القصص ٣٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(افزودن جزییات آیه) |
||
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::سَنَشُدّ|سَنَشُدُّ]] [[کلمه غیر ربط::سَنَشُدّ| ]] [[شامل این ریشه::س| ]][[ریشه غیر ربط::س| ]][[شامل این ریشه::شدد| ]][[ریشه غیر ربط::شدد| ]][[شامل این کلمه::عَضُدَک|عَضُدَکَ]] [[کلمه غیر ربط::عَضُدَک| ]] [[شامل این ریشه::عضد| ]][[ریشه غیر ربط::عضد| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::بِأَخِيک|بِأَخِيکَ]] [[کلمه غیر ربط::بِأَخِيک| ]] [[شامل این ریشه::اخو| ]][[ریشه غیر ربط::اخو| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نَجْعَل|نَجْعَلُ]] [[کلمه غیر ربط::نَجْعَل| ]] [[شامل این ریشه::جعل| ]][[ریشه غیر ربط::جعل| ]][[شامل این کلمه::لَکُمَا|لَکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::لَکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::کما| ]][[ریشه غیر ربط::کما| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::سُلْطَانا|سُلْطَاناً]] [[کلمه غیر ربط::سُلْطَانا| ]] [[شامل این ریشه::سلط| ]][[ریشه غیر ربط::سلط| ]][[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَصِلُون|يَصِلُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يَصِلُون| ]] [[شامل این ریشه::وصل| ]][[ریشه غیر ربط::وصل| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْکُمَا|إِلَيْکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::إِلَيْکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::الى| ]][[ریشه غیر ربط::الى| ]][[شامل این ریشه::کم| ]][[ریشه غیر ربط::کم| ]][[شامل این کلمه::بِآيَاتِنَا|بِآيَاتِنَا]] [[کلمه غیر ربط::بِآيَاتِنَا| ]] [[شامل این ریشه::اوى| ]][[ریشه غیر ربط::اوى| ]][[شامل این ریشه::ائى| ]][[ریشه غیر ربط::ائى| ]][[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::أَنْتُمَا|أَنْتُمَا]] [[کلمه غیر ربط::أَنْتُمَا| ]] [[شامل این ریشه::انتما| ]][[ریشه غیر ربط::انتما| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنِ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::اتّبَعَکُمَا|اتَّبَعَکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::اتّبَعَکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::تبع| ]][[ریشه غیر ربط::تبع| ]][[شامل این ریشه::کما| ]][[ریشه غیر ربط::کما| ]][[شامل این کلمه::الْغَالِبُون|الْغَالِبُونَ]] [[کلمه غیر ربط::الْغَالِبُون| ]] [[شامل این ریشه::غلب| ]][[ریشه غیر ربط::غلب| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::قَال|قَالَ]] [[کلمه غیر ربط::قَال| ]] [[شامل این ریشه::قول| ]][[ریشه غیر ربط::قول| ]][[شامل این کلمه::سَنَشُدّ|سَنَشُدُّ]] [[کلمه غیر ربط::سَنَشُدّ| ]] [[شامل این ریشه::س| ]][[ریشه غیر ربط::س| ]][[شامل این ریشه::شدد| ]][[ریشه غیر ربط::شدد| ]][[شامل این کلمه::عَضُدَک|عَضُدَکَ]] [[کلمه غیر ربط::عَضُدَک| ]] [[شامل این ریشه::عضد| ]][[ریشه غیر ربط::عضد| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::بِأَخِيک|بِأَخِيکَ]] [[کلمه غیر ربط::بِأَخِيک| ]] [[شامل این ریشه::اخو| ]][[ریشه غیر ربط::اخو| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::ک| ]][[ریشه غیر ربط::ک| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::نَجْعَل|نَجْعَلُ]] [[کلمه غیر ربط::نَجْعَل| ]] [[شامل این ریشه::جعل| ]][[ریشه غیر ربط::جعل| ]][[شامل این کلمه::لَکُمَا|لَکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::لَکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::کما| ]][[ریشه غیر ربط::کما| ]][[شامل این ریشه::ل| ]][[ریشه غیر ربط::ل| ]][[شامل این کلمه::سُلْطَانا|سُلْطَاناً]] [[کلمه غیر ربط::سُلْطَانا| ]] [[شامل این ریشه::سلط| ]][[ریشه غیر ربط::سلط| ]][[شامل این کلمه::فَلا|فَلاَ]] [[شامل این ریشه::ف| ]][[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَصِلُون|يَصِلُونَ]] [[کلمه غیر ربط::يَصِلُون| ]] [[شامل این ریشه::وصل| ]][[ریشه غیر ربط::وصل| ]][[شامل این کلمه::إِلَيْکُمَا|إِلَيْکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::إِلَيْکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::الى| ]][[ریشه غیر ربط::الى| ]][[شامل این ریشه::کم| ]][[ریشه غیر ربط::کم| ]][[شامل این کلمه::بِآيَاتِنَا|بِآيَاتِنَا]] [[کلمه غیر ربط::بِآيَاتِنَا| ]] [[شامل این ریشه::اوى| ]][[ریشه غیر ربط::اوى| ]][[شامل این ریشه::ائى| ]][[ریشه غیر ربط::ائى| ]][[شامل این ریشه::ايى| ]][[ریشه غیر ربط::ايى| ]][[شامل این ریشه::ب| ]][[ریشه غیر ربط::ب| ]][[شامل این ریشه::نا| ]][[ریشه غیر ربط::نا| ]][[شامل این کلمه::أَنْتُمَا|أَنْتُمَا]] [[کلمه غیر ربط::أَنْتُمَا| ]] [[شامل این ریشه::انتما| ]][[ریشه غیر ربط::انتما| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::مَن|مَنِ]] [[شامل این ریشه::من| ]][[شامل این کلمه::اتّبَعَکُمَا|اتَّبَعَکُمَا]] [[کلمه غیر ربط::اتّبَعَکُمَا| ]] [[شامل این ریشه::تبع| ]][[ریشه غیر ربط::تبع| ]][[شامل این ریشه::کما| ]][[ریشه غیر ربط::کما| ]][[شامل این کلمه::الْغَالِبُون|الْغَالِبُونَ]] [[کلمه غیر ربط::الْغَالِبُون| ]] [[شامل این ریشه::غلب| ]][[ریشه غیر ربط::غلب| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ نَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْکُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=خدا فرمود: «به زودی بازویت را با برادرت نیرومند خواهیم کرد و با آیاتمان برای هر دو سلطهای خواهیم نهاد. پس با آیاتمان به شما دست نخواهند یافت. شما و هر که پیرویتان کند چیرگانید.» | |-|صادقی تهرانی=خدا فرمود: «به زودی بازویت را با برادرت نیرومند خواهیم کرد و با آیاتمان برای هر دو سلطهای خواهیم نهاد. پس با آیاتمان به شما دست نخواهند یافت. شما و هر که پیرویتان کند چیرگانید.» | ||
