گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
جز
بدون خلاصۀ ویرایش
(Edited by QRobot)
 
جزبدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۶}}
__TOC__
__TOC__


خط ۵: خط ۷:
<span id='link34'><span>
<span id='link34'><span>
==آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود ==
==آيات ۱۱۹ - ۱۰۹، سوره هود ==
فَلا تَك فى مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَؤُلاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلا كَمَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبهُمْ غَيرَ مَنقُوصٍ(۱۰۹)
فَلا تَك فى مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَؤُلاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلا كَمَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُهُم مِّن قَبْلُ وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبهُمْ غَيرَ مَنقُوصٍ(۱۰۹)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَب فَاخْتُلِف فِيهِ وَ لَوْ لا كلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّك لَقُضىَ بَيْنهُمْ وَ إِنهُمْ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مُرِيبٍ(۱۱۰)
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَب فَاخْتُلِف فِيهِ وَ لَوْ لا كلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّك لَقُضىَ بَيْنهُمْ وَ إِنهُمْ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مُرِيبٍ(۱۱۰)
وَ إِنَُّكلاً لَّمَّا لَيُوَفِّيَنهُمْ رَبُّك أَعْمَلَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۱۱۱)
وَ إِنَُّكلاً لَّمَّا لَيُوَفِّيَنهُمْ رَبُّك أَعْمَلَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ(۱۱۱)
فَاستَقِمْ كَمَا أُمِرْت وَ مَن تَاب مَعَك وَ لا تَطغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(۱۱۲)
فَاستَقِمْ كَمَا أُمِرْت وَ مَن تَاب مَعَك وَ لا تَطغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(۱۱۲)
وَ لا تَرْكَنُوا إِلى الَّذِينَ ظلَمُوا فَتَمَسكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لا تُنصرُونَ(۱۱۳)
وَ لا تَرْكَنُوا إِلى الَّذِينَ ظلَمُوا فَتَمَسكُمُ النَّارُ وَ مَا لَكم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِيَاءَ ثُمَّ لا تُنصرُونَ(۱۱۳)
وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الحَْسنَتِ يُذْهِبنَ السيِّئَاتِ ذَلِك ذِكْرَى لِلذَّكِرِينَ(۱۱۴)
وَ أَقِمِ الصلَوةَ طرَفىِ النهَارِ وَ زُلَفاً مِّنَ الَّيْلِ إِنَّ الحَْسنَتِ يُذْهِبنَ السيِّئَاتِ ذَلِك ذِكْرَى لِلذَّكِرِينَ(۱۱۴)
وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(۱۱۵)
وَ اصبرْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ(۱۱۵)
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فى الاَرْضِ إِلا قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مجْرِمِينَ(۱۱۶)
فَلَوْ لا كانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُولُوا بَقِيَّةٍ يَنهَوْنَ عَنِ الْفَسادِ فى الاَرْضِ إِلا قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَ اتَّبَعَ الَّذِينَ ظلَمُوا مَا أُتْرِفُوا فِيهِ وَ كانُوا مجْرِمِينَ(۱۱۶)
وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى بِظلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصلِحُونَ(۱۱۷)
وَ مَا كانَ رَبُّك لِيُهْلِك الْقُرَى بِظلْمٍ وَ أَهْلُهَا مُصلِحُونَ(۱۱۷)
وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ(۱۱۸)
وَ لَوْ شاءَ رَبُّك لجََعَلَ النَّاس أُمَّةً وَحِدَةً وَ لا يَزَالُونَ مخْتَلِفِينَ(۱۱۸)
إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك وَ لِذَلِك خَلَقَهُمْ وَ تَمَّت كلِمَةُ رَبِّك لاَمْلاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ(۱۱۹)
إِلا مَن رَّحِمَ رَبُّك وَ لِذَلِك خَلَقَهُمْ وَ تَمَّت كلِمَةُ رَبِّك لاَمْلاَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ الْجِنَّةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ(۱۱۹)
ترجمه آيات
ترجمه آيات
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۶ </center>
خط ۳۳: خط ۳۵:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۷ </center>
لا جرم مى بايستى دست از طريق عبوديّت برنداشته ، خويشتن دارى و نماز را شعار خود سازند، و بر ستمكاران ركون و اعتماد نكنند كه اگر چنين كنند آتش آنان را خواهد گرفت ، و ديگر جز خدا ياورى نخواهند داشت ، و كسى به كمكشان نخواهد شتافت ، و بايد بدانند كه هميشه برد، با خداست و منطق كفار هميشه منكوب و خوار است هر چند خدا چند صباحى مهلتشان دهد، چه اگر خدا مهلتشان مى دهد، جز براى اين نيست كه مى خواهد كلمه حق را كه قضا و قدرش بر تثبيت آن رانده شده استوار سازد (يعنى آنچه كه ايشان ، در قوّه دارند به فعليّت برساند و حجّت بر آنان تمام شود) و بزودى اين منظور در قيامت كه ايشان را به كيفر كردارشان مى رساند تاءمين و تكميل مى گردد.
