گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۲ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۸۲: خط ۸۲:


==معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»==
==معناى جمله: «وَ بَرَزُوا لِلّهِ جَمِيعاً»==
«'''وَ بَرَزُوا للَّهِ جَمِيعاً ...'''»
«'''وَ بَرَزُوا لِلَّهِ جَمِيعاً ...'''»


«بروز»، به معناى بيرون شدن به سوى «بَراز» - به فتح «باء» - است، كه به معناى فضا است. وقتى گفته مى شود: «بَرَزَ إلَيهِ»، معنايش اين است كه به سوى او بيرون شد، به طورى كه ميان او و طرف مقابل هيچ مانعى وجود نداشت، مبارزه و براز هم، كه بيرون شدن سپاهى از صف لشكر خود، در برابر دشمن هماوردش است، از همين باب است.
«بروز»، به معناى بيرون شدن به سوى «بَراز» - به فتح «باء» - است، كه به معناى فضا است. وقتى گفته مى شود: «بَرَزَ إلَيهِ»، معنايش اين است كه به سوى او بيرون شد، به طورى كه ميان او و طرف مقابل هيچ مانعى وجود نداشت، مبارزه و براز هم، كه بيرون شدن سپاهى از صف لشكر خود، در برابر دشمن هماوردش است، از همين باب است.


كلمه «تبع» - به فتح تاء و باء - جمع تابع است، مانند «خدم» كه جمع خادم است. بعضى گفته اند: اسم جمع است. و بعضى گفته اند: مصدرى است كه مبالغه را مى رساند.  
كلمه «تَبَع» - به فتح تاء و باء - جمع «تابع» است، مانند «خدم» كه جمع خادم است. بعضى گفته اند: اسم جمع است. و بعضى گفته اند: مصدرى است كه مبالغه را مى رساند.  


و كلمه «مُغنُون»، اسم فاعل از «إغناء» است، و همان طور كه گفته شد: به معناى «افاده اى است كه معناى دفع را هم متضمن باشد و به همين جهت با حرف «عَن» متعدى شده و دو كلمه «جَزَع» و «صَبر»، دو واژه مقابل يكديگرند، و «مَحِيص،» اسم مكان از «حَاصَ - يَحِيصُ - حَيصاً و حَيُوصاً» است. و به طورى كه مجمع البيان گفته: رهايى يافتن از مكروه و ناراحتى است. بنابراين، «مَحيص»، عبارت از مكان رهايى از شدت و مكروه است.
و كلمه «مُغنُون»، اسم فاعل از «إغناء» است، و همان طور كه گفته شد: به معناى «افاده اى است كه معناى دفع را هم متضمن باشد و به همين جهت با حرف «عَن» متعدى شده و دو كلمه «جَزَع» و «صَبر»، دو واژه مقابل يكديگرند، و «مَحِيص،» اسم مكان از «حَاصَ - يَحِيصُ - حَيصاً و حَيُوصاً» است. و به طورى كه مجمع البيان گفته: رهايى يافتن از مكروه و ناراحتى است. بنابراين، «مَحيص»، عبارت از مكان رهايى از شدت و مكروه است.
۱۶٬۳۳۸

ویرایش