|-|معزی=گفت زود است استوار سازم بازوی تو را به برادرت و بدهم به شما فرمانروائی تا نرسند به شما به آیتهای ما شما و هر که پیروی کند شما را هستید چیرهآیندگان | |-|معزی=گفت زود است استوار سازم بازوی تو را به برادرت و بدهم به شما فرمانروائی تا نرسند به شما به آیتهای ما شما و هر که پیروی کند شما را هستید چیرهآیندگان | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">He said, “We will strengthen your arm with your brother, and We will give you authority, so they will not touch you. By virtue of Our signs, you and those who follow you will be the triumphant.”</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/028035.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/028035.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره القصص | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::35|٣٥]] | قبلی = القصص ٣٤ | بعدی = القصص ٣٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره القصص | نزول = [[نازل شده در سال::11|١١ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::35|٣٥]] | قبلی = القصص ٣٤ | بعدی = القصص ٣٦ | کلمه = [[تعداد کلمات::17|١٧]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۳۲: | خط ۴۰: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link25 | آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link25 | آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link26 | رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۴#link26 | رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...]] | ||
خط ۴۶: | خط ۵۵: | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۵#link37 | ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۶_بخش۵#link37 | ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۱#link31 | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۶_بخش۵۱#link31 | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ «35» | |||
(خداوند) فرمود: (نگران مباش) ما بازوى تو را به واسطه (همراهى) برادرت محكم خواهيم كرد و براى شما، برترى و سلطه قرار خواهيم داد، پس به بركت آيات (و نشانههاى) ما بر شما دست نخواهند يافت (و) شما و هركس پيروىتان كند، پيروز خواهيد بود. | |||
===نکته ها=== | |||
هارون (كه در لغت، به معناى كوهنشين يا قاصد است) برادر بزرگ حضرت موسى، از انبياى بنىاسرائيل بوده و در قرآن از او ستايش شده است. | |||
حضرت موسى در انجام مأموريّتش از دو چيز مىترسيد، يكى قصاص قتل، «انى فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ» و ديگرى تكذيب حقّ، «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ» | |||
در واگذارى مسئوليّتهاى سنگين، بايد به همهى ابعاد شخص، توجّه كرد. گرچه حضرت هارون از نظر سنّ و سخن، از حضرت موسى بزرگتر و خوش بيانتر بود، ولى حضرت موسى به خاطر صفات و لياقتهاى ديگرى كه داشت، در اين مأموريّت مسئول و مأمور شد. هر چند هارون نيز پيامبر الهى بود. | |||
در شيوهى تبليغ، ارشاد، امر به معروف و نهى از منكر، گاهى بايد افراد دو نفرى يا بيشتر اقدام كنند. «فَأَرْسِلْهُ مَعِي» | |||
در امر به معروف و نهى از منكر، محور اصلى اثر كردن است؛ اگر با اشاره اثر مىكند بايد | |||
جلد 7 - صفحه 54 | |||
اشاره كرد، اگر فرياد اثر مىكند بايد فرياد زد. اگر با طومار و راهپيمايى و تحصّن و اعتصاب و تجمّع، يا تهديد و تشويق، بايد همان راه را طى كرد و به هر نحو ممكن، قلباً و لساناً و عملًا جلو مفاسد را گرفت، حتّى اگر با تكرار اثر مىكند بايد امر ونهى را تكرار كرد. | |||
===پیام ها=== | |||
1- اقرار به كمالات ديگران، خود يك كمال وارزش است. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» حضرت موسى با اين كه پيامبر اولوالعزم بود، به كمال برادرش اقرار كرد. | |||
2- بيان روان، از عوامل مؤثّر در جذب افراد وتبليغ موفّق است. «هُوَ أَفْصَحُ» | |||
3- براى ارشاد و دعوت به حقّ، از بهترينها استفاده كنيم. «هُوَ أَفْصَحُ» | |||
4- هر نيرويى را در جاى خود بكار بگيريم. «هُوَ أَفْصَحُ» (هارون داراى بيانى شيوا بود و در اين مأموريّت تبليغى، سخنرسا نقش اساسى داشت، لذا حضرت موسى از خداوند همراهى او را درخواست كرد.) | |||
5- لازم نيست كه مسئولان، در همهى كمالات، برترين باشند، بلكه بايد من حيث المجموع لايق باشند. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» (با اينكه مسئول اصلى موسى بود، ولى در بعضى جهات هارون قوىتر بود.) | |||
6- گاهى براى رفع مشكلات، بايستى خود اقدام به پيشنهاد و ارائه راهكار به مسئول مربوطه نمود. أَخِي هارُونُ ... فَأَرْسِلْهُ | |||
7- دغدغهى برنامهريزى و آيندهنگرى، با ترس و وحشت متفاوت است. «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ» | |||
8- در يك رسالت الهى، نفر دوم را نيز بايد خداوند تعيين فرمايد. «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ» همان گونه كه ما معتقديم جانشين پيامبر را نيز بايد خدا تعيين كند. | |||
9- ايمان و حمايت بستگان، در پشت گرمى مبلّغ و تأثيرگذارى او در ديگران، بسيار مؤثّر است. «أَخِي- يُصَدِّقُنِي» | |||
10- دعا ودرخواست انبيا مستجاب است. «فَأَرْسِلْهُ مَعِي- سَنَشُدُّ عَضُدَكَ» حضرتموسى از خداوند درخواست كرد تا برادرش هارون را همراه و ياور | |||
جلد 7 - صفحه 55 | |||
او قرار دهد و خداوند آن را اجابت كرد. | |||
11- بهترين نوع برادرى، برادرى در تأييد حقّ و بازوى يكديگر بودن در مسير خداوند است. «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ» | |||
12- پيروزى انبيا، در سايهى آيات الهى محقّق مىشود. «فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا» | |||