لا جرم مى بايستى دست از طريق عبوديّت برنداشته ، خويشتن دارى و نماز را شعار خود سازند، و بر ستمكاران ركون و اعتماد نكنند كه اگر چنين كنند آتش آنان را خواهد گرفت ، و ديگر جز خدا ياورى نخواهند داشت ، و كسى به كمكشان نخواهد شتافت ، و بايد بدانند كه هميشه برد، با خداست و منطق كفار هميشه منكوب و خوار است هر چند خدا چند صباحى مهلتشان دهد، چه اگر خدا مهلتشان مى دهد، جز براى اين نيست كه مى خواهد كلمه حق را كه قضا و قدرش بر تثبيت آن رانده شده استوار سازد (يعنى آنچه كه ايشان ، در قوّه دارند به فعليّت برساند و حجّت بر آنان تمام شود) و بزودى اين منظور در قيامت كه ايشان را به كيفر كردارشان مى رساند تاءمين و تكميل مى گردد.
فَلا تَك فى مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَؤُلاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلا كَمَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُهُم ...
فَلا تَك فى مِرْيَةٍ مِّمَّا يَعْبُدُ هَؤُلاءِ مَا يَعْبُدُونَ إِلا كَمَا يَعْبُدُ ءَابَاؤُهُم ...
اين جمله تفريع بر مطالب گذشته و شرح مفصّل داستانهاى امم گذشته است كه با شرك ورزيدن به خدا و فساد انگيزى در زمين به خود ستم كردند و خدا هم ايشان را به عذاب خود بگرفت . و مقصود از اشاره (هولاء) قوم رسول خدايند.
اين جمله تفريع بر مطالب گذشته و شرح مفصّل داستانهاى امم گذشته است كه با شرك ورزيدن به خدا و فساد انگيزى در زمين به خود ستم كردند و خدا هم ايشان را به عذاب خود بگرفت . و مقصود از اشاره (هولاء) قوم رسول خدايند.
<span id='link35'><span>
<span id='link35'><span>
خط ۴۱: خط ۴۳:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۸ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۵۸ </center>
ممكن هم هست كه مقصود از كلمه «'''آبائهم '''» پدران بلافصل نباشد، بلكه امتهاى گذشته اى باشد كه به كيفر بت پرستى منقرض شده اند، و حتى ممكن است مقصود پدران و نياكان عرب بعد از اسماعيل (عليه السلام ) هم نباشد، بلكه مطلق امتهاى گذشته باشد و خداوند در اين آيه و در آيه «'''افلم يدبروا القول ام جاءهم ما لم يات آباءهم الاوّلين '''» آن امتها را پدران كفار معاصر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) خوانده و اين مناسب تر و بهتر است . و بنابراين ، معناى آيه چنين مى شود: تو درباره بت پرستى قومت ترديد نداشته باش چه اينان نمى پرستند مگر همانهائى را كه آن امت هاى منقرض شده - كه پدران اينان حساب مى شوند - پرستش مى كردند، و شكّى نيست كه ما جز او كيفر اينان را بدون كم و زياد كف مشتشان خواهيم گذاشت همچنانكه درباره آن امّتها همين كار را كرديم .
ممكن هم هست كه مقصود از كلمه «'''آبائهم '''» پدران بلافصل نباشد، بلكه امتهاى گذشته اى باشد كه به كيفر بت پرستى منقرض شده اند، و حتى ممكن است مقصود پدران و نياكان عرب بعد از اسماعيل (عليه السلام ) هم نباشد، بلكه مطلق امتهاى گذشته باشد و خداوند در اين آيه و در آيه «'''افلم يدبروا القول ام جاءهم ما لم يات آباءهم الاوّلين '''» آن امتها را پدران كفار معاصر رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) خوانده و اين مناسب تر و بهتر است . و بنابراين ، معناى آيه چنين مى شود: تو درباره بت پرستى قومت ترديد نداشته باش چه اينان نمى پرستند مگر همانهائى را كه آن امت هاى منقرض شده - كه پدران اينان حساب مى شوند - پرستش مى كردند، و شكّى نيست كه ما جز او كيفر اينان را بدون كم و زياد كف مشتشان خواهيم گذاشت همچنانكه درباره آن امّتها همين كار را كرديم .
