الحجر ٩١: تفاوت میان نسخهها
(افزودن سال نزول) |
(←تفسیر) |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط یک کاربر دیگر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ]] [[شامل این ریشه::الذين| ]][[شامل این کلمه::جَعَلُوا|جَعَلُوا]] [[کلمه غیر ربط::جَعَلُوا| ]] [[شامل این ریشه::جعل| ]][[ریشه غیر ربط::جعل| ]][[شامل این کلمه::الْقُرْآن|الْقُرْآنَ]] [[کلمه غیر ربط::الْقُرْآن| ]] [[شامل این ریشه::قرآن| ]][[ریشه غیر ربط::قرآن| ]][[شامل این ریشه::قرء| ]][[ریشه غیر ربط::قرء| ]][[شامل این کلمه::عِضِين|عِضِينَ]] [[کلمه غیر ربط::عِضِين| ]] [[شامل این ریشه::عضو| ]][[ریشه غیر ربط::عضو| ]]'''}} | {{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::الّذِين|الَّذِينَ]] [[شامل این ریشه::الذين| ]][[شامل این کلمه::جَعَلُوا|جَعَلُوا]] [[کلمه غیر ربط::جَعَلُوا| ]] [[شامل این ریشه::جعل| ]][[ریشه غیر ربط::جعل| ]][[شامل این کلمه::الْقُرْآن|الْقُرْآنَ]] [[کلمه غیر ربط::الْقُرْآن| ]] [[شامل این ریشه::قرآن| ]][[ریشه غیر ربط::قرآن| ]][[شامل این ریشه::قرء| ]][[ریشه غیر ربط::قرء| ]][[شامل این کلمه::عِضِين|عِضِينَ]] [[کلمه غیر ربط::عِضِين| ]] [[شامل این ریشه::عضو| ]][[ریشه غیر ربط::عضو| ]]'''}} | ||
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed" | |||
!کپی متن آیه | |||
|- | |||
|الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ | |||
|} | |||
'''ترجمه ''' | '''ترجمه ''' | ||
<tabber> | <tabber> | ||
خط ۱۵: | خط ۱۸: | ||
|-|صادقی تهرانی=کسانی که قرآن را پاره پاره کردند. | |-|صادقی تهرانی=کسانی که قرآن را پاره پاره کردند. | ||
|-|معزی=آنان که گردانیدند قرآن را بخشهایی | |-|معزی=آنان که گردانیدند قرآن را بخشهایی | ||
|-|</tabber>< | |-|english=<div id="qenag">Those who made the Quran obsolete.</div> | ||
|-|</tabber> | |||
<div class="audiotable"> | |||
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/015091.mp3"></sound></div> | |||
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/015091.mp3"></sound></div> | |||
</div> | |||
{{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::91|٩١]] | قبلی = الحجر ٩٠ | بعدی = الحجر ٩٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | {{آيه | سوره = سوره الحجر | نزول = [[نازل شده در سال::3|٣ بعثت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::91|٩١]] | قبلی = الحجر ٩٠ | بعدی = الحجر ٩٢ | کلمه = [[تعداد کلمات::4|٤]] | حرف = }} | ||
===معنی کلمات و عبارات=== | ===معنی کلمات و عبارات=== | ||
خط ۲۶: | خط ۳۴: | ||
<tabber> | <tabber> | ||
المیزان= | المیزان= | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link187 | آيات ۸۵ - | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link187 | آيات ۸۵ - ۹۹ سوره حجر]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link189 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link189 | ردّ استدلال هر يك از قائلان به جبر و تفويض، به آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link190 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link190 | معناى «صفح»، و فرق آن با «عَفو»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link191 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link191 | مراد از «سَبعاً مِنَ المَثَانى» چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link193 | بيان چهار دستور به رسول خدا «ص»، در آيه شريفه]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۱#link193 | بيان چهار دستور به رسول | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link194 | مقصود از «مُقتَسِمِين»، در آیه شریفه چیست؟]