گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۱۶: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
خط ۹۹: خط ۹۹:


==يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم «ع» و آغاز عصيان و اغواى او ==
==يادآورى داستان سجده نكردن ابليس بر آدم «ع» و آغاز عصيان و اغواى او ==
در اين آيه شريفه يادآورى ديگرى است براى رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم ) وآن داستان ابليس و ماجرائى است كه ميان اوو خداى سبحان اتفاق افتاد، آن موقعى كه امر خدا به سجده به آدم را عصيان ورزيد تا نسبت به وضع مردم خيلى ناراحت نشود وبداند كه جنس بشر از ازل همينطور بوده كه اوامر خداى راسبك شمرده ودر برابر حق سرپيچى واستكبار مى ورزند، و اعتنائى به آيات خدا نمى كنند، واز اين به بعد هم همواره چنين خواهد بود، بياد آور كه چگونه ابليس قسم خورد كه گريبان ذريه آدم را بگيرد، وخدا هم اورا بر كسانى كه اطاعتش كنند مسلط فرمود، واحدى از پيروان دعوت او و دعوت سواران وپيادگان از لشگر اورا استثناء نكرد، و كسانى را استثناء كرد كه از بندگان مخلص خدا باشند.
در اين آيه شريفه، يادآورى ديگرى است براى رسول خدا «صلى الله عليه و آله و سلم»، و آن، داستان ابليس و ماجرایى است كه ميان او و خداى سبحان اتفاق افتاد. آن موقعى كه امر خدا به سجده به آدم را عصيان ورزيد تا نسبت به وضع مردم خيلى ناراحت نشود و بداند كه جنس بشر، از ازل همين طور بوده كه اوامر خداى را سبك شمرده و در برابر حق سرپيچى و استكبار مى ورزند، و اعتنایى به آيات خدا نمى كنند، و از اين به بعد هم همواره چنين خواهد بود.  


بنابراين معناى آيه چنين مى شود: به ياد آر زمانى را كه پروردگارت به ملائكه گفت : بر آدم سجده كنيد، همه سجده كردند مگر ابليس ، در اينجا مثل اينكه كسى پرسيده باشد: خوب ابليس چكار كرد ويا چه گفت ؟ در جوابش فرمود: امر خداى را نادرست تلقى كرده وگفت : آيا من سجده كنم ؟ - اين استفهام را انكارى گويند - در برابر كسى كه اورا از گل آفريدى با اينكه مرا از آتش خلق كرده اى كه شرافت آتش بيشتر ازگل است.
به ياد آور كه چگونه ابليس قسم خورد كه گريبان ذرّيه آدم را بگيرد، و خدا هم او را بر كسانى كه اطاعتش كنند، مسلط فرمود، و احدى از پيروان دعوت او و دعوت سواران و پيادگان از لشگر او را استثناء نكرد، و كسانى را استثناء كرد كه از بندگان مخلص خدا باشند.


و بطورى كه ملاحظه مى كنيد در آيه شريفه مطالبى به منظور اختصار حذف شده ، چون سياق اقتضاى اين اختصار را داشت ، زيرا مقصود بيان علل وعواملى است كه باعث شد ظلم وفساد بنى آدم استمرار و دوام يابد ونسلش برچيده نگردد، ودر اين باره نخست اين را فرمود كه اولين بشر به آيات ومعجزات اقتراحى خودش ايمان نياورد، آخرين هم پيروهمان اولين اند، وايمان نخواهند آورد، وسپس به پيغمبر گرامى خود ياد آور شد كه در اين ميان فتنه ها در كار است ، كه به زودى ظهور نموده وامت اسلام را در بوته امتحان خود داغ مى كند.
بنابراين، معناى آيه چنين مى شود:


آنگاه داستان آدم وابليس را خاطر نشان مى فرمايد كه ابليس سوگند خورد ذريه آدم را گمراه سازد، واز خدا در خواست كرد كه اورا بر كرده اش مسلط سازد، پس خيلى بعيد نيست كه اكثر مردم به سوى راه ضلالت گرائيده و در ظلم وطغيان واعراض از آيات خدا غوطه ور گردند، چون از يكسو فتنه هاى الهى احاطه شان كرده واز سوى ديگر شيطان با قشون سواره و پياده اش محاصره شان نموده است.
به ياد آر زمانى را كه پروردگارت به ملائكه گفت: بر آدم سجده كنيد. همه سجده كردند، مگر ابليس. در اين جا، مثل اين كه كسى پرسيده باشد: خوب، ابليس چه كار كرد و يا چه گفت؟ در جوابش فرمود: امر خداى را نادرست تلقى كرده و گفت: آيا من سجده كنم؟ - اين استفهام را انكارى گويند - در برابر كسى كه او را از گِل آفريدى، با اين كه مرا از آتش خلق كرده اى، كه شرافت آتش، بيشتر از گِل است.
 
