آل عمران ١٥٦: تفاوت میان نسخهها
(Edited by QRobot) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۱۴
ترجمه
آل عمران ١٥٥ | آیه ١٥٦ | آل عمران ١٥٧ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«ضَرَبُوا فِی الأرْضِ»: در زمین مسافرت کردند. «غُزّیً»: جمع غازی، جنگجویان. جهادگران. «لِیَجْعَلَ اللهُ ذلِکَ حَسْرَةً فِی قُلُوبِهِمْ»: تا خداوند آن عقیده و باور نادرست ایشان را حسرتی در دل آنان گرداند. تا خداوند جهاد مؤمنان و دستیابی به غنیمت و فوز شهادت ایشان را مایه حسرت کافران گرداند. لام (لِیَجْعَلَ) لام عاقبت است (نگا: قصص / .
تفسیر
نکات آیه
۱- ضرورت پرهیز مؤمنان از همسویى با کافران در پندار و تفکّر، گفتار و کردار (یا ایّها الّذین امنوا لا تکونوا کالّذین کفروا و قالوا)
۲- پندار کفرپیشگان بر این که خانه نشینى و یا پرهیز از حضور در کارزار، مانع مرگ و کشته شدن است. (یا ایّها الّذین امنوا لا تکونوا کالّذین کفروا و قالوا ... ما ماتوا و ما قتلوا)
۳- شکست در پیکار احد، زمینه ساز هجوم تبلیغاتى کافران و یا منافقان، علیه اسلام، پیامبر (ص) و مسلمانان (یا ایّها الّذین امنوا لا تکونوا کالّذین کفروا و قالوا لاخوانهم ... ما ماتوا و ما قتلوا) کشته شدن عدّه اى از مسلمانان در جنگ احد باعث شده بود که کافران و یا منافقان، که با حضور در صحنه احد مخالف بودند، ماجراى احد و کشته هاى فراوان آن را حربه تبلیغاتى علیه پیامبر (ص) قرار دهند. آنان مى گفتند اگر نظر ما را مى پذیرفتند و همراه پیامبر (ص) خارج نمى شدند، این حوادث ناگوار پیش نمى آمد.
۴- گمانِ حاکمیّت عوامل مادّى بر مقدّرات الهى، پندارى کفرآمیز (لاتکونوا کالّذین کفروا و قالوا لاخوانهم ... ما ماتوا و ما قتلوا) خداوند با کفرآمیز خواندن این اندیشه که جنگ و مسافرت (عوامل مادّى) تعیین کننده مرگ آدمى است، به مؤمنان تعلیم مى دهد که آن عوامل، تعیین کننده مرگ آدمى، که از مقدّرات الهى است، نخواهد بود.
۵- زنده ماندن، ولو با توجیه کوتاهیها و تقصیرها در دفاع از دین، خواسته کفرپیشگانِ به ظاهر مسلمان (لا تکونوا کالّذین کفروا و قالوا لاخوانهم ... ما ماتوا و ما قتلوا)
۱- چون اعتراض کفرپیشگانِ مسلمان بر این اساس بوده که اگر مجاهدان در نبرد شرکت نمى کردند کشته نمى شدند، معلوم مى شود که اعتراض کنندگان مى خواستند زنده بمانند، هر چند دین و آیین پیامبر (ص) بدون مدافع باشد.
۲- در برداشت بالا «الّذین کفروا» به قرینه «لاخوانهم» به مسلمانان ضعیف الایمانى که اندیشه کفرآمیز دارند، تفسیر شده است.
۶- ضرورت دفاع جامعه ایمانى از معارف و عقاید دین، در برابر هجوم تبلیغاتى دشمن (لاتکونوا کالّذین کفروا و قالوا لاخوانهم اذا ضربوا فى الارض) دفاع خداوند از معارف و عقاید دینى اسلام (لا تکونوا ... )، درسى است براى مسلمانان که از آن معارف و عقاید دفاع کنند.
۷- حسرت و افسوس فراریان از میدان نبرد، پس از دانستن این که حیات و مرگ تقدیر الهى است. (لا تکونوا ... ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسرة فى قلوبهم) بنابر اینکه «لیجعل» متعلق به محذوف باشد; یعنى بیان این حقیقت که مرگ و حیات تقدیر الهى است، براى این بود که متخلفان از جنگ بر کرده خویش حسرت برند. زیرا معلوم مى شد که اگر در جنگ شرکت مى کردند، چون مقدّر نبود، کشته نمى شدند.
۸- اندیشه هاى جاهلانه درباره مرگ و حیات (حاکمیّت عوامل مادّى بر اراده خداوند)، موجب حسرت کفرپیشگان، به هنگام قیامت (لو کانوا عندنا ما ماتوا و ما قتلوا لیجعل اللّه ذلک حسرة فى قلوبهم) برخى از مفسّران برآنند که زمان حسرت مطرح شده در آیه، قیامت است.
