند مثل‌ طيور ‌در‌ هوا پرواز ميكنند و قضايا ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌ و ‌هر‌ كسي‌ بقدر استعداد ‌خود‌ درك‌ كرده‌ ‌که‌ ‌در‌ خواب‌ خدمت‌ پيغمبر و ائمه‌ مشرف‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود: (‌من‌ رآنا فقد رآنا لان‌ الشيطان‌ ‌لا‌ يتشكل‌ بنا) و چه‌ بسيار ‌از‌ علماء و صلحاء رؤيت‌ كرده‌.
فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً سبق‌ مسابقه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ يكديگر جلو ميزنند مثل‌ ماشين‌ها و موتورسيكلت‌ها و چرخ‌ سوارها و اسب‌ها و جوانها ‌در‌ دويدن‌ و مسابقه‌ اقسام‌ بسياري‌ دارد ‌در‌ ايمان‌ ‌در‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌در‌ صنايع‌ ‌در‌ خلقت‌ سابقين‌ ‌بر‌ لاحقين‌ و همچنين‌ ‌در‌ كفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و معاصي‌ فرداي‌ قيامت‌ ‌هم‌ مؤمنين‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ سبقت‌ ميگيرند ‌در‌ دخول‌ بهشت‌، و كفار بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ سبقت‌ ميگيرند ‌در‌ جهنم‌، و همچنين‌ كرات‌ جويه‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ ‌در‌ سير سبقت‌ دارند بعضي‌ سريع‌ السير هستند بعضي‌ بطي‌ء ملائكه‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعض‌ انبياء اوصياء و اولياء ‌حتي‌ رحمت‌ الهي‌ ‌بر‌ غضب‌ ‌او‌:
(‌ يا ‌ ‌من‌ سبقت‌ رحمته‌ غضبه‌).
فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً ‌از‌ ‌براي‌ دبر معاني‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيد اطلاقات‌ زيادي‌ دارد مثل‌: ثُم‌َّ استَوي‌ عَلَي‌ العَرش‌ِ يُدَبِّرُ الأَمرَ يونس‌ آيه 3، وَ مَن‌ يُدَبِّرُ الأَمرَ فَسَيَقُولُون‌َ اللّه‌ُ يونس‌ آيه 31، يُدَبِّرُ الأَمرَ يُفَصِّل‌ُ الآيات‌ِ رعد آيه 2. يُدَبِّرُ الأَمرَ مِن‌َ السَّماءِ إِلَي‌ الأَرض‌ِ ثُم‌َّ يَعرُج‌ُ إِلَيه‌ِ فِي‌ يَوم‌ٍ كان‌َ مِقدارُه‌ُ أَلف‌َ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّون‌َ سجده‌ آيه 5.
‌که‌ اطلاق‌ ‌بر‌ خداوند متعال‌ ‌شده‌ ‌که‌ مدبر امور ‌است‌. اطلاق‌ ‌بر‌ پشت‌ كردن‌ و رو برگردانيدن‌ ‌شده‌ ادبار ‌که‌ ميفرمايد: تَدعُوا مَن‌ أَدبَرَ وَ تَوَلّي‌ معارج‌ آيه 17، ثُم‌َّ أَدبَرَ وَ استَكبَرَ مدثر آيه 23، وَ اللَّيل‌ِ إِذ أَدبَرَ مدثر آيه 33، بمعني‌ تفكر و تأمل‌:
أَ فَلا يَتَدَبَّرُون‌َ القُرآن‌َ نساء آيه 82، ‌محمّد‌ (ص‌) آيه 24. بمعني‌ قطع‌ و هلاكت‌ مثل‌:
وَ قَطَعنا دابِرَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا اعراف‌ آيه 72، وَ يَقطَع‌َ دابِرَ الكافِرِين‌َ انفال‌ آيه 7، أَن‌َّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقطُوع‌ٌ مُصبِحِين‌َ حجر آيه 66، و ‌غير‌ اينها، و ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه مدبرات‌ ملائكه‌ هستند ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ مأمور بامري‌ هستند بلكه‌ تمام‌ عوالم‌ علوي‌ و سفلي‌ ‌هر‌ كدام‌
جلد 17 - صفحه 372