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَب فَاخْتُلِف فِيهِ وَ لَوْ لا كلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّك لَقُضىَ بَيْنهُمْ وَ إِنهُمْ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مُرِيبٍ
وَ لَقَدْ ءَاتَيْنَا مُوسى الْكتَب فَاخْتُلِف فِيهِ وَ لَوْ لا كلِمَةٌ سبَقَت مِن رَّبِّك لَقُضىَ بَيْنهُمْ وَ إِنهُمْ لَفِى شكٍ مِّنْهُ مُرِيبٍ
از آنجايى كه آيات مورد بحث سياقش سياق عبرت دادن به وسيله نقل داستان امت هاى نامبرده در سوره است و خود آن داستانها هم هر كدام در جاى خود به منظور عبرت گرفتن و متعظ شدن معاصرين آن جناب بوده ، و مقصود اين بوده كه اين مردم در رفتار خود و شرك ورزيدن و تكذيب آيات خدا و نسبت دادن به قرآن به اينكه افتراء بر خداست تجديد نظر نموده (و كلاه خود را قاضى نموده ) به حق قضاوت كنند، لذا در اين آيات هم كه باز براى عبرت دادن است متعرض مساءله بت پرستى و تكذيب قرآن شده مى فرمايد: بت پرستى اينان مانند بت پرستى امتهاى گذشته و نياكان ايشان است ، همان عذابى كه به آنان رسيد به اينان نيز خواهد رسيد، همچنانكه اختلاف اينان درباره قرآن عينا مانند اختلاف امّت موسى است درباره كتابى كه به ايشان نازل گرديد، و خداوند به زودى در آنچه كه اينان اختلاف مى كنند حكم خواهد كرد.
از آنجايى كه آيات مورد بحث سياقش سياق عبرت دادن به وسيله نقل داستان امت هاى نامبرده در سوره است و خود آن داستانها هم هر كدام در جاى خود به منظور عبرت گرفتن و متعظ شدن معاصرين آن جناب بوده ، و مقصود اين بوده كه اين مردم در رفتار خود و شرك ورزيدن و تكذيب آيات خدا و نسبت دادن به قرآن به اينكه افتراء بر خداست تجديد نظر نموده (و كلاه خود را قاضى نموده ) به حق قضاوت كنند، لذا در اين آيات هم كه باز براى عبرت دادن است متعرض مساءله بت پرستى و تكذيب قرآن شده مى فرمايد: بت پرستى اينان مانند بت پرستى امتهاى گذشته و نياكان ايشان است ، همان عذابى كه به آنان رسيد به اينان نيز خواهد رسيد، همچنانكه اختلاف اينان درباره قرآن عينا مانند اختلاف امّت موسى است درباره كتابى كه به ايشان نازل گرديد، و خداوند به زودى در آنچه كه اينان اختلاف مى كنند حكم خواهد كرد.
پس اينكه فرمود: «'''و لقد آتينا موسى الكتاب فاختلف فيه '''» اشاره است به اختلافى كه يهوديان بعد از موسى درباره تورات نمودند.
پس اينكه فرمود: «'''و لقد آتينا موسى الكتاب فاختلف فيه '''» اشاره است به اختلافى كه يهوديان بعد از موسى درباره تورات نمودند.
خط ۶۲: خط ۶۴:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۶۱ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۱ صفحه ۶۱ </center>
و اما اينكه بعضى از مفسرين مرجع ضمير مزبور را مشركين عرب گرفته و مرجع ضمير در «'''منه '''» را قرآن گرفته اند از صواب به دور است ، زيرا خداوند سبحان حجت را بر مشركين عرب در اول سوره تمام كرده و فرموده است كه قرآن كتاب نازل از ناحيه او بر پيغمبرش است ، و نيز به امثال آيه «'''و اگر قبول نداريد ده سوره مثل آنرا بياوريد'''» دعوت به تحدى كرده و با تمام شدن اين حجّت ديگر معنى ندارد شك و ترديد و دو دلى به ايشان نسبت دهد.
