گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۲۰: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۰: خط ۱۰:
<span id='link160'><span>
<span id='link160'><span>
==بحث روايتى ==
==بحث روايتى ==
در مجمع البيان پيرامون سبب نزول آيه ((وان كادوا ليفتنونك عن الذى اوحينا اليك ...(( گفته است كه مشركين به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) گفتند از بدگوئى وتوهين به خدايان ما واحمقانه خواندن عقايد ما دست بردار، واين اطرافيانت را كه همه از طبقه فقراء و بردگان متعفن هستند از دور خود دور كن تا ما به تو نزديك شويم ، و گوش به گفتارت بدهيم، و رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) از شنيدن اين پيشنهاد به مسلمان شدن آنان اميدوار شد، ولذا آيات مذكور نازل گرديد.
در مجمع البيان، پيرامون سبب نزول آيه «وَ إن كَادُوا لَيَفتِنُونَكَ عَنِ الَّذِى أوحَينَا إلَيك...» گفته است كه:


مؤلف : در الدر المنثور هم قريب به اين معنا را از ابن ابى حاتم از سعيد بن نفير روايت كرده.
مشركان به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» گفتند از بدگویى و توهين به خدايان ما و احمقانه خواندن عقايد ما دست بردار، و اين اطرافيانت را كه همه از طبقه فقراء و بردگان متعفن هستند، از دور خود دور كن، تا ما به تو نزديك شويم، و به گفتارت گوش بدهيم. و رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از شنيدن اين پيشنهاد، به مسلمان شدن آنان اميدوار شد، و لذا آيات مذكور نازل گرديد.


و اما روايتى كه از ابن عباس آورده كه گفته است ((امية بن خلف و ابوجهل بن هشام و مردانى ديگر از قريش نزد رسول خدا (صلى اللّه عليه و آله وسلم) آمده و گفتند: بيا خدايان ما را دست بكش و زيارت كن، تا ما هم به دين تو در آئيم. و چون رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) از كناره گيرى فاميلش ناراحت بود وبه اسلام آنها علاقه زيادى داشت دلش به حال آنان سوخت، در نتيجه اين آيه تا جمله «نصيرا» نازل شد»، روايت قابل اعتمادى نيست چون با ظاهر آيات نمى سازد، آرى آيات از نزديك شدن به ركون (ميل ) نهى مى كند تا چه رسد به ركون (خود ميل )  
مؤلف: در الدر المنثور هم، قريب به اين معنا را از ابن ابى حاتم از سعيد بن نفير روايت كرده.
 
و اما روايتى كه از ابن عباس آورده كه گفته است:
 
«امية بن خلف و ابوجهل بن هشام و مردانى ديگر از قريش، نزد رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» آمده و گفتند: بيا خدايان ما را دست بكش و زيارت كن، تا ما هم به دين تو در آیيم. و چون رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» از كناره گيرى فاميلش ناراحت بود و به اسلام آن ها علاقه زيادى داشت، دلش به حال آنان سوخت. در نتيجه، اين آيه تا جمله «نَصِيراً» نازل شد»، روايت قابل اعتمادى نيست. چون با ظاهر آيات نمى سازد.
 
آرى، آيات از نزديك شدن به ركون (ميل) نهى مى كند، تا چه رسد به ركون (خود ميل).
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۵ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۵ </center>
و همچنين آن روايتى كه طبرى وابن مردويه از ابن عباس آورده اند كه قبيله ثقيف به رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) گفتند: يك سال به ما مهلت بده تا از قربانى هائى كه براى خدايان ما مى آورند استفاده كنيم، بعد از آنكه آنها را به چنگ آورديم آنگاه مسلمان مى شويم ، و خدايان خود را خرد مى كنيم ، رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) هم تصميم گرفت چنين مهلتى به آنان بدهد، در نتيجه اين آيه نازل شد.
و همچنين، آن روايتى كه طبرى و ابن مردويه، از ابن عباس آورده اند كه قبيله ثقيف، به رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» گفتند: يك سال به ما مهلت بده، تا از قربانى هایى كه براى خدايان ما مى آورند، استفاده كنيم. بعد از آن كه آن ها را به چنگ آورديم، آنگاه مسلمان مى شويم، و خدايان خود را خرد مى كنيم. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و  سلم» هم تصميم گرفت چنين مهلتى به آنان بدهد. در نتيجه اين آيه نازل شد.