مأمور بامري‌ هستند ‌براي‌ تنظيم‌ امور و اصلاح‌ ‌آن‌:
ابر و باد و مه‌ و خورشيد و فلك‌ ‌در‌ كارند ||  ‌تا‌ تو ناني‌ بكف‌ آري‌ و بغفلت‌ نخوري‌
همه‌ ‌از‌ بهر تو سرگشته‌ و فرمان‌ بردار ||  شرط انصاف‌ نباشد ‌که‌ تو فرمان‌ نبري‌
اللّه‌ُ الَّذِي‌ سَخَّرَ لَكُم‌ُ البَحرَ لِتَجرِي‌َ الفُلك‌ُ فِيه‌ِ بِأَمرِه‌ِ وَ لِتَبتَغُوا مِن‌ فَضلِه‌ِ وَ لَعَلَّكُم‌ تَشكُرُون‌َ وَ سَخَّرَ لَكُم‌ ما فِي‌ السَّماوات‌ِ وَ ما فِي‌ الأَرض‌ِ جَمِيعاً مِنه‌ُ إِن‌َّ فِي‌ ذلِك‌َ لَآيات‌ٍ لِقَوم‌ٍ يَتَفَكَّرُون‌َ جاثيه‌ آيه 12 و 13 تمام‌ اينها مدبرات‌ امر هستند.
تنبيهان‌: الاول‌‌-‌ ‌در‌ سه‌ آيه اول‌ بواو قسم‌ فرموده‌ و ‌در‌ دو آيه ‌بعد‌ ‌به‌ فا تعبير نموده‌ بعيد نيست‌ ‌که‌ حكمت‌ ‌آن‌ ‌اينکه‌ ‌باشد‌ ‌که‌ ‌تا‌ ارواح‌ جدا نشوند ‌از‌ قفس‌ بدن‌ و دور نشوند و سرعت‌ سير پيدا نكنند مسابقه‌ تحقق‌ پيدا نميكند و ‌تا‌ تمام‌ ‌اينکه‌ امور خاتمه‌ پيدا نكند امر بتمامه‌ تدبير نشده‌ و خاتمه‌ ‌آنها‌ خلود ‌است‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنم‌.
الثاني‌‌-‌ ‌در‌ حديث‌ دارد ‌که‌ خداوند بمخلوقات‌ ‌خود‌ ‌براي‌ عظمت‌ قدرت‌ ‌خود‌ قسم‌ ياد ميكند ولي‌ بندگان‌ بايد قسم‌ بو اللّه‌ و تاللّه‌ و باللّه‌ قسم‌ ياد كنند ‌در‌ جايي‌ ‌که‌ حكم‌ قسم‌ بيايد نه‌ باين‌ امور.
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
]
(آیه 3)- «و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‌کنند» (و السابحات سبحا).
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۸۵: خط ۳۰۱:
[[رده:تشبیه به شناگران]][[رده:تشبیه ملائکه قبض روح]][[رده:فضیلت سرعت در عمل به تکلیف]][[رده:تنوع در قبض روح]][[رده:سوگند به ملائکه]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:قبض روح مؤمنان]][[رده:مدارا در قبض روح مؤمنان]][[رده:سرعت عمل ملائکه]][[رده:عمل به تکلیف ملائکه]][[رده:فضایل ملائکه]][[رده:مداراى ملائکه قبض روح]]
[[رده:تشبیه به شناگران]][[رده:تشبیه ملائکه قبض روح]][[رده:فضیلت سرعت در عمل به تکلیف]][[رده:تنوع در قبض روح]][[رده:سوگند به ملائکه]][[رده:سوگندهاى قرآن]][[رده:قبض روح مؤمنان]][[رده:مدارا در قبض روح مؤمنان]][[رده:سرعت عمل ملائکه]][[رده:عمل به تکلیف ملائکه]][[رده:فضایل ملائکه]][[رده:مداراى ملائکه قبض روح]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النازعات ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النازعات ]]
{{#seo:
|title=آیه 3 سوره نازعات
|title_mode=replace
|keywords=آیه 3 سوره نازعات,نازعات 3,وَ السَّابِحَاتِ‌ سَبْحاً,تشبیه به شناگران,تشبیه ملائکه قبض روح,فضیلت سرعت در عمل به تکلیف,تنوع در قبض روح,سوگند به ملائکه,سوگندهاى قرآن,قبض روح مؤمنان,مدارا در قبض روح مؤمنان,سرعت عمل ملائکه,عمل به تکلیف ملائکه,فضایل ملائکه,مداراى ملائکه قبض روح,آیات قرآن سوره النازعات
|description=وَ السَّابِحَاتِ‌ سَبْحاً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۰ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۴۰