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link194 | مقصود از | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link196 | مراد از «يقين» در آيه: «وَ اعبُد رَبَّكَ حَتَّى يَأتِيَكَ اليَقِين»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link197 | بحث روایتی: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link196 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link197 | | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link200 | بحثى فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن]] | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۲#link200 | بحثى فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن]] | ||
}} | |||
|-|نمونه= | |-|نمونه= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link35 | آيه ۸۵ - ۹۱]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link35 | آيه ۸۵ - ۹۱]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link36 | تفسير :]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link36 | تفسير :]] | ||
خط ۵۰: | خط ۵۵: | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link40 | ۳ - تواضع رهبر]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link40 | ۳ - تواضع رهبر]] | ||
*[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link41 | ۴ - مقتسمين چه اشخاص هستند؟]] | *[[تفسیر:نمونه جلد۱۱_بخش۵۰#link41 | ۴ - مقتسمين چه اشخاص هستند؟]] | ||
}} | |||
|-| تفسیر نور= | |||
===تفسیر نور (محسن قرائتی)=== | |||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ «90» الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ «91» | |||
(ما بر آنها عذابى مىفرستيم) همانگونه كه بر تجزيهكنندگان آيات الهى فرستاديم. آنان كه قرآن را قطعه قطعه كردند. (آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه نبود رها كردند) | |||
===نکته ها=== | |||
در تفاسير براى «الْمُقْتَسِمِينَ» سه معنا گفتهاند: | |||
1. سران كفّار هستند كه نيروهايى را در ايام حج بر سر جادهها و ورودىهاى مكّه تقسيم مىكردند، تا به مسافران بگويند كه شخصى به نام محمّد ادّعاهايى دارد، مبادا به سخنان او گوش فرادهيد و حضرت را كاهن و ساحر و مجنون معرّفى مىكردند. | |||
2. گروهى كه قرآن را در ميان خود تقسيم كردند، تا هر يك مشابه بخشى از قرآن را بياورند. | |||
3. كسانى كه به بخشى از قرآن عمل و بخشى را رها مىكردند. | |||
«عِضِينَ» يا جمع «عضه» به معناى نزاع و مشاجره است يا از «عضو» به معناى قطعهقطعه كردن مىباشد. | |||
جلد 4 - صفحه 482 | |||
===پیام ها=== | |||
1- از تاريخ عبرت بگيريم. «كَما أَنْزَلْنا» | |||
2- سنّت الهى در كيفر گناهان، ثابت و پايدار است. «كَما أَنْزَلْنا» | |||
3- كيفر كسانىكه كتب آسمانى را تجزيه مىكنند قهر الهى است. «الْمُقْتَسِمِينَ» | |||
4- تحريف و تجزيه كتب آسمانى به دست نااهلان، تازگى ندارد. «الْمُقْتَسِمِينَ» | |||
(مؤمن كسى است كه تمام قرآن را بپذيرد و بگويد «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» «1» يعنى همه آنچه نازل شده از جانب پروردگار است، نه آنكه نسبت به بعضى بىاعتنا باشد يا انكار كند.) | |||
}} | |||
|-| | |||
اثنی عشری= | |||
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) | |||