13- حتّى انبيا به اميد واطمينانِ خاطر نياز دارند. خداوند به موسى و هارون و پيروانشان وعدهى پيروزى داد و آنان را اميدوار كرد. «أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ» | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ (35) | |||
خلاصه چون موسى درخواست نمود: | |||
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ: فرمود خداى تعالى زود باشد كه محكم كنيم بازوى تو را، يعنى بيفزائيم قوت تو را به برادر تو. | |||
نكته: تفسير قوت به «يد» و شدّ آن به «عضد» جهت آنست كه كمال قوت شخص به جهت شدّت دست او است در مزاوله امور. مراد آنست كه او را ناصر و معاون تو گردانيم در نبوت و رسالت و دعوت به حق و يگانگى او. | |||
وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً: و قرار دهيم مر شما را تسلطى و غلبيّتى بر دشمنان به اظهار معجزات و حجج بينات بر ايشان فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما: پس نرسند ايشان به سوى ضرر رسانيدن شما به استيلاى آنها، يعنى بر شما مستولى نشوند و دست تغليب ايشان به شما نرسد. بِآياتِنا: (متعلق است به فعل محذوف؛ اى: اذهبا باياتنا) يعنى برويد هر دو با دلايل قدرت ما، يا به سبب آيات ما، يا مسلط گردانيديم شما را بر ايشان به آيات خود، يا ممتنع شوند از ضرر | |||
---- | |||
«1» حياة القلوب، (چ اسلاميه، 1371 هجرى)، ج 1، ص 218، باب 13 فصل دوم. و نيز بحار ج 13، ص 46، روايت 12. | |||
جلد 10 - صفحه 137 | |||
رسانيدن به شما به جهت آيات قاهره ما، يا سوگند به آيات بيّنه ما كه ايشان را بر شما دستى نباشد. أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ: شما و هر كه پيروى كند شما را، غلبه كنندگانيد بر ايشان، زيرا آيات ما غالب است و امداد و اعانت ما اولياى خود را دائم. اين غلبه، غير سلطان است، چه سلطنت به حجت است و غلبه به قهر. | |||
واقعه رفتن حضرت موسى عليه السّلام براى دعوت فرعون | |||
علامه مجلسى (رحمه اللّه) به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: فرعون هفت شهر و هفت قلعه بنا و در آنها متحصن شده بود از ترس موسى، و در ميان قلعهها، بيشهها و در آنها شيران درنده جا داده كه هر كه بىاذن او داخل شود هلاكش كنند. چون موسى از طرف حق تعالى به دروازه اول رسيد، عصا بر دروازه زد، در گشوده و داخل شد. شيران همه گريختند، همينطور به هر دروازه كه مىرسيد در، باز و شيران ذليل او مىشدند، تا رسيد به قصر فرعون، با لباس پشمى و عصائى به دست. يساول فرعون بيرون آمد، موسى فرمود: براى من اذن بطلب كه داخل مجلس فرعون شوم! التفاتى به او ننمود، حضرت موسى تكرار نمود: من رسول پروردگار عالميانم؛ گفت پروردگار عالميان ديگرى را نيافت كه تو را فرستاده؟ موسى عليه السّلام در غضب شده عصا را بر در زد، تا هر درى كه ميان او و فرعون بود همه باز، و فرعون را نظر بر حضرت افتاد گفت: بياوريد او را. | |||
چون موسى عليه السّلام داخل مجلس شد فرعون در قبه عالى نشسته بود كه هشتاد ذرع ارتفاعش بود. موسى عليه السّلام فرمود: من رسول پروردگار عالميانم. | |||
فرعون گفت: معجزهاى بياور اگر راست گوئى، حضرت موسى عصا را انداخت، مار بزرگى شد، دهان گشوده يكى بر بالاى قصر و ديگر در زير گذاشت. فرعون ديد از ميان شكمش آتش شعله مىكشد و قصد او كرده، فرعون از ترس جامههاى خود را ملوّث و فرياد استغاثه نمود. موسى عليه السّلام عصا را گرفت و فرعون قصد ايمان نمود. هامان گفت: در عين خدائى مىخواهى تابع بنده شوى! | |||
جلد 10 - صفحه 138 | |||
و اشراف او گفتند: اين مرد ساحر است «1». | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (33) وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (34) قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ (35) فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرىً وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ (36) وَ قالَ مُوسى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (37) | |||
ترجمه | |||
گفت اى پروردگار من همانا من كشتم از ايشان تنى را پس ميترسم كه بكشند مرا | |||
و برادرم هارون او فصيحتر است از من بزبان آورى پس بفرست او را با من مدد كارى كه تصديق نمايد مرا همانا من ميترسم كه تكذيب كنند مرا | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 187 | |||
گفت زود باشد كه قوى گردانيم بازوى ترا ببرادرت و قرار دهيم براى شما تسلّطى پس نخواهند رسيد بشما بسبب آيتهاى ما شما و هر كه پيروى كند شما را غالبانيد | |||
پس چون آمد آنها را موسى با آيتهاى ما كه آشكار بود گفتند نيست اين مگر جادوئى افترا زدهشده و نشنيديم اين را در پدرانمان كه پيشينيانند | |||
و گفت موسى پروردگار من داناتر است بكسى كه آمد با هدايت از نزد او و كسيكه باشد براى او عاقبت آنسراى همانا رستگار نمىشوند ستمكاران. | |||
تفسير | |||
چون حضرت موسى با دو معجزه مذكوره در آيات سابقه مأموريت براى ارشاد فرعونيان پيدا كرد عرضه داشت پروردگارا من قبلا يكنفر از آنها را كشتهام كه شرح آن مفصلا در اين سوره ذكر شد اكنون ميترسم مرا در مقابل مقتول خودشان بكشند و برادرم هارون زبانش بازتر و قدرت بيانش بيشتر از من است و اين عرض را بملاحظه عقدهئى كه در زبانش بود نمود كه در سور سابقه بيان سبب آن و رفعش بدعاء او شد و درخواست نمود كه برادرش را بمعاونت در اداء رسالت براى او اختيار فرمايد كه مصدّق و مقرّر و معين و ناصر او باشد در اقامه حجّت و دفع تهمت كه از آن خائف بود و خداوند در مقام اجابت ملتمس او فرمود كه موجبات فوّت و قدرت تو را بوسيله ارسال برادرت بكمك تو و شركت در امرت فراهم خواهيم نمود و قرار ميدهيم براى شما دو نفر سلطنت و عليه در حجت و دليل را بر فرعونيان و مطمئن باشيد كه دست قدرت و استيلاى آنها بشما نخواهد رسيد با وجود معجزات و كمكهاى غيبى كه از ما با شما خواهد شد و بالاخره شما دو نفر و كسانيكه از شما تبعيت نمودند و ايمان آوردند بر فرعون و فرعونيان غلبه خواهيد نمود و آنها نيست و نابود خواهند شد و شما وارث مال و ملكشان خواهيد شد و حضرت موسى بعد از اين مأموريت و بشارت نزد خانواده خود مراجعت نمود و واقعه را نقل فرمود و با آنها بجانب مصر رهسپار گشت و چون بدربار فرعون راه يافت و ارائه معجزات نمود او و اتباعش آنرا حمل بر سحر و شعبده و دروغ بستن بخدا نمودند و گفتند ما چنين چيزى در ميان پدران و پيشينيان خود تاكنون نشنيدهايم كه كسى بيايد و بگويد من از پيش خدا آمدهام و دستوراتى آوردهام و آنها بپذيرند و قبول كنند با آنكه از ما عاقلتر و كاملتر بودند غافل از آنكه | |||