۹- بى اعتنایى اهل ایمان به توطئه هاى تبلیغاتى کفرپیشگان، ایجادکننده حسرت در دلهاى ایشان (لا تکونوا کالّذین کفروا ... لیجعل اللّه ذلک حسرة فى قلوبهم) بنابر اینکه «لیجعل» متعلق به «لا تکونوا» باشد.
۱۰- ضرورت هشیارى آدمى، در پرهیز از گرایشهاى حسرت آفرین (لا تکونوا کالّذین کفروا ... لیجعل اللّه ذلک حسرة فى قلوبهم)
۱۱- مرگ و حیات در هر حال به دست خداست و مسافرت و یا حضور در میدان نبرد، تغییردهنده مسیر مقدّر آن نیست. (قالوا ... ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیى و یمیت) خداوند در جواب کسانى که جهاد و مسافرت را عامل تعیین کننده مرگ مى پنداشتند، مى فرماید «و اللّه یحیى و یمیت» یعنى عوامل مادّى، تعیین کننده نیستند ; هر چه هست به دست خداوند و به تقدیر اوست.
۱۲- تضادّ و دوگانگى بینش اهل ایمان و کفرپیشگان، در تفسیر عوامل حیات و مرگ (و قالوا ... ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیى و یمیت)
۱۳- اعتقاد به مقدّر بودن مرگ، از میان برنده هراس آدمى براى سفر و حضور در میدان نبرد (صحنه هاى دشوار زندگى) (قالوا ... ما ماتوا و ما قتلوا ... و اللّه یحیى و یمیت) جمله «و اللّه یحیى و یمیت»، مى تواند به منظور زدودن هراس از شرکت در پیکار ایراد شده باشد.
۱۴- بینایى خداوند به رفتار و کردار بندگان (و اللّه بما تعملون بصیر)
۱۵- نظارت و بینایى خداوند به کردار بندگان، هشدارى به ترک کنندگان جهاد (انّ الّذین تولّوا منکم ... و اللّه بما تعملون بصیر)
۱۶- توجّه به نظارت و بینایى خداوند به کردار آدمیان، برانگیزنده آدمى به نبرد و پیکار در راه خدا (اعمال پسندیده) (انّ الّذین تولّوا منکم ... و اللّه بما تعملون بصیر)
موضوعات مرتبط
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۳
- انسان: عمل انسان ۱۴
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۶
- بصیرت: اهمیّت بصیرت ۱۰
- ترس: در جنگ ۱۳ ; موانع ترس ۱۳
- تعقل: آثار عدم تعقل ۸
- جامعه: مسؤولیت جامعه ۶
- جنگ:۳ فرار از جنگ ۳ ۲
- جهاد:۳ دفاعى ۶ ; زمینه جهاد ۳ ۱۶ ; فرار از جهاد ۳ ۷، ۱۵
- جهانخبینى:۱۲ توحیدى ۱۱ ; جهانخبینى ۱۲ و ایدئولوژى ۱۳، ۱۶
- حسرت:۷ در قیامت ۸ ; عوامل حسرت ۷ ۹، ۱۰
- حیات:۸ تقدیر حیات ۸ ۷ ; علاقه به حیات ۸ ۵ ; منشأ حیات ۸ ۱۱، ۱۲
- خدا: احاطه خدا ۱۱ ; نظارت خدا ۱۴، ۱۵، ۱۶ ; هشدار خدا ۱۵
- دشمنان: توطئه دشمنان ۶
- دین: پاسدارى دین ۵، ۶
- راه خدا:۱۶
- روابط بینخالملل:۱
- شکست:۳ آثار شکست ۳ در جهاد ۳
- عقیده: باطل ۲، ۴، ۸
- علت و معلول: عوامل طبیعى ۴
- علم: آثار علم ۷، ۱۶
- عمل:۱۴ زمینه عمل ۱۴ خیر ۱۶ ; عمل ۱۴ ناپسند ۱۵
- غزوه احد: شکست غزوه احد ۳
- قضا و قدر:۲، ۴، ۷، ۱۱، ۱۳
- قیامت:۸
- کافران: اعراض از کافران ۱ ; برخورد کافران ۳ ; توطئه کافران ۹ ; جوسازى کافران ۳ ; جهانخبینى کافران ۱۲ ; حسرت کافران ۸ ; عقیده کافران ۲، ۴، ۵، ۱۲ ; علایق کافران ۵
- گرایش: ناپسند ۱۰
- مجاهدان: حسرت مجاهدان ۷
- مرگ:۸ تقدیر مرگ ۸ ۷، ۱۳ ; منشأ مرگ ۸ ۱۱، ۱۲
- منافقان: برخورد منافقان ۳ ; جوسازى منافقان ۳
- مؤمنان: حسرت مؤمنان ۹ ; عقیده مؤمنان ۱۲ ; مسؤولیت مؤمنان ۱