گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۰ بخش۱۸: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۲۲۲: خط ۲۲۲:
==معناى «عرش»، در آیه: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»==
==معناى «عرش»، در آیه: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»==


و اما اينكه فرمود: «'''و كان عرشه على الماء'''» جمله اى است حاليه ، و معناى مجموع آيه اينست كه : خداى تعالى در وقتى و در حالى به خلقت آسمانها و زمين پرداخت كه عرشش بر آب بود، و بر آب بودن عرش كنايه است از اينكه مالكيت خداى تعالى در آن روز مستقر بر اين آب بود كه گفتيم ماده حيات و زندگى است ، چون عرش و تخت سلطنت هر پادشاهى عبارت است
و اما اين كه فرمود: «وَ كَانَ عَرشُهُ عَلَى المَاء»، جمله اى است حاليه، و معناى مجموع آيه، اين است كه:
 
خداى تعالى، در وقتى و در حالى به خلقت آسمان ها و زمين پرداخت كه عرشش بر آب بود. و بر آب بودن عرش، كنايه است از اين كه مالكيت خداى تعالى در آن روز مستقر بر اين آب بود، كه گفتيم ماده حيات و زندگى است. چون عرش و تخت سلطنت هر پادشاهى، عبارت است از: محل ظهور سلطنت او، و استقرار پادشاه بر آن محل به معناى استقرار مُلك او بر آن محل است.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۲۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۲۵ </center>
از محل ظهور سلطنت او، و استقرار پادشاه بر آن محل به معناى استقرار ملك او بر آن محل است ، (وقتى مى گويند فلان سلطان بر تخت سلطنت دست يافت و بر آن مستقر گرديد، معنايش اين نيست كه پس از سالها جنگ و خونريزى به چهار تخته چوب دست يافته ، بلكه معنايش ‍ اين است كه بر مقام فرماندهى و اداره كشور مسلط شده است ). پس ‍ «'''استواء بر عرش '''» به اين معنا است كه خداى تعالى بعد از خلقت آسمان و زمين در دو روز، به امر تدبير مخلوقات خود پرداخت.


و اينكه بعضى از مفسرين گفته اند: منظور از عرش ، ساختن است ، و اين معنا را از جمله «'''مما يعرشون '''» گرفته اند كه در سوره نحل آيه ۶۸ قرار دارد، و معنايش «'''مما يبنون '''» است ، سخن درستى نيست ، زيرا از فهم دور است .
(وقتى مى گويند: فلان سلطان بر تخت سلطنت دست يافت و بر آن مستقر گرديد، معنايش اين نيست كه پس از سال ها جنگ و خونريزى، به چهار تخته چوب دست يافته، بلكه معنايش اين است كه بر مقام فرماندهى و اداره كشور مسلط شده است).
 
پس «استواء بر عرش»، به اين معنا است كه خداى تعالى، بعد از خلقت آسمان و زمين در دو روز، به امر تدبير مخلوقات خود پرداخت.
 
و اين كه بعضى از مفسران گفته اند: منظور از «عرش»، ساختن است، و اين معنا را، از جملۀ «مِمّا يَعرِشُون» گرفته اند، كه در سوره «نحل»، آيه ۶۸ قرار دارد، و معنايش «مِمّا يَبنُون» است، سخن درستى نيست، زيرا از فهم دور است.
<span id='link150'><span>
<span id='link150'><span>
«'''لِيَبْلُوَكمْ أَيُّكُمْ أَحْسنُ عَمَلاً'''»:
«'''لِيَبْلُوَكمْ أَيُّكُمْ أَحْسنُ عَمَلاً'''»:


حرف «'''لام '''» براى غايت است ، و كلمه «'''يبلوكم '''» از مصدر «'''بلاء'''» است كه به معناى امتحان ميباشد، و جمله «'''ايكم احسن عملا'''» بيان آن امتحان است در شكل استفهام . مى خواهد بفهماند خداى تعالى اگر آسمانها و زمين را با آن نظام حيرت انگيزش خلق كرد، براى اين غايت و نتيجه بود كه شما را بيازمايد و نيكوكاران شما را از بدكارانتان مشخص سازد.  
حرف «لام»، براى غايت است، و كلمۀ «يَبلُوَكُم»، از مصدر «بلاء» است، كه به معناى امتحان می باشد، و جملۀ «أيُّكُم أحسَنُ عَمَلاً»، بيان آن امتحان است در شكل استفهام. مى خواهد بفهماند: اگر خداى تعالى، آسمان ها و زمين را با آن نظام حيرت انگيزش خلق كرد، براى اين غايت و نتيجه بود كه شما را بيازمايد و نيكوكاران شما را از بدكارانتان مشخص سازد.
 
و معلوم است كه «بلاء» و امتحان، هيچ وقت غرض اصلى قرار نمی گيرد. هر امتحانى كه در هر جا صورت می گيرد، براى جدا كردن خوب از بد و مرغوب از نامرغوب است، و همچنين است حسنه و سيئه.  


و معلوم است كه بلاء و امتحان هيچ وقت غرض اصلى قرار نميگيرد، هر امتحانى كه در هر جا صورت ميگيرد براى جدا كردن خوب از بد و مرغوب از نامرغوب است ، و همچنين است حسنه و سيئه ، يعنى اگر امتحانى صورت ميگيرد تا مردم خوب و داراى حسنات از مردم بد و داراى سيئات جدا شوند، اين جدا سازى نمى تواند غرض اصلى باشد، بلكه براى كار و غرضى ديگر است ، و آن جزائى است كه بر حسنه و سيئه مترتب مى شود. جزاء هم نمى تواند غرض نهائى باشد، آن نيز به خاطر اينست كه وعده ممتحن عملى گردد، آن هم ممتحنى كه وعده اش حق است.  
يعنى اگر امتحانى صورت می گيرد تا مردم خوب و داراى حسنات از مردم بد و داراى سيئات جدا شوند، اين جدا سازى نمى تواند غرض اصلى باشد، بلكه براى كار و غرضى ديگر است، و آن جزایى است كه بر حسنه و سيئه مترتب مى شود. جزاء هم نمى تواند غرض نهایى باشد، آن نيز به خاطر اين است كه وعدۀ ممتحن عملى گردد. آن هم ممتحنى كه وعده اش حق است.  


و لذا مى بينيم خداى تعالى همه اين امور را به عنوان نتيجه خلقت ذكر كرده و در اينكه ابتلاء، غايت خلقت است فرموده : «'''انا جعلنا ما على الارض زينة لها لنبلوهم ايهم احسن عملا'''»، و در اينكه اين مشخص كردن به چه معنا است ؟ فرموده : «'''ليميز اللّه الخبيث من الطيب '''»، و در خصوص جزاء فرموده : «'''و خلق اللّه السماوات و الارض بالحق و لتجزى كل نفس بما كسبت و هم لا يظلمون '''».
و لذا مى بينيم خداى تعالى، همه اين امور را به عنوان نتيجه خلقت ذكر كرده و در اين كه «ابتلاء»، غايت خلقت است، فرموده: «إنَّا جَعَلنَا مَا عَلَى الأرضِ زِينَةً لَهَا لِنَبلُوَهُم أيُّهُم أحسَنُ عَمَلاً»، و در اين كه اين مشخص كردن به چه معنا است؟ فرموده: «لِيَمِيزَ اللّهُ الخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّب». و در خصوص جزاء فرموده: «وَ خَلَقَ اللّهُ السَّمَاوَاتِ وَ الأرضَ بِالحَقِّ وَ لِتُجزَى كُلُّ نَفسٍ بِمَا كَسَبَت وَ هُم لَا يُظلَمُونَ».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۲۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۰ صفحه ۲۲۶ </center>


۱۶٬۹۱۱

ویرایش