و اما اينكه بعضى از مفسرين مرجع ضمير مزبور را مشركين عرب گرفته و مرجع ضمير در «'''منه '''» را قرآن گرفته اند از صواب به دور است ، زيرا خداوند سبحان حجت را بر مشركين عرب در اول سوره تمام كرده و فرموده است كه قرآن كتاب نازل از ناحيه او بر پيغمبرش است ، و نيز به امثال آيه «'''و اگر قبول نداريد ده سوره مثل آنرا بياوريد'''» دعوت به تحدى كرده و با تمام شدن اين حجّت ديگر معنى ندارد شك و ترديد و دو دلى به ايشان نسبت دهد.
وَ إِنَُّكلاً لَّمَّا لَيُوَفِّيَنهُمْ رَبُّك أَعْمَلَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
وَ إِنَُّكلاً لَّمَّا لَيُوَفِّيَنهُمْ رَبُّك أَعْمَلَهُمْ إِنَّهُ بِمَا يَعْمَلُونَ خَبِيرٌ
كلمه «'''ان '''» در صدر آيه ، «'''ان '''» مشبهة بالفعل است ، و اسم آن كلمه «'''كلا'''» مى باشد و به همين جهت بر سرش تنوين آمده و اضافه نشده ، و تقدير آن «'''كلهم '''» (همه اختلاف كنندگان ) است ، و خبر آن جمله «'''ليوفينهم '''» است ، و لامى (ل) كه بر سر اين جمله و نون تاكيدى كه در آن به كار رفته خبر را تاءكيد مى كنند. كلمه «'''لما'''» مركب است از لام قسم و «'''ما'''» ى تشديددار، و خاصيّت آن اين است كه ميان دو لام فاصله شود و كلمه قابل تلفظ گردد. علاوه بر اين ، خاصيت تاءكيد را هم دارد، و جواب قسم حذف شده ، زيرا خبر «'''ان '''» دلالت بر آن مى كند و حاجتى به ذكرش نيست .
كلمه «'''ان '''» در صدر آيه ، «'''ان '''» مشبهة بالفعل است ، و اسم آن كلمه «'''كلا'''» مى باشد و به همين جهت بر سرش تنوين آمده و اضافه نشده ، و تقدير آن «'''كلهم '''» (همه اختلاف كنندگان ) است ، و خبر آن جمله «'''ليوفينهم '''» است ، و لامى (ل) كه بر سر اين جمله و نون تاكيدى كه در آن به كار رفته خبر را تاءكيد مى كنند. كلمه «'''لما'''» مركب است از لام قسم و «'''ما'''» ى تشديددار، و خاصيّت آن اين است كه ميان دو لام فاصله شود و كلمه قابل تلفظ گردد. علاوه بر اين ، خاصيت تاءكيد را هم دارد، و جواب قسم حذف شده ، زيرا خبر «'''ان '''» دلالت بر آن مى كند و حاجتى به ذكرش نيست .
و معناى آيه - و اللّه اعلم - اين است كه : همه اين اختلاف كنندگان ، سوگند مى خورم كه بطور مسلّم پروردگارت اعمالشان را به ايشان برمى گرداند، يعنى جزاى اعمالشان را مى دهد، چه او به اعمال خير و شرّشان آگاه است .
و معناى آيه - و اللّه اعلم - اين است كه : همه اين اختلاف كنندگان ، سوگند مى خورم كه بطور مسلّم پروردگارت اعمالشان را به ايشان برمى گرداند، يعنى جزاى اعمالشان را مى دهد، چه او به اعمال خير و شرّشان آگاه است .
در تفسير روح المعانى از ابى حيان و ابن حاجب نقل كرده كه گفته اند: كلمه «'''لما'''» در آيه شريفه «'''لما'''» ى جازمه و مدخولش محذوف است ، چه حذف مدخول «'''لما'''» ى جازمه در استعمال شايع است ، مثلا گفته مى شود: «'''خرجت و لما'''»، و يا: «'''سافرت و لما'''». آنگاه گفته است : بنابراين بهتر اين است كه محذوف را «'''يوفوها'''» بگيريم ، آن وقت معنا چنين مى شود: «'''به درستى كه هر يك از اين امم كه اعمالشان به ايشان داده نشده خداى تو البته خواهد داد'''» و اين وجه ، وجه خوبى است .