---- | |||
جلد 4 صفحه 188 | |||
پيشينيان آنها كه عاقل و كامل بودند دعوت انبياء سلف را قبول كردند و آنها كه نكردند مانند اينها جاهل يا معاند بودند و حضرت موسى در جواب فرمود خداوند بهتر ميداند كه چه كس آمده است براى هدايت شما از نزد او و آنكه او بر حق و صادق است يا بر باطل و كاذب و نيز بهتر ميداند كه چه كس عاقبت بخير خواهد شد و بنعيم جاودانى بعد از اين سراى فانى كه مقدّمه براى انتقال بسراى باقى است خواهد رسيد مسلّم است كسانيكه بر خود و خلق ظلم نمودند بكفر و عصيان نصيبى جز حرمان ندارند در دنيا و آخرت و كلمه ردء بدون همزه و يصدّقنى بجزم و قال موسى بدون واو عاطفه و يكون بياء نيز قرائت شده است و بعضى گفتهاند بعد از ختم مكالمات خدا با موسى عليه السّلام و نيل بمنصب رسالت از همانجا بمصر رهسپار شد و خانوادهاش با گوسفندان در بيابان بودند تا چوپانى از اهل مدين بر آنها گذشت و دختر شعيب عليه السّلام را شناخت و آنها را بمدين برگرداند ولى قول اوّل كه موافق با روايت از امام باقر عليه السّلام است اوفق باعتبار و اسلم از اشكال ميباشد و در نفحات از امام صادق عليه السّلام غلبه و سلطنت موعوده خداوند را بمهابت آندو در دلهاى دشمنان و محبتشان در دلهاى دوستان تفسير فرموده است. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيكُما بِآياتِنا أَنتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الغالِبُونَ (35) | |||
خداوند فرمود زود باشد که ما محكم كنيم بازوي تو را به برادرت هارون و قرار ميدهيم از براي شما دو برادر سلطان و سلطهاي پس نميرسد بشما آسيبي بآيات ما شما دو نفر و كساني که متابعت شما را كردند بر آنها غالب ميشويد. | |||
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ كنايه از قوت قلب و نصرت و پيش رويست چنانچه از پيغمبر اكرم است که فرمود | |||
«علي مني بمنزلة هارون من موسي» | |||
که امير المؤمنين مورث قوت و نصرت و غلبه و پيش روي پيغمبر بود که گفتند اساس دين اسلام و پيش روي او بسه چيز شد. ال خديجه، خلق پيغمبر، شمشير علي. | |||
وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطاناً از امير المؤمنين (ع) است که فرمود | |||
«كنت مع الانبياء سرا و مع محمّد جهرا» | |||
و بر طبق اينکه حديث در برهان از حضرت رسالت است بامير المؤمنين فرمود | |||
«بابي انت و امي من شد اللّه به عضدي کما شد عضد موسي بهرون» | |||
و نيز حديثي روايت كرده که موقعي که موسي و هارون بر فرعون وارد شدند قبل از ورود اينکه دو، فرعون مشاهده كرد | |||
جلد 14 - صفحه 235 | |||
جواني با شمشير طلا بر او وارد شد و فرمود «اجب هذين الرجلين و الا قتلتك» فرعون خوفي پيدا كرد سپس از دربانها پرسيد اينکه جوان که بود گفتند ما غير از اينکه دو نفر كسي را مشاهده نكرديم و اينکه جوان مثال علي بود و مراد از وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطاناً علي (ع) است و نيز حديثي از برخي از اصحاب تواريخ نقل كرده که يك حني خدمت حضرت رسالت رسيد و از مسائل مشكله سؤال ميكرد که ناگاه علي (ع) وارد شد اينکه جني انقدر كوچك شد مثل گنجشك و گفت يا رسول اللّه مرا پناه ده فرمود از که گفت از اينکه جوان من خواستم كشتي نوح را غرق كنم اينکه آمد دست مرا قطع كرد و نشان داد دست قطع شده خود را و نيز ميگويد من متمرد شدم از سليمان فرستاد لشگري از جن مرا ببرند نزد او نتوانستند اينکه جوان آمد مرا مجروح و اسير كرد و برد نزد سليمان و هنوز جراحتش باقيست. | |||
اقول: اينکه نمره احاديث و لو سند معتبري بدست نياوردم لكن استبعاد هم ندارد زيرا مسلما پيغمبر مبعوث بر كافه جن و انس بود و همچنين اوصياء او و اينها تماس با اجنه داشتند و سوره جن هم در قرآن بيان دارد و مثال اينها هم در عالم مثال قبل از خلقت جن و انس بوده و كلمه «كنت مع الانبياء سرا» هم شاهد بر اينکه نوع قضايا هست. | |||
فَلا يَصِلُونَ إِلَيكُما بِآياتِنا أَنتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الغالِبُونَ آيات الهي عصاء، يد و بيضاء، انفلاق دريا و ساير آيات تسع که ميفرمايدقالبه «فِي تِسعِ آياتٍ إِلي فِرعَونَ وَ قَومِهِ» قبلا شرح شده. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 35)- خداوند نیز دعوت او را اجابت کرد، و به او اطمینان کافی داد و فرمود: «ما بازوان تو را به وسیله برادرت (هارون) محکم میکنیم» (قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ). | |||
«و برای شما (در تمام مراحل) سلطه و برتری قرار میدهیم» (وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً). | |||
کاملا مطمئن باشید «آنها به برکت آیات ما هرگز به شما دست نمییابند» (فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا). | |||
بلکه «شما و پیروانتان غالب و پیروزید» (أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ). | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۸۴: | خط ۲۷۵: | ||