کپی متن آیه
وَ السَّابِحَاتِ‌ سَبْحاً

ترجمه

و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‌کنند،

و سوگند به فرشتگانى كه بسى تيزروند
و به فرشتگانى كه [در درياى بى‌مانند] شناكنان شناورند،
و قسم به فرشتگانی که با کمال سرعت (فرمان حق را) انجام دهند.
و سوگند به فرشتگانی که [برای اجرای فرمان های حق] به سرعت نازل می شوند،
و سوگند به فرشتگانى كه شناورند،
و سوگند به فرشتگانی که شنا کنان هبوط کنند
و سوگند به آن شناكنندگان شناكردنى- فرشتگانى كه آمد و شد مى‌كنند، يا شناوران آسمانى مانند ستارگان و ماه و خورشيد-
و سوگند به همه‌ی چیزهائی که (سرعتی بدانها داده شده است که در پرتو آن، وظائف خود را هر چه زودتر) به گونه‌ی ساده و آسان انجام می‌دهند!
و به نیروهایی شناکنان شناکردنی.
و به شناوری‌کنان شناوریی‌

And those who glide smoothly.
ترتیل:
ترجمه:
النازعات ٢ آیه ٣ النازعات ٤
سوره : سوره النازعات
نزول : ٢ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣
تعداد حروف :


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4» فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5»

سوگند به فرشتگانى كه جان (كافران) را به سختى مى‌گيرند. سوگند به فرشتگانى كه جان (مؤمنان) را به آسانى و نشاط مى‌گيرند. سوگند به فرشتگانى كه (در انجام فرمان الهى) به سرعت شناورند. و (در انجام مأموريّت) بر يكديگر سبقت گيرند. و امور (بندگان) را تدبير كنند.

جلد 10 - صفحه 371

نکته ها

«نزع» به معناى جدا كردن با كندن و كشيدن است. «غرق» و «اغراق» به معناى شدت است. «نشط» به معناى گشودن گره است و نشاط يعنى آنكه عقده‌هاى روحى باز شوند. بر خلاف بعضى انسان‌ها كه نمازشان با كسالت و انفاقشان با كراهت است، فرشتگان الهى در انجام مأموريّت‌ها با نشاط هستند. «ناشط» به كسى گويند كه كارى را با رغبت انجام مى‌دهد. همچنين اين كلمه، در مورد كسى كه سطل آب را از چاه بيرون مى‌كشد، گفته مى‌شود، گويا فرشتگان جان مؤمنان را به آرامى بيرون مى‌كشند. «1»

«نازعات» و «ناشطات» در واقع دو وصف براى طايفه‌اى از فرشتگان است و چون كلمه «طائفة» مؤنث است اين صفات نيز مؤنث آمده است.

«سابحات» از «سبح» به معناى حركت سريع در آب يا هواست. اشاره به اينكه فرشتگان در انجام مأموريّت‌هاى الهى سريع و چابك هستند.

به فرموده حضرت على عليه السلام، فرشتگان با آرامى و رفاقت جان مؤمنين را مى‌گيرند.

«يقبضون ارواح المومنين يسئلونها سلا رفيقا» «2»

سوگند خداوند به فرشتگان، هم نشانه اهميّت و جايگاه فرشتگان در نظام هستى است و هم اهميّت امرى كه برايش سوگند ياد شده است.

ممكن است پنج صفتى كه در اين آيات آمده، براى پنج گروه فرشته باشد و ممكن است براى يك گروه باشد، به اين معنا كه به محض صدور فرمان از جا كنده و با نشاط پيگيرى و با سرعت حركت مى‌كنند و از يكديگر سبقت مى‌گيرند تا فرمان را مدبّرانه انجام دهند. «3»

پیام ها

1- هر كس دل بسته‌تر به ماديات باشد، دل كندنش از آن سخت‌تر خواهد بود.

«وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً»

2- لحظه مرگ، آغاز پاداش و كيفر است. «غَرْقاً، نَشْطاً»

3- هردسته از فرشتگان مأمور كارى مخصوص‌اند. «النَّازِعاتِ‌، النَّاشِطاتِ‌، السَّابِحاتِ»


«1». تفسير راهنما.

«2». تفسير نورالثقلين.

«3». تفسير الميزان.

