النحل ٣٣: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link226 | آيات ۲۲ - ۴۰ سوره نحل]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۵#link227 | اعتقاد به معاد، لازمۀ توحيد كامل است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link228 | بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link228 | بيان اين كه گمراه كنندگان، همانند بار گناهان ناشى از اضلال شان را بر دوش مى كشند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link229 | چگونگى تعدد | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link229 | چگونگى تعدد «وزر» و «عذاب»، در ازای عمل واحد]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link230 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link230 | برداشت هاى نادرست از آيه «لِيَحمِلُوا أوزَارَهُم كَامِلَةً يَومَ القِيَامَة»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link231 | مقصود از كسانى كه علم داده شده | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link231 | مقصود از كسانى كه علم داده شده اند، در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link233 | مقصود از طيب بودن «متقين»، در حال توفّى و مرگ]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link233 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link234 | توجیه تعلق مشيت خداوند، به امر عدمى، در آيه شریفه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۶#link234 | تعلق مشيت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link235 | تقرير و تبيين استدلال مشركان، براى بت پرستى خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link235 | تقرير و تبيين استدلال | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link236 | پاسخ به دليل مشركان: تنها وظيفه پيامبران، «بلاغ مُبين» است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link236 | پاسخ به دليل | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link237 | تقسيم امت ها، به دو طایفه هدايت يافته و گمراه]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link237 | تقسيم امت | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link239 | توضيح اين كه «ضلالت»، امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link240 | تسليت و دلدارى به رسول خدا «ص»: نسبت به هدايت مشركان، حريص مباش]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link239 | توضيح | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link241 | تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه، در جهت اثبات مذهب خود]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link240 | تسليت و دلدارى رسول خدا | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link242 | مشرکان در قيامت، اصلا ياور و ناصری ندارند]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link241 | تفسير آيه توسط جبريون و | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link243 | رفع اختلاف در باره دین حق، يكى از معرّفات روز قيامت است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۷#link242 | در | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link244 | اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى، به: «قول»، «كلمه»، «امر»، «اراده» و «قضاى خدا»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link243 | | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link245 | بحث روايتى: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link244 | اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۲_بخش۲۸#link245 | بحث روايتى (رواياتى در | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۸ مرداد ۱۴۰۳، ساعت ۱۰:۳۳
کپی متن آیه |
---|
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلاَئِکَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّکَ کَذٰلِکَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ مَا ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ |
ترجمه
النحل ٣٢ | آیه ٣٣ | النحل ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«هَلْ یَنظُرُونَ»: آیا انتظار میکشند؟ استفهام انکاری است، یعنی چشم به راه فرشتگان مرگ یا عذاب آخرت هستند.
تفسیر
- آيات ۲۲ - ۴۰ سوره نحل
- اعتقاد به معاد، لازمۀ توحيد كامل است
- بيان اين كه گمراه كنندگان، همانند بار گناهان ناشى از اضلال شان را بر دوش مى كشند
- چگونگى تعدد «وزر» و «عذاب»، در ازای عمل واحد
- برداشت هاى نادرست از آيه «لِيَحمِلُوا أوزَارَهُم كَامِلَةً يَومَ القِيَامَة»
- مقصود از كسانى كه علم داده شده اند، در آيه شریفه
- مقصود از طيب بودن «متقين»، در حال توفّى و مرگ
- توجیه تعلق مشيت خداوند، به امر عدمى، در آيه شریفه
- تقرير و تبيين استدلال مشركان، براى بت پرستى خود
- پاسخ به دليل مشركان: تنها وظيفه پيامبران، «بلاغ مُبين» است
- تقسيم امت ها، به دو طایفه هدايت يافته و گمراه
- توضيح اين كه «ضلالت»، امر عدمى است و نمى توان گفت خدا آن را ايجاد كرده است
- تسليت و دلدارى به رسول خدا «ص»: نسبت به هدايت مشركان، حريص مباش
- تفسير آيه توسط جبريون و مفوضه، در جهت اثبات مذهب خود
- مشرکان در قيامت، اصلا ياور و ناصری ندارند
- رفع اختلاف در باره دین حق، يكى از معرّفات روز قيامت است
- اشاره به تعابير مختلف از ايجاد خداى تعالى، به: «قول»، «كلمه»، «امر»، «اراده» و «قضاى خدا»
- بحث روايتى: (رواياتى در باره برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «33»
آيا كفّار جز آنكه فرشتگانِ (مأمور قبض روح) يا فرمان (قهر) پروردگارت به سراغشان آيد انتظارى دارند، كسانى كه پيش از آنان بودند نيز چنين كردند و خداوند به آنان ظلم نكرد، ليكن آنها به خودشان ستم مىكردند.