[[رده:آثار اراده خدا]][[رده:افعال خدا]][[رده:وعده هاى خدا]][[رده:منشأ شکست فرعون]][[رده:وعده شکست فرعون]][[رده:منشأ شکست فرعونیان]][[رده:آثار معجزه موسى]][[رده:اجابت دعاى موسى]][[رده:تعدد معجزه موسى]][[رده:شریک رسالت موسى]][[رده:فضایل موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:منشأ اطمینان موسى]][[رده:منشأ پیروزى موسى]][[رده:منشأ رفع ترس موسى]][[رده:منشأ رفع نگرانى موسى]][[رده:منشأ سلطه موسى]][[رده:منشأ قدرت موسى]][[رده:وعده پیروزى موسى]][[رده:آثار معجزه هارون]][[رده:تعدد معجزه هارون]][[رده:فضایل هارون]][[رده:قبول همراهى هارون]][[رده:منشأ پیروزى هارون]][[رده:منشأ سلطه هارون]][[رده:منشأ قدرت هارون]][[رده:نقش هارون]][[رده:وعده پیروزى هارون]] | [[رده:آثار اراده خدا]][[رده:افعال خدا]][[رده:وعده هاى خدا]][[رده:منشأ شکست فرعون]][[رده:وعده شکست فرعون]][[رده:منشأ شکست فرعونیان]][[رده:آثار معجزه موسى]][[رده:اجابت دعاى موسى]][[رده:تعدد معجزه موسى]][[رده:شریک رسالت موسى]][[رده:فضایل موسى]][[رده:قصه موسى]][[رده:منشأ اطمینان موسى]][[رده:منشأ پیروزى موسى]][[رده:منشأ رفع ترس موسى]][[رده:منشأ رفع نگرانى موسى]][[رده:منشأ سلطه موسى]][[رده:منشأ قدرت موسى]][[رده:وعده پیروزى موسى]][[رده:آثار معجزه هارون]][[رده:تعدد معجزه هارون]][[رده:فضایل هارون]][[رده:قبول همراهى هارون]][[رده:منشأ پیروزى هارون]][[رده:منشأ سلطه هارون]][[رده:منشأ قدرت هارون]][[رده:نقش هارون]][[رده:وعده پیروزى هارون]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القصص ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره القصص ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 35 سوره قصص | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 35 سوره قصص,قصص 35,قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ نَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْکُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ,آثار اراده خدا,افعال خدا,وعده هاى خدا,منشأ شکست فرعون,وعده شکست فرعون,منشأ شکست فرعونیان,آثار معجزه موسى,اجابت دعاى موسى,تعدد معجزه موسى,شریک رسالت موسى,فضایل موسى,قصه موسى,منشأ اطمینان موسى,منشأ پیروزى موسى,منشأ رفع ترس موسى,منشأ رفع نگرانى موسى,منشأ سلطه موسى,منشأ قدرت موسى,وعده پیروزى موسى,آثار معجزه هارون,تعدد معجزه هارون,فضایل هارون,قبول همراهى هارون,منشأ پیروزى هارون,منشأ سلطه هارون,منشأ قدرت هارون,نقش هارون,وعده پیروزى هارون,آیات قرآن سوره القصص | |||
|description=قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ نَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْکُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۲۶
کپی متن آیه |
---|
قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِيکَ وَ نَجْعَلُ لَکُمَا سُلْطَاناً فَلاَ يَصِلُونَ إِلَيْکُمَا بِآيَاتِنَا أَنْتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ |
ترجمه
القصص ٣٤ | آیه ٣٥ | القصص ٣٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«سَنَشُدُّ»: محکم و استوار خواهیم کرد. قوّت و قدرت خواهیم داد. «عَضُدَ»: بازو. تقویت بازو، کنایه از تقویت و پشتیبانی شخص است. «سُلْطَاناً»: سلطه و شوکت. تسلّط و قدرت. «أَنتُمَا»: مبتدا است. «أَنتُمَا وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغَالِبُونَ»: (نگا: مجادله / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
قَالَ کَلاَّ فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا... (۲)
يَا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا... (۰) وَ وَهَبْنَا لَهُ مِنْ رَحْمَتِنَا... (۱) قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَکَ يَا... (۱) الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالاَتِ... (۰) يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لاَ... (۱) إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ... (۰) يَوْمَ لاَ يَنْفَعُ الظَّالِمِينَ... (۰) کَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَ أَنَا وَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۲۹ - ۴۲، سوره قصص
- رواياتى در ذيل آيات راجع به داستان ورود موسى (عليه السلام ) به مدين و ملاقات باشعيب (عليه السلام گشتن و...
- توضيحى در مورد تكلم خداى تعالى با موسى (عليه السلام ) در طور سينا از وراىحجاب ((شجرة ))
- وجوه مختلف در معناى جمله : ((واضمم اليك جناحك من الرهب ...)) در خطاب خداوند بهموسى (عليه السلام )
- سبب درخواست موسى (ع ) از خداوند كه هارون را به يارى اش بفرستد
- سخن فرعونيان در تكذيب موسى (عليه السلام ) و جواب آن حضرت بدانان
- مقصود فرعون از اينكه به ((هامان )) گفت : برايم برجى بساز ((لعلى اطلع الى الهموسى ))
- مراد از اينكه فرمود: فرعونيان را پيشوايانى كه به سوى آتش مى خوانند قرار داديم...
- بحث روايتى (رواياتى در ذيل برخى آيات گذشته مربوط به موسى (عليه السلام ) ودعوت او)
- گفتارى پيرامون داستانهاى موسى (عليه السلام )و هارون - در چندفصل
- ۲ آنچه از سرگذشت موسى كه در قرآن آمده است
- ۳ - مقام هارون نزد خدا و پايه عبوديت او
- ۴ - داستان موسى (عليه السلام ) در تورات عصر حاضر
تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ «35»
(خداوند) فرمود: (نگران مباش) ما بازوى تو را به واسطه (همراهى) برادرت محكم خواهيم كرد و براى شما، برترى و سلطه قرار خواهيم داد، پس به بركت آيات (و نشانههاى) ما بر شما دست نخواهند يافت (و) شما و هركس پيروىتان كند، پيروز خواهيد بود.
نکته ها
هارون (كه در لغت، به معناى كوهنشين يا قاصد است) برادر بزرگ حضرت موسى، از انبياى بنىاسرائيل بوده و در قرآن از او ستايش شده است.
حضرت موسى در انجام مأموريّتش از دو چيز مىترسيد، يكى قصاص قتل، «انى فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ» و ديگرى تكذيب حقّ، «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ»
در واگذارى مسئوليّتهاى سنگين، بايد به همهى ابعاد شخص، توجّه كرد. گرچه حضرت هارون از نظر سنّ و سخن، از حضرت موسى بزرگتر و خوش بيانتر بود، ولى حضرت موسى به خاطر صفات و لياقتهاى ديگرى كه داشت، در اين مأموريّت مسئول و مأمور شد. هر چند هارون نيز پيامبر الهى بود.
