گمنام

تفسیر:المیزان جلد۱۳ بخش۵: تفاوت میان نسخه‌ها

از الکتاب
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۳۳: خط ۱۳۳:


==آيات ۹ - ۲۲  سوره إسراء ==
==آيات ۹ - ۲۲  سوره إسراء ==
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ يُبَشرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْراً كَبِيراً(۹)
إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْراً كَبِيراً(۹)


وَ أَنَّ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِالاَخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَاباً أَلِيماً(۱۰)
وَ أَنَّ الَّذِينَ لايُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ أَعْتَدْنَا لهَُمْ عَذَاباً أَلِيماً(۱۰)


وَ يَدْعُ الانسانُ بِالشرِّ دُعَاءَهُ بِالخَْيرِ وَ كانَ الانسانُ عَجُولاً(۱۱)
وَ يَدْعُ الإنسَانُ بِالشرِّ دُعَاءَهُ بِالخَْيرِ وَ كانَ الإنسَانُ عَجُولاً(۱۱)


وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النهَارَ آيَتَينِ فَمَحَوْنَا آيَةَ الَّيْلِ وَ جَعَلْنَا آيَةَ النهَارِ مُبْصرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السّنِينَ وَ الحِْساب وَ كُلَّ شئٍ فَصّلْنَاهُ تَفْصِيلاً(۱۲)
وَ جَعَلْنَا الَّيْلَ وَ النَّهَارَ آيَتَينِ فَمَحَوْنَا آيَةَ الَّيْلِ وَ جَعَلْنَا آيَةَ النَّهَارِ مُبْصرَةً لِّتَبْتَغُوا فَضلاً مِّن رَّبِّكُمْ وَ لِتَعْلَمُوا عَدَدَ السّنِينَ وَ الحِْسَابَ وَ كُلَّ شئٍ فَصّلْنَاهُ تَفْصِيلاً(۱۲)


وَ كُلَّ إِنسانٍ أَلْزَمْنَاهُ طائرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كتَاباً يَلْقَاهُ مَنشُوراً(۱۳)
وَ كُلَّ إِنسَانٍ أَلْزَمْنَاهُ طائرَهُ فى عُنُقِهِ وَ نُخْرِجُ لَهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ كتَاباً يَلْقَاهُ مَنشُوراً(۱۳)


اقْرَأْ كِتَابَك كَفَى بِنَفْسِك الْيَوْمَ عَلَيْك حَسِيباً(۱۴)
اقْرَأْ كِتَابَك كَفَى بِنَفْسِك الْيَوْمَ عَلَيْكَ حَسِيباً(۱۴)


مَّنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتىّ نَبْعَث رَسُولاً(۱۵)
مَنِ اهْتَدَى فَإِنَّمَا يَهْتَدِى لِنَفْسِهِ وَ مَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيهَا وَ لا تَزِرُ وَازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرَى وَ مَا كُنَّا مُعَذِّبِينَ حَتىّ نَبْعَثَ رَسُولاً(۱۵)


وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُهْلِك قَرْيَةً أَمَرْنَا مُترَفِيهَا فَفَسقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيراً(۱۶)
وَ إِذَا أَرَدْنَا أَن نُهْلِك قَرْيَةً أَمَرْنَا مُترَفِيهَا فَفَسقُوا فِيهَا فَحَقَّ عَلَيهَا الْقَوْلُ فَدَمَّرْنَاهَا تَدْمِيراً(۱۶)
خط ۱۵۳: خط ۱۵۳:
مَّن كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصلَاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً(۱۸)
مَّن كانَ يُرِيدُ الْعَاجِلَةَ عَجَّلْنَا لَهُ فِيهَا مَا نَشاءُ لِمَن نُّرِيدُ ثُمَّ جَعَلْنَا لَهُ جَهَنَّمَ يَصلَاهَا مَذْمُوماً مَّدْحُوراً(۱۸)