نکته ها
مشابه اين آيه، در سوره بقره آيه 210 و سورهى انعام آيه 158 نيز آمده است.
اگر انذارهاى پيامبران، مردم را بيدار نكند تازيانههاى عذاب آنها را بيدار خواهد كرد، امّا چه سود؟
پیام ها
1- كفّار تا قهر خدا را نبينند دست از انكار برنمىدارند. «هَلْ يَنْظُرُونَ»
2- قهر الهى در دنيا، براى تربيت است نه انتقام. «أَمْرُ رَبِّكَ» به جاى «أَمَرَ اللَّهُ»*
3- خط شرك، كفر واستكبار، در طول تاريخ فعّال بوده است. «كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ»
4- عذاب الهى، ظلم به ما نيست، بلكه عمل ما، ظلم بوده است. «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
جلد 4 - صفحه 516
5- كفر و تكبر، ظلم به انسانيّت خويش است. «أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
6- آنچه خطرناك است استمرار ظلم و طغيان است. كانُوا ... يَظْلِمُونَ
7- نزول عذاب پس از اتمام حجّت و فرستادن پيامبران و كتب، نه فقط ظلم نيست، بلكه عين عدل است. «وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (33)
بعد از آن شبهه دوم منكرين نبوت را بيان مىفرمايد كه طلب مىكردند از پيغمبر نزول ملائكه را كه شهادت دهند بر صدق نبوت آن حضرت:
هَلْ يَنْظُرُونَ: آيا انتظار مىبرند كافران (استفهام انكارى است) يعنى منتظر نيستند. إِلَّا أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ: مگر آنكه بيايند ايشان را ملائكه براى قبض ارواحشان. أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ: يا بيايد فرمان پروردگار تو به عذاب استيصال يا قيامت برايشان آيد.
بعد از آن بر سبيل تهديد مىفرمايد: كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ:
همچنين بجا آوردند كفارى كه پيش از ايشان بودند از طلب آيات مقترحه و تكذيب انبياء و انكار توحيد، و خداى تعالى آنها را هلاك فرمود، پس چه چيز ايمن دارد اين جماعت را از اين كه خداوند ايشان را هم هلاك فرمايد. وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ: و ظلم ننمود ايشان را خداوند سبحان بواسطه هلاك كردن آنان، زيرا ظلم قبيح، و شايسته مقام ربوبى نيست (تعالى اللّه عن ذلك علوا كبيرا). وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ: و ليكن بودند ايشان كه بر خودشان ظلم كردند به ترك نظر و تفكر و كفران نعمت و ناسپاسى حضرت احديت، و اختيار كفر بر ايمان و ضلالت بر هدايت، و ارتكاب گناهانى كه مستحق شدند به سبب آن عذاب و هلاك را.
