۱۶٬۹۱۱
ویرایش
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
==مقصود از «حج اکبر»، در روايات شيعه == | ==مقصود از «حج اکبر»، در روايات شيعه == | ||
امام صادق | امام صادق «عليه السلام» فرمود: اميرالمؤمنين فرموده: حج اكبر، روز قربان است، و احتجاج كرده به آيه قرآن كه مى فرمايد: «فَسِيحُوا فِى الأرضِ أربَعَةَ أشهُر»، و اين چهار ماه عبارت است از: بيست روز از ذى الحجّه و تمامى محرّم و صفر و ربيع الاول و ده روز از ربيع الآخر، و اگر روز حج اكبر، روز عرفه (نهم ذى الحجه) باشد، آنگاه تا روز دهم ربيع الآخر، چهار ماه و يك روز مى شود و حال آن كه قرآن فرموده مهلت كفار از روز حج اكبر، چهار ماه است. و نيز استدلال كرده اند به آن آيه ديگر كه مى فرمايد: «وَ أذَانٌ مِنَ اللهِ وَ رَسُولِهِ إلَى النَّاسِ يَومَ الحَجِّ الأكبَر»، و سپس فرموده كه اعلام كننده در آن روز، من بودم. | ||
پرسيدم : پس معناى | پرسيدم: پس معناى كلمۀ «حج اكبر» چيست؟ فرمود: از اين جهت بزرگترين حج ناميده شد كه در آن سال، هم مسلمان ها به زيارت خانه خدا رفتند و هم مشركان، و بعد از آن سال بود كه ديگر زيارت كردن كفار ممنوع شد. | ||
و | و نيز، در همان كتاب، از صدوق، از معاوية بن عمار روايت شده كه گفت: از امام صادق «عليه السلام» پرسيدم: روز حج اكبر، چه روزى است؟ فرمود: روز قربان است؛ و حج اصغر، عمره است. | ||
مؤلف : اين | مؤلف: اين روايت، علاوه بر اين كه حج اكبر را به روز قربان تفسير كرده، وجه اين تسميه را هم ذكر كرده (و آن اين كه عمره به تنهایى، حج اصغر، و عمره با حج، حج اكبر است)، و همه روايات وارده از ائمه اهل بيت «عليهم السلام»، جز چند روايت شاذ، متفق اند بر اين كه منظور از روز حج اكبر، روز عيد قربان، يعنى دهم ذى الحجّه است كه آن را، روز «نحر» هم مى نامند. همين معنا را از على «عليه السلام» هم روايت كرده اند. | ||
كلينى، در كافى، آن را از على بن ابراهيم، از پدرش، از ابن ابى عمير، از معاوية بن عمار، از امام صادق «عليه السلام»، و نيز به سند خود، از ذريح، از آن حضرت روايت كرده. و همچنين صدوق، به سند خود، از ذريح، از آن جناب، و عياشى، از عبدالرحمان و ابن اذينه و فضيل بن عياض، از آن حضرت روايت كرده اند. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۴۰ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۴۰ </center> | ||
و در | و در الدرّ المنثور است كه ابن مردويه، از ابى اوفى، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» روايت كرده كه در روز عيد اضحى فرمود: امروز، روز حج اكبر است. | ||
و | و نيز، در همان كتاب است كه بخارى (در پاروقى كتابش) و ابوداود، ابن ماجه، ابن جرير، ابن منذر، ابن ابى حاتم، ابوالشيخ، ابن مردويه و ابونعيم، در كتاب حليه، از ابن عمر روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، در سالى كه به حج رفت، در روز قربان ميان جمره ها ايستاد و فرمود: اين چه روزى است؟ گفتند روز نحر (قربان) است. فرمود: اين روز، حج اكبر است. | ||
مؤلف : اين | مؤلف: اين مضمون، به طرق مختلفه اى، از على «عليه السلام» و ابن عباس و مغيرة بن شعبه و ابى جحيفه و عبدالله بن ابى اوفى نيز روايت شده، و به طرق مختلفه ديگرى، از رسول خدا «صلى الله عليه و آله» نقل شده است كه فرمود: حج اكبر، روز عرفه است. و همچنين از على و ابن عباس و ابن زبير، نيز نقل شده، و از سعيد بن مسيّب روايت شده كه حج اكبر، روز بعد از روز قربان است. و نيز روايت شده كه همه ايام حج است. | ||
و در روايت ديگرى آمده كه حج | و در روايت ديگرى آمده كه حج اكبر، آن سالى است كه ابوبكر در آن سال به حج رفت. و اين وجه، بى انطباق با روايتى كه قبلا از امام صادق «عليه السلام» نقل كرديم، نيست. همان روايتى كه داشت حج اكبر را از اين رو حج اكبر ناميدند كه در آن سال، هم مسلمانان به حج آمده بودند و هم مشركان. | ||