وَ مَنْ أَرَادَ الاَخِرَةَ وَ سعَى لهََا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك كَانَ سَعْيُهُم مَّشكُوراً(۱۹)
وَ مَنْ أَرَادَ الآخِرَةَ وَ سَعَى لهََا سَعْيَهَا وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولَئك كَانَ سَعْيُهُم مَّشكُوراً(۱۹)


كُلاً نُّمِدُّ هَؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّك وَ مَا كانَ عَطاءُ رَبِّك مَحْظوراً(۲۰)
كُلاً نُّمِدُّ هَؤُلاءِ وَ هَؤُلاءِ مِنْ عَطاءِ رَبِّك وَ مَا كانَ عَطاءُ رَبِّك مَحْظُوراً(۲۰)


انظُرْ كَيْف فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلاَخِرَةُ أَكْبرُ دَرَجَاتٍ وَ أَكْبرُ تَفْضِيلاً(۲۱)
انظُرْ كَيْف فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلى بَعْضٍ وَ لَلآخِرَةُ أَكْبرُ دَرَجَاتٍ وَ أَكْبرُ تَفْضِيلاً(۲۱)


لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً(۲۲)
لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلَهاً آخَرَ فَتَقْعُدَ مَذْمُوماً مَخْذُولاً(۲۲)
خط ۱۶۳: خط ۱۶۳:
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>
<center> «'''ترجمه آیات'''» </center>


همانا اين قرآن خلق را به راست تر واستوارترين طريقه هدايت مى كند واهل ايمان را كه نيكوكار باشند به اجر وثواب عظيم بشارت مى دهد (۹)
همانا اين قرآن خلق را به راست تر و استوارترين طريقه هدايت مى كند و اهل ايمان را كه نيكوكار باشند، به اجر و ثواب عظيم بشارت مى دهد. (۹)


و بر آنان كه به عالم آخرت ايمان نمى آورند البته عذاب دردناك مهيا ساخته ايم (۱۰)
و بر آنان كه به عالَم آخرت ايمان نمى آورند، البته عذاب دردناك مهيا ساخته ايم. (۱۰)


انسان با شوق و پرتجملى كه خير ومنفعت خود را مى جويد چه بسا به نادانى شر وزيان خود را مى طلبد و انسان بسيار شتاب كار است (۱۱)
انسان با شوق و پرتجملى كه خير و منفعت خود را مى جويد، چه بسا به نادانى شر و زيان خود را مى طلبد و انسان بسيار شتاب كار است. (۱۱)


و ما شب وروز را دوآيت ونشانه قدرت خود قرار داديم آنگاه از آيت شب وروشنى آن كاستيم وآيت روز را تابان ساختيم تا شما در روز روزى حلال از فضل خدا طلب كنيد وتا آنكه شماره ساله اوحساب اوقات را بدانيد و هر چيز را مفصل بيان كرديم (۱۲)
و ما شب و روز را دو آيت و نشانه قدرت خود قرار داديم، آنگاه از آيت شب و روشنى آن كاستيم و آيت روز را تابان ساختيم تا شما در روز، روزى حلال از فضل خدا طلب كنيد، و تا آن كه شمارۀ سال ها و حساب اوقات را بدانيد و هر چيز را مفصل بيان كرديم. (۱۲)


و ما مقدرات ونتيجه اعمال نيك وبد هر انسانى را طوق گردن او ساختيم كه ملازم وقرين هميشگى اوباشد و روز قيامت كتابى كه نامه اعمال اوست بر اوبيرون آريم در حاليكه آن نامه چنان باز باشد كه همه اوراق آن را يك مرتبه ملاحظه كند (۱۳)
و ما مقدرات و نتيجه اعمال نيك و بد هر انسانى را طوق گردن او ساختيم، كه ملازم و قرين هميشگى او باشد، و روز قيامت، كتابى كه نامه اعمال اوست، بر او بيرون آريم، در حالی كه آن نامه چنان باز باشد كه همه اوراق آن را يك مرتبه ملاحظه كند. (۱۳)