و همچنين روايتى كه در تفسير عياشى از ابى يعقوب از امام صادق (عليه السلام ) در تفسير آيه آمده كه فرمود: وقتى روز فتح مكه فرا رسيد رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم ) بتهائى را از مسجد بيرون ريخت كه يكى از آنها بت بالاى مروه بود، قريش پيغام دادند كه آن بت را نشكند، رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله وسلم) كه بسيار با حيا ونرم خوبود زمانى دچار شرم گشته بعدا دستور داد شكستند، وآيه شريفه در اين مورد نازل شد.
و همچنين روايتى كه در تفسير عياشى، از ابى يعقوب، از امام صادق «عليه السلام» در تفسير آيه آمده كه فرمود:  


و نظير آن دوروايت اخبار ديگرى است قريب به همان معنا كه هيچيك با ظاهر آيه سازگار نيست ، آرى از مقام رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) به دور است كه تصميم به چنين بدعتهائى بگيرد با اينكه پروردگارش اورا از نزديك شدن به ركون وميل مختصر نهى كرده بود، تا چه رسد به اينكه تصميم بگيرد.
وقتى روز فتح مكه فرا رسيد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم»، بت هایى را از مسجد بيرون ريخت، كه يكى از آن ها، بت بالاى مروه بود. قريش پيغام دادند كه آن بت را نشكند. رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» كه بسيار با حيا و نرمخو بود، زمانى دچار شرم گشته، بعدا دستور داد شكستند، و آيه شريفه، در اين مورد نازل شد.


علاوه بر اين، اين قضايا وحوادث - اگر واقع شده باشد - بعد از هجرت ودر فتح مكه واقع شده ، وحال آنكه آيه مورد بحث مكى است.
و نظير آن دو روايت، اخبار ديگرى است قريب به همان معنا، كه هيچ يك با ظاهر آيه سازگار نيست.  


و در عيون به سند خود از على بن محمد بن جهم از ابى الحسن رضا (عليه السلام ) در ضمن سؤ الات ماءمون روايت كرده كه پرسيد: معناى ((عفى اللّه عنك لم اذنت لهم (( چيست ؟ فرمود: اين آيه از باب كنايه است خداوند به پيغمبرش خطاب كرده ، وليكن منظور امت اواست ، و همچنين آيه «لئن اشركت ليحبطنّ عملك و لتكوننّ من الخاسرين» و آيه «لولا ان ثبتناك لقد كدت تركن اليهم شيئا قليلا». مأمون گفت درست مى فرمائى يابن رسول اللّه!
آرى، از مقام رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» به دور است كه به چنين بدعت هایى تصمیم بگيرد، با اين كه پروردگارش او را از نزديك شدن به ركون و ميل مختصر نهى كرده بود، تا چه رسد به اين كه تصميم بگيرد.


و در مجمع از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل آيه ((اذا لاذقناك (( گفته است : وقتى اين آيه نازل شد رسول خدا (صلى اللّه عليه وآله و سلم ) عرض كرد: پروردگارا حتى يك چشم بر هم زدن مرا به خودم وامگذار (الهى لاتكلنى الى نفسى طرفة عين ابدا((
علاوه بر اين، اين قضايا و حوادث - اگر واقع شده باشد - بعد از هجرت و در فتح مكه واقع شده، و حال آن كه آيه مورد بحث، مكى است.
 
و در عيون، به سند خود، از على بن محمّد بن جهم، از ابى الحسن رضا «عليه السلام»، در ضمن سؤالات مأمون روايت كرده كه پرسيد: معناى «عَفَى اللّهُ عَنكَ لِمَ أذِنتَ لَهُم» چيست؟
 
فرمود: اين آيه، از باب كنايه است. خداوند به پيغمبرش خطاب كرده، وليكن منظور امت اوست، و همچنين آيه «لَئِن أشرَكتَ لَيَحبَطَنَّ عَمَلُكَ وَ لَتَكُونَنَّ مِنَ الخَاسِرِينَ»، و آيه «لَولَا أن ثَبَّتنَاكَ لَقَد كِدتَ تَركَنُ إلَيهِم شَيئاٌ قَلِيلاً». مأمون گفت: درست مى فرمایى يابن رسول اللّه!
 
و در مجمع، از ابن عباس روايت كرده كه در ذيل آيه «إذاً لَأذَقنَاكَ» گفته است: وقتى اين آيه نازل شد، رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» عرض كرد: پروردگارا! حتى يك چشم بر هم زدن، مرا به خودم وامگذار: «إلَهِى لَا تَكِلنِى إلَى نَفسِى طَرفَةَ عَينٍ أبَداً».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۶ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۴۶ </center>
<span id='link162'><span>
<span id='link162'><span>
==رواياتى درباره واجب شدن نمازهاى پنجگانه، در ذيل آيه: «اقم الصلوة...»==
==رواياتى درباره واجب شدن نمازهاى پنجگانه، در ذيل آيه: «اقم الصلوة...»==


۱۶٬۸۸۳

ویرایش