گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۹: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


==بحث روايتى: (در ذيل آيات گذشته)==
==بحث روايتى: (در ذيل آيات گذشته)==
در الدر المنثور است كه ابو نعيم - در كتاب الدلائل - از عقيل بن ابى طالب روايت كرده كه: آن روز كه شش نفر از اهل مدينه در جمره عقبه، نزد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) آمدند، آن حضرت ايشان را نشانيد و به سوى خداى تعالى و پرستش او دعوت نمود و پيشنهاد كرد كه او را در دعوتش يارى كنند. ايشان از آن جناب در خواست كردند تا آنچه به او وحى شده، برايشان بخواند.
در الدر المنثور است كه ابو نعيم - در كتاب الدلائل - از عقيل بن ابى طالب روايت كرده كه:  


رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم)، از سوره ابراهيم، اين آيه را برايشان خواند: «و اذ قال ابراهيم ربّ اجعل هذا البلد آمنا و اجنبنى و بنىّ ان نعبد الاصنام»، و همچنين تا آخر سوره قرائت نمود، و دل هاى شنوندگان آن چنان مجذوب شد كه بی درنگ، دعوتش را پذيرفتند.
آن روز كه شش نفر از اهل مدينه در جمره عقبه، نزد رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم» آمدند، آن حضرت ايشان را نشانيد و به سوى خداى تعالى و پرستش او دعوت نمود و پيشنهاد كرد كه او را در دعوتش يارى كنند. ايشان از آن جناب در خواست كردند تا آنچه به او وحى شده، برايشان بخواند.  


و در تفسير عياشى، از ابى عبيده، از امام صادق (عليه السلام) روايت شده كه فرمود: هر كه ما را دوست بدارد، او از ما اهل بيت است. پرسيدم: فدايت شوم، آيا از شما است؟ فرمود: به خدا سوگند، از ما است، مگر كلام خداى را نشنيده اى كه از ابراهيم (عليه السلام) حكايت مى كند كه فرمود: «فمن تبعنى فانّه منّى».
رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، از سوره «ابراهيم»، اين آيه را برايشان خواند: «وَ إذ قَالَ إبرَاهِيمُ رَبِّ اجعَل هَذَا البَلَدِ آمِناً وَ اجنُبنِى وَ بَنِىَّ أن نَعبُدَ الأصنَام»، و همچنين تا آخر سوره قرائت نمود، و دل هاى شنوندگان آن چنان مجذوب شد كه بی درنگ، دعوتش را پذيرفتند.


و در همان كتاب، از محمد حلبى، از امام صادق (عليه السلام) آمده كه فرمود: هر كه از شما از خدا بترسد و عمل صالح كند، او از ما اهل بيت است. راوى پرسيد: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آرى، از ما اهل بيت است. چون ابراهيم (عليه السلام) در اين باره فرموده است: «فمن تبعنى فانّه منّى». عمر بن يزيد پرسيد: آيا چنين كسى از آل محمّد است؟
و در تفسير عياشى، از ابوعبيده، از امام صادق «عليه السلام» روايت شده كه فرمود: هر كه ما را دوست بدارد، او از ما اهل بيت است. پرسيدم: فدايت شوم، آيا از شما است؟ فرمود: به خدا سوگند، از ما است، مگر كلام خداى را نشنيده اى كه از ابراهيم «عليه السلام» حكايت مى كند كه فرمود: «فَمَن تَبِعَنِى فَإنَّهُ مِنِّى».


فرمود: آرى، به خدا سوگند از آل محمّد است. آرى، به خدا قسم از خود آل محمّد است، مگر نشنيده اى كلام خداى را كه فرموده: «إنّ اولى النّاس بإبراهيم للّذين اتّبعوه: نزديكترين مردم به ابراهيم، آن كسانی اند كه وى را متابعت مى كنند»، و نيز فرموده: «فمن تبعنى فانّه منّى».
و در همان كتاب، از محمد حلبى، از امام صادق «عليه السلام» آمده كه فرمود: هر كه از شما از خدا بترسد و عمل صالح كند، او از ما اهل بيت است. راوى پرسيد: از شما اهل بيت است؟ فرمود: آرى، از ما اهل بيت است. چون ابراهيم «عليه السلام»، در اين باره فرموده است: «فَمَن تَبِعَنِى فَإنَّهُ مِنِّى». عُمَر بن يزيد پرسيد: آيا چنين كسى از آل محمّد است؟
 