در شيوهى تبليغ، ارشاد، امر به معروف و نهى از منكر، گاهى بايد افراد دو نفرى يا بيشتر اقدام كنند. «فَأَرْسِلْهُ مَعِي»
در امر به معروف و نهى از منكر، محور اصلى اثر كردن است؛ اگر با اشاره اثر مىكند بايد
جلد 7 - صفحه 54
اشاره كرد، اگر فرياد اثر مىكند بايد فرياد زد. اگر با طومار و راهپيمايى و تحصّن و اعتصاب و تجمّع، يا تهديد و تشويق، بايد همان راه را طى كرد و به هر نحو ممكن، قلباً و لساناً و عملًا جلو مفاسد را گرفت، حتّى اگر با تكرار اثر مىكند بايد امر ونهى را تكرار كرد.
پیام ها
1- اقرار به كمالات ديگران، خود يك كمال وارزش است. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» حضرت موسى با اين كه پيامبر اولوالعزم بود، به كمال برادرش اقرار كرد.
2- بيان روان، از عوامل مؤثّر در جذب افراد وتبليغ موفّق است. «هُوَ أَفْصَحُ»
3- براى ارشاد و دعوت به حقّ، از بهترينها استفاده كنيم. «هُوَ أَفْصَحُ»
4- هر نيرويى را در جاى خود بكار بگيريم. «هُوَ أَفْصَحُ» (هارون داراى بيانى شيوا بود و در اين مأموريّت تبليغى، سخنرسا نقش اساسى داشت، لذا حضرت موسى از خداوند همراهى او را درخواست كرد.)
5- لازم نيست كه مسئولان، در همهى كمالات، برترين باشند، بلكه بايد من حيث المجموع لايق باشند. «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي» (با اينكه مسئول اصلى موسى بود، ولى در بعضى جهات هارون قوىتر بود.)
6- گاهى براى رفع مشكلات، بايستى خود اقدام به پيشنهاد و ارائه راهكار به مسئول مربوطه نمود. أَخِي هارُونُ ... فَأَرْسِلْهُ
7- دغدغهى برنامهريزى و آيندهنگرى، با ترس و وحشت متفاوت است. «إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ»
8- در يك رسالت الهى، نفر دوم را نيز بايد خداوند تعيين فرمايد. «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ» همان گونه كه ما معتقديم جانشين پيامبر را نيز بايد خدا تعيين كند.
9- ايمان و حمايت بستگان، در پشت گرمى مبلّغ و تأثيرگذارى او در ديگران، بسيار مؤثّر است. «أَخِي- يُصَدِّقُنِي»
10- دعا ودرخواست انبيا مستجاب است. «فَأَرْسِلْهُ مَعِي- سَنَشُدُّ عَضُدَكَ» حضرتموسى از خداوند درخواست كرد تا برادرش هارون را همراه و ياور
جلد 7 - صفحه 55
او قرار دهد و خداوند آن را اجابت كرد.
11- بهترين نوع برادرى، برادرى در تأييد حقّ و بازوى يكديگر بودن در مسير خداوند است. «سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ»
12- پيروزى انبيا، در سايهى آيات الهى محقّق مىشود. «فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا»
13- حتّى انبيا به اميد واطمينانِ خاطر نياز دارند. خداوند به موسى و هارون و پيروانشان وعدهى پيروزى داد و آنان را اميدوار كرد. «أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ (35)
خلاصه چون موسى درخواست نمود:
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ: فرمود خداى تعالى زود باشد كه محكم كنيم بازوى تو را، يعنى بيفزائيم قوت تو را به برادر تو.
نكته: تفسير قوت به «يد» و شدّ آن به «عضد» جهت آنست كه كمال قوت شخص به جهت شدّت دست او است در مزاوله امور. مراد آنست كه او را ناصر و معاون تو گردانيم در نبوت و رسالت و دعوت به حق و يگانگى او.
وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً: و قرار دهيم مر شما را تسلطى و غلبيّتى بر دشمنان به اظهار معجزات و حجج بينات بر ايشان فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما: پس نرسند ايشان به سوى ضرر رسانيدن شما به استيلاى آنها، يعنى بر شما مستولى نشوند و دست تغليب ايشان به شما نرسد. بِآياتِنا: (متعلق است به فعل محذوف؛ اى: اذهبا باياتنا) يعنى برويد هر دو با دلايل قدرت ما، يا به سبب آيات ما، يا مسلط گردانيديم شما را بر ايشان به آيات خود، يا ممتنع شوند از ضرر
«1» حياة القلوب، (چ اسلاميه، 1371 هجرى)، ج 1، ص 218، باب 13 فصل دوم. و نيز بحار ج 13، ص 46، روايت 12.
جلد 10 - صفحه 137
رسانيدن به شما به جهت آيات قاهره ما، يا سوگند به آيات بيّنه ما كه ايشان را بر شما دستى نباشد. أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ: شما و هر كه پيروى كند شما را، غلبه كنندگانيد بر ايشان، زيرا آيات ما غالب است و امداد و اعانت ما اولياى خود را دائم. اين غلبه، غير سلطان است، چه سلطنت به حجت است و غلبه به قهر.
واقعه رفتن حضرت موسى عليه السّلام براى دعوت فرعون
علامه مجلسى (رحمه اللّه) به سند معتبر از حضرت صادق عليه السّلام روايت نموده كه: فرعون هفت شهر و هفت قلعه بنا و در آنها متحصن شده بود از ترس موسى، و در ميان قلعهها، بيشهها و در آنها شيران درنده جا داده كه هر كه بىاذن او داخل شود هلاكش كنند. چون موسى از طرف حق تعالى به دروازه اول رسيد، عصا بر دروازه زد، در گشوده و داخل شد. شيران همه گريختند، همينطور به هر دروازه كه مىرسيد در، باز و شيران ذليل او مىشدند، تا رسيد به قصر فرعون، با لباس پشمى و عصائى به دست. يساول فرعون بيرون آمد، موسى فرمود: براى من اذن بطلب كه داخل مجلس فرعون شوم! التفاتى به او ننمود، حضرت موسى تكرار نمود: من رسول پروردگار عالميانم؛ گفت پروردگار عالميان ديگرى را نيافت كه تو را فرستاده؟ موسى عليه السّلام در غضب شده عصا را بر در زد، تا هر درى كه ميان او و فرعون بود همه باز، و فرعون را نظر بر حضرت افتاد گفت: بياوريد او را.
چون موسى عليه السّلام داخل مجلس شد فرعون در قبه عالى نشسته بود كه هشتاد ذرع ارتفاعش بود. موسى عليه السّلام فرمود: من رسول پروردگار عالميانم.