و به او خطاب رسد كه توخود كتاب اعمالت را بخوان وبنگر تا در دنيا چه كرده اى كه توخود تنها براى رسيدگى به حساب خويش كافى هستى (۱۴)
و به او خطاب رسد كه تو خود كتاب اعمالت را بخوان و بنگر تا در دنيا چه كرده اى، كه تو خود تنها براى رسيدگى به حساب خويش كافى هستى. (۱۴)


هر كس راه هدايت يافت تنها بنفع وسعادت خود يافته و هر كس به گمراهى شتافت آن هم به زيان و شقاوت خود شتافته و هيچ كسى بار عمل ديگرى را به دوش نگيرد و ما تا رسول نفرستيم هرگز كسى را عذاب نخواهيم كرد (۱۵)
هر كس راه هدايت يافت، تنها به نفع و سعادت خود يافته و هر كس به گمراهى شتافت، آن هم به زيان و شقاوت خود شتافته و هيچ كسى بار عمل ديگرى را به دوش نگيرد و ما تا رسول نفرستيم، هرگز كسى را عذاب نخواهيم كرد. (۱۵)


و ما چون اهل ديارى را بخواهيم به كيفر گناه هلاك سازيم پيشوايان و منعمان آن شهر را امر كنيم راه فسق و تبهكارى وظلم در آن ديار پيش گيرند وآنجا تنبيه وعقاب لزوم خواهد يافت آنگاه همه را بجرم بدكارى هلاك مى سازيم (۱۶)
و ما چون اهل ديارى را بخواهيم به كيفر گناه هلاك سازيم، پيشوايان و منعمان آن شهر را امر كنيم راه فسق و تبهكارى و ظلم در آن ديار پيش گيرند و آن جا تنبيه و عقاب لزوم خواهد يافت، آنگاه همه را به جرم بدكارى هلاك مى سازيم. (۱۶)


چه بسيارى از ملل و اقوامى را بعد از نوح به جرم كفر وعصيان هلاك كرديم و تنها خداى توكه بر گناهان بندگانش آگاه و باخبر است كفايت مى كند كه به مصلحت هر كه را خواهد عفو و هر كه را خواهد عقاب كند (۱۷)
چه بسيارى از ملل و اقوامى را بعد از نوح به جرم كفر و عصيان هلاك كرديم و تنها خداى تو كه بر گناهان بندگانش آگاه و باخبر است، كفايت مى كند كه به مصلحت هر كه را خواهد، عفو و هر كه را خواهد عقاب كند. (۱۷)


هر كه دنياى نقد و زودگذر را بخواهد ما هم برايش در آن عجله مى كنيم . البته براى هر كه بخواهيم وهر قدر كه بخواهيم، آنگاه جهنم را برايش معين مى كنيم كه ملامت زده ورانده شده در آن شود (۱۸)
هر كه دنياى نقد و زودگذر را بخواهد، ما هم برايش در آن عجله مى كنيم. البته براى هر كه بخواهيم و هر قدر كه بخواهيم، آنگاه جهنم را برايش معين مى كنيم، كه ملامت زده و رانده شده در آن شود. (۱۸)
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۲ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۲ </center>
و هر كه آخرت را بخواهد وكوشش خود را همه براى رسيدن به آن قرار دهد آنان سعيشان قبول شده وصاحب اجر خواهند بود (۱۹)
و هر كه آخرت را بخواهد و كوشش خود را همه براى رسيدن به آن قرار دهد، آنان سعی شان قبول شده و صاحب اجر خواهند بود. (۱۹)


هر يك را از عطاء پروردگارت مدد مى كنيم، اين ها را و آن ها را، و از عطاء پروردگار تو جلوگيرى نمى شود (۲۰)
هر يك را از عطاء پروردگارت مدد مى كنيم، اين ها را و آن ها را، و از عطاء پروردگار تو جلوگيرى نمى شود. (۲۰)


ببين چگونه بعضى را بر بعضى برترى داديم ، تازه اين برتريها دنيويست برترى آخرت بيشتر وبزرگتر است (۲۱)
ببين چگونه بعضى را بر بعضى برترى داديم، تازه اين برترب ها، دنيوی است، برترى آخرت بيشتر و بزرگتر است. (۲۱)