جلد 7 - صفحه 196
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
وَ قِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا ما ذا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قالُوا خَيْراً لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هذِهِ الدُّنْيا حَسَنَةٌ وَ لَدارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقِينَ (30) جَنَّاتُ عَدْنٍ يَدْخُلُونَها تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ لَهُمْ فِيها ما يَشاؤُنَ كَذلِكَ يَجْزِي اللَّهُ الْمُتَّقِينَ (31) الَّذِينَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ طَيِّبِينَ يَقُولُونَ سَلامٌ عَلَيْكُمْ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ (32) هَلْ يَنْظُرُونَ إِلاَّ أَنْ تَأْتِيَهُمُ الْمَلائِكَةُ أَوْ يَأْتِيَ أَمْرُ رَبِّكَ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (33) فَأَصابَهُمْ سَيِّئاتُ ما عَمِلُوا وَ حاقَ بِهِمْ ما كانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُنَ (34)
ترجمه
و گفته شد مر آنانرا كه پرهيزكار شدند چه چيز نازل نمود پروردگار شما گفتند خير براى آنانكه نيكوئى كردند در اين دنيا نيكوئى است و هر آينه سراى آخرت بهتر است و هر آينه خوب است سراى پرهيز كاران
بهشتهاى هميشگى كه داخل ميشوند آنرا ميرود از زير آنها نهرها براى ايشان است در آنها آنچه ميخواهند اين چنين جزا ميدهد خدا پرهيزكاران را
آنانكه قبض روح ميكنند ايشانرا ملائكه پاكيزگان ميگويند سلام بر شما داخل شويد در بهشت براى آنچه بوديد كه بجا مىآورديد
آيا انتظار مىبرند مگر آنكه آيند آنها را ملائكه يا بيايد فرمان پروردگار تو اينچنين كردند آنانكه بودند پيش از آنها و ستم نكرد بآنها خدا ولى بودند آنها كه بخودهاشان ستم ميكردند
پس رسيدشان بديهاى آنچه كردند و فرود آمد بآنها آنچه بودند كه بآن استهزاء مينمودند.
تفسير
- در مقابل كفّار قريش كه در آيات سابقه مقاله آنها ذكر شد مؤمنان با تقوائى بودند كه وقتى از آنها سؤال ميشد كه چه چيز نازل فرموده است خداوند بتوسط پيغمبر خود در جواب ميگفتند خير و خوبى و صلاح دنيا و آخرت كه همه در قرآن جمع است. براى كسانيكه نيكوئى نمودند در دار دنيا بخودشان و خلق بجهت اطاعت او امر الهى پاداش دنيوى است كه صحّت و امنيت و عزّت و عظمت و رفاهيت باشد ولى ثواب آخرتشان بهتر و برتر و بالاتر از دنيا و ما فيها است و بنابراين از كلمه خيرا ببعد كلام اهل تقوى است و محتمل است كلام آنها همان كلمه خيرا باشد و بقيه كلام الهى باشد كه بعنوان بيان مراد آنها نازل شده است و چه خوب است سراى اهل تقوى كه بهشت جاويد و آرامگاه ابدى آنها است كه وارد ميشوند در آن جارى ميباشد در آن نهرهاى شربت و شراب و شير و از براى ايشان مهيا و آماده است آنچه را بخواهند از انواع اطعمه و اغذيه لذيذه و هر چه فوق آن تصور نشود در لذت بخشى و سودمندى و گوارائى و بىضررى و زحمتى و در شأن جنات عدن اخبارى در سوره توبه گذشت در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام
جلد 3 صفحه 283
روايت نموده كه فرمود بر شما توصيه ميكنم بپرهيزكارى در اوامر الهى كه جامع خيرات است و خيرى غير از آن نيست و تحصيل ميشود بآن از خير آنچه تحصيل نميشود بغير آن از خير دنيا و آخرت و اين آيات را تلاوت فرمود و عياشى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه فرمود چه خوب خانهاى است براى پرهيزكاران دنيا ولى اينها همه در صورتى است كه با صفت تقوى ملازم باشند تا وقتى كه ملائكه رحمت از اعوان ملك الموت براى قبض روح آنها حاضر شوند و به بينند ارواح آنها را پاك و