۱۶٬۲۶۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸: | خط ۸: | ||
فرمود: در خواب به من نمايان شد كه گويا بنى اميه اين منبر مرا دست به دست مى گردانند، و گفته شد يا رسول اللّه! غم مخور، دنيا است كه ايشان از آن برخوردار مى شوند (در عوض، از آخرت بهره اى ندارند). سپس خداى تعالى، اين آيه را فرستاد: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». | فرمود: در خواب به من نمايان شد كه گويا بنى اميه اين منبر مرا دست به دست مى گردانند، و گفته شد يا رسول اللّه! غم مخور، دنيا است كه ايشان از آن برخوردار مى شوند (در عوض، از آخرت بهره اى ندارند). سپس خداى تعالى، اين آيه را فرستاد: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». | ||
باز، در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل، و ابن عساكر، از سعيد بن مسيب روايت كرده اند كه گفت: رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در عالم رؤيا، بنى اميه را ديد كه بر بالاى منبرش رفته اند، به همين خاطر اندوهناك شد. خداوند وحى فرستاد كه: غم مخور، دنيایى است كه به دست مى آورند (و در آخرت بهره اى ندارند). رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خوشحال شد، و اين است معناى آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». يعنى: ما اين پيشامد را مايه امتحان مردم قرار داديم. | باز، در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم و ابن مردويه و بيهقى، در كتاب دلائل، و ابن عساكر، از سعيد بن مسيب روايت كرده اند كه گفت: | ||
رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» در عالم رؤيا، بنى اميه را ديد كه بر بالاى منبرش رفته اند، به همين خاطر اندوهناك شد. خداوند وحى فرستاد كه: غم مخور، دنيایى است كه به دست مى آورند (و در آخرت بهره اى ندارند). رسول خدا «صلى اللّه عليه و آله و سلم» خوشحال شد، و اين است معناى آيه: «وَ مَا جَعَلنَا الرُّؤيَا الَّتِى أرَينَاكَ إلّا فِتنَةً لِلنَّاس». يعنى: ما اين پيشامد را مايه امتحان مردم قرار داديم. | |||
مؤلف: اين روايت را، تفسير برهان هم، از ثعلبى نقل كرده، كه او در تفسير خود، بدون ذكر سند، از سعيد بن مسيب روايت كرده است. | مؤلف: اين روايت را، تفسير برهان هم، از ثعلبى نقل كرده، كه او در تفسير خود، بدون ذكر سند، از سعيد بن مسيب روايت كرده است. | ||
خط ۲۲: | خط ۲۴: | ||
مؤلف: منظور ما از نقل كلام صاحب مجمع اين بود كه از ايشان بپرسم: چرا اين معنا را «تأويل» ناميده و حال آن كه تناسبى با تأويل ندارد، بلكه انطباق آيه شريفه با اين روايات تنزيل است، نه تأويل. مگر آن كه در پاسخ بفرمايند: گاهى كلمه «تأويل» در مطلق توجيه مقصود، استعمال مى شود. | مؤلف: منظور ما از نقل كلام صاحب مجمع اين بود كه از ايشان بپرسم: چرا اين معنا را «تأويل» ناميده و حال آن كه تناسبى با تأويل ندارد، بلكه انطباق آيه شريفه با اين روايات تنزيل است، نه تأويل. مگر آن كه در پاسخ بفرمايند: گاهى كلمه «تأويل» در مطلق توجيه مقصود، استعمال مى شود. | ||
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۶ </center> | <center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۲۰۶ </center> | ||
عياشى هم، اين معنا را در تفسير خود، از عده اى از راويان موثق، مانند: زرارة و حمران و محمّد بن مسلم و معروف بن خربوذ و سلام جعفى و قاسم بن سليمان و يونس بن عبدالرحمان اشل و عبدالرحيم قصير، از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق «عليهما السلام» روايت نموده. قمى هم، در تفسير خود، بدون ذكر امام، و عياشى نيز، از ابى | عياشى هم، اين معنا را در تفسير خود، از عده اى از راويان موثق، مانند: زرارة و حمران و محمّد بن مسلم و معروف بن خربوذ و سلام جعفى و قاسم بن سليمان و يونس بن عبدالرحمان اشل و عبدالرحيم قصير، از حضرت ابى جعفر و حضرت صادق «عليهما السلام» روايت نموده. قمى هم، در تفسير خود، بدون ذكر امام، و عياشى نيز، از ابى الطفيل، از على «عليه السلام» روايت كرده. | ||
و در بعضى از اين روايات، ديگران نيز با بنى اميه اسم برده شده اند. و در بيان معنا و مفاد آيه، در ذيل آن بحث و بررسى لازم گذشت. و همچنين رواياتى در تفسير آيه: «مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» هم گذشت، كه بنابر آن روايات، «شجره خبيثه»، دو طایفه از قريش اند، كه از همه طوائف فاجرترند. | و در بعضى از اين روايات، ديگران نيز با بنى اميه اسم برده شده اند. و در بيان معنا و مفاد آيه، در ذيل آن بحث و بررسى لازم گذشت. و همچنين رواياتى در تفسير آيه: «مَثَلُ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبِيثَةٍ» هم گذشت، كه بنابر آن روايات، «شجره خبيثه»، دو طایفه از قريش اند، كه از همه طوائف فاجرترند. |
ویرایش