با خدا معبودى ديگر شريك مگير تا در نتيجه ملامت زده وتنها وبى يار نشوى (۲۲)
با خدا معبودى ديگر شريك مگير، تا در نتيجه ملامت زده و تنها و بى يار نشوى. (۲۲)


<center> «'''بیان آیات'''» </center>
<center> «'''بیان آیات'''» </center>


آيات سابق از سوره مورد بحث ، جريان سنت الهى را در هدايت انسان به سوى حق ودين توحيد خاطرنشان مى كرد وخلاصه آن سنت اين بود كه خداوند هر كس را كه دعوت حق را اجابت كند در دنيا وآخرت سعادتمند گرداند وهر كه را كه به حق كفر ورزيده واز امر اوسرپيچى نمايد در دنيا وآخرت عقاب كند.
آيات سابق از سوره مورد بحث، جريان سنت الهى را در هدايت انسان به سوى حق و دين توحيد خاطرنشان مى كرد و خلاصه آن سنت، اين بود كه: خداوند هر كس را كه دعوت حق را اجابت كند، در دنيا و آخرت سعادتمند گرداند، و هر كه را كه به حق كفر ورزيده و از امر او سرپيچى نمايد، در دنيا و آخرت عقاب كند.


و اگر نزول تورات وحوادثى را كه بعد از آن ، براى بنى اسرائيل پيش ‍ آمده ، ذكر فرمود از باب تطبيق حكم كل اين سنت بر افراد ومصاديق آن بود.
و اگر نزول تورات و حوادثى را كه بعد از آن، براى بنى اسرائيل پيش آمده، ذكر فرمود، از باب تطبيق حكم كل اين سنت بر افراد و مصاديق آن بود.


و اين دسته از آيات جريان همان سنت را در اين امت خاطر نشان مى سازد، ومى فرمايد كه به همان نحوكه در امت موسى (عليه السلام ) جريان يافت در اين امت نيز جريان مى يابد، آنگاه نتيجه مى گيرد كه پس بايد از شرك اجتناب ورزيده وهمواره ملازم طريق توحيد باشند، ودر آخر مى فرمايد: (و لاتجعل مع اللّه الها اخر فتقعد مذموما مخذولا(
و اين دسته از آيات، جريان همان سنت را در اين امت خاطرنشان مى سازد، و مى فرمايد كه: به همان نحو كه در امت موسى «عليه السلام» جريان يافت، در اين امت نيز جريان مى يابد. آنگاه نتيجه مى گيرد كه پس بايد از شرك اجتناب ورزيده و همواره ملازم طريق توحيد باشند، و در آخر مى فرمايد: «وَ لَا تَجعَل مَعَ اللّه إلَهاً آخَر فَتَقعُدَ مَذمُوماً مَخذُولاً».


«'''إِنَّ هَذَا الْقُرْءَانَ يهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ'''»:
==معنای هدایت قرآن به دین «أقوَم»، و اين كه اسلام، دين «قَيّم» است==
«'''إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِى لِلَّتى هِىَ أَقْوَمُ'''»:


توضيح در مورد اينكه قرآن بدانچه ((اقوم (( است هدايت مى كند واينكه اسلام دين((قيم (( است
يعنى: اين قرآن هدايت مى كند به سوى دينى كه أقوَم از هر دين و مسلط تر بر اداره امور بشر است، همچنان كه در جاى ديگر فرموده: «قُل إنَّنِى هَدَينِى رَبِّى إلَى صِرَاطٍ مُستَقِيمٍ * دِيناً قِيَماً مِلَّةَ إبرَاهِيمَ حَنِيفاً».
يعنى اين قرآن هدايت مى كند بسوى دينى كه اقوام از هر دين ومسلطتر بر اداره امور بشر است همچنانكه در جاى ديگر فرموده : ((قل اننى هدينى ربّى الى صراط مستقيم دينا قيما مله ابراهيم حنيفا((


