النساء ١٠٤: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
(افزودن سال نزول)
(افزودن جزییات آیه)
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَهِنُوا|تَهِنُوا]] [[کلمه غیر ربط::تَهِنُوا| ]] [[شامل این ریشه::وهن‌| ]][[ریشه غیر ربط::وهن‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::ابْتِغَاء|ابْتِغَاءِ]] [[کلمه غیر ربط::ابْتِغَاء| ]] [[شامل این ریشه::بغى‌| ]][[ریشه غیر ربط::بغى‌| ]][[شامل این کلمه::الْقَوْم|الْقَوْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْقَوْم| ]] [[شامل این ریشه::قوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::قوم‌| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::تَکُونُوا|تَکُونُوا]] [[کلمه غیر ربط::تَکُونُوا| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::تَأْلَمُون|تَأْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَأْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::الم‌| ]][[ریشه غیر ربط::الم‌| ]][[شامل این کلمه::فَإِنّهُم|فَإِنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَإِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَأْلَمُون|يَأْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَأْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::الم‌| ]][[ریشه غیر ربط::الم‌| ]][[شامل این کلمه::کَمَا|کَمَا]] [[کلمه غیر ربط::کَمَا| ]] [[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[ریشه غیر ربط::ما| ]][[شامل این کلمه::تَأْلَمُون|تَأْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَأْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::الم‌| ]][[ریشه غیر ربط::الم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::تَرْجُون|تَرْجُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَرْجُون| ]] [[شامل این ریشه::رجو| ]][[ریشه غیر ربط::رجو| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَرْجُون|يَرْجُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَرْجُون| ]] [[شامل این ریشه::رجو| ]][[ریشه غیر ربط::رجو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::عَلِيما|عَلِيماً]] [[کلمه غیر ربط::عَلِيما| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::حَکِيما|حَکِيماً]] [[کلمه غیر ربط::حَکِيما| ]] [[شامل این ریشه::حکم‌| ]][[ریشه غیر ربط::حکم‌| ]]'''}}
{{قاب | متن = '''[[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::تَهِنُوا|تَهِنُوا]] [[کلمه غیر ربط::تَهِنُوا| ]] [[شامل این ریشه::وهن‌| ]][[ریشه غیر ربط::وهن‌| ]][[شامل این کلمه::فِي|فِي‌]] [[شامل این ریشه::فى‌| ]][[شامل این کلمه::ابْتِغَاء|ابْتِغَاءِ]] [[کلمه غیر ربط::ابْتِغَاء| ]] [[شامل این ریشه::بغى‌| ]][[ریشه غیر ربط::بغى‌| ]][[شامل این کلمه::الْقَوْم|الْقَوْمِ‌]] [[کلمه غیر ربط::الْقَوْم| ]] [[شامل این ریشه::قوم‌| ]][[ریشه غیر ربط::قوم‌| ]][[شامل این کلمه::إِن|إِنْ‌]] [[شامل این ریشه::ان‌| ]][[شامل این کلمه::تَکُونُوا|تَکُونُوا]] [[کلمه غیر ربط::تَکُونُوا| ]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[ریشه غیر ربط::کون‌| ]][[شامل این کلمه::تَأْلَمُون|تَأْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَأْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::الم‌| ]][[ریشه غیر ربط::الم‌| ]][[شامل این کلمه::فَإِنّهُم|فَإِنَّهُمْ‌]] [[کلمه غیر ربط::فَإِنّهُم| ]] [[شامل این ریشه::انن‌| ]][[ریشه غیر ربط::انن‌| ]][[شامل این ریشه::ف‌| ]][[ریشه غیر ربط::ف‌| ]][[شامل این ریشه::هم‌| ]][[ریشه غیر ربط::هم‌| ]][[شامل این کلمه::يَأْلَمُون|يَأْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَأْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::الم‌| ]][[ریشه غیر ربط::الم‌| ]][[شامل این کلمه::کَمَا|کَمَا]] [[کلمه غیر ربط::کَمَا| ]] [[شامل این ریشه::ک‌| ]][[ریشه غیر ربط::ک‌| ]][[شامل این ریشه::ما| ]][[ریشه غیر ربط::ما| ]][[شامل این کلمه::تَأْلَمُون|تَأْلَمُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَأْلَمُون| ]] [[شامل این ریشه::الم‌| ]][[ریشه غیر ربط::الم‌| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::تَرْجُون|تَرْجُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::تَرْجُون| ]] [[شامل این ریشه::رجو| ]][[ریشه غیر ربط::رجو| ]][[شامل این کلمه::مِن|مِنَ‌]] [[شامل این ریشه::من‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهِ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::مَا|مَا]] [[شامل این ریشه::ما| ]][[شامل این کلمه::لا|لاَ]] [[شامل این ریشه::لا| ]][[شامل این کلمه::يَرْجُون|يَرْجُونَ‌]] [[کلمه غیر ربط::يَرْجُون| ]] [[شامل این ریشه::رجو| ]][[ریشه غیر ربط::رجو| ]][[شامل این کلمه::وَ|وَ]] [[شامل این ریشه::و| ]][[شامل این کلمه::کَان|کَانَ‌]] [[شامل این ریشه::کون‌| ]][[شامل این کلمه::اللّه|اللَّهُ‌]] [[کلمه غیر ربط::اللّه| ]] [[شامل این ریشه::الله‌| ]][[ریشه غیر ربط::الله‌| ]][[شامل این ریشه::اله‌| ]][[ریشه غیر ربط::اله‌| ]][[شامل این ریشه::وله‌| ]][[ریشه غیر ربط::وله‌| ]][[شامل این کلمه::عَلِيما|عَلِيماً]] [[کلمه غیر ربط::عَلِيما| ]] [[شامل این ریشه::علم‌| ]][[ریشه غیر ربط::علم‌| ]][[شامل این کلمه::حَکِيما|حَکِيماً]] [[کلمه غیر ربط::حَکِيما| ]] [[شامل این ریشه::حکم‌| ]][[ریشه غیر ربط::حکم‌| ]]'''}}
 
{| class="ayeh-table mw-collapsible mw-collapsed"
 