جلد 10 - صفحه 372

4- نشاط داشتن در انجام مأموريّت يك ارزش است. «وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً»

5- تمام هستى ميدان كار فرشتگان است. «وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً»

6- فرشتگان در انجام مأموريّت الهى بر يكديگر سبقت مى‌گيرند. «فَالسَّابِقاتِ»

7- فرشتگان، كار خود را به نحو احسن انجام مى‌دهند. «غَرْقاً، نَشْطاً، سَبْحاً، سَبْقاً»

8- با اينكه تدبير هستى با خداست: «يُدَبِّرُ الْأَمْرَ» «1»* ولى خداوند به فرشتگان نيز اجازه تدبير داده است. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»

9- فرشتگان در اداره و تدبير مهارت لازم را دارند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»

10- تدبير و مديريّت امور، نيازمند نشاط و سبقت و چابكى است. «النَّاشِطاتِ‌، السَّابِحاتِ‌، فَالسَّابِقاتِ‌، فَالْمُدَبِّراتِ»

11- نظام هستى تصادف نيست، بر اساس تدبير است. فَالْمُدَبِّراتِ‌ ...

12- تدبير ارزشى است كه به خاطر آن مى‌توان سوگند ياد كرد. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3»

وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً: و سوگند به ملائكه شنا كننده، شنا كردنى. يعنى آمد و شد نمايندگان از هوا به زمين، از زمين به هوا و شتاب كنندگان براى تدبير مصالح اهل زمين، چنانچه غوّاصان در دريا غوص كنند.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً «1» وَ النَّاشِطاتِ نَشْطاً «2» وَ السَّابِحاتِ سَبْحاً «3» فَالسَّابِقاتِ سَبْقاً «4»

فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً «5» يَوْمَ تَرْجُفُ الرَّاجِفَةُ «6» تَتْبَعُهَا الرَّادِفَةُ «7» قُلُوبٌ يَوْمَئِذٍ واجِفَةٌ «8» أَبْصارُها خاشِعَةٌ «9»

يَقُولُونَ أَ إِنَّا لَمَرْدُودُونَ فِي الْحافِرَةِ «10» أَ إِذا كُنَّا عِظاماً نَخِرَةً «11» قالُوا تِلْكَ إِذاً كَرَّةٌ خاسِرَةٌ «12» فَإِنَّما هِيَ زَجْرَةٌ واحِدَةٌ «13» فَإِذا هُمْ بِالسَّاهِرَةِ «14»

ترجمه‌

سوگند بفرشتگانى كه كشندگانند كشيدنى بشدّت‌

و بفرشتگانيكه بيرون آورندگانند بيرون آوردنى با محنت‌

و بفرشتگانيكه مدارا كنندگانند در قبض روح اهل ايمان مدارا نمودنى‌

پس سبقت گيرندگانند سبقت گرفتنى ببهشت‌

پس ترتيب دهندگانند امور بندگانرا از سالى تا سالى‌

روزى كه بلرزه در آورد بلرزه در آورنده‌

از پى در آيد آنرا از پى در آينده‌

دلهائى در چنين روز لرزان و بى‌آرام است‌

چشمهاى آنها فرو هشته است‌

ميگويند آيا همانا ما بر گردانده شدگانيم در راهى كه گود نموديم بقدمهاى خودمان‌

آيا وقتى كه گشتيم استخوانهائى پوسيده‌

گفتند آن در اينهنگام باز گشتنى است با زيان و ضرر

پس جز اين نيست كه آن يك صيحه كشيدن است‌

پس ناگهان آنها در زمين هموار محشرند.

تفسير

خداوند متعال در اينسوره شريفه ذكر فرموده صفات ملائكه موكّله بقبض ارواح را و قسم ياد فرموده بآنها چون از امام باقر و امام صادق عليهما السلام نقل شده كه از براى خدا است آنكه قسم ياد نمايد بهر چه بخواهد از مخلوقاتش و نيست براى مخلوق آنكه قسم ياد نمايد جز بخدا و عظمت شأن و مقام ملائكه محتاج به بيان نيست و متعلق قسم كه محقق الوقوع بودن قيامت است براى دلالت آيات آتيه بر آن ذكر نشده و آن صفات در آن ملائكه از اين قرار است‌