و به طورى كه ملاحظه مى كنيد، در آيه شريفه، مطالبى به منظور اختصار حذف شده. چون سياق اقتضاى اين اختصار را داشت. زيرا مقصود، بيان علل و عواملى است كه باعث شد ظلم و فساد بنى آدم استمرار و دوام يابد و نسلش برچيده نگردد، و در اين باره، نخست اين را فرمود كه: اولين بشر به آيات و معجزات اقتراحى خودش ايمان نياورد، آخرين هم پيرو همان اولين اند، و ايمان نخواهند آورد. و سپس به پيغمبر گرامى خود يادآور شد كه در اين ميان، فتنه ها در كار است، كه به زودى ظهور نموده و امت اسلام را در بوته امتحان خود داغ مى كند.
 
آنگاه داستان آدم و ابليس را خاطرنشان مى فرمايد كه: ابليس سوگند خورد ذرّيه آدم را گمراه سازد، و از خدا درخواست كرد كه او را بر كرده اش مسلط سازد. پس خيلى بعيد نيست كه اكثر مردم به سوى راه ضلالت گراییده و در ظلم و طغيان و اعراض از آيات خدا غوطه ور گردند. چون از يك سو، فتنه هاى الهى احاطه شان كرده و از سوى ديگر، شيطان با قشون سواره و پياده اش، محاصره شان نموده است.
   
   
«'''قَالَ أَرَءَيْتَك هَذَا الَّذِى كرَّمْت عَلىَّ لَئنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلا قَلِيلاً '''»:
«'''قَالَ أَرَأيْتَك هَذَا الَّذِى كرَّمْتَ عَلىَّ لَئنْ أَخَّرْتَنِ إِلى يَوْمِ الْقِيَامَةِ لاَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلّا قَلِيلاً '''»:


كاف در كلمه ((ارايتك (( زائده است ، وهيچ محلى از اعراب ندارد، فقط معناى خطاب را مى رساند چنانچه در اسماء اشاره اين كار را مى كند، ومراد شيطان از اينكه گفت : ((الّذى كرمت على (( آدم (عليه السلام) است ، برترى دادن آدم بر ابليس همان است كه خداى تعالى اورا وادار كرد كه تا بر اوسجده كند، وچون نكرد از درگاه خودش براند.
«كاف» در كلمۀ «أرَأيتَكَ» زائده است، و هيچ محلى از اعراب ندارد. فقط معناى خطاب را مى رساند، چنانچه در اسماء اشاره، اين كار را مى كند. و مراد شيطان از اين كه گفت: «الَّذِى كَرَّمتَ عَلَىَّ»، آدم «عليه السلام» است، برترى دادن آدم بر ابليس همان است كه خداى تعالى او را وادار كرد كه تا بر او سجده كند، و چون نكرد، از درگاه خودش براند.


و از همينجا روشن مى شود كه ابليس از دستور سجده كردن بر آدم همين تفضيل را فهميده چنانچه از كلام ملائكه در پاسخ خداى تعالى كه گفتند: ((آيا در زمين خلقى قرار مى دهى كه فساد وخونريزى كنند(( فهميد كه خلق آينده نيز گناه مى توانند بكنند، ولذا جرات وجسارت به خرج داده تصميم گرفت ذريه آدم را اغواء كند، و در تفسير آيه ((اءتجعل من يفسد...(( (سوره بقره ، آيه .۳) مطالبى كه نافع باشد گذشت.
و از همين جا روشن مى شود كه ابليس از دستور سجده كردن بر آدم، همين تفضيل را فهميده، چنانچه از كلام ملائكه در پاسخ خداى تعالى كه گفتند: «آيا در زمين خلقى قرار مى دهى كه فساد و خونريزى كنند» فهميد كه خلق آينده نيز گناه مى توانند بكنند. و لذا جرأت و جسارت به خرج داده، تصميم گرفت ذرّيه آدم را اغواء كند. و در تفسير آيه «أتَجعَلُ مَن يُفسِدُ...» (سوره بقره، آيه .۳)، مطالبى كه نافع باشد، گذشت.
<span id='link131'><span>
<span id='link131'><span>
==معناى قول شيطان: «لاحتنكن ذريته الا قليلا»==
==معناى قول شيطان: «لاحتنكن ذريته الا قليلا»==
كلمه ((احتناك (( به طورى كه در مجمع البيان گفته به معناى قطع شدن از ريشه است ، ووقتى گفته مى شود: ((احتنك فلان ما عند فلان من مال اوعلم - فلانى آنچه مال يا علم نزد فلان كس بود همه را احتناك كرد(( معنايش اين است كه جستجونموده تا دينار آخرش را از او گرفت ، ويا وقتى گفته مى شود: ((احتنك الجراد المزرع - ملخ زراعت را احتناك كرد(( معنايش اين است كه تا دانه آخرش را خورد.
كلمه ((احتناك (( به طورى كه در مجمع البيان گفته به معناى قطع شدن از ريشه است ، ووقتى گفته مى شود: ((احتنك فلان ما عند فلان من مال اوعلم - فلانى آنچه مال يا علم نزد فلان كس بود همه را احتناك كرد(( معنايش اين است كه جستجونموده تا دينار آخرش را از او گرفت ، ويا وقتى گفته مى شود: ((احتنك الجراد المزرع - ملخ زراعت را احتناك كرد(( معنايش اين است كه تا دانه آخرش را خورد.
۱۶٬۸۸۳

ویرایش