  !کپی متن آیه
|-
|وَ لاَ تَهِنُوا فِي‌ ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ‌ إِنْ‌ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ‌ فَإِنَّهُمْ‌ يَأْلَمُونَ‌ کَمَا تَأْلَمُونَ‌ وَ تَرْجُونَ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ يَرْجُونَ‌ وَ کَانَ‌ اللَّهُ‌ عَلِيماً حَکِيماً
|}
'''ترجمه '''
'''ترجمه '''
<tabber>
<tabber>
خط ۱۵: خط ۱۸:
|-|صادقی تهرانی=و در پی‌جویی مجدانه‌ی این دشمنان سستی نورزید. اگر شما درد می‌کشید، آنان (نیز) همان گونه که شما درد می‌کشید، درد می‌کشند؛ حال آنکه شما چیزی از خدا امید دارید که آنها امید ندارند. و خدا همواره بس دانای فرزانه بوده است.
|-|صادقی تهرانی=و در پی‌جویی مجدانه‌ی این دشمنان سستی نورزید. اگر شما درد می‌کشید، آنان (نیز) همان گونه که شما درد می‌کشید، درد می‌کشند؛ حال آنکه شما چیزی از خدا امید دارید که آنها امید ندارند. و خدا همواره بس دانای فرزانه بوده است.
|-|معزی=سستی مورزید در جستجوی دشمن اگر رنج می‌کشید همانا رنج می‌برند ایشان چنانکه رنج می‌برید شما و امید دارید از خدا آنچه را امید ندارند و خدا است دانای حکیم‌
|-|معزی=سستی مورزید در جستجوی دشمن اگر رنج می‌کشید همانا رنج می‌برند ایشان چنانکه رنج می‌برید شما و امید دارید از خدا آنچه را امید ندارند و خدا است دانای حکیم‌
|-|</tabber><br />
|-|english=<div id="qenag">And do not falter in the pursuit of the enemy. If you are aching, they are aching as you are aching, but you expect from Allah what they cannot expect. Allah is Knowledgeable and Wise.</div>
|-|</tabber>
<div class="audiotable">
<div id="quran_sound">ترتیل: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/parhizgar/004104.mp3"></sound></div>
<div id="trans_sound">ترجمه: <sound src="http://dl.bitan.ir/quran/makarem/004104.mp3"></sound></div>
</div>
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::104|١٠٤]] | قبلی = النساء ١٠٣ | بعدی = النساء ١٠٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::25|٢٥]] | حرف =  }}
{{آيه | سوره = سوره النساء | نزول = [[نازل شده در سال::20|٨ هجرت]] | نام = [[شماره آیه در سوره::104|١٠٤]] | قبلی = النساء ١٠٣ | بعدی = النساء ١٠٥  | کلمه = [[تعداد کلمات::25|٢٥]] | حرف =  }}
===معنی کلمات و عبارات===
===معنی کلمات و عبارات===
خط ۲۷: خط ۳۵:


</div>
</div>
== نزول ==
'''محل نزول:'''
این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. <ref> طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.</ref>
'''شأن نزول:'''<ref> محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴..</ref>
«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و عكرمة گويند: اين آيه درباره اهل احد نازل گرديده، هنگامى كه بر سر مسلمين آنچه نبايد برسد، رسيده بود. پيامبر بالاى كوه رفت و ابوسفيان آمد و گفت: يا محمّد، يوم لنا و يوم لكم يعنى يك روز نوبت ما بوده و يك روز هم نوبت شما است.
رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جواب او را بدهند، مسلمين گفتند: اى ابوسفيان، كشته هاى ما در بهشت هستند و كشته هاى شما در دوزخ مى باشند و با هم برابر نيستند. ابوسفيان گفت: ما بت عزّى داريم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگوئيد خداوند مولاى ما و مولاى شما است، ابوسفيان گفت: بت ما بنام هبل خيلى بزرگ است. پيامبر فرمود: بگوئيد كه خداوند اعلى و اجل از همه است. ابوسفيان گفت: وعده ما و شما در بدرالصغرى است.<ref> مقاتل حيان گويد: اين آية بعد از واقعه احد آمد، آنگاه كه حمزه و جماعتى از مسلمين كشته شده و ابوسفيان و قوم او رفته بودند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: بعد از چند روز آنان را تعقيب كنيد و جنگ را دوباره شروع نمائيد. مؤمنين از جراحات خويش مى ناليدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس اين آية نازل گرديد.</ref><ref> در تفسير برهان از على بن ابراهيم روايت شده كه قريش بعد از غزوه احد در فكر افتادند كه برگردند و مسلمين را تعقيب نمايند و مدينه را غارت كنند. پيامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود كيست كه ما را از وضع لشكر دشمن خبر داده و مطلع سازد كسى پاسخ نداد در اين ميان على از جا برخاست و گفت يا رسول الله من خبر آن‌ها را براى شما مى آورم. پيامبر فرمود: يا على برو، اگر آن‌ها را ديدى كه بر اسب‌هاى خود سوار شده و شترها را رها كرده اند، بدان كه قصد ما را نموده و به طرف مدينه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسب‌ها را رها كرده اند، بدان كه قصد مكه را دارند و به سوى مدينه نخواهند آمد. على با وجود بر جراحات و زخم‌هائى كه بر بدن داشت به صوب مأموريت رهسپار گرديد و نزديك لشكر دشمن كه رسيد، آنها را ديد كه بر شتران سوار شده اند و اسب‌ها را كنار گذاشته اند. لذا مراجعت كرد و خبر آن‌ها را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. معلوم شد كه لشكريان قريش مرعوب گرديده و از آمدن به مدينه جهت غارت منصرف شده اند و قصد مراجعت بسوى مكه را دارند در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: يا محمد خداوند فرمان مي‌دهد كه لشكر دشمن را دنبال كنى و كسانى كه بايد با تو در اين تعقيب شركت نمايند. بايد از افرادى باشند كه در جنگ احد به آن‌ها جراحتى وارد آمده باشد و اگر كسانى كه به آن‌ها جراحتى وارد نيامده در اين تعقيب شركت ننمايند. لذا بعد از اين فرمان اصحابى كه در جنگ احد جراحت و زخم ديده بودند، در صدد مداواى زخم‌هاى خود برآمدند تا در فرمان مزبور شركت نمايند سپس اين آية نازل گرديد چنان كه شرح مفصل آن در شأن و نزول آيه ۱۷۲ سوره آل عمران نيز آمده است.</ref>