و اقوم افعل تفضيل از قيام است ومعناى اصلى قيام ، ضد قعود است كه اين خود يكى از معتدل ترين حالات آدمى است وانسان در اين حال از هر حالت ديگرى نسبت به كارهايش مسلطتر است به خلاف قعود ويا طاقباز ويا دمر وامثال آن ، ولى اين كلمه را در نيكوانجام دادن هر كار استعمال كرده اند وبه كسى كه به خوبى متصدى كارى شود، وبدون عجز وخستگى وبا حسن اداره آن را از آب در آورد مى گويند فلانى قائم به فلان امر است يعنى آن امر را مراقب ونگهدارست ، وحال آن را آنطور كه مناسب آنست رعايت مى نمايد.  
و «أقوَم»، افعل تفضيل از «قيام» است و معناى اصلى قيام، ضد قعود است كه اين، خود يكى از معتدل ترين حالات آدمى است و انسان در اين حال از هر حالت ديگرى نسبت به كارهايش مسلط تر است، به خلاف قعود و يا طاقباز و يا دمر و امثال آن. ولى اين كلمه را در نيكو انجام دادن هر كار استعمال كرده اند و به كسى كه به خوبى متصدى كارى شود، و بدون عجز و خستگى و با حسن اداره، آن را از آب در آورد، مى گويند: «فلانى قائم به فلان امر است»، يعنى آن امر را مراقب و نگه دار است، و حال آن را آن طور كه مناسب آن است، رعايت مى نمايد.  


در آيه مورد بحث خداى تعالى اين ملت حنيف را ملتى قائم ناميده ودر جاى ديگر درباره آن فرموده: (فاقم وجهك للدين حنيفا فطره اللّه التى فطر الناس عليها لاتبديل لخلق اللّه ذلك الدين القيم (( ونيز فرموده: (فاقم وجهك للدين القيم(
در آيه مورد بحث، خداى تعالى، اين ملت حنيف را ملتى «قائم» ناميده و در جاى ديگر، درباره آن فرموده: «فَأقِم وَجهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفاً فِطرَةَ اللّهِ الَّتِى فَطَرَ النَّاسَ عَلَيهَا لَا تَبدِيلَ لِخَلقِ اللّهِ ذَلِكَ الدِّينُ القَيِّم». و نيز فرموده: «فَأقِم وَجهَكَ لِلدِّينِ القَيِّم».
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۳ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۳ </center>
و اين بدان جهت است كه اين دين خير دنيا وآخرت ملت خود را تاءمين وتضمين نموده وقائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است . واين نيز نيست مگر بخاطر اينكه اين دين موافق با مقتضيات فطرت انسانى و ناموسى است كه خداوند بر اساس آن ناموس اورا خلق كرده واورا به حسب آن ناموس مجهز به ابزارى فرموده كه اورا به سوى غايت وهدف از خلقتش وسعادتى كه برايش در نظر گرفته شده راهنمائى مى كند.
و اين، بدان جهت است كه اين دين، خير دنيا و آخرت ملت خود را تأمين و تضمين نموده و قائم بر اصلاح حال معاش و معاد ايشان است. و اين نيز نيست، مگر به خاطر اين كه اين دين موافق با مقتضيات فطرت انسانى و ناموسى است كه خداوند بر اساس آن ناموس، او را خلق كرده و او را به حسب آن ناموس مجهز به ابزارى فرموده كه او را به سوى غايت و هدف از خلقتش و سعادتى كه برايش در نظر گرفته شده، راهنمایى مى كند.