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ: آنانكه قرار دادند قرآن را جزء جزء كه ايمان آوردند به بعض آيات آن و كافر شدند به بعض آيات آن. يا نازل نموديم قرآن را بر تو چنانچه نازل فرموديم تورات و انجيل را بر يهود و نصارى، كسانى كه قرآن را جزء جزء كردند ايمان آوردند به آنچه موافق دينشان بود، و كافر شدند به آنچه مخالف بود. نزد بعضى مراد به مقتسمان شانزده نفر بودند كه وليد بن مغيره آنها را بر راههاى مكه وادار نمود در ايام موسم به هر كه مىگذشت، مىگفتند: | |||
فريب مدعى نبوت را نخوريد زيرا مجنون است. ديگرى مىگفت: ساحر است. ديگرى مىگفت: كاهن است، بدين وسيله مردم را از ايمان به پيغمبر منع مىنمودند، حق تعالى عذاب بر ايشان نازل، و به بدترين مردن هلاك | |||
جلد 7 - صفحه 148 | |||
شدند. | |||
}} | |||
|-| | |||
روان جاوید= | |||
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92) | |||
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ (93) | |||
ترجمه | |||
مدوز البتّه دو چشم خود را بسوى آنچه بهرهمند نموديم بآن اصنافى را از آنها و اندوه مخور بر ايشان و فرود آور جانبت را براى اهل ايمان | |||
و بگو همانا اين منم بيم دهنده آشكار | |||
چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 265 | |||
آنانكه گردانيدند قرآن را پارهها | |||
پس قسم بپروردگار تو هر آينه مسئول ميكنيد البته آنها را تمامى | |||
از آنچه بودند كه بجا ميآوردند. | |||
تفسير | |||
- خداوند سبحان براى گوشزد بندگان نهى فرموده است پيغمبر خود را از دوختن چشم بمال كفار چه اموال آنها اجناس و انواعى باشند و چه آنها فرق و اصنافى و بنابر اوّل ازواجا حال براى ما متّعنا است و بنابر ثانى مفعول به آنست كه اظهر است و بآن ترجمه شد چون تمام آنها در مقابل نعمت كتاب و ايمان كه خداوند باو و امّتش داده حقير و ناچيز است و نيز نهى فرمود او را از آنكه محزون و غمگين باشد از بقاء آنها بر كفر براى علاقمندى آنحضرت بقوّت و شوكت اسلام چون خداوند قادر است كه اسلام را قوّت و شوكت دهد بدون مسلمان شدن آنها و امر فرمود آنحضرت را كه تواضع و فروتنى كند با اهل ايمان اگر چه ضعيف و ناتوان باشند و بىاعتنا باشد بكفّار اگر چه قوى و توانا باشند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه قرآن باو داده شده است پس گمان كند بكسى داده شده است بهتر از آنچيزيكه باو داده شده پس بزرگ شمرده چيزيرا كه كوچك شمرده خدا و كوچك شمرده چيزى را كه بزرگ شمرده خدا و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود قريب باين مضمون كه كسيكه دلبستگى بخدا پيدا نكند از دنيا جز حسرت نبرد و كسيكه چشم بمال مردم داشته باشد گرفتارى و همّش زياد شود و خشم و غيظش ساكن نگردد و كسيكه نداند نعمت خدا را براى خود جز در خوراك و لباس ارزان شده است كار او و نزديك گشته عذاب او و كسيكه صبح كند در حاليكه غمناك باشد براى دنيا صبح نموده است در حاليكه غضبناك است بر خدا و كسيكه شكايت كند از مصيبتى كه بر او وارد شده شكايت از پروردگار خود نموده و كسيكه داخل شود در آتش از اين امّت كه قرآن خوانده از كسانى است كه بقرآن استهزاء نموده و كسيكه وارد شود بر دولتمندى و خشوع نمايد نزد او براى طلب مالش دو ثلث از دينش رفته است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه نگاه نميفرمود بآنچه در نظر او خوب ميآمد از امتعه دنيا و نيز امر فرمود آنحضرت را كه بفرمايد من با بيان كافى وافى ميترسانم شما را از غضب | |||
---- | |||
جلد 3 صفحه 266 | |||
