ریشه فزع: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن نمودار دفعات)
جز (Move page script صفحهٔ ریشه فزع‌ را به ریشه فزع منتقل کرد)
 
(یک نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد)
خط ۲۹: خط ۲۹:
=== قاموس قرآن ===
=== قاموس قرآن ===
خوف «فَزَعَ مِنْهُ: خافَ» راغب گويد: انقباض و نفارى است از شى‏ء مخيف كه بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است. [انبیاء:103]. خوف بزرگ محزونشان نكند. [ص:22]. چون بر داود وارد شدند از آنها ترسيد. [سباء:23]. فُزِّعَ به صيغه مجهول از باب تفعيل به معنى ازاله فزع است در اقرب الموارد آمده: «فُزِّعَ عَنْ فُلانٍ: كَشَفَ عَنْهُ الْفَزَعَ» در مجمع و مفردات نيز چنين گفته است. يعنى چون ترس از قلوبشان برداشته شد گفتند: پروردگارتان چه گفت؟ [نمل:87]. گفته‏اند ذكر «فَزَع» به صيغه ماضى پس از «يُنْفَخُ» براى محقق الوقوع بودن است ظاهر معنى آن است كه: روزى كه در صور دميده شود اهل آسمان‏ها و زمين به فزع افتند مگر آنكه خدا خواهد و همه خاضعانه به سوى خدا آيند. به نظر مى‏آيد: مراد از نفخ صور نفخه دوم و زنده شدن مردگان است كه نفخه اول ظاهراً دفعى و مجالى به خوف نخواهد داد [يس:49-50]. و نيز مؤيّد آن جمله «اِلَّا مَنْ شاءَاللَّهُ» است كه در ترس نخواهند بود و آنها به احتمال قوى نيكوكارنند كه در آيه [نمل:89]. فرموده و ايضاً مؤيّد آن «وَ كُلٌ اَتَوْهُ داخِرينَ» است كه همه ترسيده و خاضعانه پيش خدا خواهند آمد. ولى آيه [زمر:68]. راجع به نفخ اول است كه همه جز آنكه خدا خواهد خواهند مرد ظاهراً مراد ملائكه‏اند كه مرگ شامل حالشان نخواهد بود شايد مراد از فزع در آيه اول مرگ باشد آنوقت نظير آيه دوم بوده و «كُلٌّ اَتَوْهُ داخِرينَ» راجع به نفخ دوم خواهد بود. واللَّه‏العالم. *** فزع چون باالى متعدى شود به معنى استغاثه آيد «فَزَعَ اِلَيْه» يعنى به او پناه برد و استغاثه كرد چون با «لام» متعدى شود معنى پناه دادن مى دهد «فَزَع له» به او پناه داد و به فريادش رسيد. مفزع: محل پناه در صحيفه سجاديه دعاى هفتم آمده:«وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِّاتِ» تو محل پناه در شدائد.
خوف «فَزَعَ مِنْهُ: خافَ» راغب گويد: انقباض و نفارى است از شى‏ء مخيف كه بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است. [انبیاء:103]. خوف بزرگ محزونشان نكند. [ص:22]. چون بر داود وارد شدند از آنها ترسيد. [سباء:23]. فُزِّعَ به صيغه مجهول از باب تفعيل به معنى ازاله فزع است در اقرب الموارد آمده: «فُزِّعَ عَنْ فُلانٍ: كَشَفَ عَنْهُ الْفَزَعَ» در مجمع و مفردات نيز چنين گفته است. يعنى چون ترس از قلوبشان برداشته شد گفتند: پروردگارتان چه گفت؟ [نمل:87]. گفته‏اند ذكر «فَزَع» به صيغه ماضى پس از «يُنْفَخُ» براى محقق الوقوع بودن است ظاهر معنى آن است كه: روزى كه در صور دميده شود اهل آسمان‏ها و زمين به فزع افتند مگر آنكه خدا خواهد و همه خاضعانه به سوى خدا آيند. به نظر مى‏آيد: مراد از نفخ صور نفخه دوم و زنده شدن مردگان است كه نفخه اول ظاهراً دفعى و مجالى به خوف نخواهد داد [يس:49-50]. و نيز مؤيّد آن جمله «اِلَّا مَنْ شاءَاللَّهُ» است كه در ترس نخواهند بود و آنها به احتمال قوى نيكوكارنند كه در آيه [نمل:89]. فرموده و ايضاً مؤيّد آن «وَ كُلٌ اَتَوْهُ داخِرينَ» است كه همه ترسيده و خاضعانه پيش خدا خواهند آمد. ولى آيه [زمر:68]. راجع به نفخ اول است كه همه جز آنكه خدا خواهد خواهند مرد ظاهراً مراد ملائكه‏اند كه مرگ شامل حالشان نخواهد بود شايد مراد از فزع در آيه اول مرگ باشد آنوقت نظير آيه دوم بوده و «كُلٌّ اَتَوْهُ داخِرينَ» راجع به نفخ دوم خواهد بود. واللَّه‏العالم. *** فزع چون باالى متعدى شود به معنى استغاثه آيد «فَزَعَ اِلَيْه» يعنى به او پناه برد و استغاثه كرد چون با «لام» متعدى شود معنى پناه دادن مى دهد «فَزَع له» به او پناه داد و به فريادش رسيد. مفزع: محل پناه در صحيفه سجاديه دعاى هفتم آمده:«وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِّاتِ» تو محل پناه در شدائد.
===ریشه‌های [[راهنما:نزدیک مکانی|نزدیک مکانی]]===
<qcloud htmlpre='ریشه_'>
من:100, هم:81, ف:60, اذ:50, لا:42, فى:41, ه:39, قول:39, ل:34, يوم:29, امن:28, قرب:24, کبر:23, اذا:23, عن:23, حزن:21, حتى:21, صور:21, ما:21, رئى:21, داود:21, قلب:21, لقى:21, لو:20, على:20, فوت:20, ها:20, سمو:20, خلد:20, ذا:20, دخل:18, نفخ:18, جىء:18, سمع:18, اخذ:18, الک:18, لئک:16, نفس:16, حرب:16, خوف:16, الا:16, خير:16, اذن:16, ب:16, کون:15, انن:15, شهو:15, سور:15, خصم:15, ارض:15, سوء:15, ملک:15, بغى:13, قوم:13, ى:13, ربب:12, بعض:12, نا:10, حسن:10, هذا:10, شىء:10, کم:10
</qcloud>