جلد 5 صفحه 338

كه آنها نزع و قلع كنندگانند ارواح كفّار را از ابدانشان با فشار و شدّت تمام مانند شجاعى كه زه كمان را بتمام قوّت بكشد كه آنرا غرق گويند و منتقل نمايند جانهاى آنها را از جوف و جلدشان بعالم ديگرى با مشقّت و همّ و غمّ و قبض نمايند ارواح اهل ايمانرا بآرامى و سهولت و رفق و مدارا و وا گذارند آنها را كه استراحت نمايند مانند شناورانى كه در آب بسهولت و آرامى شنا مينمايند كه مبادا خسته شوند پس سبقت گيرندگان باشند به ارواح اهل ايمان بسوى بهشت پس تدبير و تنظيم نمايندگانند امور آنان و ساير بندگان خدا را از سالى تا سال ديگر چنانچه در مجمع از امير المؤمنين عليه السّلام نقل نموده و بنابر اين دو آيه راجع بكفّار و دو آيه راجع باهل ايمان و آيه پنجم اعمّ از آن دو دسته است ولى مفسّرين و النّاشطات را هم راجع باهل ايمان دانسته‌اند كه ملائكه با نشاط و رفق ارواح ايشانرا از بدن بيرون آورند و سابقات و مدبرات را بملائكه‌اى كه سبقت ميگيرند بداخل نمودن ارواح كفّار در عذاب و ارواح اهل ايمان در آسايش و نعمت ابدى و تدبير امور هر دو دسته در آنعالم از عقاب و ثواب تفسير نموده‌اند و انصاف آنستكه اينمعنى اقرب بلغت و انسب در اعتبار و نظر است ولى چون اين آيات و امثال آن كه در سوره و المرسلات گذشت از متشابهات است و اخبار و اقوال در معانى آنها مختلف ميباشد نميشود بهيچ يك اعتماد نمود و العلم عند اللّه تعالى و محتمل است آيه دوم در هر دو معنى استعمال شده باشد چون استعمال لفظ مشترك در بيشتر از يك معنى جائز بلكه از محسّنات كلام است و اينمعنى مكرّر ذكر و در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه بر يكديگر بواو عطف شده‌اند و آيه چهارم و پنجم كه بفاء عطف شده از متفرّعات بر آيات سابقه ميباشند چنانچه اخيرا ذكر شد و بنابر اين نكته عطف بواو وفاء معلوم و تعادل آيات در افاده مراد محفوظ خواهد بود و آن جمعى است بين روايت علوى و بيان مفسّرين و اللّه اعلم و آن روز قيامتى كه خداوند قسم ياد فرموده كه خواهد آمد روزى است كه متزلزل و منشقّ نمايد زمين را متزلزل كننده كه‌


جلد 5 صفحه 339

نفخه اول اسرافيل است و از پى در آيد آنرا رديف و در دنبال آينده آن كه نفخه دوم باشد دلهائى در آنروز ترسان و لرزان و هراسان باشند و ديده‌هاى صاحبان آن دلها از ترسيكه در دلهاى آنان جاى گرفته فرو هشته و بپائين افتاده است و كفّار منكر معاد بر سبيل تعجب و انكار ميگويند آيا ما آن راهى را كه پيموديم بآن برگردانده خواهيم شد يعنى دو مرتبه زنده ميشويم چون حافره بزمين حفر شده از اثر قدم عابر گفته ميشود و محتمل است مراد انكار برگشت بحيات در محفوره قبر باشد آيا چنين برگشتى ممكن است وقتى كه ما استخوانهاى پوسيده باشيم و گويند اگر چنين باشد اين مرتبه برگشت بزندگى براى ما زيان و خسارت است چون ما آنرا تكذيب نموده مستحقّ عذاب شديم و قمّى ره نقل فرموده كه اين جمله را بطريق استهزاء ميگفتند و چون اين امر كه برپا نمودن قيامت و زنده كردن مردگان باشد براى خداوند خيلى آسان است اگر چه در نظر مردم بسيار مشكل بلكه محال ميآيد ميفرمايد جز آن نيست كه آن نفخه دوم اسرافيل يك بانگ زدن و صيحه كشيدن است پس ناگاه مردم زنده و در زمين صاف هموارى كه عرصه محشر است حاضر و ناظر خواهند بود و قمّى ره نقل فرموده كه زجره نفخه دوم در صور است و ساهره موضعى است در شام نزد بيت المقدّس و شايد عرصات حشر از آن مبسوط شود و اللّه تعالى اعلم.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


بِسم‌ِ اللّه‌ِ الرَّحمن‌ِ الرَّحِيم‌ِ

وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً «1» وَ النّاشِطات‌ِ نَشطاً «2» وَ السّابِحات‌ِ سَبحاً «3» فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً «4»

فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً «5»

واو ‌در‌ و النازعات‌ واو قسم‌ ‌است‌ ‌که‌ خداوند قسم‌ ياد ميكند و همچنين‌ ‌در‌ بقيه‌ و مراد ‌از‌ ‌اينکه‌ مذكورات‌ بسياري‌ ‌از‌ مفسرين‌ گفتند: ملائكه‌ هستند، بعضي‌ گفتند:

موت‌ ‌است‌، بعضي‌ گفتند: نجوم‌ ستارگان‌ هستند، بعضي‌ گفتند: مجاهدين‌ هستند.