و بنابراين ، توصيف اين ملت در آيه مورد بحث به وصف ((اقوم (( (قائم تر) يا در مقايسه با ساير ملتها است و يا در مقايسه با ساير شريعتها، اين را مى دانيم كه براى هر ملتى سنتى است كه آن را براى خود برگزيده اند تا سودشان برساند وبه درد زندگيشان بخورد، وليكن اين سنتها اگر در بعضى از امور ايشان را سود ببخشد در پاره اى ديگر به ضررشان تمام مى شود، واگر پاره اى از هواها واميالشان را تاءمين مى كند قسمت عظيمى از خيرات را از ايشان سلب مى كند، همانا در ميان همه سنتها اين تنها اسلام است كه قائم به مصالح حيات وتمامى اهداف دنيايى وآخرتى جامعه است ، بدون اينكه خيرى از ايشان سلب كرده واز بين برده باشد بنابراين ملت حنيف اقوم است بر حيات انسانى تا ديگر ملل.
و بنابراين، توصيف اين ملت در آيه مورد بحث به وصف «أقوَم» (قائم تر)، يا در مقايسه با ساير ملت ها است و يا در مقايسه با ساير شريعت ها، اين را مى دانيم كه براى هر ملتى، سنتى است كه آن را براى خود برگزيده اند تا سودشان برساند و به درد زندگی شان بخورد، وليكن اين سنّت ها اگر در بعضى از امور ايشان را سود ببخشد، در پاره اى ديگر به ضررشان تمام مى شود، و اگر پاره اى از هواها و اميالشان را تأمين مى كند، قسمت عظيمى از خيرات را از ايشان سلب مى كند، همانا در ميان همه سنّت ها، اين تنها اسلام است كه قائم به مصالح حيات و تمامى اهداف دنيايى و آخرتى جامعه است، بدون اين كه خيرى از ايشان سلب كرده و از بين برده باشد. بنابراين، ملت حنيف، أقوم است بر حيات انسانى، تا ديگر ملل.


و اگر در مقايسه با ساير شرايع الهى قبل مانند شريعت نوح وموسى و عيسى (عليهما السلام) باشد (همچنانكه ظاهرش هم همين است چون در مقابل اين آيه ، آيه ديگرى هست كه تورات را وسيله هدايت بنى اسرائيل مى خواند، لذا فرمود: همانا قرآن كريم خلق را به چيزى
و اگر در مقايسه با ساير شرايع الهى قبل، مانند شريعت نوح و موسى و عيسى «عليهم السلام» باشد، (همچنان كه ظاهرش هم همين است، چون در مقابل اين آيه، آيه ديگرى هست كه تورات را وسيله هدايت بنى اسرائيل مى خواند، لذا فرمود: همانا قرآن كريم خلق را به چيزى هدايت مى كند كه قويم تر و استوارتر است)، در اين صورت، دليلش اين است كه:
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۴ </center>
<center> ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۳ صفحه : ۶۴ </center>
هدايت مى كند كه قويم تر واستوارتر است )، در اين صورت دليلش اين است كه دين حنيف از اديان سابق خود كه كتب انبياء سلف متضمن آنها بودند كامل تر است ، زيرا تمامى معارف الهى تا آنجا كه بنيه بشرى طاقتش را دارد وهمچنين تمامى شرايعى كه بشر در زندگى خود بدان نيازمند است در اين دين آمده ، وحتى يك عمل از اعمال فردى و اجتماعى بشر را بدون حكم نگذاشته ، همچنانكه فرموده : (و انزلنا اليك الكتاب بالحق مصدقا لما بين يديه من الكتاب و مهيمنا عليه (( پس آنچه قرآن به سوى آن هدايت مى كند قويم تر از آن چيزی است كه ساير كتب وشرايع بدان هدايت مى كنند.


«'''وَ يُبَشرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْراً كَبِيراً'''»:
دين حنيف از اديان سابق خود، كه كتب انبياء سلف متضمن آن ها بودند، كامل تر است. زيرا تمامى معارف الهى تا آن جا كه بنيه بشرى طاقتش را دارد و همچنين تمامى شرايعى كه بشر در زندگى خود بدان نيازمند است، در اين دين آمده، و حتى يك عمل از اعمال فردى و اجتماعى بشر را بدون حكم نگذاشته، همچنان كه فرموده: «وَ أنزَلنَا إلَيكَ الكِتَابَ بِالحَقِّ مُصَدِّقاً لِمَا بَينَ يَدَيهِ مِنَ الكِتَابِ وَ مُهَيمِناً عَلَيه». پس آنچه قرآن به سوى آن هدايت مى كند، قويم تر از آن چيزی است كه ساير كتب و شرايع بدان هدايت مى كنند.