پاكيزه از لوث معاصى و قابل صعود بمقامات عاليه بهشت برسم بشارت و تبريك بايشان بگويند براى شما است سلامتى از هر بدى داخل شويد در بهشت مكتسب بدسترنج خودتان و قمى ره فرموده مراد از طيّبين اهل ايمانى هستند كه پاكيزه است ولادت آنها و بنظر حقير مراد از اين تفسير خارج نمودن دشمنان ائمه اطهار است چون حلال زاده دشمن امير المؤمنين عليه السّلام نميشود و در امالى از امير المؤمنين عليه السّلام روايت نموده كه هيچ كس مفارقت نكند روحش از بدنش مگر آنكه ميداند بكدام يك از دو منزل خود ميرود كه آن بهشت يا جهنم است و ميداند كه دشمن خدا است يا دوست او اگر دوست خدا باشد گشوده ميشود بر وى او درهاى بهشت و باز ميشود براى او راههاى آن و ميبيند آنچه را مهيا فرموده است خداوند براى او در آن پس از هر شغلى فارغ گردد و هر بارى از دوشش برداشته شود و اگر دشمن خدا باشد گشوده ميشود بروى او درهاى جهنم و باز ميشود براى او راههاى آن و ميبيند آنچه را مهيا فرموده است خدا در آن براى او پس رو آورد باو هر ناملائمى و وارد شود بر او هر شرّى و تمام اينها در دم مرگ است كه در آن وقت يقين برايش حاصل شود چنانچه خداوند فرموده الذين تتوفيهم الملائكة ظالمى انفسهم و نيز فرموده الذين تتوفيهم الملائكة طيّبين تا آخر هر دو آيه كه راجع بآن دو دسته است و آيا كفاريكه با اين ادلّه واضحه باز ايمان نمىآورند بخدا و پيغمبر و روز جزاء انتظارى دارند جز آنكه بيايند براى قبض روح آنها ملائكه عذاب از اعوان ملك الموت يا صادر شود فرمان الهى بعذاب آنها در دنيا و قمى ره فرموده يكى از سه امر خدا كه عذاب و مرگ و خروج قائم است و اين رويّه كه اصرار بكفر باشد اختصاص بآنها ندارد پيشينيان آنها هم با پيغمبران گذشته همين سلوك را نمودند
جلد 3 صفحه 284
كه خداوند عذاب بر آنها نازل فرمود و خداوند بر آنها ظلم نفرمود بنزول عذاب بلكه آنها خودشان ظلم نمودند بنفوس خودشان كه كارى كردند كه مستحق عذاب دنيوى و اخروى شدند و رسيد بآنها جزاى اعمال بدشان و احاطه كرد بر آن نفوس خبيثه پاداش استهزاء و سخريهاى كه بانبياء و مواعيد ايشان مينمودند و قمى ره فرموده مراد عذاب در رجعت است كه بآن استهزاء ميكردند و فعل حاق مأخوذ از حيق و مخصوص باحاطه شرّ است و در احاطه خير استعمال نميشود و استفهام انكارى است يعنى منتظر نيستند و نبايد باشند مگر يكى از اين دو امر را و اللّه اعلم ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
هَل يَنظُرُونَ إِلاّ أَن تَأتِيَهُمُ المَلائِكَةُ أَو يَأتِيَ أَمرُ رَبِّكَ كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ (33)
آيا اينکه كفّار و مشركين انتظار دارند مگر اينكه ملائكه عذاب بر آنها نازل شود!
يا امر الهي بهلاكت آنها صادر شود همين نحو بود فعل كساني که از پيش از اينها بودند، خداوند بآنها ظلم نفرمود و لكن خود آنها بخود ظلم ميكردند هَل يَنظُرُونَ اينکه كفّار و مشركين هر چه بآنها حجّت تمام شود و دليل و برهان بر آنها بيان شود و اقامه معجزه بر آنها شود دست از شرك و تكذيب رسول اكرم و اعمال سيئه خود بر نميدارند.
إِلّا أَن تَأتِيَهُمُ المَلائِكَةُ مگر اينكه ملائكه عذاب بر آنها نازل شوند چنانچه بر قوم لوط نازل شدند أَو يَأتِيَ أَمرُ رَبِّكَ چنانچه امر شد بآب که قوم نوح و فرعونيان را هلاك كند و بباد که عاد را از بين برد يا بزمين که آنها را خسف كند مثل قوم لوط، يا صاعقه و صيحه که ثمود و قوم شعيب را تلف كند بنا بر اينکه مشركين و كفّار هم متوجّه شوند از كجا ايمن از اينکه بلاها هستند مگر عمل سابقين که باين بلاها گرفتار شدند غير از اعمال اينکه كفار و مشركين بود كَذلِكَ فَعَلَ الَّذِينَ مِن قَبلِهِم.