خدا در برابر مخالفت و معصيت او و بيان ميكنم تمام معارف الهيّه و آنچه را محتاجيد شما بآن و مأمورم من بابلاغ آن بشما و آنكه در صورت اعراض عذاب بر شما نازل خواهد شد چنانچه نازل فرمود خدا عذاب را بر قسمت كنندگان و آنها آنانند كه قرآن را پاره پاره و جزء جزء نمودند و بعضى را گفتند حقّ است و بعضى را گفتند باطل است و ما ببعضى مؤمنيم و ببعضى كافريا بعضى را گفتند سحر است و بعضى را گفتند شعر است و بعضى را گفتند افسانه است و آنها يهود و نصارى بودند كه مفسرين گفتهاند يا قريش بودند كه از صادقين سلام اللّه عليهما روايت شده است و چگونگى عذاب آنها در دنيا مذكور در تواريخ و در آخرت مسطور در لوح محفوظ است و بنابراين كما انزلنا در آيه شريفه مربوط و متعلّق است به انا النذير در آيه قبل كه مراد از آن انذار از عذاب است و بعضى گفتهاند مفاد اين آيه آنستكه ما نازل نموديم كتاب را بتو چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان و بنابراين كما انزلنا مربوط است بقول خداوند و لقد آتيناك در آيات سابقه كه مراد از آن انزال كتاب است و معناى اوّل اظهر است و كلمه عضين جمع عضه بمعناى عضو و جزء است و خداوند قسم ياد فرموده بذات اقدس خود كه تمامى آنها را در معرض سؤال و پرسش كه موجب رسوائى و فضيحت و خوارى و خفت آنها گردد در آورد و مجازات فرمايد آنها را بر اعمال ناشايستهاى كه بجا ميآوردند .. | |||
}} | |||
|-| | |||
اطیب البیان= | |||
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
الَّذِينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضِينَ (91) | |||
مقتسمين كساني هستند که قرآن را تجزيه و تفريق و از هم جدا كردند که بعض آن را گرفتند و بعض آن را رها كردند. | |||
(تنبيه) ممكن است، بلكه بعيد نيست بلكه ميتوان گفت که ظاهر اينکه دو آية شريفه راجع بمخالفين باشد که تصرف در آيات قرآني كردند. | |||
جلد 12 - صفحه 73 | |||
اولا مراعات ترتيب نزول را نكردند. | |||
و ثانيا آيه اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و آيه بَلِّغ ما أُنزِلَ را که در غدير نازل شده از هم جدا كردند و يكي را در آيات راجعه بحلّيت و حرمت انعام داخل كردند و آيه تطهير را در آيات زوجات نبي داخل كردند و آيات راجعه بامر ولايت را تأويلات بارده كردند، و بعبارة ديگر قرآن را محجور كردند، چنانچه ميفرمايد: | |||
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذُوا هذَا القُرآنَ مَهجُوراً. | |||
و شاهد بر اينکه دعوي اينكه يهود و نصاري نه ايمان به پيغمبر و نه ايمان بقرآن داشتند که مقتسم قرآن باشند و قرآن را از هم جدا كنند. | |||
}} | |||
|-| | |||
برگزیده تفسیر نمونه= | |||
===برگزیده تفسیر نمونه=== | |||
{{نمایش فشرده تفسیر| | |||
] | |||
(آیه 91)- «همان تقسیم کنندگانی که قرآن (و آیات الهی) را تجزیه کردند» (الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ). | |||
آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زیانشان بود کنار گذاشتند، ولی مؤمنان راستین هیچ گونه تجزیه و تقسیم و تبعیض در میان احکام الهی قائل نیستند. | |||
}} | |||
|-|تسنیم= | |-|تسنیم= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | |||
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | *[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]] | ||
}} | |||
|-|</tabber> | |-|</tabber> | ||
خط ۹۰: | خط ۲۲۱: | ||