در تفسير روح المعانى از ابى حيان و ابن حاجب نقل كرده كه گفته اند: كلمه «'''لما'''» در آيه شريفه «'''لما'''» ى جازمه و مدخولش محذوف است ، چه حذف مدخول «'''لما'''» ى جازمه در استعمال شايع است ، مثلا گفته مى شود: «'''خرجت و لما'''»، و يا: «'''سافرت و لما'''». آنگاه گفته است : بنابراين بهتر اين است كه محذوف را «'''يوفوها'''» بگيريم ، آن وقت معنا چنين مى شود: «'''به درستى كه هر يك از اين امم كه اعمالشان به ايشان داده نشده خداى تو البته خواهد داد'''» و اين وجه ، وجه خوبى است .
اهل تفسير در مفردات اين آيه و همچنين در نظم آن بحث هاى ادبى طولانى دارند، كه چون بيشتر از آنچه كه گفته شد مورد اهميت نبود از ايرادش خوددارى نموديم ، و خوانندگان محترمى كه مى خواهند از اين بحثها اطلاع بيشترى حاصل كنند بايد به تفاسير مطول مراجعه نمايند.
اهل تفسير در مفردات اين آيه و همچنين در نظم آن بحث هاى ادبى طولانى دارند، كه چون بيشتر از آنچه كه گفته شد مورد اهميت نبود از ايرادش خوددارى نموديم ، و خوانندگان محترمى كه مى خواهند از اين بحثها اطلاع بيشترى حاصل كنند بايد به تفاسير مطول مراجعه نمايند.
فَاستَقِمْ كَمَا أُمِرْت وَ مَن تَاب مَعَك وَ لا تَطغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
فَاستَقِمْ كَمَا أُمِرْت وَ مَن تَاب مَعَك وَ لا تَطغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
معنا و موارد استعمال واژه هاى : «'''قيام '''»، «'''اقامه '''» و «'''استقامت '''»
معنا و موارد استعمال واژه هاى : «'''قيام '''»، «'''اقامه '''» و «'''استقامت '''»
بطورى كه راغب و ديگران گفته اند كلمه «'''قام '''» و «'''ثبت '''» و «'''ركز'''» به يك معنا است .
بطورى كه راغب و ديگران گفته اند كلمه «'''قام '''» و «'''ثبت '''» و «'''ركز'''» به يك معنا است .
خط ۱۰۱: خط ۱۰۳:
چيزى كه هست اسم بردن خصوص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از ميان مؤ منين در عين اينكه تجليلى از آن حضرت است ، و در عين حال تشديد را هم در حق ايشان مبالغه مى كند، زيرا وقتى قبل از ديگران اسم خصوص آن جناب برده شد قهرا هول و هراس خطاب و ترس و وحشتى كه از تكلم كردن مقام عزّت و كبريايى حق ناشى مى شود لبه تيز آن متوجه آن جناب مى گردد، همچنانكه در آيه «'''و لو لا ان ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئا قليلا اذا لاذقناك ضعف الحيوه و ضعف الممات '''» هم وضع به همين منوال است ، و لذا بيشتر مفسرين گفته اند: اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: «'''سوره هود مرا پير كرد'''» ناظر به همين آيه است ، و ان شاء اللّه - در بحث روايتى آينده درباره اين موضوع بحث خواهيم نمود.
چيزى كه هست اسم بردن خصوص رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) از ميان مؤ منين در عين اينكه تجليلى از آن حضرت است ، و در عين حال تشديد را هم در حق ايشان مبالغه مى كند، زيرا وقتى قبل از ديگران اسم خصوص آن جناب برده شد قهرا هول و هراس خطاب و ترس و وحشتى كه از تكلم كردن مقام عزّت و كبريايى حق ناشى مى شود لبه تيز آن متوجه آن جناب مى گردد، همچنانكه در آيه «'''و لو لا ان ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئا قليلا اذا لاذقناك ضعف الحيوه و ضعف الممات '''» هم وضع به همين منوال است ، و لذا بيشتر مفسرين گفته اند: اينكه رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله و سلم ) فرمود: «'''سوره هود مرا پير كرد'''» ناظر به همين آيه است ، و ان شاء اللّه - در بحث روايتى آينده درباره اين موضوع بحث خواهيم نمود.


{{تغییر صفحه | قبلی=تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۴ | بعدی = تفسیر:المیزان جلد۱۱ بخش۶}}


[[رده:تفسیر المیزان]]
[[رده:تفسیر المیزان]]
۸٬۹۳۳

ویرایش