۱۶٬۳۳۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
علاوه بر اين، ذيل آيه قبلى هم كه خدا را از شرك مشركان منزه مى كرد، مؤيد اين احتمال است. | علاوه بر اين، ذيل آيه قبلى هم كه خدا را از شرك مشركان منزه مى كرد، مؤيد اين احتمال است. | ||
<span id='link214'><span> | <span id='link214'><span> | ||
==اشاره به فوائد | ==اشاره به فوائد و هدف از خلقت شتر، گاو و گوسفند == | ||
«'''وَ الاَنْعَامَ خَلَقَهَا | «'''وَ الاَنْعَامَ خَلَقَهَا لَكُمْ فِيهَا دِف ءٌ وَ مَنَافِعُ وَ مِنْهَا تَأْكلُونَ'''»: | ||
كلمۀ «أنعام»، جمع «نعم» است، كه به معناى شتر و گاو و گوسفند است. و بدين جهت اين ها را «نعم» ناميده اند، كه ظاهر بشره و پوست بدنشان نرم است، به خلاف «حافر»، كه زبر است. اين معنایى است كه در مجمع البيان كرده. | |||
و مراد از | و در مفردات گفته: كلمۀ «دف ء»، بر خلاف «برد» است. يعنى به معناى گرما است. و گويا مراد از گرما، گرمایى است كه به وسيله پوست و پشم و كرك اين حيوانات، بدن را با آن گرم مى كنند و از سرما نگه مى دارند. و يا مراد از آن، خود آن چيزی است كه بدن را گرم مى كند. | ||
و مراد از «منافع»، ساير استفاده هايى است كه از اين حيوانات مى شود، از شيرشان و گوشت و پى و ساير منافعشان. و كلمۀ «لَكُم» در آيه شريفه، ممكن است متعلق به كلمۀ «خَلَقَهَا» باشد، و جملۀ «فِيهَا دِف ءٌ وَ مَنَافِع»، حال براى ضمير در «خَلَقَهَا» باشد. و ممكن هم هست ظرف مستقرى باشد متعلق به جمله دوم، يعنى جملۀ «فِيهَا دِف ءٌ» و تقدير آن «فِى الأنعَامِ دِف ءٌ كَائِناً لَكُم» بوده باشد. | |||
«'''وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسرَحُونَ'''»: | «'''وَ لَكُمْ فِيهَا جَمَالٌ حِينَ تُرِيحُونَ وَ حِينَ تَسرَحُونَ'''»: | ||
كلمه | كلمه «جمال» به معناى زينت و حُسن منظر است، و در مجمع البيان گفته: «تُرِيحُون» از «اراحة» است، كه به معناى برگرداندن رمه و گله از چراگاه به منزل در هنگام غروب براى آسايش است. و لذا آن مكانى را كه احشام در آن آسايش مى كنند، «مَرَاح» گويند. و كلمۀ «تَسرَحُون»، از ماده «سروح» است، كه به معناى بيرون شدن احشام از مَرَاح (اصطبل) به چراگاه در هنگام صبح است. گفته مى شود «سرحت الماشيه سَرحاً وَ سُرُوحاً وَ سرحها اهلها». | ||
خداى تعالى مى فرمايد: براى شما در انعام و | |||
خداى تعالى مى فرمايد: براى شما در انعام و چهارپايان، دو منظره خوش و زيبايى است. يكى در هنگام بيرون كردن انعام به طرف صحرا در صبح، و ديگرى در هنگام برگرداندن آن ها به طرف منزل، در عصر. | |||
«'''وَ تَحْمِلُ أَثْقَالَكُمْ إِلى بَلَدٍ لَّمْ تَكُونُوا بَالِغِيهِ إِلّا بِشِقِّ الاَنفُسِ إِنَّ رَبَّكُمْ لَرَءُوفٌ رَحِيمٌ'''»: | |||
كلمۀ «أثقال»، جمع «ثقل» است، كه به معناى بار سنگين است، و مقصود از «شقّ الانفس»، مشقتى است كه نفوس در حمل بارها در مسافت هاى طولانى و راه هاى دشوار تحمل مى كنند. | |||
و مقصود اين است كه: انعام، مانند شتران و بعضى گاوها، بارهاى آدمى را به شهرى حمل مى كنند كه رسيدن به آن شهر، با نبود شتر و گاو مشقتى دارد، كه تحملش بر نفوس دشوار است، و خداوند با خلقت شتر و گاو، و مسخر نمودن آن ها براى بشر، آن مشقت را از بشر برداشت، كه خدا نسبت به شما مردم، رؤوف و رحيم است. | |||
«'''وَ الخَْيْلَ وَ الْبِغَالَ وَ الْحَمِيرَ لِترْكبُوهَا وَ زِينَةً وَ يَخْلُقُ مَا لا تَعْلَمُونَ'''»: | |||
اين جمله، عطف است بر كلمۀ «أنعام» در آيه قبلى، و تقديرش اين است كه: «وَ الخَيلَ وَ البِغَالَ وَ الحَمِيرَ خَلَقَهَا لَكُم لِتَركَبُوهَا وَ زِينَةً: اسبان و استران و خران را نيز براى شما خلق كرد، تا شما سوار شويد، و تا زينت شما باشند». | |||
و اين جمله اخير مى فهماند كه خلقت چهارپايان، ارتباطى با منافع شما دارد. چون شما سوارشان مى شويد و آن ها را زينت و جمال خود مى گيريد. | |||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۲ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه ۳۱۲ </center> | ||
«''' | «'''وَ یَخلُقُ مَا لَا تَعلَمُونَ '''» - يعنى: و مى آفريند چیزهایی را كه شما نمى دانيد، و آن ها را براى شما مسخر نمود تا از آن ها بهره بگيريد. و دليل بر تقديرهايى كه در آيه گرفتيم، سياق آيات است. | ||
<span id='link215'><span> | <span id='link215'><span> | ||
==بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند == | ==بر خدا است كه قصد سبيل (راه هدايت ) را معين و روشن كند == | ||
كلمه «'''قصد'''» - بطورى كه راغب و غير او گفته اند - به معناى استقامت راه است ، يعنى راه آنطور مستقيم باشد كه در رساندن سالك خود به هدف ، قيوم و مسلط باشد، و ظاهرا اين كلمه كه مصدر است به معناى اسم فاعل است ، و اضافه شدن آن به كلمه «'''سبيل '''» اضافه صفت به موصوف خويش است، و بنا بر اين ، معناى قصد السبيل ، سبيل قاصد است ، در مقابل قول خداوند كه مى فرمايد: «'''و منها جائر'''» كه «'''جائر'''» به معناى منحرف از هدف است و رهرو خود را به غير هدف مى رساند، و از هدف گمراه مى كند. | كلمه «'''قصد'''» - بطورى كه راغب و غير او گفته اند - به معناى استقامت راه است ، يعنى راه آنطور مستقيم باشد كه در رساندن سالك خود به هدف ، قيوم و مسلط باشد، و ظاهرا اين كلمه كه مصدر است به معناى اسم فاعل است ، و اضافه شدن آن به كلمه «'''سبيل '''» اضافه صفت به موصوف خويش است، و بنا بر اين ، معناى قصد السبيل ، سبيل قاصد است ، در مقابل قول خداوند كه مى فرمايد: «'''و منها جائر'''» كه «'''جائر'''» به معناى منحرف از هدف است و رهرو خود را به غير هدف مى رساند، و از هدف گمراه مى كند. |
ویرایش