== تفسیر ==
== تفسیر ==
<tabber>
<tabber>
المیزان=
المیزان=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:المیزان جلد۵_بخش۶#link1 | تفسیر آیات]]
}}
|-|نمونه=
|-|نمونه=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۳#link96 | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:نمونه جلد۴_بخش۳۳#link96 | تفسیر آیات]]
}}
|-| تفسیر نور=
===تفسیر نور (محسن قرائتی)===
{{ نمایش فشرده تفسیر|
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «104»
و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مى‌كشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مى‌بريد رنج مى‌برند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است.
----
«1». وسائل، ج 5، ص 488.
«2». كافى، ج 3، ص 394.
جلد 2 - صفحه 150
===نکته ها===
پس از جنگ احد، ابوسفيان بالاى كوه احد رفت و شعار داد كه پيروزى ما در مقابل شكست سال گذشته در جنگ بدر بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: شهداى ما در بهشتند و كشته‌هاى شما در دوزخ.
آنان شعار دادند: «انّ لنا العزّى و لا عزّى لكم» ما بت عُزّى داريم ولى شما نداريد، مسلمانان پاسخ دادند: «اللّه مولانا و لا مولى لكم» خداوند مولاى ماست ولى شما مولى نداريد.
آنگاه كفّار به نام بت هُبَل شعار دادند: «اعلُ هُبَل» سر بلند باد بت هُبَل. مسلمانان در پاسخ فرياد زدند: «اللّه اعلى‌ و اجلّ» خداوند بالاتر و جليل‌تر است. پس از نزول اين آيه، پيامبر فرمان بسيج عمومى (حتّى زخميان) را صادر كرد، تا با اين حركت، فكر بازگشت كفّار از سرشان بيرون رود.
===پیام ها===
1- مسلمانان بايد روحيّه‌ى قوى داشته باشند و شكست‌هاى موردى (مثل احد) آنان را سست نكند. «وَ لا تَهِنُوا»
2- به جاى موضع تدافعى، در تعقيب دشمن و در حالت تهاجمى باشيد. «لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ»
3- از عوامل روحيّه گرفتن مؤمنان، مقايسه‌ى دردهاى خود با رنج ديگران و اميد و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست. «فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ»
4- با همه‌ى آسيب‌ها و تلخى‌هاى جنگ، شما پيروزيد، چون اميد به الطاف الهى داريد. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»
5- مسلمانان، اميدهاى گونه‌گون از خدا دارند. اميد به امدادهاى غيبى، پيروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداش‌هاى معنوى و امثال آن. (مورد اميد در آيه ذكر نشده و هر اميدى را شامل مى‌شود). «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»
6- اميد، بزرگ‌ترين اهرم حركت و سرمايه‌ى روحى رزمنده است. يا شهادت و سعادت، يا پيروزى. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ»
جلد 2 - صفحه 151
7- رنج و مشقّت مؤمنان در جنگ‌ها، در مدار علم و حكمت خداوند است و لذا از آن جلوگيرى نمى‌كند. «عَلِيماً حَكِيماً»
}}
|-|
اثنی عشری=
===تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)
شأن نزول: عكرمه روايت نموده كه در غزوه «حمر الاسد»، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از جنگ احد مى‌خواست ابو سفيان را تعاقب نمايد، و صحابه از جراحات متألم بودند؛ آيه شريفه نازل شد:
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ‌: و سستى مكنيد و ضعف مورزيد در طلب كفار و حرب با آنها، إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ‌: اگر هستيد شما كه متألم و دردمند شده‌ايد از جراحات، فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ‌: پس بدرستى كه كافران نيز متألم شدند و زخم خورده، همچنان كه شما دردمنديد، وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ‌: و شما با وجود الم اميد داريد از خداوند سبحان، ما لا يَرْجُونَ‌: آنچه ايشان اميد ندارند از ثواب آخرت و نصرت در دنيا. اين الزام ايشان است در ثبات قدم به معركه جهاد و تقريع بر قدرت ايشان در آن، به آنكه ضرر قتال داير است بين الفريقين، و مختص به شما نيست، و معذلك شما اميدواريد از خدا به اظهار دين اسلام و استحقاق ثواب كه دشمنان اميد به اين ندارند. پس سزاوار آنست كه رغبت شما از ايشان بيشتر باشد در حرب و صبر شما بر آن اكثر. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خداوند دانا به ضماير و اعمال شما محكم كار در امر و نهى، و جز بر وفق حكمت، امر نفرمايد و نهى نمى‌نمايد. پس مطيع اوامر و نواهى او شويد. و تفصيل اين، در سوره آل عمران گذشت.
تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 561
}}
|-|
روان جاوید=
===تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)
ترجمه‌
و سستى مكنيد در طلب آن جماعت اگر هستيد كه تالم داريد پس همانا آنان‌
----
جلد 2 صفحه 118
در الم ميباشند چنانچه شما در الميد و اميد داريد شما از خدا آنچه را كه اميد ندارند آنها و باشد خدا داناى درست كردار.
تفسير
خلاصه ظاهر آيه شريفه آنستكه در تعقيب دشمن كوتاهى نكنيد اگر چه در الم و زحمت سفر و جراحت جنگ باشيد زيرا كه آنها هم مانند شما خسته و متألم و مجروحند پس قوه شما نسبت بآنها تفاوتى نكرده و نبايد از فتح و ظفر بر آنها در صورت خستگى و جراحت مأيوس باشيد بلكه شما اولى از آنها در ثبات قدم هستيد زيرا كه از طرف خداوند بشما وعده فتح و ظفر داده شده است و بآنها داده نشده و شما اميد بهشت داريد و آنها ندارند با وصف اين در طلب شما كوتاهى ننمودند و تا توانستند ثبات قدم بخرج دادند و خداوند عالم بمصالح شما است و اوامرش از روى حكمت است كه شما را به تعقيب كفار و ثبات قدم در دين و نصرت اسلام امر مى‌فرمايد و قمى ره فرموده كه چون حضرت ختمى مرتبت از جنگ احد مراجعت فرمود و داخل مدينه شد جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا محمد خدا امر فرموده است كه كفار را تعقيب فرمائى و با تو بيرون نيايد مگر كسيكه در جنگ مجروح شده و پيغمبر (ص) امر فرمود كه منادى ندا كرد كه از مهاجر و انصار هر كس مجروح است بايد بيرون آيد و هر كس سالم است بايد در مدينه بماند و اصحاب اطاعت نموده ضماد بر جراحات خودشان ميگذاردند و حركت ميكردند پس اين آيه نازل شد.
}}
|-|
اطیب البیان=
===اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)===
{{نمایش فشرده تفسیر|
وَ لا تَهِنُوا فِي‌ ابتِغاءِ القَوم‌ِ إِن‌ تَكُونُوا تَألَمُون‌َ فَإِنَّهُم‌ يَألَمُون‌َ كَما تَألَمُون‌َ وَ تَرجُون‌َ مِن‌َ اللّه‌ِ ما لا يَرجُون‌َ وَ كان‌َ اللّه‌ُ عَلِيماً حَكِيماً (104)
و سستي‌ نكنيد ‌در‌ طلب‌ دشمن‌ ‌اگر‌ الم‌ و مصيبتي‌ ‌از‌ جراحات‌ و قتل‌ و خستگي‌
جلد 5 - صفحه 191
بشما وارد ‌شده‌ بدشمن‌ ‌هم‌ وارد ‌شده‌ و ‌شما‌ اميد نصرت‌ و فيروزي‌ ‌از‌ طرف‌ خداوند داريد و ‌آنها‌ اميد بجايي‌ و پناهي‌ ندارند و خداوند عالم‌ ‌است‌ بحال‌ ‌شما‌ و موافقت‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌شما‌ ‌را‌ اعانت‌ ميكند.
‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ نظير ‌آيه‌ سابقه‌ ‌در‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌است‌ إِن‌ يَمسَسكُم‌ قَرح‌ٌ فَقَد مَس‌َّ القَوم‌َ قَرح‌ٌ مِثلُه‌ُ الاية ‌آيه‌ 140.
وَ لا تَهِنُوا و هن‌ بمعني‌ ضعف‌ و خستگي‌ و سستي‌ ‌است‌ نبايد مجاهدين‌ اظهار ضعف‌ كنند زيرا ‌اگر‌ دشمن‌ حس‌ّ ضعف‌ ‌در‌ مسلمين‌ كرد چيره‌ ميشود و ‌اينکه‌ موجب‌ جبن‌ ميشود و منافي‌ ‌با‌ شجاعت‌ ‌است‌.
فِي‌ ابتِغاءِ القَوم‌ِ مراد ‌از‌ قوم‌ كفار و مشركين‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ ميدان‌ محاربه‌ آمده‌اند إِن‌ تَكُونُوا تَألَمُون‌َ دفع‌ دخل‌ ‌است‌ كانّه‌ ميفرمايد ‌اگر‌ منشأ ضعف‌ و سستي‌ ‌شما‌ آلاميست‌ ‌که‌ ‌از‌ مشركين‌ بشما متوجه‌ ‌شده‌ ‌از‌ كشته‌ شدن‌ ‌ يا ‌ مجروح‌ شدن‌ ‌ يا ‌ خستگي‌ و امثال‌ اينها بدانيد فَإِنَّهُم‌ يَألَمُون‌َ ‌آنها‌ ‌هم‌ بدست‌ ‌شما‌ مقتول‌ و مجروح‌ و خسته‌ شده‌اند كَما تَألَمُون‌َ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌شما‌ شده‌ايد بعلاوه‌ چيزي‌ ‌در‌ ‌شما‌ هست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ فاقد هستند و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ وَ تَرجُون‌َ مِن‌َ اللّه‌ِ ‌اگر‌ كشته‌ شويد بفيض‌ شهادت‌ و بهشت‌ نائل‌ و ‌اگر‌ فاتح‌ شديد ترويج‌ دين‌ ‌شده‌ و بمثوبات‌ الهي‌ واصل‌ ما لا يَرجُون‌َ ولي‌ ‌آنها‌ ‌اگر‌ كشته‌ شوند بجهنم‌ واصل‌ و ‌اگر‌ مجروح‌ گردند بنكبت‌ دچار ميشوند.
وَ كان‌َ اللّه‌ُ عَلِيماً حَكِيماً مكرر تفسير ‌شده‌ و احتياج‌ ببيان‌ ندارد.
192
}}
|-|
برگزیده تفسیر نمونه=
===برگزیده تفسیر نمونه===
{{نمایش فشرده تفسیر|
}}
|-|تسنیم=
|-|تسنیم=
{{ نمایش فشرده تفسیر|
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
*[[تفسیر:تسنیم | تفسیر آیات]]
|-|نور=
}}
*[[تفسیر:نور  | تفسیر آیات]]
 