[[رده:اجتناب از تجزیه اسلام]][[رده:پیوستگى تعالیم اسلام]][[رده:تجزیه ناپذیرى اسلام]][[رده:ایمان به بخشى از قرآن]][[رده:اجتناب از تجزیه قرآن]][[رده:استهزاگران قرآن]][[رده:پیوستگى قرآن]][[رده:تجزیه کنندگان قرآن]][[رده:تفکیک ناپذیرى قرآن]][[رده:مفتریان به قرآن]][[رده:مکذبان قرآن]][[رده:استهزاهاى کافران قریش]][[رده:افتراهاى کافران قریش]][[رده:تهمتهاى کافران قریش]][[رده:قریش و قرآن]][[رده:کفر به بخشى از قرآن]][[رده:مسیحیان و قرآن]][[رده:یهود و قرآن]] | [[رده:اجتناب از تجزیه اسلام]][[رده:پیوستگى تعالیم اسلام]][[رده:تجزیه ناپذیرى اسلام]][[رده:ایمان به بخشى از قرآن]][[رده:اجتناب از تجزیه قرآن]][[رده:استهزاگران قرآن]][[رده:پیوستگى قرآن]][[رده:تجزیه کنندگان قرآن]][[رده:تفکیک ناپذیرى قرآن]][[رده:مفتریان به قرآن]][[رده:مکذبان قرآن]][[رده:استهزاهاى کافران قریش]][[رده:افتراهاى کافران قریش]][[رده:تهمتهاى کافران قریش]][[رده:قریش و قرآن]][[رده:کفر به بخشى از قرآن]][[رده:مسیحیان و قرآن]][[رده:یهود و قرآن]] | ||
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]] | [[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره الحجر ]] | ||
{{#seo: | |||
|title=آیه 91 سوره حجر | |||
|title_mode=replace | |||
|keywords=آیه 91 سوره حجر,حجر 91,الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ,اجتناب از تجزیه اسلام,پیوستگى تعالیم اسلام,تجزیه ناپذیرى اسلام,ایمان به بخشى از قرآن,اجتناب از تجزیه قرآن,استهزاگران قرآن,پیوستگى قرآن,تجزیه کنندگان قرآن,تفکیک ناپذیرى قرآن,مفتریان به قرآن,مکذبان قرآن,استهزاهاى کافران قریش,افتراهاى کافران قریش,تهمتهاى کافران قریش,قریش و قرآن,کفر به بخشى از قرآن,مسیحیان و قرآن,یهود و قرآن,آیات قرآن سوره الحجر | |||
|description=الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ | |||
|image=Wiki_Logo.png | |||
|image_alt=الکتاب | |||
|site_name=الکتاب | |||
}} |
نسخهٔ کنونی تا ۷ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۳:۰۱
کپی متن آیه |
---|
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ |
ترجمه
الحجر ٩٠ | آیه ٩١ | الحجر ٩٢ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«عِضِینَ»: جمع عِضَة که اصل آن عِضْوَة است، یعنی: قطعه قطعه و بخش بخش. مراد این است که به برخی از قرآن ایمان داشتند و به برخی باور نداشتند. یا این که سخنان متناقض و گوناگونی درباره آن میزدند. یا جمع عَضَة که اصل آن عَضْهَة است، به معنی: کذب و بهتان و سحر و کهانت. یعنی: قرآن را از این قبیل اشیاء میدانستند.
تفسیر
- آيات ۸۵ - ۹۹ سوره حجر
- ردّ استدلال هر يك از قائلان به جبر و تفويض، به آيه شریفه
- معناى «صفح»، و فرق آن با «عَفو»
- مراد از «سَبعاً مِنَ المَثَانى» چیست؟
- بيان چهار دستور به رسول خدا «ص»، در آيه شريفه
- مقصود از «مُقتَسِمِين»، در آیه شریفه چیست؟
- مراد از «يقين» در آيه: «وَ اعبُد رَبَّكَ حَتَّى يَأتِيَكَ اليَقِين»
- بحث روایتی: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)
- بحثى فلسفى در چگونگى تكليف و دوام آن
تفسیر نور (محسن قرائتی)
كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ «90» الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ «91»
(ما بر آنها عذابى مىفرستيم) همانگونه كه بر تجزيهكنندگان آيات الهى فرستاديم. آنان كه قرآن را قطعه قطعه كردند. (آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه نبود رها كردند)
نکته ها
در تفاسير براى «الْمُقْتَسِمِينَ» سه معنا گفتهاند:
1. سران كفّار هستند كه نيروهايى را در ايام حج بر سر جادهها و ورودىهاى مكّه تقسيم مىكردند، تا به مسافران بگويند كه شخصى به نام محمّد ادّعاهايى دارد، مبادا به سخنان او گوش فرادهيد و حضرت را كاهن و ساحر و مجنون معرّفى مىكردند.
2. گروهى كه قرآن را در ميان خود تقسيم كردند، تا هر يك مشابه بخشى از قرآن را بياورند.
3. كسانى كه به بخشى از قرآن عمل و بخشى را رها مىكردند.
«عِضِينَ» يا جمع «عضه» به معناى نزاع و مشاجره است يا از «عضو» به معناى قطعهقطعه كردن مىباشد.