<span id='link130'><span> | <span id='link130'><span> | ||
و در تفسير | و در تفسير عياشى، از زراره، از ابى جعفر «عليه السلام» روايت كرده كه در تفسير آيه شريفه: «فَإذَا انسَلَخَ الأشهُرُ الحُرُم فَاقتُلُوا المُشرِكِينَ حَيثُ وَجَدتُمُوهُم» فرمود: «اشهر حرم»، از روز قربان شروع مى شود تا دهم ربيع الاخر. | ||
و در | و در الدرّ المنثور است كه حاكم - وى سند را صحيح دانسته - از مصعب بن عبدالرحمان، از پدرش نقل كرده كه در تفسير آيه: «فَإن تَابُوا وَ أقَامُوا الصَّلَوة وَ آتَوا الزَّكَوة» گفته است: رسول خدا «صلى الله عليه و آله»، مكه را كه فتح كرد، متوجه شهر طائف شد، و مردم آن شهر را هشت روز و يا هفت روز متوالى محاصره كرد، آنگاه چند نوبت به تناوب، به محاصره آن ها پرداخت. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۴۱ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۴۱ </center> | ||
و سپس فرمود: هان اى مردم من جلوتر از شما از دنيا مى روم، و من شما را در حق | و سپس فرمود: هان اى مردم! من جلوتر از شما از دنيا مى روم، و من شما را در حق عترتم، به نيكى سفارش مى كنم. ديدارتان حوض خواهد بود و به آن خدایى كه جانم به دست اوست، يا اين است كه نماز را بپا مى داريد و زكات را مى دهيد، و يا اين است كه مردى از خاندانم و يا مثل خودم را وادار مى كنم تا گردن هاى رزمندگانتان را بزند، و ذراريتان را اسير كند. مردم خيال كردند مقصودش، ابوبكر و عُمَر است، لكن ديدند دست على «رضى الله عنه» را گرفت و فرمود: «اين». | ||
مؤلف : منظور | مؤلف: منظور آن حضرت اين بود كه اگر كافر شويد، چنين مى شود. | ||
و در تفسير | و در تفسير عياشى، در حديث جابر، از امام ابى جعفر «عليه السلام» آمده كه در تفسير «فَإن تَابُوا» فرمود: يعنى اگر ايمان آوردند، برادران دينى شما هستند. | ||
و در تفسير | و در تفسير قمى، در ذيل آيه: «وَ إن أحَدٌ مِنَ المُشرِكِينَ استَجَارَكَ فَأجِرهُ...» مى گويد: امام «عليه السلام» فرموده: معنايش اين است كه نخست قرآن را برايش بخوان و به معارف دين آشنايش كن و ديگر متعرضش مشو تا به مأمن خود برگردد. | ||
و در تفسير | و در تفسير برهان، از ابن شهراشوب، از تفسير قشيرى روايت شده كه: مردى، به على بن ابی طالب «عليه السلام» عرض كرد: حال اگر يكى از ما بخواهد بعد از چهار ماه، رسول خدا «صلى الله عليه و آله» را ملاقات كند و با او كارى داشته باشد، آيا عهدى برايش نيست و (در امان نيست)؟ على «عليه السلام» فرمود: چرا، براى اين كه خداوند فرموده: «اگر يكى از مشركان از تو پناه بخواهد، پناهش بده ...». | ||
و در | و در الدرّ المنثور است كه ابن ابى شيبه و ابن ابى حاتم و ابوالشيخ و ابن مردويه، در ذيل آيه: «وَ إن نَكَثُوا أيمَانَهُم مِن بَعدِ عَهدِهِم...»، از حذيفه نقل كرده اند كه از وى، در باره آيه فوق پرسش كردند. او گفت: «هنوز با اهل اين آيه قتال نشده است». | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۴۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۹ صفحه ۲۴۲ </center> | ||
==چند روايت در ذيل آيه: «فقاتلوا ائمة الكفر...» == | ==چند روايت در ذيل آيه: «فقاتلوا ائمة الكفر...» == | ||
و در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و بخارى و ابن مردويه از زيد بن وهب روايت كرده اند كه در ذيل آيه «فقاتلوا ائمه الكفر» گفته است : ما در محضر حذيفه (رض ) بوديم كه گفت : از مشمولين اين آيه باقى نمانده مگر سه نفر. و از منافقين هم باقى نمانده مگر چهار نفر. | و در همان كتاب است كه ابن ابى شيبه و بخارى و ابن مردويه از زيد بن وهب روايت كرده اند كه در ذيل آيه «فقاتلوا ائمه الكفر» گفته است : ما در محضر حذيفه (رض ) بوديم كه گفت : از مشمولين اين آيه باقى نمانده مگر سه نفر. و از منافقين هم باقى نمانده مگر چهار نفر. |
ویرایش