از شرك بخدا و تكذيب انبياء و طغيان در معاصي که اينها هم مرتكب هستند مثل آنها وَ ما ظَلَمَهُمُ اللّهُ ظلم از قبايح عقليه است تمام اديان عالم حتي طبيعي حكم بقبح آن ميكنند و محال است فعل قبيح از خداوند صادر شود که معناي عدل است و از اصول مذهب است فقط اشاعره که منكر حسن و قبح عقلي هستند منكر عدل هستند.
وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ در حديث است که سه قسم ظلم است يك ظلم که لا يغفره اللّه و هو الشرك إِنَّ اللّهَ لا يَغفِرُ أَن يُشرَكَ بِهِ نساء آيه 13 دو
جلد 12 - صفحه 117
ظلمي است که يغفره اللّه ان تاب و آن ظلم بنفس است سه ظلم لا يدعه اللّه ظلم بعباد.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- بار دیگر به تجزیه و تحلیل، پیرامون طرز فکر و برنامه مشرکان و مستکبران پرداخته و با زبان تهدید میگوید: آنها چه انتظاری میکشند؟ «آیا جز این انتظار دارند که فرشتگان (قبض ارواح) به سراغشان بیایند» درهای توبه بسته شود، پرونده اعمال پیچیده گردد و راه بازگشت باقی نماند؟!َلْ یَنْظُرُونَ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمُ الْمَلائِکَةُ)
.«و یا (این که انتظار میکشند) فرمان پروردگار (دائر به عذاب و مجازات آنها) فرا رسد» آنگاه توبه کنندَوْ یَأْتِیَ أَمْرُ رَبِّکَ)
. ولی توبه آنها در آن زمان بیاثر است.
سپس اضافه میکند: تنها این گروه نیستند که این چنین میکنند بلکه، «کسانی که پیش از ایشان بودند نیز چنین کردند»!َذلِکَ فَعَلَ الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ)
.«خداوند به آنها ستم نکرد ولی آنها پیوسته به خویشتن ستم میکردند»َ ما ظَلَمَهُمُ اللَّهُ وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ)
.چرا که آنها در حقیقت تنها نتیجه اعمال خود را باز مییابند.
نکات آیه
۱- کافران حق ناپذیر، هشدارهاى خداوند را نادیده گرفتند. (الکفرین ... ظالمى أنفسهم ... هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک) برداشت فوق مبتنی بر این نکته است که مراد از ملائکه در «تأتیهم الملائکة» ملائکه قبض روح، و مراد از «یأتى أمر ربک» آمدن عذاب باشد. طبق این احتمال جمله «کافران تنها در انتظار آمدن مرگ و یا عذابشان هستند» مشعر به این معناست که: آنان به هشدارهاى خداوند وَقْعى ننهاده و پیوسته راه انحرافى خود را پیمودند.
۲- کافران حق ناپذیر مکه، در انتظار معجزه آمدن فرشتگان و یا امر ویژه اى از جانب خداوند براى تأیید حقانیت قرآن بودند (و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین ... هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که عبارت «تأتیهم الملائکة أو یأتى أمر ربک» (ملائکه براى آنان بیاید و یا امر پروردگارت بیاید) - به قرینه آیات سابق که درباره قرآن کریم بود - بر آمدن ملائکه یا امر خداوند جهت تأیید قرآن دلالت داشته باشد.
۳- نزول عذاب به امر خداوند است. (أو یأتى أمر ربّک) ممکن است متعلق «أمر» عذاب باشد، چنان چه مفسّران نیز تصریح کرده اند.