|-|</tabber>
|-|</tabber>


خط ۱۰۷: خط ۲۴۴:
[[رده:اسلام]][[رده:امیدوارى]][[رده:تقویت روحیه]][[رده:جنگ]][[رده:خدا]][[رده:سختى]][[رده:علم]][[رده:کافران]][[رده:مسلمانان]][[رده:مؤمنان]]
[[رده:اسلام]][[رده:امیدوارى]][[رده:تقویت روحیه]][[رده:جنگ]][[رده:خدا]][[رده:سختى]][[رده:علم]][[رده:کافران]][[رده:مسلمانان]][[رده:مؤمنان]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النساء ]]
[[رده:آیات قرآن]] [[رده:سوره النساء ]]
{{#seo:
|title=آیه 104 سوره نساء
|title_mode=replace
|keywords=آیه 104 سوره نساء,نساء 104,وَ لاَ تَهِنُوا فِي‌ ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ‌ إِنْ‌ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ‌ فَإِنَّهُمْ‌ يَأْلَمُونَ‌ کَمَا تَأْلَمُونَ‌ وَ تَرْجُونَ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ يَرْجُونَ‌ وَ کَانَ‌ اللَّهُ‌ عَلِيماً حَکِيماً,اسلام,امیدوارى,تقویت روحیه,جنگ,خدا,سختى,علم,کافران,مسلمانان,مؤمنان,آیات قرآن سوره النساء
|description=وَ لاَ تَهِنُوا فِي‌ ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ‌ إِنْ‌ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ‌ فَإِنَّهُمْ‌ يَأْلَمُونَ‌ کَمَا تَأْلَمُونَ‌ وَ تَرْجُونَ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ يَرْجُونَ‌ وَ کَانَ‌ اللَّهُ‌ عَلِيماً حَکِيماً
|image=Wiki_Logo.png
|image_alt=الکتاب
|site_name=الکتاب
}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ دی ۱۳۹۹، ساعت ۰۴:۵۰