جلد 4 - صفحه 482
پیام ها
1- از تاريخ عبرت بگيريم. «كَما أَنْزَلْنا»
2- سنّت الهى در كيفر گناهان، ثابت و پايدار است. «كَما أَنْزَلْنا»
3- كيفر كسانىكه كتب آسمانى را تجزيه مىكنند قهر الهى است. «الْمُقْتَسِمِينَ»
4- تحريف و تجزيه كتب آسمانى به دست نااهلان، تازگى ندارد. «الْمُقْتَسِمِينَ»
(مؤمن كسى است كه تمام قرآن را بپذيرد و بگويد «كُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا» «1» يعنى همه آنچه نازل شده از جانب پروردگار است، نه آنكه نسبت به بعضى بىاعتنا باشد يا انكار كند.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91)
الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ: آنانكه قرار دادند قرآن را جزء جزء كه ايمان آوردند به بعض آيات آن و كافر شدند به بعض آيات آن. يا نازل نموديم قرآن را بر تو چنانچه نازل فرموديم تورات و انجيل را بر يهود و نصارى، كسانى كه قرآن را جزء جزء كردند ايمان آوردند به آنچه موافق دينشان بود، و كافر شدند به آنچه مخالف بود. نزد بعضى مراد به مقتسمان شانزده نفر بودند كه وليد بن مغيره آنها را بر راههاى مكه وادار نمود در ايام موسم به هر كه مىگذشت، مىگفتند:
فريب مدعى نبوت را نخوريد زيرا مجنون است. ديگرى مىگفت: ساحر است. ديگرى مىگفت: كاهن است، بدين وسيله مردم را از ايمان به پيغمبر منع مىنمودند، حق تعالى عذاب بر ايشان نازل، و به بدترين مردن هلاك
جلد 7 - صفحه 148
شدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
لا تَمُدَّنَّ عَيْنَيْكَ إِلى ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ وَ لا تَحْزَنْ عَلَيْهِمْ وَ اخْفِضْ جَناحَكَ لِلْمُؤْمِنِينَ (88) وَ قُلْ إِنِّي أَنَا النَّذِيرُ الْمُبِينُ (89) كَما أَنْزَلْنا عَلَى الْمُقْتَسِمِينَ (90) الَّذِينَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِينَ (91) فَوَ رَبِّكَ لَنَسْئَلَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ (92)
عَمَّا كانُوا يَعْمَلُونَ (93)
ترجمه
مدوز البتّه دو چشم خود را بسوى آنچه بهرهمند نموديم بآن اصنافى را از آنها و اندوه مخور بر ايشان و فرود آور جانبت را براى اهل ايمان
و بگو همانا اين منم بيم دهنده آشكار
چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان
جلد 3 صفحه 265
آنانكه گردانيدند قرآن را پارهها
پس قسم بپروردگار تو هر آينه مسئول ميكنيد البته آنها را تمامى
از آنچه بودند كه بجا ميآوردند.
تفسير
- خداوند سبحان براى گوشزد بندگان نهى فرموده است پيغمبر خود را از دوختن چشم بمال كفار چه اموال آنها اجناس و انواعى باشند و چه آنها فرق و اصنافى و بنابر اوّل ازواجا حال براى ما متّعنا است و بنابر ثانى مفعول به آنست كه اظهر است و بآن ترجمه شد چون تمام آنها در مقابل نعمت كتاب و ايمان كه خداوند باو و امّتش داده حقير و ناچيز است و نيز نهى فرمود او را از آنكه محزون و غمگين باشد از بقاء آنها بر كفر براى علاقمندى آنحضرت بقوّت و شوكت اسلام چون خداوند قادر است كه اسلام را قوّت و شوكت دهد بدون مسلمان شدن آنها و امر فرمود آنحضرت را كه تواضع و فروتنى كند با اهل ايمان اگر چه ضعيف و ناتوان باشند و بىاعتنا باشد بكفّار اگر چه قوى و توانا باشند در كافى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود كسيكه قرآن باو داده شده است پس گمان كند بكسى داده شده است بهتر از آنچيزيكه باو داده شده پس بزرگ شمرده چيزيرا كه كوچك شمرده خدا و