فرعون گفت: معجزهاى بياور اگر راست گوئى، حضرت موسى عصا را انداخت، مار بزرگى شد، دهان گشوده يكى بر بالاى قصر و ديگر در زير گذاشت. فرعون ديد از ميان شكمش آتش شعله مىكشد و قصد او كرده، فرعون از ترس جامههاى خود را ملوّث و فرياد استغاثه نمود. موسى عليه السّلام عصا را گرفت و فرعون قصد ايمان نمود. هامان گفت: در عين خدائى مىخواهى تابع بنده شوى!
جلد 10 - صفحه 138
و اشراف او گفتند: اين مرد ساحر است «1».
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْساً فَأَخافُ أَنْ يَقْتُلُونِ (33) وَ أَخِي هارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِساناً فَأَرْسِلْهُ مَعِي رِدْءاً يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخافُ أَنْ يُكَذِّبُونِ (34) قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجْعَلُ لَكُما سُلْطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيْكُما بِآياتِنا أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغالِبُونَ (35) فَلَمَّا جاءَهُمْ مُوسى بِآياتِنا بَيِّناتٍ قالُوا ما هذا إِلاَّ سِحْرٌ مُفْتَرىً وَ ما سَمِعْنا بِهذا فِي آبائِنَا الْأَوَّلِينَ (36) وَ قالَ مُوسى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَنْ جاءَ بِالْهُدى مِنْ عِنْدِهِ وَ مَنْ تَكُونُ لَهُ عاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ (37)
ترجمه
گفت اى پروردگار من همانا من كشتم از ايشان تنى را پس ميترسم كه بكشند مرا
و برادرم هارون او فصيحتر است از من بزبان آورى پس بفرست او را با من مدد كارى كه تصديق نمايد مرا همانا من ميترسم كه تكذيب كنند مرا
جلد 4 صفحه 187
گفت زود باشد كه قوى گردانيم بازوى ترا ببرادرت و قرار دهيم براى شما تسلّطى پس نخواهند رسيد بشما بسبب آيتهاى ما شما و هر كه پيروى كند شما را غالبانيد
پس چون آمد آنها را موسى با آيتهاى ما كه آشكار بود گفتند نيست اين مگر جادوئى افترا زدهشده و نشنيديم اين را در پدرانمان كه پيشينيانند
و گفت موسى پروردگار من داناتر است بكسى كه آمد با هدايت از نزد او و كسيكه باشد براى او عاقبت آنسراى همانا رستگار نمىشوند ستمكاران.
تفسير
چون حضرت موسى با دو معجزه مذكوره در آيات سابقه مأموريت براى ارشاد فرعونيان پيدا كرد عرضه داشت پروردگارا من قبلا يكنفر از آنها را كشتهام كه شرح آن مفصلا در اين سوره ذكر شد اكنون ميترسم مرا در مقابل مقتول خودشان بكشند و برادرم هارون زبانش بازتر و قدرت بيانش بيشتر از من است و اين عرض را بملاحظه عقدهئى كه در زبانش بود نمود كه در سور سابقه بيان سبب آن و رفعش بدعاء او شد و درخواست نمود كه برادرش را بمعاونت در اداء رسالت براى او اختيار فرمايد كه مصدّق و مقرّر و معين و ناصر او باشد در اقامه حجّت و دفع تهمت كه از آن خائف بود و خداوند در مقام اجابت ملتمس او فرمود كه موجبات فوّت و قدرت تو را بوسيله ارسال برادرت بكمك تو و شركت در امرت فراهم خواهيم نمود و قرار ميدهيم براى شما دو نفر سلطنت و عليه در حجت و دليل را بر فرعونيان و مطمئن باشيد كه دست قدرت و استيلاى آنها بشما نخواهد رسيد با وجود معجزات و كمكهاى غيبى كه از ما با شما خواهد شد و بالاخره شما دو نفر و كسانيكه از شما تبعيت نمودند و ايمان آوردند بر فرعون و فرعونيان غلبه خواهيد نمود و آنها نيست و نابود خواهند شد و شما وارث مال و ملكشان خواهيد شد و حضرت موسى بعد از اين مأموريت و بشارت نزد خانواده خود مراجعت نمود و واقعه را نقل فرمود و با آنها بجانب مصر رهسپار گشت و چون بدربار فرعون راه يافت و ارائه معجزات نمود او و اتباعش آنرا حمل بر سحر و شعبده و دروغ بستن بخدا نمودند و گفتند ما چنين چيزى در ميان پدران و پيشينيان خود تاكنون نشنيدهايم كه كسى بيايد و بگويد من از پيش خدا آمدهام و دستوراتى آوردهام و آنها بپذيرند و قبول كنند با آنكه از ما عاقلتر و كاملتر بودند غافل از آنكه
جلد 4 صفحه 188
پيشينيان آنها كه عاقل و كامل بودند دعوت انبياء سلف را قبول كردند و آنها كه نكردند مانند اينها جاهل يا معاند بودند و حضرت موسى در جواب فرمود خداوند بهتر ميداند كه چه كس آمده است براى هدايت شما از نزد او و آنكه او بر حق و صادق است يا بر باطل و كاذب و نيز بهتر ميداند كه چه كس عاقبت بخير خواهد شد و بنعيم جاودانى بعد از اين سراى فانى كه مقدّمه براى انتقال بسراى باقى است خواهد رسيد مسلّم است كسانيكه بر خود و خلق ظلم نمودند بكفر و عصيان نصيبى جز حرمان ندارند در دنيا و آخرت و كلمه ردء بدون همزه و يصدّقنى بجزم و قال موسى بدون واو عاطفه و يكون بياء نيز قرائت شده است و بعضى گفتهاند بعد از ختم مكالمات خدا با موسى عليه السّلام و نيل بمنصب رسالت از همانجا بمصر رهسپار شد و خانوادهاش با گوسفندان در بيابان بودند تا چوپانى از اهل مدين بر آنها گذشت و دختر شعيب عليه السّلام را شناخت و آنها را بمدين برگرداند ولى قول اوّل كه موافق با روايت از امام باقر عليه السّلام است اوفق باعتبار و اسلم از اشكال ميباشد و در نفحات از امام صادق عليه السّلام غلبه و سلطنت موعوده خداوند را بمهابت آندو در دلهاى دشمنان و محبتشان در دلهاى دوستان تفسير فرموده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطاناً فَلا يَصِلُونَ إِلَيكُما بِآياتِنا أَنتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الغالِبُونَ (35)
خداوند فرمود زود باشد که ما محكم كنيم بازوي تو را به برادرت هارون و قرار ميدهيم از براي شما دو برادر سلطان و سلطهاي پس نميرسد بشما آسيبي بآيات ما شما دو نفر و كساني که متابعت شما را كردند بر آنها غالب ميشويد.
قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ كنايه از قوت قلب و نصرت و پيش رويست چنانچه از پيغمبر اكرم است که فرمود
«علي مني بمنزلة هارون من موسي»
که امير المؤمنين مورث قوت و نصرت و غلبه و پيش روي پيغمبر بود که گفتند اساس دين اسلام و پيش روي او بسه چيز شد. ال خديجه، خلق پيغمبر، شمشير علي.
وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطاناً از امير المؤمنين (ع) است که فرمود
«كنت مع الانبياء سرا و مع محمّد جهرا»
و بر طبق اينکه حديث در برهان از حضرت رسالت است بامير المؤمنين فرمود
«بابي انت و امي من شد اللّه به عضدي کما شد عضد موسي بهرون»
و نيز حديثي روايت كرده که موقعي که موسي و هارون بر فرعون وارد شدند قبل از ورود اينکه دو، فرعون مشاهده كرد
جلد 14 - صفحه 235
جواني با شمشير طلا بر او وارد شد و فرمود «اجب هذين الرجلين و الا قتلتك» فرعون خوفي پيدا كرد سپس از دربانها پرسيد اينکه جوان که بود گفتند ما غير از اينکه دو نفر كسي را مشاهده نكرديم و اينکه جوان مثال علي بود و مراد از وَ نَجعَلُ لَكُما سُلطاناً علي (ع) است و نيز حديثي از برخي از اصحاب تواريخ نقل كرده که يك حني خدمت حضرت رسالت رسيد و از مسائل مشكله سؤال ميكرد که ناگاه علي (ع) وارد شد اينکه جني انقدر كوچك شد مثل گنجشك و گفت يا رسول اللّه مرا پناه ده فرمود از که گفت از اينکه جوان من خواستم كشتي نوح را غرق كنم اينکه آمد دست مرا قطع كرد و نشان داد دست قطع شده خود را و نيز ميگويد من متمرد شدم از سليمان فرستاد لشگري از جن مرا ببرند نزد او نتوانستند اينکه جوان آمد مرا مجروح و اسير كرد و برد نزد سليمان و هنوز جراحتش باقيست.
اقول: اينکه نمره احاديث و لو سند معتبري بدست نياوردم لكن استبعاد هم ندارد زيرا مسلما پيغمبر مبعوث بر كافه جن و انس بود و همچنين اوصياء او و اينها تماس با اجنه داشتند و سوره جن هم در قرآن بيان دارد و مثال اينها هم در عالم مثال قبل از خلقت جن و انس بوده و كلمه «كنت مع الانبياء سرا» هم شاهد بر اينکه نوع قضايا هست.
فَلا يَصِلُونَ إِلَيكُما بِآياتِنا أَنتُما وَ مَنِ اتَّبَعَكُمَا الغالِبُونَ آيات الهي عصاء، يد و بيضاء، انفلاق دريا و ساير آيات تسع که ميفرمايدقالبه «فِي تِسعِ آياتٍ إِلي فِرعَونَ وَ قَومِهِ» قبلا شرح شده.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 35)- خداوند نیز دعوت او را اجابت کرد، و به او اطمینان کافی داد و فرمود: «ما بازوان تو را به وسیله برادرت (هارون) محکم میکنیم» (قالَ سَنَشُدُّ عَضُدَکَ بِأَخِیکَ).
«و برای شما (در تمام مراحل) سلطه و برتری قرار میدهیم» (وَ نَجْعَلُ لَکُما سُلْطاناً).
کاملا مطمئن باشید «آنها به برکت آیات ما هرگز به شما دست نمییابند» (فَلا یَصِلُونَ إِلَیْکُما بِآیاتِنا).
بلکه «شما و پیروانتان غالب و پیروزید» (أَنْتُما وَ مَنِ اتَّبَعَکُمَا الْغالِبُونَ).
نکات آیه
۱ - پذیرفته شدن درخواست موسى (مأموریت هارون براى پشتیبانى) از سوى خداوند (و أخى هرون ... فأرسله معى ... قال سنشدّ عضدک بأخیک)
۲ - هارون بازوى موسى و مایه توان و اقتدار وى در مصاف با فرعونیان (قال سنشدّ عضدک بأخیک)
۳ - تعلق اراده الهى بر تسلّط بخشیدن به موسى و هارون(ع)، در عرصه هاى مبارزه و ناکام گردانیدن فرعون و دارودسته وى (و نجعل لکما سلطنًا فلایصلون إلیکما)
۴ - اقدام خداوند به اطمینان بخشیدن به موسى(ع) و برطرف ساختن نگرانى وى (ترس او از کشته شدن به تقاص قتل مرد قبطى) (قال ربّ إنّى قتلت منهم نفسًا ... و نجعل لکما سلطنًا فلایصلون إلیکما)
۵ - تجهیز موسى و هارون(ع) از سوى خداوند، به آیات و معجزات متعدد براى ایفاى رسالت (بئایتنا) یکى از معانى «آیة» معجزه است. بنابراین «بآیاتنا» در این جا معادل با «بمعجزاتنا» مى باشد.
۶ - قرار داشتن موسى و هارون(ع) در موضع اقتدار و تسلّط، در پرتو آیات و معجزات الهى (و نجعل لکما سلطنًا ... بئایتنا)
۷ - شکست نهایى فرعون و غلبه موسى، هارون(ع) و پیروانشان بر وى، وعده الهى به موسى در وادى طور (أنتما و من اتّبعکما الغلبون)
موضوعات مرتبط
- خدا: آثار اراده خدا ۳; افعال خدا ۴; وعده هاى خدا ۷
- فرعون: منشأ شکست فرعون ۳; وعده شکست فرعون ۷
- فرعونیان: منشأ شکست فرعونیان ۳
- موسى(ع): آثار معجزه موسى(ع) ۶; اجابت دعاى موسى(ع) ۱; تعدد معجزه موسى(ع) ۵; شریک رسالت موسى(ع) ۲; فضایل موسى(ع) ۵; قصه موسى(ع) ۱، ۲; منشأ اطمینان موسى(ع) ۴; منشأ پیروزى موسى(ع) ۳; منشأ رفع ترس موسى(ع) ۴; منشأ رفع نگرانى موسى(ع) ۴; منشأ سلطه موسى(ع) ۳، ۶; منشأ قدرت موسى(ع) ۶; وعده پیروزى موسى(ع) ۷
- هارون(ع): آثار معجزه هارون(ع) ۶; تعدد معجزه هارون(ع) ۵; فضایل هارون(ع) ۵; قبول همراهى هارون(ع) ۱; منشأ پیروزى هارون(ع) ۳; منشأ سلطه هارون(ع) ۳، ۶; منشأ قدرت هارون(ع) ۶; نقش هارون(ع) ۲; وعده پیروزى هارون(ع) ۷
منابع