== کلمات مشتق شده در قرآن ==
== کلمات مشتق شده در قرآن ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۶ دی ۱۳۹۵، ساعت ۰۳:۵۱

تکرار در قرآن: ۶(بار)

لیست کلمات مشتق شده


در حال بارگیری...


قاموس قرآن

خوف «فَزَعَ مِنْهُ: خافَ» راغب گويد: انقباض و نفارى است از شى‏ء مخيف كه بر انسان عارض شود و آن از جنس جزع است. [انبیاء:103]. خوف بزرگ محزونشان نكند. [ص:22]. چون بر داود وارد شدند از آنها ترسيد. [سباء:23]. فُزِّعَ به صيغه مجهول از باب تفعيل به معنى ازاله فزع است در اقرب الموارد آمده: «فُزِّعَ عَنْ فُلانٍ: كَشَفَ عَنْهُ الْفَزَعَ» در مجمع و مفردات نيز چنين گفته است. يعنى چون ترس از قلوبشان برداشته شد گفتند: پروردگارتان چه گفت؟ [نمل:87]. گفته‏اند ذكر «فَزَع» به صيغه ماضى پس از «يُنْفَخُ» براى محقق الوقوع بودن است ظاهر معنى آن است كه: روزى كه در صور دميده شود اهل آسمان‏ها و زمين به فزع افتند مگر آنكه خدا خواهد و همه خاضعانه به سوى خدا آيند. به نظر مى‏آيد: مراد از نفخ صور نفخه دوم و زنده شدن مردگان است كه نفخه اول ظاهراً دفعى و مجالى به خوف نخواهد داد [يس:49-50]. و نيز مؤيّد آن جمله «اِلَّا مَنْ شاءَاللَّهُ» است كه در ترس نخواهند بود و آنها به احتمال قوى نيكوكارنند كه در آيه [نمل:89]. فرموده و ايضاً مؤيّد آن «وَ كُلٌ اَتَوْهُ داخِرينَ» است كه همه ترسيده و خاضعانه پيش خدا خواهند آمد. ولى آيه [زمر:68]. راجع به نفخ اول است كه همه جز آنكه خدا خواهد خواهند مرد ظاهراً مراد ملائكه‏اند كه مرگ شامل حالشان نخواهد بود شايد مراد از فزع در آيه اول مرگ باشد آنوقت نظير آيه دوم بوده و «كُلٌّ اَتَوْهُ داخِرينَ» راجع به نفخ دوم خواهد بود. واللَّه‏العالم. *** فزع چون باالى متعدى شود به معنى استغاثه آيد «فَزَعَ اِلَيْه» يعنى به او پناه برد و استغاثه كرد چون با «لام» متعدى شود معنى پناه دادن مى دهد «فَزَع له» به او پناه داد و به فريادش رسيد. مفزع: محل پناه در صحيفه سجاديه دعاى هفتم آمده:«وَ اَنْتَ الْمَفْزَعُ فِى الْمُلِّاتِ» تو محل پناه در شدائد.

ریشه‌های نزدیک مکانی

کلمات مشتق شده در قرآن

کلمه تعداد تکرار در قرآن
الْفَزَعُ‌ ۱
فَفَزِعَ‌ ۲
فَزَعٍ‌ ۱
فُزِّعَ‌ ۱
فَزِعُوا ۱

ریشه‌های مرتبط