كوچك شمرده چيزى را كه بزرگ شمرده خدا و قمّى ره از آنحضرت نقل نموده كه چون اين آيه نازل شد پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم فرمود قريب باين مضمون كه كسيكه دلبستگى بخدا پيدا نكند از دنيا جز حسرت نبرد و كسيكه چشم بمال مردم داشته باشد گرفتارى و همّش زياد شود و خشم و غيظش ساكن نگردد و كسيكه نداند نعمت خدا را براى خود جز در خوراك و لباس ارزان شده است كار او و نزديك گشته عذاب او و كسيكه صبح كند در حاليكه غمناك باشد براى دنيا صبح نموده است در حاليكه غضبناك است بر خدا و كسيكه شكايت كند از مصيبتى كه بر او وارد شده شكايت از پروردگار خود نموده و كسيكه داخل شود در آتش از اين امّت كه قرآن خوانده از كسانى است كه بقرآن استهزاء نموده و كسيكه وارد شود بر دولتمندى و خشوع نمايد نزد او براى طلب مالش دو ثلث از دينش رفته است و در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه نگاه نميفرمود بآنچه در نظر او خوب ميآمد از امتعه دنيا و نيز امر فرمود آنحضرت را كه بفرمايد من با بيان كافى وافى ميترسانم شما را از غضب
جلد 3 صفحه 266
خدا در برابر مخالفت و معصيت او و بيان ميكنم تمام معارف الهيّه و آنچه را محتاجيد شما بآن و مأمورم من بابلاغ آن بشما و آنكه در صورت اعراض عذاب بر شما نازل خواهد شد چنانچه نازل فرمود خدا عذاب را بر قسمت كنندگان و آنها آنانند كه قرآن را پاره پاره و جزء جزء نمودند و بعضى را گفتند حقّ است و بعضى را گفتند باطل است و ما ببعضى مؤمنيم و ببعضى كافريا بعضى را گفتند سحر است و بعضى را گفتند شعر است و بعضى را گفتند افسانه است و آنها يهود و نصارى بودند كه مفسرين گفتهاند يا قريش بودند كه از صادقين سلام اللّه عليهما روايت شده است و چگونگى عذاب آنها در دنيا مذكور در تواريخ و در آخرت مسطور در لوح محفوظ است و بنابراين كما انزلنا در آيه شريفه مربوط و متعلّق است به انا النذير در آيه قبل كه مراد از آن انذار از عذاب است و بعضى گفتهاند مفاد اين آيه آنستكه ما نازل نموديم كتاب را بتو چنانچه نازل نموديم بر قسمت كنندگان و بنابراين كما انزلنا مربوط است بقول خداوند و لقد آتيناك در آيات سابقه كه مراد از آن انزال كتاب است و معناى اوّل اظهر است و كلمه عضين جمع عضه بمعناى عضو و جزء است و خداوند قسم ياد فرموده بذات اقدس خود كه تمامى آنها را در معرض سؤال و پرسش كه موجب رسوائى و فضيحت و خوارى و خفت آنها گردد در آورد و مجازات فرمايد آنها را بر اعمال ناشايستهاى كه بجا ميآوردند ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
الَّذِينَ جَعَلُوا القُرآنَ عِضِينَ (91)
مقتسمين كساني هستند که قرآن را تجزيه و تفريق و از هم جدا كردند که بعض آن را گرفتند و بعض آن را رها كردند.
(تنبيه) ممكن است، بلكه بعيد نيست بلكه ميتوان گفت که ظاهر اينکه دو آية شريفه راجع بمخالفين باشد که تصرف در آيات قرآني كردند.
جلد 12 - صفحه 73
اولا مراعات ترتيب نزول را نكردند.
و ثانيا آيه اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دِينَكُم و آيه بَلِّغ ما أُنزِلَ را که در غدير نازل شده از هم جدا كردند و يكي را در آيات راجعه بحلّيت و حرمت انعام داخل كردند و آيه تطهير را در آيات زوجات نبي داخل كردند و آيات راجعه بامر ولايت را تأويلات بارده كردند، و بعبارة ديگر قرآن را محجور كردند، چنانچه ميفرمايد:
وَ قالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذُوا هذَا القُرآنَ مَهجُوراً.