کپی متن آیه
وَ لاَ تَهِنُوا فِي‌ ابْتِغَاءِ الْقَوْمِ‌ إِنْ‌ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ‌ فَإِنَّهُمْ‌ يَأْلَمُونَ‌ کَمَا تَأْلَمُونَ‌ وَ تَرْجُونَ‌ مِنَ‌ اللَّهِ‌ مَا لاَ يَرْجُونَ‌ وَ کَانَ‌ اللَّهُ‌ عَلِيماً حَکِيماً

ترجمه

و در راه تعقیب دشمن، (هرگز) سست نشوید! (زیرا) اگر شما درد و رنج می‌بینید، آنها نیز همانند شما درد و رنج می‌بینند؛ ولی شما امیدی از خدا دارید که آنها ندارند؛ و خداوند، دانا و حکیم است.

و در تعقيب دشمن سستى نكنيد. اگر شما [از زخم‌هاى جنگ‌] درد مى‌كشيد، بى‌گمان آنها نيز مثل شما درد مى‌كشند [با اين تفاوت كه‌] شما اميدى به خدا داريد كه آنها ندارند، و خداوند دانا و حكيم است
و در تعقيب گروه [دشمنان‌] سستى نورزيد. اگر شما درد مى‌كشيد، آنان [نيز] همان گونه كه شما درد مى‌كشيد، درد مى‌كشند، و حال آنكه شما چيزهايى از خدا اميد داريد كه آنها اميد ندارند، و خدا همواره داناى سنجيده‌كار است.
و نباید در کار دشمن سستی و کاهلی کنید؛ که اگر شما به رنج و زحمت می‌افتید آنها نیز (از دست شما) رنج می‌کشند با این فرق که شما به لطف خدا امیدوارید و آنها امیدی ندارند. و خدا دانا و حکیم است (و امیدواران را محروم نمی‌سازد).
و در تعقیب و جستجوی دشمن سستی نکنید. اگر شما [در رویارویی با دشمن] درد و رنج می بینید، آنان نیز چون شما درد و رنج می بینند، و شما چیزی را [چون پیروزی و پاداش] از خدا امید دارید که آنان امید ندارند؛ و خدا همواره دانا و حکیم است.
و در دست يافتن به آن قوم سستى مكنيد. اگر شما آزار مى‌بينيد، آنان نيز چون شما آزار مى‌بينند، ولى شما از خدا چيزى را اميد داريد كه آنان اميد ندارند. و خدا دانا و حكيم است.
در پیگرد قوم مشرک، سستی نورزید [زیرا] اگر شما درد و رنجی کشیده باشید، آنان نیز همانند رنجی که شما می‌برید، رنج برده‌اند، وانگهی شما امیدی به خداوند دارید که آنان ندارند، و خداوند دانای فرزانه است‌
و در جستن آن گروه [كافر] سستى مكنيد، اگر شما [از زخم و جراحت‌] دردمنديد آنها نيز چنانكه شما دردمند مى‌شويد دردمند مى‌شوند و شما چيزى- يارى و بهشت- را از خدا اميد داريد كه آنان اميد ندارند. و خدا دانا و با حكمت است.
در جستجوی قوم (کافری که اعلان جنگ نموده و می‌کوشند از همه سو بر شما تاخت آورند) سستی مکنید (و پیوسته در کمین ایشان باشید و با آنان برزمید). اگر (از جنگ و جراحات) درد می‌کشید، آنان هم مثل شما درد می‌کشند و رنج می‌برند، (ولی فرق شما و ایشان در این است که) شما چیزی از خدا می‌خواهید که آنان نمی‌خواهند (و آن رضای الله و بهشت جاویدان است) و خداوند آگاه (از اعمال شما و اعمال آنان، و) حکیم است (و به هر یک از شما و ایشان سزا و جزای کارتان را می‌دهد).
و در پی‌جویی مجدانه‌ی این دشمنان سستی نورزید. اگر شما درد می‌کشید، آنان (نیز) همان گونه که شما درد می‌کشید، درد می‌کشند؛ حال آنکه شما چیزی از خدا امید دارید که آنها امید ندارند. و خدا همواره بس دانای فرزانه بوده است.
سستی مورزید در جستجوی دشمن اگر رنج می‌کشید همانا رنج می‌برند ایشان چنانکه رنج می‌برید شما و امید دارید از خدا آنچه را امید ندارند و خدا است دانای حکیم‌

And do not falter in the pursuit of the enemy. If you are aching, they are aching as you are aching, but you expect from Allah what they cannot expect. Allah is Knowledgeable and Wise.
ترتیل:
ترجمه:
النساء ١٠٣ آیه ١٠٤ النساء ١٠٥
سوره : سوره النساء
نزول : ٨ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لا تَهِنُوا»: سست و ضعیف مشوید. از ماده (وهْن).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: ابن عباس و عكرمة گويند: اين آيه درباره اهل احد نازل گرديده، هنگامى كه بر سر مسلمين آنچه نبايد برسد، رسيده بود. پيامبر بالاى كوه رفت و ابوسفيان آمد و گفت: يا محمّد، يوم لنا و يوم لكم يعنى يك روز نوبت ما بوده و يك روز هم نوبت شما است.

رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود: جواب او را بدهند، مسلمين گفتند: اى ابوسفيان، كشته هاى ما در بهشت هستند و كشته هاى شما در دوزخ مى باشند و با هم برابر نيستند. ابوسفيان گفت: ما بت عزّى داريم. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: بگوئيد خداوند مولاى ما و مولاى شما است، ابوسفيان گفت: بت ما بنام هبل خيلى بزرگ است. پيامبر فرمود: بگوئيد كه خداوند اعلى و اجل از همه است. ابوسفيان گفت: وعده ما و شما در بدرالصغرى است.[۳][۴]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً «104»

و در تعقيب دشمن سستى نكنيد، اگر شما رنج مى‌كشيد، همانا آنان نيز همان گونه كه شما رنج مى‌بريد رنج مى‌برند، در حالى كه شما چيزى (امدادهاى غيبى و بهشت) از خداوند اميد داريد كه آنان اميد ندارند، و خداوند دانا و حكيم است.


«1». وسائل، ج 5، ص 488.

«2». كافى، ج 3، ص 394.

جلد 2 - صفحه 150

نکته ها

پس از جنگ احد، ابوسفيان بالاى كوه احد رفت و شعار داد كه پيروزى ما در مقابل شكست سال گذشته در جنگ بدر بود. ياران پيامبر صلى الله عليه و آله گفتند: شهداى ما در بهشتند و كشته‌هاى شما در دوزخ.

آنان شعار دادند: «انّ لنا العزّى و لا عزّى لكم» ما بت عُزّى داريم ولى شما نداريد، مسلمانان پاسخ دادند: «اللّه مولانا و لا مولى لكم» خداوند مولاى ماست ولى شما مولى نداريد.

آنگاه كفّار به نام بت هُبَل شعار دادند: «اعلُ هُبَل» سر بلند باد بت هُبَل. مسلمانان در پاسخ فرياد زدند: «اللّه اعلى‌ و اجلّ» خداوند بالاتر و جليل‌تر است. پس از نزول اين آيه، پيامبر فرمان بسيج عمومى (حتّى زخميان) را صادر كرد، تا با اين حركت، فكر بازگشت كفّار از سرشان بيرون رود.

پیام ها

1- مسلمانان بايد روحيّه‌ى قوى داشته باشند و شكست‌هاى موردى (مثل احد) آنان را سست نكند. «وَ لا تَهِنُوا»

2- به جاى موضع تدافعى، در تعقيب دشمن و در حالت تهاجمى باشيد. «لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ»

3- از عوامل روحيّه گرفتن مؤمنان، مقايسه‌ى دردهاى خود با رنج ديگران و اميد و توجّه به امدادهاى الهى و آگاهى اوست. «فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ»

4- با همه‌ى آسيب‌ها و تلخى‌هاى جنگ، شما پيروزيد، چون اميد به الطاف الهى داريد. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»

5- مسلمانان، اميدهاى گونه‌گون از خدا دارند. اميد به امدادهاى غيبى، پيروزى، مرعوب شدن دشمن، پاداش‌هاى معنوى و امثال آن. (مورد اميد در آيه ذكر نشده و هر اميدى را شامل مى‌شود). «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ»

6- اميد، بزرگ‌ترين اهرم حركت و سرمايه‌ى روحى رزمنده است. يا شهادت و سعادت، يا پيروزى. «تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ»

جلد 2 - صفحه 151

7- رنج و مشقّت مؤمنان در جنگ‌ها، در مدار علم و حكمت خداوند است و لذا از آن جلوگيرى نمى‌كند. «عَلِيماً حَكِيماً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)

شأن نزول: عكرمه روايت نموده كه در غزوه «حمر الاسد»، حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بعد از جنگ احد مى‌خواست ابو سفيان را تعاقب نمايد، و صحابه از جراحات متألم بودند؛ آيه شريفه نازل شد:

وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ‌: و سستى مكنيد و ضعف مورزيد در طلب كفار و حرب با آنها، إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ‌: اگر هستيد شما كه متألم و دردمند شده‌ايد از جراحات، فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ‌: پس بدرستى كه كافران نيز متألم شدند و زخم خورده، همچنان كه شما دردمنديد، وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ‌: و شما با وجود الم اميد داريد از خداوند سبحان، ما لا يَرْجُونَ‌: آنچه ايشان اميد ندارند از ثواب آخرت و نصرت در دنيا. اين الزام ايشان است در ثبات قدم به معركه جهاد و تقريع بر قدرت ايشان در آن، به آنكه ضرر قتال داير است بين الفريقين، و مختص به شما نيست، و معذلك شما اميدواريد از خدا به اظهار دين اسلام و استحقاق ثواب كه دشمنان اميد به اين ندارند. پس سزاوار آنست كه رغبت شما از ايشان بيشتر باشد در حرب و صبر شما بر آن اكثر. وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً: و هست خداوند دانا به ضماير و اعمال شما محكم كار در امر و نهى، و جز بر وفق حكمت، امر نفرمايد و نهى نمى‌نمايد. پس مطيع اوامر و نواهى او شويد. و تفصيل اين، در سوره آل عمران گذشت.

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 561


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لا تَهِنُوا فِي ابْتِغاءِ الْقَوْمِ إِنْ تَكُونُوا تَأْلَمُونَ فَإِنَّهُمْ يَأْلَمُونَ كَما تَأْلَمُونَ وَ تَرْجُونَ مِنَ اللَّهِ ما لا يَرْجُونَ وَ كانَ اللَّهُ عَلِيماً حَكِيماً (104)

ترجمه‌

و سستى مكنيد در طلب آن جماعت اگر هستيد كه تالم داريد پس همانا آنان‌


جلد 2 صفحه 118

در الم ميباشند چنانچه شما در الميد و اميد داريد شما از خدا آنچه را كه اميد ندارند آنها و باشد خدا داناى درست كردار.