۴- کافران دورانهاى قبل از اسلام در برخورد با کتاب آسمانى خویش، مثل کافران صدراسلام عمل مى کردند. (هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک کذلک فعل الذین من قبلهم)
۵- تکرار تاریخ در برخورد دشمنان ادیان، با ادیان (کذلک فعل الذین من قبلهم)
۶- کافران عصرهاى پیش از اسلام، در انتظار آمدن فرشتگان و یا نزول امر ویژه اى از سوى خداوند جهت تأیید حقانیت کتاب آسمانى خود بودند. و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین ... قد مکر الذین من قبلهم ... هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک کذلک فعل الذین من قبلهم
۷- دشمنان کتابهاى آسمانى، در برخورد با آن کتابها شیوه واحدى داشتند. و إذا قیل لهم ماذا أنزل ربّکم قالوا أسطیر الأولین ... قد مکر الذین من قبلهم ... هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک کذلک فعل الذین من قبلهم
۸- کافران، با انکار حقانیت کتابهاى آسمانى، به خود ستم کردند. (و ما ظلمهم الله و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۹- کفر به وحى و کتابهاى آسمانى، ظلم به خویش است. (هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک کذلک فعل الذین من قبلهم و ما ظلمهم الله و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۱۰- ظلمى که به کافران از ناحیه ایستادگى در برابر کتابهاى آسمانى شده است، از ناحیه خداوند نبوده و از سوى خود آنان بوده است. (و ما ظلمهم الله و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۱۱- فرمان عذاب، گرچه با خداوند است، اما زمینه ساز آن خود اهل عذابند. (أو یأتى أمر ربّک ... و ما ظلمهم الله و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۱۲- عقیده و عمل، داراى نقشى تعیین کننده در سرنوشت انسان (هل ینظرون إلاّ أن تأتیهم الملئکة أو یأتى أمر ربّک کذلک فعل الذین من قبلهم و ما ظلمهم الله و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۱۳- انکار حقانیت کتابهاى آسمانى، چیزى بود که خود منکران آن را برگزیدند و خداوند آنان را بر آن وادار نکرد. (کذلک فعل الذین من قبلهم و ما ظلمهم الله و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) این برداشت، مبتنى بر این احتمال است که مراد از ظلم به نفس، انحراف از مسیر حق باشد که خداوند آن را به منحرفان اسناد مى دهد و نقش خود را نفى مى کند.
موضوعات مرتبط
- انسان: اختیار انسان ۱۳
- جبرواختیار ۱۳:
- خدا: اعراض از انذارهاى خدا ۱; اوامر خدا ۳; درخواست نزول اوامر خدا ۲، ۶; نقش خدا ۱۱، ۱۳
- خود: ظلم به خود ۸، ۹، ۱۰
- دین: دشمنان دین در تاریخ ۵; هماهنگی دشمنان دین ۵
- سرنوشت: عوامل مؤثر در سرنوشت ۱۲
- ظالمان ۸:
- عذاب: زمینه عذاب ۱۱; منشأ عذاب ۳، ۱۱; نقش اهل عذاب ۱۱
- عقیده: آثار عقیده ۱۲; آزادى عقیده ۱۳
- عمل: آثار عمل ۱۲
- قرآن: درخواست دلایل حقانیت قرآن ۲
- کافران: اعراض کافران ۱;خواسته هاى کافران قبل از اسلام ۶; ظلم کافران ۸; کافران و کتب آسمانى ۴; منشأ ظلم به کافران ۱۰; هماهنگی کافران ۴
- کافران مکه: خواسته هاى کافران مکه ۲
- کتب آسمانى: آثار تکذیب کتب آسمانى ۸; تکذیب کتب آسمانى ۹; دلایل حقانیت کتب آسمانى ۶; نقش مکذبان کتب آسمانى ۱۳; هماهنگی دشمنان کتب آسمانی ۷
- کفر: حقیقت کفر ۹
- معجزه: معجزه اقتراحى ۲، ۶
- ملائکه: درخواست نزول ملائکه ۲، ۶
- وحى: تکذیب وحى ۹
منابع