و شاهد بر اينکه دعوي اينكه يهود و نصاري نه ايمان به پيغمبر و نه ايمان بقرآن داشتند که مقتسم قرآن باشند و قرآن را از هم جدا كنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 91)- «همان تقسیم کنندگانی که قرآن (و آیات الهی) را تجزیه کردند» (الَّذِینَ جَعَلُوا الْقُرْآنَ عِضِینَ).
آنچه به سودشان بود گرفتند و آنچه به زیانشان بود کنار گذاشتند، ولی مؤمنان راستین هیچ گونه تجزیه و تقسیم و تبعیض در میان احکام الهی قائل نیستند.
نکات آیه
۱- یهود و نصارا، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام، به التقاط گراییده و به برخى از آیات قرآن ایمان آوردند و به برخى دیگر کفر ورزیدند. (الذین جعلوا القرءان عضین) «عضین» جمع «عضة» است و «عضة» به معناى جزء مى باشد و تجزیه در پذیرش معارف دین در شأن اهل کتاب است; چون کافران و مشرکان اصل دیانت الهى را قبول نداشتند; چنان که خداوند اهل کتاب را به همین وصف توصیف فرمود: «...و یقولون نؤمن ببعض و نکفر ببعض...» (سوره نساء، آیه ۱۵۰).
۲- کفار قریش، پس از نزول قرآن و ظهور اسلام، آیات قرآن را به چند دسته تقسیم کرده و هر دسته را با تهمت و افترا و ترفندهاى گوناگون، به استهزا گرفته و منکر شدند. (المقتسمین. الذین جعلوا القرءان عضین) برداشت فوق مبتنى بر این است که مقصود از این آیه و آیه قبل - چنان که در شأن نزولها آمده است - کفار قریش باشد که همگى (حدود ۱۶ نفر) به شکلهاى گوناگون به هلاکت رسیدند.
۳- اسلام و معارف و آموزه هاى قرآن، مجموعه اى به هم پیوسته، مرتبط و غیر قابل تفکیک و التقاط (المقتسمین. الذین جعلوا القرءان عضین)
۴- لزوم ایمان به مجموعه معارف و آموزه هاى قرآن و اسلام و پرهیز از هرگونه تجزیه و التقاط در آن (المقتسمین. الذین جعلوا القرءان عضین)
روایات و احادیث
۵- «عن إبن عباس قال: سأل رجل رسول الله(ص) «...الذین جعلوا القرآن عضین» قال: آمنوا ببعض و کفروا ببعض;[۱] از ابن عباس روایت شده است که مردى از رسول خدا(ص) درباره سخن خداوند «الذین جعلوا القرآن عضین» سؤال کرد، حضرت فرمود: به بعضى از [قرآن] ایمان مى آورند و نسبت به بعض دیگر آن کافر مى شوند».
۶- «عن أبى جعفر(ع) و أبى عبدالله(ع) عن قوله: «الذین جعلوا القرآن عضین» قال: هم قریش;[۲] از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) درباره سخن خداوند «الذین جعلوا القرآن عضین» روایت شده است که فرمودند: آنان قریش بودند».
موضوعات مرتبط
- اسلام: اجتناب از تجزیه اسلام ۴; پیوستگى تعالیم اسلام ۳; تجزیه ناپذیرى اسلام ۳
- ایمان: ایمان به بخشى از قرآن ۱، ۵
- قرآن: اجتناب از تجزیه قرآن ۴; استهزاگران قرآن ۲، ۵; پیوستگى قرآن ۳; تجزیه کنندگان قرآن ۱، ۶; تفکیک ناپذیرى قرآن ۳; مفتریان به قرآن ۲; مکذبان قرآن ۲
- قریش: استهزاهاى کافران قریش ۲; افتراهاى کافران قریش ۲; تهمتهاى کافران قریش ۲; قریش و قرآن ۶
- کفر: کفر به بخشى از قرآن ۱، ۵
- مسیحیان: مسیحیان و قرآن ۱
- یهود: یهود و قرآن ۱
منابع