كلمه ((صالحات (( صفتى است براى موصوفى كه به منظور اختصار حذف شده ، وتقدير آن : ((و عملوا الاعمال الصالحات (( است .
<span id='link45'><span>
<span id='link45'><span>


==خداوند براى مؤمنان صالح العمل بر خود حق قرار داده است ==
==خداوند، براى مؤمنان نیکوکار، بر خود حق قرار داده است ==
در اين آيه حقى براى مؤمنين بر خدا اثبات شده ، واينكه آن را اجر ناميده مويد اين معنا است ، وهمچنين آيه ((ان الذين امنوا و عملوا الصالحات لهم اجر غير ممنون (( نيز مؤيد آنست.
«'''وَ يُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لهَُمْ أَجْراً كَبِيراً'''»:


و هيچ محذور واشكالى هم در آن نيست ، زيرا زمانى اشكال پيش ‍ مى آمد كه شخص ديگرى خداى را بدهكار اجر بندگان كند، اما وقتى كه خودش حقى را براى بندگان بر خود واجب بسازد اشكالى پيش ‍ نمى آيد ونظير اين مطلب كه خداوند خود را بدهكار مؤ منين مى شمارد آيه شريفه : ((ثم ننجى رسلنا والذين امنوا كذلك حقا علينا ننج المؤمنين (( مى باشد.
كلمه «صالحات»، صفتى است براى موصوفى كه به منظور اختصار حذف شده، و تقدير آن: «وَ عَمِلُوا الأعمَالَ الصَّالِحَات» است.


در اين آيه عنايت دارد پاداش منجز وتثبيت شده نيكوكاران را بيان كند، همچنانكه در آيه بعدى عنايتش به بيان كيفرى است كه منجز شده است ، وآن عبارت از عذاب كسانى است كه نسبت به آخرت ومعاد كفر ورزيده باشند واما خداوند در اين دوآيه متعرض حال كسانى كه ايمان آورده ولى عمل صالح نكرده باشند نشده ، پس چنين كسى از هيچ طرف وعده منجز ندارد، نه پاداش ونه كيفر، بلكه وضع اومنوط به توبه ويا شفاعت است ، نه به  
در اين آيه، حقى براى مؤمنان بر خدا اثبات شده، و اين كه آن را «أجر» ناميده، مؤيّد اين معنا است. و همچنين آيه: «إنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُم أجرٌ غَيرُ مَمنُون» نيز، مؤيد آن است.
 
و هيچ محذور و اشكالى هم در آن نيست. زيرا زمانى اشكال پيش مى آمد كه شخص ديگرى خداى را بدهكار اجر بندگان كند، اما وقتى كه خودش، حقى را براى بندگان بر خود واجب بسازد، اشكالى پيش نمى آيد، و نظير اين مطلب كه خداوند خود را بدهكار مؤمنان مى شمارد، آيه شريفه: «ثُمَّ نُنَجِّى رُسُلَنَا وَ الَّذِينَ آمَنُوا كَذَلِكَ حَقّاً عَلَينَا نُنجِ المُؤمِنِينَ» مى باشد.
 
در اين آيه، عنايت دارد پاداش منجز و تثبيت شده نيكوكاران را بيان كند، همچنان كه در آيه بعدى، عنايتش به بيان كيفرى است كه منجز شده است و آن، عبارت از: عذاب كسانى است كه نسبت به آخرت و معاد كفر ورزيده باشند، و اما خداوند در اين دو آيه، متعرض حال كسانى كه ايمان آورده، ولى عمل صالح نكرده باشند، نشده. پس چنين كسى از هيچ طرف وعده منجز ندارد، نه پاداش و نه كيفر، بلكه وضع او منوط به توبه و يا شفاعت است.  




۱۴٬۴۲۳

ویرایش