۱۶٬۳۲۱
ویرایش
خط ۱۴۶: | خط ۱۴۶: | ||
<span id='link210'><span> | <span id='link210'><span> | ||
== | ==توضیحی پیرامون «اسماء حقیقی» و «اسماء اسماء» خداوند متعال== | ||
در جلد هشتم اين | در جلد هشتم اين كتاب، در بحث «اسماء حُسنى» گذشت كه گفتيم: اين اسماء، كه اسماء حُسنايش ناميده اند، اسماء اسماء هستند، و آنچه از مصاديق كه اين اسماء بر آن دلالت و اشاره مى كند، يعنى ذات متصف به فلان وصف اسم حقيقى مى باشد. | ||
و | و بنابراين، بعضى از اسماء حُسنى، عين ذات خواهند بود و آن، اسمائى هستند كه مصداق يكى از صفات ثبوتيه كماليه را برساند، چون: «حىّ» و «عليم» و «قدير». و بعضى از آن ها زائد بر ذات و خارج از ذات اند، و آن اسمائى هستند مشتمل كه بر يكى از صفات سلبيه مى باشند. نظير: «لَا تَأخُذهُ سِنَةٌ وَ لَا نَومٌ»، و يا فعلى از افعال خدا باشند. مانند: «خالق» و «رازق». | ||
اين ها، «اسماء حقيقى خدا» است. و اما «اسماء اسماء خدا»، عبارت است از: همين الفاظ كه بر ذات متصف به صفتى دلالت كند، و هيچ شكى نيست كه اين الفاظ، غير ذات خدايند، بلكه الفاظى هستند كه گوينده آن ها، آن ها را ايجاد مى كند. پس هم حادث اند و هم قائم به گوينده. | |||
در اين مطالب هيچ بحثى نيست | در اين مطالب هيچ بحثى نيست. خلافى كه در اين ميان هست، در دو جهت است: | ||
جهت اول | جهت اول اين كه: بعضى از جاهلان از متكلمان سلف، ميان «اسماء» و «اسماء اسماء» خلط كرده، پنداشته اند كه مقصود از عين ذات بودن اسماء، همين الفاظ است، كه اسماء اسماء خداست، و به همين جهت معتقد شده اند كه اسم، عين مسمّى است. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۷ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۳۱۷ </center> | ||
و در نتيجه عبادت اسم | و در نتيجه عبادت اسم و خواندن آن، عين عبادت مسمّى است. و اين قول، در اوائل عصر خلفاى عباسى رواج داشت، و دو روايت گذشته، يعنى دو روايت توحيد صدوق، در ردّ بر اين قول صادر شده اند. | ||
جهت دوم : نظريه اى است كه بت پرستان | جهت دوم: نظريه اى است كه بت پرستان داشتند و آن، اين است كه: به هيچ وجه ممكن نيست خداى سبحان مورد توجه و بندگى بندگان قرار گيرد، و همه توجهات به اسماء خدا است. پس اسماء، كه مظاهر آن ملائكه و جنّ و انسان هاى كامل هستند، مورد توجه عبادت كاران هستند، و همان ها، آلهه و معبودهاى خلق اند، نه خود خدا. و شما خواننده عزيز از بيان گذشته فهميديد كه آيه شريفه: «قُلِ ادعُوا اللّهَ أوِ ادعُوا الرَّحمَن»، ردّ بر اين نظريه و اعتقاد است. | ||
از روايت | از روايت اخير، حقيقت ديگرى نيز كشف مى شود و آن، چگونگى انتشار اسماء از ناحيه ذات متعاليه خدا است. ذاتى كه رفيع تر از آن است كه علم كسى بدان احاطه يابد و يا وصفى و نعتى، او را مقيد كند. و يا اسمى و رسمى او را محدود سازد. و روايت با مطالبى كه در صدر و ذيلش دارد، صريح در اين است كه مراد از «اسماء» در آيه شريفه، همان «اسماء حقيقى» است كه گفتيم، نه اسماء اسماء. و ما اين حديث را تا حدّى در ذيل بحثى كه در باره «اسماء حُسنَى»، در جلد هشتم اين كتاب كرديم، شرح داده ايم. بدان جا مراجعه شود. | ||
<span id='link211'><span> | <span id='link211'><span> | ||
==چند روايت درباره جهر واخفات در نماز == | ==چند روايت درباره جهر واخفات در نماز == | ||
و در تفسير عياشى از زراره و حمران و محمد بن مسلم از ابى جعفر و ابى عبداللّه (عليهما السلام) روايت شده كه در تفسير آيه: «و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلا» فرموده اند: ايامى كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در مكه بود، نمازش را با صداى بلند اقامه مى فرمود در نتيجه مشركين صدايش را مى شنيدند و محل حضور حضرت برايشان مشخص مى شد سپس به آنجا رفته وى را آزار مى دادند، لذا اين آيه شريفه نازل گرديد. | و در تفسير عياشى از زراره و حمران و محمد بن مسلم از ابى جعفر و ابى عبداللّه (عليهما السلام) روايت شده كه در تفسير آيه: «و لا تجهر بصلاتك و لا تخافت بها و ابتغ بين ذلك سبيلا» فرموده اند: ايامى كه رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در مكه بود، نمازش را با صداى بلند اقامه مى فرمود در نتيجه مشركين صدايش را مى شنيدند و محل حضور حضرت برايشان مشخص مى شد سپس به آنجا رفته وى را آزار مى دادند، لذا اين آيه شريفه نازل گرديد. |
ویرایش