فاضل‌ معاصر ‌پس‌ ‌از‌ آنكه‌ بمقدمات‌ زيادي‌ اقوال‌ ‌آنها‌ ‌را‌ رد ميكند ‌خود‌ تطبيق‌ ميكند بقواي‌ طبيعت‌ و حواس‌ ظاهريه‌ و صنايع‌ متحركه‌ مثل‌ ماشين‌ و طياره‌ و اشباه‌ اينها ‌از‌ امور حسيه‌.

جلد 17 - صفحه 370

اقول‌: ‌در‌ قرآن‌ مصاديق‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بيان‌ نفرموده‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ اقوال‌ تأويلات‌ ‌است‌ و قرآن‌ ميفرمايد: وَ ما يَعلَم‌ُ تَأوِيلَه‌ُ إِلَّا اللّه‌ُ وَ الرّاسِخُون‌َ فِي‌ العِلم‌ِ آل‌ عمران‌ آيه 7. بلي‌ ‌در‌ اخبار ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌که‌ عالم‌ بتأويل‌ هستند و راسخون‌ ‌في‌ العلم‌ ‌به‌ ملائكه‌ و ارواح‌ كفار و مؤمنين‌ و كلاب‌ جهنم‌: و ‌به‌ جبرئيل‌ و ميكائيل‌ و اسرافيل‌ و ملك‌ الموت‌ ‌هر‌ يك‌ جمله‌ ‌آنها‌ ‌را‌ تفسير كرده‌اند ‌که‌ بيانش‌ ‌در‌ تفسير جملات‌ ميآيد. و مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ تفاسير وارده‌ ‌از‌ ائمه‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ بيان‌ مصداق‌ ‌است‌ منافات‌ ‌با‌ عموم‌ آيات‌ ندارد ميپردازيم‌ بتفسير جملات‌ آيات‌:

وَ النّازِعات‌ِ غَرقاً نزع‌ بمعني‌ كندن‌ ‌است‌ دو چيز ‌که‌ بهم‌ پيوسته‌ ‌از‌ ‌هم‌ جدا كنند بشدت‌. ‌از‌ امير المؤمنين‌ (ع‌) ‌است‌ ‌که‌ ملائكه‌ عذاب‌ روح‌ كفار ‌را‌ بشدت‌ ‌از‌ ابدان‌ ‌آنها‌ نزع‌ ميكنند، و ‌از‌ حضرت‌ صادق‌ (ع‌) ‌است‌ تفسير بموت‌ فرموده‌ ‌که‌ روح‌ ‌را‌ ‌از‌ بدن‌ جدا ميكنند، غرق‌ جدا شدن‌ بسرعت‌ ‌است‌ و فاصله‌ ندارد مثل‌ تير ‌که‌ ‌از‌ تركش‌ رد ميشود بسرعت‌ بهدف‌ ميخورد روح‌ ‌هم‌ ‌از‌ بدن‌ جدا ميشود و بقالب‌ مثالي‌ تعلق‌ ميگيرد ‌که‌ بدن‌ برزخي‌ گويند، ‌ يا ‌ ‌در‌ وادي‌ ‌السلام‌ حشر ‌با‌ انبياء و ائمه‌ و صلحاء ‌ يا ‌ ‌در‌ برهوت‌ حشر ‌با‌ كفار و اهل‌ ضلال‌.

وَ النّاشِطات‌ِ نَشطاً نشط باز كردن‌ گره‌ ‌است‌ بملايمت‌ و رفق‌ مثل‌ باز كردن‌ طناب‌ ‌از‌ پاي‌ شتر ‌که‌ نشط ميگويند، و ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ ملك‌ الموت‌ روح‌ مؤمن‌ ‌را‌ قبض‌ ميكند بملايمت‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌تا‌ مؤمن‌ اذن‌ ندهد قبض‌ روح‌ ‌او‌ ‌را‌ نميكند و ‌اگر‌ خودداري‌ كرد ‌در‌ اذن‌ پرده‌ برداشته‌ ميشود جاي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ مشاهده‌ ميكند انوار مقدسه‌ ‌را‌ نزد ‌خود‌ ميبيند ميگويند: بيا ‌با‌ ‌ما محشور ميشوي‌ اذن‌ ميدهد و ‌پس‌ ‌از‌ اذن‌ قبض‌ روح‌ ‌او‌ مثل‌ گلي‌ ‌است‌ ‌که‌ بدست‌ ‌او‌ دهند بو كند و لذت‌ برد روح‌ ‌او‌ قبض‌ ميشود و ‌اينکه‌ گره‌ روح‌ باين‌ بدن‌ باز ميشود مثل‌ مرغي‌ ‌که‌ ‌از‌ قفس‌ بدن‌ بيرون‌ آيد و پرواز كند و آزاد شود.