فرمود: آرى، به خدا سوگند از آل محمّد است. آرى، به خدا قسم از خود آل محمّد است، مگر نشنيده اى كلام خداى را كه فرموده: «إنّ أولَى النَّاسِ بإبراهيم للّذين اتَّبَعُوهُ: نزديكترين مردم به ابراهيم، آن كسانی اند كه وى را متابعت مى كنند»، و نيز فرموده: «فَمَن تَبِعَنِى فَإنّهُ مِنّى».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۱۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۱۶ </center>
مؤلف: در بعضى روايات آمده كه: «فرزندان اسماعيل، هرگز بت نپرستيدند، و اين به خاطر دعاى ابراهيم (عليه السلام) بود كه عرض ‍ كرد: «وَ اجنُبنِى وَ بَنِىّ أن نعبد الأصنام». و اگر بت را بزرگ مى داشتند، عقيده شان اين بود كه اين بت ها شفيعان درگاه خدايند». وليكن اين روايات جعلى است كه در بيان سابق هم بدان اشاره شد.
مؤلف: در بعضى روايات آمده كه: «فرزندان اسماعيل، هرگز بت نپرستيدند، و اين به خاطر دعاى ابراهيم «عليه السلام» بود كه عرض ‍ كرد: «وَ اجنُبنِى وَ بَنِىّ أن نَعبُدَ الأصنام». و اگر بت را بزرگ مى داشتند، عقيده شان اين بود كه اين بت ها شفيعان درگاه خدايند». وليكن اين روايات جعلى است كه در بيان سابق هم، بدان اشاره شد.


و همچنين است آن رواياتى كه از طرق عامه و خاصه آمده كه: «سرزمين طائف جزو سرزمين اردن بود، و چون ابراهيم دعا كرد كه خدايا اهل مكه را از ميوه ها روزى فرما، خداوند آن قطعه از سرزمين اردن را، از آن جا به طائف منتقل نمود (و آن سرزمين، نخست در مكه، خانه خدا را طواف نمود)، و هفت مرتبه دور خانه گرديد، و آنگاه در جايى كه امروز آن را طائف مى نامند، قرار گرفت، (و به خاطر همين طوافش، طائف ناميده شد».
و همچنين است آن رواياتى كه از طرق عامه و خاصه آمده كه: «سرزمين طائف جزو سرزمين اردن بود، و چون ابراهيم دعا كرد كه خدايا اهل مكه را از ميوه ها روزى فرما، خداوند آن قطعه از سرزمين اردن را، از آن جا به طائف منتقل نمود (و آن سرزمين، نخست در مكه، خانه خدا را طواف نمود)، و هفت مرتبه دور خانه گرديد، و آنگاه در جايى كه امروز آن را طائف مى نامند، قرار گرفت، (و به خاطر همين طوافش، طائف ناميده شد».


چون هرچند از راه معجزه چنين چيزى امكان دارد و محال عقلى نيست، وليكن اين روايات براى اثبات آن كافى نيست. چون بعضى از آن ها ضعيف است و بعضى اصلا سند ندارد. علاوه بر اين كه اگر در اثر دعاى ابراهيم چنين امرى عجيب و معجزه اى باهر رُخ داده بود، جا داشت در اين آيات كه همه در مقام ذكر سنت هاى خدايى است، آن را نيز ياد مى كرد و مى فرمود كه در اثر دعاى ابراهيم، ما چنين كارى را كرديم - و خدا داناتر است.
چون هرچند از راه معجزه چنين چيزى امكان دارد و محال عقلى نيست، وليكن اين روايات براى اثبات آن كافى نيست. چون بعضى از آن ها ضعيف است و بعضى اصلا سند ندارد.  
 
علاوه بر اين كه اگر در اثر دعاى ابراهيم چنين امرى عجيب و معجزه اى باهر رُخ داده بود، جا داشت در اين آيات، كه همه در مقام ذكر سنت هاى خدايى است، آن را نيز ياد مى كرد و مى فرمود كه در اثر دعاى ابراهيم، ما چنين كارى را كرديم - و خدا داناتر است.


و در مرسله عياشى، از حريز، از آن كس كه نامش را نبرده، از يكى از دو امام باقر يا صادق (عليهما السلام) آمده كه آن جناب آيه را: «ربّ اغفر لِى وَ لِولدى» قرائت مى كرد، كه مقصود از «ولد» همان اسماعيل و اسحاق است. و در مرسله ديگرى از جابر، از امام باقر (عليه السلام)، نظير اين مطلب را روايت نموده است.  
و در مرسله عياشى، از حريز، از آن كس كه نامش را نبرده، از يكى از دو امام باقر يا صادق «عليهما السلام» آمده كه آن جناب آيه را: «رَبّ اغفِر لِى وَ لِوَلَدَىَّ» قرائت مى كرد، كه مقصود از «وَلَد» همان اسماعيل و اسحاق است. و در مرسله ديگرى از جابر، از امام باقر (عليه السلام)، نظير اين مطلب را روايت نموده است.  


و ظاهر اين دو روايت اين است كه چون پدر ابراهيم كافر بوده، امام (عليه السلام)، آيه را بدين صورت قرائت نموده است، وليكن هر دو ضعيف است و چنان نيست كه بشود بدان ها اعتماد نمود.
و ظاهر اين دو روايت، اين است كه چون پدر ابراهيم كافر بوده، امام «عليه السلام»، آيه را بدين صورت قرائت نموده است، وليكن هر دو ضعيف است و چنان نيست كه بشود بدان ها اعتماد نمود.
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۱۷ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۱۱۷ </center>
<span id='link82'><span>
<span id='link82'><span>
۱۷٬۰۰۸

ویرایش