گمنام

تفسیر:المیزان جلد۹ بخش۳۲: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۲۹: خط ۱۲۹:
<span id='link214'><span>
<span id='link214'><span>


==مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤمنين مجاهد ==
==مفسده حضور منافقان در ميان صفوف مؤمنان مجاهد ==
«'''لَوْ خَرَجُوا فِيكم مَّا زَادُوكُمْ إِلا خَبَالاً وَ لاَوْضعُوا خِلَالَكُمْ ...'''»:
«'''لَوْ خَرَجُوا فِيكُم مَّا زَادُوكُمْ إِلّا خَبَالاً وَ لاَوْضعُوا خِلَالَكُمْ ...'''»:


كلمه خبال به معناى فساد و اضطراب راى است. و كلمه «ايضاح» به معناى شتابيدن در شر است.  
كلمۀ «خبال»، به معناى فساد و اضطراب رأى است. و كلمه «ايضاح»، به معناى شتابيدن در شرّ است.  


و «خلال» به معناى بين و «بغى» به معناى طلبيدن است . بنا بر اين ، معناى اينكه فرمود: «يبغونكم الفتنه» اين است كه منافقين خواهان فتنه براى شما هستند. بعضى بجاى «براى شما» گفته اند: «در شما».  
و «خلال»، به معناى بيّن و «بغى»، به معناى طلبيدن است. بنابراين، معناى اين كه فرمود: «يَبغُونَكُمُ الفِتنَة»، اين است كه منافقان خواهان فتنه براى شما هستند. بعضى به جاى «براى شما» گفته اند: «در شما».  


و «فتنه» به معناى محنت و گرفتارى است، و از انواع گرفتاريها آنكه مناسب با مقام آيه است همان تفرقه و اختلاف كلمه است.
و «فتنه» به معناى محنت و گرفتارى است، و از انواع گرفتاری ها، آن كه مناسب با مقام آيه است، همان تفرقه و اختلاف كلمه است.


و «سماع» به معناى كسى است كه هر حرفى را زود مى پذيرد و باور مى كند. اين آيه در مقام تعليل جمله «و لكن كره الله انبعاثهم فثبطهم» است. و براى اينكه امتنان را هم برساند، بدون وصل يعنى بدون حرف عطف (واو) شروع شده ؛ و معناى آيه احتياجى به توضيح ندارد.
و «سماع» به معناى كسى است كه هر حرفى را زود مى پذيرد و باور مى كند. اين آيه، در مقام تعليل جملۀ «وَ لَكِن كَرِهَ اللهُ انبِعَاثَهُم فَثَبَّطُهُم» است. و براى اين كه امتنان را هم برساند، بدون وصل، يعنى بدون حرف عطف (واو) شروع شده، و معناى آيه احتياجى به توضيح ندارد.


<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۹۰ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۳۹۰ </center>
«'''لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَك الاُمُورَ حَتى جَاءَ الْحَقُّ وَ ظهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ'''»:
«'''لَقَدِ ابْتَغَوُا الْفِتْنَةَ مِن قَبْلُ وَ قَلَّبُوا لَك الاُمُورَ حَتّى جَاءَ الْحَقُّ وَ ظهَرَ أَمْرُ اللَّهِ وَ هُمْ كارِهُونَ'''»:


يعنى قسم مى خورم كه منافقان بطور مسلم پيش از اين جنگ (جنگ تبوك ) خواهان فتنه و محنت و اختلاف كلمه و تفرقه اجتماع شما بودند، همچنانكه در جنگ احد عبد الله بن ابى بن سلول يك ثلث از جمعيت سپاهيان شما را از صحنه جنگ به طرف مدينه برگردانيد و از يارى رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) دريغ نمود.  
يعنى: قسم مى خورم كه منافقان به طور مسلّم پيش از اين جنگ (جنگ تبوك)، خواهان فتنه و محنت و اختلاف كلمه و تفرقه اجتماع شما بودند، همچنان كه در جنگ اُحُد، «عبدالله بن اُبَىّ بن سلول»، يك ثلث از جمعيت سپاهيان شما را از صحنه جنگ به طرف مدينه برگردانيد و از يارى رسول خدا «صلى الله عليه و آله» دريغ نمود.  


آرى ، همين منافقين بودند كه همواره امور را براى تو دگرگونه ساخته ، نعل را وارونه مى زدند و مردم را به مخالفت تو دعوت و بر معصيت تخلف از امر جهاد تحريك نموده ، يهوديان و مشركان را بر قتال با مسلمانان برمى انگيختند و در ميان مسلمين جاسوسى و خرابكاريهاى ديگر مى كردند تا آنكه حق - آن حق كه مى بايست پيروى شود - بيامد، و امر خدا و آنچه كه از دين مى خواست پيروز گشت و بر خواسته هاى شيطانى كافران غالب آمد با اينكه كفار از پيشرفت آن اكراه داشتند.
آرى، همين منافقان بودند كه همواره امور را براى تو دگرگونه ساخته، نعل را وارونه مى زدند و مردم را به مخالفت تو دعوت و بر معصيت تخلّف از امر جهاد تحريك نموده، يهوديان و مشركان را بر قتال با مسلمانان بر مى انگيختند و در ميان مسلمين، جاسوسى و خرابكاری هاى ديگر مى كردند، تا آن كه حق - آن حق كه مى بايست پيروى شود - بيامد، و امر خدا و آنچه كه از دين مى خواست، پيروز گشت و بر خواسته هاى شيطانى كافران غالب آمد، با اين كه كفار از پيشرفت آن اكراه داشتند.


اين آيه شريفه به منزله استشهاد بر آيه قبلى است ، و بر آن مطلبى كه در دو آيه قبل بود مثال مى آورد.
اين آيه شريفه، به منزله استشهاد بر آيه قبلى است، و بر آن مطلبى كه در دو آيه قبل بود، مثال مى آورد.
و اگر در اين آيه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (صلى الله عليه و آله ) كرد با اينكه در آيه قبلى خطاب ، عمومى بود، براى اين است كه در اين آيه مطلب يعنى وارونه كردن امور فقط عليه آنجناب بود، به اين معنى كه منافقين همه دشمنى هايشان با آنجناب بود، بخلاف آيه قبلى كه مضمونش عمومى است .
 
و اگر در اين آيه، خطاب را متوجه شخص رسول خدا «صلى الله عليه و آله» كرد، با اين كه در آيه قبلى خطاب، عمومى بود، براى اين است كه در اين آيه، مطلب يعنى وارونه كردن امور، فقط عليه آن جناب بود، به اين معنا كه منافقان همه دشمنى های شان با آن جناب بود، به خلاف آيه قبلى، كه مضمونش عمومى است.


<span id='link215'><span>
<span id='link215'><span>
۱۷٬۰۵۲

ویرایش