وَ السّابِحات‌ِ سَبحاً ‌از‌ ‌براي‌ سبح‌ معاني‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ اينجا سير بسرعت‌ ‌است‌ مثل‌ كشتي‌ روي‌ دريا و مثل‌ اسب‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ تاخت‌ ميكنند، و ارواح‌ مؤمنين‌ ‌پس‌ ‌از‌ جدايي‌

جلد 17 - صفحه 371

‌از‌ بدن‌ بقدري‌ سير ‌آنها‌ سريع‌ ‌است‌ ‌که‌ بآسمان‌ ميروند ‌بر‌ سر بام‌ خانه‌هاي‌ ‌خود‌ ميآيند، باماكن‌ مشرفه‌ مشرف‌ ميشوند و بخواب‌ دوستان‌ و خويشاوندان‌ ميآيند مثل‌ طيور ‌در‌ هوا پرواز ميكنند و قضايا ‌در‌ ‌اينکه‌ باب‌ بسيار ‌است‌ و ‌هر‌ كسي‌ بقدر استعداد ‌خود‌ درك‌ كرده‌ ‌که‌ ‌در‌ خواب‌ خدمت‌ پيغمبر و ائمه‌ مشرف‌ ‌شده‌ ‌که‌ فرمود: (‌من‌ رآنا فقد رآنا لان‌ الشيطان‌ ‌لا‌ يتشكل‌ بنا) و چه‌ بسيار ‌از‌ علماء و صلحاء رؤيت‌ كرده‌.

فَالسّابِقات‌ِ سَبقاً سبق‌ مسابقه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌بر‌ يكديگر جلو ميزنند مثل‌ ماشين‌ها و موتورسيكلت‌ها و چرخ‌ سوارها و اسب‌ها و جوانها ‌در‌ دويدن‌ و مسابقه‌ اقسام‌ بسياري‌ دارد ‌در‌ ايمان‌ ‌در‌ اعمال‌ صالحه‌ ‌در‌ صنايع‌ ‌در‌ خلقت‌ سابقين‌ ‌بر‌ لاحقين‌ و همچنين‌ ‌در‌ كفر و ضلالت‌ و فسق‌ و فجور و معاصي‌ فرداي‌ قيامت‌ ‌هم‌ مؤمنين‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ سبقت‌ ميگيرند ‌در‌ دخول‌ بهشت‌، و كفار بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ سبقت‌ ميگيرند ‌در‌ جهنم‌، و همچنين‌ كرات‌ جويه‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعضي‌ ‌در‌ سير سبقت‌ دارند بعضي‌ سريع‌ السير هستند بعضي‌ بطي‌ء ملائكه‌ بعضي‌ ‌بر‌ بعض‌ انبياء اوصياء و اولياء ‌حتي‌ رحمت‌ الهي‌ ‌بر‌ غضب‌ ‌او‌:

(‌ يا ‌ ‌من‌ سبقت‌ رحمته‌ غضبه‌).

فَالمُدَبِّرات‌ِ أَمراً ‌از‌ ‌براي‌ دبر معاني‌ بسيار ‌است‌ و ‌در‌ قرآن‌ مجيد اطلاقات‌ زيادي‌ دارد مثل‌: ثُم‌َّ استَوي‌ عَلَي‌ العَرش‌ِ يُدَبِّرُ الأَمرَ يونس‌ آيه 3، وَ مَن‌ يُدَبِّرُ الأَمرَ فَسَيَقُولُون‌َ اللّه‌ُ يونس‌ آيه 31، يُدَبِّرُ الأَمرَ يُفَصِّل‌ُ الآيات‌ِ رعد آيه 2. يُدَبِّرُ الأَمرَ مِن‌َ السَّماءِ إِلَي‌ الأَرض‌ِ ثُم‌َّ يَعرُج‌ُ إِلَيه‌ِ فِي‌ يَوم‌ٍ كان‌َ مِقدارُه‌ُ أَلف‌َ سَنَةٍ مِمّا تَعُدُّون‌َ سجده‌ آيه 5.

