گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۵۵: خط ۵۵:
از اين بيان به خوبى روشن مى گردد كه:  
از اين بيان به خوبى روشن مى گردد كه:  


اسماء و يا مظاهر اسماء از جنّ و مَلَك را، فرزندان خدا دانستن، خطا است. زيرا جنّ و مَلَك را فرزند و يا پسر اطلاق كردن، چه اطلاق به نحو حقيقت باشد و چه به نحو مجاز و به عنوان احترام و تشريف، محتاج نوعى سنخيت و اشتراك ميان پسر و پدر است. يعنى اين دو، بايد در اصل و حقيقت ذات و يا حداقل در كمالى از كمالات ذات، با هم نوعى اشتراك داشته باشند، و ساحت كبريایى خداى تعالى، منزّه است از اين كه چيزى غير او، شريك در ذات و يا كمالش باشد. زيرا هرچه او خودش دارد و هرچه كه غير خودش دارد، همه از آنِ اوست، و غير او، چيزى از خود ندارد. پس چگونه شريك او مى شود؟
اسماء و يا مظاهر اسماء از جنّ و مَلَك را، فرزندان خدا دانستن، خطا است. زيرا جنّ و مَلَك را فرزند و يا پسر اطلاق كردن، چه اطلاق به نحو حقيقت باشد و چه به نحو مجاز و به عنوان احترام و تشريف، محتاج نوعى سنخيت و اشتراك ميان پسر و پدر است.  
 
يعنى اين دو، بايد در اصل و حقيقت ذات و يا حداقل در كمالى از كمالات ذات، با هم نوعى اشتراك داشته باشند، و ساحت كبريایى خداى تعالى، منزّه است از اين كه چيزى غير او، شريك در ذات و يا كمالش باشد. زيرا هرچه او خودش دارد و هرچه كه غير خودش دارد، همه از آنِ اوست، و غير او، چيزى از خود ندارد. پس چگونه شريك او مى شود؟


و نيز روشن مى گردد كه:  
و نيز روشن مى گردد كه:  


نسبت تصرف در وجود را به جنّ و مَلَك دادن، هر قسم تصرف باشد، باطل است. زيرا اين ملائكه و همچنين اسمائى كه ملائكه مظاهر آنند، خودشان از خود، مالك چيزى نيستند، و در قبال خداى تعالى، در هيچ چيز استقلال ندارند بلكه همان طور كه خداى سبحان فرموده: «بَل عِبَادٌ مُكرَمُونَ لَا يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ يَعمَلُون»، و در آنچه انجام مى دهند، خداى را اطاعت مى كنند و جنّ نيز، در اعمال خود، اين چنين است.
نسبت تصرف در وجود را به جنّ و مَلَك دادن، هر قسم تصرف باشد، باطل است. زيرا اين ملائكه و همچنين اسمائى كه ملائكه مظاهر آنند، خودشان از خود، مالك چيزى نيستند، و در قبال خداى تعالى، در هيچ چيز استقلال ندارند بلكه همان طور كه خداى سبحان فرموده: «بَل عِبَادٌ مُكرَمُونَ * لَا يَسبِقُونَهُ بِالقَولِ وَ هُم بِأمرِهِ يَعمَلُون»، و در آنچه انجام مى دهند، خداى را اطاعت مى كنند و جنّ نيز، در اعمال خود، اين چنين است.


و كوتاه سخن اين كه:  
و كوتاه سخن اين كه:  
خط ۶۷: خط ۶۹:
و اين، حقيقتى است كه آيه بعدى هم كه مى فرمايد: «وَ قُلِ الحَمدُ لِلهِ الَّذِى لَم يَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم يَكُن لَهُ شَرِيكٌ فِى المُلك وَ لَم يَكُن لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلّ»، آن را افاده مى كند. و ما إن شاء اللّه، به زودى اين افاده را تكرار مى كنيم.
و اين، حقيقتى است كه آيه بعدى هم كه مى فرمايد: «وَ قُلِ الحَمدُ لِلهِ الَّذِى لَم يَتَّخِذ وَلَداً وَ لَم يَكُن لَهُ شَرِيكٌ فِى المُلك وَ لَم يَكُن لَهُ وَلِىٌّ مِنَ الذُّلّ»، آن را افاده مى كند. و ما إن شاء اللّه، به زودى اين افاده را تكرار مى كنيم.


ناگفته نماند كه: آيه شريفه مورد بحث، دلالت مى كند بر اين كه اسم جلاله «اللّه»، جزو اسامى حُسناى خدا است كه در اصل «الاله» بوده. وصفى بوده كه معناى معبوديت را مى رسانده، و فعلا در اثر كثرت استعمال، صورت اسميت و علميت به خود گرفته.  
ناگفته نماند كه: آيه شريفه مورد بحث، دلالت مى كند بر اين كه اسم جلاله «اللّه»، جزو اسامى حُسناى خدا است كه در اصل «ألإلَه» بوده. وصفى بوده كه معناى معبوديت را مى رسانده، و فعلا در اثر كثرت استعمال، صورت اسميت و علميت به خود گرفته.  


به شهادت اين كه مى بينيم كه صحيح است آن را به اوصافى وصف كنيم. مثلا بگوييم: «اللّه، رحمان و رحيم است»، ولى صحيح نيست بگوييم: «رحمان، اللّه و رحيم» است. همچنان كه در خود قرآن كريم هم، معامله علميت با آن شده و مكرر فرموده: «بسم اللّه الرحمن الرّحيم: به نام خدايى كه اين صفت دارد: رحمان و رحيم است».
به شهادت اين كه مى بينيم كه صحيح است آن را به اوصافى وصف كنيم. مثلا بگوييم: «اللّه، رحمان و رحيم است»، ولى صحيح نيست بگوييم: «رحمان، اللّه و رحيم» است. همچنان كه در خود قرآن كريم هم، معامله علميت با آن شده و مكرر فرموده: «بِسمِ اللّهِ الرَّحمَنِ الرَّحِيم: به نام خدايى كه اين صفت دارد: رحمان و رحيم است».


==معناى «جهر» و إخفات»، و امر به اعتدال در قرائت نماز==
==معناى «جهر» و إخفات»، و امر به اعتدال در قرائت نماز==
۱۶٬۲۶۹

ویرایش