تفسير

خلاصه ظاهر آيه شريفه آنستكه در تعقيب دشمن كوتاهى نكنيد اگر چه در الم و زحمت سفر و جراحت جنگ باشيد زيرا كه آنها هم مانند شما خسته و متألم و مجروحند پس قوه شما نسبت بآنها تفاوتى نكرده و نبايد از فتح و ظفر بر آنها در صورت خستگى و جراحت مأيوس باشيد بلكه شما اولى از آنها در ثبات قدم هستيد زيرا كه از طرف خداوند بشما وعده فتح و ظفر داده شده است و بآنها داده نشده و شما اميد بهشت داريد و آنها ندارند با وصف اين در طلب شما كوتاهى ننمودند و تا توانستند ثبات قدم بخرج دادند و خداوند عالم بمصالح شما است و اوامرش از روى حكمت است كه شما را به تعقيب كفار و ثبات قدم در دين و نصرت اسلام امر مى‌فرمايد و قمى ره فرموده كه چون حضرت ختمى مرتبت از جنگ احد مراجعت فرمود و داخل مدينه شد جبرئيل نازل شد و عرض كرد يا محمد خدا امر فرموده است كه كفار را تعقيب فرمائى و با تو بيرون نيايد مگر كسيكه در جنگ مجروح شده و پيغمبر (ص) امر فرمود كه منادى ندا كرد كه از مهاجر و انصار هر كس مجروح است بايد بيرون آيد و هر كس سالم است بايد در مدينه بماند و اصحاب اطاعت نموده ضماد بر جراحات خودشان ميگذاردند و حركت ميكردند پس اين آيه نازل شد.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ لا تَهِنُوا فِي‌ ابتِغاءِ القَوم‌ِ إِن‌ تَكُونُوا تَألَمُون‌َ فَإِنَّهُم‌ يَألَمُون‌َ كَما تَألَمُون‌َ وَ تَرجُون‌َ مِن‌َ اللّه‌ِ ما لا يَرجُون‌َ وَ كان‌َ اللّه‌ُ عَلِيماً حَكِيماً (104)

و سستي‌ نكنيد ‌در‌ طلب‌ دشمن‌ ‌اگر‌ الم‌ و مصيبتي‌ ‌از‌ جراحات‌ و قتل‌ و خستگي‌

جلد 5 - صفحه 191

بشما وارد ‌شده‌ بدشمن‌ ‌هم‌ وارد ‌شده‌ و ‌شما‌ اميد نصرت‌ و فيروزي‌ ‌از‌ طرف‌ خداوند داريد و ‌آنها‌ اميد بجايي‌ و پناهي‌ ندارند و خداوند عالم‌ ‌است‌ بحال‌ ‌شما‌ و موافقت‌ حكمت‌ و مصلحت‌ ‌شما‌ ‌را‌ اعانت‌ ميكند.

‌اينکه‌ ‌آيه‌ شريفه‌ نظير ‌آيه‌ سابقه‌ ‌در‌ سوره‌ آل‌ عمران‌ ‌است‌ إِن‌ يَمسَسكُم‌ قَرح‌ٌ فَقَد مَس‌َّ القَوم‌َ قَرح‌ٌ مِثلُه‌ُ الاية ‌آيه‌ 140.

وَ لا تَهِنُوا و هن‌ بمعني‌ ضعف‌ و خستگي‌ و سستي‌ ‌است‌ نبايد مجاهدين‌ اظهار ضعف‌ كنند زيرا ‌اگر‌ دشمن‌ حس‌ّ ضعف‌ ‌در‌ مسلمين‌ كرد چيره‌ ميشود و ‌اينکه‌ موجب‌ جبن‌ ميشود و منافي‌ ‌با‌ شجاعت‌ ‌است‌.

فِي‌ ابتِغاءِ القَوم‌ِ مراد ‌از‌ قوم‌ كفار و مشركين‌ هستند ‌که‌ ‌در‌ ميدان‌ محاربه‌ آمده‌اند إِن‌ تَكُونُوا تَألَمُون‌َ دفع‌ دخل‌ ‌است‌ كانّه‌ ميفرمايد ‌اگر‌ منشأ ضعف‌ و سستي‌ ‌شما‌ آلاميست‌ ‌که‌ ‌از‌ مشركين‌ بشما متوجه‌ ‌شده‌ ‌از‌ كشته‌ شدن‌ ‌ يا ‌ مجروح‌ شدن‌ ‌ يا ‌ خستگي‌ و امثال‌ اينها بدانيد فَإِنَّهُم‌ يَألَمُون‌َ ‌آنها‌ ‌هم‌ بدست‌ ‌شما‌ مقتول‌ و مجروح‌ و خسته‌ شده‌اند كَما تَألَمُون‌َ همين‌ نحوي‌ ‌که‌ ‌شما‌ شده‌ايد بعلاوه‌ چيزي‌ ‌در‌ ‌شما‌ هست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ فاقد هستند و ‌آن‌ اينست‌ ‌که‌ وَ تَرجُون‌َ مِن‌َ اللّه‌ِ ‌اگر‌ كشته‌ شويد بفيض‌ شهادت‌ و بهشت‌ نائل‌ و ‌اگر‌ فاتح‌ شديد ترويج‌ دين‌ ‌شده‌ و بمثوبات‌ الهي‌ واصل‌ ما لا يَرجُون‌َ ولي‌ ‌آنها‌ ‌اگر‌ كشته‌ شوند بجهنم‌ واصل‌ و ‌اگر‌ مجروح‌ گردند بنكبت‌ دچار ميشوند.

وَ كان‌َ اللّه‌ُ عَلِيماً حَكِيماً مكرر تفسير ‌شده‌ و احتياج‌ ببيان‌ ندارد.

192

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- مجاهدان نباید در رویارویى و تعقیب دشمنان، سستى نشان دهند. (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم)

۲- ترغیب مجاهدان صدر اسلام به تعقیب لشکریان دشمن، پس از نبرد احد (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم) گفته شده که آیه پس از نبرد احد نازل شد تا مسلمانان را به تعقیب لشکریان ابوسفیان ترغیب کند (مجمع البیان، ذیل آیه).

۳- آسیبها و صدمات متقابل مجاهدان و کافران در نبرد احد (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون) بنابر آنچه در شأن نزول آیه آمده، مراد از آسیبهاى متقابل، مسائلى است که در جنگ احد پیش آمد.