‌که‌ اطلاق‌ ‌بر‌ خداوند متعال‌ ‌شده‌ ‌که‌ مدبر امور ‌است‌. اطلاق‌ ‌بر‌ پشت‌ كردن‌ و رو برگردانيدن‌ ‌شده‌ ادبار ‌که‌ ميفرمايد: تَدعُوا مَن‌ أَدبَرَ وَ تَوَلّي‌ معارج‌ آيه 17، ثُم‌َّ أَدبَرَ وَ استَكبَرَ مدثر آيه 23، وَ اللَّيل‌ِ إِذ أَدبَرَ مدثر آيه 33، بمعني‌ تفكر و تأمل‌:

أَ فَلا يَتَدَبَّرُون‌َ القُرآن‌َ نساء آيه 82، ‌محمّد‌ (ص‌) آيه 24. بمعني‌ قطع‌ و هلاكت‌ مثل‌:

وَ قَطَعنا دابِرَ الَّذِين‌َ كَذَّبُوا بِآياتِنا اعراف‌ آيه 72، وَ يَقطَع‌َ دابِرَ الكافِرِين‌َ انفال‌ آيه 7، أَن‌َّ دابِرَ هؤُلاءِ مَقطُوع‌ٌ مُصبِحِين‌َ حجر آيه 66، و ‌غير‌ اينها، و ‌در‌ ‌اينکه‌ آيه مدبرات‌ ملائكه‌ هستند ‌که‌ ‌هر‌ كدام‌ مأمور بامري‌ هستند بلكه‌ تمام‌ عوالم‌ علوي‌ و سفلي‌ ‌هر‌ كدام‌

جلد 17 - صفحه 372

مأمور بامري‌ هستند ‌براي‌ تنظيم‌ امور و اصلاح‌ ‌آن‌:

ابر و باد و مه‌ و خورشيد و فلك‌ ‌در‌ كارند

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 3)- «و سوگند به فرشتگانی که (در اجرای فرمان الهی) با سرعت حرکت می‌کنند» (و السابحات سبحا).

نکات آیه

۱ - فرشتگان در انجام دادن وظایف خویش، پرتحرک و شتابان اند. (و السبحت سبحًا) «سبح»; یعنى، حرکت سریع در آب یا هوا. (مفردات راغب)

۲ - سوگند خداوند، به فرشتگانى که در اجراى وظایف خویش شتابان اند. (و السبحت سبحًا)

۳ - فرشتگان پى گیر فرمان هاى الهى، داراى مقامى ارجمند در پیشگاه خداوند (و السبحت سبحًا)

۴ - تسریع در انجام فرمان هاى الهى، فضیلتى درخور تحسین است. (و السبحت سبحًا) سوگند خداوند به «سابحات»، حاکى از فضل شتابگران و نیکو شمردن کار آنان است.

۵ - فرشتگان، به هنگام قبض روح برخى از مردم، بسان شناکنندگان، وظیفه خود را به آرامى و با مدارا انجام مى دهند. (و السبحت سبحًا) در نظر برخى از اهل لغت، حرکت در اعماق آب را، «عَوْم» و حرکت روى آب و بدون فرورفتن را «سباحة» مى گویند(تاج العروس). تعبیر «السابحات» - به قرینه «الناشطات» در آیه قبل - ناظر به حرکت آرام ملائکه، در قبض روح مؤمن است که به حرکت در آب تشبیه شده است.

روایات و احادیث

۶ - [فى المجمع] فى قوله تعالى «و السابحات سبحاً» انّها الملائکة یقبضون أرواح المؤمنین یسلّونها سلاًّ رفیقاً... عن على(ع);[۱] در مجمع البیان از امام على(ع) روایت شده که درباره قول خداى تعالى «و السابحات سبحاً» فرمود: آنان فرشتگانى اند که روح مؤمنان را قبض مى کنند و آن را به آرامى و مدارا از بدن هایشان بیرون مى آورند».

موضوعات مرتبط

  • تشبیهات قرآن: تشبیه به شناگران ۵; تشبیه ملائکه قبض روح ۵
  • تکلیف: فضیلت سرعت در عمل به تکلیف ۴
  • روح: تنوع در قبض روح ۵
  • سوگند: سوگند به ملائکه ۲
  • قرآن: سوگندهاى قرآن ۲
  • کارگزاران خدا :۳
  • مؤمنان: قبض روح مؤمنان ۶; مدارا در قبض روح مؤمنان ۵، ۶
  • ملائکه: سرعت عمل ملائکه ۱; عمل به تکلیف ملائکه ۱، ۲; فضایل ملائکه ۱، ۳; مداراى ملائکه قبض روح ۵، ۶

منابع

  1. مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۵۲; نورالثقلین، ج ۵- ، ص ۴۹۷، ح ۸.