۱۶٬۳۳۸
ویرایش
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۴: | ||
زيرا بعضى از امثال حُسنا در درجه پایين ترى از حُسن قرار دارند، و بعضى در درجه بالاترى، و بعضى در درجه مافوق آن. و «مَثَل أعلى» در ميان همه مَثَل ها، خاصّ خداى تعالى است. اسماء هم، خوب و بد دارد، و خوبش در خوبى مراحلى دارد. از همه خوبترش، خاصّ خداى تعالى است (دقت بفرمایيد). | زيرا بعضى از امثال حُسنا در درجه پایين ترى از حُسن قرار دارند، و بعضى در درجه بالاترى، و بعضى در درجه مافوق آن. و «مَثَل أعلى» در ميان همه مَثَل ها، خاصّ خداى تعالى است. اسماء هم، خوب و بد دارد، و خوبش در خوبى مراحلى دارد. از همه خوبترش، خاصّ خداى تعالى است (دقت بفرمایيد). | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۰۵ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۴۰۵ </center> | ||
پس با بيانى كه گذشت، معناى «اعلى» بودن مَثَل خدا معلوم شد، و به دست آمد كه جملۀ «وَ | پس با بيانى كه گذشت، معناى «اعلى» بودن مَثَل خدا معلوم شد، و به دست آمد كه جملۀ «وَ لِلّهِ المَثَلُ الأعلَى»، در مقام انحصار دادن مَثَل أعلى به خداى تعالى است، و معنايش اين است كه: در ميان مثال ها، آن مَثَلى كه خوب است - نه مَثَلى كه بد است - و در ميان خوب ها، آن كه از همه عالى تر است، مخصوص خداى سبحان است. | ||
و نيز روشن گرديد كه «مَثَل أعلى» كه به بيان سابق، مخصوص خداى تعالى است، عبارت است از: نفى كردن جميع صفات بد از او، همچنان كه خودش فرمود: «لَيسَ كَمِثلِهِ شَئٌ»، و نفى كردن حدود و نواقص از صفات حسنه ثبوتيه اوست، و جملۀ «وَ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ»، در مقام افاده حصر و تعليل بيان سابق است. | و نيز روشن گرديد كه «مَثَل أعلى» كه به بيان سابق، مخصوص خداى تعالى است، عبارت است از: نفى كردن جميع صفات بد از او، همچنان كه خودش فرمود: «لَيسَ كَمِثلِهِ شَئٌ»، و نفى كردن حدود و نواقص از صفات حسنه ثبوتيه اوست، و جملۀ «وَ هُوَ العَزِيزُ الحَكِيمُ»، در مقام افاده حصر و تعليل بيان سابق است. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
و چون ذلت و جهالت در ساحت مقدس او راه ندارد، ناگزير به هيچ صفتى از صفات نقص، و به هيچ صفتى از صفات ذمّ و ناپسند، و به هيچ مَثَلى از مَثَل هاى سوء متصف نمى شود. ولى كافر در ذاتش ذليل و در نفسش جهول است. بنابراين، صفات نقص لازمۀ ذات اوست. پس براى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند، مَثَل سوء است. | و چون ذلت و جهالت در ساحت مقدس او راه ندارد، ناگزير به هيچ صفتى از صفات نقص، و به هيچ صفتى از صفات ذمّ و ناپسند، و به هيچ مَثَلى از مَثَل هاى سوء متصف نمى شود. ولى كافر در ذاتش ذليل و در نفسش جهول است. بنابراين، صفات نقص لازمۀ ذات اوست. پس براى كسانى كه به آخرت ایمان ندارند، مَثَل سوء است. | ||
به خلاف مؤمن، كه هر چند او هم در ذاتش ذليل و در نفسش جهول است، اما به خاطر اين كه داخل در ولايت خدا شده، خدا به عزّت خود، عزيزش | به خلاف مؤمن، كه هر چند او هم در ذاتش ذليل و در نفسش جهول است، اما به خاطر اين كه داخل در ولايت خدا شده، خدا به عزّت خود، عزيزش كرده، و به روح خود، از جهالت بيرونش آورده، همچنان كه فرمود: «وَ اللهُ وَلِىُّ المُؤمِنِينَ». و نيز فرموده: «وَ لِلّهّ العِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلمُؤمِنِينَ». و نيز فرموده: «أُولَئِكَ كَتَبَ فِى قُلُوبِهِمُ الإيمَانَ وَ أيَّدَهُم بِرُوحٍ مِنهُ». | ||
<span id='link276'><span> | <span id='link276'><span> | ||
ویرایش