۴- سختیها و رنجهاى ناشى از رویارویى با دشمنان دین، نباید موجب سستى در پیکار با آنان شود. (و لاتهنوا ... ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون)

۵- بیان خسارتهاى دشمن در جنگ، زمینه اى براى تقویت روحیه مجاهدان در رویارویى با آنان (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون)

۶- ضرورت آماده سازى مجاهدان براى تحمل رنجها و خسارتهاى ناشى از نبرد با دشمنان (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من اللّه ما لایرجون) هدف از بیان امتیازات نیروهاى مجاهد (ترجون من اللّه) و نیز تبیین رنجهاى دشمنان به هنگامه نبرد، این است که اهل ایمان را براى نبرد آماده سازد و به آنان روحیه رویارویى با دشمنان را القا کند.

۷- توجه به نقاط ضعف دشمن و نقاط قوت و امتیاز خویش، از عوامل تقویت روحیه (ان تکونوا تألمون فانهم یألمون کما تألمون و ترجون من اللّه ما لایرجون) آیه شریفه در صدد روحیه دادن به مسلمانان براى رویارویى با دشمنان است.

۸- امید مجاهدان به پاداش و نصرت الهى، زمینه تقویت روحیه و سستى نکردن آنان در رویارویى با دشمنان دین (و لاتهنوا ... و ترجون من اللّه ما لایرجون)

۹- نقش و اهمیت امید، در نیرومندى و حفظ روحیه (و ترجون من اللّه ما لایرجون)

۱۰- امید به پاداش و نصرت الهى، پشتوانه و امتیازى براى مجاهدان، در برابر دشمنان (و ترجون من اللّه ما لایرجون)

۱۱- ضرورت امیدوارى و اتکال مجاهدان به خداوند در رویارویى با دشمان (و ترجون من اللّه ما لایرجون) جمله خبریه «ترجون من اللّه» مى تواند ارشاد و توصیه به مجاهدان باشد که باید همواره به یارى و کمک خداوند دل بندند.

۱۲- خداوند، علیم (بسیار دانا) و حکیم (کاردان) است. (و کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۳- خداوند، دانایى کاردان است. (کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۴- فرمان خداوند به مسلمانان در مورد تعقیب دشمنان، فرمانى حکیمانه و با آگاهى کامل به مصالح آنان است. (و لاتهنوا فى ابتغاء القوم ... و کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۵- خداوند، داناى به رنجها و مشقتهاى مجاهدان پیکارگر (ان تکونوا تألمون ... و کان اللّه علیماً حکیماً)

۱۶- دشواریها و سختیهاى پیش آمده براى اهل ایمان به هنگام نبرد با دشمنان، داراى حکمت و مصلحت (ان تکونوا تألمون ... و کان اللّه علیماً حکیماً) توصیف خداوند به «حکیماً»، پس از بیان علم خداوند به دردها و مصیبتهاى اهل ایمان، براى رساندن این معناست که این رنجها و گرفتاریها داراى حکمت و مصلحت است و لذا از آن جلوگیرى نمى کند، نه اینکه از دید خداوند مخفى باشد.

موضوعات مرتبط

  • استقامت:
  • اسلام:
  • اسماء و صفات:
  • امیدوارى:
  • انگیزش:
  • تقویت روحیه:
  • توکل:
  • جنگ:
  • جهاد:
  • خدا:
  • دشمنان:
  • سختى:
  • سستى:
  • علم:
  • غزوه احد:
  • کافران:
  • مجاهدان:
  • مسلمانان:
  • مؤمنان:

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۴..
  3. مقاتل حيان گويد: اين آية بعد از واقعه احد آمد، آنگاه كه حمزه و جماعتى از مسلمين كشته شده و ابوسفيان و قوم او رفته بودند. رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم به ياران خود فرمود: بعد از چند روز آنان را تعقيب كنيد و جنگ را دوباره شروع نمائيد. مؤمنين از جراحات خويش مى ناليدند و از درد آن در رنج و زحمت بودند سپس اين آية نازل گرديد.
  4. در تفسير برهان از على بن ابراهيم روايت شده كه قريش بعد از غزوه احد در فكر افتادند كه برگردند و مسلمين را تعقيب نمايند و مدينه را غارت كنند. پيامبر متوجه شد و به اصحاب فرمود كيست كه ما را از وضع لشكر دشمن خبر داده و مطلع سازد كسى پاسخ نداد در اين ميان على از جا برخاست و گفت يا رسول الله من خبر آن‌ها را براى شما مى آورم. پيامبر فرمود: يا على برو، اگر آن‌ها را ديدى كه بر اسب‌هاى خود سوار شده و شترها را رها كرده اند، بدان كه قصد ما را نموده و به طرف مدينه خواهند آمد و اگر بر شتران خود سوار شده و اسب‌ها را رها كرده اند، بدان كه قصد مكه را دارند و به سوى مدينه نخواهند آمد. على با وجود بر جراحات و زخم‌هائى كه بر بدن داشت به صوب مأموريت رهسپار گرديد و نزديك لشكر دشمن كه رسيد، آنها را ديد كه بر شتران سوار شده اند و اسب‌ها را كنار گذاشته اند. لذا مراجعت كرد و خبر آن‌ها را براى رسول خدا صلی الله علیه و آله آورد. معلوم شد كه لشكريان قريش مرعوب گرديده و از آمدن به مدينه جهت غارت منصرف شده اند و قصد مراجعت بسوى مكه را دارند در اين هنگام جبرئيل به رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: يا محمد خداوند فرمان مي‌دهد كه لشكر دشمن را دنبال كنى و كسانى كه بايد با تو در اين تعقيب شركت نمايند. بايد از افرادى باشند كه در جنگ احد به آن‌ها جراحتى وارد آمده باشد و اگر كسانى كه به آن‌ها جراحتى وارد نيامده در اين تعقيب شركت ننمايند. لذا بعد از اين فرمان اصحابى كه در جنگ احد جراحت و زخم ديده بودند، در صدد مداواى زخم‌هاى خود برآمدند تا در فرمان مزبور شركت نمايند سپس اين آية نازل گرديد چنان كه شرح مفصل آن در شأن و نزول آيه ۱۷۲ سوره آل عمران نيز آمده است.